
تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,724 |
تعداد مقالات | 14,111 |
تعداد مشاهده مقاله | 34,428,189 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 13,790,074 |
بررسی چندمعنایی در پسوند اشتقاقی «ین» با تکیه بر متون ادبی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فنون ادبی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 6، دوره 9، شماره 2 - شماره پیاپی 19، شهریور 1396، صفحه 67-82 اصل مقاله (760.19 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/liar.2017.21770 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
علی اکبر باقری خلیلی* 1؛ روجا آدینه پور باقری2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
واژة مشتق در دستورهای مبتنی بر نظریة ساختاری آن است که از یک تکواژ آزاد و دست کم یک وند ساخته شده باشد. بر اساس این نظریه، پایهواژة کلمات مشتق الزاماً فعلی نیست و میتواند اسمی و وصفی و... نیز باشد. همچنین، وند میتواند مقوله/نوع و معنای واژه را تغییر دهد و چندمعنایی پدید آورد. چندمعنایی یعنی یک واژه از چند معنی برخوردار باشد و میتواند در سطح تکواژ، واژه، گروه و جمله بررسی شود. انتقال معنا، هنرآفرینی و کاربرد ویژه از مهمترین علل پیدایش چندمعناییاند. پسوند «ین» از پسوندهای زایا و فعال زبان فارسی است که با ساختن واژگان اشتقاقی، چندمعنایی پدید میآورد. نوع واژگان مشتق از پسوند «ین» غالباً صفت نسبی است و بنابراین، در جایگاه صفت مینشینند و معانیشان وابسته به همنشین، یعنی موصوف آنهاست. واژگان مذکور گاهی تحت تأثیر همنشینی معنایی، جانشین موصوف میشوند و تغییر مقوله، انتقال و افزایش معنایی را سبب میگردند. هنرآفرینی از دیگر کارکردهای واژگان اشتقاقی با پسوند «ین» برای انتقال معنا و عامل دیگر پیدایش چندمعنایی است که افزون بر کاربرد واژگان بهشکل استعاری و مجازی، بهصورت آرایههای استخدام، ایهام، تضاد و جناس نیز نمود پیدا میکند. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پسوند «ین»؛ چندمعنایی؛ انتقال معنا؛ هنرآفرینی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1- درآمد یکی از ویژگیهای کلمه بهخصوص اسم و صفت، ساختمان آنهاست. خانلری ساختمان اسم و صفت را به سه نوع تقسیم کرده است: 1) ساده 2) مرکّب 3) مشتق، و یکی از گونههای اسم و صفتِ مرکّب را ترکیب یک کلمة مستقل با «جزء پیوند» (پیشوند یا پسوند) دانسته. او مشتق را اسم یا صفتی میداند که از مادة ماضی یا مضارع ساخته شدهباشد (1363: 159-171). دستور پنج استاد ساختمان اسم را به چهار نوع تقسیم کرده است: 1) ساده/مفرد 2) مرکّب 3) جامد 4) مشتق، و مانند خانلری کلمات دارای جزء پیوند را مرکّب میشناسد (قریب و دیگران، 1368: 31-33). تقسیمبندی خیامپور دقیقاً همچون تقسیم بندی دستور پنج استاد است، جز اینکه بهجای اسم ساده/مفرد، اسم بسیط بهکار میبرد (1341: 33-34). انوری و احمدی گیوی نیز تقسیمبندی پنج استاد و خیامپور را ذکر میکنند (1368: 2/81 و 96-100). فرشیدورد میآورد کلمه از نظر ساختمان بر دو قسم است: 1) بسیط یا سازهای یا نخستین 2) غیربسیط یا ثانوی یا دومین؛ و کلمة غیربسیط را به چهار نوع تقسیم نموده است: الف) مشتق، ب) شبه مشتق، ج) مرکّب، د) پیچیده (1384: 166-167). تقسیمبندیهای ارائهشده را میتوان از گروه دستورهای سنّتی بهشمارآورد، اما دستورهایی که بر مبنای نظریة ساختاری نوشته شده است، تقسیمبندی نسبتاً دقیقتری ارائه کردهاند که براساس آن، ساختار کلمه را چهار گونه برشمردهاند: 1) ساده 2) مرکّب 3) مشتق 4) مشتق- مرکّب. از دیدگاه این گروه، مشتق آن است که در ساختمان آن یک تکواژ آزاد و دست کم یک «وند» وجود داشتهباشد (وحیدیان و عمرانی، 1379: 92-94 و 107). در تقسیمبندی مذکور، دو نکتة مهم را در بارة کلمات مشتق باید در نظر داشت، یکی اینکه تکواژ آزاد در کلمات مشتق الزاماً فعلی نیست بلکه میتواند فعلی، اسمی، صفتی و... نیز باشد؛ دیگر اینکه «وند» یا تکواژِ وابسته میتواند مقوله/ نوع و معنای واژه را - دست کم از لحاظ قبض و بسط- تغییر دهد؛ مثل شیر+ ین= شیرین، که از یک طرف از لحاظ نوع از اسم به صفت تغییر کرد و تغییر معنایی را هم پذیرفته، و از طرف دیگر، میتواند در بافتهای خاص خود، کارکرد اسمی هم داشتهباشد. بنا بر این، تعریف و مصادیق واژة مشتق در این پژوهش مبتنی بر دستور ساختاری است و پسوند «ین» یکی از پسوندهای زنده و پویا و پر بسامد زبان فارسی است که کمتر بهصورت مستقل بررسی شده و با توجه به اهمیّت، این پسوند در این پژوهش در متون ادبی مورد کنکاش قرار گرفته است.
2- سؤال و فرضیۀ پژوهش سؤال پژوهش این است که کارکردهای پسوند اشتقاقی «ین» چیست؟ فرضیۀ پژوهش حاضر مبتنی است بر اینکه پسوند «ین» سه کارکرد دارد: 1) کارکرد ساختاری که میتواند موجب تغییر مقوله یا نوع/ کلمات شود. 2) کارکرد معنایی که سبب شکلگیری چندمعنایی میگردد. 3) کارکرد هنری که در متون ادبی اسباب زیبایی سخن را فراهممیسازد.
3- روش پژوهش روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی و واحد تحلیل بیتهایی از متون ادبی است که پسوند اشتقاقی «ین» در آنها بهکار رفتهاست.
4- پیشینة پژوهش چندمعنایی در سطح تکواژ بهصورت محدود توسط برخی از پژوهشگران بررسی شدهاست. کشانی (1371) از جمله محققانی است که در کتاب «اشتقاق پسوندی در زبان فارسی امروز» تکواژهای زبان فارسی را مورد تحلیل قرارداده، اما تحلیلهای وی بر پایة «چندمعنایی» نیست. کلباسی (1371) نیز در فصل چهارم کتابِ ساخت اشتقاقی واژه در فارسی امروز، به بررسی معانی برخی پسوندها روی آوردهاست. جز کشانی، دیگران کمتر به بررسی معنا یا چندمعنایی پسوندها بهویژه پسوند اشتقاقی «ین» پرداختهاند و آنچه در کتابهای دستوری آمده نیز بسیار مختصر است (خانلری، 1363: 165-166؛ قریب و دیگران، 1368: 60؛ خیامپور، 1341: 48؛ انوری و احمدی، 1368: 2/145-147).
5- چارچوب مفهومی پژوهش 5-1- واژه چون «وند» در واحد بزرگتر، یعنی واژه بهکار میرود، شایستهاست ابتدا تعریفی از واژه به دست داده شود. واژه«از نظر ساخت صرفی از یک یا چند واژک تشکیل شده و در سلسلهمراتب واحدهای دستوری زبان در ساختمان گروه بهکار میرود» (کلباسی، 1371: 21) و واژک یا تکواژ «کوچکترین واحد معنیدار یا نقشدار زبان است که در سلسلهمراتب واحدهای دستوری زبان در ساختمان واژه بهکار میرود» (همان). واژک یا تکواژ به دو دسته تقسیم میشود: الف) تکواژ قاموسی یا آزاد که کاربرد و معنای مستقل دارد و قابلتقسیم به اجزای کوچکتر نیست؛ مانند کتاب، هوا، خوب؛ ب) تکواژ مقیّد یا وابسته که معنا و کاربردی مستقل ندارد و در کنار واژک آزاد معنا پیدا میکند؛ مثل «گر» در کارگر یا «زار» در گلزار. 5-2- وند/تکواژ گفتهاند: «وند از انواع واژکِ مقیّد است که بهتنهایی و بهطور مستقل بهکار نمیرود» (همان: 22). مشکوهالدینی نیز وند را یکی از زیرگروههای تکواژ میشناسد (1390: 14). وحیدیان نیز از وند با عنوان تکواژ دستوری یاد میکند و همچون کلباسی و مشکوهالدینی آن را به دو دستة تصریفی و اشتقاقی تقسیم میکند (1379: 7). وند تصریفی، تکواژی است که کاربرد و معنای مستقل ندارد و با اضافهشدن به پایهواژه، مقولة آن را تغییر نمیدهد و معنای جدیدی نیز به آن اضافه نمیکند. این تکواژها «روابط دستوری خاصی را در جمله نشان میدهند» (مشکوه الدینی، 1390: 17)، مثل نشانههای جمع یا «ی» نکره. وند اشتقاقی: به تکواژهایی گفته میشود که «تنها بهطور محدود بهعنوان پیشوند یا پسوند همراه پایهواژههای خاصی بهکار میروند» (همان: 16). این وندها چند ویژگی دارند: 1) غالباً مقولة پایهواژه را تغییر میدهند و واژة متفاوت میسازند. 2) با همة پایهواژههای یک دسته یا مقوله بهکار نمیروند (همان:16-17)، بهعنوان نمونه میتوان تکواژ «مند» را ذکر کرد که به اسمهایی چون کار، دانش و هوش اضافه میشود و با ساخت کلماتِ جدیدِ کارمند، دانشمند و هوشمند، نوع آنها را از اسم به صفت تغییر میدهد اما نمیتواند به اسمهایی چون ترس و غم و خشم اضافه شود و واژههای ترسمند و غممند و خشممند بسازد. بنابراین، میتوان گفت کاربرد اینگونه وندها سماعی است، نه قیاسی. وندهای اشتقاقی خود به سه گونة پیشوند، میانوند و پسوند نقسیم میشوند. پیشوند قبل از پایهواژه، پسوند بعد از آن و میاوند در درون پایهواژه جای دارد. با توجه به اینکه موضوع این مقاله پسوند اشتقاقی «ین» است، از بین وندها مختصری در بارة پسوند توضیح داده خواهد شد. 5-3- پسوند مشکوهالدینی پسوند را تکواژ مشتقسازی میداند که همیشه بههمراه پایهواژه در ساخت واژة مشتق بهکار میرود. او واژههای مشتقِ پسوندی را به دو دستة فعلی و غیرِفعلی تقسیم میکند (1390: 31-36)، اما کشانی تعریف جدیدی از پسوند ارائه کرده مینویسد: «پسوند عنصر زبانی غیرِمستقل(غیرقاموسی) و گاهی نیز مستقل (قاموسی) است که به آخر یک کلمه که ریشه نامیده میشود، متصل میشود و غالباً در معنی و حالت دستوری آن تصرّف میکند (و گاهی هیچ تغییری در آنها بهوجود نمیآورد) و مشتقاتی میسازد که معمولاً در گروههای دستوری و لغوی خاص دستهبندی میشوند» (1371: 5). همچنین، او پسوندها را به سه گروه تقسیم میکند: پسوندهای حقیقی، پسوندوارههای فعلی و پسوندوارههای اسمی (همان). 5-4- چندمعنایی چندمعنایی یعنی یک واحد زبانی از چند معنی برخوردار شود (صفوی، 1390: 111). لاینز نیز میآورد: «در چندمعنایی ما با یک واژه سر و کار داریم که چند معنی دارد ... و یکی از عوامل اصلی و دخیل در تغییر معنی، بسط استعاری است» (لاینز، 1391: 89-91). «چندمعنایی را میتوان در سطوح مختلفی چون تکواژ، واژه، گروه و جمله مورد بررسی قرار داد، هرچند در سنّت، چندمعنایی تنها در سطح واژه اهمیّت یافته و تحلیل آن نیز به همین سطح محدود گشتهاست... اولمان به دو نوع چندمعنایی همزمانی و در زمانی اشاره میکند ... و به علل پیدایش چندمعنایی و طبقهبندی این علل میپردازد و در این باره به انتقال معنا، کاربرد ویژه، هنرآفرینی و تأثیرپذیری بیگانه اشاره میکند» (صفوی، 1390: 111و113). چندمعنایی در سطح تکواژهای دستوری یعنی اینکه «تکواژها به هنگام همنشینی با واحدهای مختلف، نقشهای متفاوت یا بهعبارت دقیقتر، معانی متفاوتی را القا میکنند» (همان). چندمعنایی در این مقاله غالباً از نوع درزمانی و واحد بررسی، تکواژ «ین» است که در همنشینی با پایهواژهها مورد توجه قرار خواهد گرفت. 6- واژگان اشتقاقی با پسوند «ین» پسوند «ین» از پسوندهای زایا و فعال زبان فارسی و تقریباً پرکاربردترین پسوند پس از «ی» نسبت است. مهمترین کارکرد این پسوند در مباحث دستوری، ساخت صفت نسبی است و پایهواژة آن میتواند اسم، ضمیر، صفت و... باشد، اما تغییر ساختاریی که با افزودن «ین» بر اساس کارکرد واژهها در بافت جملهها پدید میآید، بدین شکل است که اسمها گاه به صفت تغییر مقوله میدهند و نوع یا طبقة دستوریشان عوض میشود و گاه بر اساس جایگاه و کارکرد، تغییر مقوله/نوع نمیدهند و نوعِ پایهواژه ثابت میماند. بنابراین، برای تبیین ساختار واژگانِ اشتقاقی با پسوند «ین»، ضرورت دارد تا ساختار این قبیل واژهها بهصورت همزمانی یا در زمانی و بر اساس پایهواژه و تأثیرگذاری معنایی «ین» بر آنها بررسی شود. در همین باره، مثلاً ضمیر هم به صفت تغییر مقوله میدهد و هم ضمیر باقی میماند ولی صفتها غالباً بدون تغییر نوع، در درون طبقة خود دستخوش تغییر به صفت نسبی، شمارشی، پرسشی و... میشوند. جدول زیر نمودار این امر است:
چنانکه در جدول فوق مشاهده میشود، پسوند «ین» همیشه مقولة پایهواژه را تغییر نمیدهد، بلکه این کلمات بر اساس جایگاه و کارکردشان در جمله، گاه نوع یا مقولة اولیّة خود را حفظ میکنند؛ یعنی اگرچه ساختارشان مثلاً از «ساده» به «مشتق» تغییر پیدا کرده است، مقولةشان تغییر نمییابد؛ مثلاً در این بیت:
«کدام» صفت پرسشی و ساختارش ساده است و با تبدیل کردنش به «کدامین»، اگرچه ساختارش از ساده به مشتق تغییر کردهاست، مقوله/ نوع آن در بیت زیر همچنان بهعنوان صفت پرسشی ثابت مانده است:
کدامین باد بیپروا / دانۀ این نیلوفر را به سرزمین خواب من آورد؟ (سپهری، 1363: 120) نمونههایی را از آنچه در جدول بالا ذکر شد، میتوان در محور همنشینی بیتهای زیر مشاهده کرد:
صفت تفضیلی( برتر) + «ین»= صفت عالی(برترین) رفت، خفت، حیف / او بهترین، عزیزترین دوستان من/ جان من و عزیزتر از جان من (اخوان، 1389: 92)
هابیل را نام نخستین بود.../ یوسف، برادرم نیز / تنها به جرم نام تو / چندین هزار سال / زندانی عزیز زلیخا بود (امینپور، 1389: 264)
7- معانی واژگانی در پسوند اشتقاقی «ین» یکی از موضوعات قابلبحث در بارة پسوند اشتقاقی «ین»، واژهسازی و معنابخشی به واژهپایههاست. پسوند «ین» در این کارکرد در جایگاه صفت واقع شده است، وظیفة معنابخشی را بر عهده دارد، نه انتقال معنا را. گونههای معناسازی آن را میتوان به قرار ذیل ذکر کرد: 1) جنس: پسوند «ین» غالباً برای بیان جنس موصوف یا اسمی که جانشین آن شده بهکار میرود، مثل: آهنین، آتشین، برفین، حریرین، چرمین، فولادین، گندمین: «حریرینْ جامه را بر تن زدش چاک/ بلورینْ سینه را میکوفت بیباک (گرگانی، 70:1381). بدیهی است که «حریرین» در بیت مذکور میتواند دال بر لطافت جامه، ثروت و اشرافیّت صاحب آن نیز باشد، اما اینجا معنای اصلی واژهپایهها در هریک از مدخلها مورد توجه قرارگرفته است، نه معانی ضمنیشان. 2) زمان: پسوند «ین» گاه بیانگر نسبت زمانی است؛ نظیر امروزین، دوشین، پرندوشین، امسالین، پارین: «در خزان و باد خوف حق گریز/آن شقایقهای پارین را بریز» (بلخی، 1379: د6/200). «پادشاه فتح بر تختش لمیده است، / بس شب دوشین بر او سنگین و بزم آشوب بگذشته» (یوشیج، 1389: 631). «چگونه میشد در رگهای بیفضای این تصویر / همۀ گرمی خواب دوشین را ریخت؟» (سپهری، 1363: 86). 3) جهت و مکان: پایین، زیرین، فرودین، زبرین، بالایین: «جانست ز آسیاش سنگ زیرین/ این صورت بیقرار بالایین است» (بلخی:1387: د2/1301). «زی جوهران علوی رهبرگشت/ این جوهرکثیف فرودینم» (ناصرخسرو، 1368: 136). 4) ترتیب: پسوند «ین» در پارهای از موارد نشانة صفت ترتیبی است؛ مانند اوّلین، دومین، نخستین، آخرین، واپسین، و این در حالتی است که وابستة اسم قرارگیرد؛ مثل دومین و واپسین در: «چندانکه نگه میکنم ای رشک پری/ بارِ دومین از اوّلینخوبتری» (سعدی، 1387: 698). «بهر دو باره زادن جانت ز امهات/ زین واپسین مشیمة دیگر گذشتنی است» (خاقانی، 1375: 1/698)، اما واژگان اشتقاقی از پسوند «ین» میتوانند در جایگاه اسم قرار گرفته نقشهای اسم را بپذیرند؛ مثلاً در بیت مذکور از سعدی، «اوّلین» در جایگاه اسم نشسته و نقش متمّمی پذیرفته یا «پایین و هشتمین» در بیتهای زیر نقش نهاد/ مسندالیه را پذیرفته است: از بن هربرگی وهمی آویزان / و کلامی نی، / نامی نی. / پایین، جادۀ بیرنگی. / بالا، خورشید همآهنگی (سپهری، 1363: 255).
5) شباهت:از دیگرکارکردهای معنایی پسوند «ین» شباهت و همانندی است. این شباهت میتواند از جهات مختلفی مورد توجه قرارگیرد؛ به قرار زیر: 5-1) شباهت در رنگ: کلمات مشتق از پسوند «ین» با توجّه به موقعیّتهای بافتی بر رنگهای متفاوتی مانند سرخ، سبز، زرد، سیاه، سفید و... دلالت میکنند؛ مثلاً کلماتی چون «بسدّین، عقیقین، آتشین و خونین» بیانگر رنگِ «سرخ»اند:
و کلماتی مثل «مشکین و عنبرین» در بیتهای زیر، رنگِ «سیاه» را بازگو میکنند:
همچنین واژگانی چون «بلورین، سیمین و مرمرین» حکایت از رنگِ «سفید» دارند: جزیرههای بلورین به قیرگون دریا / به یک نظاره شدند، / چو رقعههای سیه بر سپید پیراهن (اخوان، 1389: 52)
صفت نسبی «زرین» گاه بر رنگ «زرد» دلالت می کند:
«زمرّدین» گاه رنگ «سبز» را با خود دارد:
5-2) شباهت در ماهیّت: گاهی هدف از کاربرد صفتهای مشتق از پسوند «ین» ایجاد ارتباط شباهتِ ماهیّتی بین صفت و موصوف است؛ مثلاً در ابیات زیر، شاعر با کاربرد «آهنین و رویین» بین سختی و محکمی آهن و روی با «دیوار و تن» رابطه ایجاد کرده و بدین شیوه، استواری و آسیبناپذیری موصوفها را اراده کرده است:
البته تعیین اینکه معنای ماهیّتی یک واژه چیست، بسیار سخت است؛ زیرا مؤلّفههای مختلفی میتوانند تعیینکنندة آن باشند و بررسی این معانی بهویژه در حوزة ادبیات که خیالپردازی و باریکاندیشی در آن، نقش برجستهتری دارد، دشوارتر مینماید؛ مثلاً «سنگین» در بیتِ «ای که صبر از من طمع داری و هوش/ بارِ سنگین مینهی بر لاغری» (سعدی، 1387: 624)، معنای «وزن زیاد» دارد، ولی در بیتِ «ببرد از مـن قرار و طاقـت و هـوش/ بتِ سنـگـینْ دلِ سیـمین بنـاگوش (حافظ، 243:1377)، معنای بیرحمی و قساوت قلب را با خود دارد. 5-3) شباهت در بو و رایحه، مثل«عنبرین» در: «آن گوی معنبر است در جیب/یا بوی دهان عنبرین بوست؟» (سعدی، 1387: 667). شباهت در طعم و مزه، مانند «شکرین و شیرین» در: «ساقی آرد گه خمارشکن/ فقع شکرین ز دانة نار» (خاقانی، 1375: 1/258) و «سرو زیبا و به زیبایی بالای تو نه/ شهد شیرین و به شیرینی گفتار تو نیست» (سعدی، 1387: 435)؛ و شباهت در شکل، مانند «نرگسین» در: «پیش در تو، هر شب خاقانی از هوایت/ دو چشم نرگسین را خونابه بار کرده» (خاقانی، 1375: 2/1013). 6) نهایت: در بیشتر کتابهای دستوری یکی از کارکردهای پسوند «ین» را ساخت «صفت عالی یا برترین» دانسته و در تعریف آن آوردهاند: «موصوفی را در صفتی مشترک با همة موصوفهای همجنس میسنجد و آن را بر همگان برتری میدهد. نشانة صفت برترین، پسوند «ترین» است که به آخر صفت مطلق افزوده میشود: باهوشترین، بزرگترین» (انوری و احمدی، 1368: 2/59). وحیدیان نیز صرف نظر از توضیحاتی که ذکر کرده، ساخت صفت عالی یا برترین را چنین آورده است: «صفت بیانی + ترین= صفت عالی»(1379: 72). چند نکته در بارة صفت عالی قابل تأمل است: نخست چنانکه اکثر دستورها آوردهاند، این صفت، سنجشی است و لذا، ساختار آن باید دارای اصول و منطق علمی باشد و بهصورت پلکانی حاصل شود، نه جهشی. بر این اساس، صفت تفضیلی و دارندگان آن از صفت مطلق و صاحبان آن حاصل میشود؛ مثلاً «باهوشتر» از میان «باهوشها» برگزیده میشود، پس ساخت آن: «صفت مطلق+تر» است؛ اما «باهوشترین» در یک فرایند منطقی، پس از سنجش «باهوشترها» با یکدیگر، از میان آنها انتخاب میگردد. پس، ساختار آن هم بهصورت پلکانی باید «صفت تفضیلی+ین» باشد، نه بهصورت جهشیِ «صفت مطلق+ترین». بنابراین، کشانی به درستی اشاره میکند که «ین از صفتهای تفضیلی، صفتهای عالی میسازد» (1371: 37). دوم اینکه صفتهایی مثل مهین، بهین، بیشین، پیشین و نظایر آن دلالت بر این دارند که نشانة صفت عالی «ین» است، نه «ترین»؛ زیرا کلمات مذکور که معنای عالی را با خود دارند، فقط با «ین» ساخته شدهاند. سوم اینکه میتوان گفت انتخاب نام «صفت عالی» از باب مجاز است وگرنه این صفت نه فقط بر عالی که بر «دانی» هم دلالت میکند؛ مثل دونترین، پستترین، رذلترین و کوچکترین. از این رو، میتوان گفت یکی از کارکردهای پسوند اشتقاقی «ین» بیان نهایت چیزی فارغ از ارزشگذاری آن است و معانی مثبت یا منفی، پسندیده یا ناپسند در موقعیّتهای بافتی مشخص میشوند و در غالب مدخلهایی که در ادامه بررسی میشوند، معنای نهایت نهفته است. 7) ضعف و ناتوانی: یکی از نکاتی که در بررسی معنیشناختی واژگان مشتق با پسوند «ین» باید مورد توجه قرارگیرد، معناپذیری آنها بر اساس بافت جمله است. اگرچه تصور میشود این دسته از واژگان با توجه به ساختار اشتقاقیشان غالباً جنس را بیان میکنند، واقعاً اینکه واژهپایه چه معنایی دارد تا بهعنوان معنای جنس مورد توجه قرارگیرد، بسیار دشوار است؛ زیرا اکثر واژهپایهها، چندمعنا هستند و چون واژهپایه میتواند معانی مختلفی داشتهباشد، واژگان مشتق از پسوند «ین» نیز با توجه به بافت میتوانند چندمعنایی را به ذهن منتقل کنند؛ مثلاً در بیت زیر:
صفت نسبی «برفین» اگرچه بهمعنای ساخته از برف است، ولی نه جنس، بلکه صفت آن، یعنی ضعف و سستی «برف» مورد نظر بوده، به موصوفش «شیر» مفهوم ضعف و ناتوانی میبخشد و ضمن ایجاد تقابل با «شیر عرین»، بهصورت اغراقآمیز به تحقیر شیر عرین و تعظیم ممدوحش میپردازد یا در بیتِ: «دارم تنی سفالین، دلْ سختی تو بر سر/ کس سنگ را چه گوید، گر بشکند سبویی» (دهلوی، 1361: 565)، «تنِ سفالین» به معنی «تن ضعیف و ناتوان» است یا در بیتِ: «چه سدّ آهنین پیشش، چه کاغذینْ دیوار/ چه کوه زرین پیشش، چه دانة ارزن» (بخاری، 1339: 187)، «کاغذین دیوار» به معنی «دیوارِ سست و ضعیف» است. همچنین مولوی در مصراع دوم بیت «پای استدلالیان چوبین بود/ پای چوبین سخت بیتمکین بود» (1379: د1/191)، از «چوبین» ضعف و سستی چوب و طبیعتاً ناتوانی فکری استدلالیان را مدّ نظر دارد. 8) بیارزشی و ارزشمندی: واژگان اشتقاقی با پسوند «ین» گاه تضاد میان دو یا چند پدیده را توصیف کرده، از آن برای فضاسازی بیان مقاصد ثانویه بهره میبرند؛ چنانکه در بیت زیر:
«چرمین» در جایگاه صفت نشسته و «زرین» در جایگاه اسم و دارای نقش مسندی است. علاوه بر تفاوت در جایگاه که «چرمین» به دلیل وابستگی، بر موصوف (عنان) تأکید دارد و زرین بهدلیل استقلال بر خود (زرین)، «چرمین و زرین» در تقابل با یکدیگر نیز هستند. چرمین مفهوم بیارزشی و زرین ارزشمندی عنان را بیان میکند و شاعر از این هردو برای برجستهسازی «سخاوتِ ممدوح» سود جسته است در بیتِ: چه سدّ آهنین پیشش، چه کاغذین دیوار چه کوه زرین پیشش، چه دانة ارزن (بخاری، 1339: 187) «زرین» اگرچه بر ارزشمندی دلالت دارد: 1) با ایجاد تقابل بین «کوه زرین» و «دانة ارزن» 2) با آوردن حرف تسویة «چه» برای آن دو، و برابر نهادن آنها در نزد ممدوح، هر دو را تحقیر و بیارزش کرده و بدین وسیله با اغراقی شاعرانه، به تعظیم و بزرگداشت ممدوح پرداخته، سخاوت او را برجسته کردهاست. 9) آلودگی و آغشتگی / صفت مفعولی: پسوند اشتقاقی «ین» گاه معنای آلودگی و آغشتگی را با خود داشته، از لحاظ نوع دستوری صفت مفعولی بهشمارمیآید؛ مثلاً در بیتِ «گویی که دوباره تیرِ خونین/ نمرود به آسمان برانداخت» (خاقانی، 1375: 2/951)، خونین در جایگاه صفت مفعولی و بهمعنی خونآلود/خونآلوده است یا در بیت «از اثر خاک تو مشکینْ غبار/ پیکر آن بوم شده مشکبار» (نظامی، ب1386: 23)، مشکین، صفت مفعولی پیشین و بهمعنی مشکآمیز و خوشبوست. شایان توضیح است که پسوند اشتقاقی «ین» گاه به صورت مطلق، صفت مفعولی میسازد، مثلاً واژۀ « آجین» (از آجدن)، به معنی «با سوزن سوراخ کرده» بهکاررفته: «ز شاخ گوزنان رمه در رمه / زمین بیشهای گشت آجین همه» (دهخدا، 1373: ذیل آجین) یا «نگارین» هرگاه به معنی «نگاشته» باشد، صفت مفعولی است. 10) دارندگی: پارهای از صفتهای نسبی با پسوند «ین» بر معنای فاعلی دلالت میکنند و در اینگونه موارد، موصوف مالک، صاحب یا دارندة صفت، حالت یا پدیدهای است مثل شرمین، غمین، خشمین، رشکین: «هزارساله ادب را به یک قدح ببری/خمار عشق تو نگذاشت دیدة شرمین» (بلخی، 1387: د2/780). در اینگونه موارد، گاه واژهپایه «بن فعل» است، مثلاً در نمونۀ زیر، واژۀ بزین (از بزیدن= وزیدن) به معنای وزان، وزنده به کار رفته است (مقربی، 1372: 70)
11) نام افزار: پسوند «ین» بهندرت با اضافه شدن به بن مضارع، «اسم آلت/نام افزار» میسازد؛ مثلاً «کوبین» در بیت زیر به معنای چوبی است که گازران هنگام شست و شو جامههای چرکین را با آن میکوبیدند: وانگهی فرزند گازر گازری سازد ز تو شوید و کوبد ترا در زیر کوبین زرنگ (دهخدا، 1373: ذیل کوبین)
8- انتقال معنا چنانکه قبلاً اشاره شد، انتقال معنا یکی از عوامل پیدایش چندمعنایی و «در اصل نوعی گسترش معنایی است که به اعتقاد اولمان معمولاً در صفات تظاهر مییابد. یک صورت زبانی بهدلیل همنشینی با صورتهای دیگر، معانی متفاوتی مییابد که در آغاز کاملاً وابسته به صورتهای همنشین شدهاند و سپس برای اهل زبان معانی مختلف آن واژه به حساب میآیند... (از این رو) بهدلیل همنشینی معنایی واحدهای زبان، امکان انتقال مفاهیم همنشینشده به یکدیگر پدید میآید. این انتقال میتواند به حدی برسد که مفهوم یک واحد زبان بهطور کامل به واحد دیگر منتقل شود و این واحد در معنی تازهای بهکار رود» (صفوی، 1390: 114 و 247). بنابراین، انتقال معنا در واژگان اشتقاقی با پسوند «ین» زمانی اتفاق میافتد و موجب چندمعنایی میشود که واژة مشتق از «ین» جایگاه و کارکرد وصفی خود را در محور همنشینی/ افقی از دست دهد و جانشین اسم/موصوف شده، کارکرد یا نقشهای آن را بپذیرد؛ مثلاً، در زبان فارسی «نگارین» در محور عمودی از لحاظ نوع، صفت نسبی است و در پارهای از کاربردها در محور افقی هم در جایگاه صفت مینشیند و معانیاش وابسته به موصوف/ اسم است؛ همچون:
اما گاه تحت تأثیر همنشینی معنایی، جانشین موصوف/اسم میشود و معنای موصوف به آن منتقل میگردد. از همین رهگذر، یکی از معانی «نگارین» در متون فارسی مطلق معشوق است و در این افزایش معنی چنان استوار میشود که «معشوق» به یکی از معانی حقیقی آن تبدیل میشود و کاربردش با موصوف مرسوم نیست؛ مثل:
یا «پوستین» که جانشین «لباس» شده، کاربردش بهمعنی لباس بهقدری قوی است که کاربران زبان در فهم معنا دچار مشکل نمیشوند؛ چنانکه فردوسی گوید:
و بر اساس همین انتقال معنا و تغییر مقوله به اسم است که فردوسی صفت سیاه را برای آن بهکار میبرد:
در بیت زیر:
«آتشین» و «آهنین»، هردو جانشین اسم شده نقش مسندی پذیرفتهاند. میتوان گفت «آتشین» علاوه بر معنای ایهامآمیز، در بافت مورد نظر، معنای نافذ و کارآمدبودن و آهنین، معنای پر قوّت و قدرتبودن را دارند و در تقابل با آب و موم قرارمیگیرند. شاعر با این توصیف کارآمدی سلاح و قدرت سوار را خوار داشته، به بزرگداشت ممدوح پرداختهاست. «نمکین» در بیت زیر، جانشین اسم شده، نقش مسند یا تمییز در دستور سنّتی را ایفا کردهاست:
برای تبیین انتقال معنا میتوان نمونههای فراوانی از میان واژگان مشتق با پسوند «ین» ذکر کرد که برای رعایت اختصار به ذکر بعضی از انتقال معنا در واژة «شیرین» بسنده میگردد: 1) مقابل تلخ، آنچه شکر دارد:
2) معشوق فرهاد:
3) دلپسند و خوشایند:
4) دلربا:
5) لذّتبخش:
9- هنرآفرینی یکی دیگر از عوامل پیدایش چندمعنایی، هنرآفرینی است. «منظور از هنرآفرینی همانا کاربرد استعاری و مجازی واژه هاست که بهتدریج میتواند به چندمعنایی واژه منجر شود» (صفوی، 1390: 114). در اینجا استعاره نه در اصطلاح و معنی سنّتی بلکه در معنیشناسی شناختیاش- کاربرد واژه در معنی مجازی یا ثانوی- مدّ نظر است که «پدیدهای لاینفک از زبان روزمرّه است... (از این منظر) انتخاب بسیاری از واژههایی که (مثلاً) به بدن ما مربوطند، بهجای واژههایی که ذهنیتر مینمایند، سبب میگردد تا کاربرد استعاری به چندمعنایی واژههای مرتبط به بدن ما منجر شود» (همان: 372)، مثل ایستادن بهجای صبرکردن یا دیدن بهجای فهمیدن که نشاندهندۀ این واقعیتاند که جانشینی معنایی میتواند به چندمعنایی منجر شود (همان: 372-373). بنابراین، بعضی از موضوعات مدخلهای مختلف این مقاله و بسیاری از آنچه را که در مدخل«مقایسة پسوند «ین» با چند پسوند مشابه» خواهد آمد، میتوان کاربرد استعاری خواند؛ مثلاً معانی متعدّد سنگی و سنگین اینگونهاند؛ مانند 1) سنگینشدن آبستن 2) سنگینشدن زن 3) سنگینشدن چشم 4) سنگینشدن بیماری 5) سنگینشدن فضا و.... افزون بر اینها، یکی دیگر از نمودهای هنرآفرینی واژگان اشتقاقی با پسوند «ین»، آرایهسازی یا صنعتپردازی در بافتها و موقعیتهای مناسب است. بههمین سبب، واژگان اشتقاقی زمانی که چنین کارکردی مییابند، علاوه بر ایجاد چندمعنایی، ارزش زبانی و ادبیشان اهمیّت بیشتری پیدا میکند و مرکز ثقل معنی و زیبایی میگردند. مهمترین آرایهها با واژگان اشتقاقی از پسوند «ین» را میتوان به قرار زیر برشمرد: 9-1- استخدام در این آرایه، واژة مشتق با پسوند «ین» در ارتباط با مشبّه دارای یک معنا و در ارتباط با مشبّهبه دارای معنای دیگری است؛ مثلاً در بیت زیر، از واژة «بسدّین» هم معنای جنس مدّ نظر است و هم معنای رنگ. معنای جنس با «هاون» و معنای رنگ (سرخ) با «لاله» در ارتباط است:
یا در بیت زیر:
واژة «بلورین» برای زنخ، شباهت در رنگ (شفاف و روشن) و برای گوی، شباهت در شکل را بازگو میکند. حافظ در بیت زیر، شکرین را برای میوه بهمعنای شیرین و برای کلک به معنای دلنشین بهکار بردهاست:
9-2- ایهام با توجه به ماهیّت چندمعنایی پسوند «ین»، یکی از کارکردهای واژگان مشتق از آن، ایجاد آرایة ایهام است؛ برای نمونه در بیتِ: «این نسیم خاک شیراز است یا مشک ختن/ یا نگار من پریشان کرده زلف عنبرین؟» (سعدی، 1387: 592)، واژة «عنبرین» با عنایت به دو ویژگی رنگ و بو، میتواند به معنای الف) زلف سیاه، ب) زلف خوشبو باشد. همچنین است «مشکین» در «ز رخسارش ز حسن جعد مشکین/کجا از تیره شب ماهی برآید؟» (دهلوی، 1361: 178). «سیمین» در بیت زیر بر اساس دو ویژگی جنس و رنگ میتواند به معنای الف) از جنس نقره (سخت و مقاوم)، ب) سفید باشد:
9-3- تضاد یکی دیگر از کارکردهای هنری واژگان مشتق با پسوند «ین»، آرایة تضاد است؛ چنانکه «آتشین و آهنین» و «چرمین و زرین» در بیتهای زیر تضاد ایجاد کردهاند:
9-4- جناس تام از دیگر آرایههایی که با کلمات مشتق از پسوند «ین» در آثار ادبی دیده میشود، جناس تام است؛ چنانکه در بیت:
واژة خاکین در «بندة خاکین» به معنای کوچک و کممقدار بوده، و در محل صفت نشسته است ولی در «نیم رو خاکین» به معنای خاکآلود و در جایگاه قید حالت قرارگرفتهاست یا در بیت زیر، «سیمین» در «ساعد سیمین» سفیدی و لطافت و در «جام سیمین» جنس و ارزشمندی را بازگو میکند:
10- مقایسة پسوند «ین» با چند پسوند مشابه یکی از موضوعات قابلتوجه دربارة چندمعنایی واژگان مشتق از پسوند «ین» مقایسة آنها با پارهای از پسوندهای همانندش است که می توان آنها را به دو دستة هممعنا و متفاوت در معنا تقسیم کرد. 10-1- هم معنا با «ین»: در این دسته، واژگان اشتقاقی جای دارند که چه با پسوند «ین» بهکار روند و چه با پسوندهای دیگر، مثلاً «ی» که یکی از پرکاربردترین آنهاست، چندان تفاوت معنایی ایجاد نمیکنند و تفاوتشان بیشتر از نظر آهنگ، ادبی یا غیرادبی بودن و سطح کاربران است و در بررسی مقایسهای آنها، با تکیه بر پسوند «ی» و چند پسوند دیگر میتوان موارد زیر را ذکر کرد: 1) میتوان گفت واژگان اشتقاقی با پسوند «ی» نسبت به واژگان اشتقاقی با پسوند «ین»، کاربرد عامتر و گستردهتری دارند؛ چنانکه هم در زبان معیار(محاوره) بهکار میروند و هم در زبان ادبی، مثل برفی، مسی، نیلی؛ اما واژگان اشتقاقی با پسوند «ین» ادبیتر بوده، بهویژه در شعر، کاربرد بیشتری دارند. دربارة برتری صبغة ادبی آنها میتوان گفت چون در تقطیع واژگان مختوم به «ین»، حرف «ن» حذف میشود و رکن عروضی هجای آخر این کلمات با کلمات مختوم به «ی» یکی میشود، مثل همانندی وزن «برفین و نیلین» با «برفی و نیلی»، نتیجه گرفته میشود که گزینش واژگان مختوم به «ین» به سبب جنبة ادبی آنهاست:
2) علاوه بر تمایز کاربرد میان پسوند «ین» و «ی»، نکتة مهم دیگر این است که بعضی از کلمات، پسوند «ی» را نپذیرفته، فقط با «ین» بهکار میروند، مثل پایین، بالین، برین، دوشین، پارین، پرندوشین و.... 3) بعضی از واژگان مشتق از پسوند «ین» با واژههای مشتق با پسوند «گین » یا «ناک» کاربرد همسان دارند و میتوان گفت هممعنا هستند؛ مانند غمین با غمگین و غمناک. خشمین با خشمگین و خشمناک. شرمین با شرمنده. زورین با زورمند: «چرب نرمی سدّ راه سیل آفت میشود/ بادة زورین نمیسازد کدو را سینه چاک» (صائب، 1371: 5/205). 10-2- متفاوت در معنا با «ین»: در این گروه، واژگان اشتقاقی جای میگیرند که اگرچه کاربردشان با پسوندهای «ین» یا «ی» در پارهای از موارد هممعنایی دارد، تفاوت معناییشان کاربرد متمایز از یکدیگر را رقم زده موجب خلق چندمعنایی میگردد؛ مثل دو واژة «کاغذی» و «کاغذین». معانی«کاغذی» عبارت است از: 1) آنچه از کاغذ ساخته شده باشد. کاغذین: لیرة کاغذی، کلاه کاغذی 2) خردهفروش 3) جعبهای که در آن کاغذ میگذارند 4) کاغذگر، کاغذساز 5) کاغذفروش 6) درختچهای زینتی 7) هر چیزی که پوست آن بهغایت نازک باشد؛ مانند بادام کاغذی و لیموی کاغذی:
معانی کاغذین عبارت است از: 1) هر چیز ساخته شده از کاغذ. کاغذی 2) هرچیز نااستوار و سست، مثل کاغذین سدّ / دیوار یا کاغذین طناب:
اما کاغذین جامه یا پیراهن، کارکرد ویژهای دارد. در متون حقوقی و تاریخی بیشتر بهمعنای واقعی و پیشینة آن اشاره شده و در متون ادبی دستمایة مفهومسازی و مضمونپروری قرارگرفته و کنایه از عجز و بیچارگی است. کاغذین جامه، جامهای بوده از کاغذ که متظلم میپوشید و نزد حاکم میرفت و او در مییافت که وی دادخواه است و به دادش میرسید (دهخدا، 1373: ذیل کاغذی و کاغذین با دخل و تصرّف)
دو واژة «سنگی» و «سنگین» نمونة دیگری از واژگان مشتق از پسوند «ین» و «ی» هستند که کاربرد هر یک از شکلهای «سنگی» و «سنگین» در پارهای از موارد تفاوت معنایی پدیدمیآورد. معانی «سنگی» عبارت است از: 1) منسوب به سنگ، از سنگ 2) عاقل، وزین، جسور، دلیر: «بدو گفت رهام جنگی منم / هنرمند و بیدار و سنگی منم» (فردوسی، 1389: 3/81) 3) مخفف سنگین بهمعنی ثقیل، گران. معانی «سنگین» عبارت است از: 1) صفت نسبی، آنچه از سنگ ساخته باشند 2) وزین، ثقیل، ضد سبک 3) باوقار 4) گرانبها، قیمتی؛ و معانی کنایی آن عبارت است از: 1) رنگین 2) اصیل و نجیب 3) متمرّد و سرکش 4) نحس و شوم 5) استوار و محکم 6) ناگوار، بدگوار؛ و پارهای از ترکیبات دارای معانی کنایی: 1) سنگینشدن آبستن 2) سنگینشدن زن 3) سنگینشدن چشم 4) سنگینشدن بیماری 5) توبة سنگین 6) حرف سنگین 8) خواب سنگین 9) دست سنگین 10) دل سنگین/ سنگیندل 11) غم سنگین 12) گوش سنگین (دهخدا، 1373: ذیل سنگی و سنگین با دخل و تصرّف) ؛ چنانکه مشاهده میشود تفاوت معنایی بین سنگی و سنگین و ترکیبات آنها، بهویژه ترکیبهای ساخته از «سنگین» در حدی است که واژة «سنگی» به هیچ وجه در جایگاه آنها کاربرد ندارد و در همة این موارد معنا برآمده از بافت و محور همنشینی و نتیجة آن ایجاد چندمعنایی است.
نتیجه 1) نوع واژگان مشتق از پسوند «ین» غالباً صفت نسبی است اما این واژگان اشتقاقی تحت تأثیر همنشینی معنایی، جانشین موصوف/ اسم شده، انتقال معنا را سبب میگردند و در نتیجه، نقشهای اسم را میپذیرند. 2) اگرچه پسوند «ین» با ایجاد تغییر معنا موجب چندمعنایی میگردد، همیشه مقولة پایهواژه را تغییر نداده بلکه گاهی مقولة پایهواژه ثابت میماند. 3) یکی از کارکردهای مهم پسوند «ین» واژهسازی و معنابخشی به پایهواژههاست. واژگان اشتقاقی با پسوند «ین» در این حالت در جایگاه صفت مینشینند و معانیشان وابسته به همنشین، یعنی موصوف/ اسم آنهاست، مثل گلشنِ نگارین و یارِ شیرین. 4) یکی دیگر از کارکردهای واژگان اشتقاقی با پسوند «ین» انتقال معناست. انتقال معنا از عوامل پیدایش چندمعنایی است. واژگان اشتقاقی با پسوند «ین» در این حالت جانشین موصوف/اسم شده، افزایش معنایی پیدا میکنند؛ مثل نگارین و شیرین. 5) هنرآفرینی از دیگر کارکردهای واژگان اشتقاقی با پسوند «ین» برای انتقال معنا و عامل دیگر پیدایش چندمعنایی است که علاوه بر کاربرد واژگان بهشکل استعاری و مجازی، بهصورت آرایههای استخدام، ایهام، تضاد و جناس نیز نمود پیدا میکند.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1. اخوان ثالث، مهدی (1389). آخر شاهنامه، چ 23، تهران: زمستان. 2. اعتصامی، پروین (1374). دیوان، تهران: پیری.
7. بلخی، مولانا جلالالدین محمّد (1379). مثنوی، تصحیح محمّد استعلامی، چ 6، دفتر1 و 6، تهران: سخن.
43. وحیدیان کامیار، تقی و عمرانی، غلامرضا (1379). دستور زبان فارسی(1)، تهران: سمت.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 11,704 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 754 |