تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,639 |
تعداد مقالات | 13,339 |
تعداد مشاهده مقاله | 29,955,464 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 11,981,401 |
اثربخشی درمانشناختی مبتنی بر ذهنآگاهی بر بهبود حرمت خود در زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش نامه روانشناسی مثبت | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 6، دوره 2، شماره 3، آذر 1395، صفحه 67-78 اصل مقاله (608.43 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/ppls.2017.21561 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
عزت اله قدم پور* 1؛ لیلا یوسف وند2؛ پروانه رادمهر3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشیار روانشناسی تربیتی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه لرستان، لرستان، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه لرستان، لرستان، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه لرستان، لرستان، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هدف پژوهش بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود حرمت خود در زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر بود. پژوهش مطالعهای آزمایشی، دو گروهی و سه مرحلهای است که بر روی 30 زن مبتلا به بیماری عروق کرونر که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند، انجام شد.گروه آزمایش طی 8 جلسه 2ساعته، هفتهای یک جلسه به مدت 2 ماه تحت مداخله درمانشناختی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفت. ابزار گردآوری دادهها مقیاس حرمت خود روزنبرگ بود. به منظور دستیابی به نتایج از تحلیل کواریانس استفاده شد. شرکتکنندگان، پیش و پس از مداخله و در مرحله پیگیری به کمک مقیاس مزبور مورد بررسی قرار گرفتند. یافتههای پژوهش نشان داد که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود میزان حرمت خود بیماران، تأثیر معنیداری داشته است. این نتایج در مرحله پیگیری نیز حفظ گردید. یافتهها از اثربخشی درمانشناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش حرمت خود زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر حمایت کرد، بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که روش مزبور حرمت خود زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر را بهبود بخشیده است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ذهن آگاهی؛ حرمت خود؛ زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اولین و شایعترین علت مرگ و میر در تمام سنین و مخصوصاً در بین زنان، بیماریهای قلبی عروقی به خصوص بیماریهای عروق کرونر است، بهطوری که از کل 700 تا 800 مرگ روزانه، 317 مورد آن به علت بیماریهای قلبی عروقی و از این تعداد 166 مورد آن به علت سکته قلبی است (نقوی، 1382). اخیراً دانشمندان حوزه سلامت شروع به درک تداعیهای محتمل بین حرمت خود[1] و بیماران عروق کرونر کردهاند که به اندازه فهم تندرستی، عملکرد مثبت و خودشکوفایی اهمیت دارد، حرمت خود تأثیر عمیقی بر فرایندهای فکری، احساسات، امیال، ارزشها، انتخاب و اهداف دارد. ویلیام جیمز از کسانی است که نخستین بار در اثری با عنوان اصول روانشناسی بر ضرورت حرمت خود تأکید کرده است (پورحسین، شیخان و غلامعلیلواسانی، 1393). گرانولد (1998)، بیان میکند که یکی از ویژگیهای شخصیت بهنجار، برخورداری از حرمت خود است. به جنبهی ارزشیابانه خودپنداره، حرمت خود میگویند (به نقل از زارع، دانشپژوه، امینی، رازقی و فلاحزاده، 1386). حرمت خود عبارت است از درجهی تصویب، تأیید و ارزشی که شخص برای خود احساس میکند، یا قضاوتی که فرد دربارهی ارزش خود دارد (بارن[2]، 2002). بر اساس نظریه تأیید خود (استیل و لیو[3]، 1983؛ استیل، اسپنسر و لینچ[4]، 1993) نوعی نظام خود[5] وجود دارد که وظیفهاش حفظ ادراک وحدت کلی است. هرگاه شخص رفتاری انجام دهد یا متوجه چیزی شود که این وحدت را تهدید کند، ناهماهنگی رخ میدهد. به عنوان مثال در پارادایم انتخاب آزاد، که شخص گزینهای را انتخاب میکند که چند ویژگی منفی دارد و گزینهای را رد میکند که دارای ویژگیهای مثبتی بوده است، این وحدت کلی با تهدید مواجهه میشود. بنابراین گسترش گزینهها در پارادایم انتخاب آزاد برای کاهش ناهمخوانی اتفاق نمیافتد، بلکه برای بازیابی احساس کلی شخص از «خودش» رخ میدهد. پس افرادی که سطح بالایی از حرمت خود دارند در موقعیتهای تصمیمگیری، ناهماهنگی بیشتری تجربه میکنند، چون اتخاذ یک تصمیم بد با خودپنداشت مثبتی که این افراد معمولاً دارند بیشتر ناهمخوان است تا با خودپنداشت افرادی که سطح پایینی از حرمت خود دارند. از این رو این افراد باید گسترش گزینههای بیشتری را نشان دهند تا به نوعی، این ناهمخوانی را توجیه کنند، چون ناهماهنگی آنها بیشتر است (ریدل، مککانل و مکی[6]، 2008). پژوهشهای متعدد همبستگی بالای بین سلامت روانشناختی و حرمت خود را در جوامع مختلف و مخصوصاً بیماران قلبی نشان دادهاند (باس، هاجرینگ، موریس، ووگل و باشیوول[7]، 2010) و با توجه به حجم بالای این پژوهشها در میان پژوهشهای مختلف که در حوزه سلامت روانی بیماران عروق کرونر صورت گرفته، میتوان حرمت خود را به عنوان یکی از همبستههای سلامت روانی برشمرد (محمدی، نوحیمقدم، سلحشوری و سبزواری لنگرودی، 2013). حرمت خود به ارزشیابی فرد نسبت به خود اشاره دارد که بیانگر نگرشی از موافقت و پذیرش و یا عدمموافقت نسبت به قابلیتها، موفقیت و ارزش خود میباشد که معمولاً فرد این ارزشیابی را حفظ میکند (افشاری، باباخانی، احمدی و شمسالدینیلری، 1395). حرمت خود بر همه سطوح زندگی انسان تأثیر میگذارد. نتایج برخی از تحقیقات حاکی از آن است که چنانچه نیاز انسان به حرمت خود ارضا نشود، نیازهای گستردهتر از جمله نیاز به خودشکوفایی محدود میماند، نیاز اساسی بشر که در بیشتر نظریههای روانشناسان و نیز پژوهشهای آنها درباره خصوصیات روانی انسان مشاهده میشود، نیاز به حرمت خود است که از شاخصهای اصلی بهداشت روانی تلقی شده است (هراتیان و احمدی، 1391). بیماران قلبی که از حرمت خود برخوردارند، به تواناییها و باورهای خود اعتقاد واقعبینانه دارند که همین افکار و باورهای مثبت منجر به حرمت خود بالا در این افراد میشود و از نظر آدلر، نبود حرمت خود، مهمترین متغیر روان در علتشناسی انحرافها یا ناسازگاری شخصیت است (پورحسین، شیخان و غلامعلیلواسانی، 1393). مهمترین عامل تأثیرگذار بر افزایش حرمت خود به عنوان یک کارکرد مثبت و ویژگی شخصیتی بهنجار، درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی[8] است. مطالعات نشان میدهند که ذهنآگاهی به طور مثبت با حرمت خود مرتبط است (کنگ، اسموسکی و روبینز[9]، 2011، به نقل از نصیری، کارسازی، اسماعیلپور و بیرامی، 1394). درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی، نوعی از مراقبه است که ریشه در تعالیم و آیینهای مذهبی شرقی به ویژ بودا دارد (اوست[10]، 2008). ذهنآگاهی به عنوان حالتی از آگاهی، بدون قضاوت تمرکز بر خود، مشخص شده است، این حالت در تقابل با تمرکز بر گذشته به خصوص در بیماران عروق کرونر که سطح حرمت خود در آنان پایین است، میباشد. ذهنآگاهی شامل آموزش افراد برای یک نگرش جدید، پذیرش بدون قضاوت، نزدیک شدن به احساسات، افکار و حسهای بدنی برای خلاص شدن از حالات خلقی منفی است (ایسندارث، چارتیر و مکلان[11]، 2012). مداخلات مبتنی بر ذهنآگاهی به عنوان یکی از درمانهای شناختی - رفتاری موج سوم قلمداد میشود (اوست، 2008) که شامل مراقبههای مختلف، یوگای کشیدگی، آموزش مقدماتی درباره اضطراب، تمرین مرور بدن و چند تمرین شناخت درمانی است که ارتباط بین خلق، افکار، احساس و حسهای بدنی را نشان میدهد، تمامی این تمرینها به نوعی توجه به موقعیتهای بدنی و پیرامون را در «لحظه اکنون» میسر میسازد، پردازشهای خودکار و حرمت خود را افزایش میدهد و به عنوان درمانی برای پیشگیری از کاهش حرمت خود ابداع شده است که در آن سه هدف اساسی دنبال میشود الف) تنظیم توجه ب) ایجاد آگاهی فراشناختی ج) تمرکز زدایی و ایجاد پذیرش نسبت به حالتها و محتویات ذهنی. فرض براین است که پرورش آگاهی به این شیوه، افراد را قادر میسازد تا به صورت آشکارتری، برانگیخته شدن واکنشهای نشخواری و منفی را مشاهده کنند و بتوانند از چنین الگوهای فکری، تمرکززدایی کنند و به آنها به عنوان رویدادهای ذهنی بنگرند که بازنماییهایی از واقعیت یا ویژگی خود نیستند (مک، 2008). با جستوجوهای انجام گرفته پژوهشی که تأثیر مداخلات مبتنی بر حضور ذهن را بر بهبود حرمت خود در بیماران قلبی مورد بررسی قرار دهد، یافت نشد، اما میتوان به چند نمونه پژوهشی مشابه در این زمینه اشاره نمود: یوسفیان و اصغرپور (1392) در پژوهشی که تأثیر درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی را بر روی عزتنفس دانشآموزان انجام دادند به این نتیجه دست یافتند که این آموزش بر افزایش حرمت خود تأثیرگذار است. گلدن و گروس[12] اثربخشی آموزشهای ذهنآگاهی را در تنظیم عاطفهی افرادی با اختلال اضطراب منتشر بررسی کرده و به این نتیجه دست یافتند که درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی به بهبود نشانههای تنش، اضطراب و عزت نفس منجر میشود (به نقل از تیوساوا و کاراساوا[13]، 2004). اسکندر (1393) در مطالعهای که تأثیر شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی را بر عزت نفس و اضطراب اجتماعی دانشآموزان را مورد بررسی قرار داد، نشان داد که شناخت درمانی بر افزایش عزت نفس و کاهش اضطراب اجتماعی دانشآموزان تأثیرگذار است. نظری (1392) نیز در پژوهش خود به این نتیجه دست یافت که آموزش ذهنآگاهی موجب افزایش عزت نفس و سلامت روان میگردد. کاویانی، جواهری و بحیرایی (1384) نیز در تحقیقی اثربخشی شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی را در کاهش و پیشگیری از افکار خودآیند منفی، نگرش ناکارآمد، افسردگی و اضطراب در دانشجویان را نشان دادند (به نقل از بک، استر و گاربین[14]، 1988). بنابراین با توجه به اینکه شناخت مسائل مربوط به بیماران عروق کرونر و برنامهریزی برای درمان این مسائل به منظور حرمت خود، کاهش حس بیکفایتی، احساسات منفی، برونریزی صحیح احساسی و بهبود روابط بین فردی ضروری است و از آنجا که اثربخشی ذهنآگاهی بر روی مفاهیمی مثل اضطراب و افسردگی نشان داده شده است و این مفاهیم با حرمت خود همبستگی دارند و همچنین با توجه به فقدان پژوهش در زمینه حرمت خود و همچنین ادعای درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهنذهن آگاهیمبنی بر حل مشکلات و تأثیر بر افزایش حرمت خود، پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن بر بهبود حرمت خود در زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر طراحی گردید. در این پژوهش بر اساس یافتهها و شواهد موجود، فرضیه زیر تدوین و مورد بررسی قرار گرفت: 1- درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهیبر بهبود حرمت خود در زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر در مرحله پسآزمون تأثیر دارد. 2-درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهیبر بهبود حرمت خود در زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر در مرحله پیگیری تأثیر دارد.
روش. روش پژوهش، جامعه آماری و نمونه: روش پژوهش به شیوه آزمایشی با طرح پیشآزمون - پسآزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری، تمامی زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر مراجعهکننده به کلینیک خصوصی قلب و عروق در سطح شهر خرمآباد در سال 1395 بود که با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. که از این میان 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه گمارده شدند. تمامی آزمودنیهای شرکت کننده از نظر جنسیت زن بودند، تمامی آنها از حداقل سطح تحصیلات دیپلم برخوردار بودند و در گروه سنی 20 تا 40 سال قرار داشتند. معیارهای ورود به مطالعه شامل رضایت آگاهانه، شرکت در جلسات درمانی گروه، حداقل تحصیلات دیپلم و حداکثر کارشناسی، سن بیماران بین 20 تا 40 سال، عدم شرکت در کلاسهای آموزشی و درمانی دیگر بهطور همزمان، تشخیص بیماری عروق کرونر توسط پزشک متخصص قلب و عروق در برگه خلاصه پرونده آنان نوشته شده باشد، جهت پیگیری درمان به پزشک معالج خود مراجعه کرده باشند، کاملاً هوشیار و قادر به همکاری بوده و قادر به تکلم به زبان فارسی باشند، از آمادگی جسمانی و روانی لازم برای پاسخگویی به سؤالات برخوردار باشند. بیمارانی که از شرایط فوق برخوردار نبودند، یا به بیماریهای دیگری همزمان مبتلا بودند و علاوه بر آن در تاریخچه پزشکی آنها تشخیص روانپزشکی یا عقبماندگی ذهنی درج شده بود، از مطالعه حذف گردیدند. ابزار سنجش: مقیاس حرمت خود روزنبرگ[15]: این مقیاس به وسیله روزنبرگ در سال 1965 برای اندازهگیری حرمت خود تهیه شده است. این پرسشنامه شامل 10 سؤال است و پاسخها به آن از 0 (عمدتاً نادرست) تا 4 (عمدتاً درست) درجهبندی میشوند. مقیاس حرمت خود روزنبرگ مقیاس پرکاربردی برای ارزیابی حرمت خود است که دارای پایایی و روایی خوبی بوده است (هاینتولد، وینگرهوت و دکولات[16]، 2011) و مطالعات قبلی پایایی مناسب آن را در جامعه ایرانی نشان دادهاند(یمینی و تحریری، 1384). محمدی (1384) شاخصهای روانسنجی این مقیاس را از طریق روش آلفای کرونباخ، بازآزمایی و دونیمه کردن به ترتیب 69/0، 78/0 و 68/0 گزارش کرده است. میزان پایایی در این پژوهش با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برابر با 79/0 محاسبه گردید. روش اجرا و تحلیل: در ابتدا با مراجعه به کلینک خصوصی قلب و عروق، زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر شناسایی و بررسی شدند و پس از جلب همکاری آنان، مقیاس حرمت خود روزنبرگ در بین آنان توزیع گردید و سپس افرادی از جامعه فوق که در وضعیت غیر طبیعی بودند (یک انحراف معیار پایینتر از میانگین گروه)، انتخاب شدند. پس از همتاسازی از نظر ویژگیهای جمعیتشناختی و نمره حرمت خود و با عنایت به اینکه طرح پژوهش آزمایشی است و با توجه به اینکه حجم نمونه در طرحهای آزمایشی 30 نفر در دو گروه آزمایش و گواه توصیه میشود (دلاور، 1386) نمونه مورد نیاز برای این پژوهش شامل 30 نفر زن مبتلا به بیماری عروق کرونر بود، از این تعداد 15 نفر به صورت تصادفی برای گروه آزمایش و 15 نفر برای گروه گواه انتخاب شدند. گروه آزمایش به صورت گروهی طی 8 جلسه 2 ساعته، هفتهای یک جلسه، به مدت 2 ماه با حضور در کلینیک خصوصی قلب و عروق، تحت مداخله درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی قرار گرفتند و گروه گواه در طی این مدت هیچ مداخلهای را دریافت نکردند و در نهایت از هر دو گروه آزمایش و گواه پسآزمون و مجدداً یک ماه بعد پیگیری به عمل آمد. دوره پیگیری یک ماه با توجه به مطالعات قبلی در نظر گرفته شد. جهت رعایت اصول اخلاقی، بعد از مرحله پیگیری، گروه گواه به مدت 4 جلسه فشرده نیز تحت درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن قرار گرفت. بعد از پایان مداخله و جمعآوری دادههای آماری، با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه نوزدهم دادهها در دو سطح توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای توصیف دادهها از جداول و شاخصهای آمار توصیفی مثل میانگین، انحراف معیار و برای استنباط آماری دادهها، تحلیل کوواریانس محاسبه گردید. پروتکل درمانی به کار رفته در این پژوهش برگرفته از کتاب راهنمای عملی درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن سگال، ویلیامز و تیزدل (2002) ترجمه محمدخانی و همکاران انجام گرفت (گرینبرگ، چن، دمیتریوا و فاروگیا1، 2003). محتوای این جلسات در جدول (1) گزارش شده است.
جدول 1. محتوای جلسات درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی
یافتهها در رابطه با مشخصات جمعیتشناختی بیماران، همهی آنان در دامنهی سنی 40-20 سال قرار داشتند، میانگین و انحراف معیار سنی بیماران 61/5±76/30 بود. همچنین هر دو گروه آزمایش و گواه از نظر ویژگیهای جمعیتشناختی همتا شده بودند. پس از اجرای درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن، از هر دو گروه آزمایش و گواه، پسآزمون و مجدداً یک ماه بعد از اجرای مداخله، پیگیری به عمل آمد. میانگین و انحراف معیار متغیر حرمت خود در گروه آزمایش در مرحله پیشآزمون؛ 04/4±61/27، پسآزمون 28/2±25/32، پیگیری 01/2±04/33 و در گروه گواه در مرحله پیشآزمون؛ 86/4±07/28، پسآزمون 91/3±48/29، پیگیری 72/3±58/30 بود. از آنجا که کسب نمره بیشتر در این متغیر، نشان از بهبود دارد، ملاحظه میشود که میانگین نمرات گروه آزمایش در مرحله پسآزمون و پیگیری نسبت به گروه گواه افزایش معناداری دارد. به علاوه، بعد از گذشت یک ماه از اجرای مداخله، مشخص شد که افزایش این متغیر در اعضای گروه آزمایش، در مرحله پیگیری نیز به صورت معنیداری ادامه داشته است (01/0>p). برای مشخص شدن معناداری تفاوت بین متغیرهای فوق از تحلیل کوواریانس استفاده شد و برای بررسی تفاوتهای مشاهده شده در حرمت خود، ابتدا مفروضههای لازم جهت انجام تحلیل کوواریانس بررسی شد. بررسی همگنی واریانسها نشان میدهد که با توجه به عدم سطوح معناداری مشاهده شده (05/0p>) میتوان نتیجه گرفت که همگنی واریانسها دربارهی متغیر حرمت خود برقرار میباشد، با توجه به این امر دلیلی برای ناهمگن فرض کردن واریانسها وجود ندارد. بررسی همگنی رگرسیون نیز از معنادار نبودن شرایط و پیشآزمون حمایت میکند. همچنین قبل از انجام آزمون کوواریانس با استفاده از آزمون کولموگروف اسمیرنف، نرمال بودن توزیع نمونهها مورد بررسی قرار گرفت، بنابراین از تحلیل کوواریانس برای تحلیل آماری استفاده شد. جدول (2) نتایج مربوط به تحلیل کوواریانس مقایسه پسآزمون و پیگیری حرمت خود در دو گروه با کنترل اثر پیشآزمون ارائه شده است.
جدول 2. نتایج تحلیل کوواریانس تکمتغیری مربوط حرمت به اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی بر بهبود خود در زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر
همانطور که در جدول (2) مشاهده میشود، نتایج به دست آمده از مقایسه پسآزمون حرمت خود در دو گروه با کنترل رابطه 54 درصدی نمرات پیشآزمون، حاکی از این است که درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی باعث افزایش معنادار حرمت خود بیماران شده است. اندازه اثر نشان میدهد که میزان تأثیر درمان مورد نظر بر حرمت خود همچنین نتایج به دست آمده از مقایسه پیگیری حرمت خود در دو گروه با کنترل رابطه برای مقایسه و بررسی تفاوتهای معنیدار مذکور، میانگینهای تعدیلشده حرمت خود در زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر گروههای آزمایش و گواه در مرحله پسآزمون و پیگیری در جدول (4) ارائه گردیده است.
جدول 3. میانگینهای تعدیلشده نمرات پسآزمون و پیگیری حرمت خود بر حسب عضویت گروهی
همانطور که در جدول (3) مشاهده میشود، با حذف اثر متغیرهای کنترل، میانگین تعدیل شده نمرات حرمت خود آزمودنیهای گروه آزمایش در مرحله پسآزمون و پیگیری نسبت به گروه گواه بیشتر میباشد. لذا فرضیه اول و دوم پژوهش مبنی بر اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی بر حرمت خود در زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر، هم در مرحله پسآزمون و هم در مرحله پیگیری تأیید گردید.
بحث هدف پژوهش، بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی بر بهبود حرمت خود در زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر بود. با مروری بر نتایج، مشاهده میشود که حرمت خود در بیماران بعد از مداخله در گروه آزمایش افزایش قابل توجهی داشته است که در گروه گواه دیده نمیشود و با نمره 98/23F= و در سطح 01/0>P معنادار میباشد، لذا فرضیه اول پژوهش تأیید گردید. همچنین یک ماه بعد از مداخله نیز حرمت خود در بیماران تفاوت معناداری را نشان نداده و در همان سطح بعد از مداخله باقی مانده است که با نمره 41/19 = F و در سطح 01/0>P معنادار میباشد. بنابراین فرضیه دوم پژوهش نیز تأیید گردید. نتایج این پژوهش با نتایجی که یوسفیان و اصغریپور (1392)، اسکندر (1393)، نظری (1393) و کاویانی، جواهری و بحیرایی (1384) به آن دست یافتند، هماهنگ و همسو میباشد. کاویانی و همکارانش نیز در پژوهش خود اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی را در کاهش و پیشگیری از افکار خودآیند منفی، نگرش ناکارآمد، افسردگی و اضطراب در دانشجویان را نشان دادندکه میتواند تأییدی بر نتیجه پژوهش حاضر باشد در تبیین این یافته میتوان گفت، تأثیر ذهنآگاهی بر حرمت خود به این صورت است که باور افراد به شخصیت و ارزششان حتی مواقعی که فرد دچار بیماری میشود، میتواند شخصیت او را ثابت نگه دارد. با این باور، فرد میتواند بر پیامدهای زندگی خود اثر بگذارد و احساس کنترل بیشتری بر آن داشته باشد. به همین دلیل میزان حرمت خود و نگرش مثبت، با آموزش ذهنآگاهی مرتبط شناخته میشود. در واقع در مبتلایان به بیماری عروق کرونر وقتی افراد دچار ناراحتی و بیماری جسمی میشوند، منبع حمایت اجتماعی را از دست داده و در انزوا فرو میروند، بنابراین، این تغییرات جسمی و نقشی باعث تغییر در تصویر ذهنی و بدنی شده و کاهش حرمت خود و اعتماد به نفس را در آنها به دنبال دارد. در مداخله ذهن آگاهی، کنترل و ادارهی هیجانات، ابعاد جسمی و ذهنی همزمان مد نظر قرار میگیرند، به فرد یاد داده میشود که به افکار و احساسات خود، آگاهی و حضور ذهن کامل داشته باشد، همچنین از آن جایی که بیماران عروق کرونر کمتر با لحظهی حال در تماس هستند، نسبت به تغییراتی که در علایم بدنی از جمله ضربان قلب و تنگی نفس که قبل از گسترش حاد بیماری بروز میکند، آگاه و هوشیار نیستند و در نتیجه در کنترل این علایم ناکام میمانند و تنها زمانی متوجه بیماری خود میشوند که علایم بیماری از حد معمول خود گذشته و عملکرد آنها را دچار اختلال کرده است، در این راستا حضور ذهن و آموزش آن از طریق کنترل توجه، مؤثر واقع میشود و به فرد بیمار کمک میکند علاوه بر هوشیاری کامل از افکار و احساساتش و پذیرش آنها، بدون داوری در یک وضعیت آرامش و تمرکز قرار گیرد و توانایی کنترل افکار خود را به دست آورد، کسب این توانایی باعث شده که فرد احساس کنترل بیشتری در تمام امور زندگی خود داشته باشد و به جای دادن پاسخهای خودکار منفی در موقعیتهای مشکلزا، با کنترل، آرامش و آگاهی بیشتری پاسخ دهد و با مشکلات، بهتر مقابله نماید.مطالعه حاضر نشان میدهد افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر زمانی که از حرمت خود برخوردار نباشند، در رویارویی با مشکلات و حوادث زندگی دچار بحران شخصیتی میشوند و این خود چالش بزرگی به حساب میآید، بنابراین ضرورت پردازش به مسائل روحی و توجه به راهکارهای افزایش حرمت خود میتواند منجر به بهبود شرایط و اوضاع و احوال ناراحتکننده افراد شود و از دچار شدن به مشکلات و بیماریهای دشوار، پیشگیری کند.همانطور که نتایج تحقیق حاضر نشان میدهد کیفیت حرمت خود میتواند از طریق مداخله ذهنآگاهی افزایش یابد، بنابراین ضروری است مداخلات روانشناختی برای بیماران عروق کرونر بیش از پیش در جامعه مورد توجه قرار گیرد. حرمت خود از مسائلی است که در بهبود سازگاری فرد با محیط کارساز است و موجب میشود فرد از عملکرد خویش رضایت داشته باشد و همچنین یکی از عوامل مهم ارتباطات بین فردی سالم، برخورداری از ویژگی مثبت حرمت خود است. در تبیین رابطه اختلالات روانی و حرمت خود میتوان گفت مادام که ما احساس میکنیم فرد با ارزشی در درون دید جهانی فرهنگی مورد قبول خویش هستیم، فعالیتهای روزمرهمان را با حس اطمینان و امنیت پیگیری میکنیم، فرهنگ، احساس مثبتی نسبت به خود در افراد ایجاد میکند و باعث رشد و شکلگیری حرمت خود میشود. اگر افراد خود را به عنوان موجودات با ارزش در یک جهان هدفمند و معنادار بدانند، اختلال روانی نخواهند داشت، بنابراین حرمت خود به عنوان مانع و سپری در برابر اختلالات روانی مطرح میشود و در نتیجه افراد با حرمت خود بیشتر، مشکلات روانی کمتری دارند. با توجه به محدود شدن نمونه، به زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر در شهر خرمآباد، در تعمیم نتایج باید جانب احتیاط را رعایت کرد. بنابراین به پژوهشگران توصیه میگردد که این پژوهش را بر روی هر دو جنس مردان و زنان؛ سایر بیماریهای جسمی و روانی و همچنین در دیگر مناطق جغرافیایی انجام دهند و تغییرات را با هم مقایسه کنند. همچنین با توجه به یافتههای این پژوهش و پژوهشهای دیگر، پیشنهاد میشود مداخله ذهنآگاهی به عنوان دورههای توانبخشی در کنار درمان دارویی برای بیماران عروق کرونری قلب انجام پذیرد.
تشکر و قدردانی نویسندگان بر خود وظیفه میدانند از تمامی عوامل و بهویژه بیماران عزیزی که صمیمانه در انجام این پژوهش، همکاری نمودند تقدیر و تشکر به عمل آورند [1] Self - esteem [2] Baaren [3] Steele & Liu [4] Spencer & Lynch [5] self system [6] Rydell, Macconnell & Mackie [7]Bos, Huijding, Muris, Vogel & Biesheuvel [8] mindfulness [9] Keng, Smoski & Robins [10] Ost [11] Eisendrath, Chartier & Mclane [12]Goldin & Geros [13] Toyosawa & Karasawa [14]Bech, Steer & Garbin [15] Rosenberg Self-Esteem Scale [16]Huisintveld, Vingerhoets, & Decollate | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اسکندر، ز. (1393). تأثیر شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی بر عزت نفس و اضطراب اجتماعی دانشآموزان، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی. افشاری، م؛ باباخانی، ن؛ احمدی، آ و شمسالدینیلری، س. (1395). مقایسه میزان حرمت خود، خودکارآمدی و خودتنظیمی در افراد وابسته به مواد افیونی، مواد محرک و افراد عادی، مجله پزشکی قانونی ایران، 22(1)، 22- 15. پورحسین، ر؛ شیخان، ش و غلامعلیلواسانی، م. (1393). بررسی اثربخشی روش مرور خویشتن بر افزایش شادکامی و حرمت خود در نوجوانان دختر بزهکار، فصلنامه رویش روانشناسی، 3(4)، 72- 61. دلاور، ع. (1386). روش تحقیق در روانشناسی و علوم تربیتی، تهران: نشر ویرایش. زارع، ن؛ دانشپژوه، ف؛ امینی، م؛ رازقی، م و فلاحزاده، م. ح. (1386). رابطه وضعیت تحصیلی با سلامت عمومی و عزت نفس در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز، مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی، 7(1)، 67- 59. کاویانی، ح؛ جواهری، ف و بحیرایی، ه. (1384). اثربخشی شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی را در کاهش و پیشگیری از افکار خودآیند منفی، نگرش ناکارآمد، افسردگی و اضطراب: پیگیری 60 روزه، تازههای علوم شناختی، 7(1)، 59- 49. محمدی، ن. (1384). بررسی مقدماتی اعتبار و قابلیت اعتماد مقیاس حرمت خود روزنبرگ، مجله روانشناسان ایرانی، 3، 320- 313. نصیری، م؛ کارسازی، ح؛ اسماعیلپور، ف و بیرامی، م. (1394). تأثیر معنی در زندگی، ذهنآگاهی و تابآوری در شکوفایی دانشجویان، پژوهشنامه روانشناسی مثبت، 3(3)، 32- 21. نظری، م. (1392). تأثیر آموزش ذهنآگاهی و تنظیم هیجانی بر عزت نفس و سلامت روان دانشآموزان، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه خلیج فارس، دانشکده ادبیات و علوم انسانی. نقوی، م. (1382). سیمای مرگ و میر در هجده استان -کشور سال 1380، تهران: تندییس. هراتیان، ع.ع و احمدی، م.ر. (1391). رابطه حرمت خود بر همدلی نوجوانان، مجله روانشناسی و دین، 5(1)، 164- 133. یمینی، ی و تحریری، ع. (1384). اضطراب کلاس زبان خارجی در بین فراگیران زبان انگلیسی و ارتباز آن با عزت نفس، مجله روانشناسی کاربردی، 9، 101- 129. یوسفیان، ف و اصغریپور، ن. (1392). مقایسهی اثربخشی درمان گروهی شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی و درمان گروهی شناختی رفتاری بر عزت نفس دانشآموزان دختر، مجلهی اصول بهداشت روانی، 15(3)، 205- 15. Baaren, B. V. (2002). Theories on coping with loss: The impact of social support and self-esteem on adjustment to emotional and social loneliness following a partner’s death in later life. Journal Gerund, 57, 33-41.
Beck, AT., Steer, RA., & Garbin, MG. (1988). Psychology properties af the Beck depression inventory: Twenty- five years of evaluation. Clinical psychology Review, 8(1), 77- 100.
Bos, A.E.R., Huijding, J., Muris, P., Vogel, L.R.R., & Biesheuvel, J. (2010). Global, contingent and implicit self- esteem and psychopathological symptoms in adolescents. Journal personality and Individual Differences. 48(3): 311- 316.
Eisendrath, S., Chartier, M., Mclane, M. (2012). Adapting mindfulness-based cognitive therapy for treatment, Resistant Depression [electronic version]. Journal Cognisa and Behavioral Practice, 18, 362-370.
Greenberger, E., Chen, C., Dmitrieva, J., & Farruggia, S.P. (2003). Item- wording and dimensionality of the Rosenberg self- esteem scale: Do they matter? Personality and Individually differences, 35, 1241- 1254.
Huisintveld, EMJ., Vingerhoets, AD, J.J.M., & Decollate, J. (2011). Attachment style and self- esteem: the mediating role of type D personality. Personality and individual differences, 50, 1099- 1103.
Mace, C. (2008). Mindfulness and mental health. New York, Rutledge Press; 35-36.
Mohammadi, M., NouhiMoghadam, S., Shahsavarani, A M., & Sbzeharaei Langroodi, M. (2013). Compare the relationship between self-esteem and mental health in the prediction of death anxiety, Journal Psychology Science, 12(47), 344-364.
Ost, LG. (2008). Efficacy of the third wave of behavioral therapies: Systematic review and meta-analysis. Journal Behavioral Research and Therapy, 46, 296-321.
Rosenberg, M. (1965).Society and the adolescent self-esteem. Princeton University, Princeton.
Rydell, RJ, Macconnell AR, & Mackie DM. (2008). Consequences of discrepant explicit and implicit attitudes: Cognitive dissonance and increased information processing. Journal of Experimental social psychology. 44(6), 1526- 1532.
Segal, Z., Williams, M., & Teasdale, J. (2002). Mindfulness-based cognitive therapy for depression: A new approach to preventing relapse. New York: Guilford Press.
Steele, CM, Spencer, SJ, & Lynch, M. (1993). Dissonance and affirmation resources: Resilience against self-imago threats. Journal of personality and social psychology. 64(6), 885- 896.
Steele, CM., Liu, TJ. (1983). Dissonance processes as self- affirmation. Journal of personality and Social psychology. 45, 5- 19.
Toyosawa, J, Karasawa, K. (2004). Individual differences on judgment using the ratio- bias and the linda problem: Adopting CEST and Japanese version of REI. Journal of social psychology. 20(2), 85- 92. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,288 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,157 |