
تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,706 |
تعداد مقالات | 13,972 |
تعداد مشاهده مقاله | 33,570,227 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 13,310,816 |
بررسی تأثیر رهبری اخلاقی بر توسعة سازمان یادگیرنده در مدارس متوسّطة شهری | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
رویکردهای نوین آموزشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 4، دوره 11، شماره 2 - شماره پیاپی 24، مهر 1395، صفحه 45-58 اصل مقاله (255.78 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/nea.2016.21380 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
محمد فرزانه* 1؛ کیوان مرادی2؛ رباب ملایی3 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکتری رشته مدیریت آموزشی، دانشکده مدیریت، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشجوی دکتری رشته مدیریت آموزشی، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3دانش آموخته کارشناسی ارشد رشته مدیریت آموزشی، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ﻫﺪف از این ﭘﮋوﻫﺶ، ﺑﺮرﺳﻲ تأثیر رهبری اخلاقی بر سازمان یادگیرنده در مدارس متوسّطة شهرستان شیروان است. این پژوهش از نوع پژوهشهای توصیفی- همبستگی و از نظر هدف، کاربردی است. جامعة آﻣﺎری ﭘﮋوﻫﺶ، تمام معلّمان مدارس متوسّطة شهرستان شیروان در سال ﺗﺤﺼﻴﻠﻲ 93-94 هستند. ﺣﺠﻢ ﻧﻤﻮﻧﻪ، ﺗﻌﺪاد 175 ﻧﻔﺮ با استفاده از فرمول کوکران است که ﺑا روش ﻧﻤﻮﻧﻪﮔﻴﺮی تصادفی ساده اﻧﺘﺨﺎب شدهاند. سپس همان افراد پرسشنامههای رهبری اخلاقی دیهاق و دنهاردگ و سازمان یادگیرندۀ مارسیک و واتکینز را تمکیل کردهاند. پایایی و روایی ابزار با ضریب آلفای کرونباخ (85/0=α سازمان یادگیرنده و 91/0=α رهبری اخلاقی) و تحلیل عاملی تأییدی انجام شده است. دادهﻫﺎی بهدستآمده با آزمون رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شده است. ﻧﺘﺎﻳﺞ ﻧﺸﺎن میدهند که رهبری اخلاقی و مؤلّفههای آن بر سازمان یادگیرنده تأثیر مستقیم دارند. از بین ابعاد رهبری اخلاقی، ابعاد تسهیم قدرت و وضوح نقش، سهم معناداری در پیشبینی سازمان یادگیرنده دارند (05/0≥P). | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
رهبری؛ رهبری اخلاقی؛ سازمان یادگیرنده؛ معلّم؛ مدارس متوسّطه | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه سازمانهای قرن بیست و یکم با جریان بینظیری از دگرگونی در محیط اطراف خود مواجه هستند و محیط کاری آنها با عواملی مانند شتاب زیاد تغییر، قطعیتنداشتن و غیر قابل پیشبینی بودن جریانات محیطی، توصیف میشود. امروزه بیشتر مدیران در جستوجوی دستیابی به راهکار مؤثّری برای سازمانهای خود هستند تا به آنها کمک کند خود را با محیط پویا و متغیّر حاکم، هماهنگ و سازگار کنند (اصغرزاده شهانقی و نوری، 1391). بنابراین سازمانها برای اینکه آمادة یادگیری و پذیرش تفکّرات نوین برای سازگاری با تغییرات باشند، به ایجاد تحوّلات اساسی در شیوههای مدیریتی و آموزشهای سنّتی خود نیازمند هستند (بنیسی و اسماعیلی لهمه، 1389). کیسی[1](2005) معتقد است که در دنیای امروز، یادگیری در همۀ سطوح برای سازگاری سازمانها با تغییرات و مشکلات داخلی و خارجی ضرورت دارد (به نقل از شفیعی و برادران حقیر، 1395). یکی از اندیشههای نوین مدیریتی که بر یادگیری و سازگاری مداوم تأکید دارد، سازمان یادگیرنده[2] نامیده میشود (بنیسی و اسماعیلی لهمه، 1389). سازمان یادگیرنده، پدیدۀ زنده و ارگانیکی مانند افراد است که عوامل ساختاری و محتوایی سازمانی نظیر رهبری، فرهنگ سازمانی، محیط، فناوری، ساختار سازمانی و غیره در تحقّق آن دخیلند و مطالعه و بررسی آن لازم مینماید. در این میان به نظر میرسد که جایگاه رهبری نسبت به سایر عوامل، مهمتر است. یکی از نظریههای نوین رهبری که بهتازگی توجّه پژوهشگران حوزة مدیریت را به خود جلب کرده است و ضعفها و مشکلات رویکردهای سنّتی رهبری را نیز برطرف کرده است، تئوری رهبری اخلاقی[3] است که بر ارائۀ رفتار مناسب به صورت هنجاری در اعمال شخصی، روابط بین فردی و ترغیب پیروان، تأکید دارد (براون[4] [FK1] [MF2] و همکاران، 2005). جامعة امروز از مدیران مدارس، مسئولیت دیگری بالاتر از ادارهکردن معلّمان و شاگردان و ایجاد نظم و ترتیب در مدرسه انتظار دارد و آن انجامدادن وظیفۀ رهبری است (شیربگی و حاجیزاده، 1391). عمل مدیریت، مقولهای است که در آن برای انجام هر کاری ابعاد اخلاقی وجود دارد. آموزش و پرورش به مدیرانی نیازمند است که با رهبری اخلاقی و بهرهگیری از اصول رهبری خدمتگزار، زمینههای تحقّق سازمان یادگیرنده در مدارس را فراهم کنند. با توجّه به جایگاه اساسی مدارس در پرورش سرمایههای انسانی جوامع، مطالعۀ ویژگیهای مدیران مدارس (از نگاه سبک رهبری اخلاقی) و یادگیرندهبودن مدارس، اهمّیت زیادی دارد. با توجّه به مسائل مطرحشده، هدف عمدۀ این پژوهش بررسی تأثیر رهبری اخلاقی مدیران آموزشی بر توسعة سازمان یادگیرنده در مدارس شهرستان شیروان است. رهبری اخلاقی یکی از زیرشاخههای رفتارهای اخلاقی است که بهتازگی در سازمانها به مسألۀ مهمّی تبدیل شده است؛ اگر چه تا کنون روی این متغیّر در عرصة پژوهش به طور یکپارچه و منظّم کار نشده است (ایوی[5] و همکاران، 2010). با وجود تمایل روبهرشد به کاربرد رهبری اخلاقی، میان صاحبنظران در تعریف مناسب و ارزیابی آن اتّفاق نظر نیست (یوکل[6]، [FK3] [MF4] 2012). در یک تعریف مبتنی بر نظریة یادگیری اجتماعی، براون و همکاران (2005) رهبری اخلاقی را نشاندادن رفتار و سلوک مناسب هنجاری در اقدامات و اعمال شخصی و روابط بین فردی و ترویج چنین رفتارهایی در پیروان از طریق روابط دوسویه، صداقت و ارتباطات باز و تصمیمگیری اشتراکی [b5] [As6] تعریف کردهاند. به عبارت دیگر رهبری اخلاقی به واسطهی ایجاد ارزشها، آگاهی اخلاقی، اعطای اقتدار و مسئولیت به افراد، اتخاذ مدیریت مشارکتی و دموکراتیک، صداقت و قابل اعتماد بودن و ایجاد جو سازمانی مناسب، رعایت ارزشها در اعمال و تصمیمگیریها و رفتار عادلانه در هر موقعیتی را تشویق میکند(توتار[7] و همکاران، 2011).[As7] چنین رهبرانی به طور جدّی، تعهّد و مسئولیتپذیری زیادی برای اهداف والا دارند. آنها دوراندیش، خردمند وشکیبا هستند، عزّت نفس دارند، احساس سربلندی میکنند و در پیروی از اصول اخلاقی مهم و برجسته برای روابط کاری مطلوب، افراد سختکوش، مقاوم و پیگیریکنندهای هستند (خونتیا و سار[8]، 2004). سایر پژوهشگران نیز ویژگیهایی نظیر این موارد برای این رهبران برشمردهاند: صداقت، تعیینکنندگی، انعطاف، درستکاری، امانتداری، فروتنی و تواضع، عقلانیت، ابراز احساسات متناسب با شرایط، جسارت و مسئولیتپذیری (سالومن[9]، 2003؛ گویلن و گنزالس[10]، 2001). رهبری در سازمانهای امروزی، جایگاه و ارزش حیاتی دارد، بهویژه وظیفۀ رهبری اخلاقی در سازمانهای آموزشی برجستهتر است؛ زیرا رهبری اخلاقی از مهمترین عوامل ارتقای فرهنگ یادگیری سازمانی، تفکّر سیستمی، نوآوری و ظرفیت انطباقپذیری سازمان (عباسزاده و بوداقی، 1393) و تعهّد و توانمندسازی کارکنان (زو[11]، 2008، به نقل از نجیبزاده و همکاران 1395) است. مفهوم سازمان یادگیرنده در اثر یک فلسفة ذاتی برای پیشبینی، واکنش و پاسخگویی به تغییر، پیچیدگی و نبودن اطمینان پدید آمده است (ابوخادرا و روابد[12]، 2006). نظریهپردازان مختلف تعاریف متعدّدی را از سازمان یادگیرنده بیان کردهاند. سنگه[13]، سازمان یادگیرنده را سازمانی میداند که در آن، افراد به طور مستمر تواناییهای خود را ارتقا میبخشند تا به نتایجی که در نظر خود دارند، دست یابند و به این ترتیب الگوهای جدید تفکّر، رشد کنند و اندیشههای جمعی و گروهی گسترش یابند (سنگه، 1990). برخی از محقّقان معتقدند که سازمان یادگیرنده سازمانی است که به طور دسته جمعی، مؤثّر و پیوسته یاد میگیرد و خودش را به سوی مدیریت بهتر و استفاده از دانش سوق میدهد. این سازمان به افراد این اختیار را میدهد که دانش کسب کنند و فناوری را برای یادگیری و تولید حداکثری بهکارگیرند (نافخو[14] و همکاران، 2009). با توجّه به مطالب طرحشده میتوان گفت که سازمان یادگیرندة موفّق، سیستمهایی را فراهم میآورد که ظرفیت کلّی سازمان برای رشد و یادگیری مداوم را میافزاید (فاسک و ریبولد[15]، 2005). از یک دیدگاه دیگر، سازمان یادگیرنده، سازمانی است که به صورت گروهی یاد میگیرد و دائماً در حال جمعآوری، مدیریت و استفادۀ بهتر از دانش برای موفّقیت سازمانی است (آرمبوری[16] و همکاران، 2006). گاروین[17] لازمة تبدیلشدن به سازمان یادگیرنده را حلّ مسأله به صورت نظاممند، تجربة رویکردها و رهیافتهای نوین، کسب تجربه از دستاوردهای دیگران، یادگیری از بهترین کارکردهای گذشته و نقل و انتقال سریع دانش در میان سازمان بیان کرده است (گاروین، 1993؛ به نقل از نصیری و همکاران، 1390). او یکی از بخشهای سازندة سازمان یادگیرنده را رهبری میداند و میگوید که رهبر در سازمان یادگیرنده، کارکنان را درک میکند و فرهنگ عملی و تجربی را تشویق میکند و این نشاندهندۀ تعهّدات قوی در سازمان است (گاروین، 1993، به نقل از طاهرپور کلانتری و همکاران، 1389). مارکوارت[18] نیز رهبری در مدارس یادگیرنده را دربردارندۀ وظایف جدیدی همچون معلّم و مربّی ناظر، مدیر دانشی، همکار یادگیرنده و الگو برای یادگیری، معمار و طرّاح، هماهنگکننده و حمایت از کسب و تسهیم یادگیری بیان میکند. او مهارتهایی را نظیر چشمانداز مشترک، ایجاد هماهنگی، مشارکت در تفکّر سیستمی، تشویق و الهامبخشی برای یادگیری و خلّاقیت برای رهبران سازمان یادگیرنده لازم میداند (مارکوارت، 2002، به نقل از طاهرپور کلانتری و همکاران، 1389)[b8] [As9] . دربارۀ رهبری اخلاقی و سازمان یادگیرنده در سازمانها بهویژه سازمانهای آموزشی، پژوهشهای مختلفی انجام شده است. ﺟﺎﻧﺴﻮن و ﻛﺎلدول[19](2001) ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﺪل ﭘﻨﺞﮔﺎنة ﺳﻨﮕﻪ، ﭼﻬﺎر ﻣﺤﻮر ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻣﺸﺎرﻛﺘﻲ، ﻛﺎﻧﺎلﻫﺎی ارﺗﺒﺎﻃﻲ اﺛﺮﺑﺨﺶ، رﺷﺪ ﺣﺮﻓﻪای ﻳﻜﭙﺎرﭼﻪ و رﻫﺒﺮی ﻳﺎدﮔﻴﺮیﻣﺤﻮر را راهﻫﺎی ﺣﺮﻛﺖ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﺪارس ﻳﺎدﮔﻴﺮﻧﺪه در ﻣﺪارس اﺳﺘﺮاﻟﻴﺎ ﮔﺰارش ﻛﺮدهاﻧﺪ. در پژوهش کرافورد[20] (2004) مدیران دبیرستانها به پنج اصل یعنی الگوهای ذهن، آرمان مشترک، یادگیری گروهی، قابلیتهای فردی و تفکّر سیستمی برای توسعه و نگهداری مدارس معتقد بودهاند. آنها برای حرکت به سمت سازمان یادگیرنده، تشکیل گروه رهبری و برای دستیابی به تغییرات، خلّاقیت و داشتن بینش مشترک را ضروری میدانستند. بهروزی و همکاران (1388) در پژوهشی با هدف بررسی عاملهای مؤثّر بر تمایل اعضای سازمانهای فرهنگی ـ آموزشی برای تبدیلشدن به سازمان یادگیرنده نشان دادهاند که بین میزان تمایل کارکنان برای تبدیل به این نوع سازمان و عواملی چون داشتن رهبران آگاه در سازمان، ساختار پویا، تشویق به خلّاقیت و نوآوری، بینش مشترک، کار گروهی و تعاون، واگذاری اختیار و ارتباط مستمر با محیط پیرامون، رابطۀ معنادار وجود دارد. نصیری و همکاران (1390) پژوهشی را با هدف بررسی رابطۀ بین مهارتهای سهگانة مدیران با میزان بهکارگیری مؤلّفههای سازمان یادگیرندۀ مدارس راهنمایی شهر همدان انجام دادهاند. نتایج این پژوهش نشان سینا و مزینی (1390) پژوهشی را با هدف بررسی میزان تحقّق ابعاد سازمان یادگیرنده از دیدگاه مدیران مدارس مقطع متوسّطه انجام دادهاند. نتایج آنان نشان میدهد که ارزیابی ابعاد سازمان یادگیرنده (بینش مشترک، تفکّر سیستمی، یادگیری گروهی، تسلّط فردی و الگوهای ذهنی) از دیدگاه مدیران آموزشگاههای متوسّطه، ارزش و اهمّیت بیش از متوسّط داشته است. میرکمالی و همکاران (1390) در پژوهشی، رابطة رهبری تحوّلآفرین را با یادگیری سازمانی بررسی کردهاند. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که بین مؤلّفههای رهبری تحوّلآفرین و مؤلّفههای یادگیری سازمانی، رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد. در نهایت، نفوذ آرمانی (رفتار) در جایگاه یکی از ابعاد رهبری تحوّلی، مهمترین پیشبینیکنندۀ یادگیری سازمانی محسوب میشود. چوپاوا[21]و همکاران (2012) پژوهشی را با موضوع توسعة الگوی سازمان یادگیرنده برای مدارس حرفهای خصوصی انجام دادهاند. یافتههای آنان بیان میکند شش عامل به طور مستقیم در توسعة سازمان یادگیرنده مؤثّر است: ساختار مدیریت، توسعة کارکنان برای کسب دانش، تعیین چشمانداز، راهکار و هدف، سیستم مشارکت و کار گروهی، نوآوری و توسعة پژوهش و سیستم ارزشیابی. رهبری تحوّلی نیز به صورت مستقیم و غیر مستقیم تأثیرگذار است. کانوکورن[22] و همکاران (2013) پژوهشی را با هدف تعیین شاخصهای رهبری اخلاقی برای مدیران مدارس تایلند انجام دادهاند. بر اساس یافتههای این تحقیق، رهبری اخلاقی از پنج عامل اصلی، 19 عامل ثانوی و 69 شاخص تشکیل شده است. عوامل اصلی بهترتیب، مسئولیت، انصاف، اعتماد، منش و توانمندسازی را شامل میشوند. از میان شاخصها نیز 13 شاخص به مسئولیت، 11 شاخص با انصاف، 17 شاخص به اعتماد، 15 شاخص به منش و 13 شاخص به توانمندسازی مربوط است. قنبری و همکاران (1392) در پژوهشی، رابطة خلّاقیت و هوش هیجانی مدیران را با میزان بهگیری مؤلّفههای سازمان یادگیرنده در مدارس بررسی کردهاند. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که وضعیت خلّاقیت و هوش هیجانی مدیران مدارس در حدّ متوسّط قراردارد و میزان بهکارگیری مؤلّفههای سازمان یادگیرنده در مدارس مطالعهشده نیز بالاتر از حدّ متوسّط است. بین خلّاقیت مدیران با دو مؤلّفة دیگر سازمان یادگیرنده (قابلیت شخصی و الگوهای ذهنی)، رابطة معنادار مشاهده نشده است. قنبری و اسکندری (1393) در پژوهشی، رابطۀ بین سبکهای رهبری را با سازمان یادگیرنده در مدارس ابتدایی بررسی کردهاند. یافتههای آنها بیان میکند که وضعیت رهبری تحوّلی، تبادلی و سازمان یادگیرنده در مدارس هیأت امنایی و عادی استان همدان، بالاتر از سطح متوسّط است. آزمون t گروههای مستقل، آشکار کرده است که مدارس هیأت امنایی، رهبری تحوّلی و مدارس عادی، رهبری تبادلی را به کار میگیرند. به علاوه وضعیت سازمان یادگیرندۀ مدارس هیأت امنایی نسبت به مدارس عادی بهتر است. ضریب همبستگی پیرسون نشان میدهد که بین رهبری تحوّلی با سازمان یادگیرنده در تمام مدارس، رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز بیانگر آن است که مؤلّفههای تحریک ذهنی، نفوذ آرمانی و ملاحظات انفرادی از بین ابعاد رهبری تحوّلی در مدارس هیأت امنایی و ویژگی تحریک ذهنی در مدارس عادی، بیشترین تأثیر را در پیشبینی سازمان یادگیرنده دارند. عباسزاده و بوداقی (1393) در پژوهش خود، تأثیر رهبری اخلاقی بر ظرفیت انطباقپذیری سازمانی را بررسی کردهاند. ﺑﺮ اﺳﺎس ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺗﺤﻠﻴﻞ رﮔﺮﺳـﻴﻮﻧﻲ ﺑـﻪﺗﺮﺗﻴـﺐ اﺛﺮﻫﺎی اﺑﻌﺎد وﺿﻮح ﻧﻘﺶ، جهتگیری ﻣﺮدﻣﻲ[As10] ، ﻫﺪاﻳﺖ اخلاقی و ﺳﺎزة رﻫﺒﺮی اﺧﻼﻗﻲ ﺑـﺮ ﻣﺘﻐﻴـّﺮ واﺑﺴﺘﻪ (ظرفیت اﻧﻄباقپذیری ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ) ﻣﻌﻨﺎدار بوده است و متغیّرهای یادشده توانستهاند 63 درﺻـﺪ ﺗﻐﻴﻴﺮات ﻣﺘﻐﻴّﺮ واﺑﺴﺘﻪ را ﺗﺒﻴﻴﻦ ﻛﻨﻨﺪ. شیروانی و همکاران (1394) در پژوهشی، رابطۀ بین رهبری اخلاقی و سازمان یادگیرنده را بررسی کردهاند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که رابطۀ ﻣﻌﻨﺎدار و ﻣﺜﺒﺘﻲ ﺑﻴﻦ ﺗﻤﺎم اﺑﻌﺎد ﺳﺎزﻣﺎن ﻳﺎدﮔﻴﺮﻧﺪه و رﻫﺒﺮی اﺧﻼﻗﻲ هست. در اﻳﻦ ﺑﻴﻦ ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ ارﺗﺒﺎط ﺑﻴﻦ ﻣﺪل ذﻫﻨﻲ و رﻫﺒﺮی اﺧﻼﻗﻲ و ﻛﻤﺘﺮﻳﻦ ارﺗﺒﺎط ﺑﻴﻦ رﻫﺒﺮی اﺧﻼﻗﻲ ﺑﺎ آرﻣﺎن ﻣﺸﺘﺮک وجود دارد. محمودزاده و شجاعی (1394) در پژوهشی، تأثیر سرمایة اجتماعی بر سازمان یادگیرنده در مدارس متوسّطه را بررسی کردهاند. یافتههای این تحقیق مؤیّد این است که در تحلیل جداگانۀ متغیّرهای شبکة اجتماعی، اعتماد و هنجارهای مشترک، رابطۀ معناداری با متغیّر سازمان یادگیرنده به دست آمده است و رابطۀ ساده بین این متغیّرها نیزمعنادار است. با وجود این، در رگرسیون چندمتغیّره، فقط متغیّر هنجارهای مشترک، توان پیشبینی خوبی را برای متغیّر سازمان یادگیرنده دارند.( شفیعی و برادران حقیر(1395) پژوهشی با عنوان «سازمان یادگیرنده، راهکار تربیت نیروی انسانی دانشی (مورد پژوهشی: مدارس اسلامی غیر انتفاعی دورة متوسّطة دوم)» انجام دادهاند. نتایج آنها بیانگر این است که ارزیابی مستمر، اتّصال با محیط، فرصت یادگیری مستمر، تسهیم اطّلاعات، تصمیمگیری مشارکتی، نیروی انسانی متخصّص و چشمانداز مشترک بهترتیب از اهمّیت نسبی برخوردارند. مدیران مدارس در چشمانداز مشترک و درک مناسب از آن کمترین رتبه و در ارزیابی مستمر بیشترین رتبه را در بین مؤلّفههای بررسیشده دارند. ﺑﺎ درﻧﻈﺮﮔﺮﻓﺘﻦ پیشینۀ پژوهش، ﻣﺪلهای ﻣﺮﺗﺒﻂ و شاخصهای اﺻﻠﻲ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت رهبری اخلاقی و سازمان یادگیرنده، الگوی اولی ﻣﻔﻬﻮﻣﻲ ﻧﻈﺮی پژوهش که در ﻣﻮرد رهبری اخلاقی از دﻳﺪﮔﺎه دیهاق و دنهاردگ[23] (2008) و در مورد سازمان یادگیرنده از دﻳﺪﮔﺎه مارسیک و واتکینز[24] (2003)[b11] [As12] متأثّر است، ﺑﻪ صورت ﺷﻜﻞ 1، ﻣﻔﺮوض شده است:
شکل 1: الگوی نظری پژوهش باتوجّه به موضوع پژوهش و برای دستیابی به رابطة بین متغیّرهای پژوهش (رهبری اخلاقی و سازمان یادگیرنده) فرضیههای ذیل شکل گرفته است: 1- مؤلّفة انصاف، پیشبینیکنندة سازمان یادگیرنده در مدارس متوسّطة شهرستان شیروان است. 2- مؤلّفة وضوح نقش، پیشبینیکنندة سازمان یادگیرنده در مدارس متوسّطة شهرستان شیروان است. 3- مؤلّفة تسهیم قدرت، پیشبینیکنندة سازمان یادگیرنده در مدارس متوسّطة شهرستان شیروان است. روششناسی پژوهش پژوهش حاضر از نوع پژوهشهای توصیفی- همبستگی و از نظر هدف، کاربردی است. جامعة آماری، تمام معلّمان مدارس متوسّطة شهرستان شیروان در سال تحصیلی 94-1393 و تعداد آنها 329 نفر بوده است. با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونهگیری تصادفی ساده، 175 نفر برای نمونۀ پژوهش انتخاب شدهاند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (آزمون همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه سلسلهمراتبی و تحلیل عاملی تأییدی با نرمافزارهای 21SPSS و 22Amos استفاده شده است. ابزارهای اندازهگیری: برای اندازهگیری متغیّر رهبری اخلاقی از پرسشنامة رهبری اخلاقیدیهاگ و دن هارتگ (2008) استفاده شده است. این پرسشنامه از 15 گویه تشکیل شده است که سه مؤلّفة انصاف، شفّافسازی و تسهیم قدرت را میسنجد.چند نمونه از گویههای این پرسشنامه از این قرار هستند: «مدیر مدرسه بدون دلیل موجّه و محکم از دیگران انتقاد نمیکند»، «انتظارات اساسی خود از اعضای گروه (مدرسه) را توضیح میدهد و روشن میکند»، «اعضای مدرسه را در تصمیمگیریهای مهم، سهیم میکند». گویهها بر اساس طیف لیکرت پنجدرجهای از کاملاً غلط(1) تا کاملاً درست (5) تنظیم شدهاند. البتّه ضریب قابلیت اعتماد این مقیاس در پژوهشنصر اصفهانی و غضنفری (1392) با استفاده از آلفای کرونباخ، 84/0 به دست آمده است. در این مطالعه نیز ضریب آلفای کرونباخ، 91/0 به دست آمد که گویای پایایی بالای این ابزار است. برای بررسی روایی این پرسشنامه از روش تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد که شاخصهای برازش 93/0=,AGFI 97/0GFI=, 03/0 ,RMSEA=92/0 CFI=نشانگر برازش مناسب این پرسشنامه است. برای اندازهگیری متغیّر سازمان یادگیرنده از مقیاس سازمان یادگیرندۀ واتکینز و مارسیک (2003)، استفاده شده است. این مقیاس از 43 گویه تشکیل شده است که هفت مؤلّفه را میسنجد: «ﺧﻠﻖ ﻓﺮﺻﺖﻫﺎﻳﻲ ﺑﺮای ﻳﺎدﮔﻴﺮی ﻣﺴﺘﻤﺮ»، «ارﺗﻘﺎی ﭘﺮﺳﺶ و گفتوگو»، «ﺗﺮﻏﻴﺐ اﻓﺮاد ﺑﻪ ﻫﻤﻜﺎری و ﻛﺎر ﮔﺮوﻫﻲ»، «نظام خلق و تسهیم یادگیری»، «ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪﺳﺎزی اﻓﺮاد ﺑﺮای رﺳﻴﺪن ﺑﻪ ﭼﺸﻢاﻧﺪاز ﻣﺸﺘﺮک»، «ارﺗﺒﺎط ﺳﺎزﻣﺎن ﺑﺎ ﻣﺤﻴﻂ» و «ﻓﺮاﻫﻢآوردن رﻫﺒﺮی راﻫﺒﺮدی ﺑﺮای ﻳﺎدﮔﻴﺮی». چند نمونه از گویههای مربوط به این پرسشنامه عبارتاند از: «در مدرسة ما افراد، اشتباهات خود را آزادانه ابراز میکنند تا از آنها درس بگیرند»، «در مدرسة ما، افراد در یادگیری به یکدیگر کمک میکنند»، «فرصتهایی برای رشد و آموزش مستمر در مدرسة ما مهیّا شده است».[MF13] این گویهها بر اساس طیف لیکرت پنجدرجهای از کاملاً غلط (1) تا کاملاً درست (5) تنظیم شده است. ضریب قابلیت اعتماد این مقیاس با استفاده از آلفای کرونباخ، 85/0 به دست آمده است که بیانگر پایایی مناسب ابزار است. برای بررسی روایی این مقیاس از روش تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد که شاخصهای برازش 89/0= ,AGFI99/0GFI=, 06/0 ,RMSEA=95/0CFI= نشانگر برازش مناسب این پرسشنامه است.
جدول 1: میزان آلفای کرونباخ مربوط به متغیّرهای پژوهش
یافتههای پژوهش یافتههای حاصل از پژوهش بر اساس سؤالهای اساسی آن بیان میشود. قبل از بررسی سؤالهای اصلی، یافتههای توصیفی پژوهش بیان میشود. از بین 170 نفر معلّم مدارس مربوط که در این مطالعه شرکت داشتند، 4/52 درصد از افراد مطالعهشده، زن و 6/47 درصد آنان مرد هستند. همچنین ردۀ سنّی آنها به این صورت بوده است: 9/2 درصد در ردة سنّی کمتر از 25 سال، 9/12 درصد بین 26 تا 30 سال، 5/13 درصد بین 31 تا 35 سال، 3/25 درصد بین 36 تا 40 سال، 9/25 درصد بین 41 تا 45 سال، 2/18 درصد بین 46 تا 50 سال و 2/1 درصد در ردۀ سنّی 51 سال و بالاتر. از نظر مدرک تحصیلی، 2/61 درصد پاسخدهندگان (معلّمان) به پرسشنامهها تحصیلات کارشناسی، 1/37 درصد کارشناسی ارشد، 6/0 درصد فوق دیپلم و 2/1 درصد دکترا داشتهاند. سابقۀ کار پاسخدهندگان (معلّمان) به پرسشنامهها نیز به این صورت بوده است: 5/16 درصد سابقۀ کار کمتر از 5 سال، 3/15 درصد 5-10 سال، 1/7 درصد 11-15 سال، 9/22 درصد 16 تا 20 سال، 5/26 درصد 21 تا 25 سال و 8/11 درصد 26 سال و بالاتر. از نظر رشتة تحصیلی، 8/51 درصد پاسخدهندگان (معلّمان) به پرسشنامهها، رشتههای تحصیلی حوزة علوم انسانی، 5/26 درصد رشتههای تحصیلی حوزة علوم تجربی و 8/21 درصد رشتههای تحصیلی حوزة علوم ریاضی داشتهاند. جدول 2 با استفاده از تحلیل رگرسیون گام به گام، سهم هر یک از مؤلّفههای رهبری اخلاقی را در پیشبینی سازمان یادگیرنده نشان میدهد. بر اساس جدول 2 مؤلّفههای تسهیم قدرت و وضوح نقش از میان مؤلّفههای رهبری اخلاقی، قابلیت پیشبینی سازمان یادگیرنده را دارند. ﺑﺮای ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺳﻬﻢ اﯾﻦ ﻣﺆﻟّﻔﻪﻫﺎ در پیشبینی سازمان یادگیرنده ﺑﺮ اﺳﺎس ﺿﺮﯾﺐ اﺳﺘﺎﻧﺪارد رﮔﺮﺳﯿﻮن[25] ﻣﯽﺗﻮان گفت که ﮐـﻪ ﺳـﻬﻢ مؤلّفههای تسهیم قدرت و وضوح نقش در ﺗﺒﯿﯿﻦ سازمان یادگیرنده ﺑﻪ 444/0 و 395/0 میرسد. ﯾﻌﻨﯽ ﺑـﺎ اﻓـﺰاﯾﺶ ﯾـﮏ اﻧﺤﺮاف اﺳﺘﺎﻧﺪارد در مؤلّفههای تسهیم قدرت و وضوح نقش، یادگیرندهبودن سازمان مدارس ﺑـﻪترتیب بهمیزان 444/0 و 395/0 انحراف استاندارد، افزایش مییابد. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﻫﺮ دو ﻣﺘﻐﯿّﺮ ﺑﺎ ﻣﺘﻐﯿّﺮ سازمان یادگیرنده، راﺑﻄـۀ ﻣﺜﺒـﺖ (ﻣﺴـﺘﻘﯿﻢ) دارﻧﺪ. به این ﻣﻌﻨﺎ ﮐﻪ ﺑﺎ اﻓﺰاﯾﺶ مؤلّفههای تسهیم قدرت و وضوح نقش، ﻣﯿـﺰان یادگیرندهبودن سازمان مدارس اﻓـﺰاﯾﺶ مییابد و برعکس. همچنین این یافته بیانگر آن است که مؤلّفۀ انصاف ﺑـﻪ دﻟﯿـﻞ ﻧﺪاﺷـﺘﻦ ﺳـﻬﻢ ﻣﻌﻨـﺎداری در پیشبینی سازمان یادگیرنده از ﻣﻌﺎدﻟﻪ ﺧﺎرج میشود. ﺟﺪول 2:[MF14] ﺗﺤﻠﻴﻞ رﮔﺮﺳﻴﻮن گام به گام ﺑﺮای پیشﺑﻴﻨﻲ سازمان یادگیرنده از طریق ﻣﺆﻟّﻔﻪهای رهبری اخلاقی
بر اساس اطّلاعات مندرج در جدول 2 میتوان فرضیههای پژوهش را بررسی کرد. بر اساس آن مؤلّفة انصاف، سهم معناداری در پیشبینی سازمان یادگیرنده ندارد و از معادله خارج شده است، بنابراین فرضیة اول پژوهش تأیید نمیشود. همچنین مؤلّفههای تسهیم قدرت و شفّافسازی، قابلیت پیشبینی سازمان یادگیرنده را دارند، بنابراین فرضیههای دوم و سوم پژوهش تأیید میشوند. بحث و نتیجهگیری دانش، مهمترین سرمایۀ هر سازمان است و سازمانی که از این دارایی بینظیر بیشتر استفاده کند، میتواند به مشکلات و تحوّلات محیطی به شیوۀ مؤثّرتری پاسخ دهد و در کسب مزیت راهبردی پایدار نسبت به رقبای خود بهتر عمل کند. مدارس نیز در جایگاه یک سازمان آموزشی برای رویارویی و پاسخ درخور به تغییر و تحوّلات محیطی، تنها به کادر آموزشی و اداری با دانش، تخصّص و اطّلاعات مناسب، نیاز ندارند؛ بلکه باید سازماندهی و بهکارگیری بهنگام از دانش و اطّلاعات را نیز محقّق کنند. امروزه مدارس با حجم انبوهی از اطّلاعات روبهرو هستند؛ پس باید به سازمان یادگیرنده تبدیل شوند و در تولید دانش و اطّلاعات پیشرو باشند. از مهمترین عوامل مؤثّر بر تبدیل مدارس به سازمان یادگیرنده سبک رهبری مدیر است. از این رو در این پژوهش سعی شده است تا رابطۀ سبک رهبری اخلاقی با سازمان یادگیرنده در مدارس متوسّطة شهرستان شیروان بررسی شود. بسیاری از صاحبنظران حوزة مدیریت که در توصیف سازمانهای یادگیرنده کوشیدهاند، آن را سازمانی دانستهاند که یادگیری همگانی را از طریق رهبری سازمان، میسّر و به طور مستمر خود را متحوّل و دگرگون میکند. در سازمانهای یادگیرنده جایگاه ارزشمند رهبری، بررسی و تبیین میشود. به نظر پیتر سنگه در سازمان یادگیرنده، رهبران سه وظیفة اساسی بر عهده دارند: رهبر در جایگاه طرّاح، رهبر در جایگاه ناظر و رهبر در جایگاه معلّم. سازمانهای یادگیرنده، ویژگیهایی چون آرمان، راهبرد، رهبر، ساختار و فرایندهایی برای ترویج یادگیری دارند. آنها مدام ظرفیت خود را برای یادگیری، تطابق و تغییر میدهند و همسو با آن فرهنگ را نیز افزایش میدهند. بنابراین عنصر اساسی در فرایند دستیابی به سازمان یادگیرنده، رهبری حمایتی است. نتایج حاصل از رگرسیون گامبهگام نشان میدهد که از بین مؤلّفههای رهبری اخلاقی، مولّفة تسهیم قدرت و وضوح نقش، توانایی پیشبینی مؤلّفههای سازمان یادگیرنده را داشته است. مؤلّفههای تسهیم قدرت و وضوح نقش بهترتیب بهمیزان 444/0 و 395/0 در ﺗﺒﯿﯿﻦ سازمان یادگیرنده نقش داشتهاند. مؤلّفة انصاف، توانایی پیشبینی مؤلّفههای سازمان یادگیرنده را نداشته است. در همین رابطه، نتایج سایر پژوهشها نیز تا حدّ زیادی با نتایج این پژوهش همسو و مؤیّد تأثیر رهبر اخلاقی بر سازمان یادگیرنده هستند. از جمله پژوهش بهروزی و همکاران (1388) بیانگر آن است که تسهیم قدرت و واگذاری اختیارات، یکی از عوامل تأثیرگذار برای تبدیل سازمانهای آموزشی و فرهنگی به سازمان یادگیرنده است. شیروانی و همکاران (1394) نیز در پژوهش خود نشان دادهاند که بین رهبری اخلاقی و ابعاد سازمان یادگیرنده، رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد. عباسزاده و بوداقی (1393) نیز تأثیر رهبری اخلاقی بر یادگیری سازمانی، تفکّر سیستمی و بینش مشترک را نشان دادهاند. به طور کلّی، نتایج پژوهش حاضر نشان میدهدکه رهبران آموزشی با ترغیب ذهنی، حمایت از معلّمان، برقراری عدالت و انصاف، ارتقا و بهبود روابط بین افراد، وضوح نقش اهداف و مقاصد مدارس و تسهیم قدرت و اختیار بین معلّمان، تأثیر مثبت و تأملبرانگیزی بر توسعة سازمان یادگیرنده در مدارس دارند. بنابراین میتوان گفت که مدیران آموزشی با رهبری اخلاقی، مشارکتدادن معلّمان در امور مدرسه، تشویق آنان به یادگیری و تبادل دانش با یکدیگر، انجام وظیفۀ الگوی اخلاقیبودن و حاکمکردن محیط اخلاقی و حمایتی در مدارس میتوانند سازمان یادگیرنده را در مدارس ارتقا دهند. در مجموع میتوان گفت که برای حرکت به سوی الگوی سازمان یادگیرنده، وجود رهبر اخلاقی ضروری است. رهبران اخلاقی میتوانند در جایگاه الگوی مناسبی در سازمان عمل کنند و سایر کارکنان را به یادگیری تشویق کنند و منشأ تغییرات باشند. آنها میتوانند با ایجاد فرصتهای یادگیری و تسهیم قدرت میان کارکنان، یادگیری سازمانی را بهبود بخشند. اگر چه این پژوهش دیدگاه ارزشمندی دربارۀ بهکارگیری ابعاد سازمان یادگیرنده در مدارس و عوامل مربوط به آن ارائه میدهد، اﻣﺎ محدودیتهای معمول در مطالعات میدانی را نیز دارد. در حالی که ﻣﺤﺪودبودن جامعة آﻣﺎری ﺑﻪ ﻳﻚ ﺳـﺎزﻣﺎن ﺧﺎص بهدقّت دادههای ژرﻓﻲ در اختیار میگذارد، اﻣـﺎ تعمیمپذیری ﻧﺘﺎﻳﺞ آن دﭼـﺎر محدودیت جدّی اﺳـﺖ. اﻳـﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌـﻪ ﺑـﻪ معلّمانی ﻛﻪ در مدارس متوسّطة شهرستان شیروان ﻓﻌّﺎﻟﻴﺖ میﻛﻨﻨﺪ، ﻣﺤﺪود شده است و ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ وﻳﮋﮔﻲهای ﻣﺘﻔﺎوت ﺳﺎﻳﺮ ﺳﺎزﻣﺎنها و یا حتّی معلّمان مدارس و مناطق دیگر در آن ﻟﺤﺎظ ﻧﺸﺪه باشد. دوﻣﻴﻦ ﻣﺤﺪودﻳﺖ ﺑﻪ ﻗﻴﺪ زﻣﺎﻧﻲ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﻣﺮﺑﻮط ﻣﻲﺷﻮد. در واقع با توجّه به رشد شناختی و تغییرات رفتاری افراد در طول زمان، این ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ نمیتواند نتایج تحقیق را به زمانهای آینده عمومیت ببخشد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصغرزاده شهانقی، شاهین و نوری، سیامک (1391)، سنجش سطح سازمان یادگیرنده با استناد به مدل منتخب، چشمانداز مدیریت دولتی، 3 (3) ، 73-51. بنیسی، پریناز و اسماعیلی لهمه، مریم (1389)، بررسی رابطۀ ابعاد سازمان یادگیرنده با اثربخشی مدیران مدارس راهنمایی منطقۀ 4 شهر تهران، نوآوریهای مدیریت آموزشی (اندیشههای تازه در علوم تربیتی)، 5 (3)، 71-59. بهروزی، محمد، فرّخ نژاد، خدانظر و امیراحمدی، طاهره (1388)، بررسی عاملهای مؤثّر بر تمایل اعضای سازمانهای فرهنگی-آموزشی برای تبدیلشدن به سازمان یادگیرنده، فصلنامۀ رهیافتی نو در مدیریت آموزشی،1 (3)، 36-19. سینا، حمید و مزینی، مینا (1392)، بررسی مقدار تحقّق ابعاد سازمان یادگیرنده از دیدگاه مدیران مقطع متوسّطۀ آموزش و پرورش ناحیۀ یک شهر شیراز، فصلنامه رهیافتی نو در مدیریت آموزشی، 4 (2)، 168-155. شفیعی، فاطمه صغری و برادران حقیر، مریم (1395)، سازمان یادگیرنده، راهکار تربیت نیروی انسانی دانشی (مورد پژوهشی: مدارس اسلامی غیر انتفاعی دورۀ متوسّطۀ دوم)، دو فصلنامۀ علوم تربیتی از دیدگاه اسلام، 4 (2) 6، 27-50. شیربگی، ناصر و حاجیزاده، سارا (1391)، بررسی رابطۀ ویژگیهای سبک رهبری خدمتگزار مدیران مدارس متوسّطه با توانمندسازی دبیران، فصلنامۀ رهبری و مدیریت آموزشی، 6 (4)، 99-81. شیروانی، علیرضا، جهانگیرفرد، مجید، صنعتیگر، هدا و احمدی، کبری (1394)، ﺑﺮرﺳﻲ راﺑﻄۀ ﺑﻴﻦ رﻫﺒﺮی اﺧﻼﻗﻲ و ﺳﺎزﻣﺎن ﻳﺎدﮔﻴﺮﻧﺪه، فصلنامۀ علمی پژوهشی مدیریت منابع انسانی در صنعت نفت، 6 (4) 23، 34-9. طاهرپور کلانتری، حبیبالله، زارعپور نصیرآبادی، فضلالله و جوکار، علی (1389)، تبیین رابطۀ بین ابعاد سازمان یادگیرنده و رهبری تحوّلگرا، چشمانداز مدیریت دولتی، 1 (4)، 23-38. عباسزاده، محمد و بوداقی، علی. (1393)، تأثیر رهبری اخلاقی بر ظرفیت انطباقپذیری سازمانی (مورد مطالعه: کارمندان دانشگاه تبریز)، فصلنامۀ مدیریت دولتی، 6 (2)، 289-308. قنبری، سیروس و اسکندری، اصغر. (1393)، رابطۀ بین سبکهای رهبری با سازمان یادگیرنده در مدارس ابتدایی، فصلنامۀ علمی پژوهشی رهیافتی نو در مدیریت آموزشی، 5 (4)، 94-65. قنبری، سیروس، اردلان، محمدرضا، کریمی، ایمان و میری، امیر. (1392)، رابطۀ خلّاقیت مدیران با مؤلّفههای سازمان یادگیرنده در مدارس راهنمایی و متوسّطۀ شهرستان اراک، فصلنامۀ رهبری و مدیریت آموزشی، 7 (2)، 106-87. محمودزاده، مجتبی و شجاعی، محمدحسین.(1394)، بررسی تأثیر سرمایۀ اجتماعی بر سازمان یادگیرنده، مطالعات مدیریت بر آموزش انتظامی، 8 (3)، 25-45. میرکمالی، سیدمحمد، نارنجی ثانی، فاطمه و اعلامی، فرنوش. (1390)، بررسی رابطۀ رهبری تحوّلآفرین با یادگیری سازمانی (مورد مطالعه: شرکت سایپا)، پژوهشنامۀ مدیریت تحوّل، 3 (2) 6، 27-1. نجیبزاده، عنایت الله، بوستانی، حمیدرضا و درخشیده، حامد (1395)، تأثیر رهبری اخلاقی بر توانمندسازی روانشناختی کارکنان با توجّه به نقش میانجی عدالت ادراکشدۀ کارکنان (مورد مطالعه: کارکنان دانشگاه اصفهان)، فصلنامۀ رسالت مدیریت دولتی، 7 (1) 21، 27-42. نصر اصفهانی، علی، غضنفری، احمد و عامری نسب، سیامک .(1392)، بررسی رابطۀ بین رهبری اخلاقی و توانمندسازی کارکنان، دو فصلنامۀ پژوهشهای مدیریت منابع انسانی دانشگاه جامع امام حسین(ع)،5 (1)، 128-107. نصیری، فخرالسادات، قنبری، سیروس و قلیزاده، سهیلا .(1390)، رابطة بین مهارتهای سهگانة مدیران با میزان کاربست مؤلّفههای سازمان یادگیرنده، مجلۀ پژوهش علوم انسانی، 12 (2) 30،37-19. Abu Khadra, M. F. & Rawabdeh, I. A. (2006). Assessment of development of the learning organization concept in jordanian industrial companies. The Learning Organization, 13 (5), 455-474. Aramburu, N., Saenz, J. & Rivera, O. (2006). Organizational learning, change process, and evolution of management systems: Empirical evidence from the Basque Region. The Learning Organization, 13 (5), 434-454. Avey, J. B., Palanski, M. E. & Walumbw, F. O. (2010). When leadership does unnoticed: The moderating role of follower self-esteem on the relationship between ethical leadership and follower behavior. Journal of Business Ethics, 98 (4), 573-582. Brown, M. E., Trevino, L. K. & Harrison, D. (2005). Ethical leadership: A social learning perspective for construct development and testing. Organizational Behavior and Human Decision Processes, 97 (2), 134-117. Chooppawa, R., Sirisuthi, C., Ampai, A. S. & Sripathar, S. (2012). The development of learning organization model for private vocational schools. European Journal of Social Sciences, 30 (4), 586-596. Crawford, C. L. M. (2004). High school principal leadership: Practices and beliefs within the learning organization. University of Virginia. De Hoogh, A. H. & Den Hartog, D. N. (2008). Ethical and despotic leadership, relationships with leader's social responsibility, top management team effectiveness and subordinates' optimism: A multi-method study. The Leadership Quarterly, 19 (3), 297-311. Fauske, J. R. & Raybould, R. (2005). Organizational learning theory in schools. Journal of Educational Administration, 43 (1), 22-40. Garvin, D. A. (1993) Building learning organization. Harvard Business Review, 71 (4), 78-91. Guillen, M. & Gonzalez, T. F. (2001). The ethical dimension of managerial leadership: Two illustrative case studies in TQM. Journal of Business Ethics, 34 (3), 175-189. Johnston, C. & Caldwell, B. (2001). Leadership and organisational learning in the quest for world class schools. International Journal of Educational Management, 15 (2), 94-103. Kanokorn, S., Wallapha, A. & Ngang, T. K. (2013). Indicators of ethical leadership for school principals in thailand. Procedia-Social and Behavioral Sciences, 93, 2085-2089. Khuntia, R. & Suar, D. (2004). A scale to assess ethical leadership of indian private and public sector managers. Journal of Business Ethics, 49 (1), 13-26. Marquardt, M. J. (2002). Building the learning organization: Mastering the 5 elements for corporate learning. Nicholas brealey publishing. Marsick, V. J. & Watkins, K. E. (2003) Demonstrating the value of an organization's learning culture: The dimensions of the learning organization questionnaire. Advances in Developing Human Resources, 5 (2), 132-151. Nafukho, F. M., Graham, C. M. & Muyia, M. H. (2009). Determining the relationship among organizational learning dimensions of a small-size business enterprise. Journal of European Industrial Training, 33 (1), 32-51. Senge, P. (1990). The fifth discipline. New York: Doubleday. Solomon, R. C. (2003). A better way to think about business: How personal integrity leads to corporate success. Oxford: Oxford University Press, USA. Tutar, H., Altınöz, M., & Çakıroğlu, D. (2011). Is ethical leadership and strategic leadership a dilemma? A descriptive survey. Procedia-Social and Behavioral Sciences, 24, 1378-1388. Yukl, G. (2012). Leadership in organization. Boston: Pearson Education, 8 edition. Zhu, W. (2008). The effect of ethical leadership on follower moral identity: The mediating role of psychological empowerment. Leadership Review, 8 (3), 62-73. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 5,540 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,962 |