تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,677 |
تعداد مقالات | 13,685 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,762,816 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,553,805 |
تعیین سن نسبی نهشته های سازند میشان براساس فرامینیفرا و ایزوتوپ استرانسیم در شمال غرب و غرب بندرعباس، جنوب ایران | ||
پژوهش های چینه نگاری و رسوب شناسی | ||
مقاله 4، دوره 32، شماره 2 - شماره پیاپی 63، شهریور 1395، صفحه 35-54 اصل مقاله (4.98 M) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jssr.2016.20870 | ||
نویسندگان | ||
جهانبخش دانشیان* 1؛ مریم درخشانی2؛ علی معلمی3 | ||
1دانشیار، گروه زمینشناسی دانشگاه خوارزمی تهران، ایران | ||
2دانشجوی دکتری زمینشناسی دانشگاه خوارزمی تهران، ایران | ||
3استادیار، بخش زمینشناسی مخازن، پژوهشگاه صنعت نفت تهران، ایران | ||
چکیده | ||
به منظور بررسی و مطالعه زیست چینه نگاری سازند میشان در زون پس خشکی بندرعباس، برش چینه نگاری ناحیه ای شامل برش های هندون، انگورو، باویون و نخ در شمال غرب و غرب بندرعباس انتخاب شدند. در مجموع 668 نمونه از سازند میشان مورد بررسی قرار گرفت که در این میان 515 نمونه سخت و 153 نمونه نرم بودند. سازند میشان در این برش ها عمدتاً از آهک های توده ای، سنگ آهک نازک لایه، سنگ آهک رسی و مارن های سبز تا خاکستری رنگ تشکیل شده است. مرز زیرین بخش سنگ آهک گوری در برش های مورد مطالعه بر روی سازند رازک و گچساران واقع شده است و مرز بالایی مارن های میشان به طور پیوسته و یا تدریجی به ماسه سنگ های و کنگلومرای قهوه ای رنگ آغاجاری تبدیل می شوند. بررسی و مطالعه نمونه ها، نشان داد که بطور کلی در قسمت قاعده برش ها (عضو آهک گوری) با توجه به حضور فرامینیفرای بنتونیک نظرBorelis melo curdica, Meandropsina iranica, Meandropsina anahensis سن برش ها بوردیگالین تعیین شد و تنها در برش چینه نگاری نخ در 17 متر قاعده این برش به علت حضور نداشتن فرامینیفرای شاخص بوردیگالین، برای قاعده برش سن احتمالی اکیتانین تعیین شد که با نتایج ایزوتوپ استرانسیم مطابقت دارد. برای بخش بالایی برش ها نیز با توجه به حضور فرامینیفرا پلانکتونیک نظیر Praeorbulina glomerosa, Orbulina universa, Orbulina suturalis سن لانگین پیشنهاد می شود. تنها در برش چینه نگاری نخ بر اساس محتویات فرامینیفری احتمالاً سن آن بوردیگالین است. این سن نیز با نتایج ایزوتوپ استرانسیم مطابقت دارد. در این تحقیق برای اولین بار گونه های پلانکتونیک Orbulina universa Orbulina suturalis, Praeorbulina transitoria و Praeorbulina glomerosa از عضو آهک گوری در برش چینه نگاری هندون گزارش می شود. | ||
کلیدواژهها | ||
سازند میشان؛ زیست چینه نگاری؛ فرامینیفرا؛ ایزوتوپ استرانسیم؛ بوردیگالین – لانگین؛ پس خشکی بندرعباس | ||
اصل مقاله | ||
مقدمه اگرچه برش الگو سازند میشان توسط جیمز و وایند(James & Wynd 1965) در یال جنوبی میدان نفتی گچساران واقع در 50 کیلومتری جنوب شرقی گچساران، جنوب غرب ایران معرفی گردید، اما ضخامت این سازند در آن جا 111 متر است. در حالی که در پس خشکی بندرعباس این ضخامت بیش از 1200 متر میرسد. عضو آهک گوری که در گذشته با نامهایی نظیر سازند گوری و یا آهک دارای Operculina نامیده میشد، ولی امروزه به عنوان عضوی از سازند میشان است که در قاعده مارنهای سازند میشان قرار میگیرد(Stocklin & Setudehnia 1977) . برش الگوی آن در تنگ گوری در 28 کیلومتری جنوب شرقی شهرستان لار و به ضخامت 111 متر شامل سنگ آهکهای کرم رنگ، سخت، خشن، برجسته و حاوی سنگوارههای فراوان با تناوب مارن خاکستری است. تغییرات ضخامت آهک گوری زیاد است به گونهای که در پس خشکی بندرعباس بیشترین ضخامت را داشته، ولی از فارس به سوی خوزستان ضخامت آن کمتر شده و در شمال غربی گسل کازرون ناپدید میشود (آقانباتی 1385). به طوری که دانشیان و همکاران (1387) ضمن بررسی ویژگیهای لیتولوژیکی عضو گوری در پانزده برش تحتالارضی و سطحالارضی در بخش مرکزی فروافتادگی دزفول در خوزستان اشاره به کاهش ضخامت از جنوب شرق به سمت شمال غرب کردند. آنها بیشترین ضخامت عضو گوری را حدود 192 متر ذکر کردند. وایند ((Wynd 1965 برای سازند میشان بیوفاسیسهای شماره 64 و 65 را معرفی نمود. بیوفاسیس شماره 64 با فراوانی Operculina به همراه سنگوارههای دیگر نظیر: Nephrolepidina sp., Miogypsina sp., Borelis melo, Flosculinella sp., Flosculinella sp. cf. F. bontangensis, Dendritina rangi, Peneroplis farsensis, Bolivina sp., Amphistegina sp., Elphidium sp., Ammonia beccarii dentatus, Meandropsininae شناخته میشود و بخش آهکی دارای سن میوسن پیشین است. همچنین تعدادی از روزنبران پلانکتونیک نظیر: Globigerinoides triloba triloba, Globigerinoides sp.cf.G. rubra, Orbulina universa, Hastigerina sp.cf. H. aequilateralis, Sphaeroidinellopsis sp. از بخش مارنی سازند میشان گزارش و سن آن را میوسن میانی تعیین نمود. با توجه به بررسیهای انجام شده، مشخص شده است که از جمله مطالعات بیواستراتیگرافی که تا کنون بر روی عضو آهک گوری سازند میشان صورت گرفته است، میتوان به ماجدی، (1370)، صادقی، (1383)، آزادی جو (1385)، اژند (1387) و رحمانی و همکاران (Rahmani et. al. 2010) اشاره نمود، در تمام این مطالعات برای عضو آهک گوری سن میوسن پیشین (اکیتانین تا بوردیگالین) تعیین شده است. و تنها حیدری و همکاران (Heidari et. al. 2013) در مطالعه برش چینهشناسی چاهستان در شمال بندر عباس با معرفی برخی گونههای فرامینیفری نظیر: Globigerina woodi woodi, Globigerina regularis, Globoquadrina dehiscence, Textularia subconica در قسمت بالایی آهک گوری معتقد است که این گونهها میتوانند نشانهای برای شروع سن لانگین باشند. اگرچه حیدری و همکاران (Heidari et. al. 2013) بر اساس دادههای فسیلی سن را شروع لانگین ذکر کردهاند اما فرمهای پلانکتونیکی که به آنها استناد کردهاند به دلایل زیر مورد تردید است: 1- گونه subconica Textularia به هیچ وجه فرم پلانکتونیک نیست و گونه شاخص برای محدودهای که ذکر کرده است محسوب نمیشود. 2- گونه Globigerina woodi woodi فرمی است که بر اساس راگل (Rogl 1985) از پاراتتیس با محدوده سنی الیگوسن پسین و میوسن میانی (موراوین) گزارش شده است و جنکینز (Jenkins 1985) از نیمکره جنوبی با سن الیگوسن پسین تا میوسن میانی نیز گزارش کرده است که با توجه به موقعیت برش و همچنین عدم گزارش این گونه از محدوده عرضهای جغرافیای پایین توسط بولی و ساندرز (Bolli & Sunders 1985) حضور این گونه در این برش مورد سؤال است علاوه بر این شکلی که معرف این گونه است، ویژگیهای که نشانگر گونهای Globigerina woodi woodi است قابل تشخیص نیست. 3-گونه Globigerina regularis فرمی است که بر اساس راگل (Rogl 1985) از پاراتتیس با محدوده سنی میوسن میانی (موراوین) گزارش شده است و ضمناً هیچگونه تصویری ارائه نشده است. بنابراین مستندات آنها برای ارائه سن بر اساس این فرامینیفرها صحیح نیست. هدف از این تحقیق بررسی محتویات فرامینیفرای سازند میشان در محدوده شمال غرب و غرب بندرعباس به منظور مطالعه بیواستراتیگرافی و تعیین سن نهشتهها است. استفاده توأم از دادههای فسیلشناسی به همراه ایزوتوپ استرانسیم به منظور دستیابی به سن دقیقتر در سالهای اخیر در زاگرس مورد توجه قرار گرفتهاند مانند لارسن و همکاران (Laursen et al. 2009)، ون بوخم و همکاران (Van Buchem et. al. 2010) و اهرنبرگ و همکاران (Ehrenberg et. al. 2007) که برای سازند آسماری به کار گرفته شده به همین منظور در این تحقیق نیز محتویات فرامینیفری و گسترش آن با نتایج به دست آمده از ایزوتوپ استرانسیم نیز مورد بحث و ارزیابی قرار گرفته است.
مواد و روشها به منظور تعیین سن نهشتههای سازند میشان در پس خشکی بندرعباس یک برش ناحیهای متشکل از چهار برش در شمال غرب و غرب بندرعباس مورد بررسی و مطالعه قرار گرفتند که شامل برش هندون به ضخامت 1400 متر، با عرض شمالی '07,°56 و طول شرقی '38,°27 در شمال غرب بندرعباس، برش انگورو به ضخامت 700 متر، با عرض شمالی '53,°55 و طول شرقی '16,°27، برش چینهنگاری باویون به ضخامت 800 متر، با عرض شمالی '05,°55 و طول شرقی '03,°27 و برش چینهنگاری نخ به ضخامت 980 متر، با عرض شمالی '46,°54 و طول شرقی '04,°27 در غرب بندرعباس میشود (شکل 1). در مجموع 668 نمونه جمعآوری شده از نهشتههای سازند میشان شامل 515 نمونه سخت و 153 نمونه نرم میشوند. سازند میشان در این برشها عمدتاً از آهکهای تودهای، سنگ آهک نازک لایه، سنگ آهک رسی و مارنهای سبز تا خاکستری رنگ تشکیل شده است. در برشهای مورد مطالعه مرز زیرین سازند میشان (سنگ آهک گوری) بر روی سازندهای رازک و گچساران واقع شده است و در بالا مارنهای میشان به طور پیوسته به ماسهسنگها و کنگلومرای قهوهای رنگ سازند آغاجاری تبدیل میشوند.
شکل 1- نقشه زمینشناسی ناحیه مورد مطالعه (اقتباس از نقشه 1:1000000 بندرعباس؛ IOOC.1969)).
با توجه به ویژگیهای سنگشناسی نمونهبرداری با فواصل 1 تا 3 متر در رسوبات آهکی و 3 تا 10 متر در رسوبات مارنی انجام شد. مبنای فاصله در نمونهبرداری علاوه بر محتویات فسیلی نمونهها، تغییرات سنگشناسی بوده، به طوری که در محلهایی که رخساره تغییرات چندانی نشان نمیدادند، فاصله نمونه برداری بیشتر در نظر گرفته شد. در کارگاه مقطعگیری از نمونههای سخت طی چند مرحله مقطع نازک تهیه شد. نمونههای نرم نیز پس از 24 ساعت خیساندن در آب و 12 ساعت خیساندن در آب اکسیژنه 10% از روی الکهای 35، 50 و 150 مش به وسیله فشار آب شسته شد. الکها پس از هر بار استفاده، در محلول متیلن بلو قرار داده شدند تا نمونههای جامانده در منافذ الکها با رنگ آبی، مشخص شوند. نمونهها شسته شده را توسط اتوکلاو خشک و سپس یک گرم از هر نمونه را وزن کرده و میکروفسیلهای آن در زیر استریومیکروسکوپ جدا شدند. سپس بر اساس منابع و مقالاتی مانند: Adams & Bourgeois 1967; Becker & Dusenbury 1985; Bolli & Saunders 1985; Henson 1950; Loeblich & Tappan 1988; Papp & Schmid 1985; Postuma 1971; Rahaghi 1973, 1980; Souaya 1963; Todd 1952; Viterbo 1963; Kennett & Srinivasan 1983, شناسایی شدند و از نمونهها توسط میکروسکوپ (SEM) مدل Vega-Tescan در مرکز پژوهش و متالورژی رازی عکس تهیه شد. پس از تعیین گسترش چینهشناسی فرامینیفرا در برشهای مورد مطالعه و ترسیم نمودارهای مربوطه و تجزیه و تحلیل آنها سن نسبی نهشته های سازند میشان در برشهای مورد مطالعه تعیین شد. به منظور مطالعات بیواستراتیگرافی از بیوزونهای رایج در زاگرس که برای نهشتهها در محدوده سنی میوسن نظیر وایند ((Wynd 1965 و آدامز و بورژوا (Adams& Bourgeois 1967) استفاده شد. اگرچه یکی از جدیدترین مطالعات در خصوص بیوزوناسیون نهشتههای الیگو - میوسن زاگرس لارسن و همکاران (Laursen et al. 2009) است که در ون بوخم و همکاران (Van Buchem et. al. 2010) بدون تغییر مورد استفاده قرار گرفته است، اما در این تحقیق از آن استفاده نشد زیرا مقاله لارسن و همکاران (Laursen et al. 2009) بیشتر تأکید بر روی بازنگری مرز الیگو - میوسن دارند که ارتباطی به مقاله حاضر ندارد، زیرا سن قاعده نهشتهها بالاتر از این مرز قرار میگیرند. در بخشهای که فرامینیفرای پلانکتونیک حضور داشتند، سعی شد که نهشتهها در برشهای مورد مطالعه با بیوزوناسیون وید و همکاران (Wade et al.2011) مقایسه شوند. با توجه به این که یکی از روشهای بسیار مهم در تعیین سن نهشتهها به خصوص در سنوزوئیک، استفاده از ایزوتوپ استرانسیم Sr87/Sr86است. لذا در این مطالعه برای تعیین سن 16 نمونه از آهک میکرایتی به آزمایشگاه مرکز تحقیقات دانشگاه روهر در بوخوم آلمان ارسال شده و مورد آنالیز ایزوتوپ استرانسیم قرار گرفتند.
بیواستراتیگرافی نهشتههای سازند میشان در محدوده مورد مطالعه بررسی 668 نمونه برداشت شده از نهشتههای سازند میشان در برشهای چینهنگاری هندون، انگورو، باویون و نخ، از نظر محتویات فرامینیفرا به شناسایی 52 جنس و 79 گونه فرامینیفرا منجر شد، که در این بین 44 جنس و 63 گونه بنتونیک و 8 جنس و 16 گونه پلانکتونیک است. در پلیتهای 1 و 2 تصاویر گونههای شاخص شناسایی شده در برشهای مورد مطالعه نشان داده شده است. در اینجا بیواستراتیگرافی برشهای مورد مطالعه به تفکیک بررسی میشوند.
الف) برش چینهنگاری هندون به منظور مطالعه نهشتههای سازند میشان در برش چینهنگاری هندون در مجموع 211 نمونه برداشت شد، که در این میان 171 نمونه سخت و 40 نمونه نرم بودند. بررسی و مطالعه محتویات فسیلی در برش چینهنگاری هندون نشان میدهد که صرفنظر از فرمهایی که جنس و گونه قابل شناسایی نبودند و به صورتRotaliidae gen. et sp indet.و Globigerinidae gen. et sp. indet معرفی شدند، تعداد 47 جنس و 65 گونه فرامینیفر شناسایی شد، که در این بین 39 جنس و 50 گونه بنتونیک و 8 جنس و 15 گونه پلانکتونیک است. بر اساس تاکسا شناسایی شده، سن این نهشتهها بوردیگالین پسین تا لانگین است (شکل 2). قاعده برش با نمونه H0 شروع و تا انتها با نمونه H210 پایان مییابد. در قسمت پایینی برش از نمونه H0 تا H128به علت عدم حضور فرامینیفرای پلانکتونیک شاخص از تجمع فرامینیفرا بنتونیک برای تعیین سن استفاده شد و با بیوزوناسیونی که در حوضه زاگرس توسط آدامز و بورژوا (Adams& Bourgeois 1967) ارائه شده است، مقایسه گردید. مقایسه محتویات فسیلی بخش پایینی آهک گوری در این برش با بیوزونهای فوق نشان می هد که به علت حضور Borelis melo curdica و Meandropsina iranica قابل مقایسه با بیوزون Borelis melo group – Meandropsina iranica Assemblage Zone است و دارای سن بوردیگالین است. قابل توجه است که فرامینیفرهای همراه این زون تجمعی شامل Archaias kirkukensis, Dendritina rangi, Borelis haueri, Ammonia beccarii, Rotalia viennotti, Bozorgniella qumiensis, Sphaerogypsina globulus, Peneroplis farsensis, Flosculinella globulosa, Triloculina tricarinata, Triloculina trigonula, Globigerina praebulloides, Asterigerina rotula است. بخش میانی برش با توجه به گزارش اولین حضور گونه Praeorbulina glomerosa از نمونه H156 (در عضو آهکی گوری) که اولین حضور آن بر اساس بولی و ساندرز (Bolli & Sunders 1985) در ابتدای بیوزون N8 است این ایده را تقویت میکند که از قاعده برش تا نمونه H156 باید مربوط به بیوزونهای قبل از N8 است. از طرفی گزارش Praeorbulina transitoria از نمونه H153 اشاره به قرارداشتن این نمونه حداقل در انتهای بیوزون N7 را دارد (بر اساس Bolli & Sunders 1985). از سوی دیگر از نمونه H156 به بالا از بین گونههای شاخص بیوزون N9 گونههای Orbulina universa (از نمونه H159) و Orbulina suturalis (از نمونه H165) گزارش شد که شروع بیوزون N9 برگرن و همکاران (Berggren et al. 1995) را نشان میدهد و اشاره بر سن لانگین پسین دارد. به ویژه آنکه گونههای شاخص بیوزون N10 و بالاتر گزارش نشدند. بدین ترتیب سن کل برش بوردیگالین پسین– لانگین و در محدوده بیوزونهای N7 تا N9 قرار میگیرد. مرز بین بوردیگالین و لانگین به طور تقریبی اولین حضور glomerosa Praeorbulina در نظر گرفته شده است (شکل 3). در وید و همکاران (Wade et al. 2011) اولین حضور P. glomerosa شروع بیوزون M5b را مشخص میکند که معادل با N8 است. اولین حضور O. suturalis نیز شروع بیوزون M6 را نشان میدهد. بنابراین بر اساس رخدادهای فوق میتوان از نمونه H156 تا H165 را جزء بیوزون M5b Lowest –occurrence Subzone (Burdigalian-Langhian). Praeorbulina glomerosa قلمداد کرد زیرا این بیوزون بر اساس رخدادهای فوق شناخته میشود و از نمونه H165 تا انتهای برش را بیوزون M6 Orbulina Suturalis Lowest –occurrence Subzone (Langhian). تشکیل میدهد. تصور میشود که نمونههای قبل از نمونه H156 جزئی از M5a(با سن بوردیگالین پسین) است، با توجه به اولین حضور glomerosa Praeorbulina که مرز بالایی بیوزون M5a است (شکل 3) .بنابراین با توجه به فرامینیفرای پلانکتونیک و بنتونیک شناسایی شده، سن کل نهشتههای سازند میشان در برش هندون میوسن پیشین-میانی ( بوردیگالین پسین- لانگین) است.
شکل2 - گسترش چینهنگاری و فراوانی فرامینیفرا در برش چینهنگاری هندون در شمال غرب بندرعباس.
در این تحقیق برای اولین بار گونههای پلانکتونیک Orbulina universa Orbulina suturalis, Praeorbulina transitoria و Praeorbulina glomerosa از عضو آهک گوری گزارش میشود و با توجه به فرامینیفرای شناسایی شده سن عضو آهک گوری در این برش بوردیگالین پسین - لانگین تعیین شد و سن مارنها میشان نیز لانگین تعیین گردید. همچنین قابل ذکر است که مقایسه محتویات فرامینیفری در این برش با بیوفاسیسهای وایند ((Wynd 1965 نشان داد که با بیوفاسیسهای شماره 64 و 65 قابل مقایسه است. برای بررسی ایزوتوپ استرانسیم در برش چینهنگاری هندون تعداد 4 نمونه از قسمتهای قاعده، میانی و بالایی برش انتخاب شد. با بررسی نتایج ایزوتوپ استرانسیم مشخص شد که نمونههای برش هندون در محدوده بین 0.708522 تا 0.708853 قرار میگیرد و با مقایسه منحنی میزان استرانسیم آب دریا (McArthur et al. 2001) سن بوردیگالین پسین – لانگین تعیین گردید.
شکل3- بیوزون های پلانکتونیکی قابل مقایسه و هم ارز با بیوزوناسیونهای پلانکتونیکی ارائه شده توسط Bolli and Saunderse 1985، Berggren et al. 1995، و Wade et al. 2011 در برشهای چینهنگاری مورد مطالعه.
ب) چینهنگاری انگورو از نهشتههای سازند میشان در برش چینهنگاری انگورو با ضخامت 700 متر، 192 نمونه شامل 138 نمونه سخت و 54 نمونه نرم جمعآوری شدند. در این برش صرفنظر از فرمهایی که جنس و گونه قابل شناسایی نبودند و به صورتRotaliidae gen. et sp. indet. و Globigerinidae gen. et sp. indet معرفی شدند، تعداد 50 جنس و 68 گونه فرامینیفرا شناسایی شد، که شامل 42 جنس و 56 گونه بنتونیک و 8 جنس و 12 گونه پلانکتونیک هستند. سن نهشتهها در این برش نیز بر مبنای گسترش چینهنگاری فرامینیفرای بنتونیک و پلانکتونیک، بوردیگالین پسین-لانگین است (شکل 4). قاعده برش با نمونه AK286 شروع و تا انتها با نمونهAK476 پایان مییابد. در قسمت پایینی برش از نمونه AK286 تا AK320 به علت نبود فرامینیفرای پلانکتونیک شاخص از تجمع فرامینیفرا بنتونیک برای تعیین سن استفاده شد و با بیوزوناسیونی که در حوضه زاگرس توسط آدامز و بورژوا (Adams& Bourgeois 1967) ارائه شده مقایسه گردید. بر این اساس، محتویات فسیلی بخش پایینی آهک گوری در این برش با بیوزونهای معرفی شده توسط آدامز و بورژوا (Adams& Bourgeois 1967) نشان میدهد که به علت حضور Borelis melo curdica و Meandropsina iranica قابل مقایسه با بیوزون Borelis melo group – Meandropsina iranica Assemblage Zone بوده و دارای سن بوردیگالین است. فرامینیفر های همراه این زون تجمعی شامل, Peneroplis evolutus, Archaias kirkukensis, Triloculina trigonula, Triloculina tricarinata, Ammonia beccarii, Meandropsina anahensis, Borelis haueri, Sphaerogypsina globulus, Asterigerina rotula, Sphaerogypsina globulus, Peneroplis farsensis, Bozorgniella qumiensis, Dendritina rangi است. در بخش میانی برش با توجه به گزارش اولین حضور گونه Praeorbulina glomerosa از نمونه AK439 (در بخش مارنی میشان) که اولین حضور آن بر اساس بولی و ساندرز (Bolli & Sunders 1985) در ابتدای بیوزون N8 است این ایده را تقویت میکند که از قاعده برش تا نمونه AK439 باید مربوط به بیوزونهای قبل از N8 باشد. از طرفی گزارش Praeorbulina transitoria از نمونه AK426 اشاره به قرارداشتن این نمونه حداقل در انتهای بیوزون N7 را دارد (بر اساس Bolli & Sunders 1985). از سوی دیگر از نمونه AK439 به بالا از بین گونههای شاخص بیوزون N9 گونه Orbulina universa (از نمونه AK442) گزارش شد که شروع بیوزون N9 برگرن و همکاران (Berggren et al. 1995) را نشان میدهد و اشاره بر سن لانگین پسین دارد. به ویژه آن که گونههای شاخص بیوزون N10 و بالاتر گزارش نشدند. بدین ترتیب سن کل برش بوردیگالین پسین– لانگین و در محدوده بیوزونهای N7 تا N9 قرار میگیرد. مرز بین بوردیگالین و لانگین به طور تقریبی اولین حضور glomerosa Praeorbulina در نظر گرفته شده است (شکل3). در وید و همکاران (Wade et al. 2011) اولین حضور P. glomerosa شروع بیوزون M5b را مشخص میکند که معادل با N8 است. اولین حضور O. suturalis نیز شروع بیوزون M6 را نشان میدهد. اما از آنجایی که O.suturalis در این برش گزارش نشده و تنها Orbulina universa (از نمونه AK442) گزارش شده است میتوان این قسمت را هم ارز با بیوزون M6 در نظر گرفت. بنابراین بر اساس رخدادهای فوق میتوان از نمونه AK439 تا AK442 را جزء بیوزون M5b یعنی: Lowest –occurrence Subzone (Burdigalian-Langhian). Praeorbulina glomerosa قلمداد کرد زیرا این بیوزون بر اساس رخدادهای فوق شناخته میشود و از نمونه AK442 تا انتهای برش را میتوان هم ارز با بیوزون Orbulina Suturalis Lowest –occurrence Subzone (Langhian). M6-در نظر گرفت و با توجه به اولین حضور glomerosa Praeorbulina که مرز بالایی بیوزون M5a است (شکل 3)، میتوان نمونههای قبل از نمونه AK439 جزئی از M5a(با سن بوردیگالین پسین) در نظر گرفت. بنابراین با توجه به فرامینیفرای پلانکتونیک و بنتونیک شناسایی شده، سن کل نهشتههای سازند میشان در برش چینهنگاری انگورو میوسن پیشین- میانی(بوردیگالین پسین- لانگین) است. قابل ذکر است که بر خلاف برش چینهنگاری هندون، در این برش سن عضو آهک گوری تنها بوردیگالین پسین است و نشانهای از شروع لانگین در این آهکها دیده نشده است. همچنین مارنهای قسمتهای ابتدایی بخش مارنی سازند میشان سن بوردیگالین پسین را نشان میدهند و مابقی مارنها در این قسمت دارای سن لانگین هستند. مقایسه محتویات فرامینیفری در این برش با بیوفاسیسهای وایند ((Wynd 1965 نشان داد که با بیوفاسیسهای شماره 64 و 65 قابل مقایسه است. برای بررسی ایزوتوپ استرانسیم در برش چینهنگاری انگورو تعداد 4 نمونه از قسمتهای آهک گوری و آهکهای ابتدایی بخش مارنی سازند میشان انتخاب شد. با بررسی نتایج ایزوتوپ استرانسیم مشخص شد که نمونههای برش انگورو در حدود 0.7088 است و با مقایسه منحنی میزان استرانسیم آب دریا (McArthur et al. 2001) سن عضو آهک گوری و آهکهای قاعده بخش مارنی سازند میشان بوردیگالین پسین است. البته مقدار ایزوتوپ استرانسیم Sr87/Sr86 نمونه AK378 مربوط به قسمت پایینی برش 0.7090 اندازهگیری شد که در مقایسه با مطالعات بیواستراتیگرافی در تناقض است و علت آن به واسطه تحت تأثیر قرار گرفتن پدیده دیاژنزی سیمانی شدن کلسیتی است و در نتیجه قابل قبول نیست. قابل ذکر است که بخشهای بالایی مارن سازند میشان بر اساس مطالعات بیواستراتیگرافی سن لانگین را نشان میدهند.
شکل4- گسترش چینهنگاری و فراوانی فرامینیفرا در برش چینهنگاری انگورو در غرب بندرعباس
ج) برش چینهنگاری باویون مطالعه 164 نمونه شامل 133 نمونه سخت و 31 نمونه نرم در این برش به شناسایی تعداد 36 جنس و 50 گونه فرامینیفرا منجر شد، که 31 جنس و 40 گونه بنتونیک و 5 جنس و 10 گونه پلانکتونیک است. بررسی نمونه برداشت شده از برش چینهشناسی باویون نشان داد که سن نهشتههای سازند میشان در برش مذکور بر مبنای گسترش چینهنگاری فرامینیفرای بنتونیک و پلانکتونیک، بوردیگالین پسین- لانگین است (شکل 5). قاعده برش با نمونه BH0 شروع و تا انتها با نمونه BH161 پایان مییابد. در قسمت پایینی برش از نمونه BH0 تا BH99به علت عدم حضور فرامینیفرای پلانکتونیک از تجمع فرامینیفرا بنتونیک برای تعیین سن استفاده شد و با بیوزوناسیون آدامز و بورژوا (Adamsand Bourgeois 1967) مقایسه گردید. مقایسه محتویات فسیلی بخش پایینی آهک گوری در این برش با بیوزونهای فوق نشان میدهد که به علت حضور Borelis melo curdica و عدم حضور Meandropsina iranica هم ارز با بیوزون Borelis melo group – Meandropsina iranica Assemblage Zone است و دارای سن بوردیگالین است. فرامینیفر های همراه این زون تجمعی شامل Ammonia beccarii, Rotalia viennotti, Asterigerina rotula, Triloculina tricarinata, Dendritina rangi, Sphaerogypsina globulus است.بخش میانی برش نیز با توجه به گزارش اولین حضور گونه Praeorbulina glomerosa از نمونه BH135 (در بخش مارنی میشان) که اولین حضور آن بر اساس بولی و ساندرز (Bolli & Sunders 1985) در ابتدای بیوزون N8 است این ایده را تقویت میکند که از قاعده برش تا نمونه BH135 باید مربوط به بیوزونهای قبل از N8 باشد. از طرفی گزارش Praeorbulina transitoria از نمونه BH134 اشاره به قرارداشتن این نمونه حداقل در انتهای بیوزون N7 را دارد (بر اساس Bolli & Sunders 1985). از سوی دیگر از نمونه BH135 به بالا گونههای شاخص بیوزون N9 و بالاتر گزارش نشدند. بدین ترتیب سن کل برش بوردیگالین پسین– لانگین و در محدوده بیوزونهای N7 تاN8 قرار میگیرد. مرز بین بوردیگالین و لانگین به طور تقریبی اولین حضور glomerosa Praeorbulina در نظر گرفته شده است (شکل 3). در وید و همکاران (Wade et al.2011) اولین حضور P. glomerosa شروع بیوزون M5b را مشخص میکند که معادل با N8 است. از طرفی از نمونه BH135 به بالا گونههای شاخص بیوزون M6 گزارش نشدند. بنابراین بر اساس رخدادهای فوق میتوان از نمونه135 BH تا انتهای برش نمونه BH161 را جزء بیوزون M5b یعنی: Lowest –occurrence Subzone (Burdigalian-Langhian). Praeorbulina glomerosa در نظر گرفت، زیرا با توجه به اولین حضور P. glomerosa که مرز بالایی بیوزون M5a است (شکل 3)، میتوان نمونههای قبل از نمونه135 BH جزئی از M5a (با سن بوردیگالین پسین) در نظر گرفت. درنتیجه با توجه به فرامینیفرای پلانکتونیک و بنتونیک شناسایی شده، سن کل نهشتههای سازند میشان در برش چینهنگاری باویون میوسن پیشین-میانی (بوردیگالین پسین- لانگین) است. قابل ذکر است که در این برش سن عضو آهک گوری تنها بوردیگالین پسین است. همچنین مارنهای قسمتهای ابتدایی بخش مارنی سازند میشان سن بوردیگالین پسین را نشان میدهند و مابقی مارنها دارای سن لانگین هستند. مقایسه محتویات فرامینیفری در این برش با بیوفاسیسهای وایند ((Wynd 1965 نشان داد که با بیوفاسیسهای شماره 64 و 65 قابل مقایسه است. به منظور اطمینان از صحت نتایج مطالعات فسیلشناسی تعداد 4 نمونه از بخشهای زیرین، میانی و بالایی برش باویون به منظور آنالیز ایزوتوپ استرانسیم انتخاب شد. دادههای به دست آمده نشان دادند که مقادیر ایزوتوپ استرانسیم بین 0.708748 تا0.708829 قرار میگیرد. در مقایسهای که با منحنی میزان استرانسیم آب دریا (McArthur et al. 2001) انجام شد، محدوده سنی که ایزوتوپ استرانسیم نشان داد مشخص کننده سن بوردیگالین پسین بود. البته مقدار ایزوتوپ استرانسیم Sr87/Sr86نمونه BH164مربوط به قسمت بالایی برش (آهک موجود در بخش مارنی) 0.708677 اندازهگیری شد که در مقایسه با مطالعات بیواستراتیگرافی در تناقض است در واقع بر اساس مطالعات بیواستراتیگرافی این نمونه دارای سن لانگین است، در حالی که بر اساس مطالعات ایزوتوپ استرانسیم دارای سن بوردیگالین است. قابل ذکر است که بخشهای مارنی بالایی سازند میشان با توجه به مطالعات بیواستراتیگرافی سن لانگین را نشان میدهند.
شکل 5- گسترش چینهنگاری و فراوانی فرامینیفرا در برش چینهنگاری باویون در غرب بندرعباس.
د) برش چینهنگاری نخ در برش چینهنگاری نخ با ضخامت 980 متر در مجموع 101 نمونه برداشت شد (73 نمونه سخت و 28 نمونه نرم) که مطالعه فرامینیفرای آن به تشخیص 37 جنس و 45 گونه منجر شد، که شامل 31 جنس و 37 گونه بنتونیک و 6 جنس و 8 گونه پلانکتونیک هستند. سن این نهشتهها بر مبنای گسترش چینهنگاری فرامینیفرا اکیتانین-بوردیگالین است (شکل 6). قاعده برش با نمونه NN266e شروع و تا انتها با نمونه NN362 پایان مییابد. در قسمت پایینی برش از نمونهNN266e تا NN315 به علت نبود فرامینیفرای پلانکتونیک از تجمع فرامینیفرا بنتونیک برای تعیین سن استفاده شد و با بیوزوناسیون آدامز و بورژوا (Adams& Bourgeois 1967) مقایسه گردید. بررسی محتویات فسیلی بخش پایینی آهک گوری در این برش نشان میدهد که حضورBorelis sp. aff. B. melo curdica از نمونه NN275 است و از ابتدای برش دیده نشده است، بنابراین نبود Borelis sp. aff. B. melo curdica از ابتدای برش این ایده را تقویت میکند که از نمونه NN266e تا NN274 به علت حضور نداشتن فسیلهای شاخص بوردیگالین، متعلق به اکیتانین است. این ایده توسط نتایج ایزوتوپ استرانسیم تایید شد. از نمونه NN275 به بالا به علت حضور Borelis sp. aff. B. melo curdica و عدم حضور Meandropsina iranica هم ارز با بیوزون Borelis melo group – Meandropsina iranica Assemblage Zone است و سن بوردیگالین دارد. فرامینیفرهای همراه این بیوزون شامل, Triloculina trigonula, Ammonia beccarii, Rotalia viennotti, Dendritina rangi است. بخش میانی برش با توجه به گزارش Praeorbulina transitoria از نمونه NN315 اشاره به قرارداشتن این نمونه حداقل در انتهای بیوزون N7 دارد (بر اساسBolli & Sunders 1985) از سوی دیگر از نمونه NN315 به بالا گونههای شاخص بیوزون N8 و بالاتر گزارش نشدند. بدین ترتیب سن کل برش اکیتانین– بوردیگالین پسین است (شکل 3). مقایسه محتویات فرامینیفری در این برش با بیوفاسیسهای وایند ((Wynd 1965 نشان داد که با بیوفاسیسهای شماره 64 و 65 قابل مقایسه است. در برش چینهنگاری نخ تعداد 4 نمونه از قسمتهای قاعده، میانی و بالایی برش برای بررسی ایزوتوپ استرانسیم انتخاب شد. نمونههای برش نخ در محدوده بین 0.708350 تا 0.708747 قرار میگیرد و با مقایسه منحنی میزان استرانسیم آب دریا (McArthur et al. 2001) سن اکیتانین – بوردیگالین پسین تعیین گردید. البته مقدار ایزوتوپ استرانسیم Sr87/Sr86 نمونه330a NN مربوط به قسمتهای بالایی برش 0.708951 اندازهگیری شد که در مقایسه با مطالعات بیواستراتیگرافی در تناقض است در واقع بر اساس مطالعات بیواستراتیگرافی این نمونه دارای سن بوردیگالین پسین است، در حالی که بر اساس ایزوتوپ استرانسیم سن لانگین را نشان میدهد، اما با توجه به بررسی انجام شده بر روی مقطع احتمالاً این نمونه تحت تأثیر پدیده دیاژنزی سیمانی شدن کلسیتی قرار گرفته و سن کمتری را نشان داده است.
شکل 6- گسترش چینهنگاری و فراوانی فرامینیفرا در برش چینهنگاری نخ در غرب بندرعباس
انطباق زونهای زیستی در برشهای مورد مطالعه به منظور انطباق زونهای زیستی سازند میشان یک نمودار بر مبنای اطلاعات به دست آمده از مطالعات بیواستراتیگرافی برشهای چینهنگاری سطح الارضی هندون، انگورو، باویون و نخ در شمال غرب و غرب بندرعباس تهیه و ترسیم شد (شکل 7). نهشتههای عضو گوری سازند میشان در شمال غرب بندرعباس، در تاقدیس هندون با سن بوردیگالین پسین- لانگین و سن مارنها در این برش لانگین است و بیوزونهای Borelis melo group – Meandropsina iranica Assemblage Zone آدامز و بورژوا (Adams& Bourgeois 1967) و N8, N9 N7, بولی و ساندرز (Bolli & Sunders 1985) و N9 برگرن و همکاران (Berggren et al. 1995) و M5b, M6 M5a وید و همکاران (Wade et al. 2011) قابل شناسایی هستند. در غرب بندر عباس، در برش چینهشناسی انگورو عضو گوری سازند میشان دارای سن بوردیگالین پسین بوده و نشانهای از شروع لانگین در این آهکها دیده نشده است. همچنین مارنهای قسمتهای ابتدایی بخش مارنی سازند میشان سن بوردیگالین پسین را نشان میدهند و مابقی مارنها در این قسمت دارای سن لانگین هستند و بیوزونهای Borelis melo group – Meandropsina iranica Assemblage Zone آدامز و بورژوا (Adams& Bourgeois 1967) وN8 N9, N7, بولی و ساندرز (Bolli & Sunders 1985) و N9 برگرن و همکاران (Berggren et al. 1995) و, M5b M6 M5a وید و همکاران (Wade et al.2011) قابل شناسایی هستند. در برش چینهنگاری باویون سن عضو آهک گوری تنها بوردیگالین پسین بوده و مارنهای قسمتهای ابتدایی بخش مارنی سازند میشان سن بوردیگالین پسین را نشان میدهند و مابقی مارنها در این قسمت دارای سن لانگین هستند و بیوزونهای Borelis melo group – Meandropsina iranica Assemblage Zone آدامز و بورژوا (Adams& Bourgeois 1967) و N8, N7 بولی و ساندرز (Bolli & Sunders 1985) و, M5b M5a وید و همکاران (Wade et al. 2011) قابل شناسایی هستند. در برش چینهنگاری نخ نیز سن عضو آهک گوری اکیتانین- بوردیگالین پسین است و مارنهای بخش مارنی سازند میشان سن بوردیگالین پسین را نشان میدهند. و تنها بیوزونهای Borelis melo group – Meandropsina iranica Assemblage Zone آدامز و بورژوا (Adams& Bourgeois 1967) و N7 بولی و ساندرز (Bolli & Sunders 1985) قابل شناسایی هستند. پس از بررسی بیوزونهای ارائه شده و انطباق آنها با یکدیگر در برشهای مورد مطالعه، سن طبقات رسوبی و گسترش جانبی آنها در برش ناحیهای با روند شمال غرب-غرب مشخص و با یکدیگر مقایسه شده است. به طوری که بیوزون Borelis melo group – Meandropsina iranica Assemblage Zone آدامز و بورژوا (Adams& Bourgeois 1967) دارای بیشترین ضخامت در برش چینهنگاری هندون در شمال غرب بندرعباس است و به سمت غرب از ضخامت این بیوزون کاسته می شود به طوری که در برش چینهنگاری نخ که غربیترین برش است ضخامت آن به حداقل میرسد. بیوزونهای N7 بولی و ساندرز (Bolli & Sunders 1985) و M5a وید و همکاران (Wade et al.2011) دارای بیشترین ضخامت در برش چینهنگاری نخ است و به طرف شمال غرب بندر عباس از ضخامت آن کاسته میشود و بیوزونهایN8 و M5bدر برش نخ دیده نمیشوند و دارای بیشترین ضخامت در برش چینهنگاری باویون است و به طرف شمال غرب بندر عباس از ضخامت آن کاسته میشود و برعکس ضخامت بیوزونهای N9 و M6 از غرب بندرعباس (برش چینهنگاری انگورو) به سمت شمال غرب افزایش مییابد، به طوریکه در برشهای نخ و باویون دیده نمیشوند و بیشترین ضخامت را در برش هندون دارد.
شکل 7- تطابق زونهای زیستی در برشهای هندون، انگورو، باویون و نخ در شمال غرب و غرب بندرعباس.
نتیجه در این مطالعه پس از تعیین سن نهشتههای سازند میشان در برشهای مورد مطالعه و بررسی بیوزونهای ارائه شده و انطباق آنها با یکدیگر، سن طبقات رسوبی و گسترش جانبی آنها در برش ناحیهای با روند شمال غرب- غرب مشخص و با یکدیگر مقایسه شده است. به طوری که بیوزون شماره 1 آدامز و بورژوا با سن بوردیگالین دارای بیشترین ضخامت در شمال غرب بندرعباس است و به سمت غرب از ضخامت این بیوزون کاسته میشود. بیوزونهای N7 و M5a با سن بوردیگالین دارای بیشترین ضخامت در برش چینهنگاری نخ است و به طرف شمال غرب بندر عباس از ضخامت آن کاسته میشود و بیوزونهایN8 با سن بوردیگالین و با M5bبا سن بوردیگالین-لانگین در برش نخ دیده نمیشوند و دارای بیشترین ضخامت در برش چینهنگاری باویون است و به طرف شمال غرب بندر عباس از ضخامت آن کاسته میشود و برعکس ضخامت بیوزونهای N9 و M6 با سن لانگین از غرب بندرعباس (برش چینهنگاری انگورو) به سمت شمال غرب افزایش مییابد، به طوری که در برشهای نخ و باویون دیده نمیشوند و بیشترین ضخامت را در برش هندون دارد. عضو آهک گوری از نظر سنی در منطقه مورد مطالعه، تغییرات قابل توجهی را نشان میدهد، به طوریکه سن آنها در برش چینهنگاری هندون بوردیگالین پسین – لانگین، در برش چینهنگاری انگورو بوردیگالین، در برش چینهنگاری باویون بوردیگالین و در برش چینهنگاری نخ سن اکیتانین- بوردیگالین را نشان میدهند.
Plate. 1: 1. Borelis melo curdica H-11, 2. Peneroplis farsensis AK-306, 3. Archaias kirkukensis AK-292, 4.Spherogypsina globulus H-77, 5. Asterigerina rotula AK-294, 6. Rotalia viennotti BH-51, 7. Ammonia beccarii AK-357, 8, 9. Operculina complanata (8: NN-286, 9: AK-352), 10.Globigerinoides subquadratus H-171, 11. Globigerinoides triloba H- 167, 12. Orbulina suturalis H-165, 13. Orbulina universa H- 168, 14. Praeorbulina glomerosa H-156, 15. Praeorbulina transitoria H-153.
Plate. 2: 1. Globoquadrina altispira AK-439, 2. GlobigerinapraebulloidesAK-434, 3. Globigerinella obesa H-186, 4. Globigerinoidesimmaturus H-191, 5. Globigerinoidesquadrilobatus H-186, 6. Globigerinoidessubquadratus BH-135, 7. Globigerinoides sacculiferAK-437, 8. Globigerinoides triloba BH-135, 9. Orbulina bilobata, H-205, 10. Orbulina universa AK-450, 11. Praeorbulina glomerosa BH-135, 12. Praeorbulina transitoria AK-437. | ||
مراجع | ||
آقانباتی،ع.، 1385، زمینشناسی ایران: سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، 586 ص. آزادی جو، ا.، 1385، مطالعه میکروبیواستراتیگرافی سازند میشان در جنوب غرب دهدشت: رساله کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، 63ص. اژند، ک.، 1387، زیست چینهنگاری و ریزرخسارههای بخشهای چهل، چمپه، مول و گوری منطقه لار (کوه گچ) استان فارس: رساله کارشناسی ارشد، دانشگاه اصفهان، اصفهان، 102ص. دانشیان، ج.، ا. زوارهای، س. همایونزاده و ه. قلاوند، 1387، لیتواستراتیگرافی سازند میشان در فروافتادگی دزفول، جنوب شرقی رامهرمز: مجله علوم پایه دانشگاه آزاد اسلامی، ش. 69، ص.12-1. صادقی،ر.، 1383، سنگ چینهنگاری و زیست چینهنگاری سازند میشان در منطقه کازرون (کنارتخته) بر اساس ماکروفسیل و میکروفسیل: رساله کارشناسی ارشد، دانشگاه اصفهان، اصفهان، 244ص. ماجدی،ر.، 1370، مطالعه روزن بران و چینهشناسی زیستی آنها و میکروفاسیس بخش گوری سازند میشان در ناحیه بندرعباس: رساله کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال، تهران، 85ص. Adams, T. D., and F. Bourgeois, 1967, Asmari biostratigraphy: Iranian Oil Operating Companies Geological and Exploration Division, Report 1074, 37 p., unpublished. Becker, E., and A. N. Dusenbury, 1985, Mio- Oligocene (Aquitanian) foraminifera from the Goajira Peninsula, Colombia, p.1-48.[n1] Berggren, W.A., D.V Kent, C.C. Swisher, and M.P. Aubry, 1995, A Revised Cenozoic Geochronology and Chronostratigraphy: SEPM Spec. Publ., v. 54, pp. 129-212. Bolli, H. M., and J. B. Saunders, 1985, Oligocene to Holocene low latitude planktic foraminifera, In: H. M. Bolli, and J. B. Saunders, Plankton Stratigraphy, K. Perch-Nielson (Eds.): Cambridge University Press, p. 155-262. Ehrenberg, S. N., N. A. H. Pickard, G. V. Laursen, S. Monibi, Z. K. Mossadegh, T. A. Svånå, A. A. M. Aqrawi, J. M. McArthur, and M. F. Thirlwall, 2007, Strontium isotope stratigraphy of the Asmari Formation (Oligocene - lower Miocene), SW Iran: Journal of Petroleum Geology, v. 30 (2), p.107-128. Heidari, A., A. Mahboubi, R. Moussavi-Harami, L. Gonzalez, and A. Moallemi, 2013, Biostratigraphy, sequence stratigraphy, and paleoecology of the Lower-Middle Miocene of Northern Bandar Abbas, Southeast Zagros basin in south of Iran: Arabian Geosciences, v. 7, p.1829-1855. Henson, F. R. S., 1950, Middle Eastern Tertiary Peneroplidae (Foraminifera), with remarks on the phylogeny and taxonomy of the family: The West Yorkshire Printing Co. Lim., Wakefield, England, 70 p. Iranian Oil Offshore Company, 1969, Geological Map of SW Iran, scale 1:1000000, Geological and Exploration Division. James, G. A., and J. G. Wynd, 1965, Stratigraphic nomenclature of Iranian Oil Consortium Agreement Area: A. A. P. G. Bulletin, v. 49, p: 2182-2245. Jenkins, D. G., 1985, Southern mid-latitude Paleocene to Holocene planktic foraminifera, In: H. M. Bolli, and J. B. Saunders, Plankton Stratigraphy, K. Perch-Nielson (Eds.): Cambridge University Press, p. 263-282. Kennett, J. M. and M. S. Srinivasan, 1983, Neogene Planktonic Foraminifera, A phylogenetic Atlas: Hutchinson Ross Publish. Co. Pensylvania, p. 263. Laursen, G. V., S. Monibi, T. L. Allan, N. A. H. pickard, A. Hosseiney, B. Vincent, Y. Hamon, F. S. P. Van Buchem, A. Moallemi, and G. Druillion, 2009, The Asmari Formation revisited: changed stratigraphic allocation and new biozonation: First international petroleum conference and exhibition Shiraz. Loeblich, A. R., and J. H. Tappan, 1988, Foraminiferal General and their Classification: Van Nostrand Reinhold Co., 2 v, pls. 847. New York, p. 869. McArthur, J. M., R. J. Howarth, and T.R. Bailey 2001, Strontium isotope stratigraphy: LOWESS Version 3: Best fit to the marine Sr-isotope curve for 0–509 Ma and accompanying look-up table for deriving numerical age: Journal of Geology, v. 109: p. 155-170. Papp, A., and M. E. Schmid, 1985, Die fossilen Foraminiferen des rtiaren Beckens Von wien Revision der Monographie Von Alcide d`Orbigny (1846): Abhandle. Geol. Bundesanst., Vienna, v. 37, p. 1- 311. Postuma, J. A., 1971, Manual of Planktonic Foraminifera: Elsevier Publishing Company, Amsterdam. 397 p. Rahaghi, A., 1973, Etude de quelques grands foraminiferes de la Formation de Qum (Iran Central): Rev. Micropaleont., v. 16, p. 23-38. Rahmani, Z., H. Vaziri-Moghaddam, A. Taheri, 2010, Facies distribution and paleoecology of the Guri member of the Mishan Formatin, in Lar area, Fars Province, SW Iran: Iranian Journal of Science and Technology, Transaction A, v. 34, p. 257 – 266. Rogl, F., 1985, Late Oligocene and Miocene planktic foraminifera of the central Paratethys. In: H. M. Bolli, J. B. Saunders, Plankton Stratigraphy, K. Perch-Nielson (Eds.): Cambridge University Press, p. 315-328. Salvador, A., 1994, ISSC (International Subcommission on Stratigraphic Classification) of IUGS International Commission on Stratigraphy, International stratigraphic guide, (2d edition): Trondheim, Norway, International Union of Geological Sciences, and Boulder, Colorado, Geological Society of America, 214 p. Souaya, F. J., 1963, On the foraminifera of Gebel Gharra (Cairo – Suez Road) and some other Miocene samples: Jour. Paleont., v. 37, pp. 433-457. Stocklin, J. and A. Setudehnia, 1977, Stratigraphic Lexicon of Iran: Geological Survey of Iran. 376 p. Todd, R., 1952, Vicksburg (Oligocene) Smaller Foraminifera from Mississippi: Geological survey professional paper 241, United State Government Prenting Office, Washington: p. 53. Van Buchem, F. S. P., T. L. Allan, G. V. Laursen, M. Lotfpour, A. Moallemi, S. Monibi, H. Motiei, N. A. H. Pickard, A. R. Tahmasbi, V. Vedrenne, and B. Vincent, 2010, Regional stratigraphic architecture and reservoir types of the Oligo-Miocene deposits in the Dezful Embayment (Asmari and Pabdeh formations) SW Iran: Geological society, London, v. 329. p. 219-263. Viterbo, I., 1963, Iran Makran area foraminifera: Annex 2 to: Final Paleontological Report, 28 p. unpublished. Wade, B. S., P. N. Pearson, W. A. Berggren, and H. Pälike, 2011, Review and revision of Cenozoic tropical planktonic foraminiferal biostratigraphy and calibration to the geomagnetite polarity and astronomical time scale: Earth Science Review, v. 104, p. 111 – 142. Wynd, J.G., 1965, Biofacies of the Iranian Oil Consortium Agreement Area: Iranian Oil Operating Companies Geological and Exploration Division, Report 1082, 89 p., unpublished. [n1]اسم مجله نیست همینطور شماره جلد مجله
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,043 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,268 |