
تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,706 |
تعداد مقالات | 13,972 |
تعداد مشاهده مقاله | 33,557,007 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 13,308,453 |
تاثیر معنی در زندگی، ذهنآگاهی و تابآوری در شکوفایی دانشجویان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش نامه روانشناسی مثبت | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 3، دوره 1، شماره 3، آبان 1394، صفحه 21-32 اصل مقاله (716.86 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
محمد نصیری* 1؛ حسین کارسازی1؛ فاروق اسماعیل پور2؛ منصور بیرامی3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3استاد گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هدف از پژوهش ارزیابی نقش معنا در زندگی، ذهنآگاهی و تابآوری در شکوفایی دانشجویان بود. براساس روش توصیفی تحلیلی تعداد 240 نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه معنای زندگی استیگر، فریزر، اویشی و کالر (MLQ) ، مقیاس تابآوری کانر و دیویدسون (CD-RISC)، پرسشنامه پنج عاملی ذهنآگاهی بایر، اسمیت، هاپکینز، کریت مهیر و تونی (FFMQ) و مقیاس شکوفایی داینر پاسخ دادند. نتایج براساس روش مدلیابی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. یافتهها حاکی از آن بود که معنا در زندگی و ذهنآگاهی اثر مستقیمی بر تابآوری داشتند، همچنین تابآوری نیز اثر مستقیمی بر شکوفایی داشت. علاوه بر این، معنا در زندگی و ذهنآگاهی اثر غیر مستقیمی بر شکوفایی با میانجیگری تابآوری نشان داشتند. در مجموع مدل فرضی پژوهش برازش مناسبی نشان داد. براساس این یافتهها میتوان بر اهمیت نقش مثبت معنی در زندگی، ذهنآگاهی و تابآوری در شکوفایی صحه گذاشت. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
معنا در زندگی؛ ذهنآگاهی؛ تابآوری؛ شکوفایی؛ دانشجویان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
در سالهای اخیر روانشناسی مثبت[1] گرایش قابلتوجهی نسبت به تمرکز روی نقاط قوت فردی و سهم آنها در افزایش بهزیستی روانشناختی[2] افراد داشته است. به زعم این حوزه پژوهشی مطالعات روانشناسی در کنار توجه به اصلاح و تغییر رفتارهای ناسازگار، باید ایجاد خصوصیات مثبت در زندگی را در اولویت قرار دهد (گابل و هیت، 2005). در این زمینه، مهمترین سهم روانشناسی مثبت ممکن است درک و ترغیب شکوفایی[3] انسان باشد (سلیگمن و سیکزنت میهالی، 2000). شکوفایی به عنوان زندگی در دامنه مطلوبی از عملکرد مثبت، تولید مثل، انعطافپذیری و رشد انسان تعریف میشود (لارسن و پریزمیک، 2008). افراد با سطح بالایی از شکوفایی، نشاط و سرزندگی هیجانی، عملکرد مثبتی در زندگی شخصی و زندگی اجتماعی خود دارند و عاری از هرگونه بیماری روانی هستند (مایکلک، کییس و نالکور، 2009). این افراد خواهان توسعه، بهبود و گسترش تواناییهای بالقوه خود به عنوان یک فرد هستند و قادرند روابط گرم و توام با اعتماد با دیگران برقرار کنند (داینر، ویرتز، تاو، کیم ـ پریتو، چوی و همکاران، 2010). افراد شکوفا، برای لذت بردن از روابط اجتماعی بهتر، با محدودیتهای کمتری در فعالیتهای روزانه خود مواجهه هستند (هوپرت، 2009). این افراد نسبت به سایرین در فعالیتهای اجتماعی بیشتری سهیم هستند (مایکلک و همکاران، 2009). علاوه بر این، افراد شکوفا، هم هیجانهای منفی (مثل خشم، ترس و آزردگی) و هم هیجانهای مثبت (مثل امیدواری و خوشبینی) را تجربه میکنند و راهبردهای مقابلهای انطباقی بیشتری نسبت به افراد افسرده و غمگین دارند (فاولک، گلوریا و استین هارت، 2013). مطالعات نشان دادهاند که شکوفایی با شاخصهای بهزیستی روانشناختی همبستگی دارد؛ به عنوان مثال، فهمیدن پتانسیلها و ظرفیتها در جنبههای مختلف زندگی و تلاش برای رسیدن به آنها (گوکسن، هفرون و آتری، 2012)، درک کردن اینکه زندگی به خوبی سپری میشود (هوپرت و سو، 2009) و امید به زندگی بهتر و داشتن اهداف در زندگی (هوپرت، 2009) با سطوح بالای شکوفایی ارتباط دارد. یکی از عوامل مرتبط با رشد شکوفایی در افراد، اکتساب مفهوم و معنی زندگی است (گاوندر، درموند و منزیس، 2006). در سالهای اخیر به سازه معنی در زندگی[4] در پژوهشهای روانشناختی توجه زیادی شده است. از معنی در زندگی تعاریف متعدد و متفاوتی ارائه شده است که همه آنها به داشتن هدف اشاره دارند. معنی در زندگی به احساسی از یکپارچگی وجودی اشاره میکند که به دنبال پاسخ دادن به فلسفه زندگی، پی بردن به هدف زندگی و دست یافتن به اهداف ارزنده و در نتیجه رسیدن به حس کامل بودن و مفید بودن است (هو، چوونگ و چوونگ، 2010). استیگر، فرایزر، اویشی و کالر (2006) معنی زندگی را در احساس سازنده بودن انسان موثر دانسته و حتی ادعا میکنند که ماهیت انسان و وجود او منوط به داشتن چنین مفهومی است. چندین دهه تحقیق به این یافته رسیدهاند که معنی در زندگی نقش مهمی در عملکردهای مثبت انسان ایفا میکند (استیگر و شاین، 2010). برای مثال، معنی در زندگی بهطور مثبت با بهزیستی روانشناختی، کیفیت زندگی[5]، عزت نفس[6]، امید[7]، خوشبینی[8] و خودکارآمدی[9] رابطه دارد (هو و همکاران، 2010؛ اسچلیگل، هیکس، کینگ و آرنت، 2011). از سویی، یافتهها نشان میدهد که معنی در زندگی ارتباطی منفی با رفتارها و علائم ناسازگارانه دارد (استیگر، کاشدن، سالیوان و لورنتز، 2008) علاوه بر این در تحقیقات آزمایشی، اثربخشی آموزش معنی در زندگی که به معنیدرمانی[10] مشهور است بر بهبود شاخصهای روانشناختی و نیز جسمانی به خوبی آشکار شده است. معنی درمانی به جای بدبینی و انزوا، انسان را به تلاش و فعالیت فرا میخواند و بیان میدارد که آنچه انسانها را از پای در میآورد، رنجها و سرشت نامطلوبشان نیست، بلکه بیمعنی شدن زندگیشان است که مصیبتبار است (گاوندر و همکاران، 2006). ذهنآگاهی[11] نیز بهطور قابل ملاحظهای با شکوفایی رابطه دارد (کاتالینو و فردریکسون، 2011). ذهنآگاهی از سنت مراقبه بودایی مشتق شده است و تمرین منظم ذهنآگاهی، رنج را کاهش میدهد و خصوصیات مثبت مانند بینش، تندرستی، آزادی، خرد، عدالت و دلسوزی را به وسیله تسهیل تنظیم هیجان افزایش میدهد (بائر، لیکینز و پیترزز، 2012). همچنین ذهنآگاهی به عنوان حالت توجه برانگیخته و آگاهی از آنچه که در این لحظه اتفاق میافتد، تعریف شده است (براون و ریان، 2003). ذهنآگاهی روشی برای زندگی بهتر، تسکین دردها، غنابخشی و معنیدار کردن زندگی است (سیگل، 2010). مطالعات نشان میدهند که ذهنآگاهی بهطور مثبت با بهزیستی روانشناختی، تنظیم رفتار [12]، کاهش علایم منفی [13] و واکنشپذیری هیجانی[14] (کنگ، اسموسکی و روبینز، 2011)، انعطافپذیری شناختی[15]، اصلاح خلق[16] و شفافیت احساس[17] (فلدمن، هییس، کومار، گریسون و لورنسا، 2007)، عزت نفس، رضایت از زندگی[18]، هیجانمثبت[19] و خوشبینی (براون و ریان، 2003)، مرتبط است. مطالعات نشان میدهند که شکوفایی بهطور مثبت با واکنشپذیری هیجانی مثبت و ذهنآگاهی رابطه دارد (کاتالینو و فردریکسون، 2011). از سویی سطح بالایی از ذهنآگاهی نقش مهمی در محافظت افراد از بیماریهای روانی ایفا میکند که منجر به تجربه سطح بالایی از شکوفایی توسط آنان میشود (کنگ و همکاران، 2011). علیرغم اینکه روابط مستقیم مسلمی بین داشتن معنی در زندگی و ذهنآگاهی با شکوفایی وجود دارد، تحقیقات اخیر نشان میدهند که ممکن است متغیرهای واسطهای نیز در این میان نقش داشته باشند (کنگ و همکاران، 2011؛ جیمپل، وان اسچیدت، جوز، سانتگ، استفانو و همکاران، 2014). به نظر میرسد که تابآوری[20] میتواند به عنوان متغیر واسطهای این رابطه را تبیین کند. تابآوری یکی از سازههای اصلی رویکرد روانشناسی مثبت است که طی یک دهه اخیر جایگاه ویژهای را در حوزه روانشناسی تحولی، روانشناسی خانواده و بهداشت روان به خود اختصاص داده است. تابآوری، توانمندی فرد در برقراری تعادل زیستیروانی، در شرایط خطرناک است (کانر و دیویدسون، 2003). در واقع، تابآوری به عنوان اطمینان فرد به تواناییهایش برای غلبه بر استرس، داشتن تواناییهای مقابلهای، عزت نفس، ثبات عاطفی و ویژگیهای فردی که حمایت اجتماعی از طرف دیگران را افزایش میدهد تعریف شده است (پینکورات، 2009). همچنین تابآوری به عنوان یکی از سازههای اصلی شخصیت برای فهم انگیزش، هیجان و رفتار مفهومسازی شده است (بلاک[21]، 2005؛ به نقل از کیانی، 1389). بلاک (2005) معتقد است، تابآوری توانایی منطبق ساختن سطح کنترل بر حسب شرایط محیطی است. در نتیجه این انعطافپذیری انطباقی، افراد دارای سطح بالای تابآوری در مقایسه با افرادی که از سطح پایین تابآوری برخوردارند به احتمال بیشتری در زندگی خود عواطف مثبت را تجربه مینمایند اعتماد به نفس بالاتری دارند و سازگاری روانشناختی بهتری نشان میدهند (به نقل از کیانی، 1389). از سویی براساس نظریه جدید بهزیستی روانشناختی سلیگمن (2011)، تابآوری میتواند منبع مهم شکوفایی باشد. با توجه به شواهد موجود، تابآوری بهطور قابل ملاحظه برای افراد دارای بهزیستی روانشناختی سودمند است و همبستگی مثبت با رضایت از زندگی و عاطفه مثبت و همبستگی منفی با عاطفه منفی دارد (لو، وانگ، لیو و زانگ، 2014؛ هو، زانگ و وانگ، 2015 ). پژوهشها آشکار کردهاند که تابآوری در افراد ذهنآگاه برجستهتر است، به عنوان مثال، آنها نشخوار فکری و نگرانی کمتری دارند (ورپلانکن و فیشر، 2014). تامسون، آرنکاف و گلاس (2011) در پژوهشی که به ارزیابی نقش تعاملی ذهنآگاهی صفتی[22] و تابآوری در مقابله با تروما پرداختند، به این نتیجه دست یافتند که ذهنآگاهی و تابآوری مانع از نشخوار ذهنی و افکار افسردهوار هنگام مواجهه با آسیب میشود و این خود به تابآوری بیشتری نسبت به آسیب میانجامد. همچنین افرادی که بهطور بالقوه تابآوری بالایی دارند بهتر میتوانند به شرایط سخت بدون واکنش خودکار و غیرانطباقی واکنش نشان دهند؛ آنها معمولا با مقولههای ادراکی جدید سازگار هستند، تمایل دارند که بیشتر خلاق باشند و بهتر میتوانند با افکار و هیجانهای دشوار مقابله کنند، بدون اینکه دچار دستپاچگی بشوند (والاس و شاپیرو، 2006). با تکیه بر مطالعات پیشین و براساس آنچه پیش از این مطرح شد، احتمالاً معنی در زندگی، ذهنآگاهی و تابآوری با شکوفایی روابط معنیداری دارند. اما شکافی که در مطالعات پیشین وجود دارد؛ عدم بررسی سازوکار اثرگذاری این متغیرها بر شکوفایی است؛ به عبارتی معلوم نیست که این متغیرها در چهارچوب چه مدل ارتباطی بر شکوفایی اثر می گذارند. در مجموع با توجه به یافتههای مطالعات پیشین، معنی در زندگی و ذهنآگاهی و تابآوری با شکوفایی رابطه دارند. با این حال فرض پژوهش این است که رابطهی این عوامل صرفاً یک رابطهی مستقیم نیست بلکه شامل روابط واسطهای است؛ به گونهای که اثر معنی در زندگی و ذهنآگاهی بر شکوفایی توسط تابآوری واسطهگری میشود. در مدل فرضی پژوهش معنی در زندگی و ذهنآگاهی بهطور مستقیم بر تابآوری تاثیر دارند و تابآوری نیز بهطور مستقیم بر شکوفایی اثر میگذارد. از این رو مدل فرضی دارای سه اثر مستقیم و دو اثر غیرمستقیم است.
روش روش پژوهش، جامعه و نمونه آماری: مطالعه از نوع توصیفی - تحلیلی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانشجویان دانشگاه تبریز در سال 1394 بودند که از میان چهار گروه آزمایشی علوم انسانی، فنی - مهندسی، علوم پایه و کشاورزی 240 نفر به عنوان نمونه و با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شده و در پژوهش شرکت داده شدند. ابزار سنجش: مقیاس معنی در زندگی[23] (MLQ): این مقیاس توسط استیگر و همکاران (2006) جهت ارزیابی وجود معنی و تلاش برای یافتن آن ارائه شده است. این مقیاس شامل 10 سوال و دو زیر مقیاس است که وجود معنی در زندگی و نیز جستجو برای یافتن معنی را ارزیابی میکند. اعتبار این مقیاس برای وجود معنی در زندگی 86/0 و برای زیر مقیاس جستجو برای یافتن معنی 87/0 برآورد شده است. پایایی آزمون و بازآزمون این مقیاس در ایران با دو هفته فاصله برای زیر مقیاس وجود معنی 84/0 و برای زیر مقیاس جستجوی معنی 74/0بدست آمد. همچنین آلفای کرونباخ برای زیر مقیاس جستجوی معنی 75/0 و برای زیر مقیاس داشتن معنی 78/0 محاسبه شد (اشتاد، 1388). مقیاس تابآوری کانر و دیویدسون[24] (CD-RISC): مقیاس تابآوری کانر و دیویدسون (2003) شامل 25 گویه 5 گزینهای (کاملا نادرست، بندرت درست، گاهی درست، اغلب درست، همیشه درست) است. حداقل نمره برای این پرسشنامه صفر و حداکثر آن 100 است. روایی (به روش تحلیل عوامل و روایی همگرا و واگرا) و پایایی (به روش بازآزمایی و آلفای کرونباخ) مقیاس توسط سازندگان پرسشنامه در گروههای مختلف (عادی و در خطر) احراز گردیده است. در یک تحقیق مقدماتی توسط مدانلو (1388) ضریب آلفای کرونباخ و دونیمه سازی به ترتیب 79/0 و 74/0 گزارش شد. همچنین همبستگی آن با عاطفه مثبت برابر 66/0 محاسبه شد. پرسشنامه پنج عاملی ذهنآگاهی[25] (FFMQ): این پرسشنامه ابزاری است که براساس مطالعه تحلیل عاملی روی چندین ابزار اندازهگیری ذهنآگاهی، شامل مقیاس آگاهی از توجه (MAAS)، پرسشنامه ذهنآگاهی فرایبرگ (FMI)، مقیاس ذهنآگاهی عاطفی و شناختی (CAMS) و پرسشنامه ذهنآگاهی (MQ) ساخته شده است (بایر، اسمیت، هاپکینز، کریت مهیر و تونی، 2006). تحلیلها پنج عامل را شناسایی کرده است که جنبههای مختلف ذهنآگاهی را ارزیابی میکند. این عوامل شامل مشاهده، توصیف، عمل از روی آگاهی، عدم قضاوت در مورد تجربه درونی، و عدم واکنش به تجربه درونی است. این عوامل از طریق یک پرسشنامه خود گزارشی 39 سوالی اندازهگیری میشود. پاسخها بر اساس مقیاس پنج درجهای لیکرت از «هرگز یا خیلی به ندرت صحیح است» تا «اغلب اوقات یا همیشه صحیح است» کدگذاری میشوند (هاسکر، 2010). مقیاسهای پنج عاملی از همسانی درونی بالایی (دامنه آلفا از 75/0 تا 90/0 میباشد) برخوردار هستند. همچنین روایی این پرسشنامه هم 84/0 برآورد شده است (بایر و همکاران، 2006). در مطالعهای که بر روی اعتباریابی و پایایی نسخه فارسی این پرسشنامه بر روی دانشجویان انجام شد؛ پایایی آزمون – بازآزمون آن برابر 84/0 و همسانی درونی آن برابر 83/0 بدست آمد (احمدوند، حیدرینسب و شعیری، 1391). مقیاس شکوفایی[26]: این مقیاس شامل 8 سوال است که در یک مقیاس 7 درجهای به صورت صفر تا 6 نمرهگذاری میشود و نمره شکوفایی روانی افراد را فراهم میکند (داینر و همکاران، 2010). نمرات بالاتر نشان میدهند که پاسخدهندگان خودشان را در شرایط مثبت و حوزههای مهمی از عملکرد میبینند و منابع و نقاط قوت روانشناختی بالایی دارند. در پژوهشی که آکین و فیدن (2012) انجام دادند، همسانی درونی 83/0 برای این پرسشنامه گزارش کردند. این پرسشنامه توسط پژوهشگران این مطالعه به فارسی ترجمه شد و آلفای کرونباخ آن برابر 80/0 به دست آمد. روش اجرا و تحلیل :قبل از اجرای پژوهشبرای کسب رضایت آگاهانه و آزادانه شرکتکنندگان، ابتدا هدف از اجرای پژوهش و نحوه انجام آن به شکلی شفاف برای شرکتکنندگان توضیح داده شد و بعد از کسب رضایت، پرسشنامهها در اختیار آنها گذاشته شد. پژوهش با رعایت اصل رازداری و حفظ اسرار شرکتکنندگان انجام شد. هرگونه انتشار دادهها یا اطلاعات بهدست آمده از شرکتکنندگان نیز بر اساس رضایتآگاهانه آنها صورت پذیرفته است. در این مطالعه برای ارزیابی برازش مدل فرضی از روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرمافزار لیزرل[27] استفاده شد. در مدلیابی معادلات ساختاری برای اندازهگیری هر متغیر مکنون[28] حداقل به دو متغیر مشهود[29] نیاز است، سوالاتی که در هر مقیاس بیشترین بار عاملی را داشتند به عنوان نشانگرهای (متغیر مشهود) آن متغیر در نظر گرفته شدند. تحلیل دادهها با استفاده از رویکرد دو مرحلهای (آندرسون و گربینگ، 1988) صورت پذیرفت. در گام اول تحلیل عاملی تاییدی (CFA)[30] برای ارزیابی برازش مدل اندازهگیری استفاده شد و در گام دوم با بهرهگیری از روش مدلیابی معادلات ساختاری، الگوی ساختاری فرضی مورد آزمون قرار گرفت. شاخصهای برازش محاسبه شده شامل کای اسکوئر[31]، SRMR[32]، GFI[33]، CFI[34]، NFI[35]، IFI[36] و TLI[37] است. برای شاخصهای GFI، NFI، CFI، IFI و TLI مقادیر بالای 9/0 نشاندهنده پذیرش مدل و مقادیر بالای 95/0 نشان از برازش خوب مدل دارد (کلاین، 2011). برای شاخص SRMR نیز مقدار کمتر از 05/0 نشانگر برازش بسیار خوب مدل است (بیرن، 2001).
یافتهها نمونه این پژوهش را 142 نفر مرد (16/59 %) و 98 نفر زن (8/40 %) تشکیل دادهاند. میانگین سنی و انحراف معیار سن شرکتکنندگان به ترتیب برابر 73/24 و 26/3 بود. بررسی پیش فرضهای آماری بخش مهمی از مدلیابی معادلات ساختاری را تشکیل داده و مانع از بدست آمدن نتایج غیرواقعی و سودار میشود. از جمله فرضهای مهم این رویکرد آماری تحقق نرمالبودن تکمتغیری و نرمال بودن چندمتغیری است. معمولاً نرمال بودن تکمتغیری با بررسی چولگی و کشیدگی متغیرهای مشهود ارزیابی میشود. چولگی
جدول 1. شاخصهای برازش مدل اندازهگیری و مدل ساختاری
شکل 1. مدل ساختاری اثرات مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای پژوهش
برای ارزیابی معنیداری اثرات واسطهای از آزمون بوت استراپ استفاده شد. معنیداری این آزمون را میتوان هم با مراجعه به سطح معنیداری و هم با بررسی حدود بوت استراپ ارزیابی کرد. در صورتی که حدود بوت استراپ هم علامت باشند؛ یعنی هر دو منفی یا هر دو مثبت باشند، اثر واسطهای حائز معنیداری است. نتایج مربوط به این آزمون در جدول (2) مشاهده میشود. اثر معنی در زندگی و ذهنآگاهی بر شکوفایی با واسطهگری تابآوری به ترتیب دارای ضرایب استاندارد 64/0 (001/0 p) و 15/0 (01/0 p) است.
جدول 2. نتایج آزمون بوت استراپ برای اثرات واسطهای
جدول 3. جدول ضرایب استاندارد و سطح معنی داری برای مسیرهای مدل
جدول (3) ضرایب استاندارد و سطح معنیداری اثرات مستقیم و غیرمستقیم مدل فرضی را نشان میدهد. براساس مندرجات جدول هر سه اثر مستقیم و هر دو اثر غیرمستقیم حائز معنی داری هستند.
بحث هدف از پژوهش ارائه چهارچوبی ساختاری برای تبیین سازه شکوفایی بود که در سالهای اخیر توجه پژوهشی زیادی را در حوزه روانشناسی مثبت به خود جلب کرده است. بر این اساس فرض شده بود که وجود معنی در زندگی و ذهنآگاهی با واسطهگری تابآوری بر شکوفایی تاثیر میگذارد. ارزیابی مدل ساختاری نشان داد که این مدل فرضی از برازش مناسبی برخوردار است و اثرات مستقیم و غیرمستقیم متغیرها بر همدیگر معنیدار هستند. یکی از متغیرهایی که در این پژوهش بر اهمیت آن در رشد شکوفایی افراد صحه گذاشته شد، معنی در زندگی بود. این یافته مطابق با نتایج به دست آمده از مطالعات گاوندر و همکاران (2006)، استیگر و همکاران (2008) است. معنی در زندگی به عنوان شکلدهنده عملکردهای مثبت انسان شناخته میشود (استیگر و شاین، 2010). افرادی که اهداف معنیداری در زندگی برای خود انتخاب میکنند، حالتهای عاطفی مثبت بیشتری تجربه میکنند و از این رو در طول زندگی مستعد شکوفایی در جنبههای مختلف زندگی خویش هستند (هو و همکاران، 2010). معنی در زندگی با سازههای منفی روانشناختی مثل فقدان رشد شخصی، فقدان کنترل ادراک شده بر رویدادهای محیطی، علائم افسردگی (استیگر و همکاران، 2006) و نشخوار فکری (استیگر و همکاران، 2008) رابطه منفی دارد و میتواند به شادی و بهزیستی روانشناختی بیانجامد (استیگر و همکاران، 2008). در جمعیت دانشجویی احتمال زیادی وجود دارد که معنی در زندگی حول محور موفقیت و پیشرفت تحصیلی و دانشگاهی قرار بگیرد؛ بنابراین پیگیری این اهداف میتواند رضایت از زندگی تحصیلی را در دانشجویان افزایش داده و فرصت را برای رشد شکوفایی روانی در آنها فراهم آورد. بخش دیگری از مدل فرضی این پژوهش بیانگر نقش مهم ذهنآگاهی در رشد شکوفایی است. به نظر میرسد که برخی مولفههای ذهنآگاهی همچون مشاهده و عدم واکنش به تجارب درونی، همراه با افزایش احتمال تجربه هیجانهای مثبت، منابع شخصی مفید و متنوعی برای شکوفایی در اختیار فرد قرار میدهند (کاتالینو و فردریکسون، 2011). افراد شکوفا واکنشپذیری هیجانی مثبتی هنگام مواجهه با رویدادهای مختلف زندگی روزمره دارند که این مولفه کلیدی ذهنآگاهی به شمار می رود (کنگ و همکاران، 2011). جنبههای ذهنآگاهی همچون مشاهده که اشاره به گستردگی توجه فرد به محیط درونی و بیرونی دارد و بیانگر توجه به جلوههای بصری و غیربصری طبیعت است، در کنار عدمواکنش و قضاوت درباره تجارب درونی منعکسکننده دیدگاهی منعطف و وسیع نسبت به زندگی است که لازمه افزایش سرمایه روانی و حرکت به سمت شکوفایی است (کاتالینو و فردریکسون، 2011). یافتههای این پژوهش نشان داد که معنی زندگی و ذهنآگاهی با واسطهگری تابآوری بر شکوفایی تاثیر میگذارند. افرادی که سطوح بالایی از ذهنآگاهی را دارا هستند و در زندگی برای خود معنایی یافتهاند؛ تابآوری بیشتری در برابر استرسها و فشارها و قابلیت منحصر بهفردی برای سازگاری و غلبه بر خطرها نشان میدهند. ارتقاء تابآوری نیز به سهم خود منجر به شکوفایی و بالندگی در زندگی میشود. در این میان به نظر میرسد برخی از جنبههای ذهنآگاهی مثل عمل همراه با آگاهی و پذیرش، ارتباط ملموستری با تابآوری دارد و به رشد تابآوری بیشتری میانجامد؛ از سویی خوشبینی، رغبت، شکیبایی و توانایی ترمیم خویشتن به عنوان ویژگیهای اصلی افراد تابآور به بهزیستی روانشناختی و شکوفایی منجر میشود (تامسون و همکاران، 2011). به عبارتی میتوان گفت که تابآوری در افراد ذهنآگاه برجستهتر است، در نتیجه آنها کمتر درگیر نگرانیهای معمول و همیشگی میشوند و بیشتر بر چشمانداز مبتنی بر حل مسئله تمرکز میکنند (ورپلاکن و فیشر، 2014). زیربنای نظری برای واسطهگری تابآوری ممکن است این باشد که مولفههای آگاهی و پذیرش ذهنآگاهی رشد تابآوری بیشتر و خوشبینی را تسهیل میکند و خصیصه بردباری افراد تابآور منجر به شکوفایی میشود. از سویی داشتن معنی در زندگی نوعی تعادل هیجانی ایجاد میکند که تابآوری افراد را در برابر تنشهای زندگی افزایش میدهد و به افراد کمک میکند که نگرشی متمرکز شده نسبت به موقعیتهای دشوار نداشته و تابآوری بیشتری در خود پرورش دهند. به عبارتی افراد ذهنآگاه و افرادی که در زندگی خویش معنایی یافتهاند، توانایی بیشتری در پاسخ به موقعیتهای دشوار، بدون واکنش به شکلی خودکار و ناسازگارانه دارند. آنها مقولههای ادراکی جدیدی در خویشن ایجاد میکنند، تمایل بیشتری به خلاق بودن دارند و بهتر میتوانند با افکار و هیجانات آزارنده مقابله کنند؛ بدون آنکه در این افکار و هیجانات غرق شده و یا آنها را سرکوب سازند. باید به کاربرد ضمنی یافتههای این پژوهش که نشان میدهد معنی در زندگی، ذهنآگاهی و تابآوری نقشی کلیدی در شکوفایی روانشناختی دانشجویان دارد؛ توجه ویژهای صورت گیرد. متخصصین حوزه سلامت روان میتوانند برنامههایی برای دانشجویان طراحی کنند که با افزایش معنای زندگی، ذهنآگاهی و تابآوری آنها، شکوفایی روانشناختی آنها را بالا ببرد. علاوه بر این، مداخلات بر اساس ذهنآگاهی بر روی دانشجویان نیز میتوانند در رشد و پویایی آنها بسیار مثمرثمر باشد. همانند هر پژوهشی، این مطالعه نیز باید در چهارچوب محدودیتهای آن تفسیر شود. اول اینکه این پژوهش بر روی دانشجویان انجام شده بود که جمعیت نسبتاً همگنی هستند. بنابراین انجام مطالعات بیشتری روی سایر گروههای اجتماعی نیز پیشنهاد میشود. از سویی باید در نظر داشت که ابزارهای به کار برده شده در این پژوهش، مقیاسهای خودسنجی بودند و اگرچه این ابزارها از روایی و پایایی مناسبی برخودار بودند، با این حال مقیاسهای خودسنجی همواره مستعد سوگیری هستند چرا که شرکتکنندگان در برخی مواقع تمایل به دادن پاسخهای جامعهپسندانه دارند. [1] positive psychology [2] psychological well-being [3] flourishing [4] meaning in life [5] life qualify [6] self esteem [7] hope [8] optimistic [9] self-efficacy [10] logo therapy [11] mindfulness [12] behavior regulation [13] negative symptoms reduction [14]emotional reactivity [15] cognitive flexibility [16] mood modification [17] feeling clarity [18] life satisfaction [19] positive affect [20]resilience [21] Block [22] trait mindfulness [23] MeaninginLife Questionnaire [24]Connor-Davidson Resilience Scale [25] Five Facet Mindfulness Questionnaire [26] Flourishing Scale [27] LISREL [28] LatentVariable [29] observed variable [30] Confirmatory Factor Analysis [31] Chi-Square [32] Standard Root Mean Square Residual [33] Goodness of Fit Index [34] Comparative Fit Index [35] Normed Fit Index [36] Incremental Fit Index [37] Tucker-Lewis index [38] Relative Multivariate Kurtosis | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
احمدوند، ز.، حیدرینسب، ل. و شعیری، م. (1391). ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه پنج وجهی ذهنآگاهی (FFMQ) در نمونه دانشجویی. ششمین سمینار سراسری بهداشت روانی دانشجویان. دانشگاه گیلان. اشتاد، ا. (1388). بررسی اثربخشی گروه درمانیشناختی بر بهزیستی ذهنی دانشجویان. پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، انستیتو روانپزشکی تهران. کیانی، س. (1389). رابطه هوش هیجانی، تاب آوری و سازگاری اجتماعی در دانشجویان شاهد جهت تبیین مدل سلامت روانی. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه علامه طباطبایی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی. مدانلو، ف. (1388). بررسی ارتباط تابآوری، روشهای مقابله با استرس و حمایت اجتماعی با وضعیت روانی زنان داغ دیده. پایاننامه کارشناسی ارشد. دانشگاه محقق اردبیلی. Akin, A., & Fidan, M. (2012). The validity and reliability of the Turkish version of the Flourishing Scale. Paper presented at the 3rd International Conference on New Trends in Education and their Implications (ICONTE-2012), Antalya, Turkey. Anderson, J. C., & Gerbing, D. W. (1988). Structural equation modeling in practice: A review and recommended two-step approach. Psychological Bulletin, 103(3), 411–423. Baer, R. A., Lykins, E. L. B., & Peters, J. R. (2012). Mindfulness and self-compassion as predictors of psychological wellbeing in long term meditators and matched non meditators. The Journal of Positive Psychology, 7(3), 230-238. Baer, R. A., Smith, G. T., Hopkins, J., Krietemeyer, J. & Toney, L. (2006) .Using self-report assessment methods to explore facets of mindfulness. Assessment, 13(1), 27-45. Bentler, P. (1998, March 10) Kurtosis, residuals, fit indices. Message posted to SEMNET discussion list. Available from http://bama.ua.edu/cgibin/ wa? A2=ind9803&L=semnet&T = 0&O=D&P=20612. Brown, K. W. & Ryan, R. M. (2003). The benefits of being present: Mindfulness and its role in psychological wellbeing.Journal of personality and Social psychology, 84(4), 822- 848. Byrne, B. M. (2001). Structural equation modeling with AMOS. Mahwah, NJ: Lawrence Erlbaum Associates. Catalino, L. I., & Fredrickson, B. L. (2011). A Tuesday in the life of a flourisher: The role of positive emotional reactivity in optimal mental health. Emotion, 11(4), 938–950. Chou, C. P., Bentler, P. M. (1995). Estimates and tests in structural equation modeling. In R. H. Hoyle, Structural equation modeling: Concepts, issues and applications. California: Sage. Conner, K. M, & Davidson, J. R. T. (2003). Development of a new resilience scale: The Conner-Davidson Resilience Scale (CD-RISC). Journal of Depression and Anxiety, 18(2), 76-82. Diener, E., Wirtz, D., Tov, W., Kim-Prieto, C., Choi, D. W., Oishi, S. & Biswas-Diener, R. (2010). New well-being measures: Short scales to assess flourishing and positive and negative feelings. Social Indicator Research, 97(2), 143-156. Faulk, K. E., Gloria, C. T., & Steinhardt, M. A. (2013). Coping profiles characterize individual flourishing, languishing, and depression. Anxiety, Stress & Coping: An International Journal, 26 (4), 378-390. Feldman, G., Hayes, A., Kumar, S., Greeson, J., & Laurenceau, J. P. (2007). Mindfulness and emotion regulation: The development and initial validation of the Cognitive and Affective Mindfulness Scale-Revised (CAMS-R). Journal of Psychopathology and Behavioral Assessment, 29(3), 177-190. Gable, S. L., & Haidt, J. (2005). What (and why) is positive psychology? Review of General Psychology, 9(2), 103-110. Gimpel, C., von Scheidt, C., Jose, G., Sonntag, U., Stefano, G.B., Michalsen, A., Esch, T. (2014). Changes and interactions of flourishing, mindfulness, sense of coherence, and quality of life in patients of a mind-body medicine outpatient clinic.Forschende Komplement ärmedizin,21(3), 154-162. Gokcen, N., Hefferon, K., & Attree, E., (2012). University students’ constructions of ‘flourishing’ in British higher education: An inductive content analysis. International Journal of Wellbeing, 2(1), 1-21. Govender, S., Drummond, L. M., Menzies, R. G. (2006). Danger Ideation Reduction Therapy for the treatment of severe, chronic and resistant Obsessive- Compulsive Disorder. Behavioural and Cognitive Psychotherapy. 34(4), 477-480. Hasker, S. M. (2010). Evaluation of the mindfulness – acceptance commitment approach for enhancing athletic performance. Indiana University of Pennsylvania. Ho, M. Y., Cheung, F. M., & Cheung, S. F. (2010). The role of meaning in life and Optimism in promoting well-being. Personality and Individual Differences, 48(1), 658-663. Hu, T., Zhang, D., & Wang, J. (2015). A meta-analysis of the trait resilience and mental health. Personality and Individual Differences, 76, 18–27. Huppert, F.A. (2009). Psychological well-being: Evidence regarding its causes and consequences. Applied Psychology: Health and Wellbeing, 1(2), 137-164. Huppert, F.A. & So, T.T.C. (2009). What percentage of people in Europe are flourishing and what characterizes them? Measuring subjective well-being: An opportunity for NGOs? OECD/ISQOLS Conference, Florence, Italy, 23-24 July. Keng, S. L., Smoski, M. J., & Robins, C. J. (2011). Effects of mindfulness on psychological health: A review of empirical studies. Clinical Psychology Review, 31(6), 1041-1056. Kline, R. B. (2011). Principles and practice of structural equation modeling. New York: Guilford. Larsen, R. J., & Prizmic, Z. (2008). The regulation of emotional wellbeing: Overcoming the hedonic treadmill. In: Eid, M., and Larsen, R. J. (Eds.), the science of subjective well-being (pp. 258-289). New York, NY: Guilford. Lü, W., Wang, Z., Liu, Y., & Zhang, H. (2014). Resilience as a mediator between extraversion, neuroticism and happiness, PA and NA. Personality and Individual Differences, 63, 128–133. Michalec, B., Keyes, C. L. M., & Nalkur, S. (2009). Flourishing. In: Lopez, S.J. (Ed.), the encyclopedia of positive psychology (Vol. I, pp. 391-394). Chichester, England: Wiley-Blackwell. Pinquart. M. (2009). Moderating effects of dispositional resilience on associations between hassles and Psychological distress. Journal of applied Developmental Psychology, 30(1), 53-60. Schlegel, R. J., Hicks, J. A., King, L. A., & Arndt, J. (2011). Feeling like you know who you are: Perceived true self-knowledge and meaning in life. Personality and Social Psychology Bulletin, 37(6), 745-756. Seligman, M., & Csikszentmihalyi, M. (2000). Positive psychology: An introduction. American Psychologist, 55(1), 5-14. Seligman, M.E.P. (2011). Flourish: A visionary new understanding of happiness and well-being. New York: Simon & Schuster. Siegel, R. D. (2010). The mindfulness Solution every day practices for everyday problems, New York: Guilford. Steger, M. F., & Shin, J. Y. (2010). The relevance of the Meaning in Life Questionnaire to therapeutic practice: A look at the initial evidence. International Forum for Logo therapy, 33(1), 95-104. Steger, M. F., Frazier, P., Oishi, S., & Kaler, M. (2006). The Meaning in Life Questionnaire: Assessing the presence of and search for meaning in life. Journal of Counseling Psychology, 53(1), 80-93. Steger, M. F., Kashdan, T. B., Sullivan, B. A., Lorentz, D., (2008). Understanding the search for meaning in life: personality, cognitive style, and the dynamic between seeking and experiencing meaning. Journal of Personality, 76(2), 199–228. Thompson, R. W., Arnkoff, D. B., & Glass, C. R. (2011). Conceptualizing mindfulness and acceptance as components of psychological resilience to trauma. Trauma, Violence & Abuse, 12(4), 220–235. Verplanken, B., & Fisher, N. (2014). Habitual worrying and benefits of mindfulness. Mindfulness, 5(5), 566–573. Wallace, B. A., & Shapiro, S. L. (2006). Mental balance and well-being: Building bridges between Buddhism and western psychology. American Psychologist, 61(7), 690–701. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 5,017 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 2,816 |