تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,650 |
تعداد مقالات | 13,402 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,200,587 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,073,756 |
سنجش امکانپذیری بهکارگیری سیستم گزارشدهی کیفیت زندگی در برنامهریزی در شهر اصفهان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
برنامه ریزی فضایی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 2، دوره 5، شماره 2 - شماره پیاپی 17، شهریور 1394، صفحه 25-54 اصل مقاله (1.02 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زهره عبدی دانشپور1؛ علیرضا فلاحی2؛ داریوش مرادی چادگانی* 3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استاد دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشیار دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3دانشجوی دکترای برنامهریزی شهری و منطقهای، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کیفیت زندگی، انگاشتی کلیتباور، نسبی، پیچیده و چندبُعدی است که به تمام ابعاد فضایی برنامهریزی (چون اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، سازمانی و زیست محیطی) و زمینههای عینی و ذهنی زندگی در مقیاسهای فردی و جمعی مربوط میگردد. سیستم برنامهریزی شهری در ایران از این انگاشت در دستورکار برنامهریزی شهری بهره نبرده و سازوکار قابل بهکارگیری برای آن تعریف نشده است. در شهر اصفهان نیز با وجودی که ارتقاء کیفیت زندگی به عنوان یک هدف در دستورکار سیستم برنامهریزی شهری قراردارد ولی در جنبههای محتوایی و روندکاری برنامهریزی شهری ردپای انگاشت کیفیت زندگی قابل ردیابی نیست. این کاستی، ارتقاء کیفیت زندگی را با محدودیت روبهرو کرده است و در نتیجه نشانگرهای کیفیت زندگی در دورۀ دهسالۀ 1382 تا 1392، به ویژه در زمینههای مرتبط با کیفیت اشتغال، مسکن، نیروی انسانی و امنیت اجتماعی، نشان از کاهش سطح کیفیت زندگی دارند. این مقاله دارای اهداف سهگانۀ نخست) ردیابی جنبههای محتوایی و روندکاری برنامهریزی شهری در اصفهان، دوم) سنجش امکانپذیری چگونگی راهاندازی، مناسبسازی و بهکارگیری سیستم گزارشدهی کیفیت زندگی در سیستم برنامهریزی شهری در اصفهان و سوم) بحث در مورد چگونگی اثرگذاری سیستم گزارشدهی کیفیت زندگی بر سیستم برنامهریزی شهری در اصفهان در راستای ارتقاء کیفیت زندگی، است. به منظور دستیابی به اهداف مقاله یک فرایند توصیفی، اکتشافی و تجویزی متشکل از سه مرحله طراحی و پیموده شدهاست: مرحلۀ نخست این فرایند به چیستیهای مرتبط با زمینههای نظری و فنی انگاشت کیفیت زندگی، ارتقاء کیفیت زندگی و سیستمهای گزارشدهی کیفیت زندگی میپردازد. مرحلۀ دوم به سنجش کیفیت زندگی در شهراصفهان با بهکارگیری روش ممیزی اجتماعی بر پایه مقیاسگذاری لیکرت، ونیز به سنجش بود و نبود و ردیابی جایگاه سیستم گزارشدهی کیفیت زندگی در این شهر میپردازد. در مرحلۀ سوم، سنجش امکانپذیری بهکارگیری سیستم گزارشدهی کیفیت زندگی در سیستم و سازوکار برنامهریزی شهری در اصفهان در دو جنبۀ محتوایی و روندکاری با استفاده از روش تحلیل محتوای متون سازمانی و اسناد برنامههای شهری اصفهان و نیز با استفاده از روش مصاحبه با کارشناسان انجام شدهاست. نتایج سنجشها نشان از آن دارد که ارتقاء کیفیت زندگی در شهر اصفهان وابستگی مستقیم به تدبیر و شکلگیری سیستم گزارشدهی کیفیت زندگی در دستورکار سیستم برنامهریزی شهری دارد. این کار نیازمند تمهیدات و دگرگونیهای لازم در برقراری هماهنگی در ابعاد فضایی برنامهریزی و نیز جنبههای محتوایی و روندکاری در سیستم برنامهریزی شهری است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کیفیت زندگی؛ برنامهریزی شهری؛ سنجه؛ نشانگر؛ سیستم گزارشدهی کیفیت زندگی؛ شهر اصفهان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه بیان مسأله"کیفیت زندگی"[1] بهعنوان یک انگاشت و زمینۀ تحلیل و عمل در اواخر سده بیستم میلادی، تبدیل به بخشی از دستور کار برنامهریزی شهری و فرا شهری نیز شده است که در رأس اهداف سیاستگذاری در بسیاری از جوامع بیشتر و کمتر توسعهیافته قرار دارد (Noll 2004: 151, Smith, 1994:442). در بسیاری از کشورها بهویژه کشورهایی چون بریتانیا و کانادا توجه به اهمیت نیروهای انسانی موجب تدبیر و شکلگیری نگرش مبتنی بر ارتقاء کیفیت زندگی شده و سنجش دورهای کیفیت زندگی و راهاندازی و استقرار دستگاههای گزارش دهی کیفیت زندگی[2] در سطوح ملی، منطقهای و محلی به یک دستور کار[3] اصلی در سیستم برنامهریزی شهری تبدیلشده است (Noll 2004: 153, Smith, 1994:442, Federation of Canadian Municipalities (FCM) 2004: 3). برنامهریزی شهری در ایران از انگاشت کیفیت زندگی بهعنوان یک انگاشت فراگیر و چندبُعدی (دربرگیرنده ابعاد مختلف فضایی شهر چون ابعاد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیستمحیطی) در دستور کار توسعه شهری بهره نبرده است و باوجود مطرحشدن ارتقاء کیفیت زندگی در بیانیۀ اهداف کلان برخی از کلانشهرها (چون تهران، اصفهان، مشهد و تبریز)، سیاستها و سازوکار قابل بهکارگیری برای آن تعریفنشده است. در شهر اصفهان برنامههای راهبردی "اصفهان 90" و "اصفهان 95" در سطح اهداف کلان و راهبردهای تغییر و توسعۀ شهر، ارتقاء کیفیت زندگی را در دستور کار خود قرار دادهاند ولی در جنبههای محتوایی (نیاز به تغییر محتوا و دستور کار برنامهریزی شهری) و روند کاری (نیاز به تغییر ساختارهای سازمانی، قوانین و مقررات ملی و محلی، سیستم و سازوکار برنامهریزی شهری) برنامهریزی شهری ردپای انگاشت کیفیت زندگی قابلردیابی نیست و این امر، پیگیری هدف ارتقاء کیفیت زندگی را در مرحلۀ سیاستگذاری و اجرای برنامهها با کاستی روبهرو کرده است و نشانگرهای کیفیت زندگی در بسیاری از زمینههای کیفیت زندگی (بهویژه کیفیت اشتغال، کیفیت مسکن، نیروی انسانی و امنیت اجتماعی) در یک دورۀ دهساله (1382 تا 1392)[4] - که همزمان با دوره اجرای برنامههای راهبردی "اصفهان 90" و "اصفهان 95" است - کاهشیافته است که نشان از کاهش سطح کیفیت زندگی دارند (جدول 2). در این مقاله تلاش شده است راهاندازی سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی و گنجاندن آن در یک سیستم کلان برنامهریزی شهری، بهعنوان راه گشودن این مشکل، معرفی شود و افزون بر سنجش کیفیت زندگی در شهر اصفهان، امکانپذیری استقرار این سیستم در برنامهریزی شهری اصفهان نیز موردسنجش قرار گیرد.
بیان پرسشها و اهداف پژوهشپرسشهای مقاله در پی پژوهش اکتشافی لازم در مورد چیستی کیفیت زندگی، ارتقاء کیفیت زندگی، دستگاههای گزارش دهی کیفیت زندگی و سنجش کیفیت زندگی و نیز سنجش بودونبود و جایگاه سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در شهر اصفهان؛ در دودسته پرسشهای چرایی (یا تحلیلی) و چگونگی (یا تجویزی) بهصورت زیر طراحی و دستهبندیشدهاند: نخست- کیفیت زندگی در چارچوب برنامهریزی شهری چیست و چگونه میتوان از آنها در برنامهریزی شهری اصفهان استفاده نمود؟ دوم- چرا راهاندازی سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در برنامهریزی شهری اصفهان ضرورت دارد؟ سوم- چگونه سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در برنامهریزی شهری اصفهان قابلراهاندازی و بهکارگیری است؟ چهارم- راهاندازی سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی چه اثراتی بر برنامهریزی شهری اصفهان خواهد گذاشت؟ در تناظر با پرسشهای مقاله، اهداف مقاله در سه دستۀ توصیفی-تحلیلی، تحلیلی و تجویزی طراحیشدهاند: نخست (ردیابی جنبههای محتوایی و روند کاری برنامهریزی شهری در اصفهان که ابزار لازم را برای راهاندازی سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در برنامهریزی مشخص میکند و به بحث ضرورت راهاندازی و بهکارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در سیستم و سازوکار برنامهریزی شهری در اصفهان میپردازد، دوم) سنجش امکانپذیری راهاندازی، مناسبسازی و بهکارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در سازوکار و سیستم برنامهریزی شهری در اصفهان و سوم) بحث در مورد چگونگی اثرگذاری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی بر سیستم و سازوکار برنامهریزی شهری در اصفهان در راستای ارتقاء کیفیت زندگی. دستاورد راهاندازی چنین دستگاهی با مطرح ساختن ارتقاء کیفیت زندگی شهروندان بهعنوان یک هدف کلان در دستور کار برنامهریزی شهری، باعث ایجاد نگرش کلان، چندبُعدی، جامع و کلیت باور نسبت به برنامهریزی فضایی در زمینههای اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، سازمانی و زیستمحیطی میشود و میتواند یکزبان مشترک را برای ایجاد همرأیی در تصمیمگیری و سیاستگذاریهای شهری در یک سیستم برنامهریزی شهری فراهم کند.
روش پژوهشدر راستای پاسخ به پرسشها و بهمنظور دستیابی به اهداف سهگانۀ پژوهش، یک فرایند سهگانۀ توصیفی- اکتشافی و تجویزی متشکل از سه مرحله طراحی و پیموده شده است (شکل 1): مرحلۀ نخست این فرایند با استفاده از روشهای بازبینی متون مدون و تحلیل محتوای متون با کُدگذاری باز به چیستیهای مرتبط با زمینههای نظری و فنی شامل انگاشت کیفیت زندگی، هدف ارتقاء کیفیت زندگی، دستگاههای گزارش دهی کیفیت زندگی - به صورتی که در تجربههای جهانی قابلردیابی است - میپردازد تا بتوان به اصول پایه و چارچوب قابل بهکارگیری در مورد مطالعاتی این مقاله یعنی شهر اصفهان، دستیافت. مرحلۀ دوم به ردیابی جنبههای محتوایی و روند کاری برنامهریزی شهری در اصفهان میپردازد تا بتوان با استناد به یافتههای آن به سنجش کیفیت زندگی در شهر اصفهان، به سنجش بودونبود و نیز ردیابی جایگاه سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در این شهر پرداخت. در این مرحله برای بررسی متون و اسناد برنامهریزی موجود در شهر اصفهان (جدول 4) از روش تحلیل محتوای متون با کُدگذاری باز[5] (Ryan, and Bernard, 2000) برای تعیین سنجهها و نشانگرهای کیفیت زندگی - که از عناصر اصلی هر "سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی" هستند – و از روشهای ممیزی اجتماعی، برای اندازهگیری و تعیین مقدار آن سنجهها و نشانگرها، استفادهشده است. برونداد این مرحله سنجش امکان ردیابی و اندازهگیری نشانگرهای عینی و ذهنی کیفیت زندگی در شهر اصفهان است تا با استفاده از آن نشانگرهایی که امکان ردیابی و استفاده دارند به سنجش کیفیت زندگی در شهر اصفهان و سیر دگرگونی آن با توسل به یک طرح مطالعاتی بازپسنگر[6] در یک دورۀ دهساله (در طول دورۀ 1382 تا 1392) پرداخت. مرحله سوم با استفاده از دیدگاهی مبتنی بر طرح مطالعاتی بهپیش نگر[7] به سنجش امکانپذیری راهاندازی و بهکارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در سیستم و سازوکار برنامهریزی شهری در اصفهان در دو جنبۀ محتوایی و روند کاری با استفاده از روش تحلیل محتوای متون سازمانی و اسناد برنامههای شهری اصفهان و نیز با استفاده از روش مصاحبه با کارشناسان میپردازد.برونداد این مرحله و کل مقاله بحث در مورد امکان راهاندازی و بهکارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی مناسبسازی شده با شرایط و ویژگیهای سیستم و سازوکار برنامهریزی شهری اصفهان با توجه به قیود و بازدارندههای چنین انطباقی، است.
شکل 1- معرفی روش کار دستیابی به اهداف مقاله
سنجش امکانپذیری بهکارگیری و راهاندازی سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در سیستم و سازوکار برنامهریزی شهری اصفهان در دو جنبۀ محتوایی و روند کاری با استفاده از روشهای مناسب که در زیر معرفی و تشریح شدهاند، انجامشده است (جدول 1): نخست- سنجش امکانپذیری بهکارگیری جنبۀ محتوایی سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی: کیفیت زندگی در شهر اصفهان با استفاده از سنجهها و نشانگرهای عینی و ذهنی معرفیشده در سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی و بهکارگیری روشهای ممیزی اجتماعی و تحلیل متون با کُدگذاری باز آمارنامهها و سرشماریهای شهر اصفهان (چون سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن در سالهای 1375، 1385 و 1390 و آمارنامه شهرداری اصفهان در سالهای 1390 و 1392) موردسنجش قرار میگیرند. در این مرحله امکان اندازهگیری سنجهها و نشانگرهای کیفیت زندگی در شهر اصفهان و نیز سنجش بودونبود و جایگاه گزارش دهی کیفیت زندگی در شهر اصفهان ازنظر محتوایی مشخص میشود. دوم- سنجش امکانپذیری بهکارگیری جنبۀ روند کاری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی: میزان همخوانی سیستم و سازوکار برنامهریزی شهری اصفهان با ملزومات سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی بر پایه ترکیب فرایند برنامهریزی شهری در اصفهان با فرایند بهکارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی (شکل 2) و استفاده از روش تحلیل متون با کُدگذاری باز برنامههای شهر اصفهان (جدول 4) و مصاحبه با کارشناسان و کارشناسان موردسنجش قرار میگیرد و امکان راهاندازی و بهکارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در ساختار سازمانی و سیستم برنامهریزی شهری اصفهان سنجش میشود. جدول 1- معرفی روشهای سنجش امکانپذیری بهکارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در برنامهریزی شهری اصفهان
بررسی پایههای نظری و تجربی مرتبط باکیفیت زندگی، سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی و کاربرد آن در برنامهریزی شهریپایههای نظری و انگاشتی مرتبط باکیفیت زندگی مسیر عمل در بهکارگیری آن را مشخص میکنند و چارچوبی برای داوری در مورد شکست یا موفقیت کاربرد کیفیت زندگی در برنامهریزی شهری فراهم میسازند.
ردیابی و تشریح انگاشتهای پایهانگاشتهای پایۀ ردیابی و تشریح شده در این مقاله که پایههای نظری و انگاشتی مقاله را تشکیل میدهند، “استاندارد زیست”[8]، “کیفیت”، “کیفیت زندگی”، “ارتقاء کیفیت زندگی” و “برنامهریزی شهری” هستند. استاندارد زیست، پایه و پیشینۀ کیفیت زندگی است و پرداختن به کیفیت زندگی بدون توجه به سیر دگرگونی از استاندارد زیست به کیفیت زندگی، درک ناقصی از آن ایجاد میکند. استاندارد زیستاستاندارد زیست، شرایط حداقلی را برای زندگی انسان تعیین میکند و بیانگر حداقل و حداکثر نیازها و تحت مقررات درآوردن تأمین نیازهای انسانی برای رسیدن به یک زندگی مناسب است، بهصورت که سطح زندگی پائین تر از آن قرار نگیرد (Easterlin, 2000: 7-8). کیفیتکیفیت از سه دیدگاه مختلف تعریفشده است (Carmona, & Sieh 2004: 13, Sirgy et al. 2005: 346-347): نخست) کیفیت درجه یا سطح برتری که چیزی دارد را نشان میدهد، دوم) کیفیت برداشتی قیاسی است که نشاندهنده برتری چیزی است و سوم) کیفیت مشخصهها یا جنبههای چیزی را نشان میدهد. کیفیت عینی که ملاحظه کیفیت یک پدیده بهعنوان یک واقعیت عینی[9] مستقل از انسان است، در برابر کیفیت ذهنی که کیفیت عینی که باملاحظۀ کیفیت یک پدیده بهعنوان یک واقعیت ذهنی[10] است که باارزشهای فردی و جمعی ارتباط دارد مطرحشده است.
کیفیت زندگیکیفیت زندگی، انگاشتی کلیت باور[11]، نسبی، پیچیده و چندبُعدی است که به تمام ابعاد فضایی برنامهریزی (چون اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، سازمانی و زیستمحیطی) و زمینههای عینی و ذهنی زندگی در مقیاسهای فردی و جمعی مربوط میگردد. انضباطهای علمی مختلف تعاریف و اهداف گوناگونی از انگاشت کیفیت زندگی معرفی کردهاند و این موجب دشواری ارایه یک تعریف دقیق، یکسان و موردپذیرش همگانی از انگاشت کیفیت زندگی شده است. تعاریف انگاشت کیفیت زندگی را میتوان در دودستۀ کلان تعاریف عام و خاص کیفیت زندگی بهصورت زیر دستهبندی نمود (Rapley, 2003: 27, Arndt, 1981: 284, Walker and Mollenkopf, 2007: 3, Phillips, 2006: 1): نخست- تعریف عام کیفیت زندگی: کیفیت زندگی مربوط به شرایط کلی زندگی و مناسب بودن آنها مربوط است. چگونگی زندگی شهروندان، میزان خوب زندگی کردن آنها، درجهای که فرد از امکانات زندگی خود لذت میبرد و هماهنگی و توازن در زندگی، ویژگیهای تعریف عام انگاشت کیفیت زندگی هستند (Veenhoven, 2005: 61, Rapley, 2003: 51, Sirgy et al, 2005: 355). دوم- تعریف خاص کیفیت زندگی: تعریف خاص انگاشت کیفیت زندگی بر پایه دستهبندی عینی و ذهنی از انگاشت کیفیت استوارشده است و به سه گونه مختلف قابلبیان است: الف- کیفیت زندگی عینی: کیفیت زندگی عینی بر زمینههای عینی زندگی که بیانگر واقعیتهای اجتماعی مستقل از ارزشگذاریهای شخصی هستند، تأکید میکند. فرض پایه در این تعریف این است که شرایط زندگی را میتوان از راه قیاس شرایط واقعی با معیارهای هنجارین[12] مورد داوری قرارداد (Rapley, 2003: 50). ب- کیفیت زندگی ذهنی: کیفیت زندگی ذهنی بر ادراک ذهنی و تجربی از بهزیستی و کیفیت زندگی توسط فرد تأکیددارند و مربوط به حس درونی انسان چون حس شادمانی و رضایتمندی از هر چیزی است. بهزیستی ذهنی بهعنوان هدف نهایی توسعۀ اجتماعی و معیار سنجش کیفیت زندگی مطرح است و کیفیت زندگی وابسته به نظر افراد جامعه است (Susniene and Jurkuskas, 2009: 59, Noll, 2004: 151-155). پ- کیفیت زندگی عینی و ذهنی: کیفیت زندگی عینی و ذهنی بر پیوستگی زمینههای عینی و ذهنی زندگی و همزمانی اثر آنها در بهبود زیست فردی و اجتماعی تأکید میکند. کیفیت زندگی بهوسیله ارتباط بین عناصر ذهنی یا شخص مبنا و مجموعهای از شرایط محیط عینی تعریف میشود که عناصر ذهنی آن احساس بهزیستی، توسعه شخصی و رشد یادگیری هستند و عناصر عینی آن بهصورت فرصتهایی برای بهرهبرداری از امکانات جامعه تعریفشدهاند (Nol,l 2004: 151-155, Rapley, 2003: 53).
ارتقای کیفیت زندگیارتقاء کیفیت زندگی نوعی مداخله توسط سیستم و سازوکار برنامهریزی شهری بهمنظور ارتقاء شرایطی است که تحت عنوان کیفیت زندگی بهتر معرفی میشود. انگاشت کیفیت زندگی ابزار مناسبی را برای مطالعه و ارزشگذاری میزان آسایش، رفاه، رضایتمندی و شادمانی از شرایط زندگی افراد، بهمنظور برنامهریزی برای ارتقاء کیفیت زندگی فراهم میکند (Seik, et al. 2000:3).
برنامهریزی شهریبرنامهریزی همچون یک فعالیت اجتماعی و باهدف مدیریت دموکراتیک (مردمسالارانه) امور جمعی، قصد دخالت آگاهانه در محیطزیست انسان را دارد تا بتواند با مهار دخالت عناصر بیرونی (بیرون از بخش عمومی) و زیادهرویهای بخش خصوصی و نیز بهکارگیری دانش علمی و منطق به امور انسان، امکان ایجاد محیط زیستی و کیفیت زندگی مناسبی را برای وی فراهم آورد (دانشپور، 1387: 13-16) و به قواعد استفاده و توسعۀ زمین و ارتباطات فعالیت و فضا که رو بهسوی آینده دارد و سیاستهایی را پیشنهاد کنند که بر توسعۀ شهری در مسیر مطلوب اثرگذار بوده و برای جامعه امکانپذیر باشند، اشاره دارد (Reif, 1973: 8). ردیابی و تشریح نظریههای مرتبط با انگاشت کیفیت زندگینظریههای مرتبط با انگاشت کیفیت زندگی زیر کارهای نظری این انگاشت را تشکیل داده وزندگی خوب یا جامعۀ خوب را تعریف میکنند و تفکر در مورد کیفیت زندگی را شکل میدهند. هر یک از نظریههای مرتبط با انگاشت کیفیت زندگی، پایۀ شناختشناسی و تعریف متفاوتی از کیفیت زندگی دارند و کیفیت خوب زندگی را بر پایۀ نظریههای اجتماعی یا فلسفی متفاوتی استوار میکنند و در قلمرو انتظامهای فکری گوناگون قراردادند. اختیار نظریۀ مناسب بهمنظور بهکارگیری انگاشت کیفیت زندگی، افزون بر دسترسی به معیارهای مطلوب یا نامطلوب بودن کیفیت زندگی در یک جامعه، میزان موفقیت یا شکست فعالیتهای مرتبط با ارتقاء کیفیت زندگی را نیز آشکار میکند و روش دستیابی به هدف ارتقاء کیفیت زندگی را نیز در اختیار میگذارد. باوجودی که در طی زمان و در جوامع گوناگون پژوهشهایی بسیار در زمینههای مرتبط باکیفیت زندگی انجامگرفته است اما از انسجام، پیوستگی، جامعیت، سازمانیافتگی و هدفمند بودن لازم برخوردار نبودهاند. یک مسیر رفع این نارساییها، دستهبندی پژوهش کیفیت زندگی به دودسته پژوهش در سطح فردی و پژوهش در سطح جامعگی و تحقیق پایههای نظری، روششناختی و عملیاتی آنها است. بر این اساس میتوان نظریهها و رهیافتهای مرتبط با انگاشت کیفیت زندگی را به دودستۀ کلان دیدگاههای فردباور[13]و جمع باور[14] دستهبندی نمود. در دیدگاه فردباور کیفیت زندگی میزان لذت فرد از امکانات زندگی و درک او از زندگی درزمینهٔ دستگاههای ارزشی، فرهنگی و اهداف است که مواردی چون سلامت جسمی، وضعیت روانی، سطح استقلال فردی، روابط اجتماعی، باورهای فردی و روابط آنها با ویژگیهای برجسته محیط را در برمیگیرد و بر پایه نیازها، اختیارها و کنترل افراد قرارداد. دیدگاه جمع باور کیفیت زندگی بر بیشینه کردن منافع جمع در برابر منافع فرد و گروه تأکیددارند. در این مقاله چارچوبهای نظری بهمنظور دستیابی به نظریۀ زیر کار سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی و بهکارگیری آن در سیستم برنامهریزی شهری اصفهان در دودستۀ نظریههای فردباور و نظریههای جمع باور بررسیشدهاند (Philips,2006:18-19, Sandoe 1999: 12, Philips,2006: 62, Cobb 2000: 9-14): نخست- نظریههای فردباور کیفیت زندگی: نظریههای فردباور کیفیت زندگی که بر پایه لذت و رضایتمندی فردی از امکانات زیست و درک شخصی از آنها استوارشدهاند: الف- نظریه لذت باور[15]: این نظریه کسب حداکثر لذت و دوری از هرگونه رنج را شرط رسیدن به خوشبختی میداند. کیفیت زندگی در این نظریه به وجود حالات روانی خوشایند و نبود تجارب ناخوشایند مرتبط شده و کیفیت زندگی را شامل مجموعهای از عوامل عینی که بر ادراک و ذهنیت فرد تأثیرگذار هستند، میداند. این نظریه، کیفیت زندگی بالا را در وجود یک احساس خوب و کیفیت زندگی پائین را در وجود احساس بد میداند ب- نظریه کمال باور[16]: این نظریه بر پایه خیر نهایی و غایت عینی برای وجود وزندگی انسان و بازتعریف ارزشهای اخلاقی انسان در پرتو این هدف استوارشده است. کیفیت زندگی در این نظریه برخاسته از مجموعهای از ارزشهای عینی اساسی است که از سرشت انسان ناشی شده و الزاماً از تمایلات شخصی منتج نگردیدهاند. این نظریه دربرگیرندۀ تعدادی آرمان هنجارین است و با تأکید بر ظرفیتهای انسانی کیفیت زندگی فرد را در توسعه استعدادهای او میداند و همچون نظریه لذت طلب، بر کیفیت زندگی عینی، تمرکز دارد. پ- نظریه سلسله مراتبی نیازهای انسانی[17]: این نظریه با تعریف نیاز بهعنوان یکی از انگیزههای مهم و جهتبخش به رفتار انسان، بر ارتباط مستقیم شناسایی نیازها و رضایت ناشی از برآورده شدن آنها با رضایت از کیفیت زندگی تأکید دارد. دوم- نظریههای جمع باور کیفیت زندگی: نظریههای جمع باور کیفیت زندگی بر پایۀ بیشینه کردن منافع جمع در برابر منافع فرد و درک جمعی استوارشده و در دو نظریۀ زیر دستهبندی میشوند: الف- نظریۀ فایده باور[18]: نظریهای چیره در بیشتر دیدگاههای مرتبط با انگاشت کیفیت زندگی است. این نظریه در سادهترین حالت بهعنوان احساس ذهنی لذت بردن از امکانات زیست و یا خشنود بودن[19] از شرایط زندگی تعریف میشود. اصول فکری این نظریه، برتری و مزیت نسبی، حق انتخاب، لذت فردی، فردباوری[20]، عدم محدودیت در عمل دلبخواهو تلاش برای رسیدن به امنیت و آزادیاست. این نظریه بیان میکند که از میان گزینههای مختلف، باید گزینهای انتخاب شود که بیشترین لذت را برای بیشترین تعداد افراد ایجاد نماید و جستجوی لذت و دوری از درد را تنها هدف انسان و بیشینه ساختن فایده را هدف یک جامعۀ آرمانی میداند. در این نظریه بر خودمختاری و آزادیهای فردی تأکید میشود و افراد، مستقل از هم و از محیط پنداشته میشوند و جامعه همچون مجموعهای از افراد متفرقه در نظر گرفته میشوند. ب- نظریۀ توسعه انسانی[21]: بر پایه این نظریه، کیفیت زندگی بیانگر ظرفیتهای انسانی برای زندگی و انجام فعالیتهای مختلف است که به دلیل تفاوت در شخصیت افراد، تفاوت فرهنگها و تفاوتهای دیگر قابل ارزشگذاری در یک کلیت واحد نیستند ولی امکان گفتگو درباره شباهتها و وابستگیهای بین آنها وجود دارد. بر این اساس جامعهای بهتر از جوامع دیگر است (یا در طول زمان بهتر خواهد شد) که اصول حاکم بر آن بتواند بر ظرفیتها و توانایی اعضای جامعه برای حرکت به سمت بهبود شرایط زندگی بی افزاید. در این نظریه، کیفیت زندگی از بودن و داشتن فرصت برای عمل نشاءت میگیرد که هر دو جنبۀ فردی و اجتماعی را شامل میگردد. ردیابی و تشریح رهیافتهای ارزیاب سطح کیفیت زندگی رهیافتهای ارزیاب سطح کیفیت زندگی بر پایه نظریههای مرتبط با این انگاشت مطرحشدهاند و چگونگی بهکارگیری انگاشت کیفیت زندگی را در انضباطهای مختلف و نیز چگونگی عمل بر پایه نظریههای مرتبط با انگاشت کیفیت زندگی را مشخص میکنند. رهیافتهای مرتبط با سنجش کیفیت زندگی را بهصورت زیر معرفی نمودهاند (Phillips, 2006: 62, Qizilbash in Philips, 2006: 70, Phillips, 2006: 81, UNDP, 1995: 12, Phillips, 2006: 74, Phillips, 2006:179, Berger, 2001: 2, Friedman, 1997: 157): نخست- رهیافتهای "میل-پایه"[22]: در این رهیافتها با نقد فایده باوری، امکان حرکت از بهروزی ذهنی به دورنمایی کلیت باور در مورد بهروزی فراهمشده است که با تأکید بر جنبههای غیرمادی کیفیت زندگی، لازمۀ ایجاد یک نگاه جمع باور در مقابل نگاه فردباور را توجه به امیال آگاه شده یا ارزشهای خردمندانه (چون تغذیه مناسب و سلامت، پایه فکر و سواد، خودمختاری و آزادی) میداند. در این رهیافتها جایگزین کردن امیال آگاه شده با امیال واقعی راهی برای دگرگونی از رهیافتی فردباور -در چارچوب فلسفی فایدهباور- به یک رهیافت ارزشهای آگاه شده چندبُعدی، اجتماعی و بین ذهنی برای سنجش کیفیت زندگی معرفیشده است. دوم- رهیافتهای "نیاز-پایه"[23]: این رهیافتها بر پایهیک امر اخلاقی که هر فرد باید دارای دسترسی به حداقل شرایط زندگی شایسته و درخور منزلت انسان باشد، قرار دارند. این رهیافتها بر توزیع درآمد و الگوهای مصرف جوامع تأکیددارند و بهاینعلت استفاده از آنها برای سنجش کیفیت زندگی در کشورهای کمتر توسعهیافته و سطح بالای محرومیت، پیروان زیادی دارد. تمرکز ویژۀ این رهیافت بر بهروزی انسان است و باهدف بهرهمندی از یک استاندارد زندگی شایسته، سنجههایی چون امید زندگی کل جامعه، سواد و تولید ناخالص ملی را برای سنجش سطح کیفیت زندگی معرفی مینماید. سوم- رهیافتهای "توانایی-پایه"[24]: در این رهیافتها، کیفیت زندگی، تواناییهابه توان یک فرد در انجام اعمال یا دستیابی به خوشبختی اشاره دارد که با آزادی در پیگیری و انجام امور در ارتباط هستند. وجه تشابه رهیافتهای نیاز-پایه و توانایی-پایه تأکید هر دو رهیافت بر منابع بهجای درآمد است و به درآمد تا جایی پرداخته میشود که تواناییها را گسترش و افزایش دهد و یا در برآوردن نیازها کمک کند. هدف نهایی رهیافتهای "نیاز-پایه" ترویج ویژگیهای یک زندگی شایسته شأن انسانی است درحالیکه رهیافتهای توانایی-پایهیک گام جلوتر از آن میرود و هدف در گسترش و افزایش تواناییهای انسان دارد. چهارم- رهیافتهای "کلیت باور"[25]: این رهیافتها با در نظر گرفتن اصلاح کیفیت زندگی و تأکید بر عوامل بهبود بخش، به مواردی همچون درمان، تجویز و یا سیاستگذاری اشاره میکنند. رهیافتهای "کلیت باور" کیفیت زندگی با نگاه به کیفیت زندگی بهصورت یک کلیت و بر مبنای تفکر گشتالت[26] و دیدگاه دستگاهی یا نظریۀ دستگاهها به درک روابط بین قسمتهای مختلف یک سیستم و تبیین یک مشکل موردپژوهش و نیز درک رابطه بین اجزا و کل در گشودن مشکل یا انجام اصلاحات میپردازند. توصیف سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی مناسب برای سنجش کیفیت زندگی در سیستم برنامهریزی شهریبهکارگیری انگاشت کیفیت زندگی در سیستم و سازوکار برنامهریزی شهری، نیازمند یک سازوکار اجرایی است که قابلیت سنجش سطح کیفیت زندگی را در جامعه داشته باشد، آن را در طول زمان ردیابی کند و نیز امکان سیاستگذاری در ارتقاء کیفیت زندگی را فراهم نماید. یکی از سازوکارهای بهکارگیری انگاشت کیفیت زندگی در برنامهریزی شهری، راهاندازی سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی بر پایۀ نظریه "کمال باور" و رهیافت "کلیت باور" کیفیت زندگی است.
بیان پیشینه گزارش دهی کیفیت زندگی در تجارب کشورهای بیشتر توسعهیافته در کشورهای بیشتر توسعهیافته[27] سازوکار گزارش دهی کیفیت زندگی توسط سازمانهای مرتبط با این موضوع پیگیری میشود و بر پایۀ دستور کارهای محلی، سنجهها و نشانگرهای کیفیت زندگی در دورههای زمانی مشخص اندازهگیری میشوند و گزارش ارزیابی کیفیت زندگی بهمنظور تصمیمگیری و سیاستگذاری منتشر میشود (FCM 2001, UK Government Sustainable Development 2003).اهداف کلان ایجاد سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی را اینگونه معرفی کردهاند (FCM 2001:3): نخست) آشنایی مراجع تصمیمگیری، سیاستگذاری و برنامهریزی شهرهای مختلف با انگاشت کیفیت زندگی و توجه به آن در شهرها و مناطق شهری، دوم) تدوین اهداف و سیاستهای مناسب برای استفاده بهینه از منابع جامعه در راستای ارتقاء کیفیت زندگی، سوم) حمایت از همکاریهای گروهی برای ارتقاء کیفیت زندگی و چهارم) افزایش نقش شهرداریها در سیاستگذاریهای عمومی دولت مرکزی.
بیان چگونگی بهکارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در برنامهریزی شهری اصول بهکارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در برنامهریزی شهری را اینگونه معرفی کردهاند (FCM 2001: 4): نخست- تمرکز بر کیفیت زندگی و اندازهگیری آن: این اصل به برنامهریزی و سیاستگذاری بخش عمومی در تشویق افراد و خانوادهها به ایجاد ارتباطات بهتر با حاکمیت و مردم میانجامد. دوم- تمرکز بر نتایج بهدستآمده از اندازهگیریها: این اصل بیانگر زمینههای سیاستگذاریها و عملیات اجرایی ناشی از آن است و چگونگی خدمترسانی بخش عمومی برای ارتقاء شرایط زندگی شهروندان را مشخص میکند. سوم- تمرکز بر منابع دادهها و اطلاعات: دادهها و اطلاعات موردنیاز سیستم از مراجع و مراکز رسمی تولید اطلاعات و ممیزیهای اجتماعی قابلاعتماد و معتبر به دست میآیند و یک پایگاه دادۀ کارآمد برای بازبینی و سنجش کیفیت زندگی، ارزیابی نتایج سیاستگذاریها و پیگیری نیازهای جامعه فراهم میشود. چهارم- تمرکز بر کیفیت اطلاعات: اطلاعات موردنیاز سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی باید زمینههای چندگانۀ اطلاعات عینی و ذهنی کیفیت زندگی را دربرداشته، در سطح جامعه مصداق داشته باشند، امکان اندازهگیری آنها بهصورت سالانه وجود داشته باشد، بهآسانی قابل تفسیر باشند و ارتباط زمینههای مختلف کیفیت زندگی با یکدیگر را بیان کنند. گزارش سنجش کیفیت زندگی مهمترین برونداد سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی است که در برنامهریزی شهری مورداستفاده قرار میگیرد. در این گزارش نتایج اندازهگیری سنجهها و نشانگرهای کیفیت زندگی، تمایلات اجتماعات[28]، تغییرات و اولویتهای جامعه در طول زمان مشخص میشوند و انگاشت کیفیت زندگی بهعنوان بخشی از دستور کار سیستم برنامهریزی شهری در آینده مطرحشده. افزون بر این، گزارش سنجش کیفیت زندگی زمینهای را برای مشارکت و گفتگو درباره کیفیت زندگی و پایهای برای تصمیمگیری و تصمیمسازی در سیستم و سازوکار برنامهریزی شهری فراهم میکند. پیشفرضهای اصلی در سنجش کیفیت زندگی بر پایه تمایلات اجتماعی و کاربرد آن در برنامهریزی شهری را اینگونه معرفی کردهاند (Myers, 1987: 116): نخست) مردم به سمت مکانهایی که دوست دارند جذب میشوند و در طول زمان شرایط مکانی در آن محل را تغییر میدهند، دوم) مردم در بیشتر موارد کیفیت زندگی را با تغییرات در طول زمان و در مقایسه با مکانهای دیگر میسنجند، سوم) بحثهای سیاسی درباره کیفیت زندگی و تصمیمگیریهای دولتهای محلی و مقامات مسئول امور شهرها، در درون مرزهای هر شهر یا منطقه شهری انجام میشوند و چهارم) نتایج مطالعات و پژوهشها زمانی در دید افراد حاضر در یک جامعه معتبر خواهد بود که با عقاید و نظرات محلی همخوانی و هماهنگی داشته باشد. بر مبنای پیشفرضهای مطرحشده در سنجش کیفیت زندگی بر مبنای تمایلات اجتماعات، فرایند دستیابی به نتایج سنجش کیفیت زندگی در پنج مرحله خلاصه میشود (Myers, 1988: 350): مرحلۀ نخست- بررسی و بازبینی موضوع کیفیت زندگی، مرحلۀ دوم- مذاکره با رهبران گروههای علاقهمند، مرحلۀ سوم- تهیه نشانگرهای کیفیت زندگی و بیان تمایلات جامعه، مرحلۀ چهارم- تحلیل سلیقه و خواست شهروندان، مرحلۀ پنجم- تهیه گزارش بهمنظور تصمیمگیری و سیاستگذاریهای عمومی. تشریح چگونگی بهکارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در سیستم برنامهریزی شهری اصفهان چگونگی بهکارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در سیستم و سازوکار برنامهریزی شهری اصفهان در این مقاله در دو جنبۀ محتوایی و روند کاری پیگیری شده است. جنبۀ محتوایی به سنجهها و نشانگرهای کیفیت زندگی مرتبط میشود و جنبۀ روند کاری با فرایند راهاندازی و بهکارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در ارتباط است. جنبههای محتوایی و روند کاری بهکارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در سیستم و سازوکار برنامهریزی شهری اصفهان بر پایۀ ارتباط بین انگاشت کیفیت زندگی، سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی و سیستم و سازوکار برنامهریزی شهری در اصفهان تدبیر و طراحیشدهاند. ارتباط انگاشت کیفیت زندگی با سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی و سیستم و سازوکار برنامهریزی شهری در شهر اصفهان بر پایه نظریه کمال باور و رهیافت کلیت باور کیفیت زندگی و در مراحل تدوین چارچوب سازماندهی و کنترل، تدوین اهداف کلان برنامهریزی، ارزشگذاری و مرحله تصمیمگیری برقرار میشود (شکل 2). شکل 2- ردیابی تأثیر انگاشت کیفیت زندگی در مراحل مختلف یک فرایند برنامهریزی شهری با تأکید بر سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی
معرفی سنجهها و نشانگرهای پیشنهادی برای سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در اصفهان: جنبۀ محتوایی انگاشت کیفیت زندگی بهتنهایی یک مفهوم انتزاعی است ولی هنگامیکه همراه با سنجهها و نشانگرهای کیفیت زندگی[29] مطرح میشود از حالت انتزاعی خارجشده و جنبههای عینی و ملموس پیدا میکند (Myers, 1987: 108). سنجههای کیفیت زندگی به معیارهایی گفته میشود که در ابعاد مختلف فضایی (چون اقتصادی، اجتماعی، زیستمحیطی و جز آن) بهعنوان اهداف کلان مطرح میشوند و مشخصکننده عمدهترین مشکلات یا ارزشهای حاکم بر یک جامعه هستند. سنجههای کیفیت زندگی معیارهایی کیفی هستند و آنها را نمیتوان بهصورت کمّی مطرح نمود. هر یک از سنجههای کیفیت زندگی شامل مجموعهای از نشانگرهای مرتبط با موضوع خود میشوند که میتوان آنها را بهصورت کمّی مطرح نمود و هریک از آنها به جنبههای خاصی از سنجه مرتبط با خود اشاره میکنند. سنجههای هشتگانۀ سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی پیشنهادی برای شهر اصفهان کیفیت منابع انسانی، کیفیت اشتغال، توان مالی جامعه، کیفیت مسکن، سلامت جامعه، فشارهای اجتماعی، امنیت اجتماعی و مشارکت اجتماعی هستند. نشانگرهای کیفیت زندگی برای هر یک از این سنجهها در دودسته نشانگرهای عینی و ذهنی تعریفشدهاند تا که امکان سنجش کیفیت زندگی عینی و ذهنی در شهر اصفهان فراهم گردد (جدولهای 2و 3).
معرفی فرایند پیشنهادی بهکارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در اصفهان: جنبۀ روند کاری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی شامل زیرسیستمهای ورودی، خروجی، ساختار سازمانی، پردازش دادهها و اطلاعات و اطلاعرسانی میشود که خود از اجزای کوچکتری تشکیلشدهاند. آنها دارای روابط متقابلی با یکدیگر هستند و درونداد و بروندادهای[30] مختلفی دارند و با یکدیگر در هماهنگی کامل عمل میکنند. درونداد سیستم، اطلاعات و دادههای مربوط به سنجهها و نشانگرهای کیفیت زندگی هستند که از منابع مختلف (چون سرشماریها و آمارنامههای رسمی و ممیزیهای اجتماعی) به دست میآیند و برونداد نهایی آن، گزارش کیفیت زندگی است. در جنبۀ روند کاری فرایند پیشنهادی بهکارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در شهر اصفهان، در مراحل مختلف امکان بازگشت به مرحله قبل وجود دارد و انجام اصلاحات موردنیاز در هر مرحله امکانپذیر است (شکل 3).
شکل 3- معرفی سیستم پیشنهادی گزارش دهی کیفیت زندگی، زیرسیستمها و روابط بین زیرسیستمها
بحث مرحله نخست: سنجش امکانپذیری بهکارگیری جنبۀ محتوایی سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در شهر اصفهان اندازهگیری کیفیت زندگی در شهر اصفهان بر پایۀ سنجههای هشتگانه و نشانگرهای عینی و ذهنی آنها بهمثابه شواهد امکانپذیری بهکارگیری جنبۀ محتوایی سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در شهر اصفهان در پژوهش پایۀ این مقاله انجام و در زیر معرفیشده است (جدولهای 2 و 3): نخست- اندازهگیری نشانگرهای عینی: نشانگرهای عینی با استفاده از روشهای تحلیل و ممیزی متون گزارش سرشماریها و آمارنامههای قابل استناد اندازهگیری شدند (جدول 2). دوم- اندازهگیری نشانگرهای ذهنی: نشانگرهای ذهنی با استفاده از روش ممیزی اجتماعی[31] بر پایه مقیاسگذاری رفتاری لیکرت و تکمیل پرسشنامه توسط شهروندان اندازهگیری شدند (Vaus 2002). در این روش با استفاده از یک سیستم مقیاسگذاری 5 نقطهای (چون کاملاً موافق، موافق، بیتفاوت، ناموافق و کاملاً ناموافق) که به ترتیب دارای ارزشهایی از 5، 4، 3، 2 تا 1 هستند، میزان واکنش پاسخدهندگان به پرسشهای تدبیر شده اندازهگیری میشود. با محاسبه میانگین ارزشهای تخصیصیافته به هر یک از پرسشها و جمع آنها با یکدیگر، قدرت تمیز[32] برای انتخاب گزینههای نهایی برای پاسخگویی مشخص میشود. (Singh, 2007:75, Miller and Brewer, 2003:13). در این ممیزی 347 عدد پرسشنامه با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده و توزیع یکنواخت، توسط ساکنین در مناطق چهاردهگانه شهر اصفهان تکمیلشده است. رتبهبندی گزینههای پرسشنامه با استفاده از شاخص میانگین و اعتبار نتایج ممیزی کیفیت زندگی ذهنی با استفاده از شاخص آلفای کرونباخ محاسبهشده است. مقدار آلفای کرونباخ در این نمونهگیری 77/0 است. با توجه به بیشتر بودن مقدار آلفای کرونباخ از حداقل آستانه قابلقبول (70/0)، میتوان از اعتبار نتایج بهدستآمده اطمینان داشت[33] (جدول 3). نتایج سنجش کیفیت زندگی در شهر اصفهان در دو جدول جداگانه (جدولهای 2 و 3) معرفیشده است. بروندادهای دارای اهمیت بیشتر در این مرحله از تحلیل -که در سنجش امکانپذیری بهکارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی قابلاستفاده هستند- را در زیر چنین میتوان بیان نمود: نخست- باوجود کاستیها و محدودیتهای گردآوری دادهها و پردازش آنها، امکان سنجش نشانگرهای عینی و ذهنی معرفیشده در سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در شهر اصفهان وجود دارد، دوم- شکاف سطح کیفیت زندگی در شهر اصفهان با وضعیت قابلقبول در طول ده سال (1382 تا 1392) یکروند افزاینده دارد و در برخی موارد (چون کیفیت اشتغال، کیفیت مسکن و امنیت اجتماعی) شدت افزایش شکاف سطح کیفیت زندگی بیشتر است، جدول 2- معرفی نتایج اندازهگیری سنجهها و نشانگرهای عینی برای سنجش کیفیت زندگی در شهر اصفهان: شواهد امکانپذیری
مأخذ: نویسندگان، 1394، بر پایه تحلیل متون منابع آماری و سرشماریها- غیرقابل محاسبه، * غیرقابل دسترسی (1) نسبت جمعیت گروههای سنی زیر 15 سال به جمعیت گروههای سنی بالای 50 سال جامعه
جدول 3- معرفی نتایج اندازهگیری سنجهها و نشانگرهای ذهنی برای سنجش کیفیت زندگی در شهر اصفهان: شواهد امکانپذیری
مأخذ: نویسندگان، 1394، بر پایه نتایج ممیزی اجتماعی مرحله دوم ردیابی: سنجش امکانپذیری بهکارگیری جنبۀ روند کاری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در شهر اصفهان سنجش امکانپذیری بهکارگیری جنبۀ روند کاری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در سیستم و سازوکار برنامهریزی شهری اصفهان در پژوهش پایۀ این مقاله، از دو روش انجامشده است: روش نخست- با استفاده از روش تحلیل محتوا با کُدگذاری باز (Ryan, and Bernard, 2000: 4) گزارشهای در دسترس از برنامههای تولیدشده برای شهر اصفهان، بررسی شدند و ردپای انگاشت کیفیت زندگی در هر یک از مراحل پنجگانۀ آنها (شکل 2) استخراج شد. در این روش پس از نسخهبرداری از متون و پالایش آنها، کُدهای اصلی متن -که بیانگر ردپای عناصر مشترک سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی و سیستم برنامهریزی شهری اصفهان هستند- و بابیان مختلف در متون مختلف مطرحشدهاند، استخراج شدند[42]. تعداد تکرار، زنجیره ارتباط متقابل کُدهای اصلی با یکدیگر و ترکیب آنها در کلیت متون بررسیشده، چگونگی رابطۀ بین موضوعهای موردبررسی را نشان میدهند. روش دوم- با استفاده از روش انجام مصاحبه با کارشناسان و دستاندرکاران درگیر در فرایند تولید برنامههای شهر اصفهان (چون کارشناسان شرکتهای مشاور و کارشناسان برنامهریزی در شهرداری اصفهان و ادارۀ راه و شهرسازی اصفهان) و تحلیل محتوا با کُدگذاری باز متون بازنویسی شده از مصاحبهها، میزان اثرپذیری هر یک از مراحل پنجگانه برنامههای تولیدشده برای شهر اصفهان از انگاشت کیفیت زندگی ارزیابی شد. نتایج حاصل از تحلیل محتوای متون درروش نخست و تحلیل محتوای مصاحبهها درروش دوم که با کُدگذاری مقولههای اصلی و فرعی متن و شمارش آنها بهدستآمدهاند، با روش میانگینگیری ساده با یکدیگر ترکیب شدند و نتایج نهایی در سه دسته اثرگذاری زیاد، اثرگذاری کم و بدون اثرگذاری دستهبندی شدند (جدول 4). مهمترین بروندادهای مرحلۀ سنجش امکانپذیری بهکارگیری جنبۀ روند کاری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در سیستم و سازوکار برنامهریزی شهری اصفهان که در تحلیل امکانپذیری بهکارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در برنامهریزی شهری اصفهان قابلاستفاده هستند را بهصورت زیر میتوان بیان نمود: نخست- ساختار سازمانی و دستور کارهای برنامهریزی شهری در اصفهان با سازوکار بهکارگیری انگاشت کیفیت زندگی انطباق ندارند. دوم- با افزایش سابقه و تجربه برنامهریزی شهری در اصفهان، ارتقاء کیفیت زندگی بهعنوان یک هدف کلان در برنامهریزی شهری بیشتر موردتوجه قرارگرفته است و در آخرین برنامه (برنامه راهبردی اصفهان 95) با صراحت در دستور کار اهداف و راهبردهای برنامهریزی شهری اصفهان قرارداد. جدول 4- نتایج سنجش امکانپذیری بهکارگیری جنبۀ روند کاری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در سیستم برنامهریزی شهری اصفهان
تأثیر مستقیم و زیاد (بیش از 70%) – زیاد تأثیر کم (بین 30% تا 70%) – کم بدون اثر (کمتر از 30%) * سال خورشیدی **Consultants F.H.Cocks
سوم- دادهها و اطلاعات ردیابی شده در سیستم برنامهریزی شهری اصفهان با نیازهای دادهها و اطلاعات سنجهها و نشانگرهای کیفیت زندگی انطباق دارد و این موضوع میتواند به ماهیت چندگانه و چندبُعدی انگاشت کیفیت زندگی وابسته باشد. چهارم- در مراحل ارزشگذاری و تصمیمگیری در سیستم برنامهریزی شهری اصفهان بهمنظور انتخاب گزینههای برنامه، ارتقاء کیفیت زندگی بهعنوان یک ارزش تصمیمگیری مطرحشده است. پنجم- بیشترین وجه اشتراک در جنبۀ روند کاری سیستم و سازوکار برنامهریزی شهری اصفهان با سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در مرحله گردآوری دادهها و اطلاعات و کمترین آن در مرحله ارزیابی و ارزشگذاری اهداف مشاهده شد. ششم- با افزایش نقش مراجع محلی در تولید برنامهها وجه اشتراک در بعد روند کاری سیستم و سازوکار برنامهریزی شهری اصفهان با سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی بیشتر شده است.
یافتهها، جمعبندی و نتیجهگیریسنجش امکانپذیری بهکارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در سیستم و سازوکار برنامهریزی شهر اصفهان که در این مقاله در جنبههای محتوایی و روند کاری انجامشده است و نتایج آن را در زیر چنین میتوان بیان نمود: نخست- جنبۀ محتوایی سنجش امکان بهکارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در برنامهریزی شهر اصفهان: الف- انگاشت کیفیت زندگی دارای چارچوبهای نظری و رهیافتهای قابل بهکارگیری گوناگون است و محتوای نظری و فنی موردنیاز سیستم و سازوکار برنامهریزی شهری اصفهان را فراهممیکند. ب- نتایج سنجش کیفیت زندگی در شهر اصفهان (جدولهای 2 و 3) نشان میدهند که انگاشت کیفیت زندگی و سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی امکان تولید اهداف برنامهریزی بر پایهیک انگاشت فراگیر، چندبُعدی و یکپارچه را فراهممیکند. پ- سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی بیانیههای نهایی بهمنظور سیاستگذاری و تصمیمگیری یکپارچه در مورد اختیار یک رهیافت گزینۀ کلیت باور در سیستم برنامهریزی شهری اصفهان را تولید میکند. ت- انگاشت کیفیت زندگی ابعاد فضایی نادیده در سیستم برنامهریزی شهری اصفهان را در دستور کار برنامهریزی قرار میدهد و به کاملتر شدن محتوای برنامهها (ایجاد تغییرات در راستای دستیابی به یکپارچگی در ابعاد فضایی برنامهها و ایجاد زمینههای گوناگون برنامهریزی و سیاستگذاری چندگانه) میانجامد. ج- بهکارگیری رهیافت برنامهریزی و فرایندهای دگرگونشدۀ طراحی برنامه شامل اختیار برنامههای گزینه، ارزشگذاری گزینهها و انتخاب گزینۀ برتر و دلخواه و دگرگونی تدارکات اجرای برنامهها در سیستم و سازوکار برنامهریزی شهر اصفهان با توجه به نیازهای راهاندازی یک سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی، نیازمند دگرگونی عمیق و گسترده است. دوم- جنبۀ روند کاری سنجش امکان بهکارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در برنامهریزی شهر اصفهان: الف- روند کارهای قابل بهکارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در سیستم و سازوکار برنامهریزی شهر اصفهان شامل دستگاههای پشتیبان حقوقی، سازمانی و اطلاعاتی (چون گردآوری دادهها و اطلاعات، پردازش و تحلیل آنها) هستند. ب- بهکارگیری روند کارهای گردآوری دادهها و اطلاعات، پردازش و تحلیل آنها و تصمیمگیری در سیستم برنامهریزی شهر اصفهان بر پایۀ روند کارهایی متناظر در سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی، نیازمند دگرگونی عمیق و گسترده نیستند، زیرا شواهد امکانپذیری بهکارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی (جدولهای 2 و 3) بدون نیاز به دگرگونی گسترده در سیستم برنامهریزی شهری اصفهان فراهمشده است. پ- روند کارهای سیستم برنامهریزی شهری در اصفهان بهمنظور دستیابی به قابلیت پیگیری هدف ارتقاء کیفیت زندگی، نیازمند دگرگونی ساختار سازمانی، دستور کارها، سازوکارهای هدایت و کنترل و فرابینی و بازبینی در برنامهریزی هستند. بر پایه نتایج سنجش امکانپذیری بهکارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در سیستم و سازوکار برنامهریزی شهر اصفهان که در جنبههای محتوایی و روند کاری انجام شد، پاسخ به پرسشهای مقاله بهصورت زیر تنظیمشدهاند: نخست- نتایج سنجش کیفیت زندگی در شهر اصفهان که در یک دوره زمانی دهسالۀ موردمطالعه (1382-1392) انجامشده است، نشان میدهد، سطح کیفیت زندگی در شهر اصفهان در طول این دوره زمانی دچار ُافت شده است و مهمترین مشکلات (بهویژه درزمینهٔ سنجههایی چون کیفیت اشتغال، کیفیت مسکن و امنیت اجتماعی) همچنان ناگشوده باقیماندهاند. گشوده مهمترین مشکلات شهر اصفهان به دلیل مطرحشدن آنها بر پایۀ یک دستور کار فراگیر، چندبُعدی و کلیت باور در سیستم برنامهریزی شهری اصفهان است. انگاشت کیفیت زندگی و ابزار بهکارگیری آن در سیستم برنامهریزی شهری و استقرار یک سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در این شهر، میتواند کاستیهای ناشی از نبود چنان دستور کاری را جبران نماید و از نادیده موجود درزمینهٔ مشکلات اصلی و مهم شهر اصفهان پیشگیری کند. افزون بر این، انگاشت کیفیت ابعاد فضایی برنامهریزی در سیستم برنامهریزی شهری اصفهان را در دستور کار برنامهریزی قرار میدهد و به جامعیت در دو زمینۀ محتوای و روند کاری، دست مییابد. دوم- نتایج سنجشها که در دو زمینۀ نخست (سنجش امکان ردیابی و اندازهگیری نشانگرهای عینی و ذهنی کیفیت زندگی در شهر اصفهان و دوم) سنجش کیفیت زندگی در شهر اصفهان و سیر دگرگونی آن انجامشده، نشان از آن دارد که ارتقاء کیفیت زندگی در شهر اصفهان به تدبیر و شکلگیری این سیستم و سازوکار در دستور کار سیستم برنامهریزی شهری وابسته است. راهاندازی و بهکارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در سیستم برنامهریزی شهری اصفهان نیازمند تمهیدات لازم در برقراری یکپارچگی و ایجاد هماهنگی در ابعاد فضایی برنامهریزی (چون اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، سازمانی و زیستمحیطی) و جنبههای محتوایی (محتوای برنامهها) و روند کاری (روابط درون-سازمانی و بین-سازمانی) بین این دو سیستم است. در جنبۀ محتوایی، سیستم برنامهریزی شهری اصفهان نیازمند دگرگونی محتوایی درزمینۀ ماهیت رهیافت برنامهریزی و درنتیجه در اهداف و سیاستهای برنامهریزی شهری، دستور کارهای برنامهریزی و سنجههای اهداف بهمنظور بهکارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی است. در جنبۀ روند کاری، بهکارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در سیستم برنامهریزی شهری اصفهان نیازمند دگرگونی در ساختارهای حقوقی و سازمانی و درنتیجه در دستور کارها و آییننامههای برنامهریزی شهری است تا زمینه برای راهاندازی و بهکارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی فراهم شود و ارتقاء کیفیت زندگی توسط سیستم برنامهریزی شهری اصفهان قابلپیگیری گردد. سوم- سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی و برنامهریزی شهری اصفهان در دو جنبۀ محتوایی و روند کاری بر یکدیگر اثر متقابل میگذارند. در جنبۀ محتوایی اهداف و سیاستهای برنامهریزی شهری، دستور کارهای برنامهریزی و همچنین سنجههای اهداف دگرگون میشوند. در جنبۀ روند کاری ساختارهای حقوقی و سازمانی ناظر بر فعالیتهای برنامهریزی شهری، دچار دگرگونی میشوند. تأکید بر بهکارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی، توان سیستم برنامهریزی شهری اصفهان را در ردیابی و تعیین اهداف و دیدگاههای جامعه و تولید روابط متقابل بین سیاستهای برنامهریزی در فرآیند تولید برنامه، افزایش میدهد. این سیستم با مطرح ساختن ارتقاء کیفیت زندگی شهروندان بهعنوان یک هدف کلان در دستور کار برنامهریزی شهری، موجب ایجاد نگرش کلان، چندبُعدی، جامع و کلیت باور نسبت به برنامهریزی فضایی در زمینههای اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیستمحیطی میشود و میتواند یکزبان مشترک را برای ایجاد همرأیی در تصمیمگیری و سیاستگذاریهای شهری در یک سیستم برنامهریزی شهری، فراهم کند. دستاوردهای این پژوهش، نخست، مشخصکننده ضرورت و اهمیت بهکارگیری انگاشت کیفیت زندگی در سیستم برنامهریزی شهری اصفهان، دوم، آشکار نمودن قیدها، بازدارندهها و محدودیتهای محتوایی و روند کاری سیستم و سازوکار برنامهریزی شهری اصفهان و میزان دگرگونیهای موردنیاز در آن بهمنظور انطباق با سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی که برای این شهر برای راهاندازی و بهکارگیری، سوم، ردیابی توانایی و ظرفیت "سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی " و امکان افزایش آن توانایی و ظرفیت در سیستم و سازوکار برنامهریزی شهری اصفهان در پیگیری هدف ارتقاء کیفیت زندگی در شهر اصفهان و چهارم تلاش برای تعیین نیازهای سیستم و سازوکار برنامهریزی شهری اصفهان در دو جنبۀ محتوایی و روند کاری بهعنوان مقدمات و زمینهسازیهای ساختاری و روند کاری برای طراحی، راهاندازی و بهکارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در اصفهان، است. محدودیتهای پژوهش در دو زمینۀ دسترسی به دادهها و اطلاعات عینی و ذهنی مربوط به سنجهها و نشانگرهای کیفیت زندگی و همچنین محدودیتهای مربوط به ممیزی اجتماعی و تحلیل محتوای متون حاصل از انجام مصاحبه است که بر دستیابی به نتایج و دستاوردهای موردنظر مقاله اثر گذاشته است.
(1) این مقاله مبتنی است بر بخشی از رسالۀ دکترای نویسندۀ سوم داریوش مرادی دانشجوی دکترای برنامهریزی شهری و منطقهای با عنوان "بازتعریف روابط بین- سازمانی در محیط تصمیم شهری بهمنظور ارتقاء کیفیت زندگی، تأکید بر کاهش خطرپذیری میراث فرهنگی در شهر اصفهان" که به راهنمایی نویسندۀ نخست دکتر زهره دانشپور (استاد راهنمای اول) استاد گروه برنامهریزی، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی و نویسندۀ دوم دکتر علیرضا فلاحی (استاد راهنمای دوم) دانشیار گروه بازسازی پس از سوانح دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی در حال انجام است.
[1] Quality Of Life (QOL) [2] Quality of Life Reporting System (QOLRS) [3] دستورکار (agenda) به معنای شرح وظایف و تقسیم کار است و دستورکار برنامهریزی (planning agenda) به معنای شرح وظایف و تقسیم کار در حوزۀ عمل و اختیار برنامهریزی میباشد. [4] تمام تاریخها در این مقاله هجری شمسی است. [5] تحلیل محتوا (content analysis) یکی از روشهای تحلیل متن بر پایۀ کد کردن متن و تبدیل کُدها به تفسیر متن است که به دو روش انجام میشود: نخست، تحلیل محتوا با کدگذاری باز است که در آن بر پایه کُدگذاری مقولههای اصلی و فرعی، شمارش آنها، کشف روابط بین مقولهها و بازسازی مجدد متن، تفسیر متن به دست میآید. در تحلیل محتوای کیفی بر پایه تولید ماتریس متغیرهای کُدگذاری شده و تحلیل روابط بین عناصر ماتریس به صورت کّمی، تفسیر متن انجام میگردد (Ryan, G. W. and Bernard, H. R., 2000: 4). [6] طرح مطالعۀ بازپسنگر (retrospective design) یعنی طرحی که مشاهدات مربوط به دادهها و اطلاعات مورد پژوهشی را از یک زمان گذشته به صورت پیوسته تا زمان انجام پژوهش گردآوری و تحلیل میکند (Miller L. R. and J. D. Brewer 2003: 182) [7] طرح مطالعۀ بهپیشنگر (( prospective design یعنی طرحی که مشاهدات مربوط به دادهها و اطلاعات مورد پژوهشی را به صورت تصادفی و در یک فاصله زمانی مشخص گردآوری و تحلیل میکند (Miller L. R. and J. D. Brewer 2003: 181) [8] Standard of Living (SOL) [9] objective reality [10] subjective reality [11] holistic [12] normative criteria [13] individualistic [14] collectivist [15] hedonism [16] perfectionism [17] hierarchy of needs theory [18] utilitarianism [19] happiness [20] individualism [21] human development theory [22] desire based approach [23] need based approach [24] capability based approach [25] holism [26] Gestalt گشتالت هستی یا کل سازمانیافتهای است که در آن اجزاء هرچند قابل تشخیص هستند ولی ویژگیهایی دارند که با یکدیگر یک کلیت واحد را ایجاد میکنند (نک به: دانشپور 1387: 125) [27] با تاکید بر سه کشور ایالات متحده، بریتانیا و کانادا. در کشور کانادا این سازوکار با عنوان "سیستم گزارشدهی کیفیت زندگی" شناخته میشود که نخستین گزارش آن در سال 1999 میلادی منتشر شد. پس از آن بر اساس یک برنامه منظم و منسجم، نتایج بررسیهای کیفیت زندگی در سطح شهرهای مختلف این کشور در فاصلههای زمانی دو ساله منتشر میشود. [28] community trends [29] quality of life measures and indicators [30] input and outputs [31] ممیزی اجتماعی (social survey) به مجموعهای از روشهای گردآوری دادههای مربوط به متغیرهای سنجش وضعیت و شرایط اجتماعی با استفاده از پرسشنامه یا انجام مصاحبه گفته میشود. ممیزی اجتماعی دادههای مورد نیاز برای انواع تحلیلهای آماری (چون تحلیل رفتار، تحلیل همبستگی و تحلیل عامل) برای متغیرهای اجتماعی را فراهم میکند (de Vaus 2002: 3). [32] discriminating power (DP) [33] فرمول کوکران برای محاسبه حجم نمونه در ممیزی اجتماعی با روش نمونه گیری تصادفی ساده و توزیع یکنواخت استفاده میشود. . نگاه کنید به ساروخانی، باقر (1388:156) [34] Human Resources Measures (HRM) [35] Quality of Employment Measures (QEM) [36] Community Affordability Measures (CAM) [37] Quality of Housing Measures (QOHM) [38] Health of Community Measures (HOCM) [39] Community Stress Measures (CStM) [40] Community Safety Measures (CSFM) [41] Community Participation Measures (CPM) [42] عناصر مشترک بین دو سیستم، واژههای کدگذاری شده متن هستند (چون ساختار سازمانی، تولید برنامه، اهداف کلان، گردآوری، دادهها، اطلاعات، ارزیابی، ارزشگذاری، تصمیمگیری، انتخاب، کیفیت زندگی، گزارش، سند، ارتباط، اثر، متقابل، مرتبط، ارتقاء کیفیت زندگی، تصمیم گیری، تصمیمسازی، چشمانداز) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1- اداره کار، تعاون و رفاه اجتماعی اصفهان، (1392)، آمارنامه عملکرد کار و اشتغال، انتشارات اداره کار، تعاون و رفاه اجتماعی اصفهان، اصفهان. 2- بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، (1380)، بررسی آماری فعالیتهای ساختمانی بخش خصوصی در مناطق شهری به تفکیک استانها، انتشارات اداره آمار اقتصادی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، دایره آمار ساختمانی، تهران. 3- دانشپور، زهره، (1387)، درآمدی بر نظریههای برنامهریزی شهری با تأکید ویژهبر برنامهریزی شهری، (چاپهای اول، دوم و سوم) انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، تهران. 4- ساروخانی، باقر، (1388)، روشهای تحقیق در علوم اجتماعی، انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران. 5- سازمان مدیریت و برنامهریزی استان اصفهان، (1382)، سالنامه آماری استان اصفهان 1382، انتشارات معاونت آمار و اطلاعات سازمان مدیریت و برنامهریزی استان اصفهان، اصفهان. 6- شهرداری اصفهان، (1393)، آمارنامه شهر اصفهان 1392، معاونت برنامهریزی، پژوهش و فناوری اطلاعات شهرداری اصفهان، اصفهان. 7- مرکز آمار ایران، (1380)، اطلاعات پروانههای ساختمانی صادرشده توسط شهرداریهای کل کشور، انتشارات سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور، تهران. 8- مرکز آمار ایران، (1381)، اطلاعات پروانههای ساختمانی صادرشده توسط شهرداریهای کل کشور، انتشارات سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور، تهران. 9- مرکز آمار ایران، (1382)، اطلاعات پروانههای ساختمانی صادرشده توسط شهرداریهای کل کشور، انتشارات سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور، تهران. 10- مرکز آمار ایران، (1376)، سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1375- نتایج تفصیلی استان اصفهان (شهرستان اصفهان)، انتشارات سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور، تهران. 11- مرکز آمار ایران، (1392)، سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1390- نتایج تفصیلی استان اصفهان (شهرستان اصفهان)، انتشارات سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور، تهران. 12- مرکز آمار ایران، (1380)، نتایج آمارگیری از قیمت و اجاره مسکن در شهرهای منتخب (نیمه اول 1380)، انتشارات سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور، تهران. 13- مرکز آمار ایران، (1382)، نتایج آمارگیری از قیمت و اجاره مسکن در شهرهای منتخب (نیمه اول 1382)، انتشارات سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور، تهران. 14- مرکز آمار ایران، (1383)، نتایج آمارگیری از قیمت و اجاره مسکن در شهرهای منتخب (نیمه اول 1383)، انتشارات سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور، تهران. 15- مرکز آمار ایران، (1380)، نتایج تفصیلی آمارگیری از هزینه و درآمد خانوارهای شهری (1380)، انتشارات سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور، تهران. 16- مرکز آمار ایران، (1382)، نتایج تفصیلی آمارگیری از هزینه و درآمد خانوارهای شهری (1382)، انتشارات سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور، تهران. 17- مدیریت درمان استان اصفهان، (1383)، آمارنامه بهداشت مادران و کودکان. اصفهان، انتشارات دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان. 18- Anderson, R. et al. (2009), Second European Quality of Life Survey Overview, European Foundation for the Improvement of Living and Working Conditions, Dublin. 19- Anderson, R. et al. (2010), Second European quality of life survey, European Found, Dublin. 20- Berger, S. R. (2001), Social cohesion as an aspect of the quality of societies: concept and measurement, Toward a European System of Social Reporting and Welfare Measurement, European Reporting Working Paper No. 14, London. 21- Berg, Bruce L. (2001), Qualitative research methods for the social sciences, Allyn & Bacon Publishing, Boston. 22- Carmona, M. and Sieh, L. (2004), Measuring Quality in Planning: Managing the Performance Process, Routledge publication, London. 23- Cobb, C. (2000), Measurement Tools and The Quality of Life Redefining progress 2000, University of California Press, San Francisco. 24- Easterlin, Richard A. (2000) The Worldwide Standard of Living Since 1800, Journal of Economic Perspectives, Volume 14, Number 1, Pittsburgh 25- Federation of Canadian Municipalities (FCM), (2001), The FCM Quality Of Life Reporting System, 2nd report, FCM Publication, Toronto. 26- Federation of Canadian Municipalities (FCM), (2002) Bridge the Innovation Gap: Count Cities In Canada, FCM Publication, Toronto. 27- Friedman, M. (1997) Improving the quality of life: a holistic scientific strategy, Westport, Pergamon, London. 28- Litske, H. (2006), Quality of Life in Europe. European Foundation for the Improvement of Living and Working Conditions, Berlin. 29- Liu, B. (1974), Quality of Life Indicators in U.S. Metropolitan Areas, U.S. Environmental Protection Agency, Washington. 30- Myers, D. (1987) Community- Relevant Measurement of Quality Of Life, Urban affairs quarterly Vol. 23, No 1, Washington. 31- Myers, D. (1988) Building knowledge about Quality Of Life for urban planning, APA Journal, Vol. Summer: New York. 32- Miller L. R. and J. D. Brewer (2003), The A±Z of Social Research: A Dictionary of Key Social Science Research Concepts, SAGE: London. 33- Phillips, D. (2006), Quality of Life;Concept, Policy, and Practice, Routledge: London. 34- Rajasekar, S. and et al. (2013), Research Methodology, Bharathidasan University Press, Tiruchirapalli Tamilnadu. 35- Reif, B. (1973), Models in Urban and Regional planning, Leonard Hill Books: London. 36- Rogerson, R. J. (1998), Quality of Life and City Competitiveness, Urban studies, Vol. 36, No. 5-6, Glasgow. 37- Ryan, G. W. and Bernard, H. R. (2000), Techniques to Identify Themes, University of Florida Publication, Gainesville. 38- Sandoe, P. (1999) Quality of life - three competing views. Ethical Theory Moral Practice, Volume 2, Washington. 39- Seik, F. T. and et al. (2000), Planning for a Better Quality of Life in Cities, National University of Singapore, Singapore. 40- Singh, Kultar. (2007), quantitative Social Research Methods, SAGE Publications India Pvt Ltd, New Delhi. 41- Sirgy M.J. and et al. (2005), The Quality Of Life Research Movement: Past, Present, and Future, Social Indicator Research Journal, Vol 76, Los Angeles. 42- Smith, D. M. (1994), Geography and social justice, Bastl Blackwell, Oxford. 43- UK Government Sustainable Development. (2003), Local Quality Of Life Counts, UK Government E.Publications: London. 44- UNDP. (2010), Human Development Report: 40-year Trends Analysis Shows Poor Countries Making Faster Development Gains, UNDP, Vienna. 45- UNDP. (1995), Human Development Report, Oxford University Press, New York. 46- Vaus, David. D. (2002), Surveys in Social Research, Routledge, London.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 940 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,054 |