تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,640 |
تعداد مقالات | 13,343 |
تعداد مشاهده مقاله | 29,975,117 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 11,997,107 |
Intertextual Quran with sahifeh Sajadieh | ||
Linguistic Research in the Holy Quran | ||
مقاله 3، دوره 5، شماره 1 - شماره پیاپی 9، تیر 2016، صفحه 21-36 اصل مقاله (532.74 K) | ||
نوع مقاله: Research Article | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/nrgs.2016.20529 | ||
نویسندگان | ||
Mohamad Reza SotoudehNia1؛ Zahra Mohagheghian* 2 | ||
1Associate Professor, Department of Quranic Sciences and Hadith, Faculty of Literature and Human Sciences, University of Esfahan, Esfahan Iran | ||
2Department of Quranic Sciences and Hadith, Faculty of Literature and Human Sciences, University of Esfahan, Esfahan Iran | ||
چکیده | ||
One of the approaches considered in the study of the science of semiotics, intertextual studies reminiscent of texts interact with each other. This type of research is to explore and analyze the symptoms of the interface between the texts, the researcher also helps having a better understanding of the text, read it again to achieve. Through the study seeks to identify and analyze the analytical method and the effect of the Qur'an refers to the content of the prayer books of Imam Sajjad (AS) as a precious legacy of their Shia. After presenting the theoretical reason, to analyze the text of the Qur'an as intertextual text books with missing text, is discussed. Research findings suggest that the interaction, rather a parallelogram and negation of negation part and only in rare cases, it is used in a general denial. There are so inextricably Quran and the sayings of Imam (AS), in addition to the words of the Quran, the interactive consciously, in many instances, the content of the verses have also benefited. | ||
کلیدواژهها | ||
Imam Sajjad (AS)؛ intertextual؛ Tanas؛ Sajadieh books؛ Quran؛ Semiotics | ||
اصل مقاله | ||
امروزه رشد دانشهای بسیار همچون فلسفه زبان، زبانشناسی، نشانهشناسی و... میتواند راه جدیدی در مطالعات دینی بگشاید و عالمان دین را در فهم کتاب و سنت یاری رساند. متأسفانه این دانشها هنوز در میان مسلمانان و حوزه مطالعات دینی جایگاه درخور خویش را نیافتهاند. علم نشانهشناسی ازجمله این دانشها و بلکه مهمترین آنهاست؛ زیرا ابزاری توانمند در تحلیل نشانههای زبانی در اختیار خواننده قرار میدهد. یکی از مباحث مطرح در علم نشانهشناسی، نظریۀ بینامتنی1 است(نامورمطلق، 1390، ص 308) که یولیا کریستوا2(ت1941م) سهم بزرگی در آن دارد. افــرادی چــون سوســور3 (ت1857م)، نشانهشناس مشهور و میکائیل باختیــن4 (1975-1895م) نیز، در پیدایش آن تأثیرگذار بودهاند. بهطورکل بینامتنیت5 نحوۀ حضور یک متن در متن دیگر را بررسی میکند و با حــذف مفاهیمی چون مؤلف، تاریــخ و جامعه، متن را مســتقل، ولی وابســته به متون دیگر در نظــر میگیرد. براساس نظریۀ بینامتنی، هر متن بر پایۀ متونی که پیشتر خواندهایم، معنا میدهد و بر رمزگانیاستوار است که پیشتر شناختهایم. به این معنا هیچ نویسندهای، خلاق به تمام معنا نیست و تقلید میکند (احمدی، 1370، ج1، ص327). البته با تأملی اندک در آثار پیشینیان درمییابیم که این نوع مطالعات در متون کهن نیز درخور پیگیری است و شباهتهای بسیار بین موضوعات نقد معاصــر غرب و علم نقد قدیم عرب میتوان یافت. ﻧﻤﻮﻧﻪﻫﺎﻳﻲ از آن عبارتند از: اﻗﺘﺒﺎس،ﺗﻀﻤﻴﻦ و ﺗﻠﻤﻴﺢ. ﻧﻬﺞاﻟﺒﻼﻏﻪ اﻣﺎمﻋﻠﻲ(ع)، صحیفه منسوب به هر یک از ائمه علیهمالسلام و نیز دیوانهای شاعران مسلمان از ﻫﻤﺎن ﺻﺪر اﺳﻼم، ﺳﺮﺷﺎر از ﻋﺒﺎرات ﻗﺮآﻧﻲ اﺳﺖ. ﺑﻴﻨﺎﻣﺘﻨﻲﻗﺮآﻧﻲﮔﺎه ﺑﻪﺻﻮرت آﺷﻜﺎر و ﮔﺎه ﺑﻪ ﺷﻜل ﭘﻨﻬﺎن، ﮔﺎﻫﻲ ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﺑﺎ ﻣﺘﻦ ﻗﺮآن و ﮔﺎﻫﻲ ﻧﻴﺰ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺑﺎ آن ﺟﻠﻮهﮔﺮ ﻣﻲﺷﻮد. با بررسی متون ادعیه امام سجاد(ع)، که یکی از متون عرفانی است، میتوان دریافت که ایشان نیز، از ﻣﻀﺎﻣﻴﻦ و واژهﻫﺎی ﻗﺮآﻧﻲ ﺑﺴﻴﺎری ﺳﻮد ﺟﺴﺘﻪ و ﺑﻪ اﻳﻦوﺳﻴﻠﻪ، ﺟﺎﻳﮕﺎه وﻳﮋهای در اﻳﻦﻋﺮﺻﻪ ﺑﻪ آیات قرآن اﺧﺘﺼﺎص داده اﺳﺖ. کارکرد آیههای قرآنی در این دعاها، گاه بهصورت اقتباس کامل و گاه بهصورت جزئی، متغیر(اشارهای) و مضمونی بوده است. در این نوشتار تلاش شده است انواع این رابطهها بررسی و براساس نظریۀ بینامتنی تحلیل شود.
پیشینه بحث بانوی ﭘﮋوﻫشگر ﺑﻠﻐﺎری، یوﻟﯿﺎ ﮐﺮﯾﺴﺘﻮا در دﻫﮥ 1960م، اصطلاح ﺑﯿﻨﺎﻣﺘﻨﯿﺖ را به کار برده است. این اصطلاح در زبان عربی با نام «التناص» یاد میشود و بعدها در آثار نشانهشناسانی چون روﻻند ﺑﺎرت6، رﯾﻔﺎﺗﺮ7، ژرار ژﻧﺖ8 و فیلیپ سولرس9 آشکار شد و گسترش یافت. البته دراﯾﻦﺑﺎره، میکائیل ﺑﺎﺧﺘﯿﻦ10 ﭘـﯿﺶ از ﮐﺮﯾﺴﺘﻮا، اﻗﺪاﻣﺎﺗﯽ ﺻﻮرت داده ﺑﻮد؛ ﺑﻪﻫﻤﯿﻦ دلیل ﺑﻌﻀﯽ از ﻧﺎﻗﺪﯾﻦ معتقدند ﺑﺎﺧﺘﯿﻦ، اوﻟﯿﻦ ﮐﺴﯽ بود ﮐﻪ درﺑﺎرة ﺑﯿﻨﺎﻣﺘﻨﯿـﺖ ﺳـﺨﻦ ﺑـﻪﻣﯿـﺎن آورد. بینامتنیت نگرش نوینی را در زمینه رابطه عناصر کهکشان متنها ارائه میدهد و به تعامل و جاذبه میانمتنی میپردازد(نامور مطلق، 1390، ص10). درست است که در طول تاریخ همواره متنها در یک ارتباط شبکهای با یکدیگر خلق میشدند و همیشه متنهای نوین برپایه متنهای پیشین شکل میگرفتند و متنهای گذشته خود را در آیینه متنهای پسین باز میتاباندند؛ اما این موضوع هیچگاه نظر محققان را بهطور جدی به خود جلب نکرده و حوزه مطالعات مستقلی را به خود اختصاص نداده و برای آن، واژهای ابداع نشده بود. اما پس از آنکه کریستوا آن را ابداع کرد و سایرین آن را گسترش دادند، بسرعت جایگاه خود را پیدا کرد و در مقابل ساختارگرایی کلاسیک11، بسیاری از انتقادات وارد به متون را رفع کرد. در اروپا و بهطور کلی غرب، پایان نامهها و رسالههای بیشماری با رویکرد بینامتنی نوشته شده و گرایشهای نوینی از آن برخاسته است. در ادبیات معاصر عرب نیز، تألیفات گســتردهای در این زمینه انجام شده است و نویسندگانی چون الغذامی، صبری ام، محمد خیر البقاعی، محمد بنیس، محمد عزّ و ... در این حوزه آثاری درخور تقدیر، بر جای گذاشتهاند؛ اما مطالعات بینامتنی در ایران با تأخیر آغاز شد و هنوز دوران طفولیت خود را سپری میکند. در سال 1380کتابی با عنوان بینامتنیت از گراهام آلن ترجمه شد که با وجود ابهام و رواننبودن ترجمه آن، هنوز مرجع بسیاری از پژوهندگان این عرصه است؛ با وجود تلاشها و زحمات مترجم به دلیل کمبود مراجع و منابع فارسی در این موضوع، امکان خوانشهای تطبیقی برای درک بهتر اثر از بین رفته است. تنها اثر تألیفی موجود، درآمدی بر بینامتنیت به قلم بهمن نامور مطلق است، که بازنویسی سخنرانیها و مقالات متعدد اوست. همچنین نگارش مقالات مرتبط با بینامتنیت به زبان فارسی، به غنا و توسعه این موضوع در کشور افزوده است. از نمونه این مطالعات میتوان به آثار برجستهای پیرامون بینامتنیت اشعار عربی یا برخی متون دینی از جمله نهج البلاغه با قرآن کریم، اشاره کرد. در این نوشتار تلاش شده است که ﺑﺎ ﻛﺎﻣﻞ ﻛﺮدن ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎی ﮔﺬﺷﺘﻪ و اﻧﺠﺎم پژوهشی ﺟﺎﻣﻊ درﺑﺎره ﺑﻴﻨﺎﻣﺘﻨﻲ ﻗﺮآﻧﻲ در ﻋﺒﺎرتﻫﺎ و واژﮔﺎن ادعیه صحیفه سجادیه، یادگار گرانقدر امام سجاد(ع)، اﻳﻦگونه مطالعات را پیگیری کند و در جهت اثبات پیوند و تفکیکناپذیری قرآن از عترت و هماهنگی آن دو با یکدیگر از نظر معنا و لفظ، بهره برد.
مفهومشناسی واژگان بینامتنیت این اصطلاح به رابطههای گوناگونی اشاره دارد که متون را از لحاظ صورت و مضمون به هم پیوند میدهد. در حقیقت یکی از معایب دیدگاه سوسور و ساختارگرایان این بود که برای متن هویتی جدا و بسته در نظر میگرفتند و فقط به ساختار درونی آن، توجه میکردند. در مقابل پساساختارگرایان و کریستوا، مفهوم بینامتنیت را مطرح کردند (قائمی نیا، 1389، ص436). از نظر کریستوا، بینامتنییعنی کاربرد آگاهانه متنی در متن دیگر، خواه به گونهای کامل یا چونان پارههایی(احمدی، 1370، ج1، ص320). کریستوا متون را در قالب دو محور میدید: یکی محور افقی که مؤلف و خواننده متن را به هم ارتباط میدهد و دیگر، محور عمودی که متن را به متون دیگر پیوند میدهد. کدها یا رمزگانهای مشترک، این دو محور را با هم یکی میسازد (سجودی، 1383، ص156). از نظر او به جای اینکه توجه خود را به ساختار متون معطوف کنیم، باید نحوه شکلگیری ساختار را بررسی کنیم که این امر مستلزم جای دادن آن در کل متون قبلی و هم زمان است. بدینترتیب هر متنی خود را در پیوند با چندین متن قرار میدهد (نامور مطلق، 1390، ص127). ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻗﺎﺋﻞ ﺑﻪ ﻣﻮﺿﻮع ﺑﯿﻨﺎﻣﺘﻨﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻧﻤﯽﭘﺬﯾﺮﻧﺪ ﮐﻪ ﻣـﺘﻦ، دﺳـﺘﺎورد اﺻﯿﻞ ﯾﮏ ﻣﺆﻟﻒ ﺑﺎﺷﺪ؛ ﺑﻠﮑﻪ در ﻧﻈﺮ آﻧﺎن ﻣﺘﻦ «ﻓﻀﺎﯾﯽﭼﻨﺪﺑﻌﺪی اﺳﺖ ﮐﻪ در آن، ﺗﻨﻮﻋﯽ از ﻧﻮﺷﺘﺎرﻫﺎﯾﯽﮐﻪ ﻫﯿﭻﯾﮏ اﺻﺎﻟﺖ ﻧﺪارﻧـﺪ، در ﻫـﻢ آﻣﯿﺨﺘـﻪ و ﺑـﺎﻫـﻢﻣﺼـﺎدف ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ. ﻣﺘﻦ ﺑﺎﻓﺘﻪای از ﻧﻘﻞﻗﻮلﻫﺎی ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻪ از ﻣﺮاﮐﺰ ﺑﯽﺷﻤﺎر ﻓﺮﻫﻨﮓ اﺳـﺖ»(گراهام، 1380، ترجمه پیامﯾﺰداﻧﺠﻮ، ص22). مطالعات سنتی در حوزههای هنری و ادبی، مهمترین حوزههای نشانهای، توانسته است فقط تعداد محدودی از این روابط را با عناوینی همچون نقل قولها، سرقتها، تلمیحات، تضمین، کلاژها و ... شناسایی کند. در مقابل، بخش گسترده روابط شبکهای موجود در میان متنها را نادیده گرفته است. بخش پنهان و خزنده ارتباط میان متنی، غالباً با چنین مطالعاتی درخور شناسایی نیست. این همان چیزی بود که نظریهپردازان نخستین بینامتنیت، آن را کشف کردند و بر این روابط پنهان و گسترده تأکید کردند.
ارکان بینامتنی هر بینامتنی دارای سه رکن اساسی است: متــن حاضر، متن پنهان و عملیات بینامتنی. الف) متن حاضر12: اولین عنصر پدیده بینامتنی را میتوان «متن حاضر» یا «متن اصلی» نامید. متن حاضر همان متنی است که پیش روی خواننده است و در تعامل با متون دیگر قرار گرفته و خواننده درصدد یافتن منشأ و مرجع این متن است. ب) متن غایب13: در پدیده بینامتنی، هر متنی میتواند دارای یک یا چند سند مختلف باشد که برای فهم و تحلیل آن باید به آن اسناد ارجاع داد و این متن ارجاعی همان است که متن اصلی را تفسیر میکند. این سند و ارجاع در بینامتنی «متن غایب» نامیده میشود و بر طبق این نظریه، باعث تولید متن اصلی شده و وجود آن مدیون متن غایب است. بنابراین متن غایب همان متنی است که مؤلف یا شاعر در اثر خود، آثار و نشانههایی از آن را نمایان میکند و این آثار و نشانهها میتواند به اشکال مختلف در نوشته او وجود داشته باشد. ج) عملیات بینامتنی: کوچ لفظ یا معنا از متن پنهان به متن حاضر، عملیات بینامتنی نــام دارد که تبیین آن مهمترین بخش نظریه بینامتنی در تفسیر متون است. هر متنی، متون مختلفی را در خود جای داده و در شکل جدیدی آنها را بازآفرینی کرده است؛ بهگونهای که از این متون، چیزی جز اشاراتی باقی نمانده که خواننده را به متن پنهان راهنمایی میکند. تشخیص این اشارات یعنی بررسی متن اصلی با توجه به متن غایب و ردیابی روابط موجود بین آنها که با عملیات تناص یا بینامتنی انجام میگیرد. ارتباط بین دو متن حاضر و غایب یا صریح و آشکار است یا غیرصریح و پنهان. نویسنده گاه بهطور کاملاً آگاهانه از متن غایب استفاده میکند و گاه ناآگاهانه و کاملاً اتفاقی از آن بهرهمند میشود (قائمی و محققی، 1390، ص54). در این پژوهش، متن قرآن بهعنوان متن غایب و متن ادعیه صحیفه سجادیه بهعنوان متن حاضر و روابط بینامتنی قرآن با صحیفه سجادیه بهعنوان عملیات بینامتنی محسوب میشوند.
انواع نظریه بینامتنی نظریه بینامتنی به انواع متعددی تقسیم شده و این تقسیمبندیها براساس چگونگی و شکل کاربرد آن در متون مختلف، با هم متفاوت است. یولیا کریستوا مهمترین تقسیمبندی این نظریه را انجام داده است. وی بینامتنی را به سه دسته اصلی «نفی کلی و نفی متوازی و نفی جزئی» تقسیم بندی کرده است (مسبوق، 1392، ص209-208) که در ادامه به شرح هریک پرداخته میشود: الف) نفی کلی: اﯾﻦﻧﻮع رواﺑﻂ، ﺑﺎﻻﺗﺮﯾﻦ درﺟﮥ ﺑﯿﻨﺎﻣﺘﻨﯽ اﺳﺖ که در آن مؤلف، ﺑا ﺧﻮاﻧﺸﯽ آﮔﺎﻫﺎﻧﻪ و ﻋﻤﯿﻖ و تسلط بسیار بر متن پنهان، بخشی از آن را در متن خود میآورد و بازآفرینی میکند؛ ﺑﻪﮔﻮﻧﻪای ﮐﻪ گاهی اﯾﻦ ﺑﺎزﺳﺎزی مخالف ﻣﻌﻨﺎی ﻣﺘﻦ ﭘﻨﻬﺎن بوده و در بیشتر مواقع، معنای متن غایب با معنای متن حاضر متفاوت است. در نفی کلی، میزان زیادی از متن پنهان در متن حاضر بکار میرود؛ از این رو حامل بالاترین شکل تعامل با متن غایب است. ب) نفی متوازی: در اﯾﻦ ﻧﻮع از رواﺑﻂ ﺑﯿﻨﺎﻣﺘﻨﯽ، ﻣﺘﻦ ﭘﻨﻬﺎن، ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه و ﺑﻪﺻﻮرﺗﯽ در ﻣﺘﻦ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻪﮐﺎر رﻓﺘﻪ ﮐﻪ ﺟﻮﻫﺮة آن ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﮑﺮده است. در واﻗﻊ ﻣﺆﻟﻒ، ﻧﻮﻋﯽ ﺳﺎزش ﻣﯿﺎن ﻣـﺘﻦ ﭘﻨﻬـﺎن و ﻣﺘﻦ ﺣﺎﺿﺮ اﯾﺠﺎد کرده است. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ در اﯾﻦ ﺷﮑﻞ از رواﺑﻂ ﺑﯿﻨﺎﻣﺘﻨﯽ، ﻣﻌﻨﺎی ﻣﺘﻦ ﻏﺎﯾﺐ در ﻣﺘﻦ ﺣﺎﺿﺮ ﺗﻐﯿﯿﺮ اﺳﺎﺳﯽ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ. البته اﯾﻦ ﺑﺪان ﻣﻌﻨا ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﻣﺘﻦ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺎ ﻣﻌﻨﺎی ﻣﺘﻦ ﻏﺎﯾﺐ ﻣﺘﻔﺎوت ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﺑﻠﮑﻪ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺎ ﻧﻮﻋﯽﺗﻐﯿﯿﺮ و ﺗﻨﻮع چه در الفاظ و چه درکاربرد ﻫﻤﺮاه ﺑﺎﺷﺪ (ﻣﯿﺮزاﯾﯽ و واحدی، 1388، ص306). ج) نفی جزئی: مؤلف در این نوع از روابط بینامتنی، جزئی از متن غایب را در متن خود میآورد. از این رو متن برگرفته از متن غایب، میتواند یک جمله، یک عبارت و یایک کلمه و مانند آن باشد (ﻣﯿﺮزاﯾﯽ و واحدی، 1388، ص306). بدین ترتیب واضح است که این نوع روابط به شکل سطحیتری نسبت به دو مورد قبلی انجام میشود. در چنین تعاملی، ﻣﻌﻨﺎی اﻟﻔﺎظ، ﻣﻮاﻓﻖ ﺑﺎ ﻣﺘﻦ ﻏﺎﯾﺐ اﺳﺖ. البته ﺑﻪ ﺟﺰ نمونههای ﻓﻮق، اَﺷﮑﺎل دﯾﮕﺮی از روابط بینامتنی نیز وجود دارد؛ اشکالی همانند: بینامتنی ﺧﺎرﺟﯽ، بینامتنی داﺧﻠﯽ و بینامتنیﺗﮑﺮار و ﺗﻨﻐﯿﻢ (ﻫﻢﻧﻮاﯾﯽ) (ﮐﯿﻮان، 1998م، ص 22-23)، یا بینامتنی آﮔﺎﻫﺎﻧـﻪ و ﻧﺎآﮔﺎﻫﺎﻧـﻪ، بینامتنی ﺗﻀﺎد و بینامتنی ﺗﻨﺎﻗﺾ و بینامتنی ﺗﺂﻟﻒ (ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ)(ﻣﺠﺎﻫﺪ، 2006م، ص 359). اما نوشتار حاضر بدلیل تناسب با متن صحیفه سجادیه و نیز رعایت گنجایش پژوهش، تنها از تقسیمبندی کریستوایعنی «نفی کلی و نفی متوازی و نفی جزئی» بهره برده و آن را در ادعیه امام سجاد(ع) بررسی و تحلیل کرده است.
صحیفه سجادیه کتاب صحیفه سجادیه مجموعه دعاهایى است که امام زین العابدین علیه السلام انشا فرموده و امام محمد باقر علیه السلام، فرزند بزرگوارشان آنها را نوشتهاند. امام جعفر صادق علیه السلام نیز در مجلس حاضر بوده و آنها را مىشنیده است. این کتاب شامل پنجاه و چهار دعا پیرامون مباحث عرفانى، اخلاقى، اعتقادى، اجتماعى و سیاسى است. کتاب صحیفه سجادیه در میان علماى شیعه به انجیل اهل بیت و زبور آل محمد(ص) ملقب گردیده است و همانطورکه انجیل عیسى علیه السلام و زبور داود علیه السلام دو کتاب آسمانى حاوى علوم و حکم بودهاند، صحیفه هم علوم و حکمى را در بردارد که جهانیان را به سعادت و نیکبختى مىرساند. در بسیارى از اجازات علماى امامیه نیز این کتاب را به اخت القرآن یعنى خواهر قرآن وصف کردند (در برابر نهج البلاغه که آن را «اخ القرآن» یعنى برادر قرآن گفتهاند). امام سجاد(ع) در این کتاب، بسیارى از حقایق و علوم و معارف اسلامى را از راه دعا و درخواست از خداوند متعال به مردم جهان گوشزد مىفرماید و خدا و رسول و امام را با برهانى که بر دو پایه عقل و علم استوار است به همگان معرفى مىکند. این کتاب خفتگان راه حق و حقیقت را بیدار کرده و اوصاف حسنه و اخلاق نیکو را، که سزاوار خردمندان است، مىآموزد و چگونگى حاجت خواستن از خداى تعالى و دعاکردن در حق یکدیگر را یاد مىدهد و همگان را به راه خداشناسى راهنمایى مىکند. پیرامون مضامین و مفاهیم والای این کتاب، تاکنون کتب و مقالات متعددی به نگارش درآمده؛ اما پیرامون بررسی الفاظ و سخنان امام چهارم شیعیان با استفاده از روشهای نوین تحلیل متون، تاکنون پژوهش جدی انجام نگرفته است. بهطور کلی نمایاندن ارزش ادبی و هنری این مناجاتها منوط به زیباییشناسی عبارتهای آن است که بخش زیادی از آن نیز، وامدار تسلط و بهرهمندی امام از الفاظ و مفاهیم قرآن کریم است. اهمیت این موضوع تا بدان حدّ است که این کتاب، در میان علمای شیعه به قرآن صاعد معروف است. بنابراین به نظر میرسد کشف میزان و چگونگی تأثیر و بهرهگیری امام از الفاظ و معانی آیات قرآن، با استفاده از دستاوردهای زبانشناسی جدید از جمله علم نشانهشناسی و مطالعات بینامتنی یکی از ضروریات امروز است. امید است پژوهش حاضر راه را برای پژوهشهای آتی در این حوزه بگشاید.
بینامتنیت قران با صحیفه سجادیه ادعیه صحیفه سجادیه به گونههای مختلف با آیات قرآن کریم ارتباط دارند. در این قسمت هریک از این گونهها بررسی و به ذکر سه نمونه در هریک اکتفا شده است.
بینامتنی ترکیبی در این نوع روابط بینامتنی، مؤلف بخشی از آیه یا کل آن را در ضمن گفتار خود در متن میآورد. البته این نوع از بینامتنیت، به دو گونه تقسیم میشود: - نوع اول: عین متن قرآنی بدون هیچ گونه تغییری، چه در ظاهر الفاظ و چه در معنای آنها، در متن حاضر به کار رفته است. این نوع از بینامتنیت بهمیزان بسیار زیاد و بهطور چشمگیر، در ادعیه صحیفه سجادیه آمده است، در اینجا به ذکر نمونههایی از آن بسنده میکنیم: الف-1) متن حاضر (صحیفه): «اللَّهُمَّ وَاجْعَلْنَا فِی سَائِرِ الشُّهُورِ وَالْأَیَّامِ کَذَلِکَ مَا عَمَّرْتَنَا، وَاجْعَلْنَا مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیها خالِدُونَ، وَالَّذِینَ یُؤْتُونَ ما آتَوْا وَقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ، أَنَّهُمْ إِلى رَبِّهِمْ راجِعُونَ، وَمِنَ الَّذِینَ یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَهُمْ لَها سابِقُون»(ص192) یعنی: (خداوندا! عبادات و اوقات ما را در باقى ماهها و روزها تا زمانی که زنده میدارى، همانند اوقات و احوالات ما در ماه رمضان قرار ده، همچنین ما را از زمره بندگان شایستهات بگردان، کسانی که بهشت را به ارث مىبرند و در آنجا جاودان مىمانند و نیز کسانى که آنچه را دادند [در راه خدا] مىدهند، در حالى که دلهایشان ترسان است [و مىدانند] که به سوى پروردگارشان بازخواهند گشت). الف-2) متن غایب(قرآن): «الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیهَا خَلِدُونَ» (مومنون:11)؛ «وَالَّذِینَ یُؤْتُونَ مَا ءَاتَواْ وَّ قُلُوبهُمْ وَجِلَةٌ أَنهَّمْ إِلىَ رَبهِّمْ رَاجِعُونَ*أُولئِکَ یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَهُمْ لَها سابِقُون» (مومنون: 61-60). الف-3) عملیات بینامتنی: در متن حاضر، امام سجاد(ع) در دعای چهل و چهارم که بهوقت فرارسیدن ماه رمضان از ایشان بیان شده است، از خداوند، قرارگرفتن در زمره صالحان و مؤمنان حقیقی را میخواهد. آنهایى که مطمئن بهپذیرش اعمال نیک خود و بخشش گناهان خویش نیستند، همه آنچه را باید ادا کنند ادا مىکنند و باز هم دلهایشان از تقصیر و کوتاهى در خدمت و طاعت ترسان است؛ پس همیشه در کار خیر و بلکه در شتافتن در آن هستند. به همین دلیل امام(ع)، در ادامه ماه مبارک رمضان و جهت استمرار فیوضات و رحمتهای الهی در سایر ماهها، از خداوند درخواست پیوستن به این گروه را میکند. چنانکه پیداست امام(ع) جزئی از متن غایب را، دقیقاً با همان لفظ و معنا در متن خود آورده، بنابراین رابطۀ دو متن، از نوع نفی جزئی است. ب-1) متن حاضر (صحیفه): «حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَقْصَى أَثَرِهِ، وَاسْتَوْعَبَ حِسَابَ عُمُرِه، قَبَضَهُ إِلَى مَا نَدَبَهُ إِلَیْهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوَابِهِ، أَوْ مَحْذُورِ عِقَابِهِ، لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا وَ یَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى» (ص29) یعنی (تا چون به آخر آن رسید و پیمانه زمانش لبریز شد، جانش را میگیرد و او را بهسوی آنچه بدان فراخوانده از ثواب بسیاریا عذاب دردناک راهی میکند، تا از پی عدالت خود بدکاران را بهکردار بدشان و نیکوکاران را به عمل صالحشان جزا دهد). ب -2) متن غایب(قرآن): « ولِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَما فِی الْأَرْضِ لِیَجْزِیَ الَّذینَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا وَیَجْزِیَ الَّذینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى» (نجم: 31) یعنی: (و هرچه در آسمانها و هرچه در زمین است از آنِ خداست، تا کسانى را که بد کردهاند، به[سزاى] آنچه انجام دادهاند کیفر دهد، و آنان را که نیکى کردهاند، به نیکى پاداش دهد). ب -3) عملیات بینامتنی: در متن حاضر، امام(ع) در دعای اول صحیفه خویش، که پیرامون ستایش خداوند است، ابتدا از نحوه خلقت انسان و چگونگی زندگی او در دنیا سخن گفته و در نهایت به پایان عمر انسان در دنیا اشاره کرده است و اینکه هریک از افراد بشر، پس از پایان مدت عمر خویش در این دنیا، بهواسطه مرگ، باید به سرای باقی کوچ کنند تا در آنجا به پاداش اعمال خویش یا جزای کردارهایش برسد. این قسمت نیز همانند بخش قبل، امام(ع) از آیه قرآن، دقیقاً با همان معنا و لفظ، در تأیید و تحکیم قول خویش بهره بردهاند. بنابراین رابطۀ دو متن، از نوع نفی جزئی است. ج-1) متن حاضر (صحیفه): «اللَّهُمَّ وَأَصْحَابُ مُحَمَّدٍ خَاصَّةً الَّذِینَ ..... قَاتَلُوا الْآبَاءَ وَالْأَبْنَاءَ فِی تَثْبِیتِ نُبُوَّتِهِ، وَ انْتَصَرُوا بِهِ. وَمَنْ کَانُوا مُنْطَوِینَ عَلَى مَحَبَّتِهِ یَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ فِی مَوَدَّتِه» (ص42) یعنی: (خدایا، «درود فرست» بر اصحاب محمد(ص)، مخصوصا آنان که ...... با پدران و فرزندان خود برایبرقراری نبوتش نبرد کردند و به برکت وجود او، در آن نبردها پیروز شدند و آنان که در عمق دلهایشان، مهر او را میپروردند و در عشق به او به تجارتی امید داشتند که کسادی و ضرری در آن راه نداشت). ج -2) متن غایب(قرآن): « إِنَّمَا یخْشىَ اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَؤُاْ ِانَّ اللَّهَ عَزِیزٌ غَفُور * إِنَّ الَّذینَ یَتْلُونَ کِتابَ اللَّهِ وَأَقامُوا الصَّلاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَعَلانِیَةً یَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُور» (فاطر:29-28) یعنی: (در حقیقت، کسانى که کتاب خدا را مىخوانند و نماز برپا مىدارند و از آنچه بدیشان روزى دادهایم، نهان و آشکارا انفاق مىکنند، امید به تجارتى بستهاند که هرگز زوال نمىپذیرد). ج -3) عملیات بینامتنی: در متن حاضر، امام(ع) در دعای خویش برای ایمان آورندگان به انبیا و پیروان ایشان، بهطور مخصوص براییاران پیامبرخاتم(ص) دعا کرده است. کسانی که برای حمایت ایشان و نصرت و تقویت پایههای اسلام، از هیچ تلاشی فروگذار نکردند. تنها امید و دلگرمی آنها، مهر و محبت پیامبر بود و به امید تجارتی پایدار و مطمئن در مودت و دوستی با او، ثابت قدم ماندند. آیه قرآن نیز، در جهت بیان سیماى علماى واقعى و دانشمندان حقیقی است و بخشی از ویژگیها و توصیفات ایشان را بیان میدارد (طباطبائی، 1417ق، ج17، ص43-42). چنانکه پیداست امام(ع) تنها برای این دسته از پیروان پیامبر(ص) که از علما و اندیشمندان واقعی هستند دعا میکند. از این رو متن پنهان (قرآن)، در متن حاضر (صحیفه سجادیه) پذیرفته شده و بهصورتی بکار رفته که جوهرۀ آن تغییر نکرده است، یعنی امام (ع) از توصیف مذکور در آیه، بهمنظور توصیفیاران واقعی پیامبر(ص) بهره بردهاند. بنابراین، رابطۀ دو متن، از نوع نفی متوازی است. - نوع دوم: در نوع دوم بینامتنیت ترکیبی، مؤلف، آیات قرآن را با اندک تغییری در ساختار صرفی یا نحوی آن، در کلام خود به کار میبرد. بدین ترتیب به اشکال گوناگون، در ساختار آیه دخل و تصرف میکند. گاه با افزودن و گاه با کاستن، برخی اوقات با تغییر و برخی اوقات با تأخیر. بخشی از بینامتنیت قرآن با ادعیه صحیفه سجادیه، از این دست است که حضرت، با ایجاد تغییرهایی در ساختار آیات قرآن، آنها را به سبک خود در ادعیهاش به کار گرفته است. برای نمونه میتوان به موارد زیر اشارهکرد: الف-1) متن حاضر (صحیفه): « اللَّهُمَّ احْلُلْ مَا عَقَدَ»(ص 88) یعنی (خداوندا! آنچه را (شیطان)گره زد، بگشای). الف -2) متن غایب(قرآن): « اذْهَبْ إِلىَ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى* قَالَ رَبّ اشْرَحْ لىِ صَدْرِى* وَ یَسِّرْ لىِ أَمْرِى* وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانىِ*یَفْقَهُواْ قَوْلىِ» (طه:28-24) یعنی: (موسی گفت: «پروردگارا، سینهام را گشاده گردان، و کارم را برایم آسان ساز، و از زبانم گره بگشاى، [تا] سخنم را بفهمند). الف -3) عملیات بینامتنی: در متن حاضر، امام (ع) در دعای خویش هنگام پناه بردن به خداوند برای محفوظ ماندن از کید و حیلههای شیطان، از دعای حضرت موسی(ع) در قرآن کریم بهره برده، زمانی که موسی(ع) از جانب خداوند مأمور شد تا فرعون و درباریانش را به یکتاپرستی دعوت کند. در آن هنگام نیز موسی(ع) به درگاه خدا دعا کرد که علاوه بر شرح صدر و آسان شدن کارها، زبانش را از تکلف بگشاید و سادهگویی و بیان روان را برایش میسر کند. در متن حاضر نیز، امام سجاد(ع)، عبارت فوق را در مکرهای شیطان به کار برده و از خداوند درخواست بازکردن گرههای او و خنثیکردن مکرهایش را کرده است. بدین ترتیب، رابطۀ متن حاضر با متن پنهان، از نوع نفی کلی است که بالاترین درجۀ بینامتنیت محسوب میشود؛ زیرا کلام امام (ع) در معنایی دیگر بکار رفته (البته نه در معنایی متضاد با قرآن) و امام آن را در معنای مدّ نظر خود، بازآفرینی کرده است. ب-1) متن حاضر (صحیفه): « اللَّهُمَّ وَإِنَّکَ مِنَ الضُّعْفِ خَلَقْتَنَا، وَعَلَى الْوَهْنِ بَنَیْتَنَا، وَمِنْ مَاءٍ مَهِینٍ ابْتَدَأْتَنَا» (ص58) یعنی: (خداوندا ما را از مایه ضعف و ناتوانی بوجود آوردهای و اساس آفرینش ما را بر سستی نهادهای و آغاز ما را از آبی ناچیز بنا گذاشتهای). ب-2) متن غایب(قرآن): «اَلَمْ نخلُقکمُّ مِّن مَّاءٍ مَّهِینٍ*فَجَعَلْنَاهُ فىِ قَرَارٍ مَّکِین» (مرسلات: 21-20) یعنی: (مگر شما را از آبى بىمقدار نیافریدیم؟ پس آن را در جایگاهى استوار نهادیم). ب -3) عملیات بینامتنی: در متن حاضر، امام(ع) در دعای نهم خویش، اشتیاق به مغفرت و آمرزش را مطرح کرده و برای نمایان ساختن شدت ضعف انسان و نیاز بسیار زیاد او به رحمت و الطاف الهی، خلقت اولیه آدمی را بیان کرده؛ برای این منظور از آیه فوق بهره برده و به ماده اولیه انسان، اشاره کرده است. چنانکه پیداست امام(ع)، در متن حاضر، به جای فعل مضارع« نخلُقکمُّ» که در آیه قرآن ذکر شده است از فعل ماضی«ابْتَدَأْتَنَا» بهره برده و تغییرات اندکی نیز در چینش کلمات انجام دادهاند. بنابراین، ارتباط دو متن، از نوع نفی متوازی است. همچنین در عبارت ابتدایی دعا نیز، امام(ع) از آیه «اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْف» (روم/54)، البته با اندکی تغییر در ساختار صرفی و نحوی، همانند قسمت قبل، بهصورت نفی متوازی، بهره برده که مصداق این ضعف، دوران اول طفولیت است، هر چند که ممکن است بر نطفه هم صادق باشد (طباطبائی، 1417ق، ج14، ص204). همچنین با توجه به اعراب کلمه (الضُعف) درکلام امام و نیز قرائت عاصم و حمزه که این واژه را در آیه، بهصورت «ضُعف) با ضم ضاد خواندهاند (طبرسی،1372، ج8، ص484)، میتوان بدین نکته رسید که خوانش امام، مطابق با این قرائت انجام شده است. ج-1) متن حاضر (صحیفه): «یَا مَنْ لَا یَضِیعُ لَدَیْهِ أَجْرُ الْمُحْسِنِین» (ص138) یعنی: ( ای خدایی که پاداش نیکوکاران در نزد تو ضایع نگردد). ج -2) متن غایب(قرآن ): «قالُوا أَإِنَّکَ لَأَنْتَ یُوسُفُ قالَ أَنَا یُوسُفُ وَ هذا أَخی قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنا إِنَّهُ مَنْ یَتَّقِ وَ یَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ » (یوسف: 90). ج -3) عملیات بینامتنی: در متن حاضر، امام(ع) در ابتدای دعای توبه و بازگشت به سوی خداوند، یکی از صفات خداوند را ضایع نکردن اجر نیکوکاران، برشمرده است و از این طریق، سعی در جلب رحمت و الطاف الهی دارند؛ زیرا تباه کردن پاداش یا از ناتوانى، یا از نادانى و یا از بخل است در حالیکه خداوند سبحان، از تمامی این صفات منزّه و مبرّى است. بدین ترتیب با اضافهکردن واژه «لدیه» در این بخش از آیه و تغییر فعل« یُضیعُ» از ثلاثی مزید (باب افعال) به ثلاثی مجرد، و نیز انصراف اعراب آخر واژه «اجر» از فتحه به ضمه، از آیه فوق بهره بردهاند. بنابراین، ارتباط دو متن، از نوع نفی متوازی است.
بینامتنی واژگانی ﺑﻴﻨﺎﻣﺘﻨﻲ واژگانی، ﻳﻜﻲ از ﻣﻬمترﻳﻦ ﻧﻤﻮﻧﻪﻫﺎی ﺑﻴﻨﺎﻣﺘﻨﻲ ﺑﺎ ﻗﺮآن ﻛﺮﻳﻢ اﺳﺖ و ﻣﻨﻈﻮر از آن، اﻗﺘﺒﺎس واژگانی اﺳﺖ ﻛﻪ از ﻃﺮﻳﻖ ﻇﺎﻫﺮ ﻳﺎ ﻣﻌﻨﺎ در ﻣﺘﻦ ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه آﺷﻜﺎرﻣﻲﺷﻮد. قرآن، منبع و سرچشمهای غنی است که امام سجاد(ع) واژگان، تصاویر، معانی و مضامین والای ادعیه خویش را از آن الهام گرفته است. در این قسمت بهصورت مختصر، نمونههایی از حضور واژگان قرآنی در ادعیه صحیفه سجادیه را ذکر میکنیم: الف) متن حاضر (صحیفه): «نَجِّنَا بِهِ مِنْ کُلِّ کَرْبٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَشَدَائِدِ أَهْوَالِ یَوْمِ الطَّامَّة» (ص180) یعنی: ( از هرگونه اندوه روز قیامت و دشواری ترسهای آن روز سخت، نجاتمان ده). الف) متن غایب(قرآن): «فَإِذا جاءَتِ الطَّامَّةُ الْکُبْرى» (نازعات: 34) یعنی: (پس آنگاه که آن هنگامه بزرگ دررَسَد). الف) عملیات بینامتنی: در متن حاضر، امام (ع) در دعای چهل و دوم خویش که به هنگام ختم قرآن، خوانده شده است، بهواسطه شفاعت قرآن، درخواست نجات از مواقف مختلف قیامت و سختیهای آن را، کردهاند. واژه «الطامه» در متن حاضر با الهامگیری از متن پنهان، به معنای روز قیامت به کار رفته است؛ همانگونه که آیه فوق به همراه سیاق آن، از اهوال چنین روزی سخن میگوید. چنانکه پیداست این نوع بینامتنیت، از نوع نفی جزئی است زیرا دقیقاً با همان لفظ و معنا در متن حاضر بهکار رفته است. ب) متن حاضر (صحیفه): اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعَنْتَنِی عَلَى خَتْمِ کِتَابِکَ الَّذِی أَنْزَلْتَهُ نُوراً ، وَجَعَلْتَهُ مُهَیْمِناً عَلَى کُلِّ کِتَابٍ أَنْزَلْتَه»(ص174) یعنی: (خداوندا تو مرا بر به پایان رساندن تلاوت کتابت که روشنگر راه حیاتش نازل کردی،یاری دادی و آن را بر هر کتاب نازل شده از جانب خود). ب) متن غایب(قرآن): « وَ أَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَینْ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَ مُهَیْمِنًا عَلَیْه» ( مائده: 48) یعنی: (و ما این کتاب [قرآن] را بحق بهسوى تو فرو فرستادیم، در حالىکه تصدیقکننده کتابهاى پیشین و حاکم بر آنهاست). ب) عملیات بینامتنی: در عبارت فوق نیز، که دعای چهل و دوم امام بوده و بعد از ختم قرآن، خوانده شده است، امام(ع) صفت مهیمن را برای قرآن بهکار برده و با الهام آن از متن قرآن، عینا آن را با همان لفظ و معنا در متن دعای خویش استعمال کردهاند و از این رهگذر، بینامتنیتی از نوع نفی جزئی خلق شده است. ج) متن حاضر (صحیفه): «اللَّهُمَّ قَدْ تَعْلَمُ مَا یُصْلِحُنِی مِنْ أَمْرِ دُنْیَایَ وَآخِرَتِی فَکُنْ بِحَوَائِجِی حَفِیّاً» (ص110) یعنی: (خداوندا تو آنچه که دنیا و آخرتم را اصلاح میکند میدانی، پس نسبت به خواستههایم به دیده رحمت بنگر). ج) متن غایب(قرآن): «قالَ سَلامٌ عَلَیْکَ سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ رَبِّی إِنَّهُ کانَ بی حَفِیًّا» (مریم: 47) یعنی: ([ابراهیم] گفت: «درود بر تو باد، به زودى از پروردگارم براى تو آمرزش مىخواهم، زیرا او همواره نسبت به من پرمهر بوده است). ج) عملیات بینامتنی: امام (ع) واژه «حَفِیًّا» را از متن قرآنی الهام گرفته است. در متن غایب، حضرت ابراهیم(ع)، در برابر تمامی تهدیدها و مخالفتهای عموی خویش، از خداوند برای او درخواست بخشش کرده است و با وجود تمامی بی مهریهای عمویش، خداوند را همچنان پر از مهر و محبت معرفی میکند (طباطبائی، 1417ق، ج14، ص60-59). امام سجاد(ع) نیز در دعای بیست و دوم خویش که به هنگام آشکارشدن سختیهای زندگی قرائت شده، از خداوند مهربانی و رحمت نسبت به خواستههایشان را درخواست کرده و بدین منظور، همانند حضرت ابراهیم(ع) از صفت «حفیا» برای خداوند استفاده کرده و بدان تمسک کردهاند (فیض الاسلام، 1376، ص152). بنابراین امام(ع) واژه فوق را با همان معنا و مفهوم در سخن حضرت ابراهیم(ع)، در کلام خود نیز به کار بردهاند. بنابراین بینامتنیت از نوع نفی جزئی است.
بینامتنی مضمونی در گونههای پیشین، حضور متن غایب در متن حاضر، کم و بیش با محوریت لفظ بود؛ اما در اینگونه از روابط بینامتنی، نویسندهیا گوینده با الهام گرفتن از آیه قرآن، پس از دریافت مضمون آن، مفهوم آیه را با الفاظ و تعبیرهای خود بیان میکند؛ به گونهای که خواننده حضور لفظی محسوس یا ذکری صریح را از قرآن نمیبیند. در اینجا، نمونههایی را از این گونه بینامتنیت ذکر میکنیم: الف) متن حاضر (صحیفه): « قَضَیْتَ عَلَى جَمِیعِ خَلْقِکَ الْمَوْتَ: مَنْ وَحَّدَکَ وَمَنْ کَفَرَ بِکَ » (ص254) یعنی: (تمام آفریدگانت را محکوم به مرگ کردهای، چه آنکه اهل توحید بوده و چه آنکه به کفر گرائیده). الف) متن غایب(قرآن): «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَیْنا تُرْجَعُون» (عنکبوت: 57) یعنی: (هر نفسى چشنده مرگ است، آنگاه به سوى ما بازگردانیده خواهید شد). الف) عملیات بینامتنی: در کلام امام (ع) که در ابتدای دعای پنجاه و دوم ایشان و با موضوع اصرار در طلب در پیشگاه الهی، بیان شده است، امام(ع) تمامی بندگان را یکسره تحت سیطره و قدرت الهی معرفی کردهاند، که هیچ کس نمیتواند از سلطه قدرت و دائره سلطنت او خارج شود. تمامی انسانها به سوی او باز خواهند گشت و همگی طعم مرگ را خواهند چشید؛ چه مومن و موحد باشند و چه مشرک و گریزان از او (ملاباشی الشیرازی،1425ق، ص456). در این فراز از دعا، امام(ع) از آیه قرآن بهره برده و به همگانی بودن مرگ اشاره کرده و بدین ترتیب بینامتنیتیاز نوع نفی متوازی خلق کردهاند. ب) متن حاضر (صحیفه): « وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَوْ حَبَسَ عَنْ عباده .... وَتَوَسَّعُوا فِی رِزْقِهِ فَلَمْ یَشْکُرُوهُ. وَلَوْ کَانُوا کَذَلِکَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّةِ إِلَى حَدِّ الْبَهِیمِیَّة» (ص31) یعنی: (سپاس خدایی را که اگر .... بندگانش در روزی او فراخی مییافتند، شکر نمیکردند و اگر چنین میبودند؛ از حدود انسانیت خارج میشدند به مرز حیوانیت میرسیدند). ب) متن غایب(قرآن): «وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ وَلکِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما یَشاءُ إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبیرٌ بَصیر»(شوری: 27) یعنی: (و اگر خدا روزى را بر بندگانش فراخ گرداند، مسلّماً در زمین عصیان میکنند، ولی آنچه را بخواهد به اندازهاى [که مصلحت است] فرومىفرستد. به راستى که او به [حال] بندگانش آگاهِ بیناست). ب) عملیات بینامتنی : مطالعه در حال انسانها گواه صادق این واقعیت است که وقتى دنیا به آنها روى مىآورد و صاحب زندگى مرفه مىشوند و مسیر حوادث بر وفق مراد آنها است، دیگر خدا را بنده نیستند، به سرعت از او فاصله مىگیرند، در دریاى شهوتها غرق مىشوند، و آنچه ناگفتنى است آن مىکنند، و هرگونه ظلم و ستم و فساد را در زمین گسترش مىدهند (طباطبائی، 1417ق، ج18، ص56). امام سجاد(ع) این مضمون را به زیبایی در کلام خود بهکار گرفته و از آن در راستای هدف مورد نظر خود، بدون تغییر جوهرۀ آن بهره برده است. بنابراین، رابطۀ بین متن پنهان و متن حاضر، از نوع نفی متوازی است. ج) متن حاضر (صحیفه): « وأَدْأَبَ نَفْسَهُ فِی تَبْلِیغِ رِسَالَتِک» (ص35) یعنی: (جانش را در رساندن پیام تو خسته کرد). ج) متن غایب(قرآن): « مَا أَنزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْءَانَ لِتَشْقَى» (ص41) یعنی: (قرآن را بر تو نازل نکردیم تا به رنج افتى) یا « لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَّفْسَکَ أَلَّا یَکُونُواْ مُؤْمِنِین» (شعرا: 3) یعنی: (شاید تو از اینکه [مشرکان] ایمان نمىآورند، جان خود را تباه سازى) و ... . ج) عملیات بینامتنی: پیامبر اسلام(ص) در راه تبلیغ و ترویج اسلام رنجهای بسیاری را تحملکرد و این امر بر هیچکس پوشیده نیست. این مطلب در آیات بسیاری از قرآن تکرار شده است. امام(ع) نیز، در دعای دوم ، هنگام درود و ستایش بر جدّ بزرگوار خویش، به ذکر گوشهای از زحمات و رنجهای ایشان پرداخته است و از سختیهایی که در راه ابلاغ رسالت و پیام الهی متحمل شدند، پرده بر میدارند. همانگونه که مشخص است امام سجاد(ع) با تغییر الفاظ آیه و بهرهمندی از مفهوم و مضمون اصلی آن، بینامتنیتی از نوع نفی متوازی را رقم زدهاند.
بینامتنی شخصیتهای قرآنی نوع دیگری از بینامتنیت، کاربرد شــخصیتهای قرآنی اســت کــه امام سجاد(ع) در ادعیه خویش از آنها استفاده کرده اســت. برخی، این نوع از بینامتنیت را با عنوان «ارجاع متن به شــناختهها» نام میبرند و معتقدند: ارجاع متن به شــناختهها زمانــی رخ میدهد که متنی، به فرد، مکان یا رخدادی خاص اشاره کند؛ به ویژه اگر آن فرد، مکان یا رخداد معروف باشــند. در اینجا اشــاره بــه آن فرد، مــکان یا رخداد سبب فعال شدن دانش دائره المعارفی خواننده در خوانش میشود. در ادعیه صحیفه سجادیه نیز، شخصیتهای قرآنی برگرفته از آیات، حضور دارند. پردازش این شخصیتها در دعاهای امام سجاد(ع) به گونهای اســت که میتوان آنها را به دو دســته تقسیم کرد: شخصیتهای مثبت و شخصیتهای منفی. در قرآن، الگوسازی با شخصیتهای مثبت، یکی از راهکارهای رشــد شخصیت انسان ارائه شده و در زمینه الگوپذیری از شخصیتهای منفی هشدار داده شده است. از جمله شخصیتهای مثبتی که امام(ع) در کلام خویش از آنها نام برده است: پیامبران الهی، ملائکه و ائمه(ع) هستند و البته پرداختن به این شخصیتها از طرف امام، آن هم پس از شهادت پدر بزرگوارشان و آگاهی از شرایط سیاسی جامعه بی هدف نبوده است. در اینجا، نمونههایی را از آن ذکر میکنیم: الف) متن حاضر (صحیفه): «رَبِّ صَلِّ عَلَى أَطَایِبِ أَهْلِ بَیْتِهِ الَّذِینَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِکَ، وَجَعَلْتَهُمْ خَزَنَةَ عِلْمِکَ، وَحَفَظَةَ دِینِکَ، وَخُلَفَاءَکَ فِی أَرْضِکَ، وَحُجَجَکَ عَلَى عِبَادِکَ، وَطَهَّرْتَهُمْ مِنَ الرِّجْسِ وَالدَّنَسِ تَطْهِیراً بِإِرَادَتِکَ، وَجَعَلْتَهُمُ الْوَسِیلَةَ إِلَیْکَ وَالْمَسْلَکَ إِلَى جَنَّتِک» (ص217) یعنی: (خداوندا درود بفرست بر پاکیزهتران از اهل بیت او (پیامبر(ص) که ایشان را برای اجرای فرمان خود انتخاب کردهای، و آنان را گنجینهداران علم و حافظان دین و خلفای خود در زمین و حجتهای خویش بر بندگانت قرار دادهای و به اراده خود، ایشان را از پلیدی به تمام معنا پاک کردهای، و آنان را وسیلهای بهسوی خودت و راه بهشت قرار دادهای). الف) متن غایب(قرآن): « إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ ُطَهِّرَکمُ تَطْهِیرًا» (احزاب: 33) یعنی: (خدا فقط مىخواهد آلودگى را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند). الف) عملیات بینامتنی: چنانکه پیداست امام سجاد(ع) در دعای روز عرفه، که محل گردآمدن احزاب و طبقات سیاسی مختلف در مراسم حج است، با ذکر نام اهل بیت پیامبر(ص) به مقام والا و برجسته خاندان خود اشاره کرده است و از این طریق میکوشد تا نام ایشان و جایگاه والایشان در نزد خداوند را زندهکند. کلمه «اهل البیت» در قرآن کریم، تنها در آیه فوق بهکار رفته است که از نظر تمام مفسران شیعه و اهل سنت، اشاره به اهل بیت پیامبر (ص) دارد؛ اما با توجه به کلمه حصر«إِنَّما»، مراد از «أَهْلَ الْبَیْتِ» همهى خاندان پیامبر نیست، بلکه برخى افراد آن است که نامشان در روایات شیعه و سنّى آمده است. این گروه عبارتند از: علىّ و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام (طباطبائی،1417ق، ج16، ص464-462). بنابراین امام(ع) با بهرهمندی از آیه قرآن، بینامتنیتی از نوع نفی متوازی را در کلام خویش اجرا کردهاند. ب) متن حاضر (صحیفه): « ومِیکَائِیلُ ذُو الْجَاهِ عِنْدَکَ، وَالْمَکَانِ الرَّفِیعِ مِنْ طَاعَتِکَ. وَجِبْرِیلُ الْأَمِینُ عَلَى وَحْیِکَ، الْمُطَاعُ فِی أَهْلِ سَمَاوَاتِکَ، الْمَکِینُ لَدَیْکَ، الْمُقَرَّبُ عِنْدَک» (ص 36) یعنی: (بار خدایا، درود بفرست بر میکائیل، آن فرشتهاى که در نزد تو مقامى ارجمند و در فرمانبردارى تو جایگاه والا دارد و بار خدایا، درود بفرست بر جبرئیل، آن فرشتهاى که امین وحى توست و ساکنان آسمانهایت را فرمانبردار است و در آستان تو مرتبتى بزرگ دارد و خود مقرب درگاه توست). ب) متن غایب(قرآن): « مَنْ کانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَمَلائِکَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْریلَ وَمیکالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْکافِرین » (بقره: 98) یعنی: (هرکه دشمن خدا و فرشتگان و فرستادگان او و جبرئیل و میکائیل است [بداندکه] خدا یقیناً دشمن کافران است). ب) عملیات بینامتنی: متن حاضر، که دعای سوم امام سجاد(ع) و در مدح و درود بر ملائکه و حاملان عرش است، اسماء ملائکه مقرب الهی که در قرآن ذکر شدهاند، را در ذهن تداعی و آیات پیرامون آنها را بازآفرینی میکند. پس رابطۀ دو متن، از نوع نفی جزئی است. اما از شخصیتهای منفی ذکر شده در صحیفه امام سجاد(ع) میتوان به ابلیس(شیطان) اشاره کرد؛ حتی یکی از ادعیه امام، به نام او و برای پناه بردن از شرّ وسوسهها و مکرهای اوست: الف) متن حاضر (صحیفه): « اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ مِنْ نَزَغَاتِ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ وَکَیْدِهِ وَمَکَایِدِهِ» (ص86) یعنی: (خداوندا! به تو پناه میبریم از فتنه انگیزیهای شیطان رانده شده و از حیله و مکرهای گوناگونش ). الف) متن غایب(قرآن): «وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیم» (اعراف: 200) یعنی: (و اگر از شیطان وسوسهاى به تو رسد، به خدا پناه بَر، زیرا که او شنواى داناست). الف) عملیات بینامتنی: شیطان از جمله شخصیتهای منفی قرآنی است که نامش در آیات متعددی همانند آیه فوق تکرار شده است. دعای امام در دعای هفدهم صحیفه سجادیه،یادآور ترفندها و مکرهای شیطان است که بارها خداوند در قرآن کریم آن را بیان کرده است؛ بنابراین امام سجاد(ع) با ذکر مستقیم نام شیطان، در اینجا نیز، بینامتنیتی از نوع نفی جزئی را رقم زدهاند.
نتیجه از بررسی روابط بینامتنی صحیفه سجادیه با آیات قرآن کریم چنین بدست آمد که امام سجاد(ع) در متون ادعیه خویش از آیات قرآن بسیار بهره بردهاند و با انواع روابط بینامتنی چون: بینامتنی ترکیبی، واژگانی، مضمونی و آوایی و نیز بینامتنیت شخصیتهای قرآنی، میان متن خود و قرآن کریم تعامل ایجاد کردهاند. البته بیشتر این تعاملات، آگاهانه و بهصورت نفی متوازی است، یعنی امام(ع) آیات قرآن را بهصورتی بهکار بردهاند که جوهرۀ آن تغییر نکردهاست. همچنین مطابق یافتههای پژوهش، بینامتنیت ترکیبی و مضمونی پرکاربردترین نوع بینامتنیت در صحیفه سجادیه معرفی میشود و و دشوارترین گونۀ بینامتنیت نیز، بینامتنیت مضمونی است که بهدلیل عدم حضور لفظی محسوس یا ذکری صریح از آیات قرآن، خواننده نیازمند تعمق بسیار و احاطه وسیع بر معارف قرآنی است. شاید بتوان گفت یکی از دلایل ماندگاری و دلپذیربودن ادعیه صحیفه سجادیه نیز، همین بهرهمندی و وامگیری متعدد آن از معارف عمیق و عرفانی قرآن کریم است. بهطور کل انواع روابط بینامتنی موجود میان متن صحیفه سجادیه و متن قرآن کریم در نمودار زیر خلاصه میشود:
نمودار انواع روابط بینامتنی موجود میان متن صحیفه سجادیه و متن قرآن کریم
پینوشت
2. Julia Kristeva: در اکثر متون، با خوانش فرانسوی ژولیا شناخته شده و در برخی نیز با خوانش انگلیسی- آمریکایی جولیا آمده است اما در پژوهش حاضر با خوانش اصلی در اروپای شرقی یعنی یولیا کریستوا نوشته شده است.
10. Mikhail Bakhtin
| ||
مراجع | ||
10. فهری زنجانی، احمد (1375)، شرح و ترجمه صحیفه سجادیه، قم: اسوه. 11. قائمی، مرتضی؛ محققی، فاطمه (1390)، بینامتنی قرآنی در مقامات ناصیف یازجی، دو فصلنامه تخصصی پژوهشهای میان رشتهای قرآن کریم، سال دوم، شماره پنجم، صص51-59. 12. ﮐﯿﻮان ، عبدالعاطی ( 1998م)، التناص القرانی فی شعر امل دنقل، القاهره: مکتبه النهضه المصریه. 13. ﮔﺮاﻫﺎم، آﻟﻦ(1380)، ﺑﻴﻨﺎﻣﺘﻨﻴﺖ،ﺗﺮﺟﻤﻪ: ﭘﻴﺎمﻳﺰداﻧﺠﻮ،ﺗﻬﺮان: ﻧﺸﺮﻣﺮﻛﺰ. 14. مجاهد، احمد ( 2006 م)، اشکال التناص الشعری، مصر: الهیئه المصریه. 15. مسبوق، سید مهدی(1392)، روابط بینامتنی قرآن با خطبههای نهج البلاغه، دوفصلنامۀ علمی ـ پژوهشی تحقیقات علوم قرآن و حدیث دانشگاه الزهرا، سال دهم، شمارۀ 2، پیاپی 22، صص224-205. 16. ملا باشی شیرازی ، محمدباقربن محمد (1425ق)، لوامع الانوار العرشیه فی شرح الصحیفه السجادیه، تهران: الزهراء. 17. میرزایی، فرامرز ؛ واحدی، ماشــاءالله (1388)، روابط بینامتنی قرآن با اشعار احمد مطر، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، شماره 25، صص 322-299. 18. نامور مطلق، بهمن(1390)، درآمدی بر بینامتنیت، تهران: سخن
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 4,124 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,107 |