تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,673 |
تعداد مقالات | 13,660 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,650,501 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,501,687 |
مدیریت سرمایه فکری و تأثیر آن بر عملکرد اقتصادی کارکنان در گروه خودروسازی سایپا | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش در مدیریت تولید و عملیات | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 9، دوره 6، شماره 2، مهر 1394، صفحه 145-164 اصل مقاله (558.16 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
محمود غلامی کرین1؛ سعید عبدالمنافی* 2؛ حسین عظیمی3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استادیار گروه آمار، دانشکده تحصیلات تکمیلی، دانشگاه هوایی شهید ستاری، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار دانشگاه پیام نور، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3مدرس مؤسسه آموزش عالی پیام گلپایگان، گلپایگان، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
از راههای اساسی که سازمانها بهواسطه آن میتوانند رشد اقتصادی و توان رقابتی خود را افزایش دهند، استفاده از تفکر خلاق است که بدون شناخت و مدیریت سرمایههای فکری امکان پذیر نیست. هدف اصلی این پژوهش کاربردی، بررسی تأثیر اجزای سرمایه فکری بر عملکرد اقتصادی شرکتهای فعال در گروه خودرو سازی سایپا و همچنین، بررسی رابطه بین اجزای سرمایه فکری با یکدیگر است. اجزای سرمایه فکری به عنوان متغیرهای مستقل و عملکرد اقتصادی کارکنان به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده . از آزمون رگرسیون چندگانه برای بررسی تأثیر اجزای سرمایه فکری بر عملکرد اقتصادی کارکنان؛ از آزمون همبستگی پیرسون برای بررسی رابطه بین اجزای سرمایه فکری و از مدلسازی معادلات ساختاری برای آزمون الگوی حاصل، استفاده گردیده. دادههای گردآوری شده از طریق 219 پرسشنامه با استفاده از نرم افزارهای spss و لیزرل تحلیل گردید و در نهایت روابط بین اجزای سرمایه فکری تأیید و مشخص شد که سرمایه ساختاری و رابطهای به شکل مستقیم و سرمایه انسانی به شکل غیرمستقیم از طریق سرمایه ساختاری بر رشد عملکرد اقتصادی کارکنان در گروه خودرو سازی سایپا تأثیر دارند. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سرمایه فکری؛ سرمایه انسانی؛ سرمایه رابطهای؛ سرمایه ساختاری؛ عملکرد؛ صنعت خودرو | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1- مقدمه همزمان با انقلاب فناوری اطلاعات، از دهه 1990 الگوی رشد اقتصادی دچار تغییرات اساسی شد و در نتیجه، عامل دانش به عنوان مهمترین سرمایه، جایگزین سرمایههای مالی و فیزیکی در اقتصاد جهانی گردید. به بیان دیگر اقتصاد صنعتی جای خود را به اقتصاد دانشمحور داد و به دانش و سرمایه فکری به عنوان عامل اصلی تولید ثروت در مقایسه با سایر داراییهای مشهود، جایگاه مهمتری اختصاص یافت (چن و فنگ[1]، 2006). در اقتصاد عصر دانش بر اساس اصول اقتصاد فراوانی عمل میگردد. به این معنی که تلقی پیش فرض، بر وفور منابع و داراییهای در اختیار سازمانها است (حاجی کریمی و بطحایی، 1388). بهطور خلاصه، مهمترین داراییها و عوامل اقتصادی شرکتها نامشهود هستند که استفاده از آنها از ارزش آنها کم نمیکند و حتی به ارزش آنها نیز میافزاید (یزدانی، 1387). در کسب و کارهای قرن بیست و یکم بر روی اطلاعات، فناوری اطلاعات، تجارت الکترونیک، نرم افزارها، علایم تجاری، حق اختراعها، نوآوری و درگاههای اینترنتی سرمایهگذاری میشود که همگی جزیی از داراییهای نامشهود فکری هستند (تایلز[2]، 2007؛ سیتارمن، هلمی و سراوانان[3]، 2002). یکی از راههای اساسی که کارخانجات بهوسیله آن میتوانند اصلاح روشهای تولید، افزایش توان رقابت و بهبود وضعیت مالی را بهدست آورند، استفاده از خلاقیت و ایجاد نوآوری در سیستم است که بدون شناخت و حمایت از سرمایههای فکری و داراییهای نامشهود امکانپذیر نخواهد بود. در شرایط فعلی با توجه به گستردگی رقابت، خصوصیسازی، پیچیدگی بسیار زیاد محیط و تغییرات آنی در آن، مدیران شرکتها برای مقابله با آنها نیاز مبرم به شناسایی سرمایه فکری سازمان و مدیریت صحیح آن دارند. مدیریت مؤثر سرمایه فکری در سازمان منوط به شناسایی این سرمایهها خواهد بود که در نهایت موجب بهبود در عملکرد کسب و کار و خلق ارزش خواهد شد (دی کاسترو و پدرو[4]، 2008). با توجه به اهمیت صنعت خودرو و اجرای اصل 44 قانون اساسی و گرایش به سمت خصوصیسازی اقتصاد و به دنبال آن افزایش چشمگیر رقابت در اقتصاد داخلی و همچنین، تمایل کشور به پیوستن به سازمان تجارت جهانی و تحریمهای اعمال شده از سوی کشورهای غربی، لزوم نگرش سازمانها به سرمایه فکری برای بهبود و رشد وضعیت اقتصادی بیش از پیش احساس میشود. مدیران برای مدیریت سرمایه فکری در سازمان باید به درک بهتری از مفهوم آن دست یابند. متغیرها و شاخصهای اصلی آن را در سازمان شناخته و روابط بین اجزای آن را دریابند. همینطور، از تأثیر آنها بر افزایش کارآیی و عملکرد اقتصادی کارکنان آگاهی داشته باشند. با مطالعه در صنعت خودرو به نظر میرسد که موضوع سرمایه فکری در این شرکتها نادیده گرفته شده است (قلیچ لی و مشبکی، 1385؛ قلیچ لی، خداداد حسینی و مشبکی، 1387؛ نورعلی زاده و نورعلیوند، 1391؛ رحیمیان و همکاران، 1391؛ و غیوری مقدم، محمدی زنجیرانی و نعمتالهی، 1391). بنابر این، پژوهشگر به دنبال یافتن پاسخ این سؤالها میباشد: آیا الگویی وجود دارد که به شناسایی سرمایههای فکری سازمان پرداخته و عناصر اصلی آن را معرفی نماید؟ ارتباط بین این عناصر در شرکتهای فعال در گروه خودرو سازی سایپا به چه شکل است؟ هر یک از این عناصر بر عملکرد اقتصادی کارکنان در گروه خودرو سازی سایپا چه تأثیری دارند؟ در نهایت پیشنهادهای لازم برای بهبود سطح سرمایه فکری و عملکرد اقتصادی این شرکتها ارایه گردد. 2- مبانی نظری پژوهش شاید بتوان مطالعات فریتز مچلاپ[5]، در اوایل دهه شصت میلادی را پیرامون دانش، از نخستین مطالعات نظری مرتبط با سرمایه فکری بهحساب آورد. اما بهطور روشنتر توجه به سرمایه فکری را میتوان به تلاشهای پژوهشگران در دهه هشتاد میلادی نسبت داد. دهه نود میلادی را میتوان سرآغاز توجه گستردهتر به سرمایه فکری بهحساب آورد. سالهای پایانی این دهه و آغازین دهه آینده، سالهای سرنوشت سازی برای کشورها و سازمانهای مختلف در حوزه سرمایه فکری میباشد. چرا که سرمایه فکری امروزه به ضرورتی در مدیریت سازمانها و در سطح گستردهتر، راهبری توسعه کشورها تبدیل شده است (خاوندکار، متقی و خاوندکار، 1388). مفهوم سرمایه فکری ابتدا توسط دراکر[6] در توصیف جامعه پس از سرمایهداری ارایه گردید (بونتیس[7]، 2002). با گذشت زمان مدیریت سرمایههای فکری به حوزه گستردهتری تبدیل گردید و در حوزههای گزارشدهی مالی و حسابداری سازمانها نیز وارد شد (رفیعی، 1388). در اقتصاد دانش محور موفقیت سازمانها به مدیریت داراییهای نامشهود سازمان بستگی دارد و برای اینکه بتوان این داراییها را مدیریت نمود، ابتدا میبایستی آنها را شناسایی و اندازهگیری کرد (سانچز، چمیناد و اولیا[8]، 2008). ظهور مدیریت دانشمحور منجر به پایان بخشیدن دوران اهمیت نسبی داراییهای مشهود گردیده و به دنبال آن پارادایم جدید که توجه زیاد به سرمایه فکری و دانش در آن دیده می شود، پدید آمده است (زو[9]، 2003). امروزه مدیران باید به درک و ذهنیت بهتری از مفهوم سرمایه فکری دست یابند. آنها باید داراییهای پنهان خود را مشخص کرده و به سرمایه فکری تبدیل نموده و برنامهای مشخص برای استفاده از آنها داشته باشند (ارتقایی، 1388). سرمایه فکری، اطلاعات و دانش کاربردی است که میتواند برای شرکت خلق ارزش نماید(ادوینسون و مالون[10]، 1997). به آن دسته از داراییهای هر شرکت که ایجاد ارزش افزوده میکنند ولی قابل لمس و دیدن نیستند، سرمایه فکری میگویند؛ برای توضیح سرمایه فکری میتوان از استعاره درخت که زندگیاش وابسته به ریشه است و آن نیز در زیر خاک و پنهان است، استفاده نمود. موفقیت شرکت به سرمایه فکریاش وابسته است و آن نیز یک منبع پنهان است (آرناس و لاواندروس[11]، 2008). از نظر بروکینگ[12] تفاوت میان ارزش دفتری و ارزش بازاری یک شرکت را سرمایه فکری گویند (شائمی برزکی، 1384). سرمایه فکری عبارت از جمع دانش اعضای سازمان و کاربرد دانش آنها است (روس[13] و روس، 1997). داراییهای نامشهود به عنوان سرقفلی کسب و کارها اطلاق میشود و سرمایه فکری بخشی از این سر قفلی است (پتی[14] و گوتری، 1999). سرمایه فکری در سود و زیان شرکت تأثیر زیادی دارد، اما قابل رویت نیست و به سه بخش سرمایه انسانی، سرمایه رابطهای و سرمایه ساختاری تقسیم می شود (لطفی زاده، 1385). سرمایه انسانی از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا منبع خلاقیت سازمان است. اساس وجود سرمایه انسانی، هوش و استعداد افراد سازمانی است. گستره سرمایه انسانی به دانشی که در ذهن کارکنان وجود دارد، محدود میشود (بونتیس، 2002). از نظر بونتیس نقش این سرمایه از این برای کلیدیتر است که استفاده از دو سرمایه دیگر یعنی سرمایه ساختاری و مشتری نیز بستگی به این سرمایه دارد. سرمایه انسانی عبارت است از مجموع قابلیتها و شایستگیهای افراد یک شرکت که بتواند شرکت را در حل مسایلش یاری رساند (شائمی برزکی، 1384). مهمترین عناصر تشکیل دهنده سرمایه انسانی سازمان، مجموعه مهارتهای نیروی کار، عمق و وسعت تجربه آنها است. منابع انسانی میتواند به منزله روح و فکر سرمایه فکری باشد (دستگیر و محمدی، 1388). سرمایه انسانی یکی از عوامل حیاتی اثرگذار بر روی عملکرد یک شرکت است (رفیعی، 1388). سرمایه انسانی با وظایف پیش روی کارکنان و مدیران سازمان مرتبط میشود و به ظرفیت افزایش و ذخیره دانش، مهارت و تجربیات از طریق یادگیری افراد اشاره دارد (برزگر، 1388). سرمایه رابطهای عبارت است از مجموعه عواملی که روابط سازمان را با محیط پیرامون خود ساماندهی و مدیریت مینماید. سرمایه ارتباطی تنها شامل روابط با مشتری و بازاریابی نیست. بلکه روابط خارجی شرکت با شبکهها، رقبای تجاری، تأمین کنندهگان مواد اولیه، اصناف تجاری، دولت، رسانههای گروهی و مراکز پژوهشی را در برمیگیرد (مار[15]، 2005). سرمایه رابطهای همینطور به داشتن مشتریانی راضی اشاره میکند که به سازمان وفادارند. به طور کلی نوع نگرش کلیه ذینفعان خارجی سازمان نسبت به سازمان سرمایه رابطهای را تشکیل میدهد (قلیج لی و مشبکی، 1385). سرمایه رابطهای شامل همه روابطی است که بین سازمان با هر فرد یا سازمان دیگری وجود دارد (ستایش و کاظمنژاد، 1388). سرمایه رابطهای که به عنوان یک پل و واسطه در فرآیند سرمایه فکری عمل میکند، عامل تعیین کننده اصلی در تبدیل سرمایه فکری به ارزش بازاری و در نتیجه عملکرد سازمان است (چن، زو وایکسای[16]، 2004). سرمایه ساختاری مجموع داراییهایی است که توانایی خلاقیت سازمان را ممکن ساخته و بهبود میبخشد. مأموریت سازمان، چشم انداز، ارزشهای اساسی، سیستمهای کاری و فرایندهای درونی سازمان میتواند در زمره این داراییها محسوب شود (حاجی کریمی و بطحایی، 1388). سرمایه ساختاری آن دسته از داراییهای شرکت است که با حمایت از سرمایه انسانی، سرمایه رابطهای را موجب میشود. بدین معنی که شرکت با داشتن رویهها، سیستمها، برنامهها و راهبردهای مناسب میتواند به کارکنانش در رسیدن به هدف نهایی شرکت که همان رضایت مشتری و کلیه ذینفعان است، کمک کند (لطفی زاده، 1385). سرمایه انسانی عامل اساسی در گسترش سرمایه ساختاری بهشمار میرود. بنابراین سرمایه ساختاری متکی به سرمایه انسانی است. سرمایه ساختاری دانشی است که در شرکت هنگامی که کارکنان شب به خانه میروند، باقی میماند. بنابر این، سرمایه ساختاری توسط کارکنان خلق میشود ولی متعلق به سازمان است (نظری و هرمانس[17]، 2007). آنچه فرد به عنوان وظیفه در شغل خود انجام میدهد که معمولاً بر مبنای استانداردهای خاص و اهداف تعیین شده است، عملکرد نامیده میشود. عملکرد هر سازمان، توانایی آن سازمان در برآورده کردن حداکثر منافع و رضایت ذینفعان سازمان است. اما، منظور از عملکرد در این پژوهش میزان رشد سود، گردش پول نقد و ارزش بازار است که با توجه به سؤالات استاندارد موجود در این زمینه اندازهگیری شده است. برخی محققین به جای عملکرد از اصطلاح کارآیی استفاده نمودهاند. کارآیی از تقسیم خروجیها بر ورودیها بهدست میآید (زو و هان[18]، 2011). اکثر پژوهشها پس از اندازهگیری سرمایه فکری، به بررسی تأثیر سرمایه فکری بر عملکرد واحدهای تجاری پرداختهاند (چو و همکاران[19]، 2011). شواهد زیادی نشان میدهد که بین سرمایه فکری و عملکرد شرکتها رابطه مثبتی وجود دارد (عباسی و صدقی، 1389). در ادامه به چند مورد از مهمترین، جدیدترین و مرتبطترین مطالعات انجام شده در خصوص سرمایه فکری و اجزای آن و تأثیر آنها بر عملکرد اقتصادی و کسب مزیت رقابتی در ایران و سایر کشورها اشاره می شود. در سال 2007 پژوهشی با عنوان: بررسی تأثیر سرمایه فکری بر عملکرد سازمانی با حضور متغیر واسطهای یادگیری سازمانی در کشور تایوان، توسط کوهن انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که سرمایه رابطهای فاکتور تأثیرگذاری بر عملکرد است. سرمایه ساختاری در درجه دوم و سرمایه انسانی در درجه آخر قرار گرفت. در سال 2007 پژوهشی توسط چانگ[20] برای بررسی تأثیر سرمایه فکری بر کسب مزیت رقابتی در کشور تایوان انجام شد که نشان داد میان اجزای سرمایه فکری رابطهای وجود دارد و سرمایه رابطهای بیشترین تأثیر را در کسب مزیت رقابتی دارد. بونتیس و سرنکو[21] (2009) پژوهشی را در صنایع خدماتی و تولیدی کشور مالزی برای بررسی رابطه بین سرمایه فکری و عملکرد انجام دادند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که میان اجزای سرمایه فکری روابط متقابلی وجود دارد و این اجزا بر روی عملکرد تجاری تأثیر میگذارند. در سال 1385 بطحایی پژوهشی با عنوان: بررسی اثرات سرمایه فکری در شرکتهای تحت پوشش سازمان گسترش و نوسازی صنایع و معادن ایران انجام داد. نتیجه به دست آمده از این پژوهش با نتایج حاصل از پژوهشهای انجام گرفته توسط سایر محققان یکسان بود. یعنی رابطه بین اجزای سرمایه فکری تأیید گردید و نشان داده شد، هر یک از این سرمایهها بر عملکرد سازمانی تأثیر مثبت دارند. در سال 1385 یزدانی پژوهشی را تحت عنوان: بررسی روابط متقابل میان اجزای سرمایه فکری و اثرات آن بر عملکرد سازمانی شعب بانک ملت استان تهران انجام داد. نتایج پژوهش نشان داد، اجزای سرمایه فکری بر عملکرد سازمانی تأثیر مثبت دارند. در سال 1388 پژوهشی تحت عنوان: بررسی ارتباط میان سرمایه فکری و شاخصهای عملکردی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران توسط صمدی و مطیعی انجام گرفت. بر اساس نتایج این پژوهش میان سرمایه فکری با سود قبل از کسر مالیات، رابطه معنیداری وجود دارد. مجتهدزاده، علوی طبری و مهدی زاده در سال 1389 به بررسی رابطه سرمایه فکری و اجزای با عملکرد صنعت بیمه از دیدگاه مدیران پرداختند. نتایج نشان می دهد، سرمایههای فکری در بررسی جداگانه و مستقل از یکدیگر، با عملکرد رابطه معنیدار دارند؛ درحالیکه در بررسی همزمان صرفاً رابطه سرمایه ساختاری و انسانی با عملکرد معنیدار است. در سال 1391 رحیمیان و همکاران تأثیر سرمایه فکری بر عملکرد شرکتهای صنایع خودرو و ساخت قطعات پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را بررسی کردند. نتایج، حاصل حاکی از آن است که بین سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکتهای فعال در صنایع خودرو سازی ارتباط معنیداری وجود دارد. تدوین الگوی مفهومی پژوهش مبتنی بر تئوریهای مرتبط با موضوع مورد مطالعه، ادبیات موجود و مطالعات پیشین و همچنین، برگرفته از اندیشههای محقق است که در این فرآیند، عناصر الگو را در قالب متغیرهای نهفته و آشکار مشخص و روابط فرضی بین آنها را تعیین میکند. در این پژوهش اجزای سرمایه فکری شامل سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه رابطهای به عنوان متغیرهای مستقل و عملکرد اقتصادی به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده است (شکل 1). علت انتخاب این نوع دسته بندی سهولت محاسبه آن، وجود ابزار استاندارد برای سنجش کمی آنها، شمولیت این نوع دسته بندی و نیز اجماع اکثریت مطالعات بر روی این اجزا است. شایان ذکر است که شاخص عملکرد در این پژوهش سود مؤسسه، گردش پول نقد و ارزش بازار در نظر گرفته شده است. شاخصهای سرمایه انسانی نوآوری و خلاقیت، یادگیری و آموزش و تجربه و تخصص، شاخصهای سرمایه ساختاری سیستمها و برنامهها، فرآیندها و ساختار و حق مالکیت معنوی و شاخصهای سرمایه رابطهای توافقات و روابط استراتژیک، رابطه با عرضه کنندگان و مشتریان و دانش درباره مشتریان در نظر گرفته شده اند.
شکل 1- الگوی مفهومی پژوهش
3- فرضیههای پژوهش 1) سرمایه فکری بر عملکرد اقتصادی کارکنان در گروه خودرو سازی سایپا تأثیر دارد. 1-1) سرمایه انسانی بر عملکرد اقتصادی کارکنان در گروه خودرو سازی سایپا تأثیر دارد. 1-2) سرمایه ساختاری بر عملکرد اقتصادی کارکنان در گروه خودرو سازی سایپا تأثیر دارد. 1-3) سرمایه رابطهای بر عملکرد اقتصادی کارکنان در گروه خودرو سازی سایپا تأثیر دارد. 2) اجزای سرمایه فکری با یکدیگر در گروه خودرو سازی سایپا رابطه دارند. 2-1) سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری با یکدیگر در گروه خودرو سازی سایپا رابطه دارند. 2-2) سرمایه رابطهای و سرمایه انسانی با یکدیگر در گروه خودرو سازی سایپا رابطه دارند. 2-3) سرمایه رابطهای و سرمایه ساختاری با یکدیگر در گروه خودرو سازی سایپا رابطه دارند.
4- روش پژوهش این پژوهش، از آنجایی که هدفش تعیین روابط متقابل میان اجزای سرمایه فکری و اثرات آن بر رشد و توسعه عملکرد اقتصادی سازمان است، از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی- پیمایشی است. برای گردآوری اطلاعات در زمینه مبانی نظری موضوع، از منابع کتابخانهای استفاده شده است. برای آزمون فرضیههای پژوهش و آزمون الگو، جمعآوری دادهها به روش میدانی با استفاده از ابزار پرسشنامه انجام گردیده است. در این پژوهش، از پرسشنامه استاندرد بونتیس که با استفاده از نظرات استادان راهنما، مشاور گروه خودروسازی سایپا و زیرمجموعههای آن یعنی شرکتهای وابسته از قبیل سردسازخودرو، بهرانمحور، پیستونسازی، نصیرماشین، روانفناور، ذوبفلزات، زرفنر، سایپاپلوس و دیارخودرو به عنوان گروه اصلی نمونه آماری در نظر گرفته شده است. جامعه آماری این پژوهش مدیران، کارشناسان و سرپرستان کارخانههای زیر مجموعه سایپا در ارتباط با تولید و تأمین انواع قطعات یدکی خودرو، است. روش نمونهگیری در این پژوهش تصادفی طبقهبندی شده است. حجم نمونه از طریق فرمول زیر 219 بهدست آمده است که 102 نفر کارشناس، 43 نفر سرپرست، 20 نفر معاون و 54 نفر انتخاب شدند.
برای رتبهبندی متغیرهای الگو و ابعاد آنها در گروه خودرو سازی سایپا از آزمون فریدمن[22]، برای آزمون فرضیههای پژوهش از آزمون رگرسیون چندگانه و آزمون همبستگی پیرسون و نرم افزار spss..[23] و برای آزمون الگو از مدلهای معادلات ساختاری و نرم افزار لیزرل[24] استفاده شده است.
5- تجزیه و تحلیل داده ها 5-1- تحلیل اطلاعات عمومی پژوهش با توجه به دادههای جمعآوری شده، 49 نفر (22.4) از نمونه مورد مطالعه را زنان و 170 نفر (77.6 ) را مردان تشکیل میدهند. 193 نفر (0.88) از نمونه مورد مطالعه دارای سن زیر 40 سال هستند که نشان از جوان بودن افراد پاسخگو به سؤالات دارد. 148 نفر (67.6 ) از نمونه مورد مطالعه دارای مدرک لیسانس هستند. 102 نفر (46.6) از نمونه مورد مطالعه کارشناس، 43 نفر (19.6) دارای پست سرپرستی، 20 نفر (0.09) معاون و 54 نفر (24.7) دارای پست مدیریتی هستند.
5-2- رتبهبندی ابعاد متغیرهای الگو برای رتبهبندی متغیرهای الگو و ابعاد آنها در گروه خودرو سازی سایپا از آزمون فریدمن استفاده شده است. نتایج حاکی از معنیداری رتبهبندی در سطح 0.01 است و نشان میدهد که از نظر پاسخ دهندگان در بین متغیرهای الگو، بیشترین توجه به ترتیب به سرمایه انسانی و سرمایه رابطهای و کمترین توجه به سرمایه ساختاری شده است. از نظر پاسخ دهندگان در بین شاخصهای سرمایه رابطهای، بیشترین توجه به دانش درباره مشتریان و کمترین توجه به رابطه با عرضهکنندگان و مشتریان شده است. در بین شاخصهای سرمایه انسانی، بیشترین توجه به تجربه و تخصص و کمترین توجه به آموزش و یادگیری شده است. در بین شاخصهای عملکرد اقتصادی کارکنان، بیشترین توجه به سود و کمترین توجه به ارزش بازار شده است. در بین شاخصهای سرمایه ساختاری، بیشترین توجه به فرآیندها و ساختارها و کمترین توجه به سیستمها و برنامهها شده است
جدول 1) رتبه بندی متغیرهای الگو و ابعاد آنها
جدول 2) آزمون رگرسیون تأثیر سرمایه فکری ر عملکرد اقتصادی کارکنان
5-3- آزمون فرضیات پژوهش به منظور بررسی تأثیر سرمایه فکری بر عملکرد اقتصادی کارکنان در گروه خودرو سازی سایپا و همینطور آزمون فرضیه اول پژوهش و فرضیههای فرعی آن از روش رگرسیون خطی چندگانه استفاده شده است. همانطور که در جدول (2) مشاهده میشود، ضریب تعیین برای تأثیر مورد بررسی، برابر 0.29 است که نمایانگر آن است که 0.29 از تغییرپذیری در عملکرد اقتصادی کارکنان را میتوان به وسیله سرمایه فکری توضیح داد. علاوه بر این، نتایج تحلیل واریانس آزمون رگرسیون نشان میدهد که در سطح معنی داری 0.05 مدل رگرسیون توانسته است تغییرات در متغیرهای وابسته را به جز در مورد تأثیر سرمایه انسانی توضیح دهد. بنابراین، میتوان گفت که در سطح معنی داری 0.05 فرضیه فرعی اول رد و سایر فرضیههای فرعی به همراه فرضیه اصلی اول پژوهش تأیید میشود. به بیان دیگر سرمایه فکری، تأثیر معنیداری بر عملکرد اقتصادی کارکنان در گروه خودروسازی سایپا دارد. ضریب تأثیر سرمایه فکری بر عملکرد اقتصادی کارکنان 0.68.است. همین طور سرمایه ساختاری و رابطهای بر عملکرد اقتصادی کارکنان در گروه خودرو سازی سایپا تأثیر دارند و سرمایه انسانی بر عملکرد اقتصادی کارکنان در گروه خودرو سازی سایپا تأثیر ندارد. ضریب تأثیر سرمایه ساختاری بر عملکرد اقتصادی کارکنان 0.35 و بیشترین است.
جدول 3) همبستگی بین متغیرهای الگو
به منظور بررسی رابطه اجزای سرمایه فکری با یکدیگر در گروه خودرو سازی سایپا و همینطور آزمون فرضیه دوم پژوهش و فرضیههای فرعی آن از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون همبستگی، همانطور که در جدول (3) مشاهده میشود، حاکی از آن است که بین اجزای سرمایه فکری همبستگی مثبت و معنیداری در سطح 0.01، وجود دارد. بنابراین، میتوان گفت که در سطح معنیداری 0.01، فرضیه اصلی دوم پژوهش به همراه فرضیههای فرعی آن تأیید میشود. به بیان دیگر، اجزای سرمایه فکری رابطه معنیداری با یکدیگر در گروه خودرو سازی سایپا دارند که رابطه بین سرمایه ساختاری و سرمایه رابطه ای قویتر است.
5-4- آزمون الگو در این قسمت مجدداً با استفاده از تحلیل مسیر، فرضیههای پژوهش و همچنین، کل الگو مورد آزمون قرار گرفته تا میزان و نوع تأثیر و همچنین، برای رابطه متغیرهای مستقل و وابسته تعیین شود. با توجه به تخمینهای انجام شده در مدل معادلات ساختاری توسط نرم افزار لیزرل، نتایج حاصل در جدول(4) نشان داده شده است. بعد از تحلیل الگوی اولیه پژوهش، نتایج برای روابط فوق نشان میدهد که بین متغیر سرمایه انسانی و عملکرد اقتصادی رابطه مستقیم وجود ندارد. بنابراین در الگوی نهایی روابط غیر معنیدار از الگو حذف شده و الگوی جدید دوباره برآورد میشود (شکل 2). با توجه به تخمینهای انجام شده در الگوی نهایی، نتایج حاصل برای تصمیمگیری بهتر در جدول (5) آمده است. همانطور که مشاهده میشود، تمامی روابط باقی مانده موجود در الگوی نهایی معنیدار است. معادلات ساختاری الگوی فوق به شرح زیر است: سرمایه ساختاری = 0.56 (سرمایه انسانی) + 0.43 (سرمایه رابطه ای) + 0.08 عملکرد اقتصادی = 0.32 (سرمایه ساختاری) + 0.33 (سرمایه رابطه ای) + 0.2 شاخصهای برازش الگوی فوق به شرح جدول (6) است که نمایانگر برازش خوب الگو است. همانطور که در شکل (2) مشاهده میشود متغیر سرمایه رابطهای علاوه بر اینکه به طور مستقیم بر عملکرد اقتصادی تأثیر میگذارد، به طور غیر مستقیم از طریق سرمایه ساختاری نیز بر آن تأثیر میگذارد. در مقابل متغیر سرمایه انسانی فقط به طور غیر مستقیم از طریق سرمایه ساختاری بر عملکرد اقتصادی کارکنان تأثیر میگذارد.
جدول 4) نتایج تحلیل مسیر الگوی اولیه
جدول 5) مقادیر مستقیم تحلیل مسیر الگوی نهایی
جدول 6) شاخصهای برازش الگوی نهایی پژوهش
تأثیر غیرمستقیم سرمایه رابطهای بر عملکرد اقتصادی کارکنان از طریق ضرب کردن میزان رابطه سرمایه رابطهای با سرمایه ساختاری (0.43)، در میزان رابطه سرمایه ساختاری با عملکرد اقتصادی (0.32) به این شکل به دست میآید: 0.14 =0.32×0.43. بنابراین تأثیر کلی سرمایه رابطهای بر عملکرد اقتصادی عبارت است از حاصلجمع تأثیر مستقیم (0.33) با تأثیر غیرمستقیم (0.14) سرمایه رابطهای بر عملکرد اقتصادی که به این شکل به دست میآید: 0.47 = 0.14 + 0.33. با توجه به جدول (7) معلوم میشود که علاوه بر سرمایه رابطهای، سرمایه انسانی نیز به شکل غیرمستقیم بر عملکرد اقتصادی تأثیر دارد. البته تأثیر سرمایه انسانی فقط به شکل غیرمستقیم است.
جدول 7) مقادیر غیر مستقیم الگوی نهایی
شکل 2): نمودار مسیر الگوی نهایی
6- بحث و نتیجه گیری نتایج آزمون رگرسیون و تحلیل مسیر نشان میدهد که سرمایه انسانی به شکل مستقیم دارای تأثیر معنیدار بر عملکرد اقتصادی کارکنان ناسا و تأثیر آن بر عملکرد اقتصادی از طریق متغیر واسطهای سرمایه ساختاری است. نتیجه پژوهش منطقی است. اگر ساختار و فرهنگ حاکم یک شرکت حمایتی نباشد، سرمایه انسانی اجازه هیچ گونه مانور را نخواهد داشت. سرمایه ساختاری این امکان را فراهم میسازد که انتقال دانش موجود در فرآیندها و رویهها به افراد یا گروههایی از کارکنان، از طریق آموزش امکانپذیر شود. چن نیز در پژوهشات خود در سال 2004 به این نتیجه دست یافت. با توجه به این پژوهش، برای اینکه سرمایه انسانی بتواند به شکل کامل به عملکرد بهینه فکری خود برسد، نیاز به یک سرمایه ساختاری پشتیبان دارد و اگر از پیش سرمایهگذاری مناسب در سرمایه ساختاری شکل نگیرد، سرمایه انسانی به خوبی از عهده انجام مسئولیت خود برنخواهد آمد. دانشمندانی نیز مانند بونتیس، چو و ریچاردسون[xxv] (2000) تأثیر مستقیم سرمایه انسانی بر عملکرد اقتصادی را تأیید نموده اند. همینطور، نتایج حاکی از آن است که سرمایه ساختاری، دارای تأثیر بر عملکرد اقتصادی کارکنان در گروه خودروسازی سایپا است. ضریب تأثیر سرمایه ساختاری بر عملکرد اقتصادی کارکنان 0.32 است. یعنی یک واحد تغییر در سرمایه ساختاری باعث 0.32 افزایش در عملکرد اقتصادی کارکنان میگردد. سرمایه ساختاری نه تنها به شکل مستقیم بر عملکرد اقتصادی تأثیر دارد. بلکه برای دو مؤلفه دیگر نیز نقش واسطهای بازی میکند. لذا میتوان به اهمیت بسیار زیاد سرمایه ساختاری در این پژوهش پی برد. کوهن (2007) نیز بیان نمود که توانایی جذاب بودن یک شرکت به میزانی بسیار زیاد ماحصل سرمایهگذاری در ساختار است. یافتههای این پژوهش در رابطه با فرضیه مذکور، با نتایج پژوهشات بونتیس (2000)، چن و فنگ (2004) همخوانی دارد. برای مثال، رابطه سرمایه ساختاری و عملکرد در پژوهش چن و فنگ (2004) برابر با 0.733 است. سرمایه رابطهای نیز دارای تأثیر بر عملکرد اقتصادی گروه خودروسازی سایپا برابر با 0.47 است. تأثیر سرمایه رابطهای بر عملکرد بیشتر از تأثیر دو متغیر دیگر است. این امر نشان دهنده اهمیت سرمایه رابطهای است. البته لازم به توضیح است که تأثیر مستقیم سرمایه رابطهای بر عملکرد 0.33 است و اگر تأثیر غیرمستقیم به آن اضافه شود این مقدار به 0.47 میرسد. این تأثیر غیرمستقیم نشان دهنده وابستگی سرمایه رابطهای به ساختار سازمان برای تأثیر بر عملکرد اقتصادی است. در سرمایه رابطهای اهمیت مشتری بیشتر از عوامل دیگر است. به طوری که برخی از دانشمندان از سرمایه رابطهای به نام سرمایه مشتری نام بردهاند. هر چقدر شرکت در ارتباط با مشتریانش بیشتر اطلاعات داشته باشد و با آنها ارتباط نزدیکتری برقرار نماید؛ برای مشتریان دست کشیدن از شرکت سخت تر خواهد بود. در نتیجه آن، در حال و آینده سود نصیب شرکت خواهد شد (چانگ، 2007). یافتههای این پژوهش در رابطه با فرضیه مذکور با نتایج پژوهشاتی چون بونتیس (2000)؛ چن و فنگ (2004) و بونتیس و سرنکو (2009) همخوانی دارد. برای مثال، رابطه سرمایه رابطهای و عملکرد اقتصادی در پژوهش چن و فنگ (2004) برابر با 0.798 است. علاوه بر آن استوارت[xxvi] در سال 1997 اثبات کرد که سرمایه فکری از طریق سرمایه مشتری به سرمایه مالی تبدیل میشود و همچنین، بیان نمود که سرمایه رابطهای متکی بر حمایت سرمایه ساختاری است. پژوهشی که توسط بونتیس در سال 2000 در کشور مالزی انجام گردید مشخص نمود، سرمایه رابطهای حدود 20 الی 30 درصد بر عملکرد مالی تأثیر دارد. نتایج آزمون همبستگی و تحلیل مسیر نشان میدهد که بین سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری نیز رابطه وجود دارد. تأثیر سرمایه انسانی بر سرمایه ساختاری 0.56 است. بنابر این، میبایست در انتخاب و استخدام کارکنان مخصوصاً مدیران ارشد سازمان دقت شود و اصل شایسته سالاری برای انتخاب و گزینش رعایت گردد. اطلاعات مربوط به حق ثبت و اختراعهای یک شرکت (مالکیت معنوی)، زیر مجموعهای از سرمایه ساختاری است و نشان دهنده موجود بودن منابع انسانی نوآور در سازمان است (هیسو یه[xxvii]، 2006). یافتههای این پژوهش با نتایج پژوهشاتی چون بونتیس (2000) و چن و فنگ (2004) همخوانی دارد. برای مثال، رابطه سرمایه انسانی و ساختاری در پژوهش چن و فنگ (2004) برابر با 0.748 و در پژوهش بونتیس (2000) برابر با 0.483 است. روس، روس، دراگونتی[xxviii] و ادوینسون در سال 1997 سرمایه فکری را به سرمایه انسانی، سرمایه سازمانی و سرمایه ارتباطی تقسیم نمودند و اعلام کردند که رابطه قوی بین اجزای سرمایه فکری وجود دارد. همینطور نتایج حاکی از آن است که بین سرمایه رابطهای و سرمایه انسانی در گروه خودروسازی سایپا رابطه وجود دارد. هر چقدر که یک شرکت ارتباطات بهتری با گروههای خارج از شرکت داشته باشد، کارکنان آن بهواسطه بازخوردهایی که از خارج دریافت میکنند، سعی بیشتری در یادگیری مینمایند. اگر سازمان دارای نیروی انسانی قوی و آموزش دیده باشد و این افراد قدرت درک محیط عمومی و اختصاصی را داشته باشند و تصویری واقعی از محیط برای تصمیمات مدیران ایجاد نمایند، آنگاه سازمان قادر خواهد بود سطح سرمایه رابطهای خود را بهبود بخشد و بتواند پیچیدگیهای محیط را درک و راهکارهای مناسبی را برای مقابله با آن ارایه نماید. یافتههای این پژوهش با نتایج پژوهشاتی چون بونتیس (2000) و چن و فنگ (2004) همخوانی دارد. برای مثال، رابطه سرمایه انسانی و سرمایه رابطهای در پژوهش چن و فنگ (2004) برابر با 0.833 و در پژوهش بونتیس (2000) برابر با 0.798 است. بر طبق نظریه و چارچوب ارایه شده توسط گوتری، پتی، یانگونیچ و ریسری[xxix] (2004) برقراری ارتباط با خارج از سازمان بدون حضور کارکنانی که از عهده این کار برآیند، بسیار مشکل است. نتایج نشان میدهد که بین سرمایه رابطهای و سرمایه ساختاری نیز رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. تأثیر سرمایه رابطهای بر سرمایه ساختاری 0.43 است. برقراری ارتباط مؤثر با گروههای خارج از سازمان باعث میگردد که رویههای عملیاتی مربوط به مشتریان که در سرمایه ساختاری موجود است، بهبود یابد. سرمایه مشتری بایستی مالکیت معنوی که زیرمجموعهای از سرمایه ساختاری است را نیز پرورش دهد. به عنوان مثال دانش و آگاهی به دست آمده از تقاضای مشتریان بایستی منجر به توسعه حق ثبت و اختراع و نامهای تجاری گردد. سرمایه ساختاری با سرمایه مشتری ارتباط مستقیم دارد به طوری که اگر این سرمایه افزایش یابد سرمایه مشتری افزایش یافته و به دنبال آن سرمایه مالی افزایش مییابد (عالم تبریز، رجبی فرد و حاجی بابا علی، 1388). سرمایه رابطهای تأثیر مهمی بر ساختار سازمان دارد. اگر سازمان بتواند ارتباط مناسب با محیط برقرار کند و دانش بیرونی را به سازمان انتقال دهد، بهطور حتم دانش سازمانی افزایش یافته و شرایط مناسب برای تغییر و بهبود در ساختار فراهم خواهد شد. یافتههای این پژوهش نیز در رابطه با فرضیه مذکور با نتایج پژوهشهایی چون بونتیس (2000) و چن و فنگ (2004) همخوانی دارد. برای مثال، رابطه سرمایه رابطهای و سرمایه ساختاری در پژوهش چن (2004) برابر با 0.858 و در پژوهش بونتیس (2000) برابر با 0.496 بیان شده است.
7- نتایج و پیشنهادها بیشتر افراد نمونه آماری این پژوهش، کارشناسان مرد جوان دارای لیسانس هستند. از نظر پاسخ دهندگان در بین متغیرهای الگو، بیشترین توجه به سرمایه انسانی و کمترین توجه به سرمایه ساختاری شده است. در بین شاخصهای سرمایه رابطهای، بیشترین توجه به دانش درباره مشتریان و کمترین توجه به رابطه با عرضه کنندگان و مشتریان، در بین شاخصهای سرمایه انسانی، بیشترین توجه به تجربه و تخصص و کمترین توجه به آموزش و یادگیری، در بین شاخصهای عملکرد اقتصادی کارکنان، بیشترین توجه به سود و کمترین توجه به ارزش بازار و در بین شاخصهای سرمایه ساختاری، بیشترین توجه به فرآیندها و ساختارها و کمترین توجه به سیستمها و برنامهها شده است. اجزای سرمایه فکری بر عملکرد اقتصادی کارکنان تأثیر دارند. سرمایه رابطهای هم به شکل مستقیم و هم به شکل غیرمستقیم از طریق سرمایه ساختاری بر عملکرد اقتصادی کارکنان تأثیر دارد و سرمایه انسانی فقط به شکل غیرمستقیم از طریق سرمایه ساختاری بر عملکرد اقتصادی کارکنان تأثیر دارد. در عین حال، اجزای سرمایه فکری با یکدیگر در ارتباطند و رابطه همبستگی بین آنها بالا است. صنعت خودرو برای اینکه بتواند در محیط رقابتی و متغیر امروزی قادر به عمل بوده و اثربخش باشد، لازم است سطح سرمایه فکری خود را شناسایی، سنجش و ارزشگذاری نماید. بنابر این، مدیران صنعت خودرو نه تنها باید دانش خود را در حوزه سرمایه فکری افزایش داده بلکه بایستی از طریق تقویت مؤلفههای آن، به توسعه و گسترش این حوزه در سازمان بپردازند. در شکل حمایت سرمایه ساختاری در صنعت خودرو، منابع انسانی نقش بسیار حیاتی در درون یک شرکت بازی میکند و میتواند باعث بهبود وضعیت اقتصادی شود. برای حصول به این امر بایستی کارکنان با تخصص و مهارتهای خاص جذب شوند. در شکل عدم وجود سرمایه ساختاری مناسب، طبیعی است که سرمایه انسانی و تا حدودی سرمایه رابطهای نیز از صحنه حذف گردیده و شرکت با کاهش توان اقتصادی روبرو میشود. در حالیکه سازمانها با اصلاح سرمایه ساختاری میتوانند بسیاری از مشکلات موجود را مرتفع و تا حدودی بهبود بخشند و باعث رونق اقتصادی گردند. سرمایه ساختاری از طریق ورودیهای فکری مؤسسین، هیأت مدیره، مدیر عامل و مدیران ارشد اجرایی سازمان شکل میگیرد. همان طور که سرمایه انسانی وابسته به سرمایه ساختاری است، سرمایه ساختاری نیز وابسته به سرمایه انسانی است. بنابر این، برای بهبود سرمایه ساختاری باید در انتخاب و جذب مدیران ارشد سازمان دقت گردد. شرکت باید اقدام به شناسایی مدیرانی کند که دارای تفکر یادگیری باشند. افرادی باید برای پستهای مدیریتی حساس انتخاب شوند که دارای تحصیلات بالای دانشگاهی در رشته مربوطه، تجربه و تخصص کافی در زمینه مدیریت، علوم رفتاری و نیز در زمینه فعالیت مربوط به شرکت داشته باشند. به مباحث روز مدیریت آشنا و انگیزه لازم برای بومیسازی این مباحث با توجه به شرایط حاکم بر سازمان و اجرای آنها داشته باشند. همینطور دلسوز، متعهد و وفادار به سازمان باشند. انتخاب آنها بر اساس شایستگی باشد نه روابط غیر رسمی. تأکید برای انتخاب افراد شایسته برای مدیریت به این علت است که سرمایه ساختاری توسط این افراد شکل میگیرد. سرمایه ساختاری حاصل برونداد فکر مدیریت سازمان است. مدیریت سازمان است که با ایجاد یک فرهنگ باز و حمایتی شرایط لازم برای بروز استعداد منابع انسانی را فراهم میکند. به منظور تقویت سرمایههای فکری و روابط بین آنها و تأثیرگذاری آنها بر عملکرد اقتصادی و بهبود شرایط مالی در شرکتهای فعال در صنعت خودروی کشور، پیشنهاد میشود مدیران منابع دانش را مدیریت کنند. منابع دانش در درون شبکه همکاری جریان و توسعه مییابد و میتواند پاسخ مؤثری به موقعیتهای مالی داخلی و خارجی باشد. باید این باور که روش اتخاذ شده کنونی بهترین روش است جای خود را به این باور که باید همیشه از دیگران یاد گرفت، بدهد. نکته دیگر اینکه آموزش، توسعه مداوم و شناسایی سطوح اجزای سرمایه فکری نباید فراموش شود. زیرا آموزش و شناسایی و مدیریت اجزای سرمایه فکری نه تنها در ابعاد فنی بلکه در زمینه یادگیری و مشارکت و آگاهی بینالمللی و پیشرفت اقتصادی ضروری است. کاهش بوروکراسی و کاغذ بازی در شرکت و حذف قوانین و مقرارت دست و پاگیر، روشهای کاری زاید و سلسله مراتب پیچیده و طولانی به منظور کاهش سطح دیوانسالاری زاید در شرکت؛ طراحی سیستم حمایت و تشویق از فکرهای برتر کارکنان به منظور بهکارگیری آنها در فرآیندهای عملیاتی شرکت؛ پرداخت دستمزد و پاداش کارکنان بر اساس سطح شایستگی و عملکرد؛ ایجاد یک ساختار مناسب برای حمایت از کار تیمی؛ ایجاد فرهنگ و جو مناسب برای به اشتراک گذاشتن دانش؛ استفاده از ساختارهای پیشرفته و مدرن مثل ساختارهای تیمی و پروژهای در سازمان؛ و استفاده از سیستمهای اطلاعاتی برای ساده سازی دستیابی به اطلاعات؛ در راستای تقویت سرمایه ساختاری در شرکت پیشنهاد میگردد. طرح ریزی و برنامه ریزی برای بهبود ارتباطات بیرونی با مشتریان، تأمینکنندگان و سرمایهگذاران؛ ایجاد وفاداری در مشتریان و برقراری روابط مستحکم با عرضه کنندگان؛ توزیع بازخوردهای مشتریان در سراسر سازمان؛ تقویت نگرش مشتریمداری در بین تمامی اعضای سازمان؛ مشارکت تمامی بخشهای سازمان در فرآیند بازاریابی خدمات با استفاده از بازاریابی یکپارچه؛ برقراری ارتباط مستمر با مشتریان از طریق اینترنت و کسب بازخوردهای آنان از طریق وب؛ پاسخگویی و پیگیری مستمر و بهموقع شکایات مشتریان؛ ارایه آموزشهای رفتاری به کارکنان برای برخورد مناسب با مشتریان؛ و ایجاد فضا و جو هدفمند و بازارگرا در کل سازمان؛ در راستای توسعه سرمایه رابطهای در سازمان. اندازهگیری مستمر سطح شایستگی کارکنان و استفاده از برنامههای بهبود و توانمند سازی کارکنان؛ و ایجاد محیطی برای بیان نظرات در بحثهای گروهی توسط کارکنان؛ در راستای تقویت سرمایه انسانی در سازمان. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، بررسی تأثیر سرمایه فکری بر ارتقای عملکرد در بخشهای خدماتی؛ بررسی تطبیقی وضعیت سرمایه فکری در سازمانهای دولتی و خصوصی؛ بررسی مسایل و مشکلات مربوط به ارتقا و تقویت سرمایه فکری در سازمانهای ایرانی؛ و بررسی شیوهها و روشهای کمی و کیفی ارزشگذاری سرمایه فکری برای پژوهش، به محققان آینده پیشنهاد میگردد. [1] - Chen & Pheng [2] - Tayles [3] - Seetharaman, Helmi & Saravanan [4] - De castro & Pedro [5] - Fritz Machlup [6] - Drucker [7] - Bontis [8] - Sanchez, Chaminade & Olea [9] - Zhu [10] - Edvinsson & Malone [11] - Arenas & Lavanderos [12] - Brooking [13] - Roos [14] - Petty & Guthrie [15] - Marr [16] - Xie [17] - Nazari & Herremans [18] - Zou & Huan [19] - Chu & et al [20] - Chang [21] - Serenko [22] - Fridman [23] - SPSS [24] - LISREL [xxv] - Chua & Richardson [xxvi] - Stewart [xxvii] - Hsiu - Yueh [xxviii] - Dragonetti [xxix] - Guthrie, Petty, Yongvanich & Ricceri
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ارتقایی، میثم. (1388). بررسی سرمایه فکری بر عملکرد سازمانی در شعب بانک سپه. پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت دولتی دانشگاه آزاد. برزگر، قدرت الله. (1388). “حسابداری و سرمایه فکری: چالشهای ارزشیابی در هزاره جدید”. مجله بورس، 84، 54- 61. حاجی کریمی، عباسعلی و بطحایی، عطیه. (1388). مدیریت سرمایه فکری. تهران: شرکت چاپ و نشر بازرگانی. خاوندکار، جلیل، متقی، افشین و خاوندکار، احسان. (1388). سرمایه فکری (چاپ دوم). تهران: مرکز آموزش و پژوهشات صنعتی ایران. دستگیر، محسن و محمدی، کامران. (1388). “سرمایه فکری گنج تمام نشدنی سازمان”. ماهنامه تدبیر، 214، 28- 34. رحیمیان، نظام الدین، خان حسینی، داو، معزز، الهه و نسبتی، نیکو. (1391). “بررسی تأثیر سرمایه فکری بر عملکرد مالی شرکتهای صنایع خودرو و ساخت قطعات پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران”. اولین همایش منطقهای رویکردهای نوین حسابداری و حسابرسی. رفیعی، مجتبی. (1388). طراحی و تبیین مدل ارزیابی سرمایه فکری در سازمان: پژوهشی در دانشگاه پیام نور. پایان نامه دکتری مدیریت دولتی، دانشکده مدیریت دانشگاه علامه طباطبایی. ستایش، محمد حسین و کاظم نژاد، مصطفی. (1388). “روش های اندازه گیری و گزارش خارجی سرمایه فکری”. ماهنامه حسابداری، 207، 58- 63. شائمی برزکی، علی. (1384). “شاخص های اندازه گیری مدیریت دانش و سرمایه فکری”. کنفرانس بین المللی مدیریت، تهران. صمدی، عباس و مطیعی، شبیر. (1388). “بررسی ارتباط میان سرمایه فکری و شاخص های عمکرد”. سمینار سرمایه فکری زنجان. عالم تبریز، اکبر، رجبی فرد، ایمان و حاجی بابا علی، علی. (1388). سرمایه فکری.تهران: مرکز آموزش و پژوهشات صنعتی ایران. عباسی، ابراهیم و صدقی، امان گلدی. (1389). “بررسی تأثیر کارایی عناصر سرمایه فکری بر عملکرد مالی شرکتها در بورس تهران”. فصلنامه بررسیهایحسابداریوحسابرسی، 17 (60)، 57- 74. غیوری مقدم، علی، محمدی زنجیرانی، داریوش و نعمتالهی، زعیمه. (1391). “بررسی تأثیر سرمایه فکری بر کارآیی بهعنوان معیار عملکرد واحد تجاری”. مجله پژوهشهای حسابداری مالی دانشگاه اصفهان، 3 (13)، 87- 104. قلیچ لی، بهروز و مشبکی، اصغر. (1385). “نقش سرمایه اجتماعی در ایجاد سرمایه فکری (مطالعه دو شرکت خودرو ساز ایرانی)”. فصلنامه دانش مدیریت، 19 (1)، 125- 147. قلیچ لی، بهروز، سید حمید، خداداد حسینی و اصغر، مشبکی. (1387). “نقش سرمایه فکری در ایجاد مزیت رقابتی: مطالعه موردی دو شرکت خودروساز ایرانی”. دو ماهنامه دانشور رفتار، 15، 109- 124. لطفی زاده، فرشته. (1385). بررسی وضعیت سرمایه فکری در بین صادر کنندگان کاشی و سرامیک. پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت دولتی، دانشگاه آزاد تهران مرکز. مجتهدزاده، ویدا، علوی طبری، سیدحسین و مهدی زاده، مهرناز. (1389). “رابطه سرمایه فکری (انسانی، مشتری و ساختاری) و عملکرد صنعت بیمه (از دیدگاه مدیران)”. فصلنامه بررسیهایحسابداریوحسابرسی، 17 (60)، 109- 119. نورعلی زاده، رحمان و نورعلیوند، حسین. (1391). سرمایه فکری در سازمان. برگرفته از سایت www.aftabir.com. یزدانی، حمید رضا. (1387). بررسی روابط متقابل میان اجزای سرمایه فکری و تأثیر آن بر عملکرد سازمان شعب بانک ملت تهران. پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت دولتی، دانشکده مدیریت دانشگاه تهران. Arenas, T., and Lavanderos, L. (2008). “Intellectual capital: object or process” Journal of Intellectual Capital, (1), 77- 85. Bontis, N., Chua, W., and Richardson, S. (2000). “Intellectual capital and business performance in Malaysian industries”. Journal of Intellectual Capita, 1 (1), 85- 100. Bontis, N. (2002). “Intellectual capital disclosure in Canadian corporations”. Journal of Human Costing and Accounting, 3 (3), 9- 20. Bontis, N. Serenko, A. (2009). “A causal model of human capital antecedents and consequents in the financial services industry”. Journal of Intellectual Capital, 10 (1), 53- 69. Brooking, A. (1996). Intellectual capital. London: International Thompson Business Press. Change, S. L. (2007). Valuing intellectual capital and firms performance: modifying value added intellectual coefficient (vaic) in Taiwan IT industry. Unpublished doctoral dissertation, Gate University. Chen, G. P., and Pheng L. K. (2004). “Disclosing intellectual capital in company annual reports evidence from Malaysia”. Journal of Intellectual Capital, 5 (3). 500- 510. Chen, J., Zhu, Z., and Xie, H. Y. (2004). “Measuring intellectual capital: a new model and empirical study”. Journal of Intellectual Capital, 5 (1), 195- 212. Chu, S. K.W., Chan, K. H., Yu, K.Y., Ng, H. T., and Wong, W. K. (2011). “An empirical Study of the impact of intellectual capital on business performance”. Journal of Information & Knowledge Management, 11(5), 1- 24. Cohen, S., and Kaimenakis, K. (2007). “Intellectual capital and corporate performance in knowledge- intensive SMEs”. The Learning Organization Journal. (3), 241-462. De Castro, G., and Pedro L. S. (2008). “Intellectual capital in high-tech firms: The case of Spain”. Journal of Intellectual Capital, 9 (1), 25- 36. Edvinsson, L. and Malone, M. S. (1997). Intellectual capital: Realizing your Company’s. True value by finding its hidden brainpower. New York, NY: Harper Business. Guthrie, J., Petty, R., Yongvanich, K., and Ricceri, F. (2004). “Using content analysis as a research method to into intellectual capital reporting”. Journal of Intellectual Capital, 5 (2), 282- 293. Hsiu - Yueh H. (2006). Knowledge management and intellectual capital. Unpublished doctoral dissertation, Southern Illinois University Carbondale. Nazari, J. A., and Herremans, I. (2007). “Extended VAIC model: measuring intellectual capital components”. Journal of Intellectual Capital, (4), 595- 609. Petty, R., and Guthrie, J. (1999). Managing intellectual capital from theory to practice. Anstralian CPA. Roos, G., and Roos, J. (1997). “Measuring your company intellectual performance”. Long Range Planning, 30 (3), 413- 426. Roos, J. G., Roos, N., Dragonetti, C., and Edvinson, L. (1997). Intellectual capital: Navigating the new business landscape. London: Macmillan Press, LTD. Sanchez, P. Chaminade, C., and Olea, M. (2008). “Management of intangible an attempt to build a theory”. Journal of Intellectual Capital, 1 (4), 312- 327. Seetharaman, A., Helmi, H., and Saravanan, A. (2002). “Intellectual capital accounting and the reporting in knowledge economy”. Journal of Intellectual Capital, 3 (2), 128- 148. Stewart, T. A. (1997). Intellectual capital: the new wealth of nations. New York, NY: Doubleday Dell Publishing Group. Tayles, M. (2007). “Intellectual capital, management accounting practice and corporate performance perceptions of manager”. Accounting, Auditing & Accountability Journal, 20 (4), 522- 584. Zhu, A. Z. (2003). “The intellectual capital web a systematic linking of intellectual capital and knowledge management”. Journal of Intellectual Capital, 4 (1), 34- 48. Zou, X., and Huan, T. C. (2011). “A study of the intellectual capital’s impact on listed banks’ performance in China”. African Journal of Business Management, 5 (12), 5001- 5009.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 4,522 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 3,084 |