
تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,705 |
تعداد مقالات | 13,970 |
تعداد مشاهده مقاله | 33,518,946 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 13,279,063 |
توصیف و نقد دستوری مجموعه کتاب های آموزش فارسی به فارسی جامعه المصطفی العالمیه | |||||||||||||||
فنون ادبی | |||||||||||||||
مقاله 7، دوره 7، شماره 2، بهمن 1394، صفحه 71-86 اصل مقاله (464.72 K) | |||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||
نفیسه رئیسی* 1؛ محسن محمدی فشارکی2 | |||||||||||||||
1پژوهشگر پسا دکتری بنیاد ملی نخبگان، اصفهان، ایران | |||||||||||||||
2دانشیار گروه زبان و ادبیّات فارسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران | |||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||
زبان فارسی به عنوان زبان دوم جهان اسلام با معارف این دین الهی رابطه تنگاتنگی دارد بنابراین یادگیری زبان فارسی در کنار آموزههای اسلامی و شیعی برای طلاب غیرفارسی زبان راهگشاست. با توجه به این رابطه مهم، جامعه المصطفی العالمیه میکوشد در بستر زبان فارسی به پرورش پژوهشگر اسلامی، مترجم و مبلغ اسلامی بپردازد. در همین راستا مرکز آموزش زبان و معارف اسلامی که زیر مجموعه جامعه المصطفی محسوب میشود، مجموعهای به نام آموزش فارسی به فارسی در هشت کتاب منتشر کرده است که هم اکنون در مراکز مختلف جامعه المصطفی در داخل و خارج از کشور تدریس می گردد. اهداف والای این کانون شیعی، اهمیت و حساسیت تألیف و تحلیل کتابهای آموزشی آن را جلوهگر میکند در نتیجه درستی و دقت آنها توجه و پژوهش بیشتری را نیاز دارد. هدف از نگارش این مقاله توصیف و نقد دستوری این مجموعه آموزشی است. پژوهش حاضر پس از معرفی جامعه المصطفی العالمیه، به اهمیت و شیوههای دستورآموزی به غیر فارسی زبانان میپردازد و در کنار معرفی مباحث دستوری لازم برای فارسی آموزان، کتابهای هشت جلدی آموزش فارسی به فارسی را از لحاظ دستوری توصیف میکند. سپس مشکلات دستوری این کتابها را در ده بخش جداگانه با ارائه نمونه بررسی مینماید. مقاله با ارائه راهکارهایی برای بهبود مباحث دستوری این مجموعه آموزشی و نیز سایر کتابهای آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان، پایان مییابد. | |||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||
جامعة المصطفی العالمیة؛ آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان؛ مجموعه کتابهای آموزش فارسی به فارسی؛ دستور زبان فارسی | |||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||
مقدمه زبان فارسی پشتوانه ادبی، فرهنگی و تاریخی سرشار و نیرومندی دارد که آن را در میان زبان زنده دنیا برجسته و بازشناخته کرده است. این زبان نه تنها توانسته است در کنار فرهنگ پربار و پردامنه اسلام به حیات خود ادامه دهد بلکه با پذیرایی از آن، پس از زبان عربی دومین زبان اسلام شناخته میشود، زبان فارسی نخست خود از دین اسلام تأثیرات عمیقی پذیرفت ولی نظر به دیرینگی، پویایی، پیشینه فرهنگی و حجم واژگانی فراوان توانست پیام اسلام را به شرق و غرب جهان برساند، پس آشنایی با آن برای مسلمانان جهان راهگشا و پیشبرنده پژوهش های اسلامی و استوار کننده اندیشه های آیینی و سازمان دهنده آرای آنهاست. اهمیت یادگیری و آموزش زبان فارسی در جهان اسلام از دیدگاه های زیر ارزشمند است: 1ـ بارور بودن معارف اسلامی بویژه مضامین عرفانی در زبان فارسی 2ـ وجود گنجینه های پر ارزش نسخه های خطی به زبان فارسی در سراسر جهان 3ـ پیام آور اسلام در بسیاری از کشورهای جهان چون هند، چین و ترکیه چینیان در ابتدا اسلام را با زبان فارسی شناختند، "تعلیمات اسلامی در چین که «تعلیمات مسجدی» نیز نامیده میشود، از اولین سال های ورود مسلمانان به آن کشور سابقه دارد، در مدارس مسجدی حدود چهارده کتاب درسی مرجع تدریس می شود که شش جلد آن به زبان فارسی است" (امیدوارنیا، 1378: 95). همبستگی بین آیین اسلام و زبان فارسی موجب گردید که تازه مسلمانان چین زبان فارسی را بیاموزند و بسیاری از اصطلاحات مذهبی این دین را به فارسی نام گذاری کنند. "در دوران سلطنت قراخان، اولین حاکم مسلمان منطقه سین کیانگ چین، مدارس دینی در سراسر منطقه گسترش یافت که تعداد آن بالغ بر 2262 باب بود و در تمامی این مدارس تدریس و آموزش زبان فارسی از دروس اصلی به حساب میآمد." (سابقی، 1384: 85)، حتی از نظر تعدادی از صاحبنظران (پور نعمت رودسری، 1380و جانگ لی مینگ، 1384) قدیمیترین دستور زبان فارسی به فارسی به نام «منهاج الطلب» در چین توسط فردی به نام محمد بن الحکیم الزینیمی الشندونی الصینی نوشته شده است. در کشورهای منطقه غرب جهان اسلام نیز چون الجزایر، تونس و مغرب زبان فارسی نقش بسزایی در نشر فرهنگ اسلامی و تمدن آن ایفا کرده است و چون "این زبان با زبان قرآن مشترکات فراوانی دارد بدون فهم آن احاطه بر گنجینه عظیم و میراث گرانبهای منابع دینی و علمی اسلام میسر نمیشود" (موسی، 1382: 118). در میان اقوام مسلمان آسیای صغیر نیز اصطلاحات اسلامی فارسی فراوان به چشم میخورد (قیرلانگیچ، 1382). تأسیس جامعة المصطفی العالمیة در سال های نخستین پس از پیروزی انقلاب برخی فراگیران خارجی برای تحصیل علوم اسلامی به ایران روی آوردند، در سال 1358 شورای سرپرستی فراگیران غیر ایرانی برای پاسخگویی و ساماندهی وضعیت تحصیلی و معیشتی ایشان تشکیل شد. در سال 1365 این شورا با تحول ساختار و گسترش حوزه ماموریت به «مرکز جهانی علوم اسلامی» تغییر نام داد و به ثبت رسید. سال 1386 مرکز جهانی علوم اسلامی با سازمان مدارس و حوزه های علمیه خارج از کشور تلفیق گشت و «جامعة المصطفی العالمیة» بنیان نهاده شد که مرکز اصلی آن در شهر قم است و در چند شهر دیگر چون تهران، اصفهان و گرگان شعبه دارد. " اهداف این نهاد علمی عبارتند از: 1ـ تربیت مجتهدان، پژوهشگران، مدرسان و مبلغان پارسا و متعهد 2ـ تبیین و تعمیق اندیشه قرآنی و گسترش نظریه های اسلامی 3ـ گسترش اسلام ناب محمدی (ص)، مبتنی بر آموزههای اصیل اسلامی" (شناسه، 1388: 2) در جامعة المصطفی این اهداف در بستر زبان فارسی گسترده شده است. تنوع زبانی طلاب و وجود نداشتن استادان آشنا با زبانهای مختلف، عدم امکان تهیه متون درسی ویژه هر زبان، نیاز طلاب به زبان رسمی کشور و نیازهای آموزشی، ارتباطی و فعالیت های فرهنگی ایشان ایجاب میکند در گام اول زبان فارسی را بیاموزد. مرکز آموزش زبان و معارف اسلامی که زیر مجموعه جامعة المصطفی است، مجموعهای به نام آموزش فارسی به فارسی در هشت کتاب تدوین کرده است که هم اکنون در مراکز مختلف جامعة المصطفی در داخل و خارج از کشور تدریس میشود. هدف از نگارش این مقاله توصیف و نقد دستوری این مجموعه آموزشی است. اهمیت دستور زبان در آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان هر انسانی بسیاری از اصول و قواعد زبان مادری خود را در محیط زبانی از گویشوران به صورت غریزی میآموزد، بنابراین در آموزش های اولیه برای سخن گفتن و نوشتن نیازی به آموختن دستور زبان مادری و قواعد آن ندارد اما برای زبان خارجی چنین نیست. زیرا زبان آموز بر زبان بیگانه تسلط کافی ندارد در نتیجه برای یادگیری نظاممند مهارت های چهارگانه زبان آموزی باید به دستور زبان هم توجه بسیاری داشته باشد. شکی نیست اگر بخواهیم فارسی را بهعنوان زبان خارجی به بیگانگان بیاموزانیم، دستور فارسی برای این کار لازم خواهدبود. البته شیوه آموزش دستور فارسی به ایشان و مواد درسی آن با آنچه و آنطور که به اهل این زبان درس داده میشود، تفاوت فراوانی دارد. هر زبان آموز به هر شیوه که فارسی را بیاموزد باید توانایی برقراری ارتباط و اندیشیدن با آن را داشتهباشد و این دستور زبان است که درستی و کاربرد این تواناییها را نظام میبخشد و راهی برای کشف راز زبان فارسی فراروی زبانآموز میگشاید تا از طریق آن بتواند به لطف سخن گفتن دری پی برد. کمک زیبا نویسی، کوتاه نویسی و آسان سازی پیام رسانی اهمیت آموزش دستور زبان را بیشتر جلوه میدهد. مهارت های دستوری که از یک زبان آموز غیر فارسی زبان در یادگیری زبان فارسی انتظار میرود، عبارتند از: «1- توان تشخیص بین اقسام گوناگون کلمه و اجزای آن 2ـ تشخیص جایگاه و نقش صرفی و نحوی کلمه 3ـ تشخیص صحیح انواع جمله از لحاظ وجه، زمان و ... 4ـ تولید جمله های مختلف طبق قواعد زبان دوم» (ذوالفقاری، 1384: 39) شیوههای دستور نویسی در زبان فارسی هیچ زبانی از داشتن دستور زبان بی نیاز نیست و تدوین و تنظیم آن برای زبان و اهلش اجتناب ناپذیر است. خواندن، نوشتن، شنیدن و گفتن مهارت هایی زبانی هستند که با علم دستور زبان نظام می یابند و راه صحیح و روشن را میپیمایند. آشنایی و فهم درست متون کهن هر زبانی که میراث فرهنگی آن است به کمک دستور زبان صورت میپذیرد. مقابله با هرج و مرج زبانی و نیز نفوذ زبانهای بیگانه کاری است که از عهده دستور زبان بر میآید. واژه سازی هدف دیگر دستور است و از همه مهمتر آموزش هر زبانی چه برای اهل آن و چه بیگانگان به دستور زبان نیاز دارد. متناسب با هدفی که دستور زبان فارسی دنبال میکند، دستور نویسی انواع مختلفی دارد، در یک تقسیم بندی کلی میتوان دستور زبان را به دو نوع آموزشی و توصیفی تقسیم کرد. "دستور زبان توصیفی هدفش توصیف سیستم زبانی و اجزای آن است بی آن که هدفی مبتنی بر چگونگی کاربرد صحیح زبان در ارتباطات میان انسان ها برای چنین توصیفی منظور شود و دستور زبان آموزشی هدفش ارائه روش های صحیح کاربرد سیستم زبانی در ایجاد ارتباط میان انسان ها میباشد" (لطفی پور ساعدی، 1362: 110). زندی مقدم (1385) غیر از دو نوع توصیفی و آموزشی، نوع سومی را هم معرفی کرده است که هر دو جنبه آموزشی و توصیفی را با هم دارد و برای هر کدام از میان دستور زبان های فارسی نمونه هایی ذکر کرده است: ـ آموزشی: دستور زبان فارسی امروز از غلامرضا ارژنگ، دستور زبان فارسی(1) از حسن احمدی گیوی و حسن انوری، دستور زبان فارسی از پرویز ناتل خانلری. ـ توصیفی: توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی از محمد رضا باطنی، مبانی علمی دستور زبان فارسی از احمد شفایی، دستور امروز از خسرو فرشیدورد. ـ توصیفی ـ آموزشی: دستور زبان جامع فارسی از عبدالعظیم همایونفرخ، راهنمای دستور زبان فارسی برای همه از محمدرضا دایی جواد. باطنی (1370) معتقد است دستور زبان به سه روش نوشته می شود: سنتی، ساختاری و گشتاری ـ زایشی. تاج الدین و عشقوی (1391) در آموزش زبان فارسی به خصوص بخش دستوری روش ساختاری و رویکرد ارتباطی را معرفی میکند. ایشان رویکرد ارتباطی را ترجیح می دهند زیرا کاربرد دستور زبان در آن ملموستر است. اگر ترتیب تدوین دستور به شکلی باشد که زبان آموز ابتدا قاعده دستوری را بیاموزد و سپس از طریق استفاده از مثال های متعدد، آن قواعد را تمرین کند، با روش «قیاسی» (نوروزی خیابانی، 1378: 24) یا «انتزاعی یا از کل به جزء» (میرطباطبایی، 1388: 39) روبرو هستیم و اگر بر عکس زبان آموزان مثال ها را بشنوند یا بخوانند و در ذهن خود تجزیه و تحلیل نمایند و از این طریق قواعد حاکم بر آن مثال ها را خود کشف کنند، روش آموزش دستور روش «استقرایی» (نوروزی خیابانی، 1378: 24) یا «غیر انتزاعی یا از جزء به کل» (میرطباطبایی، 1388: 39) خواهد بود. بدیهی است که روش قیاسی که به استفاده از شرح و توضیح دستوری خارج از متن برتری میدهد و زبان آموز را با معمای حل شده رو برو میکند، با نگرشهای جدید دستوری هماهنگ نیست و مهمترین اشکال آن این است که دستور زبان به صورت کاربردی در ذهن زبان آموز نهادینه نمیشود و تنها انباشتی از قواعد و بایدها و نبایدها را برای او به ارمغان میآورد. در روش استقرایی، زبان آموزان مسیر از جزء به کل را دنبال میکنند و در پایان هر درس از قواعد و مفاهیم دستوری مورد نظر آگاهی مییابد. توانایی استفاده از نکات دستوری مهمترین هدف این روش است. مباحث دستوری لازم برای زبان آموزان غیر فارسی زبان تعیین مباحث دستوری برای زبان آموزان غیر فارسی زبان کار دشوار و مشکلآفرینی است. در این زمینه دیدگاههای متفاوتی ارائه میشود، اما آنچه در تعیین این محدوده جای بحثی ندارد، این است که مقولههای دستوری باید به نسبت بسآمد و کاربرد آنها در زبان مشخص و ارائه شود و به قواعد نادر و استثنایی کمتر توجه شود. فرشیدورد معتقد است: "مهمترین مباحث دستور برای دانشجویان زبان خارجی این مباحث است: فعل، واجشناسی، حرف اضافه، حروف ربط، ضمیر و ساختمان جمله" (فرشیدورد، 1356: 761). مشکوة الدینی به این نتیجه رسیدهاست که "هفت دسته سازهها و ساختهای نحوی به سبب بسآمد کاربردی آنها، در آموزش زبان فارسی به زبان آموزان غیربومی اهمیت خاص دارد: گروه اسمی، گروه فعلی، گروه صفتی، گروه حرف اضافهای، گروه قیدی، جمله ساده و جمله مرکب." (مشکوة الدینی، 1382: 102). وی در همان مقاله مهمترین مقولههای گروه اسمی و فعلی را که پربسآمدترین مباحث دستوری هستند، چنین طبقهبندی میکند: گروه اسمی: صورتهای جمع اسم، نشانه نکره، حروف وابسته پیشین و ضمایر. گروه فعلی: فعل رابط یا وجودی بودن، فعل داشتن، فعلهای دیگر با ارائه بن حال و بن ماضی، شناسه فعل، فعل حال ساده، فعل ماضی ساده، فعل امر، فعل حال استمراری، فعل آینده، فعل ماضی نقلی، فعل ماضی بعید، صورتهای فعل مرکب، فعل حال التزامی در صورت ساختی و فعل مجهول. ذوالفقاری نیز در طرح برنامه درسی آموزشی زبان فارسی به ملل مسلمان، وسعت و توالی مفاهیم زبانی را به سه سطح مقدماتی، میانه و پیشرفته تقسیم کردهاست و مباحث و مقولههای دستوری را بر اساس بسآمد، سادگی و ترتیب منطقی در این سه سطح چنین میآورد: سطح مقدماتی: جملات ساده و کوتاه، نشانههای آوایی و خطی، ضمیر شخصی جدا و پیوسته، اسمهای اشاره، صرف فعل داشتن، جملههای سوالی بله و خیر، فعلهای است و نیست، اعداد یک تا صد، حروف اضافه پرکاربرد، قید زمان و مکان، مثبت و منفی کردن فعل، جملههای امر و نهی، صفت، مضارع مستمر، علایم جمع، برخی پیشوندهای پرکاربرد، ادوات پرسش، ترکیب سازی، ی میانجی، کسره اضافه، تشدید، هم نویسهها، مترادف و متضاد. سطح میانه: جملههای ساده و بلند، نهاد و گزاره، ضمیر پرسشی و مبـهم، ترکیبهای وصفی و اضافی، صامتهای میانـجی، همخانواده، تنوین، اعداد صد تا هزار، حروف اضافه ساده، قید، الف مقصوره، جمعهای عربی، صفت، مضارع اخباری و التزامی، علائم تصغیر، نام آواها، پسوند و پیشوند، ادامه ادوات پرسش، ترکیب سازی، تبدیل جملههای بلند به کوتاه، فعل گذرا و ناگذرا، مشتق و حروف اضافه + فعل. سطح پیشرفته: جملههای ساده، مرکب و بلند، ضمیر تعجبی و اشاره، نقل قول مستقیم و غیر مستقیم، هم خانواده، اعداد هزار به بالا، حروف اضافه مرکب، قید، جمع مکسر، صفت، پیشوند و پسوند، ادوات پرسش، ترکیب سازی، انواع فعل گذرا، معلوم و مجهول، کلمات مشتق، حروف اضافه + اسم (ذوالفقاری، 1384: 34). توصیف کتابهای آموزش فارسی به فارسی آموزش زبان فارسی در کتابهای آموزش فارسی به فارسی به روش مستقیم و بدون استفاده از زبان واسطه یا ترجمه انجام میپذیرد. هدف از آموزش فارسی به زبان آموزیان جامعة المصطفی پرورش پژوهشگر اسلامی، مترجم و مبلغ است و آمادگی طلبههای خارجی برای حضور در جامعه ایرانی و تحصیل در مقاطع بالاتر در حوزههای اسلامی مهارت ایشان را نمایش میدهد. در نظر گرفتن چنین هدفی در نگارش کتابهای آموزش فارسی به فارسی حساسیت را در تألیف و تحلیل آنها بالا خواهد برد. در نتیجه درستی و دقت آنها توجه و پژوهش بیشتری را نیاز دارد. لازم است پیش از ورود به مباحث دستوری، کتابهای آموزش فارسی به فارسی از لحاظ صوری توصیف شوند: کتاب اول در دو جلد با قطع رحلی، تمام رنگی و صفحات گلاسه در 368 صفحه به چاپ رسیده است، جلد اول آن هشت درس دارد و با هدف آموزش مهارتهای شنیداری و گفتاری زبان فارسی با استفاده از واژهها و جملات پایه و تصاویر آموزشی در 112 صفحه تهیه و تدوین گردیدهاست. جلد دوم کتاب اول شامل دوازده درس در 255 صفحه با همان ظاهر جلد اول و با هدف تقویـت و تثبیت مهارت شنیداری و گفتاری زبانآمـوزان به آموزش مـهارتهای نوشتاری و خوانداری میپردازد. کتاب دوم، سوم و چهارم در قطع رحلی و تصاویر رنگی با هدف آموزش چهار مهارت زبان آموزی هر کدام در بیست درس به چاپ رسیده است. پایان هر کتاب از واژه نامه تصویری بهرهمند است. کتابهای پنجم، ششم، هفتم و هشتم در قطع وزیری و با تصاویر سیاه و سفید بیشتر بر خواندن، نوشتن، درک مطلب و ادبیات فارسی تکیه دارد. این چهار کتاب هم هر کدام به بیست درس تقسیم میشود. هر هشت جلد این مجموعه کتاب کار دارد. مباحث دستوری کتاب های آموزش فارسی به فارسی از لحاظ شیوه دستوری کتاب های آموزش فارسی به فارسی رویکردی آموزشی، سنتی و استقرایی دارند. قواعد دستوری در این مجموعه در بخشی از کتاب به نام نکتهها ارائه میشود. مثالهای هر بخش در قالب جمله و نه متن میآید و معمولاً در ادامه به تمرینهایی مرتبط ختم میگردد. در جدول زیر مفاهیم زبانی و قواعد دستوری هر کتاب توصیف میشود. لازم به ذکر است که کتاب هشتم این مجموعه اصلاً به دستور زبان نپرداخته است.
جدول1. مباحث دستوری کتاب های یک تا سه
جدول2. مباحث دستوری کتابهای چهار تا هفت
مشکلات دستوری کتاب های آموزش فارسی به فارسی 1. نادرستیهای دستوری گاهی مؤلفان کتاب در توضیح و شرح قواعد دستور به راه نادرستی رفتهاند. در این بخش این نادرستیها در محتوای بخش نکتههای کتاب با ذکر نمونههایی بررسی میشود: 1ـ1. در کتاب سوم صفحه 17 برای معرفی شناسه در فعل ماضی، فعل رفتن صرف شده و شناسه هر صیغه با خط تیره مشخص شدهاست. از آنجایی که فعل ماضی در صیغه سوم شخص مفرد شناسه ندارد و این نکته در متن کتاب هم ذکر شده است با این حال باز زیر فعل رفت خط کشیده شدهاست. این کار سبب ابهام زبان آموز میشود.
شکل1. معرفی شناسه در فعل ماضی 2ـ1. در کتاب چهارم آمدهاست که "ساده ترین و کوتاه ترین جمله در زبان فارسی از دو بخش نهاد و فعل درست میشود." (زهرایی، فردی، 1389: 16). این تعریف با جمله های یک جزئی در زبان فارسی سازگار نیست، "در پارهای از جملهها برای رعایت اختصار یا به حکم ساختمان جمله و عرف زبان، فعل حذف میشود یا جمله اصلا فعلی ندارد." (احمدی گیوی و انوری، 1390، ج 2: 332). از این نمونه جمله های میتوان به جمله هایی که در تعارف، دعا، نفرین، قسم و امثال آن به کار میرود اشاره کرد؛ سلام، به سلامت، افسوس، به به، به خدا. 3ـ1. در کتاب چهارم برای توضیح نقش مفعولی ذکر شدهاست که "هر واژهای که پیش از «را» بیاید یا بتوان پس از آن «را» اضافه کرد، نقش مفعولی دارد." (زهرایی و فردی، 1389: 150). چنین قانونی وقتی صحیح است که «را» در جمله از نوع رای مفعولی باشد و شامل انواع «را»، چون رای حرف اضافه و رای فک اضافه نباشد مانند این مثال ها؛ تو را گفتم، خدا را خوش نمیآید، گیتی را جمله در شرر گرفت. 4ـ1. در کتاب پنجم، درس دوازدهم اهمیت فعل در تکمیل جمله یادآوری میشود و جملاتی که فعل ندارند، ناقص معرفی میگردند ولی جمله «امام خمینی مردم را دعوت کرد» یک جمله کامل شناختهشدهاست در صورتی که فعل کامل جمله «دعوت کرد به» و گذرا به متمم است؛ پس حذف متمم غیر ممکن است و به معنای جمله آسیب میرساند. 2. نقص تعریف قواعد و نکات دستوری تعریف قواعد دستوری باید جامع و مانع باشد به طوری که به دقت محدوده معقوله دستوری مورد نظر را مشخص کند. زبان تعریف باید ساده و خالی از ابهام باشد تا ذهن زبانآموز دچار آشفتگی نشود. این بخش قسمتی از نارساییها و نادرستیهای تعریفی این مجموعه آموزشی را بررسی میکند: 1ـ2. در کتاب سوم در تعریف شناسه آمده است که "شناسه نشانه فعل است و همانند نهاد، شخص فعل را مشخص میکند." (فردی و زهرایی، 1390: 17). این تعریف کامل نیست زیرا شناسه به جز شخص، شمار و عدد فعل را هم تعیین میکند. تعریف کامل و ساده آن چنین است: «شناسه جزئی از فعل است که در هر صیغه تغییر میکند و مفهوم شخص و عدد را به فعل میافزاید." (خانلری، 1386: 25). مشکل دیگر مبحث شناسه در این کتاب جداسازی و در نظرگرفتن دو نوع شناسه ماضی و مضارع است. در صورتی که در زبان فارسی تنها یک نوع شناسه وجود دارد و تفاوت شناسه در صیغه های ماضی و مضارع این است که شناسه سوم شخص مفرد در فعل ماضی ظاهر نمیشود. 2ـ2. مؤلفان در کتاب چهارم در تعریف ضمیر مشترک چنین نگاشتهاند "ضمیر مشترک کلمهای است که میتواند به جای همه ضمیرهای شخصی استفاده شود." (زهرایی و فردی، 1389: 62). تعریف گویا و کامل نیست زیرا خصوصیت ممتاز ضمیر مشترک صورت یکسان و تغییر ناپذیر آن برای همه اشخاص فعل است. تعریف کاملتر چنین است: "ضمیر مشترک کلمهای است که همیشه یک صورت دارد، اما جای شش صیغه ضمیر ممکن است بهکار رود." (خانلری، 1386: 203). 3ـ.2. در کتاب چهارم تعریف مسند ناقص است: "مسند به صفت یا حالتی میگویند که به مسندالیه نسبت میدهند." (زهرایی و فردی: 1389: 94). اولاً حالت نوع دستوری نیست و ثانیاً اسم و ضمیر هم میتوانند نقش مسندی بپذیرند. پس "مسند، صفت یا اسم یا ضمیری است که فعل اسنادی به آن نیاز دارد و آن بهتنهایی یا همراه وابستههایی به کمک یکی از فعلهای اسنادی به نهاد نسبت داده میشود." (گیوی و انوری، 1390، ج 2: 124). 1ـ4ـ2. در کتاب چهارم تعریف جمله چنین آمده است: "جمله مجموعهای از واژهها است که پیامی را از گوینده به شنونده یا از نویسنده به خواننده میرساند." (زهرایی و فردی، 1389: 160). این تعریف ناقص و مبهم است. زیرا جملاتی در فارسی وجود دارد که تنها از یک واژه ساخته شدهاند. تعریفهای پیشنهادی چنین است: "جمله یک یا مجموعه چند کلمه است که بر روی هم پیام کاملی را برساند." (خانلری، 1386: 10). "جمله بزرگترین واحد زبانی است که دربردارنده پیام است." (وفایی، 1390: 17). 2ـ4ـ2. در همین بخش جمله امر جملهای معرفی شده است که "به انجام یا ترک کاری دستور می-دهد." (زهرایی و فردی، 1389: 160). جملهای که به ترک کاری دستور می-دهد، جمله نهی است. پس تعریف درست چنین پیشنهاد می-شود: "در جمله امری از کسی میخواهیم کاری را انجام بدهد یا حالتی را بپذیرد." (خانلری، 1386: 131). 5ـ2. در درس دوازدهم کتاب پنجم، در تعریف فعل آمده است که "فعل جزء اصلی جمله است که انجام گرفتن کاری و یا روی دادن حالتی را نشان میدهد." (فردی، 74) این تعریف مفهوم زمان فعل را فروگذاشتهاست. میتوان تعریف را چنین ارائه داد: "فعل آن کلمهای است که دلالت میکند بر کردن کاری، یا روی دادن امری یا داشتن حالتی در زمان گذشته، اکنون یا آینده." (خانلری، 1386: 17) 3. کاستیها و نارساییهای دستوری تعیین برنامه و طرح دستوری مناسب سبب میشود مؤلفان کتابهای آموزش زبان فارسی نکته لازمی را فروگذار نکنند. در این هشت کتاب که هدف مؤلفان آنها فراگیری چهار مهارت اصلی زبان آموزی برای فارسی است، جای پرداختن یا توجه بیشتر به ساختارها و قواعد دستوریای چون فعل گذار و ناگذر، جمله مرکب، جمله شرطی، جملات معلوم و مجهول، کلمه مشتق، ضمیر تعجبی، نام آواها، علامت تصغیر و بدل خالی است. از طرف دیگر در توضیح مطالب دستوری ذکر شده در این مجـموعه آموزشی کاستیها و نارساییهایی دیده میشود. نمونههای زیر انواع این کاستی را را نشان میدهد: 1ـ3. در کتاب دوم صفحه 31 ضمیر منفصل سوم شخص جمع «آنها» تعیین شده است. باید گفت که صورت متداولتر این ضمیر در کتابهای دستوری و زبان فارسی معیار «ایشان» است و در کتابهای دستوری اندکی چون دستور زبان فارسی معاصر ژیلبر لازار، دستور زبان فارسی مهدی مشکوة الدینی و دستور مفصل امروز خسرو فرشیدورد «آنها» نیز بعد از ایشان ذکر شده است که برای تکمیل این بخش بهتر است در این مجموعه آموزشی «ایشان» هم به عنوان ضمیر سوم شخص جمع معرفی شود، همچنان که در متن این مجموعه نیز از ضمیر «ایشان» بسیار استفاده شده است.
شکل2. ضمیر منفصل سوم شخص
2ـ3. در کتاب پنجم صفحه 104 در تعریف اسم ساده از «تکواژ» برای توضیح «یک جزء» استفاده شده است در صورتی که قبلاً توضیحی درباره آن نیامده است. 4. تکرار مطالب تکرار در آموزش زبان وقتی مفید است که دامنه بحث نسبت به پیش از آن گسترش یابد. برخی از ساختارهای دستوری در یک جلسه و یک درس جذب ذهن نمیشوند و زبانآموز آنها را در مراحل متعدد و با فواصل زمانی و به کمک ساختارهای میانی میآموزد. در تکامل تدریجی مباحث دستوری با کمک تکرار به زبانآموز فرصت میدهیم، الگوهای دستوری را چندین بار در متنهای اصیل مرور کند و در عین حال به تثبیت مطالب قبلی در ذهن بپردازد و کمی مبحث مورد نظر را، پیشرفتهتر مدنظر قرار دهد. اما در این مجموعه آموزشی به تکرارهایی برمیخوریم که ویژگیهای مطلوب تکرار یعنی تکامل یا گسترش را ندارند و حتی ممکن است برعکس سبب کسالت زبان آموز گردد. به عنوان مثال: 1ـ4. مبحث اسم مرکب در کتاب چهارم صفحه 134 و در کتاب پنجم صفحه 104 تکرار شده است. 2ـ4. کاربرد «یکی از» همراه با صفت عالی در کتاب چهارم صفحه 126 و در کتاب هفتم صفحه 55 توضیحی کاملاً تکراری دارد. 5. بیتوجهی به توالی و نظم منطقی مباحث دستوری در کتابهای آموزشی سازماندهی محتوا باید به شیوه منطقی انجام پذیرد، برای رسیدن به این هدف توجه به معیارهایی همچون سیر ساختار منطقی مطالب، حرکت از ساده به مشکل، توجه به اصل گسترش تدریجی و توجه به پیشدانستههای آموزندگان راهگشاست. بر این پایه آموزش دستور در خلال این مجموعه آموزشی از این قاعده جدا نیست، سلسله مراتب منطقی مباحث دستوری وقتی بهدست میآید که قبل از تألیف کتاب آموزشی، طرح استوار و قدرتمندی برای هر مهارت برنامهریزی شود. "در تعیین تقدم و تأخر و ترتیب گزینش ساختهای دستوری برای تدوین و ارائه به زبان آموزان لازم است، همواره سه اصل بسآمد کاربردی، ملموس بودن و سادگی مورد توجه قرار گیرد و بر پایه آن به ترتیب از هر دسته ساختها، بخش مناسب انتخاب و تدوین شود." (مشکوة الدینی، 1382: 109) به هر صورت نداشتن نظم و ترتیب منطقی در بیان مباحث و ساختارهای دستوری مهمترین نارسایی این مجموعه آموزشی است. مؤلفان کتابهای آموزش زبان فارسی باید به این نکته توجه کنند که متنهای درسی را به صورتی تدوین نمایند که در تناسب و هماهنگی مستقیم با معرفی ساختهای دستوری باشد. ابهام و دلسردی زبانآموز مهمترین پیآمد این مشکل است. نمونههای زیر قاعده توالی منطقی را نقض کردهاند: 1ـ 5. تشدید در صفحه 45 کتاب دوم تدریس شده است ولی در کتاب اول با واژههایی رو برو میشویم که مشدّد هستند: «مثلّث» کتاب اول بخش دوم صفحه 57، «ذّره بین» در همان کتاب صفحه 96. 2ـ 5.فعل پیشوندی در کتاب سوم صفحه 79 درس داده میشود ولی نمونههای آن در متن کتاب دوم به چشم میخورد: «در آوردن» کتاب دوم صفحه 76، «برداشتن» در همان کتاب صفحه 88. 3ـ 5.ترکیب اضافی و وصفی در کتاب دوم صفحه 69 بررسی شده ولی در متن کتاب اول صفحه 232 «خانم لاغر» و در صفحه 255 همان کتاب «غذای محمد» به کار رفته است. 4ـ 5. غیر از چنین نمونههایی گاهی قاعده و ساختار دستوری ای توضیح داده میشود در صورتی که به قواعد پیش نیاز آن هنوز پرداخته نشده است. مثلا: 1ـ4ـ 5. کتاب سوم در کل درباره فعل فارسی و زمان های مختلف آن است ولی فعل و اهمیت آن در کتاب پنجم صفحه 74 تدریس شده است و میدانیم شناخت فعل پیشنیاز آشنایی با زمان های مختلف آن است. 2ـ4ـ 5. فعل سببی در کتاب چهارم صفحه 46 تدریس میشود ولی زبان آموزان با مفعول در اواخر همین کتاب در صفحه 150 آشنا میشوند. 6. آشفتگی در نامگذاری اصطلاحات دستوری مهمترین ویژگیای که باید در نامگذاری اصطلاحات دستوری و آموزش آن به زبانآموزان غیرفارسی زبان رعایت شود، یکسانی و هماهنگی آنها در همه کتاب یا مجموعه آموزشی است. این هماهنگی ذهن زبانآموز را انسجام میبخشد و به اعتماد وی به کتاب لطمهای نمیرساند. 1ـ6. در کتاب سوم در توضیح فعل ماضی ، مرتب از دو اصطلاح گذشته و ماضی استفاده میشود. مثلاً روش ساخت ماضی ساده چنین آورده شده است: "بن ماضی + شناسه ماضی => گذشته ساده» (فردی و زهرایی، 1390: 18). 2ـ6. در کتاب چهارم صفحه 38 نقش نمای اضافه چند بار با نام نشانه اضافه و چند بار با نام علامت اضافه معرفی شده است. 3ـ6. همین مشکل در کتاب ششم صفحه 50 برای پرسش انکاری و استفهام انکاری وجود دارد. 4ـ6. البته مواردی هم وجود دارد که اصطلاح دستوری نامتداول و نادرست است، مثلاً صفت عالی در کتاب چهارم صفحه 118 صفت «ترین» نام گذاری شده است که باید «برترین» میبود یا در کتاب ششم صفحه 72 اصطلاح «جمع شکسته» بهجای «جمع مکسر» آمده است. 7. الگوهای دستوری "الگو نمایشی صوری و نمونه مانند از فقط و فقط یک الگوی دستوری مشخص است." (ضرغامیان، 1377: 221) همان طور که از تعریف الگو برمیآید، الگوها باید طوری تنظیم و برنامه ریزی شوند که حاوی تنها یک اطلاع دستوری باشند و باید چنان واضح و ملموس طراحی شوند که به توضیحی نیاز نداشتهباشند، این ویژگی ها سبب میشود الگو با انتقال سریع داده دستوری مهارتهای زبانی مخاطب را نیرو و گسترش بخشد. این الگوهای دستوری به صورت «تمرین الگویی یا انگارهای" (باطنی، 1353: 290) نیز میتوانند ارائه شوند. زبان آموز با جایگزین کردن واژههای آموخته شده یا پیشنهاد شده توسط کتاب میتواند جملات بسیاری تولید کند و نکته دستوری مطرح شده در آن را در ذهن خود ثبات بخشد. البته تمرین بسیار با این روش باید به صورت یک قاعده خلاق و بارور در ذهن جایگیر شود. 1ـ7. در پارهای از قسمتهای مجموعه آموزش فارسی به فارسی دقت کافی در طراحی الگوهای دستوری و تمرینهای آن مبذول نشده است که نمونه هایی از آن را ارائه میدهیم: 1ـ1ـ7. در کتاب دوم تمرین الگوییای ارائه شده است که حرف اضافه متعلق به افعال نمونهها با اصل الگو یکسان نیست. «استاد/ هشت/ کلاس/ آمدن: استاد سر ساعت هشت به کلاس میآید." (فردی و زهرایی، 1390: 163) فعلهای خوابیدن و استفاده کردن هر کدام به ترتیب به حروف اضافه «در» و «از» نیاز دارند که با حرف اضافه «به» در اصل الگو همسان نیست.
شکل3. یکسان نبودن حرف اضافه متعلق به افعال نمونهها با اصل الگو
2ـ1ـ7. گاهی در تمرینهای الگویی مصادیق ارائه شده برای به کار رفتن در الگو کامل نیست. مثلاً در کتاب دوم "من/ چلوکباب/ برادرم/ خوردن: من چلوکباب میخورم، برادرم هم چلوکباب میخورد." (فردی و زهرایی، 1390: 177) در زیر این الگو از زبانآموزان خواسته شده مانند نمونه جمله بگویند و برای هر جمله طبق الگو واژههایی پیشنهاد شده است. در نمونه اول پیشنهاد واژه فعل فراموش شده است؛ آن کودکان/ سوپ/ آن بیماران. یا: (نه ... نه) احمد/ دیشب/ شام/ خوردن/ میوه: احمد دیشب نه سوپ خورد نه ماکارونی، او میوه خورد. (همان) در این الگو کلمات پیشنهاد شده با جمله الگویی هماهنگ نیست. یا: (نه ... نه) آن ها/ دیروز/ پالتو/ پوشیدن/ کاپشن: جای کلمه پیشنهادی برای جای گذاری در قسمت مفعول جمله آخر خالی است. البته در همین الگو از قانون یک قاعده دستوری در یک الگو پیروی نشده است و از زبان آموزها خواسته شده است بر اساس همان مصداق با «هم ... هم» نیز جمله بسازند.
شکل4. نقصان مصادیق ارائه شده برای به کار رفتن در تمرینهای الگویی
2ـ7. هدف از ارائه الگو و تمرین با آن، سادگی، دقت و کاربردی شدن مبحث دستوری است. اما در این مجموعه با الگوها و تمرینهایی روبرو میشویم که ابهام آن حتی برای اهل زبان هم مشخص است. 1ـ2ـ7. "من/ برنج/ ارزان/ خریدن: من برنج ارزان میخرم، برنج گران نمیخرم." (همان: 199) حال به مثالهای الگویی آن هم توجه کنید؛ او/ لباس تمیز/ اتو زدن: در اینجا قسمت صفت حذف و در قسمت اسم ادغام شده است. انسان ترسو/ حیوان/ ترسیدن: نکته دستوری که باید در تمرین اعمال شود از قسمت گزاره به نهاد منتقل شده است. چنین بی دقتیهایی الگوی دستوری را به معما تبدیل میکند.
شکل5. ابهام تمرینهای الگویی
3ـ7. در تعدادی از الگوها، نام گذاری اجزای آن علمی و دستوری نیست. در کتاب چهارم آمده است: "نهاد + یکی از + صفت عالی + واژه جمع + فعل محمدعلی یکی از مؤمن ترین طلبههای مدرسه است." (زهرایی و فردی، 1389: 126). واژه جمع در این الگوی دستوری نامی دقیق و علمی نیست در عین حال که غیر از همین مثال برای این الگو مثال دیگری نیامده است. لازم است ذکر شود که همین الگوی نادرست و ناکامل در کتاب هفتم، صفحه 55 هم تکرار شده است. 8. آشفتگی در پانوشتهای دستوری در مجموعه آموزش فارسی به فارسی، در بخش نکتهها به تناسب موضوع، پانوشتهایی وجود دارد که حاوی توضیح یا تعریفی دستوری است. مشکل اصلی این پانوشتها آشفتگی و ناهماهنگی در طرح و تنظیم و حتی وجود آنهاست. با دقت در روند کلی این پانوشتها چنین استنباط میشود که مؤلفان در آوردن نکته و قانون دستوری در متن و یا پانوشت سردرگم بودهاند، حتی مشخص نیست مخاطب این پانوشتها زبان آموزان هستند یا مدرسان. برای مثال گاهی تعریف دستوری در پانوشت میآید و گاهی در خود متن اصلی. اگر هدف این کتابها تدریس دستور زبان به صورت کاربردی است باید همه تعاریف در پانوشت ها مطرح گردد یا کتاب روش تدریس جداگانهای برای مدرسان تدوین شود. در کتاب چهارم صفحه 37 به پانوشتی برخورد میکنیم که خود ستارهدار است، در واقع این ستاره مخاطب را به پانوشت پانوشت ارجاع میدهد. حتی پانوشت هایی وجود دارد که حاوی نکتهای است که در خود متن هم آمدهاست. برای نمونه در همان کتاب چهارم صفحه 62 ذکر میشود که ضمیر خویش و خویشتن بیشتر در شعر و نثر ادبی استفاده میشود و همین مطلب در خود متن اصلی هم آمده است. پس دیگر نیازی به این پانوشت نبود. 9. اشکالات نگارشی و ویرایشی در بیان مباحث دستوری نکته بینی و درستی نگارش متن کتاب آموزش هر زبانی بایسته و گریزناپذیر است. در نوشتن مثالهای دستوری مجموعه آموزش فارسی به فارسی، اشکالات ویرایشیای وجود دارد که نمونههایی از آن ارائه میشود: 1ـ9. در کتاب اول آمدهاست: "من کتاب اول میخوانم. او کتاب سوم میخواند و آنها کتاب هفتم میخوانند." (فردی، زهرایی و ناطق، 1389: 156). وجود «را» بعد از مفعولی که وابسته پسین صفت یا مضاف الیه دارد، الزامی است. ولی چون «را» تدریس نشده است مؤلفان از آوردن آن اجتناب کرده اند و همین امر سبب نقص نگارشی جملات فوق شده است. 2ـ9. در کتاب ششم یک اشکال ویرایشی یعنی جمع مکسر کلمات فارسی، به عنوان نکتهای دستوری مطرح شدهاست: "]جمع مکسر[ مخصوص کلمههای عربی است ولی گاهی کلمههای غیرعربی (فارسی یا غیرفارسی) نیز جمع شکسته میآیند؛ دراویش، دهاقین، بساتین." (فردی، 1387: 72). 3ـ9. در قسمت هایی از کتاب نیز غلطهای املایی وجود دارد که با خواندن دقیق و دوباره متن برطرف میشود: 1ـ3ـ9. در کتاب سوم آمدهاست: "تکواژ منفی ساز «نـ» اگر پیش از «می» بیاید، «نـ» بیاید، «نـِ» خوانده میشود. مثال نمیرفتم." (فردی و زهرایی، 1390: 49). بخش مشخص شده زائد است. 2ـ3ـ9. در کتاب چهارم صفت به جای موصوف ذکر شده است: «اگر حرف آخر مضاف یا صفت «ه، ـه» ناخوانا باشد، علامت اضافه حرف «ی» می باشد که از ..." (زهرایی و فردی، 1389: 38). 10. تصاویر نارسا در کتابهای مصور آموزشی تصویر بخشی از محتوای کتاب است و در صورت طراحی درست میتواند در انتقال مفاهیم، مهارتها و نگرشها یاریرساند و یادگیری را بهتر و عمیقتر کند. تصویر در عین حال این قابلیت را دارد که از میزان تجریدی بودن یک مفهوم بکاهد و در ضمن جذاب کردن آموزش، یادگیری را برای مخاطب آسان کند. در کتابهای آغازین مجموعه آموزش فارسی به فارسی از تصاویر برای انتقال و یادگیری بهتر نکات دستوری استفاده شدهاست. این تصاویر مهارت دستوری مورد نظر را درونیتر و ملموستر میکند. اما گاهی نیز به علت بی دقتی در انتخاب یا طراحی آنها، پیام بهروشنی منتقل نمیشود و یا تصویر با پیام هماهنگی لازم را ندارد. نمونههای زیر از این گونهاند: 1ـ10. در کتاب اول صفحه 46 در جمله «این بستنی است.» ضمیر اشاره «این» مفرد است در حالی که تصویر شش بستنی را نشان می دهد.
شکل6. ناهماهنگی تعداد بستنیها با ضمیر اشاره این
2ـ10. گاهی پیام دستوری در تصویر انعکاس نیافته است. در صفحه 203 کتاب اول مفهوم و تفاوت این و آن با نشان دادن نزدیک یا دور بودن تصاویر به چشم نمیخورد. همین نارسایی در صفحه 231 همان کتاب نیز وجود دارد.
شکل7. عدم انعکاس نزدیک یا دور بودن کفشها در تصاویر
شکل8. رعایت نکردن دوری و نزدیکی توپها
نتیجه با توجه به پرداختهای این مقاله، موارد زیر برای بهبود ساختار دستوری آموزش فارسی به فارسی پیشنهاد میشود: 1ـ بازنگری طرح و برنامه درسی بخش دستور زبان و سازگاری آن با مطالب روزآمد با بهره گیری علمی از هیأتی از متخصصان دستور زبان فارسی 2ـ آموزش زبان فارسی و دستور آن بر اساس نیازهای فراگیران این کتابها در زمینه استفاده از متون فارسی، فرهنگ ها و کسب مهارتهای چهارگانه زبان آموزی 3ـ هماهنگی مفاهیم دستوری و اتخاذ روشی یکسان در طرح و پیشبرد آنها 4ـ تکیه بر یادگیری مباحث دستوری بر اساس الگوها و انگارههای دستوری ساده، علمی و تک قانونی 5ـ ارائه مباحث دستوری کاربردی برای تقویت مهارتهای چهارگانه زبان آموزان 6ـ بهره گیری از متن بهخصوص متون ارتباطی و مکالمهای مناسب زبان آموزان در آموزش دستور زبان فارسی برای شناخت ارزش و نقش ساختارهای دستوری 7ـ توالی مطالب و ساختارهای دستوری بر اساس بسآمد آنها در زبان 8ـ بی توجهی به موارد استثنایی و نادر در طرح مباحث دستوری 9ـ رعایت و تأکید بر شیوه آموزش از آسان به مشکل برای ایجاد انگیزش و اعتماد به نفس در زبان آموزان و آمادگی آنها برای یادگیریهای بعدی 10ـ به تأخیر افتادن مطالعه منظم دستور تا مراحل پیشرفته. | |||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||
منابع
| |||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 3,807 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,001 |