
تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,706 |
تعداد مقالات | 13,973 |
تعداد مشاهده مقاله | 33,613,586 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 13,331,268 |
دو شاعر با یک تخلص، عرشی یزدی و عرشی اکبر آبادی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فنون ادبی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 7، دوره 6، شماره 1، مرداد 1393، صفحه 71-80 اصل مقاله (324.92 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسنده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
احمدرضا یلمه ها* | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد واحد دهاقان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
این پژوهش بر آن است تا به بررسی و تحلیل زندگی و شعر دو شاعر سدههای دهم و یازدهم هجری بپردازد که با فاصله زمانی نسبتاً کوتاهی با یکدیگر میزیستهاند و هر دو یک تخلّص داشتهاند. طهماسب قلی بیگ یزدی از شاعران ایرانی و از نوادگان دختری اسماعیلمیرزا فرزند شاه طهماسب صفوی است که عرشی تخلّص میکرد و در اواخر سده دهم هجری میزیست. میرمحمد مؤمن متخلّص به عرشی و مخاطب به نادرالعصر نیز سراینده، عارف و خوشنویس سده یازدهم هجری و فرزند میرعبدالله مشکینقلم متخلص به وصفی، شاعر و خوشنویس کرمانیتبار است که آثار متعدد منظوم و منثوری از خود به جا گذاشته است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نسخههای خطی؛ قرن یازدهم؛ عرشی اکبرآبادی؛ عرشی یزدی؛ شاعران ایرانی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه نسخهها و دستنوشتههایی که از روزگاران گذشته در نواحی گوناگون دنیا باقی مانده، کارنامة علما، شعرا و دانشمندان جهان است که بازیابی، احیا و شناسایی آن، نقش بزرگی در اعتلای فرهنگ جوامع بشری دارد. رسالت و وظیفة اساسی پژوهشگران نسلهای امروزی آن است تا با یافتن این گنجینهها، که در بردارندة بهترین آثار شعرا، نویسندگان، دانشمندان دورههای گذشته و مملو از فرهنگ پرمایة اسلامی - ایرانی است، به تصحیح و تدوین این آثار گران سنگ اهتمام ورزند. در بین این آثار خطی و دستنوشتهها، شاعران و نویسندگان بسیاری یافت میشود که دارای یک تخلّص شعری بودهاند. یکی از این تخلّصها «عرشی» است که دو شاعر سدة یازدهم هجری، با این نام شعری به سرایش شعر میپرداختهاندکه در ذیل به شرح آن پرداخته میشود. طهماسب قلیبیگ یزدی از شاعران عهد شاهطهماسب صفوی است. متأسفانه دربارة زندگانی و اوضاع و احوال این شاعر، اطلاع چندانی در کتب تراجم احوال یافت نمیشود و در بسیاری از آثار نیز بهاشتباه او را تبریزی و اصل او را ترک دانستهاند (رک. گلچین معانی، 1369: 865). در تذکرة شمع انجمن دربارة او چنین آمده است: «طهماسب قلیبیگ، اوّل عهدی تخلّص میکرد، بعد از طی عهد جوانی، نظر به بلندی طبع، عرشی تخلّص گرفت و در خدمت شاهطهماسب صفوی به سر میبرد. دوازده هزار بیت از قصاید و غیره انشا نمود» (حسنخان بهادر، 1386: 483). در تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی دربارة او چنین میخوانیم: «ساکن شهر یزد و از کارگزاران دستگاه شاه خلیلالله پسر میر میران کاکلتاش نوادة شاه نعمتالله ولی در یزد بود و مردی شاعرپیشه و خوشگذران به شمار میرفت و غزل را نیکو میسرود» (نفیسی، 1363: 500). در تذکرة نصرآبادی نیز بهاشتباه محل نشر و نمای او قندهار دانسته شده و دربارة او چنین آمده است: «اصلش از اکراد است. لیکن چون در قندهار نشو و نما یافته، به قندهاری مشهور است. وقتی در بند سورت دیوان بوده، خالی از کمالی نبوده، خصوصاً در فن شعر وهمی تخلّص داشته» (نصرآبادی، 1378: 91). چنانکه در بیشتر تذکرهها مسطور است، پس از فوت ملاعرشی، زنی زیبارو که در کمال حسن و ملاحت و در نهایت شوخی و بلاغت بوده، نزد میرزا عبدالله فرزند عرشی آمد و بر او که جوانی کریهمنظر بود، این بیت مشهور پدر (که به استقبال غزل حافظ با مطلع مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو... رفته بود)، خواند:
آن زن میخواست با خواندن این بیت، نازیبایی آن پسر را به او بفهماند و بگوید که پدر، این شعر را به خاطر زشترویی او در زادروزش سروده است. در جامع مفیدی میخوانیم که «میرزا عبدالله را از شنیدن این سخن، حال متغیر شده، در همان چند روز از گلشن یزد، روانة هندوستان شد و کسی از وی نشان نداد تا در سنة 1083 که مسوّد این اوراق به برهانپور، که از جملة بلدان هندوستان است، رسید. شخصی مذکور ساخت که میرزاعبدالله در قید حیات و ملبّس به لباس فقراست و او را حالتی دست داده که با اهل دنیا آمیزش نمیکند» (مستوفی بافقی، 1342: 446). در تذکرة ریاضالعارفین نیز چنین داستانی با کمی اختلاف آمده و چنین نقل شده است که طهماسب قلیبیگ، شعر مذکور را در زمان حیات، در مشاعرهای که با یکی از شاعران داشته، میخواند: «همین که از خواندن فارغ میشود، طریقی حاضر بود، گفت مولانا، شعرا اشعار در حق پسران دیگران میگویند و تو این مطلع برای پسر خودت خوب گفتهای جزاکالله خیرا» (آفتاب رای لکهنوی، 1361: 2/24). از عرشی مذکور دیوانی مشتمل بر قصاید، مقطعات و ترجیعبند باقی مانده است. این دیوان به خط نستعلیق خوش، در سدة یازدهم هجری کتابت شده و با شمارة 5568 در کتابخانة ملی ملک موجود است. در برخی از منابع نیز منظومة مهر و وفا که از آثار عرشی اکبرآبادی است، بهاشتباه به طهماسب قلیبیگ نسبت داده شده است (رک. صفا، 1375: 5/1311). دومین شاعری که با تخلّص عرشی در همین دوران میبینیم، عرشی دهلوی (اکبرآبادی) است. میرمحمد مؤمن عرشی از شاعران پارسیگوی و از صوفیان و خوشنویسان سدة یازدهم هجری و از معاصران و نزدیکان شاهجهان (1069- 1037)است که از او خطاب نادرالعصری دریافت کرده است. در منظومة مهر و وفا میخوانیم:
عرشی خود را میراثدار پدرش، عبدالله وصفی، میداند و میگوید:
میرعبدالله وصفی (ترمذی) کرمانی، فرزند میرمظفر، خوشنویس و شاعر معروف روزگار خود بود. وی در زمان جلالالدین اکبر گورکانی (1014 - 963 هجری قمری) به هند کوچ کرد و از این پادشاه خطاب مشکینقلم گرفت. «این میر عبدالله مشکینقلم متخلص به وصفی، فرزند سید مظفر و از نبیرگان شاه برهانالدین خلیلاللهبن شاه نورالدین نعمتالله ولی بود. چنانکه میدانیم، شاه خلیلالله در دوران پادشاهی شاهرخ، بر اثر نقاری که میان او و دولت تیموری پدید آمده بود، یک فرزند خود میرشاه شمسالدین را در ماهان گذارد و با دو پسر خود، شاه محبالدین حبیبالله و میرحبیبالدین محبالله، به دکن رفت و در آنجا به پسر دیگرش شاهنورالله که چند سال پیشتر از او، به دکن رفته و بساط ارشاد گسترده بود، ملحق گردید و از آن پس اخلاف شاهنعمتالله ولی، در هند پراکندند و این میرعبداللهبن میرسیدمظفر، یکی از آنان بود که به سال 1000 هجری در دهلی ولادت یافت و او را به اعتبار اینکه منشأ خاندانش کرمان بود، کرمانی مینویسند» (صفا، 1375: 5/1311). میرعبدالله وصفی از پیشوایان سلسلة نعمتاللهی در هند بوده و عرشی در منظومة مهر و وفا، او را تالی شاهنعمتالله ولی میداند:
و نیز در مثنوی شاهد عرشی، از او با لقب قطب یاد میکند و میگوید:
از دیگر اوصافی که عرشی دربارة پدر خویش، در مثنوی شاهد عرشی عنوان میکند، صفاتی است از قبیل: گوهر بحر لطیف مصطفی، جوهر کان مرتضی، نوبهار گلشن تحقیق، شهنشاه جهان معنوی، آفتاب آسمان معنوی، عالم علم خدا، عامل علم طریقت، گلشن باغ حقیقت. در کنار این اوصاف از او با عنوان استاد خط و خوشنویسی نام برده و معتقد است خط نستعلیق به واسطة او تمامی یافت:
برادر عرشی، میرمحمد صالح کشفی نیز در خوشنویسی ید طولانی داشته و از منظور نظران شاهجهان بوده است. «عرشی مانند برادرش کشفی، شاعری و خوشنویسی را هم از پدر به ارث برده بود و چنانکه از منظومة مهر و وفای او برمیآید، گذشته از صاحبقران ثانی (شاهجهان)، به پسر و ولیعهدش، محمد داراشکوه (مقتول به سال 1069) ارادت میورزیده است؛ زیرا آن شاهزادة فاضل، خود پای در عالم وارستگی نهاده و در طریقت قادریه، به مقاماتی رسیده و تألیفاتی در تصوف داشته است» (صفا، 1375: 5/1313). در تذکرة روز روشن میخوانیم: «میرمحمد صالح دهلوی فرزند میرعبدالله وصفی بود. در خوشنویسی ید طولانی داشت. مدتی به فقر و فلاکت مبتلا بود. زمانی که منظور نظر التفات شاهجهان پادشاه گردید، به رتبة امارت رسید. روزی شاه از سنین عمرش پرسید. جواب داد که پنج سال است. شاه گفت چگونه؟ جواب داد که عمر همان است که در خدمت حضور گذرد، دیگر هیچ. پادشاه را این لطیفهاش خوش آمد. در منزلتش افزود» (صبا، 1343: 678). چنانکه در برخی از تذکرهها آمده است، این میرصالح همچون برادرش عرشی، در موسیقی هندی نیز مهارت داشته است. در تذکرۀ عمل صالح دربارة این دو میخوانیم: «هر دو را با نغمة هندی، گوشة خاطری است. نغمهسرایان هند، پیششان گوشه میگیرند و در دایرة مجلسشان چون دف، حلقه در گوش میکنند و چون دوستی اهل بیت را بیت القصیدة اعتقاد خود ساختهاند، چندین شعر شعرای طراز در منقبت دوازده اختر برج ولایت پرداخته و اعیان صوفیه با ایشان آموزش دارند» (کنبوه، 1972: 3/345 ). میرمحمد صالح کشفی (برادر عرشی) صاحب آثاری نیز بوده است. از جمله آثار وی عبارتاند از: 1- مناقبنامة مرتضوی: این اثر که از آن با نام مناقب مرتضوی نیز یاد شده، از آثار کلامی و اعتقادی است و دربارة فضایل و مناقب حضرت علی (ع) به فارسی است. برخی همچون هدایت (مجمعالفصحا و ریاضالعارفین)و معصوم علیشاه (طرایق الحقایق) تألیف آن را به عرشی نسبت دادهاند. از مناقبنامه بیش از بیست نسخة خطی در ایران باقی مانده که قدیمترین آن مکتوب به سال 997 هجری قمری است. این نسخه به خط نستعلیق زیبا در 416 برگ کتابت شده و در کتابخانة آیتالله مرعشی در قم نگهداری میشود (رک. درایتی، 1389: 10/69). 2- اعجاز مصطفوی: اعجاز مصطفوی اثری است به نثر آمیخته به نظم، در بیان حال و سیرت پیامبر اسلام (ص) و یاران او. میرمحمد صالح کشفی این اثر را بعد از مناقبنامة مرتضوی نوشته و عمرش به اتمام این اثر وفا نکرده است «تا آنکه یک قرن بعد، به وسیلة یکی از مؤلفان همین خاندان، یعنی میرعبداللهبن میرهاشم متخلّص به واصفی، به سال 1157 تکمیل شد» (صفا، 1375: 5/1581). بخشهای گوناگون این اثر عبارتاند از: 1- مقدمة میرعبدالله (پسر میرهاشم متخلّص به واصفی) (به شعر)2 - خلقت پیامبر و زندگانیاش (به شعر)3 - تفسیر و توضیحی دربارة نظریة توحید نزد صوفیان (به نثر) 4- تاریخ جنگهای پیامبر از بدر تا حنین (به شعر) 5- معجزات پیامبر و علی (ع)(به نثر) 6- آخرین سفر حج و رحلت پیامبر (به نثر) 7- خلافت ابوبکر، عثمان و علی (ع)(به نثر) 8- ذکر منقبت فاطمة زهرا و علی و حسن و حسین و باقی دوازده امام (به نثر و نظم). از این اثر تا کنون در ایران، دستنوشتهای یافت نشده و تنها نسخة باقیمانده از آن نسخهای است که با شمارۀ Add.7088 در موزة بریتانیا موجود است. 3- الاربعون حدیثاً فی فضایل اهلالبیت: این اثر نیز از آثار مجهولالقدر محمد صالحبن عبدالله کشفی به زبان عربی است که تنها دستنوشتة موجود از آن (در ایران) نسخهای است (در ضمن مجموعهای) با شمارة 15254 که به خط نسخ توسط کاتبی با عنوان سیدجعفر حسینی ترمذی تبریزی در سال 1009 هجری کتابت شده و صفحات 119 تا 155 مجموعۀ مذکور (بخش پنجم) را تشکیل میدهد (رک. درایتی، 1389: 1/635). آثار عرشی اکبرآبادی: 1- کلیات دیوان: از عرشی کلیات دیوانی مشتمل بر قصاید، غزلیات، ترجیعات، قطعات، رباعیات، ساقینامه و مفردات باقی مانده که تا کنون تصحیح و چاپ نشده است. از این اثر نسخهای در کتابخانة انجمن آسیایی بنگال ایشیاتک به شمارة 94 موجود است (رک. منزوی، 1351: 3/2436). ذبیحالله صفا مینویسد: «غیر از کتاب مناقبنامة مرتضوی که بعضی تألیف آن را به عرشی و برخی به برادرش کشفی نسبت دادهاند، از عرشی دیوان قصیده و غزل و رباعی و منظومهای به نام مهر و وفا باز ماند. اسمعیل پاشا دیوان او را دیده و در شمار دیوانهایی که در ایضاح المکنون آورده، ذکر کرده است» (صفا، 1375: 5/1134). سراجالدین علیخان آرزو نیز این دیوان را دیده و دربارة سرودههایش مینویسد: «اکثر اشعارش ساده است. اما دعویهای بلند دارد. به هر طور، خوشفکر است» (مجمعالنفایس، ص 66 به نقل از انوشه، 1376: 5/1756). در فهرست مشترک نسخههای خطی فارسی پاکستان، علاوه بر نسخة مذکور، نسخة زیر از دیوان عرشی معرفی شده است: «نسخة موزة ملی کراچی 9/202-1985.M.N ؛ نستعلیق سدة سیزدهم هجری. دارای غزل، رباعی و مثنوی» (منزوی، 1365: 7/938). گفتنی است منزوی در این فهرست، از نسخههایی از دیوان عرشی در شهر دوشنبه تاجیکستان، موزة سالار و ایوانف نیز خبر داده است (رک. پیشین، همانجا). 1- مثنوی مهر و وفا مهر و وفا منظومهای است عرفانی در بحر هزج مسدس محذوف (مقصور) که حدود 2200 بیت دارد. شاعر مدعی است که داستان آن را خود ابداع کرده و به خواهش دوستان به نظم درآورده و یقیناً مقصود او در این کار، نظیرهگویی بر خسرو و شیرین نظامی بوده و با همان سیاق در بیان عشق مهر با وفا، با بیانی نه چندان استوار، سخن گفته است:
از این اثر نسخهای به شمارة 1100.supp در کتابخانة ملی پارس موجود است و صفا مینویسد که بلوشه آن را بهاشتباه به طهماسب قلیبیگ یزدی نسبت داده است (رک. پیشین، همانجا). 2- شکرستان: شکرستان از آثار منثور آمیخته به نظم عرشی است. این اثر به تقلید از گلستان سعدی و بهارستان جامی تألیف شده است. تاریخ تألیف اثر 1031 هجری است و از آثار دوران جوانی عرشی است. در متن نسخة شکرستان موجود در ایندیا آفیس (کتابخانة دیوان هند به شمارة فهرست 823) عنوان باب پنجم، اختلافی با فهرست دارد و چنین است: در آداب صحبت با عزیزان از ایام شباب تا شیب که شاید نتیجة تصرف بعدی مؤلف کتاب باشد» (صفا، 1375: 5/1779). نسخهای دیگر از این اثر در موزة ملی پاکستان به شمارة N.M.1969 -273 با تاریخ کتابت 1156 هجری قمری موجود است. «فصلبندی کتاب در این نسخه به گونهای دیگر است: 1- حکایات امامان 2- حکایت مرشدان و پیشوایان دین 3- سیرت پادشاهان و وزیران 4- آداب صحبت 5- عارفان حق و عاشقان شاهد مطلق 6- لطایف و ظرایف و خاتمه» (انوشه، 1380: 5/1757). 3- شاهد عرشی: این منظومه، مثنویای است عرفانی که در سال 1069 هجری قمری سروده شده است. از شاهد عرشی نام و یادی در بیشتر کتب تراجم احوال و کتابهای تاریخ ادبیات (از جمله تاریخ ادبیات ذبیحالله صفا) نیامده و این اثر مجهولالقدر و گمنام باقی مانده است. چنانکه میدانیم مثنوی معنوی مولانا در هند شهرتی عظیم داشته و سخنوران فارسیگوی در شبه قاره، آثار متعددی در برابر (یا بر وزن آن) سرودهاند. از جمله این آثار، اسرار معنوی (فیوضات عجمی و اسرار معنوی) از میرزا مبارکالله واضح ساوجی، معروف به ارادتخان، سرایندة اواخر قرن یازدهم هجری است. از دیگر آثار، مثنوی گل و بلبل از بوعلی قلندر پانیپتی (قرن هشتم)؛ افتخار حسینی از حسین بلخی (شاعر قرن نهم هجری)؛ تحفة احمدیه از حسن کشمیری (شاعر قرن سیزدهم)؛ مثنوی بیغم از سوامی کهتری متخلص به بیغم (سرایندة قرن دوازدهم هجری) ؛ مثنوی ولیرام از ولی دهلوی (قرن یازدهم)؛ مثنوی مرقع از عاقلخان رازی (قرن دوازدهم هجری)؛ حرزالایمان از عبدالحکیم عطای تتوی (اواخر قرن یازدهم هجری)؛ جنتالعارفین و خردنامة خراباتی و نیز شمعالعارفین و سجنالکافرین، هر سه از سناءالله خراباتی کشمیری (قرن سیزدهم هجری) است. شاهد عرشی از جمله این آثار است که به پیروی از مثنوی مولوی و در حدود 3000 بیت سروده شده است. عرشی در پایان این منظومه میگوید:
و در ادامه به نام اثر، این چنین اشاره میکند:
و نیز در جای دیگری این چنین به نام اثر اشاره دارد:
عرشی در بخش دیگری از این اثر، نام اثر را آفتاب معنوی میداند و در توصیف آن میگوید:
نتیجه از مجموع آنچه گفته شد میتوان چنین نتیجه گرفت: 1- در طول تاریخ ادب فارسی، شاعران و سرایندگان فراوانی میتوان یافت که دارای تخلّص و نام شعری یکسان بودهاند و این همسانی و اشتراک در لقب شعری، باعث خلط و به هم آمیختن آثار بسیاری از سرایندگان گردیده است. 2- طهماسب قلیبیگ عرشی یزدی، از شاعران نیمه دوم سدة دهم هجری است که در قصیده و غزل دست داشته و برخی از آثار میرمحمد مؤمن عرشی اکبرآبادی با او آمیخته شده است. 3- میرمحمد مؤمن عرشی اکبرآبادی از جمله شاعران ناشناخته و گمنام ایرانیتبار است که به هند سفر کرده و آثار متعدد نظم و نثر فارسی دارد. 4- با جستوجوهای دقیق در مجموعههای خطی باقیمانده، میتوان به دیگر آثار ناشناخته و بهجامانده از عرشی اکبرآبادی و پدر وی وصفی و برادرش میرمحمد صالح کشفی (و نیز فرزند عرشی میرمحمد هاشم و میرعبدالله واصفی پسر محمدهاشم، هر دو از سرایندگان و صوفیان مجهولالقدر) دست یافت که به دلیل تشابه نام شعری این شاعر با طهماسب قلیبیگ عرشی یزدی، تشخیص اینکه دقیقاً هر یک از این آثار، متعلق به کدام یک از دو عرشی مذکور است، به درستی معلوم نیست. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,644 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 580 |