تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,651 |
تعداد مقالات | 13,407 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,243,861 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,085,279 |
تحلیل اشعار سیّد حسن حسینی از منظر صور خیال | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فنون ادبی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 8، دوره 3، شماره 2، مهر 1390، صفحه 93-116 اصل مقاله (307.13 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
احمد کریمی1؛ کلثوم وقاری* 2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد چالوس | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد چالوس | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
صور خیال، بیان غیرمستقیم معنای پوشیده، در پس کلمات است و شاعران برجسته، به ارزش تصویر پردازی بجا، بموقع و به اقتضای کلام آگاهاند. آثار سیّد حسن حسینی، از نظر صور خیال بسیار غنی است. در این مقاله کوشش شده است، صور خیال در مجموعههای شاعر، براساس عناصری چون، تشبیه، استعاره، نماد، کنایه، مجاز، پارادوکس و حسّامیزی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. در حوزة تشبیهات، در آثار سیّدحسن حسینی، تشبیه مفصّل و بلیغ و تشبیهات حسّی به حسّی بسامد بیشتری دارند. از نظر موضوع، مشبّه اغلب خود شاعر، قهرمان شاعر و عناصر انتزاعی است و به لحاظ مشبّهٌ به، غالباً از عناصر طبیعی، اشیا، حیوانات، عناصر دینی و ملّی و بندرت عناصر انتزاعی استفاده شده است. از انواع استعاره، نوع مصرّحه و استعاره مکنیه هر دو بسامد بالایی دارد و در تشخیص نیز شاعر به مفاهیم متنوّعی توجّه نشان داده و در سطح گستردهای از آن استفاده کرده است. عناصر سازندة خیال او به لحاظ مستعارٌمنه عمدةً عناصر طبیعی، اشیا و جانداران میباشند و عناصر سازنده خیال به لحاظ مستعارٌله را تصاویر مربوط به معبود ازلی، شاعر و خصوصیات وی، دین و پیامبر و اهل بیت و تصاویر مرتبط با انقلاب و جنگ و شهیدان تشکیل میدهند. شاعر در همة آثارش از اسناد مجازی بوفور بهره میگیرد. در بخش نماد، سیّد حسن حسینی، از سه خاستگاه نماد؛ یعنی طبیعت، آیین های ملّی و اساطیری و دین و مذهب و بیش از همه از طبیعت برای ارائة تصاویر و بیان احساسات خود استفاده کرده است. نمادهای به کار گرفته شده در اشعار او عمدةً نمادهای قراردادی و مرسوماند. کاربرد عناصر طبیعت در مقام نماد منجر به شکلگیری سمبولیم اجتماعی در آثار او شده است. کنایههای موجود در آثار شاعر به لحاظ مکنیعنه، کنایههای فعلی و به لحاظ وضوح و خفا، تقریباً تمامی آنها از نوع ایما است. مجاز به علاقههای مختلف در اشعار او به کار رفته که مجاز به علاقة آلیه و لازمیه نسبت به انواع دیگر بیشتر به چشم میخورد. پارادوکسها به دو صورت بیانی و اسنادی آمده که تعداد آنها در حد متوسط قرار دارد. در مورد حسّامیزی نیز، گاهی دو حسّ ظاهری به یکدیگر نسبت داده شده و گاهی یک حسّ ظاهری به یک امر ذهنی که نوع اوّل بسامد بیشتری دارد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
خیال؛ تشبیه؛ استعاره؛ نماد؛ مجاز؛ کنایه؛ پارادوکس؛ حسّامیزی؛ سیّدحسن حسینی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه سیّدحسن حسینی یکی از شاخصترین شاعرهای شعر آیینی معاصر است. «عمدة شهرت او در شعر و به واسطة دو مجموعه شعر «هم صدا با حلق اسماعیل» و «گنجشک و جبرئیل» است. محتوا و مضامین این دو مجموعه عمدةً بر محور عاشورا و کربلا است... صلابت کلام، روح حماسی، استواری سخن، بیان حادثة کربلا در قالبهای نو، تخیّل قوی و تصاویر نو،... ارتباط قوی اجزا، موسیقی بیرونی و درونی از جمله عوامل توفیق این مجموعهها است» (ذوالفقاری، 1386: 655). هنر و زیبایی، درست تقلید کردن و محاکات است. منظور از تقلید و محاکات این است که هنرمند، دقیقاً شخصیّت یا صورت مادة تشکیل دهندة هنری را ترسیم کند. هنرمند باید اشیا را آن طور که بوده و هست یا آن طور که میگوید یا فکر میکند که بوده و یا آن طور که میبایستی باشد؛ نمایش دهد. از این دیدگاه شعر نوعی هنر محسوب میشود؛ زیرا شاعر همانند نقّاشی است که تصویر میآفریند؛ امّا این تصویر، اثر ذهنی یا شباهت قابل رؤیتی است که به وسیلة کلمه، عبارت یا جملة نویسنده یا شاعر ساخته میشود تا تجربة حسّی به ذهن خواننده یا شنونده منتقل گردد. بنابراین چگونگی نمایش درک و اندیشههای شاعر، زیبایی اثر وی را آشکار میسازد. بر این اساس وی با بهرهگیری از امکانات بیحدّ بیانی، برای القای معانی خود سود میجوید. تسلّط و توانایی سیّدحسن حسینی در بهرهگیری از عناصر زیبایی ساز کلام نشان از اطّلاعات بسیار او در زمینة شعر و شاعری دارد بطوری که اگر خوانندهای آگاه و نکته بین نباشد، درک بعضی از اشعار سیّد حسن حسینی برای وی دشوار خواهد بود. در این مقالة هفت عنصر از عناصر زیبایی کلام در آثار شاعر مورد نقد و بررسی قرار گرفته و جداول و نمودار آماری هر یک از آنها ارائه گردیده است. الف) تشبیه: این بخش زیباترین محورهای خیال شاعر است که در این مقاله، از نظر شکل و ساختار، و سپس به لحاظ موضوع مشبّه و مشبّهٌ به، بررسی شده است. ب) استعاره: شکل تکامل یافتة تشبیه که در آثار شاعر از لحاظ ذکر مستعارٌ له یا مستعارٌمنه که به مصرّحه و مکنیّه تقسیم میشود و انواع استعاره مصرّحه (مجرّده، مرّشحه، مطلقه)، استعارة مکنیّه (تشخیص و غیرتشخیص)، و اسناد مجازی مورد تحلیل واقع شده است. ج) نماد: نمادها در آثار شاعر به دو بخش (نمادهای قراردادی و شخصی)و خاستگاه آنها تقسیمبندی گردیده و برای هر کدام نمونه هایی ذکر شده، در ادامة آن، به سمبلسیم اجتماعی در وی آثار پرداخته شد. د) کنایه: یکی دیگر از ابراز تصویر سازی کلام در آثار شاعر است که انواع آن به لحاظ مکنّی عنه و از لحاظ وضوح و خفا مورد بررسی قرار گرفته است. هـ) مجاز: پس از تعریف مجاز، نمونههایی از شعر شاعر با علاقههای متفاوت ذکر شده است. از بین انواع مجاز، آلیّه و لازمیّه از بسامد بالاتری برخوردار بودند. 2- بدیع: در بخش بدیع از میان آرایه ها و صنعت های ادبی، آرایههای معنوی پارادوکس و حسّامیزی بررسی شد. الف) پارادوکس: در آثار شاعر به دو شکل بیانی و ترکیبی مورد بررسی قرار گرفته است. ب) حسّامیزی: که نوعی آمیزش حواس با هم است، در مجموعههای حسینی به دو صورت مورد بررسی قرار گرفته است. در این مقاله از مجموعههای شعری سیّد حسن حسینی با عنوان های: 1- سفرنامة گردباد، 2- در ملکوت سکوت، 3- هم صدا با حلق اسماعیل، 4- گنجشک و جبرئیل، 5- از شرابه های روسری مادرم، 6- نوش داروی طرح ژنریک، که شامل اشعار سنتی و نو شاعر است به عنوان مآخذ استفاده شده است. نقد و بررسی «تصرّف ذهن شاعر در مفاهیم عادی و ارتباطات زندگی انسان با طبیعت، یا طبیعت با طبیعت، چنانکه میدانیم، حاصل نوعی بیداری اوست، در برابر این ارتباطات. ذهن شاعر تنها ذهنی است که میتواند در برابر احساس این نوع ارتباطات بیدار شود. این ارتباط ها تا بیکران گسترده است به گسترش حیات انسانی و تاریخ و فرهنگ بشری» (شفیعی کدکنی، 1368: 21). از آنجا که هر کس در زندگی خاص خود تجربههایی ویژة خویش دار؛ طبعاً صور خیال او نیز دارای مشخصاتی است و شیوة خاصی دارد که ویژة خود اوست. «شکلهای خیال؛ یعنی تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه، موضوع فن بیان است هر سخنور و سخن سنجی، به ضرورت هنر و پیشة خود، ناگزیر از آگاهی با روش شناخت شکل های خیال است» (ثروتیان، 1369: 9). خیال دامنة پهناوری دارد که شاعر تجربیّات خود را با تخیّل آمیخته و چاشنی کذب را بر آن افزوده از آن آرایة دلپذیر تشبیه را میآفریند «تشبیه هستة اصلی و مرکزی اغلب خیالهای شاعرانه است. صورت های گوناگون و نیز انواع تشبیه مایه گرفته از همان شباهتی است که نیروی تخیّل شاعر در میان اشیا و عناصر مختلف کشف میکند و به صورتهای مختلف به بیان در میآید» (پورنامداریان، 1381: 24). سیّد حسن حسینی شاعری است، در قالب های سنّتی و نو شعر سروده است. در اشعار وی، تشبیه از نظر ساختار تقریباً همة انواع آن، از جمله: تشبیه مرسل، مؤکّد، مفصّل و بلیغ به چشم میخورد. شاعر اندیشهها و عواطف خود را بیشتر به یاری تشبیهات بلیغ و مفصّل ارائه داده است. تشبیه بلیغ، بصورت اضافی و غیراضافی (اسنادی) به کار رفته که در این میان، تشبیه بلیغ اضافی کاربرد بالاتری دارد. نمونة تشبیه بلیغ اضافی: کوچ مادرم / شغالان هیاهو را / به نیشخند میگزید (شرابه های روسری مادرم،ص41) نمونة تشبیه بلیغ غیر اضافی: چشم من زاینده رودی دیگر است از کرامات سپاهان دلت (سفرنامة گرد باد،ص42) در تشبیه بلیغ از وجه شبه خبری نیست. در واقع با حذف وجه شبه تلاش ذهنی و کسب لذّت ادبی بیشتر میگردد و بر تأثیر تشبیه میافزاید. حذف ادات تشبیه، ادّعای اتّحاد و همسانی مشبّه و مشبّهٌ به، را قوّت میبخشد و تلاش و کند و کاو ذهن را افزون میسازد. تصاویر تشبیهی در آثار شاعر بیشتر از نوع حسّی به حسّی است. «در این نوع تشبیه یک چیز حسّی به چیز حسّی دیگری مانند میشود. منظور از حسّی، اموری است که با یکی از حواس پنجگانه چشایی، بساوایی، شنوایی، بینایی و بویایی قابل درک باشند» (شمیسا، 1383: 36). به عنوان نمونه، شاعر در بیت زیر خود را به درخت تشبیه کرده است که هر دو به لحاظ بینایی و بساوایی قابل درکند. آنچه که در اهمیّت این نوع تشبیهات میافزاید، نوآوری در وجوه شباهت آنهاست.
(مثنوی 55/4/140) البته تشبیهات از نوع عقلی به حسّی نیز در آثار سیّد فراوان دیده میشود. و در مجموعههای مورد بررسی، بعد از تشبیه حسّی به حسّی این نوع تشبیه بیشترین بسامد را دارد. هدف از تشبیه عقلی به حسّی، بیان و توضیح حال مشبّه میباشد، اگر مشبّهٌ به، محسوس باشد، مشبّه معقول بخوبی در ذهن آشکار میشود. نمونه: جوانان بنی هاشم / گرد غربت از حنجره/ میتکانند. (گنجشک و جبرئیل، ص48) وجه شبه حالات، صفات و تمامی عناصر مشترکی است که بین «مشبّه »و «مشبّهٌ به » وجود دارد. به عبارت دیگر همة آن خصیصههای مشترکی که مشبّه را به مشبّهٌ به پیوند میدهد، از موارد وجه شبه محسوب میشود. وجه شبه در تشبیهات مفصّل و بلیغ غالباً مفرد است؛ امّا گاهی در تشبیهات بلیغ وجه شبه متعدّد هم به چشم میخورد. در اشعار سیدحسن حسینی بندرت به تشبیه مرکّب بر میخوریم؛ امّا همین اندک تشبیهات مرکّب وی، از زیبایی و تازگی ویژهای بهره دارد که حاکی از ذوق هنری شاعر است. در ادامه به نمونههایی از تشبیهات که در آنها وجه شبههای مفرد، متعدّد و مرکّب به کار رفته اشاره میکنیم: وجه شبه مفرد:
(سفرنامة گرد باد،ص64) وجه شبه متعدّد:
(سفر نامة گرد باد، ص51) «سکة مهتاب » اضافه تشبیهی است و درخشندگی و گردی، وجه شبه متعدّد آن به شمار میآید. همچنین ترادف ها و تضادها و به طور کلّی مناسبات معنایی میان واژههای «روشن»، «مهتاب»، «شبها» و «کریم»، «سکه»، «فقیر» موجب زیباتر شدن این بیت شده است. وجه شبه مرکّب:
(هم صدا با حلق اسماعیل،ص127) وجه شبه مرکّب «حرکت شیء سرخ در تاریکی است». در بیت فوق برجستگی جنبههای تلمیحی بر زیبایی آن افزوده است. در آثار حسن حسینی تشبیهات به لحاظ شکل و انواع آن مانند: ملفوف، مفروق، تسویه، جمع، مضمر و تفضیل مشاهده میشود که نوع مفروق نسبت به موارد دیگر از بسامد بالاتری برخوردار است. نمونهای از تشبیه مفروق:
(همان،17) آن چنانکه ملاحظه میشود، هر مشبّه، در کنار مشبّهًبه خود ذکر شده است. سیّدحسن حسینی در ابیات تشبیهی، از دو صفت اغراق و مراعات نظیر بخوبی بهره میگیرد. از آنجا که یکی از ویژگیهای شعر حسینی کاربرد مراعات النظیر است، تشبیه و مراعات نظیر بسامد بالاتری دارد. استفاده از اغراق و مراعات النظیر؛ بویژه در کتاب «هم صدا با حلق اسماعیل» برجستهتر است. آنگاه که شهادت حضرت عباس را بیان میکند. تصویر شکستن کوه از کمر با ایهام «کمر» و اغراق زیبای آن، از سختی و سنگینی حادثه خبر میدهد. همچنین کاربرد صفت «رشید» برای توصیف واژة «راز» برجستگی زیباییشناسانه یافته و جنبة آشنایی زدایانه دارد. تو آن راز رشیدی /که روزی فرات / بر لبت آورد و کنار درک تو / کوه از کمر شکست و یا تناسب زیبایی کوه و کمر، فرات لب و ... (گنجشک و جبرئیل، ص38) «اغراق تأثیر سخن شاعر را در جهت موضوعی که بیان میکند، بیشتر و مؤثّر میسازد. اغراق در هر مضمونی سبب میشود که آن مضمون از حدّ یک امر عادی و طبیعی خارج شود و همین خروج از حوزة عواطف عادی، برجستگی و تشخیص و عظمت خاصّی به آن میبخشد» (پورنامداریان، 1381: 253). نمونهای از اغراق در تشبیه:
(هم صدا با حلق اسماعیل 124/2/152) «مراعات النظیر آوردن معانی متناسب در سخن است که ممکن است با مشبّه یا وجه شبه و یا هر دو و هر سه آورده شود. مراعات النظیر یکی دیگر از وضعیت های بدیعی است که اگر با تشبیه همراه باشد، باعث زیبایی و آرایش تشبیه خواهد شد و تشبیه را از نارسایی و ابتذال دور نگه میدارد» (فرشیدورد،1382: 479). نمونهای از مراعات النظیر در تشبیه:
یکی دیگر از شگردهای مرتبط با تشبیه که شاعر از آن بهره میگیرد، تزاحم تشبیه (تشبیه در تشبیه) است و منظور از آن این است که شاعر، چند تشبیه را با هم در یک بیت ذکر کند. مهمترین کارکرد تزاحم تشبیه در ابیات، برجسته کردن جنبة زیبایی شناختی آنهاست. همچنین در مورد تزاحم تشبیه، به دلیل وجود چندین تشبیه در کنار یکدیگر و فشرده شدن ابیات، عمدةً وجه شبه ذکر نمیگردد: از این رو کلام از ایجاز بالایی برخوردار میشود. البته گاهی، این ویژگی ممکن است موجب نامفهوم شدن معنی یا دیریاب شدن آن گردد. نمونهای از تزاحم تشبیه:
در آثار شاعر، همچون بسیاری از شاعران دیگر دو رکن تشبیه؛ عنی مشبّه و مشبّهٌبه، شامل موضوعات مختلفی میشود. از یک سو موضوعات مرتبط با مشبّه در برگیرندة مقولههایی مانند: شاعر، قهرمان (دینی و انقلابی) و عناصر انتزاعی میشود، و از سوی دیگر، موضوعاتی از قبیل عناصر طبیعی، اشیا، حیوانات و عناصر دینی و ملّی در ارتباط با مشبّهٌ به قرار میگیرد. نمونة زیر یکی از هالههای تصویری مرتبط با «موضوع مشبّه: ایمان» میباشد:
همانطور که ملاحظه میشود، شاعر برای ایمان و باور خویش به واسطة مشبّهٌبه هایی که برشمرده است، ویژگیهای بخصوصی قائل است. واژگان خورشید، صبح، بارقه و می نشان از ایمانی روشن و خالص دارند. همچنین کلمات ذوالفقار، شمشیر، فولاد و... از باوری دینی و خدشهناپذیر حکایت میکنند و در نهایت «مشبّهٌ به» های نخل و سکو مبیّن آزادگی و بلندای یقین شاعر میباشند. شماره ابیات: (شعر نو / 57/4/119) در ملکوت سکوت – (شعر نو / 30/20/73) هم صدا با حلق اسماعیل – (رباعی /15/1/116) هم صدا با حلق اسماعیل – (رباعی /25/1/119) هم صدا با حلق اسماعیل – (غزل /1/4/11) هم صدا با حلق اسماعیل – (غزل /4/1/17) هم صدا با حلق اسماعیل – (مثنوی /15/21/41) هم صدا با حلق اسماعیل – (رباعی /96/2/143) هم صدا با حلق اسماعیل – (غزل /43/1/109) سفرنامة گردباد – (رباعی /137/1/157) هم صدا با حلق اسماعیل – (شعر نو /19/21/57) از شرابه های روسری مادرم نمونه هایی از تشبیه به اعتبار موضوع مشبّه: الف) مشبّه: شاعر
ب) مشبّه: قهرمان (دینی و انقلابی) باغ کرامت است /گلوی تو/یا حسین! (گنجشک و جبرئیل، ص30) ج) مشبّه: عناصر انتراعی در گورستان ثانیهها /جنگلی انبوه از حسرت /- در هم تنیده - شکفته است (در ملکوت سکوت، ص48) نمونههایی از تشبیه به اعتبار موضوع مشبّهٌ به: الف) مشبّه به: عناصر طبیعی
ب) مشبّهًبه: اشیا
(نوش داروی طرح ژنریک، ص35) ج) مشبّهٌبه: حیوانات
(سفرنامة گردباد، ص93) د)مشبّهٌ به: عناصر انتزاعی و بهشت /برای نخستین بار / دوزخ تنهاییام را بلعید! (از شرابههای روسری مادرم، ص49) و گاهی / غیاب یک نخ سیگار / چون حضور دیو سپید /پشت طاقتش را /پیش چشمهای حیرتزدهات /خم میکند (در ملکوت سکوت، ص42) نمودار شمارة1: انواع تشبیه از نظر مرسل و مؤکّد و مفصّل و مجمل در اشعار سیّدحسن حسینی
نمودار شمارة 2: انواع تشبیه مضمر، جمع، تفضیل، تسویه، ملفوف، مفروق به تفکیک در اشعار سیّدحسن حسینی
نمودار شمارة 3: انواع تشبیه بلیغ «اضافی، غیراضافی» به تفکیک نوع در اشعار سیّدحسن حسینی
نمودار شمارة 4: انواع تشبیه از نظر حسّی و عقلی بودن مشبّه و مشبّه به
از دیگر عناصر زیبایی در کلام استعاره است. «یکی از هنرهای شاعرانه که سخنور به یاری آن میکوشد تا سخن خویش را هر چه بیشتر در ذهن مخاطب جای گیر گرداند، استعاره است، از این رو استعاره دامی است، تنگ تر و نهانتر از تشبیه که در برابر خواننده گسترده میشود» (کزّازی، 1385: 94). استعاره نسبت به دیگر صور خیال رساتر مؤثّرتر و قویتر است؛ چرا که در استعاره با گسترش معانی و ادّعای این همانی شاهد تخیّل و اغراق هستیم. «شاعر به وسیلة «استعاره» به همه چیز جان میبخشد. به همه چیز، لطف و ظرافت عطا میکند. به حیوانات زبان بیان نسبت میدهد و به اشیای بی روح و حسّ و حرکت» (زرّین کوب، 1381: 71). در اشعار سیّدحسن حسینی پس از تشبیه، استعاره زیبایی را در شعر پدید آورده است که این تصاویر با تعابیر و خیال انگیزة خاصّی همراه است. استعارة مصرّحه و همه انواع آن (مجرّده، مطلقه و مرّشحه ) از بسامد بالایی برخوردار است که در این میان تعداد استعارة مرّشحه از سایر موارد چشمگیرتر است. در ادامه، به ترتیب به ذکر نمونههایی از استعارة مصرّحه (مجرده، مرّشحه، مطلقه) که همراه با معنای هنری آن بیان میگردد میپردازیم: ستاره: امید مهتاب مرده است /در من ستاره نیست /اما به چشم تو/سوگند میخورم /از آسمان پُرم. (نوش داروی طرح ژنریک، ص51) - زنبورهای عسل: رهبران شیعه و غنچهای / بر صدر مصطبه نمیشکفت / شانه به شانة زنبور های عسل (از شرابه های روسری مادرم، ص56) -قنات: ادعیه
بررسی عناصر سازندة استعارة مصرّحه در اشعار سیّد حسن حسینی موجب کشف حدود و دامنة سیر خیال شاعر خواهد شد. استعاره در ابیات مجموعههای مورد بررسی، در باب عناصر سازنده خیال به لحاظ مستعارٌ منه به تربیت بسامد میتوان به طبیعت، اشیا و حیوانات اشاره کرد و همچنین میتوان در بررسی عناصر سازنده خیال به لحاظ مستعارٌله به ترتیب بسامد، مواردی از قبیل اهل بیت، انقلاب، جنگ، شهیدان، معشوق ازلی را مشاهده نمود. در مجموع، موضوعات و تصاویر منتخب شاعر در این بخش، بیانگر تفکّر و جهان بینی او است. تصاویر مربوط به اهل بیت و تصاویر عاشورایی از وجه پر رنگ شعر شاعر است و از بسامد بالایی برخوردار است و این توجّه شاعر، نشان دهندة عشق پاک و خالصانه، درک و فهم عمیق باطنی و حمیّت دینی وی است. سیّدحسن حسینی شاعری است که دربارة او میتوان گفت آنچه او دریافته و درک کرده بوده همة هستیاش بود. این فهم عمیق چنان با ذوق سرشار ادبی و با قلم زلال و نجیب او در آمیخته که در خواننده تأثیری عمیق بر جا میگذارد. از آنجا که عناصر سازندة خیال در مستعارله، به مراتب مهم تر و راه گشاتر برای درک جهانبینی شاعر است، نمونههایی از آن برای تبیین بحث ارائه خواهد شد. - تصاویر مربوط به معبود و معشوق ازلی: آفتاب: معشوق آرمانی و به پای تو پیر میشوم /و دلم–دستخوش آفتاب /از میان سرپوش نیلگون /چون چراغی سبز /جوانه میزند (در ملکوت سکوت، ص70) -تصاویر مربوط به شاعر و خصوصیات وی: آیینه های ریز: ایمان شاعر کسی میخواست انتقام اجدادش را از من بگیرد / از آیینه های ریزی که / در من میدرخشید. (در ملکوت سکوت، ص88) - تصاویر مربوط به دین، پیامبر و اهل بیت علیه السّلام: کوه صبر: حضرت زینب (س) زلزله: شهادت امام حسین (ع) کوه صبر فاجعه میدانست / آن شیهة غریب / بوی مهیب زلزله میداد (گنجشک و جبرئیل، ص27) - تصاویر مربوط به انقلاب، جنگ شهیدان و رزمندگان: لاله، شب بو زنبق: رزمندگان و شهیدان
نوع دیگر از استعاره که در آثار سیّدحسن حسینی مشاهده میشود و کاربرد بالایی نیز دارد استعاره مکنیه است. این استعاره برعکس مصرّحه است چرا که در آن مشبّهٌ به، حذف میشود و مشبّه ذکر میشود لیکن مشبّهٌ به، جای خود را به یکی یا چند تا از مناسبات یا اوصاف خود میدهد (تجلیل، 1376: 65). استعارة مکنیه در صورتهای مختلفی جلوهگر میشود. برای نشان دادن انواع آن میتوان نمودار زیر را ترسیم کرد.
-انواع استعاره مکنیه
در مجموعههای شاعر، نوع استعارة مکنیه بصورت تشخیص بسیار بیشتر از نوع استعاره مکینه غیر تشخیص بوده و این امر جانی تازه به کلام وی بخشیده است. در واقع، شاعر از رهگذر جان بخشی، قامت کلمات را با خلعتی زیبا پوشانده است تا کلامش دل نشین تر و زیبا جلوه کند. در بیت زیر، شاعر به واسطة جان بخشی فریاد را موجود زندهای در نظر آورده که دارای گلوگاه است:
(سفرنامة گردباد، ص31) و یا برای سال همچون انسان پیشانی قائل است. روز دوم هم میگذرد / دو چروک / بر پیشانی سال جدید (در ملکوت سکوت، ص133) اضافه استعاری از نوع غیرتشخیص در اشعار شاعر چندان قابل ملاحظه نیست؛ لذا برای پرهیز از اطناب، از ذکر شواهد در این باره خودداری میکنیم و در ادامة استعاره مکنیه به صورت غیراضافی و در قالب جمله نیز بصورت جداگانه و تحت عنوان «تشخیص» مورد بررسی قرار خواهیم داد. تشخیص در اشعار سیّد حسن حسینی، خیال انگیز و پر کاربرد میباشد، وی به وسیلة جان بخشی به اشیا و عناصر طبیعی و عناصر انتزاعی شعر خود را سرشار از حیات و حرکت و پویایی کرده است. حوزة تشخیص جولانگاه تفکّر و تخیّل شاعر بوده که مفاهیم متنوّعی را شامل میشود؛ بویژه مفهوم عشق که مورد توجه خاصّ وی بوده و بطور کلّی تمامی مفاهیمی که برای او ویژگیهای انسانی داشتهاند، جایگاه و کاربرد ویژه تشخیص در اشعار حسینی موجب زیبایی و پویایی شعر وی شده است. برخی از تصاویری که به واسطة تشخیص ارائه شدهاند، در نوع خود جالب توجه و از خلاقیّت و نوآوری ویژهای برخوردارند، مانند عشق معماری میکند (سفر نامة گرد باد، ص3) از دیدگاه او گل چون انسان میخندد (سفرنامة گرد باد، ص2 )، گل چون انسان دامن کشان از باغ میرود (سفر نامة گرد باد،6). در این نمونهها عناصر طبیعی و مفاهیم انتزاعی از احساسات ویژگیهای انسانی برخوردار میشوند. در بیت زیر شاعر «یکرنگی» را انسانی انگاشته که گوش یا حسّ شنوایی دارد: گوش یکرنگی نمیجوشد /با هیاهوی راه راه شما (سفر نامة گرد باد، ص28) و یا خورشید را همچون انسان میداند که هر غروب بر زخم شقیقة قهرمان شاعر اقتدا میکند: که خورشید/ در هر غروب/ به زخم ستاره گون شقیقهات/ اقتدا میکند. (هم صدا با حلق اسماعیل، ص68) بطور کلی میتوان گفت موارد تشخیص در اشعار شاعر عبارت است از، نسبت دادن افعال اعمال، حالات، صفات و عواطف انسانی به عناصر تجریدی و انتزاعی (عشق و مرگ و ... ). شگرد دیگری که باید از آن یاد کرد اسناد مجازی است. کاربرد اسناد مجازی سبب گردید تا شاعر تصاویر خیالی خویش را در قالب گزارههای شاعرانه ارائه دهد «در تقسیم بندی اولیّة مجاز، اسناد مجازی یکی از انواع دو گانة مجاز است که آن را مجاز عقلی یا مجاز حکمی و مجاز اسنادی نیز مینامند. در اسناد مجازی فعل یا خصوصیتی به چیزی نسبت داده میشود که در عالم واقع به او تعلّق ندارد و برای او انجام دادن آن امکان پذیر نیست، به عبارت دیگر فعل به غیر فاعل حقیقی آن اسناد داده میشود» (میرصادقی، 1385: 27). حسینی در همنشین کردن کلمات جنبههای موسیقیایی و معنایی را مورد توجه قرار داده و در این راه، از اسنادهای مجازی بسیار سود جسته است. این ویژگی در اشعار سپید و غزلهای متأخّر او نمود بیشتری دارد و بر شاعرانگی آنها افزوده است. به عنوان نمونه شاعر در مصرع اول بیت زیر انجام عمل «در پرچین گرفتن» را به «کین» و در مصرع دوم «مهلت گرفتن »را به «درد » نسبت داده است:
(سفرنامة گرد باد،ص91) البته در بسیاری از این نمونهها میتوان قائل به تشخیص نیز شد، در بیت زیر «شرمگین بودن »را به قفس اسناد داده است: و در بند، حتی / قفس، شرمگین از شکوفایی شوق پروازشان بود (هم صدا با حلق اسماعیل،ص77)
نمودار شمارة 1: انواع استعاره در اشعار سیّد حسن حسینی
نمودار شمارة 2: انواع استعارة مصرّحه در اشعار سیّد حسن حسینی
نمودار شمارة 3: انواع استعارة مکنّیه به تفکیک انواع در اشعار سیّد حسن حسینی
نماد پردازی یکی دیگر از شگردهای تصویر سازی در اشعار سیّدحسن حسینی است. «نماد بیانگر کلّیات و مفاهیم بزرگ به وسیلة موضوعات جزئی است؛ امّا این موضوعات و تصاویر جزئی چنان زنده و جاندارند که ذهن را تسخیر میکنند. اشیا فقط شیء نیستند، نمادهایی از شکلهای آرمانیاند که در پس آنها پنهانند» (فتوحی، 1386: 161 ). شاعر از سه خاستگاه نماد؛ یعنی طبیعت، آیینهای ملّی و اساطیری و دین و مذهب و بیش از همه از طبیعت برای ارائة تصاویر و بیان عواطف و احساسات خود بهره گرفته است. استفاده از عناصر طبیعت به عنوان نماد منجر به شکل گیری سمبلیسم اجتماعی در اشعار وی شده است. در شعر زیر شاعر آسمان را نماد صداقت و پاکی قرار داده است: و آسمان را مثل قدحی نیلگون / روی سر دودمانم گرفت (از شرابه های روسری مادرم، ص28) در بسیاری از اشعار خود، عناصر گوناگون طبیعت را نماد مفاهیم متفاوتی به کار برده است. به عنوان نمونه باد را نماد سرگردانی و در به دری (در ملکوت سکوت، ص28 ) و نسیم را نماد آرامش و شکوفایی (سفرنامة گرد باد،ص138) و... در نظر گرفته است. نمادهای ملّی و اساطیری در آثار شاعر به دلیل گرایشهای اعتقادی و مذهبی وی و همچنین انس و الفت با مفاهیم و ارزشهای دینی که بطور ملموس در میان تودههای اوایل انقلاب قابل مشاهده بود چندان چشمگیر نیست. امّا همان شمار اندک نیز جالب توجه و به گونهای شاعرانه به کار رفته اند. در بیت زیر «بیژن و رستم » نماد زندانی و در بند افتاده تلقی میشوند:
(هم صدا با حلق اسماعیل،ص96) نمادهای دینی در مجموعههای شاعر کاربرد گستردهای دارد. نمادهای دینی در ادبیّات، آن دسته از عناصری هستند که شاعر یا نویسنده از گنجینة معارف دین و مذهب خاص گرفته و به آنها ماهیِّت نمادین میبخشد. «این نمادها شامل نام پیشوایان و رهبران دین، قهرمانان، مکانهای مقدّس، زمانهای مقدس دینی و اشیا هستند،]...[در شعر نمادین این عناصر در سطح واژگانی نمیمانند، مفهوم رمزی پیدا میکنند و به یک نماد آیینی بدل میشوند» (همان، 192). در ابیات زیر «آیة الکرسی» نماد مصونیت از چشم زخم، «ذوالفقار» نماد ابراز مبارزه با ظلم و «اژدها» نماد ظالم است. آیة الکرسی را خواندی /با خاطرههای عرشی / روی هر فرشی که دلت خواست بنشین (در ملکوت و سکوت، ص93) قرآن بخوان /آن گاه /با ذوالفقار / بر اژدها بتاز (گنجشک و جبرئیل، ص44) نمادها از نظر نوآوری و رواج نیز متفاوتند: یکی نمادهایی که شاعر خود خلق میکند، ابداعیاند و دیگر نمادهایی که در ادبیات مرسوم اند. سیّدحسن حسینی در این بخش، عمدةً از نمادهای مرسوم و قراردادی استفاده کرده است. البته در مجموعههای شعری او نمادهای ابداعی نیز به چشم میخورد؛ امّا بسامد بالایی ندارد. نمادهای ابداعی یا خصوصی و یا شخصی ابداع خود شاعر و حاصل تجربههای ذهنی خاص اوست و پیش از او کسی واژه را در مفهوم نمادین به کار نگرفته است. نمادهای خصوصی معنای از پیش تعیین شدهای ندارند و تنها با توجه به زمینه و بافت اثر است که تا حدّی میتوان به مفاهیم آنها راه یافت. مثلاً «ارّة برقی» در شعر زیر میتواند نماد خشونت، صنعت زدگی و مرگ باشد که نمادی شخصی و ابداعی نیز محسوب میشود: تاجری اره برقی آورد/ پای یک منظره را /امضاءکرد ! (نوش داروی طرح ژنریک، ص24) و یا «پروانه» نماد مهربانی و زیبایی عشق است، در این شعر: تسبیح آسمان /چرخید و پاره شد / پروانهای نشست /روی نگاه من /چشمم ستاره شد (نوش داروی طرح ژنریک، ص50) و امّا نمادهای مرسوم (قراردادی و عمومی) نمادهایی هستند که بر اثر رواج زیاد در فرهنگ و ادبیّات یک ملّت و یا در ادبیّات جهان به یک مفهوم قراردادی بدل شده و مفهوم آنها برای همگان شناخته شده است. در بسیاری فرهنگ ها برآمدن آفتاب، نشانة تولّد یا غروب، نشانة مرگ است. بسیاری از نمادهای ادبی در اثر کاربرد زیاد مرسوم و متداول میشوند. همانطور که اشاره شد، نمادها در آثار شاعر عموماً قراردادیاند، در اشاره به برخی از آنها میتوان به «کبوتر» نماد صلح و آزادی (هم صدا با حلق اسماعیل، ص96)، و «پنجره» نماد ارتباط و آگاهی (سفرنامة گردباد، ص54 ) و «زمستان» نماد انجماد و خفقان (در ملکوت سکوت، ص132) و بسیاری دیگر از این دست اشاره نمود. استفاده از عناصر طبیعت در مقام نماد در آثار سیّدحسن حسینی منجر به شکل گیری نوعی سمبلیسم اجتماعی شده است. در واقع میتوان گفت که در ادبیّات معاصر ایران سمبلیسم اجتماعی با نیما به طور جدّی آغاز گشت و در ادامه توسط بسیاری از شاعران دیگر پی گرفته شد. دربارة خصوصیات سمبلیسم اجتماعی در ادبیّات معاصر گفتهاند: «سمبلیسم ایران معاصر گرایش شدیدی به وقایع اجتماعی دارد. چنانکه بر شعرهای سمبلیک نیما گاه چنان روح واقع گرایانهای غالب است که عینّیت اشیا، واقعی در درون شعر کاملاً محسوس و طبیعی است، مانند شعر «ماخ اولا» که مرز میان واقعیّت و رمز آن معلوم نیست. دیگر اینکه سمبولیسم معاصر ایرانی بر خلاف سمبولیسم اروپا به تعهّد و الزام اجتماعی و سیاسی پای بند است. سمبولیسم اروپا «شعر ناب» را سر میداد اما سمبولیسم ایرانی محتوای روح جمعی جامعهی معاصر ایران را در خود دارد» (فتوحی،1386: 244). سیّدحسن حسینی در بسیاری از اشعار خود با نگرش واقع بینانه نسبت به مسائل جامعه، به بیان سمبلیک وضعیت اجتماعی انسان معاصر ایرانی پرداخته است و در ارائة تصاویر سمبلیک از نمادهایی مثل شب، پاییز، زمستان دیوار، پنجره، باد و ... برای بیان مسائل اجتماعی و تبیین موقعیّتهای پر فراز و نشیب سیاسی استفاده کرده است. اینک نمونههایی از این گونه تصاویر: -پاییز: اندوه، کدورت، تیرگی پاییز میگذشت/ در کوچههای سبز/ ما سوت میزدیم (نوش داروی طرح ژنریک،ص50) دیوار: جداماندگی، حائل
(سفرنامة گردباد، ص155) آیینه: قلب، ذهن
نمودار شمارة 1 : انواع نماد به لحاظ خاستگاه آن، طبیعت، آیینهای ملّی و اساطیری، دین و مذهب در اشعار سیّد حسن حسینی
نمودار شمارة 2: انواع نماد از نظر ابداع و تداول نماد در اشعار سیّد حسن حسینی
یکی دیگر از ابزارهای تصویرگری که شاعر به مدد آن عواطف و احساسات خود را هنرمندانه و مؤثّر ارائه میکند، کنایه است. تجلیل در تعریف کنایه میگوید: «[کنایه] در زبان هنر بیان، عبارت است از ایراد لفظ و ارادة معنی غیرحقیقی آن، آن گونه که بتوان معنی حقیقی آن را نیز اراده کرد» (تجلیل 1369: 84). مهمترین دلیل کاربرد کنایه در اشعار سیّدحسن حسینی، استفاده از شیوهای مطلوب برای بیان هنری اندیشهها، عواطف و احساسات شاعرانهاش بوده است. وی به این وسیله ذهن خوانندهاش را به تلاش تکاپو وا میدارد، طوری که این تلاش برای دست یافتن به حقیقت، احساس لذّت در مخاطب پدید میآورد و ارتباط شاعر را با خواننده عمیق تر میکند. در اشعار سیّد حسن حسینی انواع کنایه به لحاظ مکنّی عنه، کنایه از فعل بسیار چشم گیر است و به لحاظ وضوح و خفا، کنایه از نوع ایما از نظر کاربرد غلبه دارد. با اینکه شاعر از این عنصر زیبایی کلام بصورت گستردهای در شعرش بهره گرفته است؛ اما با توجه به فضای متنوّع اشعار در برخی موارد از خود خلاقیّت نوآوریهایی نیز نشان داده است و برخی کنایات وی مخصوص فرهنگ شعر معاصر امروز است و در کنار این کنایات از کنایههای موجود فرهنگ گذشته نیز بهره برده است. در نمونههای زیر تمامی کنایهها به لحاظ مکنّی عنه، کنایه از فعل هستند. زیبایی و صمیمیّت این ابیات به دلیل استفاده از عناصر فرهنگ عامه و کنایههای مردمی است. جا خوردن: متعجّب و شگفت زده شدن سکوت میشکند/ مؤمنان از زیارت هم جا میخورند (در ملکوت سکوت، ص95) به سیم آخر زدن: بیمهابا حرکت کردن و نهراسیدن
پنبة چیزی را زدن: بیاعتبار کردن شاعری/ پنبة شب را میزد (نوش داروی طرح ژنریک، ص30) بیشتر کنایات به کار رفته در اشعار سیّدحسن حسینی، از نوع ایما هستند «ایما کنایهای است که به محض شنیده شدن، عقل سلیم آن را در مییابد وسائط اندک و ربط بین معنی اول و دوم آشکار است. ایما در زبان امروز هم کاربرد دارد و بطور کلّی، رایج ترین نوع کنایه است» (شمیسا، 1383: 98). در بیت زیر «چهار نعل تاختن» کنایه از با سرعت رفتن از نوع ایماست، شاعر گذر عمر و از پی هم گذشتنِ پرشتاب روزها را با اشاره به برگهای تقویم و عبارت کنایة مذکور، بُعدی تصویری بخشیده است. برگهای تقویم چهار نعل میتازند (در ملکوت سکوت، ص134) «دست کم گرفتن» و «جرزدن» به ترتیب کنایه از به شمار نیاوردن یا اعتنا نکردن و قانون بازی را زیرپا گذاشتن است که از کنایه های پرکاربرد، تازه و امروزین محسوب میشوند:
(سفرنامة گرد باد،ص150) در اشعار سیّدحسن حسینی انواع کنایه از موصوف و کنایه از صفت بندرت به چشم میخورد و به لحاظ وضوح و خفا نیز، نمونههای تلویح، رمز و تعریض تقریباً وجود ندارد.
نمودار شمارة 1: مشخصات آماری انواع کنایه در اشعار سیّد حسن حسینی به لحاظ مکنّی عنه:
از دیگر ابزار تصویر سازی شاعر مجاز میباشد، با پنهان کردن معنای قاموسی واژه، آن را در کاربرد عنصری برای بیان پندار شاعرانة خود به کار میگیرد، البته بین معنای دو واژه باید پیوندی برقرار باشد تا هنری بودن آن ثابت شود. مجاز به علاقههای مختلف در اشعار شاعر وجود دارند که در این میان مجاز به علاقة آلیّه و لازمیّه، نسبت به انواع دیگر بیشتر به چشم میخورد. به عنوان نمونه، پلک از باب ذکر جزء و ارادة کل، به جای چشم آمده است یا زمین به علاقة محلّیه، ذکر محل و ارادة حال مجازاً به معنای مردم روی زمین به کار رفته است. نمونه های مجاز با علاقة ناهمانندی: -لازمیّه (لازم و ملزوم ): دم: سخن، کلام
- سببیّه: دست: اعمال گوش کن/ پوزش دستهای بلندم را/ که زیر آوار کوتاهی/ سر/ بلندکردهاند. (در ملکوت سکوت، ص40) -آلیّه: کفش: رفتن، سلوک یا میزبانی معطر/ که تا کفش هایم/ مرا بدرقه میکند (در ملکوت سکوت، ص70) - جنس: پولاد: شمشیر و از پولادی/ که در کوفه/ برج آفتاب را دو شق کرد (گنجشک و جبرئیل، ص32)
نمودار شمارة 1: انواع علاقههای مجاز به تفکیک انواع در اشعار دکتر سیّد حسن حسینی
یکی از عناصر زیبایی کلام پارادوکس است «پارادوکس، در اصطلاح، کلامی است که در ظاهر حاوی مفهومی متناقض است؛ بطوری که در نگاه اول پوچ و بی معنی به نظر میآید؛ امّا در پشت معنی پوچ ظاهری آن حقیقتی نهفته است و همان تناقض ظاهری جمله، باعث توجّة شنونده یا خواننده و کشف مفهوم زیبایی پنهان در آن میشود» (میرصادقی 1385: 64). که به دو صورت ترکیبی و بیانی در مجموعههای سیّد حسن حسینی مشاهده میشود. سیّد حسن حسینی، از یک سو، برای بیان محتواها و اندیشه های خاص، از پارادوکس با منشی آگاهانه استفاده کرده و از سوی دیگر، این عنصر ادبی را وسیلهای برای آشنایی زدایی و هنجارگریزی های نحوی در اشعار خود قرار داده است. در پارادوکسهای ترکیبی دو سوی نقیض به یکدیگر اضافه میشوند و تعداد آنها نسبةً قابل ملاحظه و از پارادوکسهای بیانی بیشتر است. در نمونههای زیر، قطبهای متضاد معنایی به یکدیگر اضافه شدهاند که منجر به پدید آمدن تصاویر فرا واقعی زیبا شده است: -رودهای تشنه
- رازهای برهنه ناممکن است/ با واژههای نقابدار/ از رازهای برهنه گفتن(در ملکوت سکوت، ص60) - حضیض اوج، بلندای سقوط از حضیض این اوج/ تا بلندی ای سقوط/ هوس رخت کشیدن دارم (هم صدا با حلق اسماعیل،ص104) همچنین پارادوکسهای بیانی، که از رهگذر اسناد دادن دو سوی نقیض به یکدیگر حاصل میشود و در آثار حسینی، یکی از عناصر تکرار شونده به شمار میآید که خواننده با درنگ بردو قطب متضاد، عنصر خیال موجود در آن را در مییابد. نمونههایی از تصاویر پارادوکس بیانی: -در خون غسل کردن
گرگ شد میش زبان بسته که نازش کردیم غسل در جای خون کرد، نمازش کردیم (سفرنامة گردباد،ص67) - قطر قطره سوختن من آمدم که قطره قطره بسوزم (در ملکوت سکوت،ص20)
نمودار شماره 1: انواع تناقض در اشعار سیّد حسن حسینی
آخرین عنصر تصویرسازی و شگرد هنری مورد بررسی در آثار سیِّد حسن حسینی حسّامیزی است. در یکی از وجوه برجستة ادای معانی از رهگذر صور خیال، کاری است که نیروی تخیّل در جهت توسعة لغات و تعبیرات مربوط به یک حسّ انجام میدهد، یا تعبیرات و لغات مربوط به یک حسّ را به حسّ دیگر انتقال میدهد که به آن حسّامیزی میگویند» (شفیعی کدکنی، 1386: 271). سیّدحسن حسینی از این عنصر خیال، برای بیان اندیشه ها، عقاید و احساسات ویژة شاعرانة خود به عنوان تمهیدی در جهت ایجاد روابط هنری و موسیقی معنوی میان کلمات سود جسته است. حسّامیزی در آثار وی از بسامد قابل ملاحظهای برخوردار بوده و به دو شیوه به کار رفته است. الف: مواردی از حسّامیزی که در آن یکی از عناصر یا تعابیر مربوط به حواس پنج گانه به یکی دیگر از عناصر یا تعابیر مرتبط با حواس ظاهری بصورت اضافی و یا در قالب گزاره نسبت داده میشود: - ترانةه معطّر: مادرم/ ترانههایم را/ یکی یکی معطر شنید (از شرابههای روسری مادرم، ص54) به مشام رسیدن عطر و بوی یک چیز، مرتبط با حسّ بویایی است و شنیدن صدایی از کسی یا چیزی، از طریق حسّی شنوایی قابل دریافت است. - از چشم نوشیدن:
(سفرنامة گرد باد، ص141) که در آن، چشم مربوط به حوزة دیدنیها و حسّ بینایی میشود و نوشیدن با حسّ چشایی پیوند دارد. نمونههای دیگر عبارتند از هق هق تلخ (سفر نامة گرد باد، ص29)، فریاد سبز (در ملکوت سکوت، ص32)، صدای دود گرفته (در ملکوت سکوت، ص101)، بوی صدا (در ملکوت سکوت، ص130 )و ... ب: مواردی که عناصر و تعابیر مربوط به یک حس ظاهری به موارد انتزاعی و مجرّد نسبت داده میشود. این نوع از حسّامیزی نسبت به موارد دیگر اهمیّت هنری کمتری دارد. ترکیبهایی از قبیل «تلخی زندگی» یا «رنگ غم» به قدری طبیعی جلوه میکنند که بعضاً حسّامیزی در آنها از نظرها پنهان میماند. - تلخی تقدیر
(سفرنامة گرد باد، ص64) - بوی محشر تنها به خاطرم هست/ خاکسترم بوی محشر داشت (در ملکوت سکوت، ص7) - طعم غرور من آن میوة لهیدهام/ که طعم تند غرور میدهد (در ملکوت سکوت،ص30)
نمودار شماره 1: انواع حسّامیزی در اشعار سیّدحسن حسینی
نتیجه سیّدحسن حسینی برای تصویر سازی در اشعار، از ابزارها و عناصر مانند: تشبیه، استعاره، نماد، کنایه، مجاز، پارادوکس و حسّامیزی بهره گرفته است. تشبیه به عنوان یکی از عناصر تصویر ساز کلام، در آثار شاعر بسامد بالایی دارد، به لحاظ ساختار تقریباً همة انواع آن، از جمله: تشبیه مفصّل، مجمل، مرسل، مؤکّد و بلیغ در آن وجود دارد؛ امّا نوع بلیغ آن، که بصورت اضافی و غیراضافی (اسنادی) است از همه چشمگیرتر است. در این میان، تشبیه بلیغ اضافی کاربرد بیشتری دارد و به همین علّت، در اشعار وی ادات و وجه شبه کمتر ذکر شدهاند و تشبیهات غالباً فشردهاند. در بررسی مشبّه و مشبّهٌ به ملاحظه میشود که در اکثر موارد مشبّه حسّی، به مشبّهٌ به حسّی اضافه شده است. به لحاظ شکل آن مانند: ملفوف، مفروق، تسویه، جمع، مضمر، تفضیل در اشعار مشاهده میشود که تشبیه مفروق آن بسامد بالاتری دارد همچنین در تشبیه شاعر به اغراق و مراعات نظیر توجه دارد که بر زیبایی سخن شاعرانهای او افزوده است. از دیگر عناصر زیبایی کلام استعاره است. در بین انواع استعاره، سیّدحسن حسینی از استعارة مصرّحه و استعاره مکنیّه تقریباً به یک اندازه بهره برده است. نوع استعارة مکنیّه بصورت تشخیص درصد بالاتری نسبت به نوع استعاره مکنیّه غیرتشخیص دارد. در حوزة تشخیص که جولانگاه فکر و تخیّل شاعر بوده، او به مفاهیم متنوّعی توجّه داشته است که این مفاهیم برای وی ویژگیهای انسانی دارند. در تشخیصهای به کار رفته، عناصر طبیعی و اشیا نیز مورد نظر شاعر بوده است؛ امّا خلاقیّت، احساسات و عواطف شاعر در بخش عناصر انتزاعی نمود بیشتری دارد. در بخش نماد، سیّدحسن حسینی از سه خاستگاه نماد؛ یعنی طبیعت، آیینهای ملّی و اساطیری و دین و مذهب، و بیش از همه از طبیعت برای ارائة تصاویر شاعرانه و بیان عواطف خود استفاده کرده است. وی در بهرهگیری از این عنصر خیال، عمدةً از نمادهای مرسوم و قراردادی استفاده کرده است. البته مجموعهها به کلّی از نمادهای ابداعی و شخصی خالی نیست، نکتة دیگر آنکه کاربرد عناصر طبیعت در مقام نماد منجر به شکل گیری سمبولیسم اجتماعی در اشعار وی شده است. عنصر زیباییشناسی دیگر در شعر حسینی کنایه است. در بررسی انواع کنایه، به لحاظ مکنّیعنه، میتوان اظهار کرد که کنایههای فعلی در اشعار وی از فراوانی بالاتری برخوردار هستند. در انواع کنایه از نظر وضوح و خفا آنچه بسامد بالایی دارد، ایما است. سیّدحسن حسینی در کنار کنایات تکراری گذشتگان، گاهی از کنایات امروزین در شعر خود بهره میگیرد مانند: حال کردن یا جر زدن از دیگر ابزار تصویرگری شاعر، مجاز است که با پنهان کردن معنای قاموسی واژه، آن را در کاربرد هنری برای بیان پندار شاعرانة خود به کار میگیرد. مجاز به علاقههای مختلف در اشعار وی وجود دارد که در این بین، مجاز به علاقه آلیّه و لازمیّه نسبت به انواع دیگر بیشتر به چشم می خورد. سیّدحسن حسینی همچنین برای خلق تصاویر مورد نظر خود، از دو عنصر بدیعی؛ یعنی تناقض (پارادوکس) و حسّامیزی سود جسته است. پارادوکسهای به کار رفته در اشعار به دو شکل قابل بررسی است: 1- ترکیبی 2- بیانی. در مجموع پارادوکسهای ترکیبی بیش از پارادوکسهای بیانی مشاهده میشوند. حسّامیزی نیز در آثار شاعر به دو صورت قابل مشاهده است: 1- مواردی از حسّامیزیکه در آن یکی از عناصر یا تعابیر مربوط به حواس پنج گانه به یکی دیگر از عناصر یا تعابیر مرتبط با حواس ظاهری به صورت اضافی و یا در قالب گزاره نسبت داده میشود. مانند شنیدن بو، هق هق چشم، بوسیدن نگاه و... 2- مواردی که عناصر و تعابیر مربوط به یک حس ظاهری به موارد انتزاعی و مجرّد نسبت داده میشود. مانند بوی محشر، رنگ، غم، بوی عشق و ... | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1- پورنامداریان، تقی. (1381). سفر در مه، تهران: انتشارات نگاه. 2- تجلیل، جلیل. (1362). معانی و بیان، تهران: مرکز نشر دانشگاهی. 3- ثروتیان، بهروز. (1369). بیان در شعر فارسی، تهران: انتشارات برگ. 4- حسینی، سیّد حسن. (1385). در ملکوت سکوت، تهران: انجمن شاعران ایران. 5-_______. (1386). سفر نامة گردباد، تهران: انجمن شاعران ایران. 6-_______.(1384). گنجشک و جبرئیل، تهران: نشر افق، چاپ پنجم. 7-_______.(1385). از شرابههای روسری مادرم، تهران: انجمن شاعران ایران. 8-_______.(1387). نوش داروی طرح ژنریک، تهران: سورة مهر، چاپ چهارم. 9-_______.(1387). هم صدا با حلق اسماعیل، تهران: سورة مهر، چاپ چهارم. 10- ذوالفقاری، حسن. (1386). سّر دلبران، تهران: انتشارات مازیار. 11- زرّین کوب، عبدالحسّین. (1381). شعر بی نقاب، چاپ نهم، انتشارات علمی. 12- شفیعی کدکنی، محمّدرضا. (1386). صور خیال در شعر فارسی، تهران: آگاه. 13- شمیسا، سیروس، (1383). بیان و معانی، تهران: انتشارات فردوس. 14- فتوحی، محمود. (1381). بلاغت تصویر، تهران: نشر گلرنگ یکتا. 15- فرشیدورد، خسرو. (1381). دربارة ادبیّات و نقد ادبی، تهران: انتشارات امیر کبیر، چاپ چهارم. 16- کزّازی، میر جلال الدین. (1381). بیان «1» زیبا شناسی سخن پارسی، تهران: نشر مرکز، چاپ ششم. 17- میر صادقی (ذوالقدر)، میمنت. (1381). واژه نامة هنر شاعری، نشر کتاب مهناز، چاپ سوم. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 6,800 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,270 |