تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,647 |
تعداد مقالات | 13,387 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,130,102 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,066,303 |
بررسی کارکرد قدرت و فرهنگ سیاسی در کلیله و دمنه | |||||||||||
متن شناسی ادب فارسی | |||||||||||
مقاله 5، دوره 3، شماره 1، اردیبهشت 1390، صفحه 91-104 اصل مقاله (221.87 K) | |||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||
نویسنده | |||||||||||
جواد دهقانیان* | |||||||||||
استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه هرمزگان | |||||||||||
چکیده | |||||||||||
کلیله و دمنه از جنبههای مختلف در تاریخ تمدن هند، ایران و جوامع اسلامی اهمیت داشته است. این کتاب بخوبی نگرش به انسان و اجتماع را در جامعة سنّتی (پیش از عصر بیداری) منعکس میکند. این کتاب به علّت امتزاج با فرهنگهای مختلف شرقی از لایههای متعدد برخوردار است. به طوری که حداقل نقش، سه تمدن بزرگ شرق؛ هند، ایران و عرب در آن قابل مشاهده و بررسی است. بیشتر داستانهای کلیله و دمنه تمثیلی و به زبان حیوانات است. احتمالاً دلیل عمدة استفاده از شخصیتهای حیوانی، محتوای سیاسی آن است. این شخصیتها نویسنده را قادر ساخته، مسائلی را بیان کند که طرح آن در قالب شخصیتهای انسانی، مشکلاتی را ایجاد می کرد. داستانهای کلیله و دمنه غالباً انعکاس هرم قدرت در جامعة شرق (هند، ایران و جهان اسلام) است؛ بنابراین به بهترین وجهی ساز و کار فرهنگ سیاسی، منشأ قدرت و چگونگی رفتار و تأثیر آن را بر طبقات دیگر نشان می دهد. با تجزیه و تحلیل متن می توان ساختار فرهنگ سیاسی و تأثیر آن را بر رفتارهای فردی و اجتماعی کشف و بررسی کرد. آرا و عقاید نظریه پردازان مدرن و پست مدرن، خصوصاً میشل فوکو این واقعیت را آشکار میسازد که قدرت و فرهنگ سیاسی منشأ بسیار پیچیده دارد و بر تمام شئون زندگی فردی و اجتماعی تأثیر میگذارد. چگونگی به وجود آمدن قدرت و کنش و تعامل آن با جامعه و نهادهای اجتماعی، موجب بروز رفتارها و اندیشههایی میشود که در تمایز رفتارهای مردم یک جامعه از دیگر جوامع تأثیرگذار است. به عبارت دیگر در پرتو این نظریه و نظریههای دیگر میتوان ادّعا کرد، فرهنگ سیاسی در یک جامعه رابطة معناداری با نوع روابط انسانی دارد. در اینجا با بررسی قدرت، فرهنگ سیاسی و پیامدهای آن در کلیله و دمنه، در حد امکان رفتارها و باورهای انسان شرقی را در این اثر که به تعبیری ملتقای فرهنگ هند، ایران و جهان اسلام است، بررسی خواهیم کرد. | |||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||
کلیله و دمنه؛ فرهنگ سیاسی؛ قدرت؛ رفتارهای اجتماعی | |||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||
مقدمه کتاب کلیه و دمنه از زمانی که وارد ایران شد تا زمانی که به وسیله نصرالله منشی به فارسی ترجمه گردید، تغییرات فراوان کرده است. این کتاب در واقع حاصل تبادلات فرهنگی، هند، ایران و جامعه عربی ـ اسلامی است. یکی از موضوعهای جالب توجه در این اثر که شایسته پژوهش است، مسأله کارکرد قدرت و فرهنگ سیاسی و تأثیر آن بر روابط اجتماعی و چگونگی نگاه به انسان در پیش از دوره بیداری 1 است. به نظر میرسد، هیچ کتابی در شرق (هند و جوامع اسلامی) شایستگی لازم را برای چنین پژوهشی به اندازة کلیله و دمنه و هزار و یک شب نداشته باشد. درست است که هستة مرکزی کلیله و دمنه در فرهنگ هند شکل گرفته؛ اما با فرهنگ و زبان ایرانی، سریانی و عربی آمیخته شده است. کلیله و دمنه در حقیقت عصارة این فرهنگها است و بنا به مستندات خود اثر، از لحاظ مرتبة سیاسی و اجتماعی چندان با ارزش بود که پادشاه هند از انتقال آن به سایر ممالک جلوگیری میکرد و انوشیروان حاضر بود، در ازای انتقال و ترجمة آن به زبان پهلوی، برزویه را در قدرت سهیم گرداند (ر.ک. کلیله و دمنه،1372: 36). البته شاید این سخنان افسانه و اغراقآمیز به نظر برسد و عبدالله مقفّع مترجم عربی آن، با ساختن این حکایت در ارزش و اهمیت کلیله و دمنه بزرگنمایی کرده باشد. با این حال این حقیقت بر اندیشمندان پوشیده نیست که تا پیش از عصر بیداری (مشروطه در ایران)، کلیله و دمنه کتابی راهگشا در آیین زمامداری به شمار میرفت. در عصر کنونی نیز این کتاب از نظر مطالعات ادبی و جامعهشناسی بسیار حائز اهمیت است. اهمیت کتاب باعث شد که در سدههای مختلف چندین بار متن آن بازآفرینی و ترجمه شود. البته در زمینة تحقیقات ادبی در ایران به استثنای کتاب ارزشمند «دربارة کلیله» اثر محمّد جعفر محجوب، پژوهش بارز دیگری انجام نشده است. محجوب در اثر خود به سیر تاریخی اثر و ترجمه های گوناگون آن به زبانهای مختلف توجه کرده است. در سالهای اخیر چند پایاننامه نیز دربارة کلیله و دمنه نوشته شده که هنوز به چاپ نرسیده است. از جمله مقالاتی که به پژوهش دربارة کلیله و دمنه پرداخته، می توان به موارد زیر اشاره کرد: 1- سیمای زن در کلیله و دمنه (ر.ک. حیدری، 1385: 51-65 )، کلیله و دمنه به عنوان نمونهای از ادبیات جهانی: بازتاب آن در ادبیات ایران وآلمان (ر.ک. هاشمی،1386: 133-152)، حکایت مرد آویزان در چاه: یکی از تمثیلات کلیله و دمنه (ر.ک. باقری،1379: 1-23)، بررسی تطبیقی ساختار داستانهای شیر و گاو در کلیله و دمنه و سیاوش و افراسیاب در شاهنامه (ر.ک. حسام پور، 1388: 73-79).
جایگاه ادبی- فرهنگی کلیله و دمنه از نظر جامعهشناسی ادبی، کلیله و دمنه در طول تاریخ از ویژگیهای منحصر به فردی برخوردار بوده است. در ادبیات فارسی این کتاب از جنبههای مختلف بر آثار بعد از خود عمیقاً تأثیر گذاشته و بدین لحاظ جزء مهمترین آثار منثورِ بعد از اسلام به حساب میآید. مسلماً ترجمة آن از طرف جامعة فرهنگی عصر غزنوی، تصادفی نبوده و حاصل تدبّر، نیاز جامعه، فرهیختگان و طبقات برگزیده بوده است. این اثر به باور غالب منتقدان اوّلین و برترین اثر مصنوع و فنّی در زبان فارسی است. بهار دربارة ارزش و جایگاه آن در ادبیات فارسی می نویسد: «کمتر کتابی در عجم نظیر آن تا به حال نوشته شده است، مگر آن که از او تقلید کرده باشند، مانند مرزبان نامه که خواسته است از کلیله و دمنه تقلید کند» (بهار،1349: 2/ 271). کلیه و دمنه بر پایة داستان است، حالت نمایشی و غیرمستقیم دارد و از پند و اندرزهای خسته کنندة ادوار بعد تا حدودی به دور مانده است. به نظر میرسد، بخشهایی از کتاب که به پند و اندرز نزدیک است، متأثّر از اندیشههای قرون بعد و خصوصاً دورة اسلامی است؛ چرا که این موارد جزء اصلی داستان نیست و گویی نویسندگان و مترجمان ادوار مختلف، این قسمتها را به اصل کتاب افزودهاند. انتخاب داستان به عنوان قالب ادبی برای کلیله و دمنه نشان دهندة نوعی بلوغ فکری جامعه و نویسندگان آن است. داستان بناچار گفتگو را میطلبد و گفتگو(دیالوگ) برآمده از فضا و اندیشهای است که حداقل به برخی از آزادیهای فردی و اجتماعی احترام میگذارد و اجازه می دهد، مخاطب بر اساس گفتگو و جریان حوادث داستان به نتیجه مورد نظر دست یابد. در مقابل، زبان پند و اندرز برای مخاطب خود چندان ارزشی قائل نیست، خواننده را دست کم می گیرد و قدرت انتخاب به او نمی دهد. البته باید در نظر داشت نوع مخاطب در گزینش زبان و سبک داستانی اثر بی تأثیر نبوده؛ چرا که مخاطب کلیله و دمنه عموم مردم نیستند، بلکه طبقات برگزیده و خصوصاً طبقة حاکم است.
فرهنگ سیاسی و ساختار قدرت برخی جامعه شناسان تأکید کردهاند که ریشة رفتارها و کنشهای امروزی ما به گذشته باز میگردد. اهمیت این موضوع تا بدان جاست که دانشمندی چون کاسیرر ریشة حرکات و رفتار کنونی ملل را در اساطیر جستجو میکند (ر.ک. ماهرویان، 1385: 10). بررسی فرهنگ سیاسی و ساختار قدرت در کلیله و دمنه فرصت شناخت برخی رفتارها و روابط انسانی را در فرهنگ سنتی ایران- به عنوان یکی از فرهنگهایی که در تولید این اثر سهم زیادی داشته است- فراهم می سازد. در گذشته چنین تصوّر میشد که قدرت در انحصار دولت و نهادهای وابسته به آن است. حتی در گذشتههای بسیار دور، منشأ قدرت را خدایان میدانستند و معتقد بودند، خدایان قدرت خود را به پادشاهان تفویض کردهاند (ر.ک. رهبری، 1388: 94). بعدها نیچه که او را آغازگر اندیشههای پست مدرن نامیدهاند، اعلام کرد که مفهوم قدرت بسیار فراتر از باورهای پیشین است. او دایرة قدرت را از نظام سیاسی به تمام روابط انسانی گسترش داد و نوشت «این جهان قدرت طلبی است و نه چیز دیگر» (همان، 131). این سخن به معنای آن است که منشأ قدرت را باید فراتر از نهادهای سیاسی، در تمام کنش های انسانی جست. مفهوم قدرت در دورانهای مختلف با تطور رو به رو بوده و تعاریف گوناگونی از آن ارائه شده است. رابینز معتقد است: «قدرت عبارت است از توان بالقوهای که الف دارد تا بر رفتار ب اثر گذارد، به گونهای که ب را وا میدارد تا کاری را انجام دهد» (رابینز، 1384: 719). گریفین نیز در کتاب «رفتار سازمانی» تعاریف متعددی از قدرت ارائه میدهد و سرانجام با تلفیق آنها، به تعریف جامعتری دست مییابد: «میتوان قدرت را توانایی بالقوه یک نفر و یا یک گروه برای نفوذ در فرد یا گروه دیگر تعریف کرد» (گریفین، 1383: 381). در این تعاریف تنها دولت و نظام سیاسی صاحب انحصاری قدرت، تلقی نمیشود؛ بلکه این مفهوم در شکل شبکه پیچیدة از روابط انسانی تعریف شده است. رابرت دال از قدرت برداشتی دارد که میزان تأثیرگذاری قدرت بر رفتار را نشان میدهد. او بر این باور است که یک رابطه علّی میان قدرت و تابع وجود دارد؛ یعنی به جای این که بگوییم C برR قدرت دارد میتوان گفت رفتار C علت رفتار R است (ر.ک. رهبری، 1388: 110). در واقع بخشی از این مقاله بر پایة همین نظریه شکل گرفته و قصد دارد نشان دهد که فرهنگ سیاسی در نظام سنتی باعث به وجود آمدن چه رفتارهایی در اجتماع شده است. در تعریف نیکوس پولانتزاس، بر رابطه قدرت و طبقات اجتماعی تأکید شده است: «قدرت توانایی یک طبقه برای متحقق ساختن منافع عینی خود در مقابل طبقات دیگر و به زیان آنهاست» (همان، 110). از نظر فوکو قدرت نوعی راهبرد است و سلطهپذیران هم به اندازة سلطهگران بخشی از شبکه روابط قدرت و چارچوب اجتماعی خاص به شمار میروند. از نظر او قدرت همچون راهبرد پیچیدهای در سراسر نظام اجتماعی جاری است. فوکو معتقد است به همین دلیل مغلوب ساختن دستگاه دولت (از طریق انقلاب یا کودتا) به خودی خود نمیتواند موجب تغییر شبکة قدرت شود (همان، 140). نظریة فوکو یکی از دلایل استقبال فرهنگهای شرقی از کلیله و دمنه را توجیه میکند و آن یکسان بودن نظام سیاسی و شبکة قدرت در جامعه سنتی ایران و دیگر جوامع شرقی است. کلیله و دمنه در تمام لایههای خود به نظام طبقاتی احترام میگذارد. نظامی که حتی تا پیش از مشروطه در نظام سیاسی ایران مشروعیت داشته است. هر نظام سیاسی نیاز به مشروعیت دارد تا به نحوی افراد جامعه را مطیع خواست خود گرداند. مشروعیت بر اساس منشأ قدرت شکل میگیرد که رابینز برای آن پنج منشأ برشمرده است (ر.ک. رابینز، 1384: 722). در کلیله و دمنه دو پایگاه قدرت برجسته تر است. 1- قدرت مبتنی بر زور 2- قدرت الگویی یا مرجع در داستان حیوانات وقتی سخن از حکومت است، شیر در رأس هرم قدرت قرار میگیرد. مسلماً نیرویی که باعث میشود او در چنین جایگاهی قرار گیرد، زورمندی و تسلّط او بر دیگران است. در کلیله و دمنه اصولاً قدرت بلامنازع است و هیچ چون و چرایی در آن نیست(قدرت مبتنی بر زور). حتی در داستانهایی که شیر به هر علّتی، قدرت سابق خود را از دست داده است، همچنان حاکمیت مطلق از آن اوست و هیچ حیوان دیگر داعیة حکومت بر دیگران را ندارد. البته در برخی از داستانها هر یک از انواع حیوانات پادشاه خاص خود را دارند؛ ولی در این داستانها اولاً شیر حضور ندارد و ثانیاً این پادشاه بر جمیع حیوانات مسلّط نیست. بنابراین با حضور شیر، حیوان دیگری شایستگی حکومت ندارد. این مسأله از آن جا ناشی میشود که در نظام سنّتی علاوه بر زور، اصالت، خون و نژادگی، مهمترین شرط احراز پادشاهی به حساب می آمد. در این باره محقّقان بر این اصل تأکید کرده اند که «ساختار پذیرفته شده اجتماعی» میتواند منشأ قدرت باشد (محمدزاده، 1375: 394). بر پایة این اصل چون شکل و ساختار حکومت، مورد پذیرش همگان است، هیچگونه اعتراضی به نحوة توزیع قدرت نمیشود. در داستانهای کلیله و دمنه با شخصیتی رو به رو نمی شویم که به ساختار حکومتی معترض باشد. همه پذیرفتهاند که بهترین شکل اداره جامعه، نوع حکومت پادشاه( معمولاً شیر) بر زیر دستان است. کسانی که در کنار شیر قرار دارند (= طبقة حاکم) بسیار میکوشند تا حاکم علاوه بر قدرت مبتنی بر زور به قدرت مرجع نیز مجهّز شود. صاحب قدرت مرجع به دلیل برخورداری از نیروهای جذّابِ شخصیتی میتواند دلها را تصرّف کند و بر آنها تسلّط یابد. این فرد از ویژگیهای آرمانی برخوردار است، ویژگیهایی که مورد تحسین و آرزوی دیگران است. یوکل صاحب قدرت مرجع را با مشخصات زیر توصیف میکند. 1- با زیر دستان با انصاف رفتار میکند. 2- از خواستههای آنها دفاع میکند. 3 - نسبت به نیاز و احساسات آن ها حساس است (ر.ک. قاسمی، 1382: 352). در کلیله و دمنه، مطوّقه این ویژگیها را در شخصیت خود جمع کرده است. طبقة حاکم میکوشد، با انتساب چنین رفتارهایی به شیر - خصوصاً در داستان شیر و گاو- از او تصویری آرمانی و فرّهمند(کاریزماتیک) ارائه دهد. تلفیق این دو پایگاه، مشروعیت قدرت او را بسیار بالا می برد. در فرهنگ سیاسی کلیله و دمنه، طبقة حاکم به گروه زیر فرمان خود القا میکند که مشروعیت پادشاه (شیر) ناشی از تعلّق او به طبقة نخبه و خردمند است. این نگرش به طرزی رندانه در ساختار داستانی اثر گنجانده شده است. هر باب کلیله و دمنه با گفتگوی رای (پادشاه هند) و برهمن آغاز میشود. پادشاه از برهمن اصولی را میپرسد و او با ارائة داستانهایی آئین و روش زمامداری را تشریح میکند. برهمن نماد ادغام خرد و مذهب است. در حقیقت همراهی برهمن با پادشاه که با ظرافت و هنرمندی خاصی طراحی شده، اصل مشروعیت حکومت را به جامعه القا میکند. در اینجا، الگویی که از حکومت ارائه میشود با تز افلاطون در باب «حکومت فلاسفه» شباهت فراوان دارد. افلاطون با پیوند میان حکمت و قدرت، از فیلسوفان میخواست که پادشاه شوند و چون تحقّق این امر را محال میدید، پادشاهان را به آموختن فلسفه و همراهی با فلاسفه ترغیب میکرد (ر.ک. رهبری، 1388: 96). برهمن نقش همین فیلسوف خردمند را برای پادشاه ایفا میکند. تقریباً در تمام داستانهای کلیله بر «اصطناع یا برگزیدن بندگان» کاردان و لایق تأکید میشود. این کارکرد دو نتیجة مشخص را در پی دارد: 1- حکومت مشروعیت دارد، چون برترینها گزینش شده اند 2- جامعه مطمئن باشد که امور با تدبیر افراد شایسته و خردمند اداره میشود. لسکی معتقد است در گذار حکومت زور به حکومت حق، نوع جدیدی از نخبگان به وجود خواهد آمد. او این تغییر را گذار حکومت از شیر به روباه توصیف کرده است (ر.ک. همان، 122). این توصیف با ساختار داستانهای کلیله و دمنه سازگاری دارد. در کلیله و دمنه حکومت متعلّق به شیر است و معمولاً یک شغال یا روباه سمت وزارت را به عهده دارد؛ امّا برخلاف نظر لسکی هیچگاه گذار حکومت از شیر به روباه (نخبگان) اتفاق نمیافتد و این میتواند به بافت شدیداً طبقاتی در نظام سنتی شرق باز گردد. بدین معنا که در کلیله و دمنه قدرت به صورت مطلق هیچ گاه به طبقة نخبه نرسیده است و حتی در داستان «شیر و گاو» و «شیر و شغال» سرانجام طبقة نخبه بشدّت مجازات میشود. همان طور که گفته شد، شیوه انتخاب حاکم در نظام سنّتی (کلیله و دمنه) عموماً بر پایة زور است. با این حال در برخی از داستانها؛ از جمله داستان «بوزینه و باخه» و داستان «شاهزاده و یاران پادشاه» حاکم از سوی مردم انتخاب میشود. توجیه این که چرا نظام سنتی در طول قرنها ساختار قدرت را بدین شکل ساخته و پرداخته و در آن تغییر ایجاد نکرده، چندان ساده نیست. هرودت بر اهمیت آبیاری مصنوعی در مصر و ایران تأکید داشت و نقش آن را در تشکیلات نظام سیاسی مهم ارزیابی میکرد. 2 در فرهنگ سیاسی کلیله و دمنه پادشاه در رأس هرم قدرت قرار دارد. او هر چند از لحاظ ساختار حکومتی ظاهراً قدرت مطلق را در اختیار دارد؛ ولی در حقیقت نگهدارنده و نمایندة نظام طبقاتی است. در این فرهنگ احترام به نظام طبقاتی اصلی غیر قابل تخطّی به حساب میآمد. محدودة اختیارات و وظایف هر فرد را طبقهای که به آن تعلّق داشت، تعیین میکرد. هر کس میبایست در جایگاه خود قرار گیرد. این ساختار در دیگر آثار شرقی نیز قابل مشاهده است. به عنوان مثال رستم در حماسه ملی ایران با آن که واجد تمام ویژگیهای مثبت جسمی و معنوی است و با آن که پادشاه زمان وی (= کی کاووس) از نظر بزرگان، لغزشهای اخلاقی و سیاسی فراوانی مرتکب شده؛ اما به هیچ وجه نمیتواند جایگاه پادشاه را تصاحب کند. او می داند که اگر چنین خطایی را مرتکب شود، اولاً از سوی جامعه پذیرفته نخواهد شد و ثانیاً سنّت طبقاتی او را از شخصیتی محبوب به شخصیتی منفور بدل خواهدکرد. همان گونه که افراد به صرف توانایی و قدرت نمیتوانستند، شایستة پادشاهی شوند، فرمانروا نیز وظیفه داشت، ارزش های نظام طبقاتی را معتبر بشناسد و در حفظ آن کوشا باشد. پادشاه نمیتوانست اجازه دهد، افراد از طبقة خود فروتر یا فراتر روند. اصل اصالت خون و ازدواجهای درون خانوادگی در ایران باستان ضامن بقای چنین نگرشی بود. تأکید بر حفظ نظام طبقاتی به شکلهای مختلف در ادبیات فارسی انعکاس یافته، جملات زیر در کلیله و دمنه، بارها به گونههای مختلف تکرار شده است: .... اصطناع بندگان و نگاه داشت مراتب در کارهای ملک و قوانین سیاسی اصلی معتبر است و میان پادشاهی و دهقانی به رعایت ناموس فرق توان کرد و اگر تفاوت منزلتها از میان برخیزد و اراذل مردمان در موازنة اواسط آیند و اواسط در مقابل اکابر، حشمت ملک و هیبت جهانداری به جانبی ماند و خلل و اضطراب آن بسیار باشد و غایلت و تبعیت آن فراوان و مآثر و اعیان روزگار بر بسته گردانیدن این طریق مقصور بوده است.
در داستان شیر و گاو که بسیاری از چارچوبهای تفکر هند و آریایی در آن نمود یافته، گاو با آن که خود برگزیده و برکشیدة قدرت حاکم است؛ قربانی میشود؛ چرا که بر اساس شایعهها او قصد داشت از طبقة خود عبور کند و در رأس هرم قدرت قرار گیرد. هر چند در داستان نشانی از قصد گاو (= وزیر) در بر هم زدنِ سلسله مراتب قدرت دیده نمیشود، با این حال شیر (= پادشاه) بآسانی از کنار شایعهها نمیگذرد. در این میان دمنه، شخصیتی استثنایی است. گناه دمنه آن است که میخواهد از طبقة خود فراتر رود، بنابراین خشمِ همگان را بر می انگیزد. حتی نزدیکترین دوستش؛ یعنی کلیله او را از این اندیشه باز می دارد که: «ما از آن طبقه نیستیم که این درجات را مرشح توانیم بود و در طلب آن قدم توانیم گزارد» (همان، 63). دمنه قربانی عدم آگاهی از قدرت طبقات اجتماعی است وگرنه اهداف وی در نزدیک شدن به ساخت قدرت شریف و ستودنی است. او میخواهد بدین وسیله به سرزمین خود خدمت کند. آنچه را که «به صواب نزدیک و به صلاح ملک مقرون باشد آن را در چشم دل وی (شیر) آراسته گرداند» و آنچه را که عاقبت وخیم دارد با تدبیر و تدبّر از پادشاهی دور کند (همان، 66). حفظ تشریفات و رعایت سلسله مراتب طبقاتی درچنین جامعهای اصلی بسیار مهم است.به همین علّت حتی افراد در به دست آوردن موقعیت ها نیز باید هم شأن خود را بیابند.« چه در معالی، کفاءت نزدیک اهل مروت معتبر است» (همان، 72). این سخن بدان معناست که پادشاه باید رقیبی در حد و اندازه خود بیابد و کسر شأنش خواهد بود، اگر با زیردست خود وارد رقابت و نبرد شود. این در حالی است که در عصر جدید یا انسان بعد از رنسانس، مطلق توانایی و قدرت، ارزش دارد و مهم نیست فرد در برابر چه رقیبی قرار میگیرد. مهم برتری و پیروزی است؛ این تغییر نگرش در عصر مدرن در واقع ناشی از فروپاشی نظام طبقاتی است. در جامعه سنّتی نزدیکی به ساخت قدرت و یا به عبارت بهتر نهاد زور که برای حاکم و قدرت وی حد و مرزی قائل نشده، همواره خطرناک توصیف شده است. تقریباً تمام اندیشمندان و کسانی که لذّت چنین قدرتی را چشیدهاند، دیگران را از نزدیکی به آن بر حذر داشتهاند؛ ولی جاذبههای موجود، مانع از نزدیکی دیگران به قدرت و شخص پادشاه نشده است. با توجه به این مسأله، برخی از اندیشمندان بر این اعتقاد پافشاری میکنند که قدرت طلبی انگیزة غریزی دارد و از جمله تمایلات نامحدود بشری است (ر.ک. قاسمی، 1382: 342). نگاهی به تاریخ نیز نشان می دهد که قدرت ذاتاً برای بشر دوست داشتنی است و پند و اندرز آثاری نظیر کلیه و دمنه در کاهش این میل سرکش تأثیری نداشته است. در طول تاریخ افراد کاردان بسیاری این ممنوعیت را شکستهاند و البته بسیاری از آنها سرنوشتی بسیار دردآور داشته اند. داستان بزرگمهر در عهد ساسانی (ر.ک. بیهقی؛ 1375، ج 2: 473) برامکه 4 در خلافت عباسی و خاندان جوینی 5 در حکومت مغول هر یک نمونهای از خاندان هایی است که به نوعی تاوان نزدیکی به قدرت را چشیدهاند. کشته شدن شنزبه و دمنه (= نمایندگان طبقه وزرا و نخبگان)، به قتل وزرا و اندیشمندانی میماند که نمونههای آن در تاریخ پیش و پس از اسلام فراوان است. کلیله و دمنه در لباس نصیحت به پادشاه، وضعیت توطئه، فساد و رقابتی را که میان زیردستان پادشاه وجود دارد، گوشزد میکند. نکتة جالب توجه آن است که در این شرایط، هر چه فرد خالصانهتر کمر خدمت ببندد، احتمال آسیب پذیری او بیشتر می گردد: «و هر که بنلاد خدمت سلطان به نصیحت و امانت و عفت و دیانت مؤکّد گرداند و اطراف از ریا و سمعه و ریب و خیانت مصون و منزّه دارد، کار او را استقامتی صورت نبندد و مدّت عمل او را دوامی و ثباتی ممکن نگردد، هم دوستان سپر معادات و مناقشت در روی کشند و هم دشمنان از جان او نشانه تیر بلا بسازند» (کلیله و دمنه، 1373: 314). در اندیشة هندی که نظام طبقاتی اهمیت بیشتری دارد، همین نظریه در قالب طرح و درون مایة داستان «پادشاه و فنزه» دیده میشود. فنزه بهتر از هر شخصیتی کارکرد قدرت استبدادی را می شناسد و علیرغم اصرار پادشاه از قدرت کناره می گیرد: «بحقیقت بشناختهام که هر که بر پشت کرة خاک دست خویش مطلق دید، دل او چون سر چوگان بر همگنان کژ شود و بر اطلاق فرق مروت را زیر قدم بسپرد و روی آزرم و وفا را خراشیده گرداند» (همان،192). بنابر نظریة «دال»ــ که پیشتر به آن اشاره کردیم ــ بسته به نوع توزیع و تعامل قدرت، فرهنگهای سیاسی در بروز رفتارهای خاص مؤثرّند و همین امر تا اندازة زیادی تفاوت رفتار مردم ملل گوناگون را توضیح میدهد. بالطبع کردار و پندار مردم شرق به صورت گسترده متأثّر از ساز و کار قدرت و خصوصاً نظامهای سیاسی آنهاست. با وجود این، نمیتوان این متغیّر را تنها عامل بروز تفاوت رفتارها دانست؛ چرا که متغیرهای دیگر نظیر شرایط اقلیمی نیز تأثیرگذارند. نحوة توزیع و کارکرد قدرت خصوصاً باعث بروز رفتارهای سیاسی میشود. رفتار سیاسی را به فعالیتهای غیر رسمی که در نظام سیاسی ضرورتی ندارد؛ اما باعث نفوذ میشود، تعریف کردهاند (ر.ک. رابینز، 1384: 742). پرسش اساسی این است که فرهنگ سیاسی در کلیله و دمنه موجب بروز چه رفتارهای خاصی شده است؟ به عبارت دیگر نظام سنّتی باعث ایجاد چه ویژگیهای فردی و جمعی شده است. در زیر نمونههایی از این رفتارهای سیاسی و ویژگیهای اجتماعی را بررسی میشود.
1- تکریم حاکم در نظام سنتی غالباً مطلق گرایی ارزش به شمار میرفت. مصونیت شیر یا پادشاه از خطا و اشتباه یکی از مهمترین نشانههای مطلق گرایی است که از طریق طبقة حاکم به جامعه القا میشد. برای این طبقه، ارائة تصویری مثبت و خالی از هر گونه نقص و عیب از پادشاه یک ضرورت اجتناب ناپذیر بود؛ چرا که پادشاه را منبع تمام صفات نیک دانستن و او را مصون از خطا و اشتباه نشان دادن، به مشروعیت و تثبیت قدرت در نظام سنّتی منجر میشد. برای ذهن مطلقگرای جامعه، مصون نبودن پادشاه و ساختار قدرت از خطا به معنای شکست در مشروعیت نظام سیاسی بود؛ بنابراین در داستانهای کلیله و دمنه خطای پادشاه مرتباً از سوی طبقة حاکم و کارگزاران آن تفسیر و تأویل میشود. این وضعیت در داستانهای فرعی (اپیزودهای) متعددی؛ از جمله «زاغ، گرگ و شگال و شیر و شتر» قابل مشاهده است. در این داستان شیر با آن که به شتر امان داده و او را از جمله نزدیکان خود گردانده است، پس از اندکی عهد خود را نقض میکند و او را میکشد. مشاوران و نزدیکان وی تلاش میکنند که عیبی متوجه شیر نشود و می گویند: «آن وثیقت را رخصتی توان اندیشید و شیر را از عهده آن بیرون توان آورد... و عهد را هم مخرجی توان اندیشید؛ چنانکه جانب ملک از وصمت غدر منزّه ماند» (کلیله و دمنه، 1373: 107). تقدیس پادشاه در کلیله و دمنه وجه مذهبی ندارد و تلاشی است، برای آن که وجه خشونت بار و پایگاه زورِ طبقة حاکم به گونهای آراسته و مردم پسند جلوه داده شود. پیامد چنین اقدامی به صورت تملّق و ریا، خود را در فرهنگ سیاسی نظام سنّتی آشکار میکند. نمونههای فراوانی از این سنّت معمول در سراسر اثر قابل مشاهده است. حتی در جایی که پادشاه حقّی را غضب کرده و یا اشتباهی مهلک مرتکب شده، مورد ستایش زیر دستان قرار میگیرد. بندگان همواره خود را وامدار او میدانند و انجام کارهایی را که شیر (= پادشاه) هیچ نقشی در موفقیت آن نداشته، وابسته به عنایت او میدانند: «]وزیر پس از موفقیت در مأموریت خود گفت:[ اقتدای من در همة ابواب به محاسن اخلاق و مکارم عادات ملک بوده است و به قدر دانش خود از معانی خصال وی اقتباس کردهام و مآثر ملکانه را در همه ابواب امام و پیشوا و قبله و نمودار خویش ساخته و حصول اغراض و نجح مرادها در متابعت رسوم ستوده و مشایعت آثار پسندیده آن دانسته، که ملک را به حمدالله و منَّه اصالت و اصابت تدبیر با شکوه و شوکت و مهابت و شجاعت جمع است» (همان، 1373: 235). پادشاه دارندة تمام صفات نیک جسمی و معنوی است. او را دانای کل، سایة خدا بر روی زمین و قبلة عالم نامیدهاند. در کار پادشاه - هر چند که خطای آن آشکار باشد - نمیتوان چون و چرا کرد؛ زیرا که او خردمندتر از دیگران است: «هر چه پادشاهان کنند رعایا را بر آن وقوف و استکشاف شرط نیست و خاطر هر کس بدان نرسد که رای ایشان بیند» (همان، 256). از سوی دیگر انتخاب نثر فنی نیز بهترین فرصت را برای تملّق در قالب لفّاظی، جملات توصیفی، اطناب و دعای تأبید 6 فراهم میسازد.
2- توطئه در تفکّری که کلیله و دمنه محصول آن است، روابط سیاسی پیچیدگی و ظرافتهای خاص دارد. نوع تعامل در چنین جوامعی باعث شده، بازار شایعه و توطئه بسیار گرم باشد. بسیاری از توطئهها با شایعه آغاز میشود و جامعه به گرمی پذیرای آن است. سیاوش در دنیای رازآلود اسطوره و شنزبه در پوشش نماد و تمثیل، هر دو اسیر شایعه می شوند. 7 عامل انتشار شایعه می تواند ترس و وحشت باشد(ر.ک. ارونسون، 1386: 205). این پدیده در جوامعی که با فقر اطلاعرسانی سریع، صحیح و دقیق مواجهاند و مردم ساده اندیش و زودباورند، تأثیر گذارتر است. آلپورت از اولین روانشناسان اجتماعی است که به این موضوع توجه نشان داده است. او دربارة زمینة گسترش شایعه بر سه عامل: اهمیت موضوع، وضعیت ابهام و فقر اطلاع رسانی تأکید می کند. (ر.ک. آلپورت، 1372: 100). شایعه گاه به ابزاری در دست طبقة قدرتمند تبدیل میشود و سیاستمداران برای رسیدن به اهداف و مقاصد پشت پرده خود از آن استفاده می کنند (ر.ک. کیانی، 1385: 134). به همین علّت شایعه را جزئی از رفتارهای سیاسی ذکر کردهاند (ر.ک. نصر، 1381: 50). قدرت در نظام سنتی بقای خود را مدیون شایعه و توطئه است. به بیان دیگر، توطئه خود را در شایعه بازسازی میکند (ر.ک. قاضی مرادی،1387: 235). در داستان شیر و گاو، شنزبه به هیچ وجه امکان دفاع از تهمتها را نمییابد. توطئهای از پیش برنامه ریزی شده او را در بر می گیرد و با آن که داستان تلاش میکند، به تطهیر جانب شیر بپردازد، مخاطب آگاه هیچ گاه قانع نمیشود و همواره از خود می پرسد که چرا شیر فرصت دفاع را از شنزبه میگیرد؟ پاسخ بدبینانه آن است که شیر خود پنهانی توطئه را اداره میکند و کل ماجرای کشتن گاو (وزیر) ساختگی و به منظور برائت ساحت شیر و حذف شنزبه از قدرت ساخته و پرداخته شده است - البته این متن نانوشته، زاویهای نیست که تاکنون ما به عنوان مخاطب به متن داشتهایم- پاسخ دیگر این است که استبداد شیر مانع از تفحّص حال شنزبه و حقیقت ماجرا شده است. در هر دو صورت ساز و کار قدرت استبدادی، بیشترین گناه را بر گردن دارد و شیر در رأس این هرم است. در چنین ساختی تهمت حتی اگر رنگ واقعیت نداشته باشد، گناهی نابخشودنی برای قربانی آن به بار می آورد. این واقعیت در داستانی از مرزباننامه بهتر مشاهده میشود. در آن داستان به« نوخره» که از ندیمان پادشاه است، تهمتی زده میشود. وی برای مدتی از درگاه رانده میشود. با آن که بعد از مدتی، پاکی او ثابت میشود، پادشاه از پذیرفتن او به این علت که گرد تهمت بر دامنش نشسته، سرباز می زند (ر.ک. وراوینی، 1273: 130). مخاطب کلیله و دمنه آن قدر با مضمون توطئه و تهمت مواجه است که به طور ناخودآگاه درمییابد، هر چه بیشتر به هرم قدرت نزدیک شود، بر میزان و قدرت توطئه افزوده میگردد. اگر نگوییم همه، بنیان بسیاری از داستانهای کلیله و دمنه بر خیانت و توطئه استوار شده است. از این رو افرادی که خود در طبقة قدرت قرار دارند، از روی ترس یا خیرخواهی مرتباً به پادشاه توصیه میکنند که مبادا یاران و نزدیکان خود را قربانی توطئة دیگران سازد:« چه اگر سعایت این در حق آن و از آن او در حق این مسموع باشد، هرگاه که خواهند مخلصی را در معرض تهمت توانند آورد و خائنی را در لباس امانت جلوه کرد و محاسن ملک را در صیغت مقابح به خلق نمود و هر یک چندی حاسدی فاضلی را محروم می گرداند و خائنی امینی را متهم می گرداند......» (همان،230). پاسخ به این پرسش که چرا شایعه از چنین نیرویی برخوردار است، در چینش کارکرد قدرت و فرهنگ سیاسی نهفته است. مهمترین عامل قدرت شایعه و تهمت در نظام سنّتی، انحصار اطلاعات و اخبار از سوی نظام سیاسی است. با آن که گفته شده کنترل اطلاعات یکی از چهار منبع اصلی تأمین قدرت است (ر.ک. قاسمی، 2382:346)؛ اما وقتی اطلاعات و اخبار از مسیر طبیعی خود منتشر نشود، فضایی مبهم و رازآلود به وجود میآید و بستر مناسب را برای شایعه و تهمت فراهم میسازد. علاوه بر این، انتخاب افراد در حکومت سنتی شرق بر اساس میزان لیاقت و کاردانی نبوده و روابط و حسب و نسب در آن نقش تعیین کننده داشته است. «پادشاه بر اطلاق اهل فضل و مرّوت را به کمال کرامات مخصوص نگرداند؛ لکن اقبال بر نزدیکان خود فرماید که در خدمت او منازل موروث دارند» (همان، 65). عامل دیگر مشخص نبودن جایگاه افراد و محدودة وظایف و اختیارات آنهاست. به طوری که عدول از هر یک از اختیارات و وظایف براحتی امکان پذیر بوده است. شخصیتهای کلیله و دمنه، تمایل بسیاری به رفتارهای سیاسی از خود نشان میدهند. این مسأله را باید در اصل ابهام و عدم اعتماد جستجو کرد (ر.ک. نصر، 1381: 56). در نظام سیاسی مورد بحث قانون تعریف مشخصی ندارد و در برابر منافع افرادِ صاحب نفوذ رنگ می بازد. به عبارتی قانون ارادة پادشاه و طبقات حاکم است و به دلخواه آنها تغییر میکند. فقدان قوانین مشخص در انتخاب افراد و عدم موازینی که روابط را کنترل نماید، زمینه را برای گسترش شایعه و توطئه فراهم می سازد. چنین فضایی باعث شده، بسامد کلماتی نظیر حیله، غدر، مکر و... در کلیله و دمنه بسیار بالا باشد. راز تأکید مکرّر کلیله و دمنه بر «خویشتن پایی» و «تحفّظ» در همین پیچیدگی روابط قدرت و عدم اطمینان به قوانین متغیّر و بی ثبات، نهفته است.
3- فرصت طلبی در بافت و فرهنگ سیاسی نظام سنّتی خصوصاً نظام متصلّب طبقاتی، فرصتهای برابر وجود ندارد و افراد نمیتوانند به صورت طبیعی موقعیت پیشرفت برای خود ایجاد کنند. علاوه بر این به دلیل فقدان سیستم نظارتی دقیق و مشخص نبودن حد و مرز نقشهای سیاسی و اجتماعی، نظام سنتی به کسانی احترا میگذارد که با عقل و تدبیر، موقعیتهای مناسبی را برای خود فراهم میکنند. این شرایط فرصت طلبی را به اصلی ضروری برای پیشرفت مبدّل میسازد. شاید در هیچ اثری در ادبیات فارسی این همه بر عنصر خرد، حزم و زیرکی تأکید نشده باشد. این توصیه بیش از آن که بیانگر کارکرد مثبت خرد باشد، نشان می دهد که چگونه این نیرو به ابزاری برای حیلهگری و فرصتطلبی تبدیل میشود. تملّق و چرب زبانی شیوة دیگری است که امکان فرصت طلبی را فراهم میکند: «چه مرد خردمند چرب زبان اگر خواهد حقی را در لباس باطل بیرون آورد و باطلی را در معرض حق فرا نماید» (همان، 66). دمنه یکی از بهترین شخصیتهای داستانی است که جامع این صفات است. او فردی از طبقات پایین جامعه است و قصد دارد با توسّل به قدرت خرد و زیرکی به طبقة حاکم نزدیک شود و خود را از جملة مقربّان پادشاه گرداند. «اگر قربتی یابم و اخلاق او را بشناسم خدمت او را به اخلاص عقیدت پیش گیرم و همّت بر متابعت رأی و هوای او مقصور گردانم و از تقبیح احوال و افعال وی بپرهیزم» (همان، 66). دمنه بهترین شیوه برای رسیدن به خواست خود را در اصل «مطابق سلیقة پادشاه رفتار کردن» میبیند و با زیرکی درمییابد که پادشاه در موقعیت دشواری قرار گرفته است. این بهترین موقعیت است، از آن استفاده می کند و به خواستهای خود دست مییابد. برای این منظور دمنه خود را همرنگ و هم سو با خواسته های پادشاه میگرداند. دلیل اصلی این رفتار نخست کسب مقبولیت در هرم قدرت است (نصر، 1379 :103). در مرحلة بعد دمنه میکوشد، جایگاه خود را در طبقة قدرت تثبیت کند. شعار اصلی وی سازگاری و همرنگی با شرایط است «... و عاقل هم چنین در کارها بر مزاج روزگار می رود و پوستین سوی باران می گرداند» ( کلیله و دمنه، 1372: 279).
4- پنهان کاری و حفظ اسرار حفظ اسرارِ دیگران در ذات خود صفتی پسندیده است؛ اما تأکید بیش از حد بر آن میتواند نشان از ساختارهای نادرست اخلاق فردی، اجتماعی و سیاسی باشد. از آن جا که پایگاه قدرت در کلیله و دمنه غالبا مبتنی بر زور است، فرصت ایجاد اعتماد میان نظام سیاسی و مردم فراهم نمیشود. از طرف دیگر اعتماد عمومی مردم نسبت به یکدیگر نیز بسیار پایین است، امور شفافیت ندارد و فضایی از پوشیدهکاری و پوشیدهگویی بر روابط حاکم است. در نتیجه پنهانکاری و حفظ اسرار، یک اصلی اساسی و معتبر به شمار می رود. فضای بی اعتمادی که بر اعمال بسیاری از قهرمانان سایه افکنده است، به گونهای است که حتی توصیه میشود به نزدیکترین دوستان و یاران خود اعتماد نداشته باشید «فظن بسائر الاخوان شراً8 » ( همان، 99). در این حالت به صورت طبیعی، رفتار سیاسی و اثرات نامطلوب آن افزایش مییابد. در این نظام سیاسی هر پدیدهای میتواند هالهای از راز داشته باشد. گویی پنهان کاری، قدرت فوق العادهای به افراد میبخشد و آنان را در چشم دیگران بزرگ و باشکوه میگرداند. از سوی دیگر چون محور بسیاری از حوادث داستانی بر نیرنگ و توطئه استوار است و به موازات جریان معمول و ظاهری، حوادث پشت پرده نیز در حال وقوع است، همواره بر اصل حفظ اسرار تأکید میشود. نویسندگان کلیله و دمنه پنهان کاری و رازداری را یک ویژگی لازم و مثبت برای شخصیتهای داستانی خود میدانند و توصیه میکنند: «عیب فاش گردانیدن اصرار و تأکید علما در تجنّبِ از آن مقرّر است» (همان، 130) یا «کتمان اسرار دو فایدة ظاهر را متضمّن است: اگر اندیشه به نفاذ رسد، ظفر به حاجت پیوندد و اگر تقدیر مساعدت ننماید، سلامت از عیب و منقصت» (همان، 131). در ادبیات فارسی و ادبیات شرقی ابیات و عبارات فراوانی را میتوان یافت که در آنها تأکید شده راز خود را حتی با نزدیکترین دوستانتان در میان نگذارید و از این جمله است: «و این راز از آنهاست که جز دو سر و چهار گوش را شایانی محرمیت نیست.»
بر خلاف نظر نصرالله منشی، میتوان تفسیر بهتری از کلمة «الثلاثه» ارائه کرد. وی این کلمه را به «سه نفر انسان» ترجمه کرده است. در حالی که منظور از آن میتواند «زبان و دو لب» باشد؛ یعنی رازی که از دل انسان خارج شد و به زبان و دو لب «مرحله گفتن و فاش کردن» رسید، دیگر راز به شمار نمیرود. 10 پس راز را نمی توان با کسی در میان گذاشت. این غلوِّ در بی اعتمادی و پنهان کاری، وجه زیباتری به مضمون بیت میبخشد و وضعیت و ساختار جامعه را بهتر منعکس میکند. پنهان کاری وقتی به صورت ویژگی شخصیتی و ملّی درآید، در زبان نیز تجلّی مییابد. وفور کنایات و نداشتن صراحت لهجه نزد ایرانیان خصوصیتی است که شرق شناسان به آن اشاره کردهاند. از جمله فولر مینویسد: «هیچ کس، هیچ گاه ایرانیان را به رک گویی یا صراحت لهجه متهم نکرده است» (فولر، 1378: 28). 5- جایگاه مردم ادبیات فارسی تا پیش از مشروطه بیشتر متعلّق به طبقة اشراف(آریستوکرات) بوده است. نکتة قابل تأمل در این آثار، نقش کمرنگ مردم است. مردم در حوادث و تصمیمات مهم غایباند و سهمی ندارند. نکتة جالب توجه دیگر این که معمولاً کلمه مردم در متون گذشته و از جمله در کلیله و دمنه خیلی کم به کار میرود و حتی در مواردی که به کار رفته با معنای متعارف امروزی متفاوت است. در این متون کلمه مردم شکل مفرد دارد و به معنی مطلق «انسان» به کار رفته است. برای مثال: «مردم هزار سال تا از دشمن مستولی ایمن نگردد، گرمی سینة او نیارامد» (کلیله و دمنه، 1373: 235). حتی کلمة «خدمتکاران» نیز عموم مردم را در بر نمیگیرد و غالباً منظور ندما و وزرا است: «واجب باشد بر خدمتکاران که چون مخدوم تدبیری اندیشد، در آنچه به صواب پیوندد او را موافقت نمایند.... و هر وزیر و مشیر که جانب مخدوم را از این نوع تعظیم ننماید و در اشارت حق اعتماد نگزارد او را دشمن باید پنداشت» (همان، 200). کلمهای که معمولاً معادل، مردم به کار میرود، واژة «رعایا» و «بندگان» است. کاربرد این واژه نیز عموماً با وجه تحقیرآمیز همراه است. آنچه که پادشاه و رعیت را به هم متصل میکند در اصلِ فرمانبرداری خلاصه میشود. تنها راه رستگاری و مهمترین انتظار حاکم از رعایای خود، اطاعت محض است. همة افراد تابع و بندة پادشاه هستند و اوست که صلاح آنها را بهتر از خودشان میداند. این بندگان در معادلات سیاسی نقشی ایفا نمیکنند. مسئولیت سنتی پادشاه در برابر مردم که البته به صورت رسمی نیز به آن اذعان نمیشود، برقراری امنیت، عدالت و مهمتر از همه حفظ سلسله مراتب نظام طبقاتی است. به عبارت بهتر رابطه حکومت و مردم، بر اساس رابطه شبان و رمه معنا می یابد. پادشاه از مردم محافظت میکند؛ اما نه به دلیل اهمیت و ارزش مردم؛ بلکه به دلیل سود و منفعتی که خود از آنها انتظار دارد. در جدول زیر برخی رفتارها و پیامد های قدرت و فرهنگ سیاسی در کلیله و دمنه دیده میشود:
نتیجه گیری از آن جا که فرهنگ سیاسی و ساز و کار قدرت یکی از عوامل مهم در شکلگیری اندیشه و رفتار افراد هر جامعه به شمار می رود، بررسی این عامل در کلیله و دمنه که از دل جوامع شرقی( هند، ایران،عرب) برآمده حقایق بسیاری را در مورد انسان در این جوامع آشکار می کند. یک ویژگی ساختاری جوامع شرقی پایبندی به نظام طبقاتی بوده به طوری که گذر از طبقات و خصوصاً رسیدن به طبقه قدرت براحتی ممکن نبوده است. در مهمترین داستان کتاب؛ یعنی داستان شیر و گاو، عبور دمنه از ساختار طبقاتی مهمترین عامل مرگ او به حساب میآید. حتی این قانون در مورد گاو نیز صادق است: در توطئهای که علیه شنزبه چیده شده، علّت اصلی مرگ، تمایل شنزبه برای در دست گرفتن قدرت و فراتر رفتن از طبقة خود (طبقه وزرا) عنوان میشود. در این اثر هر چه از سطح داستانها به عمق پیش می رویم، بنیان این طبقات سختتر میشود. این ویژگی داستانی از نظرتاریخی نیز قابل تأیید است؛ چرا که در فرهنگ سیاسی هند؛ یعنی منشأ اولیه اثر، نظام طبقاتی استوارتر بوده است. نظام طبقاتی و فرهنگ سیاسی خاص آن، درونمایه و حتی ساختار داستانهای کلیله و دمنه را تحت تأثیر قرار داده است. طرح بسیاری از داستانها بر مبنای توطئه شکل گرفته است، در داستانهایی که به ترسیم فضای سیاسی میپردازد، مردم حضور چندانی ندارند و غالباً روابط و امیال و آرزوهای طبقات بالای جامعه بیان شده است. به طور کلی نگرش و فرهنگ سیاسی خاصی در رفتار و افکار قهرمانان و شخصیتهای داستانی تأثیر گذاشته است. حتی برخی از این رفتارها هنوز هم کم و بیش جزء ویژگی های مردم شرق(هند، ایران وعرب)به حساب میآید. از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد: عدم صراحت و کاربرد فراوان کنایه ها، پوشیده گویی، پنهان کاری، تعارف، تملّق و ریا، بدبینی و عدم اعتماد و... علی رغم این که نویسندگان اثر با توسّل به پند و اندرزهای فراوان کوشیدهاند رفتارهای اخلاقی و نیک را به مخاطب خود القا کنند؛ ولی طرح و ساختار بسیاری از داستان ها با این پند و اندرزها سازگاری ندارد. در واقع برخلاف دیالوگهای اخلاقگرای اثر، بسیاری از شخصیتها برای دست یافتن به اهدافشان از توطئه، فریب، حیله، فرصت طلبی و... استفاده میکنند. چنین ساختاری خواسته یا ناخواسته به این مفاهیم وجهی مثبت می بخشد و تلویحاً این اصل مشهور ماکیاولی را به مخاطب یادآور میشود که هدف وسیله را توجیه میکند.
پینوشتها 1 - عصر بیداری در ایران را در اینجا معادل رنسانس فرض کردهایم. اگر بخواهیم آغازی برای این عصر بیابیم مشروطه به صورت رسمی آغازگر این دوره بوده است. 2-مارکس عامل استبداد شرقی را نظام آبیاری میدانست. موضوع پژوهش وی را محدوده میان چین، هند و ایران به عنوان مهمترین تمدنهای شرق در بر می گرفت. انگلس نیز این اصل را میپذیرد و شرایط اقلیمی را عامل استبداد شرقی میداند (ر.ک. ماهرویان،1385، 24 – 27 ). شرق شناسان دیگر نیز بر این نظریه تأکید کردهاند. همچنین با توجه به مطالبی که خانم لمتون در کتاب «مالک و زارع در ایران» نوشته مشخص می شود که دولت و حاکم شرع (ساخت قدرت) در توزیع و تقسیم آب سهم عمده داشتهاند. این امر موجب قدرت گرفتن و معتبر شدن ساخت قدرت شده است. لمتون می نویسد مقام میر آبی در قرون وسطی [قبل از مشروطه] از مقامات مهم و غالباً موروثی بوده است (لمتون، 1345، 400). 3- خداوند انوشیروان را خیر دهاد. او چه مرد بزرگواری بود که به خوبی افرد دون و پست را می شناخت و مانع شد که آنها در حضورش دست به قلم برند و دیگر آزادگان خوار شوند. 4- در تاریخ برامکه دلایل متعددی در علت کشته شدن برامکه به دست خلیفه عباسی مطرح شده است. از جمله رابطه جعفر برمکی با عباسه خواهر هارون الرشید و تلاش خلیفه برای به دست آوردن غلام جعفر و ممانعت وزیر از تحویل غلام به خلیفه. هر چند به طور قطعی علت قلع و قمع خاندان برامکه مشخص نشده؛ ولی مسلماً قدرت گرفتن بیش از حد برامکه خاندان عباسی را نگران کرده بود و هر بهانهای می توانست دستاویز لازم برای نابودی آنها را فراهم کند (ر.ک . گرگانی: 1312). 5 - قزوینی در مقدمه تاریخ جهانگشا به صورت مفصل به دلایل نابودی خاندان جوینی به دست مغول ها اشاره کرده است (ر.ک. جوینی، 1387: 92-23). 6- دعا برای زندگی جاوید و ابدی. 7 - حسام پور در مقالة خود «بررسی تطبیقی ساختار داستان های شیر و گاو در کلیله و دمنه و سیاوش و افراسیاب در شاهنامه» به مقایسة داستان سیاوش در شاهنامه و شیر و گاو در کلیله و دمنه پرداخته و معتقد است این دو داستان در حقیقت یک داستان است که در دو فرهنگ ایران و هند به زبان هر یک از این اقوام نوشته شده است ( حسام پور، 1388 : 73-79). 8- بر جملگی دو ستانت گمان بد ببر. 9- رازت آن باشد که پیش یک تنست/ آنچه دانندش سه تن خود راز نیست. 10- این تعبیر زیبا را از استاد بزرگوارم شادروان دکتر غلامرضا افراسیابی به یاد دارم. | |||||||||||
مراجع | |||||||||||
1- آلپورت، گوردن، پستمن، لئو .(1372). روانشناسی شایعه، ترجمه ساعد دبستانی، تهران: سروش. 2- آلن بیل، جیمز .(1378 ). سیاست در ایران،گروهها، طبقات و نوسازی، ترجمه علی مرشدیزاد، تهران: اختران. 3- ارونسون، الیوت .(1386). روانشناسی اجتماعی، مترجم حسین شکرکن، تهران: رشد. 4- باقری، مهری .(1379). «حکایت مرد آویزان در چاه»، یکی از تمثیلات کلیله و دمنه، مجله علوم انسانی تبریز، دوره نخست، ص1-23 5- بهار، محمدتقی .(1349). سبک شناسی نثر، تهران: امیرکبیر، چاپ سوم. 6- بیهقی، ابوالفضل .(1375). تاریخ بیهقی، تصحیح، خلیل خطیب رهبر، تهران: مهتاب، چاپ پنجم. 7- جوینی، عطاملک .(1378). تاریخ جهانگشای، تصحیح محمد قزوینی، تهران: قلم، چاپ دوم. 8- حسام پور، سعید .(1388). «بررسی تطبیقی ساختار داستانهای شیر و گاو در کلیله و دمنه و سیاوش وافراسیابدرشاهنامه»، بوستان ادب، دورة اول شماره نخست،ص 73- 79. 9- حیدری، علی .(1385). «سیمای زن در کلیله و دمنه»، مجلة علوم انسانی الزهرا، شماره 15، ص 51-65 . 10- رابینز،پی، استیفن .(1384). ترجمه علی پارساییان و سید محمد اعرابی،تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی. 11- رهبری، مهدی .(1388). معرفت و قدرت معمای هویت، تهران: کویر. 12- فولر،گراهام .( 1378). قبله عالم: ژئوپلتیک ایران، ترجمه عباس مخبر، تهران: نشر مرکز. 13- قاسمی، بهروز .(1382). تئوریهای رفتار سازمانی، تهران: هیأت. 14- کلیله و دمنه .(1373). انشای نصرالله منشی،تصحیح مجتبی مینوی، تهران: امیرکبیر، چاپ یازدهم. 15- کیانی، رسول .(1385). «شایعه و امنیت ملی»،فصل نامه دانش انتظامی، شماره 8، ص131- 157 16- قاضی مرادی، حسن .(1387 ). استبداد در ایران، تهران: اختران، چاپ پنجم. 17- گرگانی، میرزا عبدالعظیم خان .(1312). تاریخ برامکه، تهران: مجلس. 18- گریفین، مورهد .(1383). رفتار سازمانی، ترجمه علی پارساییان و غلام رضا معمارزاده، تهران: مروارید. 19- لمتون، ان کاترین سواین فورد .(1345). مالک و زارع در ایران، ترجمه منوچهر امیری، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، چاپ هشتم. 20- ماهرویان، هوشنگ .(1385). تبارشناسی استبداد ایرانی ما، تهران: بازتاب نگار ما، چاپ دوم. 21- محجوب، محمد جعفر .(1349). دربارة کلیله و دمنه، تهران: خوارزمی، چاپ دوم. 22- محمدزاده، عباس و آرمن مهروژان .(1375). رفتار سازمانی نگرش اقتضایی، تهران: دانشگاه علامه طباطبایی. 23- نصر اصفهانی، علی .(1381). رویکردهای نوین در رفتار سازمانی، اصفهان: جهاد دانشگاهی. 24- -------- .(1379). مدیریت رفتار گروهی، اصفهان: جهاد دانشگاهی. 25- وراوینی، سعدالدین .( 1373). مرزبان نامه، به کوشش خلیل خطیب رهبر، تهران: صفیعلی شاه، چاپ پنجم. 26- هاشمی، فرانک .(1386). «کلیله و دمنه به عنوان نمونهای از ادبیات جهانی»، بازتاب آن در ادبیات ایران و آلمان، پژوهش های زبان خارجی، شماره 40، ص 133-152.
| |||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 4,791 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,677 |