تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,640 |
تعداد مقالات | 13,343 |
تعداد مشاهده مقاله | 29,962,258 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 11,991,573 |
تبیین اهمالکاری تحصیلی بر اساس ابعاد سازشیافته و سازشنایافته کمالگرایی و جایگاه مهارگذاری | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
رویکردهای نوین آموزشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 7، دوره 7، شماره 2، مهر 1391، صفحه 141-168 اصل مقاله (432.15 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
محمدرضا تمناییفر1؛ فریبرز صدیقی ارفعی2؛ زهرا مقدسین* 3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استادیار گروه روان شناسی دانشگاه کاشان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار گروه روانشناسی دانشگاه کاشان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3کارشناس ارشد روان شناسی تربیتی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
رفتار اهمالکاری- به تعویق انداختن مسؤولیتهایی که افراد موظف به انجام آنها هستند- دارای ابعاد متفاوتی است که یکی از آنها، تأخیر در انجام فعالیتهای مربوط به امور تحصیلی است. اهمالکاری به طور حتم مانع از بروز توانمندیهای دانشجویان در فرایند یادگیری و شکوفایی استعدادهای آنها میشود؛ لذا به منظور مقابله با چنین رفتاری، تعیین علل و همبستههای آن لازم و ضروری است. در این راستا، هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین میزان ارتباط اهمالکاری تحصیلی با کمالگرایی (سازشیافته/ سازشنایافته) و جایگاه مهارگذاری و نیز میزان پیشبینی پذیری آن بر اساس متغیرهای مذکور است. بدینمنظور، نمونهای مشتمل بر 310 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه کاشان (179 دختر و 131 پسر) به شیوه نمونهگیری تصادفی طبقهای متناسب با حجم، انتخاب شدند. به منظور جمعآوری اطلاعات، از پرسشنامههای اهمالکاری تحصیلی سولومون و راثبلوم- مقیاس دانشجو (PASS)، کمالگرایی هیل و همکاران و جایگاه مهارگذاری راتر استفاده شد. همچنین، برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از شاخصهای آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده گردید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که نمرة کل کمالگرایی با اهمالکاری تحصیلی رابطة مثبت معناداری دارد. همچنین، بین بعد سازشیافته کمالگرایی و اهمالکاری تحصیلی رابطة منفی معنادار و بین بعد سازشنایافته کمالگرایی و اهمالکاری تحصیلی رابطة مثبت معناداری وجود دارد. بین جایگاه مهارگذاری با اهمالکاری تحصیلی نیز رابطة منفی معناداری وجود دارد. همچنین، نتیجه تحلیل رگرسیون نشان داد که اهمالکاری تحصیلی توسط دو بعد کمالگرایی سازشنایافته و سازشیافته و جایگاه مهارگذاری قابل پیشبینی است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اهمالکاری تحصیلی؛ کمالگرایی؛ کمالگرایی سازشیافته؛ کمالگرایی سازشنایافته؛ جایگاه مهارگذاری | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه طرح مسأله اهمالکاری[1] به طور ویژه در حیطه روانشناسی دارای قدمتی چهل ساله است (الیس و نال[2]،1382)، اما تنها در بیست سال اخیر، در مطالعات آکادمیک به صورت دقیق و به تفصیل مورد توجه قرار گرفته است (میلگرام، میتال، لوینسون[3]، 1998). با وجود این، این مسأله از دیرباز و تحت عناوین دیگر مورد توجه بوده و همواره به عنوان یک ویژگی مذموم، ذلتآور و زیانبار مطرح شده است. آنچه اهمیت دارد، این است که این عادت در جوامع مختلف شایع است و شیوع آن روندی گسترده دارد، به طوری که الیس و نال (1382) از آن به عنوان یک بیماری یاد میکنند که 95 درصد از مردم به آن مبتلا هستند. اهمالکاری، از نظر روانشناسی یعنی به آینده محول کردن کاری که تصمیم به اجرای آن گرفتهایم (الیس و نال، 1382). فراری، جانسون و مککون[4] (1995) نیز بر این باورند که تاخیر هدفمندانه و دایمی در آغاز و تکمیل تکالیف تا حد تجربه احساس ناراحتی، اهمالکاری نامیده میشود. اهمالکاری با توجه به پیچیدگی و مؤلفههای شناختی، عاطفی و رفتاری آن ابعاد و تظاهرات گوناگونی دارد؛ از جمله میتوان به اهمالکاری تحصیلی[5] (هیل، هیل، چابوت و بارال[6] 1987) اهمالکاری در تصمیمگیری (ایفرت و فراری[7] 1989) اهمالکاری وسواسگونه (فراری، 1991) و اهمالکاری روانرنجورانه (الیس و ناس 1977) اشاره کرد. اما متداولترین شکل آن، بهخصوص در حوزه تعلیم و تربیت، اهمالکاری تحصیلی است (استیل، بروثن و وام بچ[8]، 200؛ مون و ایلینگوورث[9] 2005). اهمالکاری تحصیلی؛ یعنی تکمیل تکالیف خانه، آماده شدن برای امتحانات و ارائه پروژههای ترم در آخرین لحظات (سولومون و راثبلوم[10] 1984، میلگرام و همکاران، 1988). طی پژوهشهای متعدد، پیامدها و نیز دلایل متعددی برای اهمالکاری ذکر شده است: از جمله این پیامدهای زیانبار، میتوان به گرفتن نمرههای پایین کلاسی، انصراف از تحصیل (استیل، 2008، حسین و سلطان[11]، 2010) استرس و نگرانی (ویلیامز، استارک و فاستر[12]، 2008) خواب ناسالم و آشفته، برنامه غذایی و عادات ورزشی نامناسب (سیرویس و پایچیل[13]، 2002) اضطراب دائمی و افسردگی (دویت و اسکوونبرگ[14]، 2002) اعتماد به نفس پایین (استیل، 2007) پیشرفت کم (فراری و پایچیل، 2008) بی نظمی و گمگشتگی (ریوایت[15]، 2007) ایجاد حالات خجالت و عقده حقارت (حسین و سلطان، 2010) اشاره کرد و از جمله دلایل متعددی که برای اهمالکاری برشمرده شده است، میتوان به ضعف مهارتهای مدیریت زمان، باورهای خودکارآمدی ضعیف، ناراحتی ناشی از دشواری انجام کارها (الکساندر و آنوگبوزی[16]، 2007) گرایشهای رواننژندی، باورهای غیرمنطقی، (فیستر[17]، 2002) ناتوانی در تمرکزکردن، اضطراب، وابستگی، (هاول و واتسون[18]، 2007) حرمت نفس پایین، ترس از ارزیابی منفی (فراری، 1992) داشتن انتظارات غیرواقعی، عادات کاری (سنکال، جولین و گیویی[19]، 2003) تنفر از کار، ترس از شکست و فقدان انرژی(سولومون و راثبلوم 1984؛ لی[20]، 1995) اشاره کرد. اهمال کاری در عملکرد تحصیلی مشکل مشترکی در بین دانشجویان دانشگاه است. بیشتر دانشجویان در برخی از تکالیف تحصیلی و به درجات مختلف اهمال میکنند. بر اساس اظهارات برخی از پژوهشگران، حدود یک چهارم دانشجویان گزارش میکنند که بارها به اندازهای اهمال کردهاند که سبب استرس و یا عملکرد تحصیلی ضعیف آنها شده است (فراری و همکاران، 1995؛ هیل و همکاران، 1978؛ سولومون و راثبلوم، 1984). نرخ اهمالکاری در بین دانشجویان دانشگاه از 46 درصد (سولومون و راثبلوم، 1984) تا 95 درصد (الیس و ناس[21]، 1977) متغیر است. رفتار اهمالکارانه در دانشجویان باعث میشود که آنها نتوانند در فرایند یادگیری توانمندیهای واقعی خود را به کار ببندند و در نتیجه دچار شکست میشوند (کاگان، کاکیر، ایلهان و کاندمیر[22]،2010). بنابراین، با توجه به اینکه فهم رفتارهای اهمالکارانه مؤثر بر فرایند یادگیری دانشجویان، به کارگیری مهارتهای آنها را برای مقابله با رفتار اهمالکاری تسهیل میکند (کاگان و همکاران 2010) و نیز با توجه به اینکه بر خلاف پژوهشهای گستردهای که در سالهای اخیر در مورد آن انجام شده است، همچنان علل وابسته به این مسأله فراگیر، در پردهای از ابهام باقی مانده است، انجام پژوهشهای بیشتر در رابطه با این متغیر روانشناختی لازم به نظر میرسد. نکتهای که به صورت مؤکد باید به آن اشاره کرد این است که برخلاف تعریف بسیار سادهای که از اهمالکاری ارائه میشود، اما آن همچون سایر پدیدهها و سازههای علوم رفتاری به عنوان پدیدهای طبیعی، پیچیده و در نتیجه دارای جوانب گوناگون و علل متعددی است و پیچیدگی آن از اینجا معلوم میشود که در بسیاری از موارد شاهد آن هستیم که دانشجویان از رفتار اهمالکاری خود به شدت ناراضی و خسته هستند، اما هر بار که با خود متعهد میشوند که دیگر امور خود را تا آخرین لحظات به تعویق نیندازند، باز هم به رفتارهای اهمالکارانه خود ادامه میدهند؛ چرا که ممکن است این رفتار در صفات پایدار شخصیتی، از جمله کمالگرایی و اعتقاد آنها به نحوه مهار امور ریشه داشته باشد. همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، دلایل و همبستههای متعددی برای اهمالکاری برشمرده شده است. اما هنگام مطالعات بیشتر در رابطه با اهمالکاری و به ویژه بررسی صفات شخصیتی احتمالا مرتبط با اهمالکاری متوجه شدیم که در مورد چگونگی ارتباط صفات شخصیتی کمالگرایی و جایگاه مهارگذاری با اهمالکاری و به ویژه اهمالکاری تحصیلی نتایج ضد و نقیضی وجود دارد و بنابراین، در این پژوهش به بررسی ارتباط اهمالکاری تحصیلی با دو صفت شخصیتی مذکور پرداختیم. همانگونه که اشاره شد، یکی از عواملی که با اهمالکاری مرتبط فرض شده است، کمالگرایی[23] است. روانشناسان معتقدند آن نوع کمالگرایی که ممکن است به اهمالکاری منجر شود نوعی اختلال هیجانی است. هورنای در این مورد میگوید هنگامی که به کمالگرایی میاندیشید، ناخودآگاه به خود تلقین میکنید که برای کار مورد نظر، به مهلت و زمان بیشتری نیاز دارید و این باعث میشود که به فوریت کار نیندیشید، بلکه به بهتر ارائه کردن آن توجه داشته باشید. معمولا کمالگرایی با خطاکاری همراه است: کسی که همیشه به کمال یا بینقص بودن کارها فکر میکند، هیچ چیز او را راضی نمیسازد و به همین جهت به خطا کشیده میشود. انسان کمالگرا همیشه خود را در معرض آسیب میبیند و میترسد مبادا کارش مطلوب واقع نشود یا مبادا در کارش نقصی پدید آید. به همین علت، ممکن است در شروع کارش دچار اهمال شود (الیس و نال، 1382). برخی دیگر از پژوهشگران هم اشاره کردهاند که کمالگراها و اهمالکارها در برخی از مشخصهها مشترک هستند: هر دو استانداردهای سطح بالا دارند (بورکا و یوئن[24]، 1983) و میخواهند پیرو باورهای غیرمنطقی باشند(فلت و همکاران، 1991). علاوه بر این، هر دو دسته از اشتباه کردن میهراسند (فلت و همکاران، 1991؛ سولومون و راثبلوم، 1984)، در حالی که هر دو به داشتن موفقیت دائمی تمایل نشان میدهند. یکی از اهداف پژوهش حاضر، بررسی رابطه اهمالکاری تحصیلی با کمالگرایی است؛ با این تفاوت که در این مطالعه اهمالکاری تحصیلی در ارتباط با دو وجه متفاوت کمالگرایی مورد بررسی میشود؛. به این علت که امروزه کمالگرایی همانند گذشته، صرفاً یک ویژگی منفی و یک اختلال محض تلقی نمیشود. پیش از این، فروید از کمالگرایی به عنوان نوعی خودشیفتگی، در قلمرو اختلالهای نوروتیک یاد کرده است. در اغلب پژوهشهای جدید نیز متاثر یا مستقل از تبیینهای فرویدی، کمالگرایی را نوعیسازه نوروتیک در نظرگرفتهاند وتعریفهای پیشنهاد شده برای کمالگرایی نیز، از این رویکرد آسیبشناختی تبعیت میکند (افشار و همکاران، 1386). به دنبال آن اغلب پژوهشها، بر کمالگرایی به عنوان خصیصهای تک بعدی منفی متمرکز شدند (استوبر و اتو[25]، 2006) و آن را همراه با موقعیتهای منفی بررسی کردند(کاپان[26]، 2010). با وجود این، برای نخستینبار، هاماچک[27] (1978) کمالگرایی را به عنوان سازهای دو بعدی مطرح کرد: بعد مثبت آن، کمالگرایی بهنجار و بعد منفی آن، کمالگرایی روانآزرده یا نابهنجار، نامیده شد. کمالگرایی بهنجار، در افرادی دیده میشود که از تلاشهای کمالگرایانه خود لذت میبرند و کمالگرایی روانآزرده یا نابهنجار، در افرادی دیده میشود که از تلاشهای کمالگرایانه خود رنج میبرند. امروزه تقریبا 30 سال از انتشار مقاله اصلی هاماچک میگذرد و شواهد زیادی مبنی بر تاکید دو شکل اساسی و متمایز کمالگرایی وجود دارد. یکی دیگر از همبستههای شخصیتی مفروض برای اهمالکاری تحصیلی که پژوهش حاضر به بررسی آن پرداخته است، جایگاه مهارگذاری[28] است. جایگاه مهارگذاری، از جمله مفاهیمی است که با درونمایهای برگرفته از نظریه یادگیری اجتماعی، توسط جولیان راتر[29] مطرح گردید و ناظر بر تفسیر علّی پیشامدهای پیرامون توسط فرد است و در دو حیطه بیرونی و درونی قابل تقسیمبندی است. شولتز[30] (1990) معتقد است که افراد دارای جایگاه مهارگذاری درونی به تواناییهای خود در مهار رویدادها، اعتقاد دارند و بیرونیها معتقدند که افراد و موقعیتهای دیگر بر زندگی آنها تأثیر داشته، آنها را مهار میکنند (کریمی، 1375). دونگ[31] (2009) جایگاه مهارگذاری را به صورت اعتقاد نسبتا پایدار افراد به نقش خود در تحت کنترل داشتن حوادث زندگی خویش و احساس تسلط بر محیط اطراف تعریف میکند. البته، تعدادی پژوهش نیز به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، داشتن صفت مهارگذاری بیرونی را به عنوان یکی از دلایل اهمالکاری مطرح نمودهاند (الکساندر و آنوگبوزی، 2007؛ هاول و واتسون، 2007؛ سنکال و همکاران، 2003؛ فیستر، 2002( در این رابطه، اساساً فرض بر این است که افرادی با جایگاه مهارگذاری درونی، خود را مسلط بر اوضاع دانسته، پیامدهای رفتارهای خود را میپذیرند و میدانند نتایج اهمالکاری به خودشان بازخواهد گشت و بنابراین، انتظار میرود که کمتر دچار اهمالکاری در امور خود شوند. به طور کلی، پژوهش حاضر بر پایه چهار فرضیه زیر انجام شده است:
روش پژوهش پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه کاشان (1623 نفر) است که در نیمسال اول سال تحصیلی
جدول1: نحوه توزیع جامعه دانشجویان کارشناسی ارشد شاغل به تحصیل در نیمسال اول 1391- 1390
جدول2: نحوه توزیع نمونه مورد پژوهش از دانشجویان کارشناسی ارشد شاغل به تحصیل در نیمسال اول تحصیلی 1391 - 1390
ابزار پژوهش: در پژوهش حاضر، سه ابزار استفاده شده که توضیحاتی پیرامون آن ها ارائه میگردد. 1- مقیاس اهمالکاری تحصیلی سولومون و راثبلوم – نسخه دانشجو (PASS)[32]:این مقیاس، توسط سولومون وراثبلوم (1984) برای بررسی اهمالکاری تحصیلی، در سه حوزه آماده کردن تکالیف، آماده شدن برای امتحان و تهیه گزارش نیمسالی یا ارائه مقالات، ساخته شده و شامل 21 گویه است. در مقابل هر گویه، طیف پنج گزینهای، به صورت هرگز (1)، به ندرت (2)، گهگاهی (3)، اکثر اوقات (4) و همیشه (5) قرار دارد. افزون بر 21 سؤال مذکور، 6 سؤال (سؤالهای 7، 8، 18، 19، 26 و 27)، برای سنجش دو ویژگی احساس ناراحتی نسبت به اهمالکار بودن و تمایل به تغییر عادت اهمالکاری در نظر گرفته شده است که بنا به پیشنهاد سازنده مقیاس، در محاسبه روایی و اعتبار، این 6 سؤال منظور نمیشوند (جوکار و دلاورپور، 1386). در پژوهش جوکار و دلاورپور (1386) ضریب اعتبار آلفای کرونباخ مقیاس برابر 91/0 بود. علاوه بر این، در پژوهش حسینچاری و دهقانی (1387) ضریب اعتبار این مقیاس با استفاده از روش آلفای کرونباخ، معادل 79/0 به دست آمد. همچنین، همسانی درونی مقیاس در بعد آمادگی برای امتحان، 85/0، آمادگی برای تکالیف، 86/0 و آمادگی برای مقاله، 89/0 گزارش شده است. همچنین، در پژوهش دیگری توسط نامیان و حسینچاری (1388) ضریب آلفای کرونباخ، برای مقیاس 27 گویهای، معادل 73/0 گزارش شده است. در پژوهش حاضر نیز ضریب آلفای کرونباخ برای مقیاس اهمالکاری تحصیلی با حذف سؤالهای (7، 8، 18، 19، 26 و 27) که احساسات پاسخگو را نسبت به اهمالکاری میسنجند، معادل 92/0 به دست آمد. همچنین، آلفای کرونباخ محاسبه شده برای مؤلفه آماده شدن برای امتحان 75/0، برای مؤلفه آماده کردن و ارائه تکالیف 85/0 و برای مؤلفه آماده کردن و ارائه مقاله 81/0 به دست آمد. 2- سیاهه کمالگرایی هیل: هیل و همکاران (2004) اقدام به ساختن ابزاری نمودند که به صورت خودگزارشی و از نوع پرسشنامههای عینی است و بر اساس دیدگاه شناختی - رفتاری تهیه شده است. این سیاهه، همه مؤلفههای هر دو ابزار چند بعدی کمالگرایی، یعنی مقیاس شش بعدی کمالگرایی فراست و همکاران (MPS-F1990) و مقیاس سه بعدی کمال گرایی هویت و فلت (MPS-HF,1991) را اندازه میگیرد. نسخه فارسی سیاهه کمالگرایی، دارای 58 گویه است که کمالگرایی را در دو بعد سازشیافته و سازشنایافته با 6 مؤلفه اندازهگیری میکند. مؤلفههای تلاش برای عالی بودن، نظم و سازماندهی، هدفمندی، بعد سازشیافته و مؤلفههای حساسیت بین فردی، تعیین استانداردهای سطح بالا برای دیگران و ادراک فشار از سوی والدین، بعد سازشنایافته کمالگرایی را تشکیل میدهند. این سیاهه توسط سمایی (1389) بر پایه مقیاس لیکرت چهارگزینهای کاملا مخالف (1)، مخالف (2)، موافق (3) و کاملا موافق (4) اعتباریابی و رواسازی شده است. ضریب آلفای کرونباخ مقیاس، در پژوهش سمایی، 93/0 به دست آمد، همچنین، ضریب همبستگی پیرسون برای این سیاهه در روش بازآزمایی برابر 74/0 بود که در سطح کمتر از 001/0 به لحاظ آماری، معنادار بود. در پژوهش حاضر ضریب آلفای کرونباخ برای مقیاس 58 گویهای کمالگرایی معادل 92/0 بود. همچنین، آلفای کرونباخ به دست آمده برای هریک از مؤلفههای کمالگرایی به ترتیب، عبارت بود از حساسیت بین فردی 93/0 تلاش برای عالی بودن 78/0 نظم و سازماندهی 83/0 ادراک فشار ازسوی والدین 86/0 هدفمندی 75/0 تعیین استانداردهای سطح بالا برای دیگران 79/0. 3- پرسشنامه جایگاه مهارگذاری راتر: راتر (1966) این مقیاس را به منظور ارزیابی و سنجش برداشت و ادراک فرد از جایگاه مهارگذاری تهیه کرد. مقیاس جایگاه مهارگذاری راتر 29 ماده دارد که هر ماده آن از دو جمله تشکیل شده است. از این 29 ماده 23 ماده آن بیرونی یا درونی بودن جایگاه مهارگذاری آزمودنی را میسنجد و 6 ماده دیگر؛ یعنی (1،8،14،19,24 و27) به صورتی طرح ریزی شده است که آزمودنی را در تشخیص هدف آزمون گمراه میسازد. این عبارات را نمره نمیدهند. نمرهگذاری این مقیاس به صورت صفر و یک است. در مقیاس جایگاه مهارگذاری درونی - بیرونی راتر، نمره 12 و 12 به بالا نشان دهنده جهتگیری درونی است. بنابراین، حدود ممکن نمرات، از 0 تا 23 است. در صورت انتخاب گزینه الف در سؤالهای 3، 4، 5، 10، 11، 12، 13، 15، 22، 26 و 28 یک نمره و همچنین، در صورت انتخاب گزینه ب در سؤالهای 2، 7، 9، 16، 17، 18، 20، 21، 23، 25 و 29 یک نمره تعلق میگیرد. نمره بالا در این مقیاس بیانگر جهتگیری درونی و نمره پایین بیانگر جهتگیری بیرونی است. ضریب آلفای کرونباخ برای این مقیاس در پژوهش نامیان و حسینچاری (1390) 78/0 به دست آمد. بیابانگرد (1370) ضریب اعتبار آزمون راتر را 7/0 به دست آورده است. همچنین ضریب اعتبار، در پژوهش آناستازی (1371) با روش تصنیف و ریچاردسون در حدود 7/0 برآورد شده است. یافتههای پژوهش این قسمت شامل یافتههای پژوهش بر اساس شاخصهای آمار توصیفی و تحلیلهای استنباطی است. جدول(3) شاخصهای توصیفی، شامل میانگین و انحراف معیار آزمودنیها را در متغیرهای پژوهش، در نمونه کل و به تفکیک جنسیت نشان میدهد.
جدول3: میانگین و انحراف معیار متغیرهای پژوهش در نمونه کل و به تفکیک جنسیت
جدول4 : ضرایب همبستگی هریک از متغیرهای پیشبین با متغیر ملاک در نمونه کل و به تفکیک جنسیت
به منظور بررسی این نکته که آیا هریک از متغیرهای مفروض پیشبین (کمالگرایی سازشیافته، کمالگرایی سازشنایافته، جایگاه مهارگذاری) پیشبینیکننده معناداری برای اهمالکاری تحصیلی در دانشجویان هستند، از شیوه آماری تحلیل رگرسیون چندگانه گام به گام استفاده شد. نتایج این شیوه آماری در جدول 5 آورده شده است.
جدول 5: نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام متغیر اهمالکاری تحصیلی با توجه به کمالگرایی سازشیافته و سازشنایافته و جایگاه مهارگذاری
بر اساس یافتههای جدول 5 در گام اول متغیر کمالگرایی سازشنایافته وارد معادله رگرسیون شده، بیشترین ضریب همبستگی را با اهمالکاری تحصیلی دارد(مجذور R تنظیم شده= 226/0، 155/91F (1,308)=). کمالگرایی سازشنایافته 6/22 درصد از واریانس مربوط به اهمالکاری تحصیلی را تبیین میکند که با توجه به F مشاهده شده این واریانس تبیین شده و در نتیجه مدل رگرسیون در گام اول در سطح 01/0 معنادار است. در گام دوم متغیر کمالگرایی سازشیافته وارد معادله رگرسیون شده، به همراهی متغیر کمالگرایی سازشنایافته در مجموع 4/45 درصد از واریانس مربوط به اهمالکاری تحصیلی را تبیین میکنند (مجذور R تنظیم شده=454/0، 443/129F (2,307)=) که با توجه به F مشاهده شده این واریانس تبیین شده و در نتیجه مدل رگرسیون در گام دوم معنادار است. در گام سوم متغیر جایگاه مهارگذاری وارد معادله رگرسیون شده به همراه دو متغیر کمالگرایی سازشنایافته و کمالگرایی سازشیافته 7/47 درصد از واریانس مربوط به اهمالکاری تحصیلی را تبیین میکنند(مجذور R تنظیم شده =447/0، 947/14 F(3,306)=) که با توجه به F مشاهده شده این واریانس تبیین شده و در نتیجه مدل رگرسیون در گام سوم معنادار است.
جدول 6: ضرایب رگرسیون استاندارد و غیراستاندارد برای متغیرهای موجود در مدل
بر اساس نتایج جدول 6 بهترین پیشبینیکننده اهمالکاری تحصیلی به ترتیب کمالگرایی سازشنایافته، کمالگرایی سازشیافته و جایگاه مهارگذاری هستند. بر اساس ضریب بتا به ازای یک واحد افزایش در کمالگرایی سازشنایافته، میزان اهمالکاری تحصیلی 483/0 واحد افزایش مییابد و به ازای یک واحد افزایش در کمالگرایی سازشیافته میزان اهمالکاری تحصیلی 469/0 واحد کاهش مییابد. همچنین، به ازای یک واحد افزایش در جایگاه مهارگذاری میزان اهمالکاری تحصیلی 174/0 واحد کاهش مییابد. جهت رابطه نیز نشان میدهد که رابطه بین کمالگرایی سازشنایافته با اهمالکاری تحصیلی مثبت و رابطه دو متغیر دیگر با آن معکوس است.
بحث و نتیجهگیری هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی نحوه ارتباط اهمالکاری تحصیلی با کمالگرایی، ابعاد سازشیافته و سازشنایافته کمالگرایی وجایگاه مهارگذاری و همچنین، تعیین پیشبینی پذیری اهمالکاری تحصیلی و میزان آن از طریق متغیرهای مذکور بود. یافتههای پژوهش و تجزیه و تحلیل آماری، فرضیههای پژوهش را تأیید نمودند؛ به این صورت که نمره کل کمالگرایی دارای رابطه معنادار مثبت با اهمال کاری تحصیلی در دانشجویان است؛ به این معنا که با افزایش کمالگرایی، به طورکلی، اهمالکاری تحصیلی در دانشجویان افزایش مییابد. این یافته با یافته حاصل از پژوهش شاطریان محمدی، فرقدانی و شاهمحمدی (2012) و جدیدی، محمدخانی و زاهدی تجریشی (2011) همسوست. در تبیین این یافته میتوان به این گفته فراری (1989) استناد کرد که میگوید: افراد کمالگرا دائماً در تلاشاند تا بهتر از دیگران عمل کنند، در حالیکه این تلاش دائمی که اکثر اوقات بدون نتیجه باقی میماند، بهتدریج فرد را از تلاش کردن باز میدارد و همین موضوع میتواند علتی برای به وجود آمدن اهمالکاری در فرد باشد. بنابراین، چنین شخصی همواره از خود و نحوه عملکرد خود احساس نارضایتی میکند و رها کردن کار را بر ناقص انجام دادن آن ترجیح میدهد (به نقل از کاپان، 2010). الیس و نال (1382) بدون مطرح کردن نکتهای در مورد ابعاد مثبت و منفی کمالگرایی، به طور کلی اظهار میدارند که کمالگرایی ویروسی است که فرد را به اضطراب و عدم تصمیمگیری در کار سوق میدهد. آدم کمالگرا با خود میاندیشد: من میخواهم فردی مهم جلوه کنم، فردی بزرگ و صاحب عنوان، و برای رسیدن به هدف باید کارم را کامل انجام دهم، آنچنانکه هیچ نقصی در آن مشاهده نشود. افراد کمالگرا در تصورات خود سرسختانه تعصب نشان میدهند. الیس و نال میگویند: به طور بنیادی هر فردی باید بپذیرد که: 1- انجام کارها در حد تمام و کمال، مسأله ایدهآلی است، ولی باید دانست که ایدهآل هرگز در دسترس قرار ندارد. 2- خواستها وتمایلات افراد بسیار است، اما در راه رسیدن به آنها باید منطقی عمل کرد. 3- تصور تمام و کمال، یک اندیشه ذهنی است و در عمل، هیچ کاری خالی از نقص نیست. بدینجهت افراد کمالگرا هرگز از کارشان راضی نیستند. همچنین بین بعد سازش یافته کمالگرایی و اهمالکاری تحصیلی یک رابطه معنادار منفی حاکم است؛ به این معنا که اگر دانشجویان به صورت بهنجار و سازشیافته کمالگرا باشند و در امور زندگی خویش به ویژه امور تحصیلی برای عالی بودن تلاش کنند و در عین حال از نظم و سازماندهی و هدفمندی بالایی برخوردار باشند، در امور تحصیلی، کمتر امکان دارد دچار اهمالکاری شوند. همچنین، نتیجه تحلیل رگرسیون حاکی از این است که اهمالکاری تحصیلی بر اساس بعد سازشیافته کمالگرایی قابل پیشبینی است. کمالگرایان سازشیافته از انجام کارهای سخت و طاقت فرسا و فعالیتهای کمالگرایانه خویش لذت میبرند و زمانی که احساس میکنند در انجام کارها آزاد و مختارند، تمام تلاش خود را برای دستیابی به بهترین نتیجه به کار میگیرند. در حقیقت برخی از جنبههای کمالگرایی همچون کمالگرایی خویشتنمدار که شامل تعیین اهداف دقیق و معیارهای سطح بالا برای خود، تلاش برای عالی بودن و ارزیابی سرسختانه و منتقدانه عملکرد خود است، از جمله کوششهای سازنده و بهنجار برای دستیابی به خصیصههای پسندیده و مقبولی مثل خودشکوفایی (تحقق و برآورده کردن همه قابلیتها و تواناییهای بالقوه خود) به حساب میآید (فراست و همکاران، 1990). چنانکه در نظریه انگیزشی مزلو، طلب کمال مطلق؛ یعنی خود شکوفایی، امری فطری به حساب میآید و از این جهت کمالگرایی مبتنی بر خویشتن، یک مولفه انگیزشی محسوب میشود؛ که این نکته به خوبی میتواند رابطه منفی بعد سازشیافته کمالگرایی را با اهمالکاری تحصیلی توجیه کند؛ زیرا این دسته از کمالگرایان که معیارهای کمالگرایی متوجه عملکرد خودشان است، از منابع انگیزشی درونی، هدفمندی و انضباط برخوردارند و هر زمان به موقعیتی برخورند که مستلزم موفقیت است، به جای آنکه از آن اجتناب کنند، تمایل دارند به آن نزدیک شوند. علاوهبراین، نیروی انگیزشی هر فرد به سوی رشد و خودشکوفایی است. همه ما نیاز داریم که تواناییهای بالقوه خود را تا بالاترین اندازه ممکن شکوفا کنیم و به رشدی فراتر از رشد کنونی خود دست یابیم. گرایش طبیعی ما حرکت در مسیر تحقق تواناییهای بالقوه خویش است، بنابراین رسیدن به کمال و شکوفا ساختن استعدادها و تواناییهای نهفته و بالقوه فرد، به خودی خود ارزشمند و در این وادی کمالگرایی امری مثبت و پسندیده است (مهرابیزاده هنرمند و وردی، 1382). با این اوصاف، تلاش برای عالی بودن (تمایل به کسب نتایج کامل و دستیابی به معیارهای بالا و عالی)، هدفمندی (تمایل به داشتن برنامهریزی قبلی و تعمق در تصمیمگیریها و پرهیز از عملکرد تکانشی) و سازماندهی (تمایل به مرتب و منظم بودن) که از مؤلفههای تشکیلدهنده بعد سازشیافته کمالگرایی هستند، هرگاه در کنار هم قرار بگیرند، به شکل قابل توجهی اهمالکاری از صحنه عمل افراد خارج شده، نتیجهای که به دست میآید، ترقی، رشد و موفقیت خواهد بود. بنابراین میتوان گفت، برخلاف تصور بسیاری از روانشناسان و پژوهشگران پیشین، کمالگرایی، فقط یک جنبه نوروتیک ندارد و ابعاد مثبت آن؛ یعنی ابعاد مذکور، در رشد و پیشرفت افراد تأثیر داشته، به ویژه مانعی برای بروز اهمالکاری هستند. در تأیید این یافته، پژوهشهای مرتبط متعددی وجود دارد، چنانکه شاطریان محمدی و همکاران (2012) نیز بین بعد سازشیافته کمالگرایی و اهمالکاری تحصیلی رابطه منفی معنادار پیدا کرده بودند و مؤلفههای این بعد؛ یعنی هدفمندی، نظم و سازماندهی و تلاش برای عالی بودن را پیشبینیکننده اهمالکاری تحصیلی دانستهاند. جدیدی و همکاران (2011) و کاگان و همکاران (2010) نیز بین بعد نظم و سازماندهی و اهمالکاری تحصیلی یک رابطه منفی معنادار به دست آوردهاند. همچنین، کاپان (2010) و بوسکو (1998) هم میان بعد خویشتن مدار کمالگرایی و اهمالکاری تحصیلی رابطه منفی و معنادار یافتند. سئو[33] (2008)، سادلر و بولی[34] (1999)، فلت و همکاران (1995)، فراست و همکاران (1990) در پژوهشهای خود یک رابطه منفی و معنادار را بین این دو متغیر گزارش کردهاند. در عین حال، این یافته پژوهش حاضر با یافتههای پژوهش سولومون و راثبلوم (1984) که متوجه یک رابطه مثبت بین دو سازه کمالگرایی خویشتنمدار و اهمالکاری تحصیلی شدند و یافتههای مطالعاتی آن وگبوزی (2000) و ورنیک[35] (1999) که هیچگونه رابطهای را تأیید نکردند، در تضاد است. یافته دیگر حاصل از انجام این پژوهش این است که بعد سازشنایافته کمالگرایی و اهمالکاری تحصیلی در دانشجویان دارای همبستگی معنادار مثبت هستند و اهمالکاری تحصیلی براساس بعد سازشنایافته کمالگرایی قابل پیشبینی است؛ به این معنا که هر چقدر دانشجویان به لحاظ کمالگرایی نابهنجار و سازشنایافته هستند؛ یعنی دارای حساسیت های بین فردی زیادی هستند، برای انجام کارها و موفقیت از سوی والدین خود احساس فشار میکنند و در انجام امور برای دیگران استانداردهای سطح بالا تعیین میکنند، به همان میزان امکان زیادی وجود دارد که در امور تحصیلی خویش دچار اهمالکاری بیشتری شوند. در واقع، افرادی که به شدت از اشتباه کردن، پریشان و نگران میشوند، همواره در جستجوی تایید و توجه از سوی دیگران هستند و نسبت به انتقاد حساسیت زیادی نشان میدهند، در کارهای خود به ویژه کارهایی که برونداد آنها، جنبه اجتماعی و انتشاری بالاتری دارد، مثل امور تحصیلی، بیشتر اهمالکاری میکنند. همچنین، افرادی که والدین خود را به عنوان اشخاصی خرده گیر، انتقاد کننده و دارای انتظارات افراطی ادراک میکنند و احساس میکنند برای جلب تأیید و توجه والدین باید عملکرد کامل و بینقص داشته باشند، کمتر جرات آغاز یک کار را دارند و با ترس و تردید به تکلیف نزدیک میشوند و هنگام انجام تکلیف با وسواس بیش از حد و دلهره آن را به کندی پیش میبرند و البته، احتمال زیادی وجود دارد که هرگز کاری را آغاز نکنند. اما نکته قابل توجه در این پژوهش این است که هرچند یکی از اهداف ما در این پژوهش بررسی رابطه اهمالکاری تحصیلی با بعد سازشنایافته کمالگرایی بود و قصد نداشتیم که هریک از مؤلفههای ابعاد کمالگرایی را بررسی کنیم، اما باید گفت که برخلاف دو مؤلفه حساسیت بین فردی و ادراک فشار از سوی والدین، مؤلفه تعیین استانداردهای سطح بالا برای دیگران؛ یعنی، داشتن مجموعه انتظارات غیرواقعبینانه برای دیگران و ارزیابی سفت و سخت از آنها و گاه داشتن حس بی اعتمادی و دشمنی نسبت به دیگران، با اهمالکاری تحصیلی رابطه منفی داشت. شاید به این علت که فردی که از دیگران انتظار دارد کارها را سروقت و شایسته و بدون اشکال انجام دهند و از بی دقتی و کمکاری دیگران برآشفته میشود، خود را نیز ملزم میداند که کارها را به موقع و با کیفیت خوب به انجام برساند، لذا کمتر امکان دارد که دچار اهمالکاری شود. این یافته پژوهش حاضر با یافتههای پژوهش جدیدی و همکاران (2011) همسوست. پژوهشگران مذکور نیز ارتباط مثبت و معناداری بین ترس از اشتباه کردن، وسواس و تردید در کارها و انتقادگری والدین با اهمالکاری تحصیلی به دست آوردند. شاطریان محمدی و همکاران(2012) نیز میان مؤلفههای نیاز به تأیید، نشخوار فکر و تمرکز بر اشتباهات ارتباط مثبت و معنادار به دست آوردهاند. همچنین، سایر پژوهشهای انجام شده مرتبط، این یافته را تایید میکنند، از جمله فلت و همکاران (1992)، ورنیک (1999) و کاکیسی (2003) همگی رابطه مثبت و معناداری بین اهمالکاری تحصیلی و کمالگرایی تجویزشده از سوی جامعه پیدا کردند. در کمالگرایی تجویز شده از سوی جامعه، عقیده شخص بر این است که دیگران انتظارات اغراقآمیز و غیرواقعی را بر وی اعمال میکنند که هر چند برآوردن آنها دشوار است، ولی شخص باید به این استانداردها دست یابد تا مورد تایید و پذیرش دیگران قرار گیرد(فراست و همکاران، 1990؛ هویت و فلت، 1991 b). چون این معیارهای افراطی از طرف دیگران به عنوان معیارهای تحمیل شده بیرونی تجربه میشوند، این احساس در فرد به وجود میآید که قابل کنترل نیستند و این احساس، خود، به احساس شکست، اضطراب، خشم، درماندگی و ناامیدی میانجامد (بلت[36]، 1995) در حقیقت افرادی با سطوح بالای کمالگرایی تجویز شده از سوی جامعه، در برخورد با معیارها و توقعات دیگران بیش از حد پریشان میشوند، آنها از ارزیابی منفی و عدم تأیید دیگران میهراسند و اهمیت زیادی به دستیابی به توجه دیگران نشان میدهند، لذا بیشتر امکان دارد که در انجام وظایف خویش دچار اهمالکاری شوند. همچنین، این پژوهش نشان میدهد که جایگاه مهارگذاری با اهمالکاری تحصیلی در دانشجویان همبستگی منفی دارد و به طور معناداری قادر به پیشبینی اهمالکاری تحصیلی در دانشجویان است، به این معنا که هرچقدر دانشجویان به لحاظ جایگاه مهارگذاری درونیتر باشند، در امور تحصیلی خویش کمتر دچار اهمالکاری می شوند. در توجیه این یافته میتوان گفت که افراد دارای جایگاه مهارگذاری درونی، به دلیل این که بدون توجه بیش از حد به نقش عوامل بیرونی، نهایت تلاش خود را برای رسیدن به هدف مورد نظر به کار میگیرند، به طور فعال با موضوعات درگیر میشوند، از انگیزش نسبتا بالایی برای فعالیت و حل مسائل و مشکلات برخوردارند و مسؤولیت اعمال خود را میپذیرند، نسبت به افراد دارای جایگاه مهارگذاری بیرونی اهمالکاری کمتری نشان میدهند؛ برعکس، افراد دارای جایگاه مهارگذاری بیرونی از آنجایی که خود را دستبسته حوادث میدانند و احساس میکنند که بر پیامدها و نتایج امور هیچگونه کنترلی ندارند، بنابراین در برابر هر امری حالتی انفعالی به خود گرفته، تصمیماتشان لرزان و غیر استوار است و در نتیجه، تعهد عمل در آنها ضعیف است (راثبلوم، سولومون و موراکامی[37]، 1986). در واقع، افرادی با جایگاه مهارگذاری درونی، پیامدهای رفتاری خود را میپذیرند و به خود نسبت میدهند، آنها تقویتها را وابسته یا همراه با رفتار خود میدانند و احساس میکنند بر این تقویتها تسلط دارند (کرانتس و ویکی[38]1978؛ به نقل از نامیان و حسینچاری، 1390). بنابراین از به تعویق انداختن کارهای خود خودداری میکنند، زیرا میدانند پیامد هرگونه اهمالکاری و تعلل ورزی بالاخره گریبانگیر خودشان خواهد شد. این یافته پژوهش حاضر با یافتههای پژوهش نامیان و حسینچاری (1390) مبنی بر تبیین اهمالکاری تحصیلی بر اساس جایگاه مهارگذاری همسوست. همچنین این یافته تأییدکننده یافتههای حاصل از پژوهشهای جنسن و کارتون[39] (1999) است. این پژوهشگران نیز اظهار میدارند که افرادی دارای جایگاه مهارگذاری درونی هستند، به منظور انجام وظایف تحصیلی، زمان کمتری را مصروف میدارند و پس از سپری نمودن اوقات فراغت خویش، به سرعت به سراغ تکالیف تحصیلیشان میروند. همچنین، کاردن، برایانت و موس[40] (2004) نیز، در پژوهش خود گزارش نمودند که اهمالکاری دانشجویان با داشتن جایگاه مهارگذاری بیرونی در ارتباط است. فراری و همکاران (1992) طی پژوهشی، اظهار داشتند که اکثر دانشجویان، اهمالکاری تحصیلی خود را از طریق بیان دلایلی همچون ضعف آموزشی اساتید و یا فراوانی و دشواری تکالیف محوله توجیه میکردند. بر این اساس، فراری پیشنهاد میکند که هم مراجعان و هم درمانگران، میبایست نوع اسنادهایی را که اهمالکاران برای اهمالکاری خویش ارائه میدهند، مشخص کنند؛ در صورتی که فرد اهمال کار، به شدت نیروهای بیرونی را سرزنش میکند و از عباراتی همچون "تقصیر من نبود، زیرا من میتوانستم آن کار را انجام دهم، اما به خاطر آن بود که"، استفاده میکند، درمانگر باید این حالت را به مراجع تذکر دهد و به او یاد دهد که در موقعیتهایی که اهمالکاری میکند به اسنادهای درونی بپردازد و از عباراتی همچون "این من بودم که در این موقعیت خوب عمل نکردم" استفاده کند. فراری توصیه میکند، که مراجعان اهمالکار لازم است تفسیرهای خود در مورد علل رویدادها را تغییر دهند و یاد بگیرند که تکالیف خود را به موقع انجام دهند و این که انجام بموقع تکالیف در کنترل خود آنهاست. اما یافته مذکور، با یافتههای حاصل از پژوهشهای دویت و اسکوونبرگ (2002)، فراری، پارکر و ویر[41] (1992) و استیل و همکارانش (2001) همسو نیست. این پژوهشگران، هیچگونه رابطهای بین جایگاه مهارگذاری و اهمالکاری پیدا نکردند. پژوهش حاضر همچون سایر پژوهشها به طور قطع با محدودیت رو به رو بوده است و نیز فرایند هر پژوهشی انگیزهها، اهداف، روشها و ایدههای متعددی را به ذهن پژوهشگران متبادر میسازد. مهمترین محدودیت این پژوهش این است که جامعه آماری آن را تنها دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد تشکیل دادهاند که این مسأله باعث میشود تا در تعمیم یافتهها با احتیاط رفتار شود. بنابراین، پیشنهاد میشود تا این پژوهش بر روی سایر جمعیتهای تحصیلی؛ یعنی دانشجویان مقطع کارشناسی و دکتری و دانشآموزان، در مقاطع سهگانه (ابتدایی، راهنمایی و متوسطه) انجام شود. پیشنهاد دیگر این است که در سایر پژوهشها، اندازهگیری اهمالکاری تحصیلی، صرفاً بر پرسشنامه و اندازههای خودگزارشی محدود نشود و علاوه بر آن، از روشهای عملی نیز استفاده گردد. بهترین روش عملی بررسی اهمالکاری تحصیلی، روش الکترونیکی و وب محور است، به این علت که این روش محدودیتهای زمانی و مکانی را از بین میبرد و امکان بیشتری برای بررسی اهمالکاری فراهم میکند. استفاده همزمان از اندازههای خودگزارشی و اندازهگیری عملی نتیجه دقیقتری به دست میدهد. همچنین، پیشنهاد میگردد که در پژوهشهای آتی سایر متغیرهای مربوط به فرد؛ یعنی هر دو دسته متغیرهای محیطی و شخصیتی و نیز متغیرهای مربوط به تکلیف در ارتباط با اهمالکاری و به ویژه اهمالکاری تحصیلی بررسی شوند. همچنین، پژوهشهایی پیرامون مداخلات درمانی اهمالکاری انجام گردد. در پایان نیز پیشنهاد میشود که زمان برگزاری جلسات معارفهای که برای ورودیهای هر مقطع، همه ساله در دانشگاهها برگزار میشود، در زمینه اهمالکاری، دلایل و راههای درمان آن، به دانشجویان اطلاعرسانی شود و یا اینکه در این زمینه، کارگاههای آموزشی برگزار شود.
[1]- procrastination [2]- Ellis & Knall [3]- Milgram, Mey – Tal & Levinson [4]- Ferrari,- Johnson & McCown [5]- academic procrastination [6]- Hill, Chabot , Barrall [7]- Effert & Ferrari [8]- Steel, Brothen, & Wambach [9]- Moon & Illingworth [10]- Solomon & Rothblum [11]- Hussain & Sultan [12]- Williams, Stark & Foster [13]- Sirois- & Pychyl [14]- Dewitte & Schouwenburg [15]- Rivait [16]- Alexander & Onwuegbuzie [17]- Pfister [18]- Howell, A- & Watson [19]- Senecal, C- Julien, E- & Guey [20]- Lay [21]- Ellis & Knaus [22]- Kagan, Cakir & Kandemir [23]- perfectionism [24]- Burka & Yuen [25]- Stoeber & Otto [26]- Capan [27]- Hamachek [28]- locus of control [29]- Julian Rotter [30]- Schultz [31]- Dong [32]- Procrastination Assessment Scale - Student [33]- Seo [34]- Saddler & Buley [35]- Wernicke [36]- Blatt [37]- Murakami [38]- Krants & Vicki [39]- Janssen & Carton [40]- Carden, Bryant & Moss [41]- Ferrari, Parker & Ware | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
افشار، حمید؛ اسدالهی، قربانعلی و ثابت قدم، مرتضی. (1386). کاملگرایی و سلامت روان، اصفهان: انتشارات کنکاش. الیس، آلبرت و نال، جی، ویلیام. (1382)، روانشناسی اهمالکاری (غلبه بر تعلل ورزیدن)، ترجمه محمد علی فرجاد، تهران: انتشارات رشد. آناستازی، آ. (1371). روان آزمایی، ترجمه محمد تقی براهنی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران. بیابانگرد، اسماعیل. (1370). رابطه منبع کنترل و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان سال سوم راهنمایی شهر تهران، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی. جوکار، بهرام و دلاورپور، محمدآقا. (1386). رابطه تعللورزی آموزشی با اهداف پیشرفت، فصلنامه اندیشههای نوین تربیتی، 3 (3 و4)، 80- 61. حسینچاری، مسعود و دهقانی، یوسف. (1387). پیشبینی میزان اهمالکاری بر اساس راهبردهای خودتنظیمی در یادگیری، فصلنامهپژوهشدرنظامهایآموزشی، 4، 73-63. سمایی، سهیلا. (1389). اعتباریابی، رواسازی و نرم یابی سیاهه کمالگرایی هیل، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید بهشتی. کریمی، یوسف. (1375). روان شناسی اجتماعی، نظریهها، مفاهیم و کاربردها، تهران: انتشارات ارسباران. مهرابیزاده هنرمند، مهناز، وردی، مینا. (1382). کمالگرایی مثبت و کمالگرایی منفی، اهواز: انتشارات رسش. نامیان، سارا و حسینچاری، مسعود (1390). تبیین اهمالکاری تحصیلی بر اساس باورهای مذهبی و هسته کنترل، مطالعات روانشناسی تربیتی، 14، 126-99. Alexander, E. & Onwuegbuzie, A. (2007). Academic procrastination and the role of hope as a coping strategy. Personality Differences. 42, 1301–1310. Blatt, S. j. (1995). The destructiveness of perfectionism. Implications for the treatment of perfectionism. American Psychologist, 50, 1003–1020. Burka, J. B., & Yuen, L. M. (1983). Procrastination: Why do you do it, what do about it? Reading, MA: Addison Wesley. Busko, D. A. (1998). Causes and consequences of perfectionism and procrastination: A structural equation model. Unpublished master's thesis, University of Guelph Canada. Cakici, D. C. (2003). An examination of the general procrastination behavior in high school and university students, Unpublished master's thesis, University of Ankara, Turkey. Capan, B. E. (2010). Relationship among perfectionism, academic procrastination and life satisfaction of university students, Procedia Social and Behavior Sciences, 5, 1665–1671. Carden, R., Bryant, C., & Moss, R. (2004). Locus of control, test anxiety, academic procrastination, and achievement among college students. Psychological Reports, 95, 581–582. Dewitte, S., & Schouwenburg, H. C. (2002). Procrastination, temptations, and incentives: the struggle between the present and the future in procrastinators and the punctual. EuropeanJournal of Personality, 16, 469-489. Dong, M. K. (2009). The moderating role of locus of control on the links between experiential motives and intention to play online games. Computers in Human Behavior, 25, 466-474. Effert, B., & Ferrarie, J. (1989). Decisional procrastination: Examining personality correlates. Journal of Social Behavior and Personality, 56, 478- 484. Ferrari, J. R. (1991). Compulsive Procrastination: some self-reported characteristics. Psychopathological Reports, 68,455-458. Ferrari, J., & Pychil, T. (2008). Procrastination: Current issues and new directions, Volume 15, No, 50. Ferrari, J. R. (1992). Psychometric validation of two procrastination inventories for adults: Arousal and avoidance measures. Journal of Psychopathology and Behavioral Assessment, 14 (2), 97-110. Ferrari, J. R., Parker, J. T., & Ware, C. B. (1992). Academic procrastination: Personality correlates with Myers- Briggs Types, self-efficacy, and academic locus of control. Journal of Social Behavior and Personality, 7,495–502. Ferrari, J. R. Johnson, J. L. & McCown, W. G. (1995). (Eds.), Procrastination and task avoidance: Theory, research, and treatment. (pp. 113-136). New York: Plenum Press. Flett, G. L., Hewitt, P. L., Blankestein, K.R., & Mosher, S.W. (1991). Perfectionism, self- actualization, and personal adjustment. Journal of Social Behavior and Personality, 6, 147-160. Flett, G. L., Blankestein, K., Hewitt, P. L., & Koledin, S. (1992). Components of perfectionism and procrastination in college students. Social Behavior and Personality, 20, 85-94. Flett, G.L., Hewitt, P.L., & Martin, T.R. (1995). Dimensions of Perfectionism and Procrastination. In J.R. Ferrari, J.L. Johnson, & W.G. McCown, (Eds.), Procrastination and task avoidance: Theory, research, and treatment. (pp. 113–136). New York: Plenum Press. Frost, R.O., Marten, P.A., Lahart, C & Rosenblate, R. (1990). The dimensions of perfectionism. Cognitive Therapy and Research, 14, 449-468. Hamachek, D.E. (1978). Psychodynamics of normal and neurotic perfectionism. Psychology, 15, 27-33. Hewitt, P. L., & Flett, G. L. (1991b). Perfectionism in the self and social contexts: conceptualization, assessment, and association with psychopathology. Journal of personality and social psychology, 60, 456-470. Hill, R. W., Huelsman, T. J., Furr, R. M., Kiber, J., Vicente, B. B., & Kennedy, C. (2004). A new measure of perfectionism: The perfectionism inventory. Journal of Personality Assessment, 82 (1), 80-89. Hill, M., Hill, D., Chabot, A., & Barrall, J. (1987). A survey of college faculty and student procrastination. College Student Personnel Journal, 12, 256-262. Howell, A. & Watson, D. C. (2007). Procrastination: associations with achievement goal orientation and learning strategies. Personality and Individual Differences. 18, 127-133. Hussain, Irshad & Sultan, Sarwat. (2010). Analysis of procrastination among university students, procedia Social and Behavior Sciences, 5. 1897-1904. Jadidi, F., Mohammadkhani, Sh, Zahedi Tajrishi, K. (2011). Perfectionism and academic procrastination, Social and Behavioral Sciences 30 (2011) 534-537. Janssen, T. & Carton, J. S. (1999). The effects of locus of control and task difficulty on procrastination. Journal of Genetic Psychology, 160, 436-442. Kagan, M., Cakir, O., Ilhan, T., & Kandemir, M. (2010). The explanation of the academic procrastination behavior of university students with perfectionism obsessive – compulsive and five factor personality traits. Procedia Social and Behavior Sciences, 2, 2121-2125. Lay, C. (1995). Trait Procrastination, Agitation, Dejection and Self-Discrepancy. In Ferrari, J., Johnson, J. & Mc Cown, W. (Eds), Procrastination and Task Avoidance: Theory, Research and Treatment (pp.97-112), NewYourk. Plenum Publications. Retrieved from website Hhttp://www.interscience.com accessed on December 21, 2009. Milgram, N. Mey – Tal, G. & Levinson, Y. (1998). Procrastination generalized or specific, in college students and their parents. Personality and Individual Differences. 25, 297-316. Moon, S., & Illingworth, A. (2005). Exploring the dynamic nature of procrastination: A latent growth curve analysis of academic procrastination. Personality and Individual Differences. 38, 297-309. Onwuegbuzie, A. J. (2000). Academic procrastinators and perfectionistic tendencies among graduate students. Journal of Social Behavior and Personality, 15 (5), 103-110. Pfister, T. (2002). The effect of self – monitoring on academic procrastination, self-efficacy and achievement. The Florida State University College of Education. Retrieved from www. Psychology today blogs. Htm, Accessed on December 21, 2009. Rivait, L. (2007). What I don, t do in my summer vacations: fighting procrastination. Retrieved from http://www. Past the pages.ca/feature.htm, Accessed on December 21, 2009. Rothblum, E, D., Solomon, L, J., & Murakami, J. (1986). Affective, cognitive, and behavioral differences between high and low procrastinators Journal of Counseling Psychology, 33, 387- 394. Rotter, J. B. (1966). Generalized expectancies for internal versus external control of reinforcement. Psychological Monographs, 80(1), 1-28. Saddler, C. D., & Buley, J. (1999). Predictors of academic procrastination in college students. Psychological Reports, 48, 686-688. Senecal, C. Julien, E. & Guey, F. (2003). Role conflict and academic procrastination: A self – determination perspective. European Journal of Social Psychology. 33, 135-145. Seo. (2008). Self – efficacy as a mediator in the relationship between self – oriented perfectionism and academic procrastination. Social and behavioral personality, 36 (6), 753-764. Shaterian Mohamadi, F., Farghadani, A., Shahmohamadi, Z. (2012). Individual factors antecedents of academic procrastination: The role of perfectionism components and motivational beliefs in predicting of students procrastination, Social Sciences. 30(2), 330-338. Sirois, F. & Pychyl, T. (2002). Academic procrastination: Costs to health and well-being. Presentation at American Psychological Association Annual Convention, Chicago, August 22-25, 2002. Retrieved from www.prgtextbasedconferencesjumppage.html, Accessed on October 19, 2008. Solomon, L. J., & Rothbloom, E. D. (1984). Academic procrastination frequency and cognitive – behavioral correlates. Journal of Counseling Psychology, 31, 504-510. Steel, P., (2008). Procrastination history. Retrieved from www. Procrastinus – history. Htm, Accessed on January 10, 2010. Steel, P., Brothen, T., & Wambach, C. (2001). Procrastination and personality, performance, and mood. Personality and Individual Differences. 30, 95-106. Steel, P. (2007). The nature of procrastination: A Meta analytic and theoretical review of quintessential self-regulatory failure. Psychological Bulletin, 133(1), 65-81. Stoeber, J., & Otto, K. (2006). Positive conceptions of perfectionism: approaches, evidence, challenges, Personality and Social Psychology Review, 10. 295-319. Wernicke, R. A. (1999). Meditational test of the ralationships between perfectionism and procrastination. Unpublished master's thesis, American university. Williams, J. G., Stark, S. K., & Foster, E. E. (2008), start today or the very last day? The relationships among self–compassion, motivation, and procrastination. American Journal of Psychological Research, 4(1), 37-44. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 4,239 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 2,182 |