تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,638 |
تعداد مقالات | 13,318 |
تعداد مشاهده مقاله | 29,871,618 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 11,945,181 |
موانع اجتماعی تفکر در الگوی اسلامی پیشرفت بر اساس نظریهپردازی داده محور از قرآن | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
جامعه شناسی کاربردی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 7، دوره 25، شماره 2، اردیبهشت 1393، صفحه 81-96 اصل مقاله (303.71 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
علی ربانی خوراسگانی1؛ علی نقی ایازی* 2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1هیات علمی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشگاه اصفهان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
روششناسی علمی، نظامی از قواعد و روشهاست که پژوهش بر اساس آن استوار بوده، ادعای معرفت ارزیابی میشوند. نظریه زمینهای [1] میتواند به عنوان یکی از روشهای پژوهش کیفی و مبتنی بر دادهها به تحلیل عالمانهای در این زمینه دست یابد. این نوشتار با بهرهگیری از پارادایم تفسیر اجتماعی و استقرا در آموزههای قرآن و با استفاده از فنون و مراحل نظریه زمینهای به بررسی موانع اجتماعی تفکر در الگوی اسلامی پیشرفت میپردازد. مجموع آیات استقرا شده، چهار ویژگی خودخواهیهای فراگیر شده، اختلال در فرایند جامعه پذیری، فقدان آموزشهای صحیح تفکر و فقدان سعه صدر را از موانع تفکر در فرایند پیشرفت معرفی میکند. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
روششناسی؛ پژوهش کیفی؛ نظریه زمینهای؛ تفسیر اجتماعی؛ موانع اجتماعی تفکر؛ الگوی اسلامی پیشرفت | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمهیکی از رویکردهای مطالعه آیات قرآن، مبتنی بر تفسیر اجتماعی است. در همین راستا، مباحث مفسران در ادوار مختلف و با تنوع سلایق در تفاسیر وجود دارد. تفاسیری چون المیزان فی تفسیر القرآن، نمونه، الکاشف، فی ظلال القران و تفاسیر دیگر، نمونه تفاسیری هستند که به نوعی مباحث اجتماعی قرآن را تقریر کردهاند که بیشتر در قالب اندیشههای اجتماعی و نه جامعهشناسی، از آن یاد میشود، ولی اقتضای مطالعات میان رشتهای دانش جامعهشناسی و تفسیر قرآن، کاربرد دقیق و متخصصانه از مفاهیم جامعهشناختی این مباحث است. این موضوع، اهمیت کاربرد مطالعات میان رشتهای را مضاعف میکند؛ چرا که بیش از یک قرن از تولد دانش جامعهشناسی به عنوان یک رشته تخصصی گذشته، دانشی که دارای اصول موضوعه، مفاهیم بنیادین، فرضیههای اساسی و دیدگاهها و آرای گوناگونی در زمینههای گوناگون است. بنابراین، کاربرد دقیق و عالمانه این مباحث امری مورد انتظار از جامعه علمی است. برای تحقق این مهم، میتوان با استفاده از پارادایم تفسیر اجتماعی و نگاه جدید به آموزههای قرآن، در پی ارائه پیامهای اجتماعی قرآن برآمد و فصل نوینی در آن گشود. به عبارت دیگر، این رویکرد نوعی نگرش و اعتقاد به این اصل است که قرآن افزون بر پیامهای فردی، قوانین و احکام اجتماعی دارد که باید آنها را برجسته کرد و قرائت جدیدی از آن ارائه داد؛ چیزی که در تفاسیر پیش از این قرن کمتر به آن پرداخته میشد. مفهوم پیشرفت و طراحی الگوی آن نیز از آن دسته مفاهیمی است که در ادبیات جامعهشناسی قرار گرفته و برای بومی سازی آن و بهرهمندی از منابع دینی و کاربرد آن در جامعه اسلامی، لازم است تتبع و پژوهش در این زمینه داشته باشیم. بر این اساس، «باید در طراحی الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت، بر چهار عرصه فکر، علم، معنویت وزندگی تکیه شود که در این میان، موضوع «فکر» بنیانیتر از بقیه عرصههاست» (خامنهای،1391، سایت رهبری). زیرا آدمی دارای قدرت تفکر و اندیشه است و از آن به عنوان محور اصلی شناخت یاد میکنند و از منظر تعالیم دینی تفکر اعظم عبادات بشری است و در سایه کنشهای متفکرانه است که میتوان شاهد پیشرفت بود. این مهم پژوهشگر را بر آن داشت تا با استفاده از روش پژوهش کیفی و بهرهمندی از فنون و مراحل نظریة زمینهای دست به استخراج و استنباط تفسیر اجتماعی آیات وحی بپردازد. بر این اساس، بررسی موانع اجتماعی تفکر به عنوان یکی از اضلاع چندگانه الگوی اسلامی پیشرفت بر اساس آموزههای قرآن، مبتنی بر نظریه زمینهای (داده محور)، هدف از نگارش این مقاله خواهد بود. درباره موضوع پژوهش، اگر چه پژوهشهای متعددی صورت گرفته و با توجه به تأسیس مرکزی با عنوان «مرکز الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت» زمینه مطالعاتی آن بیشتر فراهم گردیده، ولی به طور مشخص چنین موضوعی که هم به بحث موانع تفکر در الگو پرداخته باشد و هم از آموزههای قرآن بهره برده باشد، دیده نشده است، ولی در عین حال برخی از پژوهشهای نسبتاً مرتبط گزارش میشود. «جامعهشناسی معرفت در قرآن»، نوشته صادق گلستانی در نشریه معرفت به آرای جامعهشناسانی اشاره میکند که در باب معرفت، بر بررسی فرایند شکلگیری دانش و سنجش درستی و خطای آن به جای منطق درونی به عوامل بیرونی تأکید میورزد و از ارتباط معرفت و جامعه و نقش عوامل اجتماعی در شکلگیری معرفت سخن به میان میآورد. این دسته از جامعهشناسان بر این باورند که نباید شناخت را کوشش یک ذهن کاملاً نظری تلقی کرد، زیرا ذهن انسان محصول شماری از عناصر غیرنظری است که از مشارکت انسان در زندگی اجتماعی و جریان و تمایلات گوناگونی که همزمان در زندگی شکل میگیرد، پدیدار میشود. بنابراین، در یک رشته معرفتشناسی جدید؛ یعنی جامعهشناسی معرفت نیاز است که جایگزین معرفتشناسی پیشین، مثل کانت شود. در این رشته علمی از تعینات اجتماعی معرفت و نقش عوامل اجتماعی در نحوه شکلگیری دانش و نوع آن بحث میشود و از منظر قرآن درباره ارتباط جامعه و معرفت و تعینات اجتماعی دانش کاوش میشود. «جامعهشناسی معرفت ماکس وبر»، نوشته احمد هاشمی، نشریه معرفت: وی جامعهشناسی معرفت را از جمله زیر شاخههای دانش جامعهشناسی دانسته که به سرعت رشد و توسعه روز افزون یافته است. این علم به بررسی نحوه ارتباط معرفت بشری با واقعیات اجتماعی میپردازد. این مقاله به بررسی جامعهشناسی معرفت ماکس وبر اختصاص دارد و در صدد پاسخگویی به چگونگی ارتباط و تأثیر ارزشهای مخلوق جامعه بر دانش طبیعی، اجتماعی و تاریخی و نیز تأثیر واقعیات اجتماعی بر دین است. «موانع تفکر صحیح از دیدگاه قرآن کریم»، منتشر شده در نشریه معرفت: در این نوشتار با روش استنادی و تحلیلی و با مراجعه موردی به آیات قرآن و برخی از تفاسیر معتبر، موانع اصلی تفکر صحیح را از منظر آیات وحی بررسی و تبیین مینماید. تمایز نوشتار حاضر نسبت به پژوهشهای صورت گرفته در این است که در این پژوهش با استفاده از روش نظریهپردازی داده محور به استخراج موانع اجتماعی تفکر پرداخته شده و این دسته از موانع طی چند مرحله کدگذاری شده و بدون هیچگونه تصرفی از سوی پژوهشگر، دادهها در کنار هم قرار گرفته و نهایتاً نظریه موانع اجتماعی تفکر را شکل داده است.
چارچوب مفهوم و نظری تدوین چارچوب مفهومی پژوهش حاضر بر اساس رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی است که در تولید نظریه داده محور مورد قبول است. بر اساس رویکرد تفسیری، هدف پژوهش علمی درک و فهم معناست که در سطوح بالاتر، تبدیل به یکسری ساختارهای کلانتر میشود (ایمان، 1387). در فرایند انجام این پژوهش از مفاهیمی یاد شده، لذا مناسب است ابتدا تعریفی از آنها ارائه شود. مفهوم لغوی و اصطلاحی پیشرفتمفهوم پیشرفت را میتوان معادل واژه "تنمیه" لغت عرب، به معنای رشد و افزایش تدریجی دانست. "نویسنده این سطور به جای معادلهای توسعه، رشد، یا رشد همه جانبه اجتماعی- اقتصادی، واژه پیشرفت را به عنوان معادل بهتر، رساتر و دقیقتر مفهوم Developpement فرانسه و Developmentانگلیسی پیشنهاد میکند" (اسدی، 1373 :16 ) . این پیشنهاد به دلایل زیر مناسبتر است: 1. واژه پیشرفت بر خلاف توسعه در بعد و سطح نارسا نیست. 2. تداخلی با مفهوم مستقل رشد (به عنوان معادل دقیق واژه Lacroissance فرانسه وgrowth انگلیسی) پیدا نمیکند. 3. نیازی نخواهد بود تا در برابر واژه یک کلمهای Development در فارسی معادل پنج کلمهای رشد همه جانبه اجتماعی- اقتصادی را بگذاریم. 4. این واژه در زبان فارسی نیز مانند زبانهای اصلی، واژهای است جهتدار، و به مفهوم ریاضی، جبر و فیزیک کلمهای بردار گونه است و در نتیجه، تکامل، ترقی، بهتر شدن و پیش رفتن در مفهوم آن مستتر است (همان) . با این وصف، واژه پیشرفت معادل development، مفهوم رشد و افزایش تدریجی در ابعاد مختلف شؤون زندگی، در آن ظهور دارد و ناظر به ارتقا از یک وضعیت به شرایط مطلوب است و از واژه توسعه در تعاریف ذیل، یا استفاده نشده است و یا در صورت استفاده، به معنای پیشرفت به کار رفته است. دکتر عبدالهادیالجوهری، پیشرفت را چنین تعریف میکند:" پیشرفت، برنامهریزی و عملیسازی مجموعهای از کوششهای اجتماعی و اقتصادی با ایدئولوژی خاص، به منظور دگرگونی هدفمند برای انتقال از وضعیتی نامطلوب، به وضعیتی مطلوب است" (الجوهری و دیگران، 1982 م:111). عرصههای پیشرفتپیشرفت دارای عرصههایی است که هر کدام از آنها دارای مختصات و ویژگیهایی است که حاصل جمع آنها و تعامل تأثیرگذار هر کدام بر دیگری میتواند روند پیشرفت را موجب شود، یا این فرایند را تسریع بخشد. چهار عرصه فکر، علم، زندگی و معنویت در فرمایشهای مقام رهبری در دیدار با اعضای شورای عالی مرکز الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت مورد توجه بوده و از این میان به عرصه فکر و موانع پیش روی پژوهش متمرکزی صورت میگیرد و در این نوشتار مورد بحث قرار میگیرد: عرصه فکر: ایشان میفرمایند: جامعه باید به سمت جامعه متفکر و اهل فکر حرکت کند و در این مسیر ابزارها آموزش و پرورش و رسانهها هستند (رهبر معظم انقلاب اسلامی در نخستین نشست اندیشههای راهبردی، 1391: 11). بر این اساس، مقوله تفکر و عوامل مؤثر بر آن، از آن دسته مقولاتی است که در حوزه جامعهشناسی معرفت از آن بحث میشود. «به طور کلی، دو دیدگاه متفاوت در رابطه با چگونگی ارتباط جامعه و شناخت حاصل از تفکر وجود دارد». به اعتقاد برخی از جامعهشناسان معرفت، همچون دورکیم، مارکس و مارکسیستهای پوزیتویست، محتوای شناخت نیز به لحاظ اجتماعی متعین است؛ یعنی امر اجتماعی ماهیت و ذات معرفت را به وجود میآورد. در این تلقی، اصل و ماهیت معرفت، توسط جامعه ایجاد میشود، ولی در جانب دیگر، نظریههایی وجود دارد که تأثیر و نفوذ اجتماعی را تنها از حیث گزینش شکل و صورت معرفت میدانند. دیدگاه ماکس شلر و ماکس وبر از آن جملهاند. مسأله اصلی جامعهشناسی معرفت، توضیح رابطه محتوای معرفت با عوامل اجتماعی بررسی چگونگی شکلگیری دانشهای متفاوت در محیطهای متفاوت و نیز نحوه این رابطه میباشد» )علیزاده، 1376 : 47). موانع پیشرفتموانع پیشرفت، اختلال در هریک از راهبردهای پیشرفت میتواند تلقی شود. اختلال در اشاعه فرهنگ دانشافزایی، دستهای از این موانع شمرده میشود. گستره جهل و غلبه نادانیها بر معلومات بشری میتواند فرایند پیشرفت را با اختلال جدی مواجه ساخته، راه پسرفت را هموار نماید. زوال عقلانیت و یا افول خردگرایی از دیگر موانع پیشرفت تلقی میشود که میتواند دارا ی ابعادی در سطح خرد و کلان، زمینههای شرایطی، زمینهای و یا فرایندی باشد. هر کدام از این دسته موانع اندیشهای از جهتی میتواند فرایند تفکر را مختل کند. فقدان تحمل نقد و انتقاد از سوی دیگران، تعصبها و پیشداوریها، عادات نادرست و آن دسته از نگرشها و انگیزههایی که فرایند تفکر را مختل میکند، مانند: تفکر منفی، انتقادهای ناروا و بهانهجویی، تمسخر و تحقیر، پرهیز از خطر و یا ترس از شکست و.... برخی از موانع یاد شده نیز در فرایند انجام این مطالعه به دست آمده است که در صفحات پیش رو بدان اشاره شده است. پرسشهای پژوهش- مختصات موانع تفکر و اندیشه در الگوی پیشرفت اسلامی از منظر قرآن چیست؟ - موانع فرهنگی تفکر در پیشرفت دارای چه مختصاتی است؟ - موانع اجتماعی تفکر در پیشرفت دارای چه مؤلفههایی است؟ - ساخت عناصر موانع اجتماعی تفکر از چه الگویی پیروی میکند؟ - چه عواملی شکلگیری چنین الگویی را فراهم آورده است؟ - بعد سیاسی موانع تفکر در پیشرفت دارای چه مؤلفههایی است؟ - ساخت عناصر بعد سیاسی از چه الگویی پیروی میکند؟ - چه عواملی شکلگیری چنین الگویی را فراهم آورده است؟
روششناسیروش، مسیری است که برای تحصیل یک معرفت طی میشود. با آنکه روش اغلب هویتی آگاهانه و معرفتی دارد، غیر از روششناسی است. روششناسی نوعی معرفت درجه دوم است که از نظرکردن به روشهای معرفتی پدید میآید، بنابراین، روششناسی، معرفتی است که موضوع آن روش است (سایر، 1385: 21) . از دیگر سو، آنچه رویکرد علمی را از دیگر روشهای کسب معرفت متمایز میکند، روششناسی آن و همچنین فرضهایی است که بر پایة آنها قرار گرفته است. بر این اساس، روششناسی علمی، نظامی از قواعد و روشهاست که پژوهش بر اساس آنها استوار است و با استفاده از آنها، ادعاهای معرفت ارزیابی میشوند (فرانکفورد و نچمیاس، 1381: 23). روشهای متداول در علوم اجتماعی برای ارزیابی مسائل اجتماعی، عموماً به دو روش کمّی و کیفی مورد مداقه قرار میگیرد و هر یک از این روشها برخوردار از تکنیکهای خاصی است که به فراخور موضوع، امکانات، زمان و دیگر عوامل، در پژوهشهای اجتماعی به کار گرفته میشود. ماهیت پژوهشهای کمّی بر این فرض استوار است که اطلاعات مورد نیاز برای استنباط معانی و تفسیر وقایع اجتماعی به صورت استقرایی و با استفاده از روشهای مشاهده و آزمایش به دست میآید و این امر طبیعتاً تحلیلهای دقیقتری به دست میدهد و قابلیت تعمیم دارد، در حالی که پژوهشگران کمّی، پژوهشهای کیفی را دارای این مختصات نمیدانند. از دیگر سو، پژوهشگران پژوهش کیفی بر این باورند که محدودیتهای پژوهش کمّی نقطه شروعی برای استدلال به نفع پژوهش کیفی بوده است، زیرا بهرهمندی از روشهای علوم طبیعی، که مشی تحقیق کمّی است، در حوزه علوم انسانی روا نمیدانند و برای روش کیفی ویژگیهایی برمیشمارند، از جمله "انتخاب صحیح نظریهها و روشهای مناسب، به رسمیت شناختن و تحلیل دیدگاههای مختلف، تأثیر پژوهشگران بر تحقیقشان به منزله بخشی از فرایند تولید دانش و تنوع رویکردها و روشها" (فلیک، 1387: 15) . بر این اساس، تفاوت دو روش تحقیق کمّی و کیفی مبتنی بر پارادایمهای حاکم بر آنهاست. " تفاوتهای اساسی معرفتشناختی میان این دو رویکرد بدین معناست که این دو روش پژوهش بر مبنای اصول متفاوتی در زمینه ماهیت معرفت به جهان اجتماعی و چگونگی تولید مشروع آن کار میکنند" (برایمن، 1389: 75) . پنج مرحله دنزین برای تعریف یک روششناسی عبارتند از:
مزیت استفاده از پژوهش کیفی: تولید نظریة داده محورپژوهش کیفی دارای انواع مختلفی است که به تناسب مسأله تحقیق، تجربة پژوهشگر و دیگر جوانب در فرایند پژوهش از آن استفاده میشود. تولید نظریه داده محور یکی از روشهای پژوهش کیفی است و «بیشتر هنگامی مناسب است که دربارة یک موضوع، دانش کافی وجود نداشته باشد» (فراهانی و عریضی، 1384) (Glaser & Strauss, 1980) و یا «تئوری مدونی در آن موارد موجود نباشد تا بتوان بر اساس آنها فرضیه یا فرضیههایی برای آزمون تدوین نمود» (منصوریان، 1385: 3) . علاوه بر این که «نظریه زمینهای متدولوژی است که هدفش توسعه تئوریهایی با برد متوسط (Merton,1967)بوده و بهویژه برای توصیف علوم کاربردی نیز جالب است. علاوه بر این، امروزه نظریه زمینهای نقش بخصوصی در شاخههای علوم اجتماعی ایفا میکند (Hildenbrand, 2000:22). لذا در پژوهش حاضر به علت محدودیت اطلاعات و عدم انطباق مفاهیم در منابع دینی با واژگان امروزی آن از یک سو و از طرفی، به علت عدم استخراج الگویی از پیشرفت در این دسته از منابع، به نظر میرسد با استفاده از روش پژوهش کیفی و بالاخص بهرهمندی از تکنیک نظریه زمینهای بتوان موانع اجتماعی الگوی پیشرفت را از منابع دینی استحصال کرد. در نظریه داده محور، نظریه مستقیماً از دادههایی استخراج شده است که در جریان پژوهش به صورت منظم گرد آمده و تحلیل شدهاند. در این روش گردآوری دادهها، تحلیل و نظریه نهایی با یکدیگر در ارتباط تنگاتنگاند. در این روش پژوهشگر کار را با نظریهای که از قبل در ذهن دارد، شروع نمیکند (مگر آن که منظور او بسط یک نظریة موجود باشد)، بلکه کار را در عرصه واقعیت آغاز میکند و میگذارد تا نظریه از درون دادههایی که گرد میآورد، پدیدار شود (استراوس و کربین، 1390: 34). "گر چه مفهومها را از دل دادهها بیرون کشیدن مشخصه اصلی این روش است، اما خلاقیت پژوهشگر نیز از مصالح اصلی آن است" (همان).
معیارهای اعتبار و روایی در این تحقیق ارزیابی و داوری تحقیق توسط دیگر پژوهشگران امری است که به اتقان هر چه بیشتر پژوهش کمک میکند. بر این اساس، کربین و اشتروس معیارهایی را، در قالب پرسشهایی، برای سنجش تحقیق مبتنی بر تولید نظریه داده محور پیشنهاد دادهاند که سزاوار است محقق به آنها پاسخ دهد تا خواننده بتواند در فرایند مطالعه یافتههای تحقیق به داوری مطلوبی دست یابد. کوربین و اشتروس معیارهایی به شرح زیر پیشنهاد کردهاند: سازگاری روش شناختی: به این معنا که اگر محقق مدعی است از روش خاصی استفاده کرده، لازم است کلیه رویههای متناسب با آن روش را مد نظر قرار دهد (فلیک، 1998؛ محمدپور، 1389 :342). برای شناخت میزان سازگاری این روش، ابعاد مختلفی قابل بررسی است. اولین معیاری که از آن به عنوان معیارهای داوری یاد میشود، روشن بودن هدف یک تحقیق است : آیا انتظار از انجام چنین پژوهشی تولید نظریه است؟ و یا محقق فقط در صدد توصیفی از دادههایی است که با موضوع تحقیق مرتبط است؟ در پاسخ چنین میگوییم: «سبب اصلی پرداختن به نظمدهی مفهومی در کار پژوهش کیفی آن است که این گونه تحلیل پیش درآمد نظریهپردازی است. نظریه پرورده، نظریهای است که مفهومها در آن بر حسب ویژگیها و ابعاد معینی تعریف شده است» (همان،42). به عبارت دیگر، «در قلب نظریهپردازی، تقابل میان استقرا و قیاس قرار دارد. استقرا به معنای بیرون کشیدن مفاهیم و ویژگیها و ابعاد از دادههاست و قیاس به معنای به کارگرفتن یک فرضیه موجود در خصوص رابطه بین مفاهیم است» (همان،43). نظمدهی مفاهیم و مقولات در این تحقیق از سه نوع کدبندی برخوردار است که پایانه آن نظریه الگوی موانع تفکر را به وضوح نشان داده است. در نظام کدبندی این تحقیق، ابتدا مقولات عمده و ابعاد و ویژگیهای آن شناسایی شده؛ به طوری که نمودار تعامل مقولات با ابعاد و ویژگیها رسم شده، در مر حله بعد کیفیت تعامل مقولات مرتبط با هم تجزیه و تحلیل شده است و نهایتاً این که چگونگی تعامل مقولات با ویژگیها و ابعادش در دستههای موانع، طبقهبندی شده و رابطه این دسته از مفاهیم و مقولات، نظریه موانع تفکر را شکل داده است. دومین معیار، از آن جایی که روششناسی تولید نظریه داده محور در ذیل روشهای تحقیق کیفی قرار میگیرد، یکی از مؤلفههای مورد توجه و قابل اعتنای آن خصوصیت محقق است. محقق این نوع روش تحقیق سزاوار است دارای خصوصیاتی باشد که او را هنگام تحقیق کیفی از یک محقق روش کمّی متمایز سازد. «این پژوهشگران (کیفی) از این که به هنگام تحلیل دادههایشان به تجربههای خود اتکا کنند، هراس ندارند، زیرا میدانند همین تجربهها مبنای مقایسه و کشف ویزگیها یا خصیصهها در پدیدهها، و ابعاد این ویژگیها در آنهایند» (استراوس، کربین،1390 :27). «محقق بخش جداییناپذیر فرایند تحقیق و یافتههای حاصله است. لذا بسیار مهم است که محقق از این امر آگاه بوده و سوگیریها و فرضهای خود را مد نظر داشته باشد. آیا شما نسبت به خودتان به عنوان یک محقق کیفی آگاه بودهاید؟» (محمدپور، 1389 :342). به عبارت دیگر، در سنجش این معیار یه این دسته از پرسشها پاسخ میدهیم که آیا موضوع انتخاب شده با حوزه پژوهشی محقق همخوانی دارد؟ و چه ربطی بین این تحقیق و دیگر موضوعهای تحقیق شده از سوی محقق دارد؟ در پاسخ چنین گفته میشود که دلایلی میتواند گواهی بر همخوانی موضوع انتخاب شده با حوزه پژوهشی محقق داشته باشد: اول این که محقق دانشآموخته جامعهشناسی توسعه و اقتصاد بوده و قریب سه دهه سابقه حوزوی دارد؛ دوم این که نوع تحقیقات او در گذشته مطالعات میان رشتهای بین جامعهشناسی و قرآن پژوهی بوده است. لذا دغدغههای جدی او در نگارش و نشر کتاب « مفاهیم اجتماعی در قرآن» طی یک دهه در قالب سه جلد کتاب قریب به دو هزار صفحه و نگارش کتاب در دست نشر درآمدی بر تغییرات اجتماعی در قرآن با استفاده از روشهای کیفی گواه دیگری بر همخوانی موضوع انتخاب شده با حوزه پژوهش دارد. معیار سوم، رجوع به نظرهای کارشناسی بوده است. به علت امکان برداشتهای نادرست و انتساب آن به منبع وحی، وسواس و دقت نظر محقق در کنترل یافتههای تحقیق و به منظور افزایش اطمینان از نتایج و به تعبیر فلیک برای «باورپذیری تفسیرها برای خوانندگان» (فلیک، 1387 :424) یافتههای تحقیق به قرآن پژوهان با گرایش اجتماعی ارائه و از آنها خواسته شد نظرهای تفسیری و برداشتهای اجتماعی خویش را باز گویند. در این فرایند میزان انطباق نظرهای کارشناسی با نتایج بازبینی شد. معیار چهارمی که در داوری مورد کاوش قرار میگیرد، عبارت از این است که با توجه به موضوع مطالعه و هدف بیان شده محقق، روششناسی نظریه زمینهای چه طور به هدف بیان شده کمک میرساند؟ آیا این روش برای عنوان کردن موضوع تحقیق میتواند مناسب باشد؟ بررسی موانع تفکر در طراحی الگوی اسلامی پیشرفت بر اساس آموزههای قرآنی از آن دست موضوعهایی است که یا در این زمینه مطالعهای صورت نگرفته و یا این که با توجه به مسائل نوین میخواهیم درباره آن فهم جدیدی به دست آوریم. علاوه بر این، عموماً هر آنچه امروزه به نام آراء در حوزه پیشرفت بر اساس تعالیم اسلام ارائه میشود، شاید بتوان از آن به عنوان آراء مسلمین یاد کرد که ممکن است در برخی از زوایای آن با آموزههای قرآنی انطباق داشته باشد و در برخی از زوایا چنین نباشد. بنابراین، اتخاذ رویکرد نظریهپردازی داده محور این امکان را به محقق میدهد که دادهها را مستقیماً از کلام وحی دریافت کند و بر اساس اسلوب خاصی که در این روش ارائه شده، به توصیف و تحلیل واقع بینانهای دست یابد.
کاربرد تفسیر عصری در تحلیل دادههاتفسیر اجتماعی قرآن به عنوان یکی از اقدامات اساسی در فرایند انجام کار مد نظر بوده است. بر اساس متدهای مختلف تفسیری که در علم تفسیر وجود دارد، به نظر میرسد تفسیر عصری بهترین متد در تحقیق حاضر باشد، زیرا یکی از تحولات جدی در عرصه قرآن پژوهی، تحول از دیدگاه فردی و اخروی، به دیدگاه عرفی و اجتماعی است. در راستای تحول نهضت نوخواهی و نواندیشی و قرار دادن و انتظار داشتن خواستههای دنیوی و نیازهای اجتماعی، چون تشکیل حکومت، نظام اقتصادی و سیاسی، تمدن و صنعت از دین و استخراج آن از لابه لای متون آیات شکل میگیرد. در این میان، دو گرایش پیش از همه چشمگیر بود: یکی اتکای به عقل در فهم قرآن و دیگری کوشش در وفاق دادن بین اسلام و معیارهای جدید زندگی (ایازی، 1375: 103). برخی از جنبههای تفسیر عصری بدین شرحاند: "تفسیر عصری شیوهای نو در ارائه مباحث جهانبینی و اعتقادی است که مفسر با توجه به آگاهیهایی که کسب کرده و نیازهایی که در عصر خود درک میکند، پیام قرآن را شرح میدهد. در طرح مباحث به مسأله شرایط روحی مخاطبان و پرسشهایی که آنان دارند، توجه میکند، لذا مطالب خود را مناسب و سازگار با دانشهای عصر ارائه میدهد..... در کنار توضیح واژهها و لغات مشکل، تلاش میکند تا قرآن را به عنوان منبع غذای معنوی و رشد خود آگاهیهای بشری معرفی کند و غذای همیشه تازه و با طراوت و مناسب با عصر ارائه دهد" (همان: 29). پیش فرض تفسیر عصری، بهرهمندی هر چه بیشتر از دادههای علمی برای فهم بهتر آیات قرآن است؛ چنانکه این حقیقت از گذشتههای دور مورد تأکید قرآن پژوهان قرار گرفته که: "کل من کان حظّه فی العلوم اوفر، کان نصیبه من علم القرآن اکثر" (زرکشی، 1994 م، ج 2: 48). کسی که از علوم زمانة خود بیشتر بداند، نصیبش از حقیقت قرآن بیشتر است. "بنابراین، سخن از تفسیر عصری به معنای منطبق کردن علوم برقرآن نیست، بلکه سخن از پردهبرداری از معنای آیه در سایة دانستنیهای بیرونی است" (ایازی، 1375: 42). "تفسیر عصری را ارائه فهمی نو برای مخاطبان عصر میدانند؛ فهمی که بتواند با اندیشه و واقعیات عصر مناسب باشد" (همان). نویسنده کتاب قرآن و تفسیر عصری به نقل از عباس عقاد در کتاب الفلسفه القرآنیه درباره خصوصیت تفسیر عصری چنین مینویسد: " فهم قرآن مسلماً محدود به گذشتگان اعراب بدوی نمیشود و محدود به نسل قرن بیستم هم نیست. فهم قرآن، عام و کلی و برای هر عصر و مکانی است" (همان: 43؛ عقاد، 1962 م: 234). خصوصیت دیگر این نوع تفسیر توجه به زمینههای اجتماعی نزول آیه است. بدین معنا که مفسر با توجه به خصوصیت شأن نزول آیه اعم از شرایط اجتماعی حاکم، مخاطبان آن، انگیزهها، استعداد، افکار و آرزوهایشان دست به تفسیر زده و متناسب با آن بتواند برداشتی اجتماعی ارائه دهد. البته، بدیهی است که این نوع برداشت نباید با اصول کلی تفسیر ناسازگار باشد. و بالاخره، "اصل دیگری در تفسیر عصری، معین کردن انتظار از دین است؛ به این معنا که مفسر عصری با پذیرفتن چه انتظاراتی به سراغ تفسیر قرآن میرود. بدون شک، خداوند از کلماتی که به عنوان وحی به پیامبر نازل کرده، معنایی را قصد کرده و اهدافی داشته است" (ایازی، 1375: 89). با توجه به این که از طراحی الگوی پیشرفت به عنوان یکی از موضوعهای اجتماعی یاد میشود و مورد نیاز جوامع اسلامی است، محقق در صدد است تا با توجه به آموزههای جامعهشناسی پیشرفت و نیازهایی که به آن در شرایط موجود درک کرده، پیام قرآن را شرح دهد و از آن جا که درباره ابعاد الگوی پیشرفت در متون دینی دانش موجود اندک است، میتوان با استفاده و بهرهمندی هر چه بیشتر از دادههای علمی جامعهشناسی برای استخراج الگوی پیشرفت از آیات قرآن مدد جست. «در مجموع، وقتی دانش اندکی یا هیچ دانش قبلی در مورد زمینه تحقیق وجود نداشته باشد و همچنین، هنگامی که توضیحات نظری جدید بر پایه دانش قبلی لازم باشد، استفاده از راهبرد پژوهش داده محور مفید است» (Grbich, Carol, 2007:70) در این تحقیق، با استفاده از نمونهگیری نظری دادهها جمعآوری شده و نظریه شکل گرفته است.«نمونهگیری نظری عبارت است از فرایند گردآوری دادهها برای نظریهپردازی که از این طریق تحلیلگر به طور همزمان دادههایش را گردآوری، کدگذاری و تحلیل میکند و تصمیم میگیرد که چه دادههایی را در مرحله بعدی گردآوری، و آنها را کجا پیدا کند، تا بدین وسیله نظریهاش را هنگام شکلگیریاش تدوین کند. نظریه در حال تدوین فرایند گردآوری دادهها را کنترل میکند» (فلیک، 1387 : 138) فرایند پژوهشبا استفاده از فنون و مراحل تولید نظریة زمینهای، موانع اجتماعی عدم تفکر و پیامدهای آن در فرایند پیشرفت از آیات قرآن استخراج گردیده، سپس یافتهها با چند عنوان مرتب شده و نتایج مربوط به هر عنوان در ذیل آن ارائه گردیده است. مطالب ذیل هر عنوان، در چهار "زیر بخش" با عناوین کدبندی اولیه (سطح اول)، کدبندی متمرکز (سطح دوم)، کدبندی محوری و کدبندی متمرکز، که در روششناسی نظریه زمینهای از آن بحث میشود، به ترتیب مطرح شده است. کدگذاری باز آیات"کدبندی باز از نظر واحد تحلیل میتواند به صورت سطر به سطر، عبارت به عبارت، یا پاراگراف به پاراگراف یا به صورت صفحة جداگانه انجام شود. چنانچه واحد کدبندی، سطر باشد، به هر یک از سطرها یا جملهها، مفهوم یا کدی الصاق میشود. این کد یا مفهوم باید بتواند حداکثر فضای مفهومی و معنایی آن را اشباع کند. در این مرحله تمام اطلاعات کدبندی میشود (محمدپور، 1389: 330؛ شریبر، 2001 و نیومن، 2006). این نوع کدبندی میتواند دارای دو سطح اولیه و ثانویه باشد. در سطح اولیه به هر واحد مورد نظر یک کد الصاق میشود. این مفهوم باید بتواند فضای مفهومی آن را تا حد امکان اشباع کند (همان: 331). "در امتداد با کدبندی اولیه دادهها، برای هر کد تعیین شده یک شرح واره (یادداشت و توضیح شخصی) یا به گفته گلاسر (1978 :83) یک شرح واره نظری بنویسید. این شرحواره عبارت است از نوشته یا یادداشت مختصر و کوتاهی که خود محقق در زمینة یک کد مینویسد" (همان: 332). در سطح ثانویه از کدگذاری باز محقق دیگر با متون خام کاری ندارد، بلکه با مفاهیمی که تولید کرده است، سر و کار دارد. هدف این مرحله از کدبندی، تولید و استخراج مقولههای عمده است. در این سطح از کدبندی از معنادارترین یا فراوانترین کدهای اولیه استفاده میشود و محقق ضمن مراجعه به شرحوارههای هر کد و مقایسه کردن کدها با همدیگر درصدد شناسایی کدهای متداخل و مشابه و مشترک است. در این مرحله نیز محقق برای هر کدام از مقولهها مجدداً شرحوارهای نوشته و در رابطه با کد مربوطه و فضای مفهومی آن چند سطر توضیح میدهد (همان). مرحله اول با توجه به مفهوم ظاهری این دسته از آیات، عملیات کدگذاری باز دربارة آنها انجام شد؛ بدین معنا که کدی متناسب با سیاق آیه به آن اختصاص داده شد. در ادامه چنانچه سیاق ظاهری پذیرنده کد نبود؛ یعنی مفهوم ظاهری دلالت روشن و واضحی از آن استنباط نمیشد، به آن دسته از تفاسیری که در بیان معنوی مفاهیم آیه دلالت روشنتری میکند، مراجعه کرده و کد انتسابی بر اساس آن گزاره تفسیری انتخاب شد. برای صراحت هر چه بیشتر جدول1 رسم میشود. در ستون اول آن آیه درج میشود (به علت محدودیت فضا آیات نیامده است)؛ ستون دوم حاوی ترجمه مبسوط آیه (بر اساس ترجمه آیت الله مکارم)؛ ستون سوم، حاوی کد باز بر اساس مفهوم تصریح شده در آیه برای آن دسته از آیاتی که صراحت داشته و دلالت تفسیری برا ی آن دسته از آیاتی که دلالت روشن از آیه برای آن نمیتوان استنباط کرد؛ در ستون چهارم یادداشت محقق درج میشود، که توضیحی از ارتباط کد پیشنهادی بر اساس سیاق آیه یا دلالت معنوی تفسیر است. به علت اختصار از انعکاس جدول 1 پرهیز شده و فقط جداول بعدی و نتایج آن مورد بحث قرار گرفته است. کدبندی متمرکز (سطح دوم)سطح دوم کدبندی باز در این مرحله دستهبندی مفاهیم نسبتاً یکسان آیاتی است که میتواند در مقولهای عامتر قرار گیرد و از شمول بیشتری برخوردار باشد. برای تحقق چنین ایدهای جدول 2 به شرح ذیل رسم میشود:
جدول 2- کدبندی متمرکز (سطح دوم) کدبندی متمرکز (سطح دوم)، موانع اجتماعی
کدبندی متمرکز (سطح دوم)، ناظر به سطح کلان
کدبندی متمرکز (سطح دوم)، پیامدهای عدم تفکر
کدگذاری محوری آیات"در این مرحله، مقولهها به صورت یک شبکه با هم در ارتباط قرار میگیرند. یافتن کدهای مشترک و مقولهبندی محوری نیز مستلزم استفاده از روش مقایسة ثابت است. در این مرحله، نظریه به تدریج ظهور مییابد (همان: 335؛ شریبر، 2001: 70 و نیومن، 2006 :423). هدف این مرحله از کدبندی، بازگرداندن نظم و انسجام به دادههای کدبندی شده، دستهبندی، ترکیب و سازماندهی میزان زیادی از دادهها و باز جمع کردن آنها به شیوههای جدید است" (همان) "در مرحله کدبندی محوری، هر مقوله میتواند دارای دو مشخصة محتوا و بعد باشد. ترکیب این دو مشخصه به ایجاد یک الگو میانجامد. محتوا عبارت است از آن دسته از مفاهیم، معانی یا کدهایی که فضای معنایی درون یک مقوله را تشکیل میدهد. بعد به پراکندگی، کمیت و میزان وجود آن معانی در قالب یک پیوستار معنایی دلالت دارد. الگو نیز عبارت است از ترکیب هر مشخصة محتوایی خاص با یک بعد خاص" (همان: 336). نهایتاً این که در این مرحله از کدگذاری به چگونگی تلاقی مقولهها با یکدیگر و نحوة اتصال آنها نظر میافکنیم. در این مرحله با توجه به کدگذاری مرحله پیشین، کدگذاری محوری بدین صورت انجام میشود که مقولات با هم در ارتباط گذاشته میشود و با نگاهی ساختاری به آن مینگریم. برای تحقق این مهم، محتوا و ابعاد هر یک از مقولات عمده در الگوی ارتباطی تحلیل میشود. بدین منظور، جدول سومی رسم میشود. در ستون اول کدهای متمرکز (سطح دوم) هستند؛ ستون دوم مقولة عمده کدهای سطح اول؛ ستون سوم محتوای مقولة عمده؛ ستون چهارم بعد ناظر به محتوا. شایان ذکر است که هر مقولهای در این مرحله میتواند دارای محتواهای متعدد باشد و یا هر محتوایی نیز دارای ابعاد گوناگونی باشد و طبیعتاً تنوع و تکثر این محتواها و ابعاد دارای الگوهای متنوعی است.
جدول3- کدبندی محوری موانع تفکر و پیامدهای اجتماعی
کدگذاری گزینشی آیات"فرایند نظریهسازی زمینهای در مرحله کدبندی گزینشی تقریباً به اتمام میرسد. در این مرحله، محقق با تعداد اندکی از مقولههای انتزاعی به تدوین نظریه پرداخته، به کدبندی دادههای جدید نیازی ندارد. مقولههای مورد استفاده به لحاظ نظری اشباع شدهاند و هر کدام بر اساس مفاهیم کدبندی شدة مراحل اول و دوم به صورت منطقی در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند" (همان: 340). در این مرحله، یک دسته از دادهها را به عنوان هسته و مرکز بر میگزینیم و تمام دیگر دستهها را با دسته دیگر مرکزی ارتباط میدهیم. ایده اصلی، ایجاد یک هسته اصلی برای ارتباط دیگر دادهها به این هسته است. (علی احمدی و نهایی، 1387: 310). محقق در کدگذاری گزینشی به دنبال کشف «خط اصلی داستان» است، که اساس پژوهش مبتنی بر آن شکل میگیرد. در این مرحله، محقق در صدد است از رهیافت کدگذاری دو مرحلة پیشین به یک انسجام فکری برسد تا زمینه تدوین نظریه را فراهم آورد، لذا ناگزیر باید به زدایش و پالایش دست زند که نتیجة آن یکپارچه سازی و وصول به نظریه باشد. "یکپارجه سازی تعاملی است که میان تحلیلگر و دادهها رخ میدهد" (استراوس و کربین، 1390: 166). هستة مرکزی را از میان مقولات انتخاب کرده، سایر مقولات را به نوعی با آن مرتبط میسازیم؛ باید توجه داشت که برقراری همه این ارتباطات میان مقولات مختلف با یکدیگر و عناوین متمایز و نتیجهگیریهای بعدی میتواند با استفاده از دانش قبلی صورت بگیرد یا میتواند نتیجه «حساسیت تئوریک» (احمدی و نهایی، 1387: 309). شخصی محقق باشد و حساسیت تئوریک هم توانایی محقق در غوطهور شدن در دادهها و معنا دادن به آنهاست (فراهانی و عریضی، 1384: 228). البته، حساسیت تئوریک صرفاً از جنس نوآوری نیست، بلکه میتواند حساسیت محقق در برقرار کردن ارتباط میان یافتهها و نظریههای پیشین هم باشد (اورعی، 1390: 97). از مجموع آیات استقرا شده، خصلت خودخواهیهای فراگیر شده و اختلال در فرایند جامعهپذیری برای یادگیری و درونی شدن هنجارهای تفکر در تعاملات اجتماعی نادرست، موانع تفکر را موجب میشود و از دیگر سو، در حوزه خصوصیات فرایندی تفکر، فقدان آموزشهای صحیح تفکر مانعی جدی تلقی میشود. نهایتاً این که فقدان سعه صدر یا نبود آزاد اندیشی، گرایشهای سوگیری شده و جزماندیشی را موجب میشود.
نتیجهگیری مسأله مورد پژوهش در این تحقیق، بررسی موانع اجتماعی تفکر و خردورزی در فرایند الگوی اسلامی پیشرفت بر اساس آموزههای قرآنی بوده و بر این اساس، موانع ناظر به تعاملات اجتماعی تفکر، موانع در سطح کلان و پیامدهای حاصله، از کتاب وحی استخراج و تحلیل شد. از دیگر سو، مسأله تعیین اجتماعی معرفت، بحث اساسی و مضمون اصلی جامعهشناسی معرفت را تشکیل میدهد. تعابیری مانند، منشأ، تعیین، علیت، وابستگی متقابل، سازگاری، هماهنگی در این حوزه دانش به کار رفته تا رابطه میان جامعه و اجزای آن و ساحت معنوی و فکری آن را نشان دهند. بر این اساس، نظریه حاصل از این مطالعه، موانع مؤثر بر فرایند تفکر در الگوی اسلامی پیشرفت را نشان میدهد: - خصوصیت موانع ناظر به تعاملات اجتماعی نادرست، غیر مولد بودن کنشهای انسجامی است؛ بدین معنا که این دسته از کنشها، زمینه تدافعی داشته، با روح همبستگی و انسجام اجتماعی سازگار نیست. برای مثال، تزاید خصوصیاتی مانند: حسادت، نفاق، استهزا و غرور در بین اعضای یک جامعه میتواند روح و جهت اندیشهورزی به سوی پیشرفت را مختل نماید. - دوری از مدنیت و فقدان دانش در یک جامعه، با زندگی مسالمتآمیز پیشرفته در جهان امروز زاویه جدی دارد، زیرا امروزه انباشت و تراکم دانش، شرط اولیه به زیستن است؛ بنابراین، به هرمیزان این مهم دچار اختلال شود، به درجاتی بیشتر از پیشرفت فاصله خواهیم گرفت. - دوری از مدنیت و درونی نشدن عناصر فرهنگ مطلوب، به عنوان مانع اجتماعی تفکر، میتواند شیب به پیشرفت را کم کرده، حتی تداوم این وضعیت میتواند به رکود خردورزی منجر شود. - برخی از موانع اجتماعی، ناظر به خصوصیات فرایندی تفکر است، مانند آن دسته از مجادلاتی که از مقدمات صحیحی برخوردار نبوده، طبیعتاً نتیجه صحیحی نیز در بر نخواهد داشت. مغالطات رایج نیز میتواند چنین نتیجهای داشته باشد، چون دارای مقدمات ناصوابی است. - موانع اجتماعی تفکر، ناظر به گرایشهای سوگیری شدهای است که با روح خردورزی سازگاری ندارد، مانند: قومگرایی که ویژگی خود برتربینی گروه اجتماعی خویش، زمینه تفکر به غیر خویشتن را میزداید و این خصوصیت با روح نگرش به فرایند پیشرفت ناسازگار است. تعصبات نیز از این جنس بوده که در آیات بسیاری از آن مذمّت شده و انسانها نسبت به آن هشدار داده شدهاند. مقوله تعصبات گستره وسیعی از متغیرها را میتواند شامل شود. دنیای بسیار پیچیده امروز میتواند طیف وسیعی از متغیرهایی را که انسانها نسبت به آن متعصب باشند، پیش روی آنها بگذارد. پیش داوریها نسبت به فرهنگ دیگران به عنوان روی دیگر این سکه میتواند درجه تعصبات را بیشتر کند. لذا در این دسته از آیات، انسانها به تفکر و خردورزی دعوت شدهاند تا به استدلالها و برهانها التفات و توجه کنند. - بنابر این، نمودار موانع اجتماعی تفکر را میتوان با چند متغیر رسم کرد: از خودخواهیهای فراگیر شده به عنوان تعاملات اجتماعی نادرست تعبیر کردهایم که اندیشهورزی در حوزه پیشرفت را مختل میکند. از اختلال در فرایند جامعهپذیری برای درونیسازی هنجارهای تفکر در تعاملات اجتماعی صحیح و فقدان آموزشهای صحیح تفکر در حوزه خصوصیات فرایندی تفکر تعبیر شده است . از فقدان سعه صدر یا نبود آزاد اندیشی برای گرایشهای سوگیری شده و جزماندیشی استفاده شده است. تعامل و داد و ستدهای جاری بین این متغیرها میتواند سهم خردورزی را برای آحاد یک جامعه به ارمغان آورد. - موانع اجتماعی سطح کلان تفکر شامل دو خرده نظام فرهنگی و سیاسی است که در آیات قرآن از آن به عنوان موانع بنیادین یاد شده که با اصلاح آن میتوان زمینه اندیشهورزی را برای تودهها فراهم نمود. خرده نظام سیاسی شامل حکومتهایی میشود که توسعه علم و فناوری را در راستای نفوذ خویش بر تودهها لازم ندانسته و چه بسا وجود و گسترش آن را با منافع طولانی مدت خود نیز سازگار نمیبیینند. قرآن از حکومت ظالمانه فرعون که گستره نادانی را وسیلهای برای تداوم حکومت میداند، یاد کرده است. وی با علم خود بر یگانگی خداوند برای تعمیق این نادانیها و تثبیت عدم تفکر از ابزارهای گوناگونی بهره برد و هیچگاه به تودهها اجازه نداد در خصوص این امر بیندیشند. در حوزه نظام فرهنگی، به آن دسته از دانشمندانی اشاره میشود که دست به عوام فریبی زده، از جهل تودههای مردمی در جهت خواست نامشروع خود بهرهبرداری میکردند. تعامل دو خرده نظام یادشده، عرصه اندیشه گریزی و فاصله هر چه بیشتر با پیشرفت را فراهم می نماید. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع قرآن، با ترجمه آیت الله مکارم شیرازی. استراوس، انسلم؛ کربین، جولیت. (1390). مبانی پژوهش کیفی (فنون و مراحل تولید نظریة زمینهای)، ترجمه: ابراهیم افشار، تهران: نشر نی. ایازی، سید محمدعلی. (1375). قرآن و تفسیر عصری، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی. برایمن، آلن. (1389). کمیت و کیفیت در تحقیقات اجتماعی، ترجمه: هاشم آقابیگپوری، تهران: جامعه شناسان. ثقفی تهرانی، محمد. (1398ق). تفسیر روان جاوید، تهران: انتشارات برهان. حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین. (1363). تفسیر اثنی عشری، تهران: انتشارات میقات. خامنهای. سیدعلی. (1391). بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی- در نخستین نشست اندیشههای راهبردی به نقل از کتاب نخستین نشست اندیشههای راهبردی: الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، تهران: انتشارات پیام عدالت. روشه، گی. (1370). کنش اجتماعی، ترجمه: هما زنجانیزاده، مشهد: انتشارات دانشگاه فردوسی. سایر، آندرو. (1385). روش در علوم اجتماعی، رویکردی رئالیستی، ترجمه: عماد افروغ، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. طباطبایی، سید محمد. (1374). تفسیر المیزان، ترجمه: سید محمد باقر موسوی همدانی، قم: دفتر انتشارات اسلامی. طبرسی، فضل بن حسن. (1380). ترجمه مجمعالبیان فی تفسیرالقرآن، ترجمه: علی کرمی، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. علی احمدی، ع.و نهایی، و. (1387). منتخبی از کتاب توصیفی جامع از روشهای تحقیق، تهران: انتشارات تولید دانش. فرانکفورد، چاوا، نچمیاس، دیوید. (1381). روشهای پژوهش در علوم اجتماعی، مترجمان: فاضل لاریجانی و رضا فاضلی، تهران: انتشارات سروش. فراهانی، ح. ا. ؛ عریضی، ح. ر. (1384). روشهای پیشرفته پژوهش در علوم انسانی (رویکردی کاربردی)، اصفهان: انتشارات جهاد دانشگاهی واحد اصفهان. فلیک، اووه. (1387). درآمدی بر تحقیق کیفی، ترجمه: هادی جلیلی، تهران: نشر نی. قاسمیفر، نصرت الله . (1383). مکانیسم تفکر، تهران: قصیدهسرا. محمدپور، احمد. (1389). ضد روش، تهران: جامعه شناسان. مکارم شیرازی و دیگران. (1374). تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الاسلامیه. منصوریان، ی. (1385). «گراندد تئوری چیست و چه کاربردی دارد؟»، همایش چالشهای علم اطلاعات، اصفهان: دانشگاه اصفهان میرزا خسروانی، علیرضا. (1390ق). تفسیر خسروی، تهران: انتشارات اسلامیه. علیزاده، عبدالرضا. (1376). «نگاهی به جامعهشناسی معرفت ماکس شلر»، قم: دفتر همکاری حوزه و دانشگاه. صدیق اورعی، غلامرضا. (1390). بررسی جامعهشناختی شیوه تصمیمگیری و دلایل پسانداز مردم مشهد، پایاننامه دکتری جامعهشناسی، مشهد: دانشگاه فردوسی زرکشی، بدرالدین. (1415 ق/1994م). البرهان فی علوم القرآن، تحقیق مرعشی، دارالمعرفه، دوم. طبرسی، فضل بن حسن (1377ش). تفسیر جوامع الجامع، تهران: انتشارات دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم. عقاد، عباس. (1962م). الفلسفه القرآنیه، قاهره: دارالهلال. Grbich, Carol. (2007) Qualitive Data Analysis: An Introduction, London:sage.
Hildenbrand, Bruno. (2004) Anselm Strauss, In Uwe Flick, Ernst von Kardorff and Ines Steinke (Eds.) A companion to Qualitative Research, London: sage.
Lehmann, Hans. (2010) The Dynamics of International Information systems, Ramesh Sharda & Stefan VoB (Eds). New York, Springer. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,520 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 802 |