تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,651 |
تعداد مقالات | 13,405 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,214,588 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,076,515 |
بررسی وضعیت عرفی شدن دانشجویان و برخی عوامل مؤثّر بر آن (در میان دانشجویان دختر و پسر دانشگاه بوعلی سینا) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
جامعه شناسی کاربردی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 7، دوره 22، شماره 1، فروردین 1390، صفحه 135-158 اصل مقاله (320.49 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
جواد افشار کهن* 1؛ اسماعیل بلالی1؛ محمدعلی سلیمان پور2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استادیارگروه علوم اجتماعی دانشگاه بوعلی سینا | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
این پژوهش به بررسی و مطالعه وضعیت عرفی شدن دانشجویان و عوامل مؤثًر بر آن میپردازد. هدف این تحقیق نشان دادن وضعیت پدیدة عرفی شدن در میان دانشجویان و چگونگی تأثیرگذاری برخی عوامل برجهات و مؤلفة های مختلف آن است.ضرورت این پژوهش ناظر براهمیت وجایگاه والای دین در حیات اجتماعی است و بدیهی است که هر نوع عامل تأثیرگذار در این باره باید مدنظر برنامه ریزان و سیاست گذران کشور قرارگیرد،لذا می توان گفت اهمیت یافتههای این تحقیق می تواند در رابطه با اهداف مدیران فرهنگی کشور باشد.روش تحقیق در این پژوهش از نوع پیمایش و تکنیک جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه است.جامعه آماری این مطالعه، دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان بوده است که با استفاده از روش نمونه گیری طبقاتی متناسب، 376 نفربه عنوان نمونه انتخاب شدهاند.نتایج مربوط به میانگین ابعاد عرفی شدن بیانگر آن است که میزان عرفی شدن بینشی دانشجویان در حد پایینی ارزیابی می شود. میزان عرفی شدن رفتاری متوسط به بالا است و عرفی شدن در بعد اهمیت نهادهای دینی، گزینشگری و مدارای دینی در حد متوسط است.نتایج تحقیق همچنین نشان داد که میزان عرفی شدن مردان بیش از زنان بوده؛ ولی بین وضعیت تاهًل و استفاده از وسایل ارتباطی کلاسیک با عرفی شدن رابطه معناداری دیده نمیشود. علاوه براین نتایج نشان می دهندکه میان عرفی شدن ومؤلفة های آن با برخی متغیرها همچون مدت تحصیل در دانشگاه،گرایش عرفی دوستان،گرایش عرفی والدین،گرایش عقلانی دانشجویان،استفاده ازوسایل ارتباطی نوین و... رابطه معناداری وجود دارد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
عرفی شدن؛ دانشجویان-تحقیق پیمایشی-دانشگاه همدان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه شرایط، جایگاه، نقش وکارکردهای مربوط به قلمرو دین در جوامع مختلف، درمعرض تحولات گوناگونی بوده است. یکی از این تغییرات پیدایش فرایندهای وابسته به پدیدة عرفی شدن است که بیش از چهارقرن از طرح اولین ایدههای مربوط به آن میگذرد. بحث ازعرفی شدن[1] امروزه عمدتا در حوزه نظریههای جامعه شناسی دین وجامعه شناسی معرفت جای دارد؛اما این مباحث تاریخی بسیار طولانیتر از تاریخ جامعه شناسی را پشت سر گذاشته است(جلیلی،12:1385).عرفی شدن از کلمه لاتین Saeculum یا Saecularam به معنی قرن و سده است (جلیلی، 2:1385 ؛ شجاعی زند،9:1380 و آقاجری،164:1381 ) و از آن تعبیر به زمان حاضر و اتفاقات این جهان در مقابل ابدیت و جهان دیگر میشود(جلیلی 12:1385 و شجاعی زند9:1380).اصطلاحعرفیشدن نخستینبار توسط ماکس وبر به کار گرفته شد( Featherstone, 2007:79) و پس از وی ارنست ترولش در 1958 با استفاده از این مفهوم رونق بیشتری به آن بخشید.براساس نظریة شاینر، عرفی شدن توسط نویسندگان مختلف به شش معنای افول دین، همنوایی با دنیا، رهایی جامعه از قید دین، جابهجایی باورها و نهادها،تقًدس زدایی از عالموحرکت از جامعهای مقدس به جامعهای سکولاربه کاررفته است(سراج زاده،131:1383؛آقاجری،221:1381).عرفی شدن در یک بیان عام، فرایندی است که طی آن جایگاه دین نزد فرد و در عرصة اجتماع تنًزل مییابدو برداشتهایی صرفأ دنیوی از تعالیم و غایات دینی غالب میگردد(شجاعی زند،23:1385؛ همیلتون،302:1377؛ آبرکرامبی و دیگران،1370). طی این پروسه بخشهای مختلف جامعه و فرهنگ از زیر سلطة نهادها و نمادهای دینی خارج میشوند(Berger,1976:107).پیتر برگر تغییرات حوزة دین را نخستین بار در مهم ترین نهادهای حامل مدرنیته(اقتصاد، صنعت، دولت و...) دنبال میکند.
طرح مساله دانشگاه که کارکرد تولید علم و فنًاوری را در جامعه بر عهده دارد، به زعم برگر، یکی از حاملان مدرنیته محسوب میشود. اکثر متفکران جامعه شناسی دین معتقدند با افزایش سطح تحصیلات، افراد روند عرفی شدن آگاهی آن ها نیز احتمال بیشتری می یابد. بنابراین میتوان دانشجویان را یکی از حاملان آگاهی مدرن در جوامع در حال توسعه در نظر گرفت که بیشترین تأثیر را از آن میپذیرند.این بدین معنی نیست که با رواج آگاهی مدرن در بین دانشجویان ضرورتا از سطح دینداری آنها کاسته میشود، اما به احتمال زیاد نوع نگرش آنها به دین و گرایشهای دینی آنها تغییر میکند.سمت وسوی چنین تغییری البته می تواند محل بحث و تحقیق باشد. نگاهی به برخی نتایج تحقیقاتی که در حوزة جامعه شناسی دین در ایران انجام شده، موید این ادعاست که تغییراتی در این حوزة مخصوصأ در میان دانشجویان در حال وقوع است. از همین رو انتظار آن است که با توجه به جایگاه والای دین در حیات اجتماعی، این تغییرات با دقت نظر مورد توجه قرارگیرد و مدیران وسیاستگذران کشور در این باره حساسیت لازم را داشته باشند.اگر به برخی تحقیقات انجام شده دراین زمینه نگاهی بیندازیم،ابعاد مسأله زا بودن پدیده فوق را بهتر می توان درک نمود.به طور کلی،نتایج اغلب تحقیقات نشان میدهد که میزان اعتقادات دینی دانشجویان بالاست؛ اما در سایر ابعاد تغییراتی در حال وقوع است. ضرورت بررسی موضوع عرفی شدن در میان دانشجویان از آن جا برمی خیزد که دانشگاه به عنوان نهادی مدرن معمولأ بستر مناسبی برای تعامل شیوههای نگرش مختلف بوده است و این امر درکنار تأثیرگذاری نهاد دانشگاه برفرایندهای عمومی جامعه می تواند بررسی وضعیت عرفی شدن را در میان دانشجویان به ضرورتی انکارناپذیر بدل سازد. علاوه براین می توان گفت دانشجویان پس از سپری کردن مدتی از عمر خود و کسب تخصًصهای لازم در زمینه های مختلف، وارد سازمان ها و مراکز تخصصی مختلف میشوند و این امر میتواند نوعی جریان تسًری بخش را در جامعه ایجاد نماید که با خود فرایندهای موجود در سطح دانشگاه را به سطح جامعه منتقل میسازد.از همین رو،فهم این فرایند با استفاده از داده ها و تحلیلهای علمی میتواند مدیران فرهنگی کشور را در راستای اهداف مد نظر خود یاری رساند.
تحقیقات پیشین در بخش تحقیقات داخلی می توان موارد متعددی را مورد اشاره قرارداد. میر سندسی(1383) در تحقیق خود نشان میدهد که 50 درصد پاسخگویان دین را یک امر خصوصی میدانند و 67 درصد بر این باورند که زندگی جدید بازنگری در برخی از رفتارها و اعتقادات را ناگزیر ساخته است. در پژوهشی دیگر، سراج زاده نیز به این نتیجه رسیده است که در بعد مناسکی و پیامدی دین که ناظر به کاربرد دین در زندگی اجتماعی و انجام مراسم عبادی فردی و شرکت در مراسم عبادی جمعی هستند، نمره دینداری پاسخگویان کمتر بوده است. به نظر میرسد که این میزان بالای از «مؤمنین مسجد نرو»پدیده جدیدی در ایران است که نشان دهندة گسترش نگرشهای شخصی تر نسبت به دین در جامعه است (سراج زاده،187:1383).همچنین نتایج یک بررسی دیگر نشان میدهد که دین خصوصی رو به رشد بوده و میزان تمایل به انجام دادن مناسک جمعی دینی در حد کم ارزیابی میشود(توسلی،96:1385).از این رو می توان گفت تغییر و تحًولاتی در زمینة آگاهیهای دینی دانشجویان درحال وقوع است که میزان، چگونگی و جهتگیری آنها می تواند،موضوع بررسی باشد. درواقع ازآن جاکه دانشگاه هم نهادی بوروکراتیک است و هم نهادهای دینی در آن فعال هستند و کنشگران آن (دانشجویان) از محیط هایی با غلبه فضای مذهبی(همچون خانواده و مدرسه) آمدهاند، مورد مناسبی برای مطالعة نحوة تعامل آگاهی مدرن و آگاهی دینی است. رابطة میان فرایند عرفی شدن با تحصیلات عالی، در پژوهشی توسط نائبی وآزاد ارمکی مورد توجه قرارگرفته است(نائبی وآزاد ارمکی،1385).دراین تحقیق، بیان میشود که عرفی شدن نه تنها نهادهای جامعه وحوزه فرهنگ؛بلکه ذهنیت جامعه را نیز دربرمی گیردلذا میتوان از دو وجه عرفی شدن نام برد:عرفی شدن اجتماعی-ساختاری و عرفی شدن ذهنیت(همان:78). دراین باره همچنین باید به پژوهش سیلانیان و نامقی اشاره نمود که وضعیت فرایند عرفی شدن را با تأکید برشرایط جامعه ایران مورد بررسی قراردادهاند(سیلانیان طوسی و نامقی،1384).دراین بررسی پس از ارائة کلیاتی دربارة سیر نظریات مرتبط با عرفی شدن در جامعه غربی، بهبیان ویژگیهای جامعه ایرانی پرداخته شده است و درستی و نادرستی مدعیات وآموزه های مطرح در نظریات سکولاریزاسیون براساس شرایط جامعة ایران مورد بحث و بررسی قرارگرفته است. در بخش تحقیقات خارجی می توان موارد زیر را مورد اشاره قرارداد."جوانان ودین: این نسل با جرات به کلیسامی رود" عنوان پژوهشی است که رام آکانانو همکارانش در سال 2004 انجام دادهاند (Ram A cnaan:2004).یافتههای این تحقیق نشان می دهند که دین برای جوانان هنوز از اهمیت زیادی برخوردار است.بنا برگزارشهای عرضه شده در این تحقیق، بیش از دو- سوم نوجوانان در ماههای گذشته مراقب اعمال مذهبی خودبودهاند و دو-پنجم آنها در گروههای اجتماعی با سازماندهی مذهبی حضور داشتهاند.این نتایج، مدعیات نظریة عرفی شدن را تایید نمی کند. دراین تحقیق، نژاد و جنسیت واجد رابطة معنا دار با متغیر رفتاردینی دانسته شدهاند. ورود به دانشگاه وتغییر نگرش" عنوان پژوهشی است که ریچارد بی فانک و فرن کاویلیتس در سال 1987منتشر کرده اند و درآن به بررسی رابط میان ورود به دانشگاه و تغییرات در نگرش مذهبی افراد پرداختهاند. نتایج تحقیق نشان می دهند،افرادی که وارد دانشگاه می شوند، درحوزههایی چون گرایش به مذهب ونقشهای جنسیتی، تفاوت های معناداری با افراد دیگررا تجربه می کنند."تغییرات در اعتقادات مذهبی" عنوان پژوهشی است که ج.دبلیو.پیلگنتون در سال 1976 انجام داده است و درآن به بررسی مقایسهای تغییرات در اعتقادات و اعمال مذهبی در دورة یازده سالة 1972-1961پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان میدهند نوعی حرکت جمعی در نسبت دانشجویانی که دارای نوعی اعتقادات مذهبی بودهاند در طی این دوره رخ داده است(شجاعی زند، 1385: 58 و.).
چهار چوب نظـری[2]: طرفداران ایده عرفی شدن، هر چه بیشتر به لزوم بازنگری در ایدههای اولیه خود پی می برند. در یکی از متاخرترین این بازخوانی ها، هابرماس به طرح مفهوم جامعه پساسکولارمی پردازد و این رویکرد با خود موجب توجه به بحث از بازگشت مذهب به عنوان یک پدیده اجتماعی می شود(Barbato & Kratochwil, 2009). با این حال ادبیات مربوط به عرفی شدن همچنان از نفوذ و تأثیرگذاری قابل توجهی برخورداراست. باید توجه داشت که بحث از عرفی شدن خود مرتبط با عوامل مرتبط با شناخت ادیان در جهان معاصراست و این مهم البته تأثیرگذار بر بخشهای مختلف زندگی انسانی است، چه همان طور که برخی نویسندگان یادآور شده اند، نگرش افراد نسبت به جهان که توسط خصوصیت تجربه دینی تعیین وبرانگیخته می شود،درارزیابی انسان از جنبههای اصلی زندگی انسانی و در صور فعالیت او تأثیرمی گذارد(واخ،1380: 48). با نگاهی به آراء ونظریات مطرح شده پیرامون فرایند عرفی شدن مشخص می شود، نظریه پردازان کلاسیک علی رغم وجود برخی تفاوت نظرها درحول فرایند عرفی شدن، نقاط اشتراکی نیزدارند. برخی از ایشان براین باورند که با نوسازی جامعه و ظهور صورت بندهای ارتباطی جدید در حیات بشر، تفوق ادیان برگستره حیات اجتماعی تضعیف می شود.عمدة پایه گذاران اصلی نظریه اجتماعی مانند مارکس، دورکیم و ماکس وبر معتقد بودند که با توسعه نهادهای جدید، جایگاه معتقدات دینیدچارتغییرمیشود و با ظهورجامعة صنعتی، شاهدکاهشنقشادیاندر جامعه خواهیم بود (گیدنز289:1378؛اینگلهارت17:1387). تئوری عرفی شدن ادعا میکند در صورت پیدایش عقلانیت علمی و شناخت تجربی، اهمیت ادیان در همه جنبه های زندگی- از عادات شخصی تا نهادهای اجتماعی- به صورت دراماتیکی با زوال مواجه میشود. به عبارت دیگر، با مدرنیسم، تکنولوژی، علم، ارتباطات پیشرفته، حکومتهای عملگرا و بهبود شرایط زندگی، جایگاه دین دچارتغییرمیشود( RAM, et al, 2004:17 ).به طورکلًی نظریات کلاسیک عرفی شدن دارای چهار خصیصه هستند:توصیفی اند،دین را پدیده ای متعًلق به دوران گذشته قلمدادمی کنند، مدعی افول دینهستند ودر نهایت دارای چهارچوبی تک بعدی اند. در رهیافت جامعه شناسان جدید پیرامون دین، میتوان گفت :گفتمان حذف و افول جایگاه ادیان، به گفتمان تغییر و رواج مجدد تغییر یافته است. حتی برخی نظریة پردازان که ابتدا افول آن را حتمی میدانستند با پذیرش اشتباه خود، در نظریات جدیدبرنقش دوبارة دین در جامعه تاکید کردند.برگر از جمله کسانی است که توانسته است، مباحث نظری جامعه شناسی دین را به نحو برجستهای مطرح کند(علمی و حسن زاده 70،1386).اویکی از مهم رین نظریة پردازان معاصر در زمینه فرایند عرفی شدن است. به نظر برگربا تقسیم کار گسترده در جوامع جدید و تخصصی شدن امور و به وجودآمدن نهادها و ساختارهای اجتماعی جدید، زیست جهانهای متعددی در جامعه شکل میگیرد. به بیان دیگر، جامعه با چندگانه شدن زیست جهان ها مواجه میشود و وظیفه قدیمی دین مورد تهدید جدی قرار میگیرد.در رهیافت برگر، جامعه به مثابه دیالکتیکی بین واقعیتهای عینی و معانی ذهنی نگریسته میشود؛یعنی تعاملی دو سویة بین آنچه به عنوان واقعیتی بیرونی تجربه میشود(به طور مشخص، نهادهایی که فرد با آن مواجه میشود) و آنچه به عنوان آگاهی درونی به فهم در میآید. این رهیافت به تبعیت از جامعه شناسی آلفرد شوتس و فلسفه ادموند هوسرل، آگاهی را مفهوم مرکزی خود قرار داده است و واقعیت تام اجتماعی را دارای مؤلفًة اساسی آگاهی میداند(همان: 25)و وظیفه جامعه شناسی شناخت را ربط دادن ساخت های آگاهی به نهادها و فرایندهای نهادین میداند. اولین پیامد این وضعیت متکثّر برای حوزة دین خصوصی شدن آن است (برگر و دیگران، 88:1381). برگر ویژگی متکثًر وضعیت مدرن را مسالةای جدی برای دین میداند. این وضعیت به نابودی دین نمی انجامد؛ اما به ظهور آنچه وی«بازار دین» مینامد، منجر میشود. اما تاثیرات برآمده از وضعیت متکثًر، تنها به جنبه های اجتماعی، ساختاری دین محدود نمی شود؛ بلکه به محتوای دین نیز سرایت میکند. دین در وضعیت متکًثر قابل تحمیل نیست و باید بازاریابی شود و از آنجا که عرضه کالا به مصرف کنندگانی که مجبور به مصرف نیستند، بدون در نظر گرفتن نظر آنها درباره آن کالا تقریباغیر ممکن است، محتویات دین نیز با سلیقه مصرف کنندگان وفق داده میشود.البته منظور این نیست که ترجیحات مصرف کنندگان محتویات اصلی دین را تعیین میکنند.به نظر برگر این ترجیحات، نیروی تغییرند بدون آنکه جهت تغییر را تعیین کنند(همان).به بیان خود برگر، «تکثرگرایی بر چگونگی باور دینی اثر دارد؛ اما نه لزوما بر چیستی آن»(توسلی،101:1385). از نظر برگر برای توضیح این که چرا گروها و حوزه های معینی از جامعه جدید بیشتر مستعد عرفی شدن هستند، می توان ازمفهوم عقلانی شدن و بر بهره گرفت. به بیان او اگر چه دنیوی شدن ممکن است،همچون پدیدهای جهانی در جوامع جدید مورد توجه قرار گیرد؛ ولی به طور یکسانی در آنها اشاعه نیافته است و گروه های مختلف جمعیت به طور متفاوتی از آن متأثًر شده اند.چنین استنباط میشود که تأثیر عرفی شدن بر مردان بیش از زنان، بر افراد میان سال بیش از افراد خیلی جوان و پیر، بر طبقاتی که به طور مستقل با تولید صنعتی جدید سروکار دارند(مخصوصاطبقة کارگر) بیش از طبقاتی که به مشاغل سنتی تر مشغولاند(مانند صنعتگران و مغازه داران کوچک)، بر پروتستانها و یهودیها بیش از کاتولیک ها(کنت و دیگران،39:1381)،و بر افراد دارای تحصیلات عالی؛بخصوص در علوم انسانی، بیشتر از دیگران، میباشد(سراج زاده،51:1383).برگر در اواخر دهه 80میلادی و در چرخشی آشکار درمواضع پیشین خود، در مقاله ای تحت عنوان «بر خلاف جریان» اعلام کرد که ایدة دنیوی شدن مبتنی بر سوء تفاهم است(برگر،1377). وی که تا پیش از این سعی داشت بر اساس متکثر بودن جهان مدرن مرگ دین را تئوریزه کند، اقرار داشت که اساس ایده دنیوی شدن سوء تفاهمی ناشی از آموزه ها و تعالیم فلسفه روشنگری است که امروزه در پی بازاندیشی و انتقادات وارد شده به مدرنیته بیشتر از هر زمان دیگری بطلان آن روشن شده است. او در سال 1997 ضمن حمله به دانشگاهیان که پروژههای پرهزینه پژوهشی دربارة بنیادگرایی دینی اجرا میکنند، اعلام داشت که دنیای امروز همان قدر مذهبی است که همیشه بوده است.در همین راستا، ایده سکولارزدایی از جامعه نضج گرفت. شاید منّظمترین کوششی که در جهت ارائه نظریهای عام دربارة دین انجام گرفته، کار استارک و بین بریج باشد(همیلتون،319:1377).آن ها در کتاب آینده دین(1985) رویکرد تازهای به موضوع عرفی شدن در پیش گرفتند. آن ها برخلاف برگر در تحلیل موضوع خود از عرفی شدن توجه چندانی به ریشه های تاریخی این پدیده ندارند،بلکه وضعیت فعلی دین در جامعة مدرن را بررسی میکنند.به عبارت دیگر، نظریات استارک واکنشی به نظریات افراطی است که پس از طرح نظریة برگر رواج پیدا کرده بودند.جالب این که استارک نیز همچون برگر در انتهای قرن بیستم وجود فرایندی اجباری و الزامی به عنوان عرفی شدن را انکار کرد و ابراز داشت که میلیون ها نفر با اعتقاد دینی بخوبی زندگی میکنند (Featherston, 2007:81). به هر حال استارک و بین بریج عامل اصلی عرفی شدن را رشد علم به شمار میآوردند. نکته مهم این است که عرفی شدن از نظر این دو معادل زوال دین نیست. صرف وجود علم به معنای این نیست که اضطراب وجود یا میل به پاداشهای دست نیافتنی از بین رفتهاند(جلیلی،81:1383).از نظر آنها آسیب پذیری ادیان سنتی در مقابل علم موجب عرفی شدن فزاینده ادیان سنتی شده است.از نظر استارک و بین بریج واکنش در مقابل عرفی شدن دارای دو شکل عمده است:1- تجدید حیات دینی 2- نوآوری. از سوی دیگرآنها استدلال میکنند که سازمان ادیان سنتی بر اثر قرنها تعارض با علم فرسوده و تضعیف شدهاند.در واقع بسیاری از مذاهب عمدة قادر به ارائه جبران کنندههای کارساز و مؤثًر نیستند، چون مفاهیم بسیار مبهمی از مافوق طبیعتگرایی را برمیگزینند و این از کارایی جبران کنندهها بشدت میکاهد(همان). دیوید مارتین، جامعهشناس انگلیسی در زمرة افرادی است که با مطالعات تجربی فراوان در پی تغییرات در مفاهیم سنتی حوزه عرفی شدن است.وی نه با مفهوم سکولارسازی، به عنوان یک روند خطی و بازگشت ناپذیر مخالف بود و نه با مفهوم سکولار سازی به عنوان یک جریان پیچیده و مبهم(ویلم،134:1377). مارتین در مطالعهای بر روی الگوهای مختلف عرفی شدن به این نتیجه میرسد که به جز بستر اجتماعی وجود تکثر یا انحصار مذهبی، این خصلت ذاتی یک سنت دینی است که بر ماهیت و نوع عرفی شدن تاثیگذار است (شجاعی زند،55:1380). به نظر مارتین شواهد تجربی ثابت میکنندکه عرفی شدن باصنعتی شدن، پرولتاری شدن، شهری شدن و تحرکات اجتماعی در ارتباط است،همچنان که با تمایزنهادی؛یعنی جزء جزء شدن نقش دینی فردنیز مرتبط می باشد (زارع،10:1384). برایان ویلسون، یکی دیگر از برجسته ترین چهره های تز عرفی شدن در جامعه شناسی ادیان است(ویلم،139:1377). اهمیت و نفوذویبهحدیاستکهبرخیپیدایشرسمیاینبحثرابهکار ودر 1996 نسبت میدهند(Proctor, 2006: 166). او بر عوامل خارج از سنت مسیحی که حاکم بر فراگرد عرفی شدن هستند تاکید بیشتری میکند،در اینجا نیز رشدعقلانیت است که نقش اساسی بازی میکند؛.اما ویلسون نیز مانند بیشتر نویسندگانی که بر چنین عوامل خارجی تاکید میورزند، برای رشد مستقل دانش و روش علمی اهمیت اساسی قایل میشود. استدلال ویلسون این است که رشد علمی اعتبار تفسیرهای مذهبی درباره جهان را تضعیف کرده است و بشارت هزارهای دین و قابلیت مشروع سازی و توجیه نظم اجتماعی آن، تضعیف شده است(همیلتون،301:1377).ویلسون عرفی شدن را با زوال اجتناب ناپذیر دین یکی نمی داند، همین طور عقیده ندارد که عرفی شدن جامعه به این معنا است که همه انسان های آن جامعه، یک وجدان و آگاهی عرفی شده را انتخاب کردهاند، یا اینکه آنها دیگر هیچ گونه علاقهای به دینندارند. برای وی عرفی شدن اساسا حاصل جریان عقلانی ساختن تشکیلات مدرن و نیز استقلال و خودرایی فزاینده نهادها، مؤسسه ها وآداب و اعمال اجتماعی از امر دین میباشد، استقلالی که به انسان اجازه میدهدبتوانداز طریق اعمال و پروژه های خویش،شرایط زندگی خود و جامعه را تغییر دهد. به نظراو،از شاخصهای مهم عرفی شدن، افت شدید مقدار ارزشی است که یک جامعه برای امور ماوراءالطبیعه قائل است(ویلم،140:1377). ویلسون در فرق گذاشتن بین اهمیت اجتماعی دین و خود دین، دقیق است. ما نباید این امکان را نادیده بگیریم که دین ممکن است اهمیت اجتماعی خود را از دست بدهد، در حالی که به عنوان موضوعی دارای اهمیت زیاد برای دینداران باقی بماند (بروس،57:1387 ). به عبارت دیگر این امکان وجود دارد که کشوری که به طور رسمی و علنی سکولار است، در میان جمعیتش، عدّة کثیری زندگی کنند که عمیقا دیندار هستند.به نظر او، اگر بخواهیم عرفی شدن را به اجمال تعریف کنیم، می توانیم بگوییم: فرایندی است که طی آن وجدان دینی، فعالیتهای دینی و نهادهای دینی، اعتبار و اهمیت اجتماعی خود را از دست میدهند و این بدان معنا است که دین در عملکرد نظام اجتماعی به حاشیه رانده میشود (ربانی،17:1379). بااین حال جامعه شناسان همزمان متذکر میشوند که دین هر جا که از عهدة ایفاء برخی کارکردهای اجتماعی ضروری برمیآید، دوباره در کانون توجه ذهنی و فکری ما قرارخواهد گرفت و لذا تصًور اولیه مبتنی بر به حاشیه رانده شدگی دین نیازمند بازنگری خواهدبود (همیلتون،1377). این امر خود نشان می دهد چگونه ادبیات مربوط به عرفی شدن خود نیازمند بازسازی در جنبههای مختلف خود است تا برغنا و استواری خود بیفزاید. همزمان با پیدایش انواع جنبشهای مذهبی در دهه های اخیرنیز این گرایش به بازنگری را تقویت میکند. مجموعهای ازانتقادات نیز دراین زمینه صورتبندی شده اند که هر یک ناظربربخش های مختلفی از ادعاهای مربوط به عرفی شدن در جهان معاصرهستند. این انتقادات؛ از جمله به کارکرهای علم در جهان معاصر (جلیلی،1385: 92) ظهورجنبش هایی نوین دینی(علیزاده،1383: 49) و در نظرگرفتن عرفی شدن همچون فرایندی طولانی مدت و نه مقطعی (بروس،1387: 126) نظردارند. به طورکلی می توان گفت در نظریات معاصر عرفی شدن، عرفی شدن در مرکز مباحثات نظری مربوط به دین جای گرفته است. علاوه بر این، دین به مثابه پدیدهای در معرض تغییر و تحول در نظرگرفته می شود. نظریات مزبور، بازسازی و تغییر جایگاه ادیان را مد نظر دارند و چارچوبی چند بعدی را برای تحلیل واقعیات مرتبط با دین در جامعه به کار میگیرند. در نهایت و در راستای کوششی برای ارائه تعریفی از عرفی شدن که بتواند راهگشای تحقیق باشد، می توان گفت عرفی شدن، فرایندی چند بعدی است که ناظر بر تحول در موقعیت ادیان و مذاهب (و بالتبع نهادهای وابسته به آن ها) در جامعه بوده و تحت تأثیر عوامل متعددی قراردارد. باید اضافه نمود که جهات و ابعاد مختلف این پدیدار اجتماعی الزاماً به طور هماهنگ وهمزمان تحول نمی یابد، ضمن آن که تغییرات مزبور مسیر، راستا، شدت، سرعت و لذا پیامدهای کاملاً یکسان و یکنواختی را به دنبال ندارد. از همین رو، میتوان انتظار داشت که واکنشها در مقابل عرفی شدن نیز کاملاً همسان نباشند و خود تابعی از متغیرهای مختلف تلقی گردند. در واقع این واکنشها، پاسخهای متفاوتی هستند که دربارة مطلوبیت یا عدم مطلوبیت فرایند عرفی شدن از سوی افراد، گروه های اجتماعی و بخش های مختلف جامعه عرضه می شوند. بدیهی است پرسش دربارة مطلوبیت یا عدم مطلوبیت این فرایند از جمله میتواند توسط اندیشمندان ادیان،جامعه شناسان، دین پژوهان و... مورد بحث و بررسی قرارگیرد، این بررسیها خود تابع مقتضیات ومنطق حاکم بر مباحث هر حوزه از علوم و دانش های مربوط به آنان خواهدبود. در مجموع میتوان مدل زیر را به عنوان مدل تحلیلی تحقیق ارائه نمود:
چارچوب روش تحقیق فرضیات تحقیق - به نظر میرسد میزان عرفی شدن مردان بیش از زنان باشد. این فرضیه در راستای ارزیابی تأثیر متغیر جنسیت بر میزان عرفی شدن مطرح شده است و آزمون آن مشخص می سازد، آیا تفاوت معنا داری میان زنان و مردان در این رابطه وجود دارد. - به نظر میرسد بین عرفی شدن پاسخگویان ساکن شهر و روستا تفاوت معناداری وجود دارد. در این فرضیه،خاستگاه اجتماعی پاسخگویان مد نظر قراررفته است. در واقع این فرضیه به آزمون این موضوع می پردازدکه آیا وضعیت پیشین دانشجویان قبل از ورود به دانشگاه و در حین تحصیل می تواند میزان و جهت عرفی شدن آنها را از خود متأثّر سازد. - به نظر میرسد بین نوع مذهب و عرفی شدن پاسخگویان تفاوت معناداری وجود دارد. این فرضیه با توجه به تعلّق مذهبی پاسخگویان، وضعیت عرفی شدن را می سنجد. - به نظر میرسد بین قومیت دانشجویان و عرفی شدن آنها رابطه معنی داری وجود دارد. در مناطقی که تنّوع قومی آشکاری در آن ها وجود دارد، می توان متغیر قومیت را به عنوان عاملی تأثیرگذار بر عرفی شدن مد نظر قرار داد. این فرضیه به آزمون وجود یا عدم وجود رابطه در این باره می پردازد. - به نظر میرسد بین تحصیل در دانشکده های مختلف و عرفی شدن دانشجویان تفاوت معنا داری وجود دارد. این فرضیه با توجه به تأثیرگذاری احتمالی رشتههای تحصیلی مختلف بر فرایند عرفی شدن مطرح شده است.
نوع تحقیق این بررسی ازنوع پیمایشی است و برای جمع آوری دادهها از پرسش نامهای با100 سؤال وگویه استفاده نمودهایم. جامعه آماری، کلیه دانشجویان دختروپسرمقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه بوعلی سینا در سال تحصیلی 1387-1388 هستند که مجموع آنها 10714 است. از این تعداد 4616 نفر را دانشجوی پسر و 6098 نفر را دانشجوی دختر تشکیل میدهند.376 نفر از آنها با استفاده از فرمول کوکران و مطابق محاسبه زیر برگزیده شدهاند: n = (10714*(1.96*1.96)(0.5*.0.5))/(10714(0.05*0.05) + (1.96*1.96)(0.5*0.5) =376 (در این محاسبه،از درجه اطمینان (سطح خط)0.05، استفاده شده است. مقدار آماره t نیز در سطح معناداری 95 درصد اطمینان برابر1.96بوده است). روش نمونه گیری طبقهای (نامتناسب) و نمونه گیری تصادفی ساده بوده است. واحد مشاهده فرد (دانشجو) است. برای بررسی روابط میان متغیرها، با استفاده از نرم افزار spss17 و با روشهای آماری توصیفی واستنباطی به تجزیه و تحلیل دادهها پرداختهایم.
متغیرهای مستقل برخی متغیرهای مستقل مورد استفاده در این تحقیق را میتوان چنین برشمرد: جنسیت، خاستگاه اجتماعی، نوع مذهب، قومیت، رشتههای تحصیلی. نحوه سنجش متغیر وابسته (عرفی شدن) در این بررسی عرفی شدن با شش بعد سنجیده شده است. الف) عرفی شدن بعد بینشی که عبارت است از تحولاتی که در طول زمان در بینشها، باورها و اعتقادات دینی فرد اتفاق میافتد و مصادیق آن در تغییر باورهای فرد پیرامون خداوند، پیامبران، بهشت و جهنم، قیامت، و... قابل مشاهده است. ب) عرفی شدن بعد رفتاری (رفتار فردی، جمعی رسمی و جمعی غیر رسمی)که به این معناست که میزان اهمیت رفتارهای دینی برای فرد کم شده و فرد پایبندی کمی نسبت به رفتارهای دینی دارد (بخصوص رفتارهای دینی جمعی). ج) عرفی شدن بعد اهمیت نهادهای دینی که به معنای از دست رفتن نفوذ و اقتدار نهادها و چهرههای وابسته به آن هاست. در نتیجه، افول نهادهای دینی که برداشت رسمی از دین را ارائه میدهند، تفسیرهای شخصی از دین رواج می یابد. د)گزینش گری به عنوان بعد چهارم عرفی شدن عبارت است از اینکه فرد با وجود دیندار بودن رفتارهایی مغایر با آموزه های دینی انجام دهد و از میان آنها به صورت گزینشی برخی را انجام دهد و برخی را نیز انجام ندهد. بر اساس نظریات کسانی چون پیتر برگر در نتیجة وقوع پدیده عرفی شدن، افراد برخوردی متساهلانه با برخی اعمال و آموزه های دینی دارند و عنصر ترجیح و گزینش گری به حوزه آگاهی و رفتار افراد وارد میشود. ه) بعد پنجم و ششم عرفی شدن، مدارای دینی است. مدارای دینی به معنای احترام به عقاید و رفتارهای فردی است که از آیین و دین ما نیست و یا هم دین ما است، اما باورهای و رفتار دینی ما را ندارد. یکی از پیامدهای عرفی شدن، افزایش مدارا در میان افراد است. در این بررسی مدارای دینی در دو حوزة فرهنگ و کار سنجیده شده است.
شیوه نمرهگذاری شیوه نمره گذاری و سطح بندی بر این اساس بوده است که ابتدا نمرات افراد در طیف لیکرت پنج گزینهای با هم جمع شده و یک مجموعه نمره برای هر فرد محاسبه گردیده است و سپس به دلیل پراکندگی پاسخ ها در برخی گزینهها، این پنج گزینه در چهار گزینه ادغام شدهاند. لذا نمرة مرحلة اول افراد در گویههای طیف از 1تا5 بوده و در نهایت در چهار دسته ادغام گردیدهاند.
اعتبار و روایی برای بررسی اعتبار گویهها از اعتبار صوری[3]، سازهای[4] و همگرا[5] استفاده شده است. اعتبار صوری پرسشنامه توسط اساتید و صاحبنظران متخصص مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. برای اعتبار سازهای گویه های مربوط به سنجش عرفی شدن، هم برای کشف عامل یا عوامل زیر ساز مجموعههای متغیرها، هم برای بررسی روابط میان سازهها و هم برای ارزیابی انتظارات تئوریک، از تحلیل عاملی بهره گرفته شد. البته شرط استفاده از تحلیل عاملی انجام آزمون کفایت نمونه گیری است که نتایج اولین آمارة تحلیل عامل با عنوان کیزر و مایر برابر به931/0= KMO است. نتایج آزمون همبستگی نشان میدهد که نمرات عرفی شدن دانشجویان در همه ابعاد با خود ارزیابی آنها معنادار بوده است. برای سنجش پایداری درونی نیز از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است. ضرایب آلفای کرونباخ برای ابعاد متغیرهای وابسته و مستقل در جدول زیرآمده است و میتوان گفت گویههای این ابعاد دارای روایی نسبتا بالایی هستند:
جدول شماره 1- ضریب آلفای گویههای مربوط به عرفی شدن
تجزیه و تحلیل یافتههای پژوهشی الف)یافته های توصیفی: آمارهای توصیفی مربوط به متغیرهای مستقل نشان میدهند 5/45 درصد پاسخگویان مرد و 5/54 درصد آنان زن بودهاند. به لحاظ خاستگاه اجتماعی، 4/81 درصد افراد نمونه را شهرنشینان و 6/ 18 درصد آنان را روستانشینان تشکیل دادهاند. 3/76 درصد پاسخگویان دارای مذهب تشیع و7/23 درصد آنان اهل تسنن بودهاند. به لحاظ قومی ترکیب پاسخگویان بر اساس درصد چنین بوده است: کُرد (9/35)، ترک (7/20)، فارس (2/32)، لر(6/10)، بلوچ (0.03) ترکمن (0.03). به لحاظ رشته تحصیلی نیز ترکیب پاسخگویان به درصد چنین بوده است: هنر و معماری (4/6)، شیمی (7/7)، دامپزشکی (4/2)، فنی (6/18)، اقتصاد و علوم اجتماعی (6/14، ادبیات (9/18)، علوم پایه (6/13)، کشاورزی(8/17).
جدول شماره 2- توصیف وضعیت کلی عرفی شدن و ابعاد مختلف آن
مندرجات جدول بالا نشان میدهد، میزان عرفی شدن دانشجویان بیشتر در سطح پایین و متوسط به پایین است (60 درصد). 40 درصد نیز دارای سطح عرفی شدن بالا یا متوسط به بالا هستند. بر این اساس میزان عرفی شدن در میان دانشجویان چندان بالا نیست.
نمودار شماره 1- وضعیت عرفی شدن دانشجویان
اما در جداول و نمودارهای زیر فراوانیها و درصدهای عرفی شدن دانشجویان در ابعادش به صورتی مجزّا گزارش شده است. همچنین در جدول شماره (2) وضعیت عرفی شدن دانشجویان در ابعاد مختلف نیز گزارش شده است. در بعد بینشی، 95 درصد دانشجویان دارای گرایش عرفی پایین و متوسط پایینی هستند. تنها 5 درصد دانشجویان در بعد بینشی دارای گرایش عرفی بالایی هستند. نمودار وضعیت عرفی شدن در این بعد هم در زیر جدول گزارش شده است.
نمودار شماره 2- عرفی شدن در بعد بینشی
در بعد دوم یا بعد رفتاری گرایش عرفی، 66 درصد دانشجویان دارای گرایش عرفی پایین یا متوسط به پایین و 34 درصد دارای گرایش عرفی رفتاری متوسط به بالا یا بالا هستند. در مجموع گرایش عرفی دانشجویان در این بعد پایین است. نمودار مربوط هم به صورتی جزئی این مطلب را تأیید میکند.
نمودار شماره 3- عرفی شدن در بعد رفتاری
اما در بعد اهمیت نهادهای دینی تغییری به سمت افزایش گرایش عرفی دانشجویان دیده میشود.61 درصد دانشجویان در مقابل 39 درصد دیگر گرایش عرفی بالا یا متوسط به بالایی در خصوص اهمیت نهادهای دینی هستند. بر این اساس دانشجویان در خصوص نهادهای دینی و اهمیت آنها گرایش عرفی بیشتری نسبت به ابعاد قبلی دارند.
نمودار شماره 4- عرفی شدن در بعد نهادهای دینی
در بعد گزینشگری 23 درصد دارای گرایش عرفی پایین، 39 درصد متوسط پایین و 38 درصد دارای گرایش عرفی بالا و متوسط بالا هستند؛ بر این اساس در این بعد برخلاف بعد اهمیت نهادهای دینی دانشجویان گرایش عرفی پایینتری هستند.
نمودار شماره 5- عرفی شدن در بعد گزینشگری
مثل گرایش عرفی در بعد اهمیت نهادهای دینی، دانشجویان در بعد فرهنگ نیز گرایش عرفیتری دارند (60 درصد در مقابل 40 درصد).
نمودار شماره 6- عرفی شدن در بعد فرهنگ
در بعد ششم گرایش عرفی نیز دانشجویان دارای گرایش عرفی بالاتری هستند. رقم گرایش عرفی در این بعد قابل توجه و بالاست (81 درصد در مقابل 19 درصد). این امر نشان میدهد که دانشجویان مدارای دینی بالاتری را میپذیرند و به نوعی تساهل در امور دینی معتقد هستند.
نمودار شماره 7- عرفی شدن در بعد مدارای دینی درحوزه کار
رتبه بندی عرفی شدن درابعاد مختلف براساس جدول زیر بیشترین میزان عرفی شدن در بعد رفتاری، سپس در مرتبة دوم دانشجویان در بعد اهمیت نهادهای دینی دارای بیشترین گرایش عرفی هستند.گزینشگری، بعد بینشی، مدار در حوزة فرهنگ و مدارا در حوزة کار در مراتب بعدی قرار دارند.
جدول شماره3- رتبه بندی عرفی شدن
خود ارزیابی دانشجویان از تأثیر عوامل مؤثر بر تغییر آگاهیها در این بررسی از خود ارزیابی دانشجویان از وضعیت عرفی شدن آنها استفاده شده است، لذا عوامل مدنظر دانشجویان را در این بخش از نگاه خود آنها مورد بررسی قرار میدهیم. عاملی که بیشترین تکرار را در بین دانشجویان داشته دغدغههای خود (6/43 )آنها بوده است. بعد از آن دوستان و اطرافیان با (1/35) درصد، کتابها و مطالبی که در این دوران مطالعه شده(3/24) درصد، صحبتهای برخی استادان (5/11) درصد و کمتر از همه تشکلهای دانشگاهی با (2/9) درصد در رتبههای بعدی قرار گرفتهاند.
جدول شماره 4- خود ارزیابی دانشجویان از تأثیرعوامل مؤثر بر تغییرآگاهیهای دینی
مقایسة دانشجویان براساس سابقة حضور در دانشگاه: نمودار و جدول زیر، میانگین نمرات عرفی شدن افراد را در ترمهای مختلف نشان میدهد. نمودار نوساناتی برای ترمهای مختلف دارد. از ترم 1 تا 3 افزایش داشته، برای ترم چهارم کاهش یافته و سپس با تغییراتی جزئی از ترم پنجم افزایش یافته است. بر اساس آزمون آماری، تفاوت این میانگینها برای ترمهای مختلف معنادار نیستند؛ از این رو به این تفسیر چندان نمیتوان اعتماد کرد.
نمودار شماره 8- مقایسة میانگینهای نمرات عرفی شدن دانشجویان در ترمهای مختلف
جدول شماره 5- مقایسه میانگین های عرفی شدن در بعد بینشی
(F= 1.46 Sig=0.14)
ب) آزمون فرضیات تحقیق بررسی رابطه میان جنسیت وعرفی شدن براساس آزمون T مقایسه بین میانگینهای عرفی شدن دانشجویان دختر و پسر، بین این دو گروه به لحاظ میزان گرایش عرفی تفاوت آماری معناداری وجود دارد. براساس جدول آزمون t زیر میانگین عرفی شدن دانشجویان پسر برابر است با 109.6 این درصورتی است که میانگین عرفی شدن بینشی دانشجویان دختر برابر است با 97.7. بر این اساس دانشجویان پسر دارای گرایش عرفی بالاتری نسبت به دانشجویان دختر هستند. به این معنی که مردان نسبت به زنان آگاهی عرفی تری داشتهند. به بیان برگر، اگر چه دنیوی شدن ممکن استع همچون پدیدهای جهانی در جوامع جدید مورد توجه قرار گیرد، ولی به طور یکسانی در آنها اشاعه نیافته است، لذا گروههای مختلف جمعیت به طور متفاوتی از آن متأثّر شدهاند.
جدول شماره 6- مقایسه میانگینهای عرفی شدن دانشجویان دختر و پسر
(t= 4.85 , df=374 , sig=.000)
بررسی رابطة میان خاستگاه اجتماعی وعرفی شدن نتایج بررسی نشان میدهد که بین محل سکونت افراد و عرفی شدن آنها رابطة معنی دارای وجود دارد و افراد ساکن شهر میانگین عرفی بیشتری (104.99) نسبت به دانشجویان ساکن روستا (95.1) دارند.
جدول شماره 7- مقایسه میانگینهای عرفی شدن دانشجویان شهری و روستایی
(t= 3.09 , df=373 , sig=.002)
بررسی ارتباط میان نوع مذهب وعرفی شدن مطالعة نوع مذهب و عرفی شدن از آن رو اهمیت دارد که در مطالعات پیشین صورت گرفته دربارة دین و عرفی شدن غالباً این متغیر در نظر گرفته نشده است. نتایج بررسی فرضیه نشان میدهد که بین نوع مذهب (شیعه یا سنی بودن) و عرفی شدن رابطه معناداری وجود ندارد. بررسی رابطة میان قومیت دانشجویان وعرفی شدن آنان نتایج آزمون فرضیه قومیت و عرفی شدن نشان میدهد که بین قومیت و عرفی شدن رابطه معناداری وجود ندارد. بررسی تفاوت های دانشجویان دانشکده های مختلف از حیث عرفی شدن آنان: نتایج بررسی در زمینه ارتباط معنادار بین تحصیل در دانشکدههای مختلف و عرفی شدن آنها رابطة معناداری را نشان میدهد. اما نتایج آزمونهای تبعی نشان میدهد؛ که این تفاوت معنادار مربوط به تفاوت میانگین بالای دانشکده فنی با سایر دانشکدههاست. بر این اساس تنها دانشجویان دانشکده فنی آگاهی عرفی بیشتری نسبت به دانشجویان سایر رشتهها دارند.
نتیجه گیری متفکران اجتماعی اثرگذار قرن نوزده – آگوست کنت، هربرت اسپنسر، امیل دورکیم، ماکس وبر، کارل مارکس و زیگموند فروید – همگی بر این باور بودند که بتدریج از اهمیت دین در جامعه جدیدکاسته میشود و با ظهور جامعه صنعتی، شاهد کاهش نقش و جایگاه آن خواهیم بود. در بیشتر سالهای قرن بیستم مرگ دین عقیده عمومی در علوم اجتماعی بود؛ اما در طی چند دهه گذشته، نظریة مرگ آرام، گریزناپذیر و بی وقفه دین مورد انتقادهای فزاینده قرار گرفته است. ازاین رو به نظر می رسد، برداشتها و پیش بینی های جامعهشناسان حاکم در طول قرن بیستم چندان صائب نبوده و به نوعی یک جانبه نگری منجرگردیده است. تجدیدنظر در بنیانهای نظریة کلاسیک عرفی شدن، پیامدچنین وضعیتی است. مطابق با چهارچوب نظری این پژوهش، همزمان با توسعه نهادهای مدرن در جامعه ایران زیست جهانهای اجتماعی متعددی در جامعه ظهور مییابند. این زیست جهانها، آگاهیهای متناسب با شرایط جدید را باز تولید میکنند. اولین و مشهورترین پیامد این تحول، تکثرگرایی است. داده های تجربی نیز تا حدی مبیّن این نظر است. در این شرایط، نوعی ناسازگاری میان گسترة رفتارهای دینی با سایر ابعاد دین داری قابل مشاهده خواهد بود. باتوجه به نتایج حاصل ازآزمون فرضیات مشخص می شود، جنسیت عاملی تأثیرگذار بر فرایند عرفی شدن بوده و مردان عرفی شدن بیشتری را نسبت به زنان تجربه میکنند. از سوی دیگر، شهرنشینان نسبت به روستا نشینان بیشتر در معرض این پدیده هستند. نتایج همچنین نشان میدهند بین نوع مذهب (شیعه یا سنی بودن) و نیز قومیت پاسخگویان با عرفی شدن رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین مشخص گردید، دانشجویان دانشکده فنی آگاهی عرفی بیشتری نسبت به دانشجویان سایر رشتهها دارند. یافتههای این بررسی نشان میدهند که میزان بینشهای دینی دانشجویان در سطح بالایی ارزیابی میشود، هرچند تغییراتی در این باورها در طول مدت تحصیل شکل گرفته است؛ اما هنوز عرفی شدن در بعد بینشی سطح نازلی دارد. به عبارت دیگر، 85 درصد دانشجویان در بعد بینشی، عرفی شدن پایینی دارند. مقایسه دانشجویان ورودی و ترم 7 به بالا نشان میدهد که هرچه مدت تحصیل بیشتر میشود، عرفی شدن نیز بیشتر امکان وقوع دارد. در بعد تمایل به اعمال دینی(مخصوصاً اعمال فردی) نیز یافتهها مبیّن عمومیت آنها در میان دانشجویان است. 33 درصد دانشجویان در این بعد عرفی شدن پایینی دارند. در این بعد نیز با افزایش طول دورة تحصیل بیشتر عرفی شدن به وقوع میپیوندد. این یافتهها، با نتایج پژوهشهای دیگر صورت گرفته در این حوزه همخوانی دارد. تقریباً همه پژوهشهای صورت گرفته حاکی از آن است که بینش دینی دانشجویان در حد بالایی قرار دارد و پایبندی آنها به اعمال فردی دینی قابل قبول است. اما میزان پایبندی آنها به اعمال جمعی رسمی در حد کمی است. در بعد اهمیت نهادهای دینی، فقط 12 درصد پاسخگویان میزان عرفی شدن پایینی داشتهاند. تئوری عرفی شدن مدّعی است که در فرایند عرفی شدن از اهمیت نهادهای(رسمی) دینی کاسته میشود. باید همچون ویلسون در فرق گذاشتن بین اهمیت اجتماعی دین و خود دین، دقیق بود. ما نباید این امکان را نادیده بگیریم که دین ممکن است، اهمیت اجتماعی خود را از دست بدهد، در حالی که به عنوان موضوعی دارای اهمیت زیاد برای دینداران باقی بماند. به عبارت دیگر، این امکان وجود دارد که کشوری که به طور رسمی و علنی سکولار است، در میان جمعیتش، عدّة کثیری زندگی کنند که عمیقاً دیندار هستند. بنابر نتایج در ابعاد گزینشگری (برخورد متساهلانه با اعمال دینی)، مدارای دینی در حوزه فرهنگ و مدارای دینی در حوزه کار نیز رگههایی از عرفی شدن قابل مشاهده است. این البته ناشی از چندگانه شدن زیست جهان های اجتماعی است که در نتیجه آن عنصر ترجیح و گزینشگری در باورهای دینی افراد، ظهور یافته است. به لحاظ تطبیق نتایج حاصل از تحقیق با مدعیات مطرح در نظریات بیان شده در بخش نظری مقاله بایدگفت: نتایج این تحقیق نشان میدهند، بخشی از مدعیات مزبور صائب و قابل دفاع هستند؛ اما همزمان ضرورت بازاندیشی در مورد آنها کاملاً قابل درک است. در واقع شرایط خاص اجتماعی وتجربیات افراد در ذیل این شرایط سبب میشود نوعی الگوی خاص عرفی شدن در جوامع مختلف شکل گیرد که ضمن دارا بودن وجوه مشترک با سایر الگوها، از جنبههای منحصر به فردی نیز برخوردار باشد. در نهایت و دربارة مشکلات و محدودیتهای تحقیق باید به چند نکته اشاره نمود. اول آن که چون موضوع پژوهش دربارة موضوعی حساس و مهم است، کار سنجش و تحقیق مستلزم صرف دقت و درک حساسیتهای مضاعف بوده است، همچنین با توجه به تنوع وگستردگی ادبیات مرتبط با عرفی شدن از یک سو و عدم یکنواختی جامعه مورد مطالعه؛ یعنی دانشجویان،کار تحقیق دچار برخی مشکلات بوده است. در پایان و به عنوان پیشنهاد پژوهشی میتوان گفت شایسته است تأثیرات برآمده از نهاد خانواده به شکل دقیقتری در ارتباط با پدیده عرفی شدن مورد بررسی قرارگیرد. همچنین به واسطة تأثیرات روزافزون برآمده از گسترش رسانههای جمعی، باید نقش رسانهها را در این باره با دقت نظر بیشتری مورد توجه قرار داد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1- آقاجری، هاشم (1381)، گفتاری در باب سکولاریسم: مفهوم، مبانی، مسایل و حیطههای آن، مجموعه مقالات: حکومت دینی و حکومت دموکراتیک، تهران: ذکر، ص272-211. 2- آقایی، محمد رضا (1378)، دین، عرفی شدن و توسعه، مجله معرفت، شماره 30، ص33-44. 3- اینگلهارت، رونالد و نوریس، پیپا(1387)،مقدس و عرفی: دین و سیاست در جهان:کند و کاوی در جوامع مذهبی و غیر مذهبی جهان،تهران: نشرکویر. 4- برگر و دیگران (1383)، ذهن بی خانمان: نوسازی و آگاهی، ترجمه محمد ساوجی، تهران: نشر نی. 5- برگر، پیتر (1375)، غیر دینی شدن منشأ کثرات گرایی است، ترجمة لیلی مصطفوی کاشانی، نامه فرهنگ شماره24، ص64-73. 6- برگر، پیتر(1386)،منشا دین از دیدگاه برگر، ترجمة قربان علمی و مهدی حسن زاده، مقالات و بررسیها، دفتر 83، بهار 86،ص 67-86. 7- برگر،پیتر(1377)، برخلاف جریان، ترجمه سیدحسین سراج زاده، ماهنامه کیان، شماره 44، آبان ودی ماه. 8- بروس، استیو(1387)، مدل سکولار شدن غرب، ترجمة محمد مسعود سعیدی، تهران: گام نو. 9- بیلتون و دیگران (1388)، نظریه های سکولاریزاسیون و دیدگاه های ضد سکولاریزاسی، ترجمة حسن محدثی، مجله اینتر نتی فصل نو. 10- توسلی، غلامعباس و مرشدی، ابوالفضل (1385)، بررسی سطح دینداری و گرایشهای دینی دانشجویان، مجلة جامعه شناسی ایران، دوره هفتم، شماره4، زمستان 1385،ص96-118. 11- جلیلی، هادی(1383)، تاملاتی جامعه شناختی درباره سکولار شدن، تهران: نشر طرح نو. 12- ربانی،گلپایگانی؛ علی (1381)، ریشه ها و نشانه های سکولاریسم، تهران: موسسه فرهنگ، دانش و اندیشه معاصر. 13- زارع، مریم(1384)، بررسی تغییر نگرشها و رفتارهای دینی جوانان، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته جامعه شناسی، دانشگاه تهران. 14- سراج زاده، حسین(1383)، چالش های دین و مدرنیته، تهران:نشرطرح نو. 15- سیلانیان طوسی، علی اصغر، سعیدی نامقی، محمد مسعود (1384)، نگرش سکولار،نظریه های سکولاریزاسیون و جامعه ما، مجله علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد، دوره دوم،شماره 2، تابستان، پاییز و زمستان. 16- شجاعی زند، علی رضا (1383) عرفی شدن در غرب مسیحی و شرق اسلامی، تهران: موسسة انتشارات امیر کبیر. 17- ــــــــــــــــــــــــ (1385)، بررسی وضعیت دینداری در بین دانشجویان، فصلنامة مطالعات ملی، سال هفتم، شماره. 2 18- ــــــــــــــــــــــــ (1380)، دین، جامعه و عرفی شدن:جستارهایی در جامعه شناسی دین، تهران: نشر مرکز. 19- ــــــــــــــــــــــــ (1381)، عرفی شدن در تجربه مسیحی و اسلامی، تهران: مرکز بازشناسی اسلام در ایران، انتشارات باز. 20- ــــــــــــــــــــــــ (1385)، مسیرهای محتمل در عرفی شدن ایران، مجله جامعه شناسی ایران، دوره هفتم، شماره 1. 21- علمی، قربان و حسن زاده، مهدی (1386)، منشا دین از دیدگاه پیتر ال. برگر، مقالات و بررسیها، دفتر83، ص67-86. 22- علیزاده، رضا (1383)، عوامل مؤثر بر عرفی شدن دانشجویان، پایاننامة کارشناسی ارشد جامعه شناسی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران. 23- کنت، تاموس (1381)، دین و ساختار اجتماعی (مقالاتی در جامعه شناسی دین)، ترجمة علی بهرام پور، محسن محدثی، تهران: نشرکویر. 24- گیدنز، آنتونی (1378)، تجدد و تشخص: جامعه و هویت شخصی در عصر جدید، ترجمه ناصر موفقیان، تهران: نشر نی. 25- محمدی، مجید (1377)، سر درآستان قدسی، دل درگرو عرفی: درآمدی برجامعه شناسی دین در ایران معاصر، تهران: نشر قطره. 26- نایبی، هوشنگ، آزاد ارمکی، تقی(1385)، سکولاریسم و رابطه آن با تحصیلات عالی، مجله جامعه شناسی ایران، دوره هفتم، شماره3، ص 76-93. 27- واخ، یوآخیم (1380)، جامعه شناسی دین، ترجمة جمشیدآزادگان، تهران: انتشارت سمت. 28- وریچ کاظمی، عباس و فرجی مهدی (1382)، عرفی شدن و زندگی روزمره، نامه علوم اجتماعی، شماره 21، ص243-269. 29- ویلسون، بریان (1375)، جدا انگاری دین و دنیا، ترجمة مرتضی اسعدی، کیان شمارة 22، ص36-41. 30- ویلم، ژان پل (1377)، جامعه شناسی ادیان، ترجمه عبد الرحیم گواهی، تهران: تبیان 31- همیلتون، ملکم(1377)، جامعه شناسی دین، ترجمة محسن ثلاثی، تهران: موسسه فرهنگی انتشارات تبیان.
32- Arroyo, Anthony M. Stevens& Puerto Rican (2006), Secularization with Salsa, Are U.S. Latino Society and Culture Undergoing Secularization? Brooklyn College, CUNY.
33- Barbato,Mariano,&Kratochwil,Friedrich(2009),Towards a post-secular political order?, European political science review,Vol.1,No.3,pp.317-340.
34- Berger, peter (1976), the sacred canopy: the elements of a sociological theory of religion, New York: Anchor book.
35- Featherstone, Richard & Katie L. Sorrell (2007), Sociology Dismissing Religion? The Presentationof Religious Change in Introductory,Vol.38,No.3,pp:78–98.
36- Proctor. James (2006), Introduction: Theorizing and Studying Religion, Annals of the Association of American Geographers, Vol.96, No.1, pp. 165–168
37- Ram A. Cnaan, Richard J. Gelles and Jill W. Sinha (2004), youth and religion, the ganeboy generation goes to charch, social indicator research.pp, 175-200. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,164 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 683 |