تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,652 |
تعداد مقالات | 13,415 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,358,710 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,096,266 |
بررسی ارتباط بین سیستمهای فعال ساز و بازداری رفتار، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت با نگرانی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش های علوم شناختی و رفتاری | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 8، دوره 3، شماره 2، دی 1392، صفحه 85-100 اصل مقاله (260.82 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سپیده سلطان محمدلو1؛ بنفشه غرایی* 2؛ فهیمه فتحعلی لواسانی3؛ محمود رضا گوهری4 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی انستیتو روانپزشکی تهران، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دکتری روانشناسی بالینی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران ، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3دکتری روانشناسی بالینی دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
4دکتری آمار زیستی دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نگرانی، پدیدهای رایج و ویژگی مشترک بسیاری از اختلالات، بهخصوص اختلالات اضطرابی است. هدف از انجام این مطالعه پیشبینی نگرانی، از طریق سه عامل پیشبین کننده آن در سه حوزه مرتبط با بیولوژیک، هیجان و شناخت است. در این مطالعه متغیرهای سیستم بازداری رفتاری، سیستم فعالساز رفتاری، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت به عنوان متغیر پیشبین مورد بررسی قرار گرفتند. در یک طرح پژوهش توصیفی ـ مقطعی از نوع همبستگی، 234 دانشجوی کارشناسی و کارشناسی ارشد و علوم پایه گروه پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران با استفاده از نمونهگیری خوشهای در این پژوهش شرکت کردند. این دانشجویان مقیاسهای سیستم فعالساز و بازداری رفتاری (BIS/BAS)، دشواری در تنظیم هیجانی (DERS)، فراشناخت-30 (MCQ-30) و پرسشنامه حالت نگرانی پنسیلوانیا (PSWQ) را تکمیل کردند. متغیرهای سیستم بازداری رفتاری، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت با نگرانی رابطه مثبت معنیدار داشتند (01/0>P ). رابطه متغیر سیستم فعالساز رفتاری با نگرانی معنادار نبود. تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که مدل پیشبینی نگرانی به ترتیب شامل متغیرهای سیستم بازداری رفتاری، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت است. متغیر سیستم فعالساز رفتاری بهدلیل عدم همبستگی معنادار با نگرانی از همان ابتدا وارد مدل رگرسیون نشد. نتایج حاصل از این مطالعه بهبررسی نگرانی در ابعاد مختلف بیولوژیکی، هیجانی و فراشناختی اشاره دارد. همچنین به نقش سیستم بازداری رفتاری بهعنوان یک عامل سرشتی و بیولوژیکی در فهم آسیب شناسی نگرانی در جمعیت بزرگسال تاکید میکند. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نگرانی؛ سیستمهای فعالساز و بازداری رفتاری؛ دشواری در تنظیم هیجانی؛ فراشناخت | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اختلالات اضطرابی جزو رایجترین اختلالات در حوزه سلامت روان هستند و بار اقتصادی ناشی از آن در ایالات متحده، بالای 42 میلیارد دلار تخمین زده شده است (گرینبرگ و همکاران[1]، 1999). بررسی پژوهشها نشان میدهند نگرانی ویژگی مشترک بسیاری از اختلالات اضطرابی بوده و خاص اختلال اضطراب فراگیر[2] (GAD) نیست. برخلاف فراگیر بودن این پدیده، مطالعات کمی بهبررسی نگرانی بهصورت مستقل از GAD پرداختهاند (بورکوویک و همکاران[3]،1983، تالیس و همکاران[4]، 1994 به نقل از دیوی و ولز[5]، 2006). نتایج حاصل از بررسی علائم اضطراب در میان نوجوانان و کودکان، نشان داده است که نوجوانان (19-12 ساله) نسبت به کودکان (11-5 ساله) نگرانی و اضطراب بیشتری را گزارش میکنند (66% در مقابل 35%) (استراس و همکاران[6]، 1988). همچنین تحقیقات نشان داده است که شیوع نگرانی با افزایش سن بیشتر میشود (کورپیتا[7]، 1997 به نقل از کراتز و وودرف باردن[8]، 2011). نگرانی با بسیاری از شاخصهای ناسازگاری روانشناختی در بزرگسالان از جمله اضطراب بالینی، افسردگی و وسواس مرتبط است (کورپیتا، 1997 به نقل از کراتز و وودرف باردن). بهعلاوه نگرانی منجر به مشکلاتی در زمینه سازگاری و عملکرد در بین جمعیت دانشجویی میشود (فلت و بلانکستین[9]، 1994 به نقل از چانگ و همکاران[10]، 2007). هر چند که نگرانی به صورت «زنجیرهای از افکار و تصاویر غیرقابل کنترل که عمدتآٌ کلامی بوده و با عاطفه منفی همراه است و بهعنوان راهبردی برای حل مسـالهای در آینده بهکار برده میشود که پیامد آن مسئله مشخص نبوده ولی احتمال یک یا چند پیامد منفی وجود دارد» (بورکوویک و همکاران، 1983) تعریف میشود ولی همچنین تحقیقات نشان دادهاند نگرانی با جهتگیری ضعیف در حل مسئله همراه است (دیوی[11]، 1994). در تحقیقی دیگر که در زمینه جهتگیری در حل مسئله در جمعیت دانشجویان انجام شده است، نتایج مشابه بهدست آمده است (بلزر و همکاران[12]، 2002). از جنبههای مختلفی میتوان به تبیین آسیبشناسی روانی اختلالات اضطرابی پرداخت. یکی از این نظریههایی که از جنبه بیولوژیکی و سرشتی به تبیین آسیبشناسی روانی اختلالات پرداخته است، بر روی دو سیستم انگیزشی بیولوژیکی تمرکز کرده است. فرض میشود این دو سیستم بیولوژیکی در پاسخ به محرکهای محیطی رفتارهای نزدیک شونده و یا برعکس دور شونده و اجتنابی را تنظیم میکنند. این دوسیستم عبارتند از سیستم بازداری رفتاری[13]و سیستم فعالساز رفتاری[14]. سیستم فعالساز رفتاری، رفتارهای فعالکننده و نزدیکشونده و احساس برانگیختگی و امید را بیشتر میکند. در مقابل سیستم بازداری رفتاری در مواجه با علائم مربوط به تنبیه و فقدان پاداش و محرکهای جدید در جهت ایجاد پاسخهای مرتبط با بازداری و اجتناب رفتاری و همچنین ایجاد احساس اضطراب و برانگیختگی فعال میشود. تحقیقات نشان داده است که فعالیت بیش از اندازه سیستم بازداری، منجر به صفات شخصیتی اضطرابی، حساسیت بالا به محرکهای تهدیدکننده و رفتارهای مرتبط با اضطراب مثل نگرانی و نشخوار فکری[15] میشود (جانسون و همکاران[16]، 2003). با وجود آنکه بسیاری از اختلالات اضطرابی و خلقی بهصورت رنج هیجانی که در پاسخ بهعوامل استرسزای شناختی اتفاق میافتد، توصیف میشوند اما به نقش سیستم بازداری رفتاری در واکنشهای هیجانی ناشی از استرسهای شناختی توجه اندکی شده است. نظریههای بازداری رفتاری مطرح میکنند که این متغیر سرشتی باید با تنوعی از پیامدهای منفی شامل درجه بالایی از واکنشپذیری هیجانی و سبکهای تنظیم ناکارآمد مرتبط باشد (گری[17]، 1994 به نقل از لین ـ فلدنر و همکاران[18]، 2004). مطالعهای که روی کودکان14-12 ساله انجام شد، نشان داد کودکانی که سطوح بالای بازداری رفتاری را گزارش میکنند، در مقایسه با کودکان دیگر، اضطراب، نگرانی و افسردگی بالایی را گزارش میدهند (موریس و همکاران[19]، 1999). نتایج حاصل از برخی از مطالعات وجود رابطه بین سیستمهای بازداری با اختلالات روانپزشکی را تایید میکنند ولی بهندرت بهوجود رابطه بین این سیستم با نگرانی آسیب شناختی پرداخته شده است و بهخصوص اینکه اهمیت تاثیر عوامل بیولوژیکی بر اختلالات مربوط به دوران بزرگسالی نادیده گرفته شده است و این منجر به نادیده گرفته شدن توجه و بررسی این عوامل بیولوژیکی در درمان اختلالات دوران بزرگسالی میشود (فوکس و همکاران[20]، 2005). آگاهی در مورد تاثیر بازداری رفتاری در سنین بالا، به فهم مکانیسمهای احتمالی سبب شناسی آسیب شناسی کمک خواهد کرد (لین فلدنر و همکاران، 2004). از طرف دیگر مشخص شده است که بیش از 50% از اختلالات محور یک و 100% اختلالات محور دو با نقص در تنظیم هیجانی همراه هستند (گراس و لوینسون[21]، 1997 به نقل از آمستادر[22]، 2008). بهعلاوه معیارهای تشخیصی برخی اختلالات، بهوجود نقص در تنظیم هیجانی اشاره میکنند. از جمله این معیارها میتوان به معیار «تلاش به اجتناب از عواطف و احساسات» دراختلال استرس پس از سانحه[23]و «دشواری در کنترل نگرانی» در GAD اشاره کرد (کرینگ و ورنر[24]، 2004 به نقل از همان منبع). یافتههای حاصل از بررسی رابطه تنظیم هیجانی و اختلالات اضطرابی، به نقش کلیدی مشکل در تنظیم هیجانی در سبب شناسی و تداوم اختلالات اضطرابی تاکید دارند، ولی انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه ضروری است (آمستادر، 2008). منین و همکاران[25] (2002) نقص در تنظیم هیجانی را بهعنوان یکی از خصیصههای GAD یافتند. با این حال تحقیقات بهطور مستقیم ارتباط بین نقص در تنظیم هیجانی و فرایند نگرانی را بررسی نکردهاند. یکی دیگر از نظریههایی که به تبیین نگرانی پرداخته است، نظریه فراشناختی است. فراشناخت[26]، به ساختارهای روانشناختی، دانش، رویدادها و پردازشهایی که در کنترل و تعدیل و تعبیر تفکر درگیر هستند اشاره دارد (ولز[27]، 2000). ولز (1995) به اهمیت باورهای فراشناختی هم در فرآیند نگرانی و هم در محتوای آن اشاره کرد. تحقیقات نیز نشان دادند که اگرچه افراد با سطوح بالای نگرانی فاقد اختلال GAD، نسبت به افراد GAD نمرههای پایینتری در باورهای فراشناختی کسب میکنند ولی این افراد نمرههای بالاتری را در این باورها نسبت به گروه کنترل نشان میدهند و با توجه به این شواهد مطرح کردند که چنین باورهایی احتمالا مربوط به افراد با سطوح بالای نگرانی بوده و لزوما خاص افراد GAD نیست (ولز و کارتر[28]، 1999). با اینکه ولز (1995) در مدل فراشناختی خود در مورد GAD مطرح کرد که باورهای فراشناختی، میتواند نگرانی طبیعی و بیمارگونه را از هم جدا کند ولی یافتههای حاصل از یک مطالعه ماهیت پیشبینی کننده تئوری فراشناخت را در توجیه نگرانی مورد تردید قرار داده است. این مطالعه بررسی بیشتر ماهیت پیشبینی کنندگی باورهای فراشناختی را در زمینه اضطراب و نگرانی پیشنهاد داده است (به نقل از روبرت و والنتینر[29]، 2000). با توجه به این که سیستم بازداری و فعالساز رفتاری، تنظیم هیجانی و فراشناخت سه مؤلفه اساسی روانشناختی در سه حوزه مختلف بیولوژیک، هیجان و شناخت در تبیین اضطراب و نگرانی هستند این سوال مطرح میشود که نقش هر کدام از این سه مولفه در توجیه نگرانی افراد چقدر است. هدف این مطالعه نیز، بررسی رابطه سیستمهای فعالساز و بازداری رفتاری، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت با نگرانی، با هدف تعیین وزن هر کدام از متغیرها در میزان نگرانی است. با توجه به اهداف فوق، پژوهش حاضر به بررسی فرضیهها و سوال زیر میپردازد: 1- بین سیستم بازداری رفتاری با نگرانی رابطه وجود دارد. 2- بین سیستم فعالساز رفتاری با نگرانی رابطه وجود دارد. 3- بین دشواری در تنظیم هیجانی با نگرانی رابطه وجود دارد. 4- بین فراشناخت با نگرانی رابطه وجود دارد. وزن هر یک از متغیرهای سیستمهای بازداری و فعالساز رفتاری، دشواری تنظیم هیجانی و فراشناخت در پیشبینی نگرانی چقدر است؟
روش پژوهش نوع مطالعه حاضر از نوع پژوهشهای بنیادی و کاربردی بوده و روش مطالعه توصیفی ـ مقطعی از نوع همبستگی است. سیستم بازداری و فعالساز رفتاری، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت بهعنوان متغیرهای پیشبین و نگرانی بهعنوان متغیر ملاک در نظر گرفته شده است. در تحلیلهای رگرسیونی، 15 نمونه به ازای هر متغیر پیشبین کننده، میتواند تغییرات را پیشبینی نماید (استیونس[30]، 2002). با توجه به اینکه این پژوهش بخشی از یک پژوهش بزرگتر بود که در آن زیرمقیاسهای هر کدام از متغیرهای دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت نیز مدنظر پژوهشگران بودند، بنابراین زیرمقیاسهای پرسشنامههای مربوط به این دو متغیر (6 زیر مقیاس مربوط به متغیر دشواری در تنظیم هیجانی و 5 زیر مقیاس مربوط به فراشناخت) نیز به منظور تعیین تعداد نمونه در نظر گرفته شدند. همچنین با توجه به 15 درصد احتمال ریزش، حجم نمونه به 250 افزایش یافت. بهدلیل ناقص بودن اطلاعات، 16 تا از پرسشنامهها در تحلیل نهایی کنار گذاشته شده و 234 تا از آنها وارد تحلیل نهایی شدند. افراد نمونه از بین دانشجویان دختر و پسر دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال تحصیلی 91-90 بهروش نمونه گیری خوشهای انتخاب شدند. ابتدا توضیح مختصری در مورد پژوهش به دانشجویان داده و از آنها خواسته شد رضایتنامه پژوهش را مطالعه و در صورت تمایل آن را امضا و در پژوهش شرکت کنند. هیچگونه اطلاعات شناسانندهای از دانشجویان درخواست نشده بود. میانگین سنی آزمودنیها 9/20 سال (انحراف معیار 96/1) بود. از 234 نفر از نمونه مورد مطالعه، 173 نفر (2/74 درصد) زن و 60 نفر (8/25 درصد) مرد بودند. همچنین از نظر وضعیت تاهل، بیشتر نمونه مورد مطالعه (3/95 درصد) مجرد بودند. همچنین بیشتر نمونه مورد مطالعه (3/89 درصد) در مقطع کارشناسی و بقیه در مقطع کارشناسی ارشد یا پزشکی عمومی مشغول به تحصیل بودند (جدول1). جدول 1. فراوانی و درصد فراوانی ویژگیهای جمعیتشناختی نمونه
ابزارهای پژوهش 1) پرسشنامه حالت نگرانی پنسیلوانیا (PSWQ)[31]: پرسشنامه PSQW یک پرسشنامه خود گزارشدهی است که توسط میر[32] (1990) ساخته شد. این پرسشنامه 16 آیتم دارد و گرایش افراد به نگرانی را در حالت کلی و بدون در نظر گرفتن موضوع نگرانی خاصی میسنجد. پاسخها در یک مقیاس 5 درجهای از1 (اصلا درست نیست) تا5 (همیشه درست است) سنجیده میشوند (میر و همکاران 1990). تیموتی و همکاران[33] (1992) خصوصیات روانسنجی پرسشنامه نگرانی پنسیلوانیا را در 436 بیمار مضطرب و 32 فرد سالم بهعنوان گروه کنترل بررسی کردند. نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد که PSWQ یک ساختار تک بعدی را میسنجد. روایی درونی این پرسشنامه بر اساس تحلیلی که طی آن افراد GAD از افراد با سایر اختلالات اضطرابی (اختلال وسواسی ـ جبری) مجزا شد، مناسب تشخیص داده شد. بهعلاوه یافتههای تحقیق استفاده از این پرسشنامه را برای بررسی و تشخیص فرآیند نگرانی نرمال و بیمارگونه مناسب گزارش دادند. همچنین روایی و پایایی این مقیاس در نمونه ایرانی در مطالعه محمدی (1377) (به نقل از عدالتی شاطری و همکاران 1388) توسط آلفای کرونباخ 92/0 و همبستگی درونی آیتمها 42/0 گزارش شده است. در پژوهش دهشیری و همکاران (1388) نیز ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه در کل نمونه 88/0 بهدست آمد که بیانگر همسانی درونی بالای پرسشنامه است. ضریب بازآزمایی پرسشنامه نیز 79/0 بهدست آمد. بهمنظور بررسی روایی همگرایی PSWQ، همبستگی نمرات این پرسشنامه با نمرات اضطراب صفت پرسشنامه اضطراب اشپیلبرگر و نمرات افسردگی بک محاسبه شد و همبستگی معناداری بین نمره کل پرسشنامه و نمره اضطراب صفت (01/0>P، 68/0 =r) و پرسشنامه افسردگی بک (01/0>P، 43/0 =r) بهدست آمد. 2) سیستم فعالساز و بازداری رفتاری :([34]BAS/BIS) مقیاس BAS/BIS کارور و وایت[35] یک پرسشنامه خودگزارش دهی است که توسط کارور و وایت (1994) ساخته شده است و بهبررسی دو سیستم بازدارنده و فعالساز رفتاری میپردازد. این مقیاس شامل 24 آیتم و دو مقیاس اصلی است: مقیاس سیستم بازداری رفتاری و مقیاس سیستم فعالساز رفتاری. این پژوهشگران بهبررسی ویژگی روانسنجی این مقیاس پرداختند. ثبات درونی BIS 74/0 و ثبات درونی برای زیرمقیاسهایBAS که شامل پاسخدهی به پاداش، سائق و جستجوی سرگرمی است به ترتیب 73/0، 76/0 و 66/0 گزارش کردند. در ایران نیز عبداللهی مجارشین (2006) (به نقل از عبداللهی مجاشین و همکاران، 1388) بهبررسی اعتبار و روایی این پرسشنامه پرداخت و پایایی و روایی آن را مناسب گزارش داد. پایایی به روش بازآزمایی برای مقیاس BIS 78/0 و برای BAS 81/0 گزارش شده است. 3) پرسشنامه دشواری درتنظیم هیجانی([36]DERS): مقیاس دشواری در تنظیم هیجانی یک مقیاس 36 آیتمی است که توسط گراتز و رومر[37] (2004) طراحی شده است دارای یک نمره کلی و 6 نمره اختصاصی در زیر مقیاسهایی است که مربوط به ابعاد مختلف دشواری در تنظیم هیجانی است. این زیر مقیاسها عبارتند از: عدم پذیرش هیجانها، ناتوانی در به کارگیری رفتارهای متناسب با هدف، مشکل در کنترل تکانه، عدم آگاهی هیجانی، دسترسی کم به راهبردهای تنظیم هیجانی، نبود شفافیت هیجانی. نحوه پاسخدهی به این مقیاس در اساس یک مقیاس 5 درجهای لیکرت است. این پژوهشگران بهبررسی پایایی و روایی این مقیاس در یک نمونه 479 نفری از دانشجویان دوره لیسانس نیز پرداختند. این مقیاس در نمره کل (ضریب آلفای کرونباخ 93/0) و در همه زیر مقیاسها (ضریب آلفا بزرگتر از 8/0) ثبات درونی خوبی نشان داد و پایایی آزمون ـ باز آزمون آن نیز در یک دوره زمانی 8-4 هفتهای (زیر مقیاسها 01/0>P 57/0<ρ و نمره کل 01/0>P 88/0=ρ) مناسب گزارش شد. حیدری و همکاران (1389) به بررسی پایایی و اعتبار این مقیاس در ایران پرداختند. پایایی این مقیاس با دو روش آلفای کرونباخ و تنصیف محاسبه شد که به ترتیب برابر 84/0 و 76/0 (01/0> P 54/0 r=n=100) حاکی از اعتبار مناسب آن است. همچنین پایایی و اعتبار این پرسشنامه توسط امینان (1388) (به نقل از حیدری و همکاران، 1389) مورد محاسبه قرار گرفت. پایایی این پرسشنامه با دو روش آلفای کرونباخ و تنصیف محاسبه شد که به ترتیب برابر 86/0 و 80/0 (01/0>p) که بیانگر ضرایب قابل قبول پرسشنامه تنظیم هیجانی بود. اعتبار همزمان این پرسشنامه نیز با نمره هیجان خواهی ذاکرمن همبسته شد که مشخص شد همبستگی مثبت معنیداری بین آنها وجود دارد که بیانگر برخورداری پرسشنامه تنظیم هیجانی از اعتبار لازم بود (043/0> p، 26/0 =r ، 59=n). 4) پرسشنامه فراشناخت-30 (MCQ30[38]): پرسشنامه فراشناخت-30 یک پرسشنامه خود گزارشدهی است که توسط ولز و کارتریت ـ هاتون (2004) طراحی شده است. این پرسشنامه شامل 5 عامل میباشد. این عوامل عبارتند از: باورهای مثبت در مورد نگرانی، باورهای منفی در مورد کنترلناپذیری و خطر، اطمینان شناختی، باورهایی در مورد نیاز به کنترل افکار، خودآگاهی شناختی. تیپالدو و همکاران[39] (2010) به بررسی روایی و پایایی نسخه یونانی این پرسشنامه در یک نمونه 30 نفری دانشجویان رزیدنتی روانپزشکی سنین 33-18 ساله دانشگاه علوم پزشکی آتن پرداختند و نتایج بهدست آمده، پایایی دو نیمه سازی و آزمون ـ بازآزمون مناسبی را برای آن گزارش دادند. همچنین برای بررسی اعتبار آن، این پرسشنامه با پرسشنامه اضطراب حالت ـ صفت (STAI-T) و زیر مقیاس فرانگرانی مقایسه و مشخص شد که همبستگی مناسبی بین آنها وجود دارد که نشان دهنده اعتبار قابل قبول MCQ30 است. در ایران نیز شیرینزاده و همکاران (1387) بهبررسی ویژگیهای روانسنجی این پرسشنامه پرداختند. نمونهای به حجم 258 نفر به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند و مورد آزمون قرار گرفتند. نمونه بالینی نیز متشکل از 25 بیمار مبتلا به اختلال وسواسی ـ جبری، 25 بیمار مبتلا به اختلال اضطراب منتشر و 25 فرد بهنجار بود که به روش نمونهگیری در دسترس، از مراکز درمانی شیراز انتخاب شدند. تحلیل عاملی به روش تحلیل مولفههای اصلی با چرخش 5 عامل واریماکس برای کنترل ناپذیری و خطر، باورهای مثبت درباره نگرانی، خودآگاهی شناختی، اطمینان شناختی و باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری و خطر را استخراج کرد. علاوه بر آن، سه نوع روایی دیگر (همزمان، همبستگی خرده مقیاسها با کل مقیاس و یکدیگر و روایی افتراق) و سه نوع اعتبار (باز آزمایی، همسانی درونی و تصنیفی) گزارش شد. نتایج پایایی و روایی این مقیاس را در جمعیت ایرانی مطلوب گزارش داد. در پژوهش تقوی (2001) (به نقل از عاشوری و همکاران 1388) ضریب آلفای کرونباخ کل مقیاس MCQ30 در نمونه ایرانی 91/0 و برای خرده مقیاسهای کنترلناپذیری، باورهای مثبت، وقوف شناختی، اطمینان شناختی و نیاز به کنترل افکار به ترتیب 87/0، 86/0، 81/0، 80/0 و 71/0 گزارش شد. یافتهها بهمنظور بررسی فرضیههای این پژوهش، ابتدا میانگین و انحراف معیار هر یک از متغیرهای پژوهش محاسبه شد که در جدول 2 ارائه شده است.
جدول2. میانگین و انحراف معیار متغیرهای پیشبین و ملاک پژوهش
بهمنظور بررسی ارتباط هر یک از متغیرهای پیشبین سیستم بازداری و فعالساز رفتاری، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت با متغیر پاسخ نگرانی همبستگی پیرسون گرفته شد(جدول 3).
جدول 3. همبستگی هر یک از متغیرهای پیشبین با نگرانی
فرضیه1: بین سیستم بازداری رفتاری با نگرانی رابطه وجود دارد. این فرضیه تایید میشود و با توجه به جدول 3 بین سیستم بازداری رفتاری با نگرانی رابطه مثبت معنیدار ) 536/0= (rوجود دارد (01/0 P<). فرضیه2: بین سیستم فعالساز رفتاری با نگرانی رابطه وجود دارد. این فرضیه تایید نمیشود و با توجه به جدول 3 بین سیستم فعالساز رفتاری با نگرانی رابطه معنیدار) 071/0= (rوجود ندارد. فرضیه3: بین دشواری در تنظیم هیجانی با نگرانی رابطه وجود دارد. این فرضیه تایید میشود و با توجه به جدول 3 بین دشواری در تنظیم هیجانی با نگرانی رابطه مثبت معنیدار ) 573/0= (r وجود دارد (01/0P<). فرضیه4: بین فراشناخت با نگرانی رابطه وجود دارد. این فرضیه تایید میشود و با توجه به جدول 3 بین فراشناخت با نگرانی رابطه مثبت معنیدار ) 518/0= (rوجود دارد (01/0P <). بهمنظور نشان دادن چگونگی ارتباط بین هر کدام از متغیرهای پیشبین با نگرانی از معادله خطی رگرسیون استفاده شد. )جدول 4)
جدول4. خلاصه تحلیل واریانس و مدل رگرسیون تک متغیره و رابطه هر کدام از متغیرهای پیشبین با نگرانی
سیستم بازداری رفتاری به تنهایی 28/0 درصد از میزان نگرانی را تبیین میکند(0001/=p) سیستم فعالساز رفتاری تنها قادر به تبیین 5 درصد از میزان نگرانی است(0277p=/) دشواری در تنظیم هیجانی به تنهایی 32/0 درصد از میزان نگرانی را تبیین میکند(0001/0=p). فراشناخت به تنهایی 26/0 درصد از میزان نگرانی را تبیین میکند(0001/0=p). برای تعیین وزن هر یک از متغیرهای پیشبین، نمرههای مقیاسهای سیستم بازداری رفتاری، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت به عنوان متغیر پیشبین و نمره نگرانی بهعنوان متغیر ملاک وارد معادله رگرسیون شدند. متغیر سیستم فعالساز رفتاری از همان ابتدا به دلیل اینکه همبستگی معنادار با نگرانی نداشت، وارد معادله رگرسیون نشد. برای انجام رگرسیون روش گام به گام به کار گرفته شد (جدول5).
جدول 5. شاخصهای آماری رگرسیون مولفههای پیشبین نگرانی
با توجه به نتایج تحلیل واریانس و شاخصهای آماری رگرسیون متغیرهای پیشبین بر میزان نگرانی، مقدار F بهدست آمده برای سه متغیر سیستم بازداری رفتاری، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت معنیدار بود (23/73=F و 001/0>P) (جدول 6). بین متغیرهای دشواری در تنظیم هیجانی، سیستم بازداری رفتاری و فراشناخت با نگرانی رابطه معنیدار دیده شد (699/0=R) و این متغیرها در مجموع 9/48 درصد نگرانی را تبیین میکنند (489/0=R2). همچنین در صورت تعمیم نمونه مورد مطالعه به جامعه اصلی نیز متغیرهای پیشبین قادر به تبیین 48 درصد واریانس میزان نگرانی هستند (482/0=R2 Adj).
جدول 6. جدول رگرسیون متغیرهای پیشبین و نگرانی
سه متغیر سیستم بازداری رفتاری، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت در مجموع قادر به پیشبینی 9/48 درصد از واریانس نگرانی هستند (001/0>P) براساس جدول 5، ضریب رگرسیون متغیرهای پیشبین نشان میدهد که این سه متغیر میتوانند تغییرات نگرانی را به گونهای معنادار تبیین نمایند. وزن متغیرهای سیستم بازداری رفتاری (001/0P<)، دشواری در تنظیم هیجانی (001/0P<)، فراشناخت (001/0 P<) نشان میدهد که این متغیرها در سطح معناداری میتوانند تغییرات مربوط به نگرانی را پیشبینی کنند. در صورت تعمیم این نتایج به جامعه پژوهش، وزن این متغیرها به ترتیب برای دشواری در تنظیم هیجانی، سیستم بازداری رفتاری و فراشناخت برابر با 31/0 ،32/0 ، 26/0 خواهد بود. به این ترتیب هر قدر دشواری در تنظیم هیجانی، سیستم بازداری رفتاری و فراشناخت بالاتر باشد، میزان نگرانی افزایش خواهد یافت. با توجه به وزن متغیرهای بهدست آمده، سیستم بازداری رفتاری قویترین پیشبین کننده نگرانی است. تنظیم هیجانی و فراشناخت نیز به ترتیب دومین و سومین متغیر پیشبین کننده نگرانی هستند. (فراشناخت) 196/0 + (سیستم بازداری رفتاری) 211/1 + (دشواری در تنظیم هیجانی) 166/0+ 436/5- =نگرانی. بحث و نتیجه نتایج مطالعه حاضر نشان داد بین سیستم بازداری رفتاری، دشواری در تنظیم هیجان و فراشناخت رابطه وجود داشته و این متغیرها، متغیرهای تعیین کنندهای در پیشبینی میزان نگرانی هستند. همچنین در این پژوهش بین سیستم فعالساز رفتاری و نگرانی رابطه معنیداری یافت نشد. پژوهشهای محدودی به بررسی رابطه سیستم بازداری رفتاری و نگرانی آسیب شناختی در جمعیت بزرگسال پرداخته است و اکثر این پژوهشها بهطور مستقیم به رابطه این سیستم با نگرانی نپرداختهاند و بیشتر روی مولفه اضطراب تمرکز کردهاند. با این حال این پژوهش را میتوان همسو با تئوریهای مرتبط و یافتههای پیشین در نظر گرفت که مطرح میکنند بازداری رفتاری یک عامل خطر برای بروز اختلالات روانی و بهخصوص اضطرابی است (وروورت و همکاران[40]، 2010، بیجتبیر و همکاران[41]، 2009، جانسون و همکاران[42]، 2003، موریس و همکاران[43]، 1999). نتیجه این فرضیه بر اساس تئوری حساسیت به پاداش گری قابل تبیین است. بر اساس این تئوری عملکرد اضطراب به دو مکانیسم سیستم بازداری رفتاری اشاره دارد. اول اینکه حساسیت بیش از حد برخی نواحی، بهجز سیستم جداری ـ هیپوکامپی، درونداد مخرب ذاتی بیزاری را افزایش داده و اضطراب را بهوجود میآورد. دوم اینکه افزایش فعالیت بیش از حد سیستم جداری ـ هیپوکامپی یا فعالیت بیش از حد نواحی آمیگدال که به این سیستم متصل است، باعث افزایش بیش از حد ارزیابیهای تهدیدآمیز از محرکهای محیطی میشود و در نتیجه باعث ارزیابی خطر و افزایش تداعیها و ارزیابی منفی از موقعیت میشود (گری و مسناگتون[44]، 2000). همچنین این پژوهشها با یافتههای حاصل از پژوهش هیپونیمی و همکاران[45] (2003) همخوان است که در آن مطرح شد صرفنظر از ماهیت عامل اضطرابزا، حساسیت بالای BIS با عواطف ناخوشایند همراه است. افراد دارای سطوح بالای BIS در حالت کلی و صرفنظر از موقعیت، عواطف ناخوشایند بیشتری تجربه میکنند و در موقعیتهای آزارنده (برای مثال موقعیتهای برانگیزاننده اضطراب یا ترس) افزایش بیشتری در عواطف ناخوشایند خود نشان میدهند. رابطه BIS و نگرانی را میتوان با در نظر گرفتن مسیرهای دیگر نیز تبیین کرد. از جمله اینکه چانگ و همکاران (2007) در پژوهش خود ابتدا با مشخص کردن اینکه کمالگرایی با ابعاد نگرانی رابطه دارد، این سوال را مطرح کردند که آیا BIS میتواند بخشی از رابطه کمالگرایی و نگرانی را تبیین کند و نتایج حاصل از پژوهش نشان داد سیستم BIS با برخی از ابعاد کمالگرایی به ویژه ابعاد مربوط به استانداردهای شخصی و تردید در اعمال مرتبط است. با توجه به نتایج حاصل نیز میتوان مطرح کرد وقتی استانداردهای بالای افراد کمالگرا با سطوح بالای BIS همراه میشود، افراد در مورد اشتباههای احتمالی آینده بیشتر نگران شده و تردید بیشتری به پیامدهای اعمال خود داشته و این باعث افزایش نگرانی و رفتارهای اجتنابی میشود. بهدلیل آنکه سیستم BAS بیشتر با اختلالات برونسازی شده از جملهADHD [46]و مصرف مواد همراه است (میتچلو نلسون ـ گری[47] ،2006، فرانکین و موریس[48]، 2006(، رابطه سیستم BAS با نگرانی در پژوهشهای پیشین کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. در پژوهش وروورت و همکاران (2010) که روی کودکان جمعیت بالینی (مضطرب و غیرمضطرب) انجام شد، مشخص شد نمرات BAS در هر دو نمونه مضطرب و غیرمضطرب برابر بوده و تفاوتی با هم ندارند. در مطالعه منصوری و بخشیپور (1389) نیز عدم رابطه BAS با نگرانی پاتولوژیک و غیرپاتولوژیک تایید شد اما نتیجه حاصل از پژوهش چانگ و همکاران (2007) مغایر با نتیجه حاصل از این پژوهش بود و در آن مطرح شد زیرمقیاسهای BAS با برخی از ابعاد نگرانی غیرپاتولوژیک رابطه دارند. تبیینی که میتوان به عدم مطابقت نتیجه پژوهش حاضر با نتیجه حاصل از پژوهش چانگ مطرح کرد این است که در پژوهش چانگ نگرانی غیرپاتولوژیک مدنظر بوده و پرسشنامه مربوط به این نوع نگرانی مورد استفاده قرار گرفته بود و همچنین در پژوهش حاضر، BAS در سطح زیرمقیاسها مورد بررسی قرار نگرفت. چون در نظریه گری مطرح شده است که حساسیت بالای سیستم BAS بیشتر با عواطف مثبتی همچون خوشحالی و امید همراه است، ممکن است این تصور وجود داشته باشد که شدت بالای نگرانی با سطوح بالای BIS همراه است. اما گری در نظریه خود مطرح کرد که عملکردBIS و BAS مستقل از هم هستند و بنابراین عدم رابطه سیستم BAS با نگرانی به نوعی در تایید نظریه گری میباشد یعنی با اینکه با افزایش BIS ، نگرانی نیز افزایش مییابد و این دو رابطه مثبت معنیدار دارند اما این رابطه مستقل از تاثیر BAS است. همچنین یافته حاصل از این پژوهش در خصوص رابطه مثبت معنیدار بین دشواری در تنظیم هیجانی و نگرانی همسو با یافتههای حاصل از پژوهشهای پیشین در ارتباط با رابطه دشواری در تنظیم هیجانی و اختلالات اضطرابی بهخصوص GAD و نگرانی است (سوروگ و زمان[49]، 2004; منین و همکاران، 2005; سالترس ـ پدنالت و همکاران[50]، 2006). با توجه به اینکه راهبردهای تنظیم هیجان را میتوان بهصورت راهبردهای تنظیم هیجان کارآمد (ازجمله پذیرش، ارزیابی مجدد و حل مسئله) و راهبردهای تنظیم هیجان ناکارآمد (از جمله فرونشانی، اجتناب، نشخوار فکری) در نظر گرفت (آلداُ و همکاران[51]،2010)، میتوان به تبیین این فرضیه پرداخت. افراد با سطوح بالای نگرانی، از مجموعهای از راهبردهای هیجانی ناکارآمد استفاده میکنند. از جمله اینکه با تفکر مداوم در مورد رویدادهای آینده، به نوعی به قضاوت در مورد افکارشان پرداخته و این مانع آگاهی و پذیرش هیجان میشود. همچنین این افراد با درگیر شدن در محتوای اضطرابزای افکار خود، مانع ارزیابی مجدد موقعیت از دیدگاههای مثبت یا بیخطر میشوند. همچنین با اینکه افراد نگران از فرایند نگرانی بهعنوان راهبردی برای حل مسئله در آینده استفاده میکنند اما نمیتوان نگرانی را بهعنوان نوعی راهبرد هیجانی کارآمد حل مسئله در نظر گرفت. چون در یک فرآیند حل مسئله کارآمد، ابتدا لازم است مسئله بهصورت عینی تعریف، سپس از طریق بارش فکری، همه گزینههای موجود مشخص شده و سودمند یا غیرسودمند بودن آنها بررسی شوند، و این در حالیست که اولاً موضوعات نگرانی مربوط به آیندهای مبهم بوده و صورت مسئله در آن بهطور عینی قابل شناسایی نیست و ثانیاً محتوای آن راه حل مدار نبوده و بیشتر بهصورت پرسشهای "چه میشود اگر...." میباشد و بنابراین منجر به حل مسئله نمیشود. منین و همکاران (2002) نیز مطرح کرد تفاوتهای فردی در تجربه و تنظیم هیجانی دلیل موجهای برای رشد نگرانی بهعنوان راهبردی اجتنابی است. افراد GAD و افراد با شدت نگرانی بالا، در ادراک و شناسایی هیجانهای اولیه بیشتر مشکل داشته و در پذیرش هیجانها یا اجازه به ابراز کردن آنها مشکل دارند. هنگام تجربه هیجانها نیز آنها را با شدت بیشتری تجربه کرده و به دنبال آن مدیریت هیجانی ناسازگارانهای در پیش میگیرند. همچنین در این پژوهش رابطه مثبت معنیداری بین فراشناخت و نگرانی بهدست آمد. نتیجه حاصل از این مطالعه در رابطه با فراشناخت و نگرانی با نتایج حاصل از پژوهشهای دیگر همسو است (فرانسیس و داگاس[52]، 2004; ولز و پاپاجورچیو[53]، 1998، ولز و کارتر[54]، 1999). برای تبین رابطه فراشناخت با نگرانی از نظریه ولز (1995) میتوان استفاده کرد. در این نظریه مطرح شده است باورهای مثبت در مورد نگرانی به دلیل تداخل در سایر فرایندهای خود تنظیمی باعث ایجاد نگرانی نوع 1 (یا نگرانی محتوامدار) شده و این نگرانی نیز به نوبه خود به دلیل دردسرساز بودن باعث ایجاد باورهای منفی در مورد کنترلناپذیری و خطرناک بودن نگرانی و در نهایت ایجاد نگرانی نوع 2 (یا نگران شدن در مورد نگرانی) میشوند. رفتارهای مقابلهای از جمله اجتناب از افکار مزاحم، توجه برگردانی و همچنین فرونشانی افکار برانگیزاننده نگرانی، باعث تقویت باورهای فراشناختی مثبت و منفی و در نتیجه افزایش هر چه بیشتر نگرانی نوع 1 و 2 میشوند و به این ترتیب چرخه معیوب باورهای فراشناختی و نگرانی تداوم مییابد. داگاس (1998) در مدل خود در مورد نگرانی در GAD، 4 مولفه معرفی کرده است. یکی از این مولفهها باورهایی در مورد نگرانی است. داگاس این فرضیه را مطرح کرد که بیماران GAD و افراد نگران برای کمک به فهم راه حلها و ممانعت از پیامدهای منفی، نگرانی را سودمند میدانند از جمله این باورها عبارتند از: «نگرانی کمک میکند در انجام کارها راه درستی را انتخاب کنم». این باورها از طریق عدم وقوع رویداد ترسناک به صورت منفی تقویت میشوند. در یک جمعبندی میتوان مطرح کرد، فرد دارای سیستم سرشتی بازداری رفتاری، رویدادهای تهدیدزای احتمالی آینده را بهعنوان محرکی مبهم قلمداد میکند و این باعث افزایش ترس و اضطراب و همچنین تظاهر رفتارهای اجتنابی در فرد میشود. از سویی دیگر بهدلیل مشکل در عوامل مرتبط با نقص در تنظیم هیجانی از جمله عدم پذیرش اضطراب، واضح و مشخص نبودن هیجان اضطراب خود قادر به کنترل آن و همچنین نشان دادن رفتارهای متناسب نبوده و رفتارهای ناکارآمد و اجتنابی خود را افزایش میدهد. همچنین با توجه بهوجود باورهایی فراشناختی در مورد نگرانی وقتی رویداد ترسناک پیشبینی شده توسط فرد اتفاق نمیافتد، باورهای فراشناختی فرد تقویت شده و این نیز باعث افزایش رفتارهای اجتنابی و در نهایت باعث افزایش اضطراب و نگرانی میشود و فرد در یک چرخه معیوب عدم تنظیم هیجانی مناسب، رفتارهای نامتناسب، فراشناختهای ناکارآمد و نگرانی میافتد. نتایج حاصل از این مطالعه این نکته مهم بالینی در بردارد که با توجه به نقش سیستم بازداری رفتاری بهعنوان قویترین پیشبین کننده نگرانی، در کارهای بالینی باید به نقش این عامل توجه شده و در برنامه درمانی علاوه بر کار کردن روی شناختها و هیجانها، بهبررسی و تعدیل تاثیر این عامل سرشتی پرداخته شود. درنهایت باید خاطر نشان کرد، این پژوهش بر روی گروهی از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. تعمیم یافتهها به جامعه عمومی بر پایه یافتههای حاصل از این پژوهش باید با احتیاط انجام شود. یکی دیگر از محدودیتهای این پژوهش اجرای آن در میان جمعیت بهنجار است که موجب میشود تعمیم آن به جامعه بالینی با محدودیتهایی همراه باشد. پیشنهاد میشود در پژوهشهای بعدی نقش سایر عوامل از جمله ویژگیهای شخصیتی همچون درونگرایی و برونگرایی، عوامل والدینی، سبک دلبستگی و سایر عوامل شناختی و هیجانی نیز در بررسیهای مربوط به نگرانی در نظر گرفته شود. در نهایت اینکه لازم است با دیدی گسترده و چند بعدی به مسائل و مشکلات روانشناختی بهطور عام و نگرانی بهطور خاص، پرداخته شود. تقدیر و تشکر در انتها صمیمانه از همکاری مسئولین محترم دانشکدههای پرستاری، پزشکی، پیراپزشکی، توانبخشی، مدیریت و اطلاعرسانی پزشکی و دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران که در اجرای این طرح مشارکت نمودند، تشکر مینماییم.
[1] Greenberg etal [2] Generalized Anxiety Disorder [3] Borkovec etal [4] Tallis etal [5] Davey & Wells [6] Strauss etal [7] Corpita [8] Keratz & Woodruff-borden [9] Flett & Blankstein [10] Chang etal [11] Davey [12] Belzer etal [13] Behavioral inhibition [14] Behavioral activation [15] Rumination [16] Johnson etal [17] Gray [18] Leen - Feldner etal [19] Muris etal [20] Fox etal [21] Gross & Levenson [22] Amestader [23] Post traumatic stress disorder [24] Kring & Werner [25] Menin etal [26] Metacognition [27] Wells [28] Carter [29] Robert & Valintiner [30] Stevens [31] Penn state worry Questionnaire [32] Meyer [33] Timoty etal [34] Behavioral Activation System/Behavioral Inhibition System [35] Carver & White [36] Dificulty Emotion Regulation Scale [37] Gratz & Roemer [38] MetacognititionQuestionnare 30 [39] Typaldou etal [40] Vervoort etal [41] Bijttebier etal [42] Johnson etal [43] Muris etal [44] Gray & Mcnaghton [45] Heponiemi etal [46] Attention Deficit Hyperactivity Disorder [47] Mitchell & Nelson-Gray [48] Franken & Muris [49] Surveg & Zeman [50] Salters-Pedneault etal [51] Aldao etal [52] Francis & Dugas [53] Papageorgiou [54] Wells & Carter | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دهشیری، غ؛ گلزاری، م؛ برجعلی، ا و سهرابی، ف. (1388). خصوصیات روانسنجی نسخه فارسی پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا در دانشجویان. مجله روانشناسی بالینی، سال اول، شماره4، صص 67-75. حیدری، ع؛ احتشامزاده، پ و حلاجانی، ف. (1388). رابطه تنظیم هیجانی فراشناخت و خوشبینی با اضطراب امتحان دانشجویان. یافتههای نو در روانشناسی. سال چهارم، شماره11، صص 7- 19. شیرینزاده دستگیری، ص؛ گودرزی، م. ع؛ رحیمی، چ و نظیری، ق. (1387). بررسی ساختار عاملی، روایی و اعتبار پرسشنامه فراشناخت 30. مجله روانشناسی، سال چهارم، شماره 48، صص 445-461. عاشوری، ا؛ وکیلی، ی؛ بنسعید، س و نوعی، ز. (1388). باورهای فراشناختی و سلامت عمومی در دانشجویان. مجله اصول بهداشت روانی. سال یازدهم، شماره 41، صص 15- 20. عبداللهی مجاشین، ر؛ باباپور خیرالدین، ج و قوجازاده، م. (1388). مقایسه صفات شخصیتی مرتبط با نظامهای مغزی فعالسازی/ بازداری رفتاری در افراد دارای روابط جنسی پرخطر، کمخطر و عادی. مجله پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز. سال سیزدهم، شماره 3، صص 49- 56. عدالتی شاطری، ز؛ اشکانی، ن و مدرس غروی، م. (1388). بررسی رابطه بین نگرانی مرضی، شیوههای حل مسئله و افکار خودکشی در نمونه غیربالینی. مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان. سال چهاردهم، شماره 1، صص 92- 100. منصوری، ا و بخشیپور رودسری، ع. (1389). رابطه سیستمهای فعالساز و بازداری رفتاری با نگرانی آسیبشناختی و غیر آسیبشناختی. مجله دانشگاه علوم پزشکی بابل. سال دوازدهم، شماره 1، صص 59-64. Aldao, A. Nolen-Hoeksema, S. and Schweizer, S. (2010). Emotion-Regulation Strategies Across Psychopathology: A Meta-Analytic Review. Clinical Psychology Review. 30, (2), 217–237.
Amestader, A. (2008). Emotion Regulation and Anxiety Disorders. Anxiety Disorders. 22, (2), 211-221
Belzer, K. D. Dzurilla, T. J. and Maydeu-olivares, A. (2002). Social Problem Solving And Trait Anxiety as Preductors of Worry in College Student Population. Personality and Individual Differences. 33, (4), 573-585
Bijttebier, P. Beck, I. Claes, L. and Vandereycken, W. (2009). Gray’s Reinforcement Sensitivity Theory as a Framework for Research on Personality-Psychopathology Associations. Clinical Psychology Review, 29, (5), 421– 430.
Borkovec, T. D. Robinson, E. Pruzinsky, T. and Depree, J. A. (1983). Preliminary Expolaration of Worry: Some Characteristics and Prosses. Behaviour Research and Therapy. 21, (1), 9-16
Carver, C. S. and White, T. L. (1994). Behavioral Inhibition, Behavioral Activation, and Affective Responses to Impending Rewardand Punishment: The BIS/BAS Scales. Journal of Personality and Social Psychology. 67, (12), 319-333
Chang, E. C. Zumberg, K. M. Sanna, L. G. Girz, L. P. Kade, A. M. Shair, S. R. Hermann, N. and Srivastava, K., (2007). Relationship between Perfectionism and Domains of Worry in a College Student Population: Considering the Role of BIS/BAS Motives. Personality and Individual Differences. 43, (4), 925-936
Davey, G. C. (1994). Worrying, Social Problem Solving and Problem Solving Confidence. Behaviour Research and Therapy, 32, (3), 327-330
Davey, G. C. L., and Wells, A. (2006). Worry and its Psychological Disorders: Theory, Assessment and Treatment, Michigan: John Willey & Sons
Dugas, M. J. Gagnon, F. Ladouceur, R. and Freeston, M. H. (1998). Generalized Anxiety Disorder: a Preliminary Test of a Conceptioal Model. Behaviour Research and Therapy. 36 (2), 215-226
Fox, N. A. Henderson, H. A. Marshall, P. J. Nichols, K. E. and Ghera, M. M. (2005). Behavioral Inhibition: Lonking Biology and Behavior within a Developmental Framework. Annual Reviews Pschology. 56. (2), 235 -62
Francis, K. and Dugas, M. (2004). Assessing Positive Beliefs about Worry: Validation of a Structured Interview. Personality and Individual Differences. 37, (2),405–415
Franken, I. H. A. and Muris, P. (2006). BIS/BAS Personality Characteristics and College Students’Substanceuse. Personality and Individual Differences. 40, (7), 1497–1503.
Gratz, K. L. and Roemer, L. (2004). Multidiminsional Assessment of Emotion Regulation and Dysregulation: Development, Factor Structure and Initial Validation of Thedifficultics in Emotion Regulation Scale. Journal of Psychopathology and Behavioral Assessment. 26, (1), 41- 54
Gray, J. A., and Mcnaughton, N. (2000). Neuropsychology of anxiety. London: Oxford university press
Greenberg, P. E. Sitisky, T. and Kessler, R. C. (1999). The Economic Burden of Anxiety Disorders in the 1990s. Journal of Clinical Psychiatry. 60, (7), 427-435.
Heponiemi, T. Keltikangas-Ja¨ rvinen, L. Puttonen, S. and Ravaja, N. (2003). BIS/ BAS Sensitivity and Self- Rated Affects during Experimentally Induced Stress .Personality and Individual Differences. 34, (6), 943-957
Johnson, S. L. Turner, R. j. and Iwata, N. (2003). BIS/BAS Levels and Psychiatric Disorder: an Epidemiological Study. Journal of Psypathology and Behavioral Assessment. 25, (1), 25- 36
Keratz, S. J. and Woodruff- Borden, J .(2011). The Developmental Psychopathology of Worry. Clinical Child and Family Psychological Review. 14, (2), 174-197
Leen- Feldner, E. w. Zvolensky, M. J. Feldner, M. T. and Lejuez, C. W. (2004). Behavioral Inhibition: Relation to Neagative Emotion Regulation and Reactivity. Personality and Individual Differences. 36, (6), 1235 -1247
Menin, D. S. Heimberg, R. G. Turk, C. L. and Fresco, D. M. (2002). Applying an Emotion Regulation Framework to Integrative Approaches to Generalized Anxiety Disorder. Science and Practice. 9, (1), 85-90
Mennin, D. S. Heimberg, R. G. Turk, C. L. and Fresco, D. M. (2005). Preliminary Evidence for an Emotion Dysregulation Model of Generalized Anxiety Disorder. Behaviour Research and Therapy. 43, (10), 1281-1310.
Meyer, T. J. Miller, M. L. Metzger, R. L. and Borkovec, T. D. (1990). Development and Validation of the Penn State Worry Questionnaire. Behaviour Research and Therapy. 28, (6), 487-495.
Mitchell, J. T. and Nelson-Gray, R. O. (2006). Attention-Deficit/Hyperactivity Disorder Symptoms in Adults: Relationships to Gray’s Behavioral Approach System. Personality and Individual Differences, 40, (4), 749-760.
Muris, P. Merckelbach, H. Wessel, I. and Vandeven, M. (1999). Psychopathological Correlates of Self-Reported Behavioural Inhibition in Normal Children. Behavioral Research and Therapy. 37, (6), 575-584
Robert, N. D. and Valentiner, D. P. (2000). Does Meta-Cognitive Theory Enhance Our Understanding of Pathological Worry and Anxiety? Personality and Individual Differences. 29, (3), 513-226
Salters-Pedneault, K. Roemer, L. Tull, M. Rucker, L. and Menin, D. (2006). Evidence of Broad Deficit in Emotion Regulation Associated With Chronic Worry and Generalized Anxiety Disorder. Cognitive Therapy and Research .30, (4), 469-480
Stevens, j. (2002). Applied Multivariate Statistic’s for the Social Science. Newjersy: Lawrence Erlbaum associate publishers.
Strauss, C. Lease, C. A. Last, C. G. Francis, G. (1988). Overanxious Disorder: an Examination of Developmental Differences. Journal of Abnormal Child Psychology.16, (4), 433-443
Surveg, C. and Zeman, J. (2004). Emotion Regulation in Children with Anxiety Disorders. Journal of Clinical Child and Adolescent Psychology. 33, (4), 750- 759
Timothy, A. Brown, M. Antony and Davin, H. Barlow. (1992). Psychometric Properties of Thepenn State Worry Questionnaire in a Clinical Anxiety Disorders Sample. Behavioral Research and Therapy. 30,(1), 33-37
Typaldou, M. Nidos, A. Roxanis, L. Dokianaki, F. Vaidakis, N. and Papadimitriou, G. (2010). Psychometric Properties of the Metacognitions Questionnaire-30(MCQ-30) in a Greek Sample.Annals-General-Psychiatry. 9,1, 103- 108
Vervoort, L. Wolters, L. H. Hogendoorn, S. M. Haan, E. D. Boer, F. and Prins, P. J. M. (2010). Sensitivity of Gray’s Behavioral Inhibition System in Clinically Anxious and Non-anxious Children and Adolescents. Personality and Individual Differences. 48, (5), 629–633
Wells, A. (2000). Emotional Disorders and Metacognition: Innovative Cognitive Therapy. Chichester, UK: Wiley
.Wells, A. (1995). Meta-Cognition and Worry: a Cognitive Model of Generalised Anxiety Disorder. Behavioural and Cognitive Psychotherapy, 23, (3), 301–320
Wells, A. Carter, K. (1999). Preliminary Tests of a Cognitive Model of Generalized Anxiety Disorder. Behaviour Research and Therapy. 37 , (6), 585-594
Wells, A. and Cartwright- Hattons. C. (2004). A Short Form of the Metacognitions Questionnaire:properties of MCQ-30. Behaviour Research and Therapy. 42, (4), 385-396
Wells, A. and Papageorgiou, C. (1998). Relationships between Worry Obsessive-Compulsive Symptoms and Meta-Cognition Beliefs. Behaviour Research and Therapy. 36, (9), 899-913
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 4,453 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 3,619 |