
تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,704 |
تعداد مقالات | 13,954 |
تعداد مشاهده مقاله | 33,449,902 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 13,266,319 |
بررسی اثر بخشی زوج درمانی اسلام محور بر خوشبینی زوجین شهر اصفهان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش های علوم شناختی و رفتاری | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 3، دوره 1، شماره 1، خرداد 1390، صفحه 9-22 اصل مقاله (194.81 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
عاطفه حیرت* 1؛ احسان شریفی2؛ مریمالسادات فاتحیزاده3؛ سید احمد احمدی4 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکتری مشاوره خانواده دانشگاه اصفهان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2کارشناس ارشد روانشناسی بالینی دانشگاه اصفهان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3دانشیار گروه مشاوره دانشگاه اصفهان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
4استاد گروه مشاوره دانشگاه اصفهان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هدف این پژوهش، بررسی اثر بخشی زوج درمانی اسلام محور بر خوشبینی زوجین بود. این پزوهش، نیمه تجربی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است.جامعه آماری این تحقیق زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره جامعۀ القرآن اصفهان در سال 1387-1388 بودند. نمونه این پزوهش شامل 30 زوج از زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره جامعۀ القرآن شهر اصفهان بودند که به صورت گمارش تصادفی در دوگروه آزمایش (15 زوج)وکنترل(15زوج) جایگزین شدند. متغییر وابسته در این پژوهش خوشبینی زوجین و متغیر مستقل زوج درمانی اسلام محور بود که در هشت جلسه تنظیم و به گروه آزمایش آموزش داده شد. فرضیههای این تحقیق این بود که زوج درمانی اسلام محور بر خوشبینی زوجین و ابعاد آن مؤثر وتعامل بین تاثیرآموزش و جنسیت معنادار است. دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شد. نتایج نشان داد که زوج درمانی اسلام محور خوشبینی زوجین و ابعاد آن را به طور معناداری بهبود بخشیده (001/0 p= )و تعامل بین تاثیرآموزش و جنسیت معنا دار نبوده است. نتیجه پژوهش حاضر، علاوه بر اینکه مؤید تحقیقات قبلی مبنی بر اثرگذاری روشهای مذهبی در درمان است، راهکار جدیدی برای زوج درمانی، به خصوص در جوامع اسلامی ارائه میدهد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زوج درمانی؛ زوج درمانی اسلام محور؛ خوشبینی؛ ابعاد خوشبینی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
محققان مطالعه بر روی خوشبینی را به عنوان یک سازه روان شناختی در قرن بیستم آغاز کردند (میلیگان[1]، 2003).برای بررسی خوشبینی، سبک تبیینی، چگونگی اسنادها و خوشبینی خلقی بررسی شده است (میلیگان، 2003). خوشبینی؛ یعنی امیدوار بودن، سرانجام هر چیزی خوب بودن، داشتن انتظارات مثبت و امیدوارانه و این عقیده که جهانی که داریم، بهترین جهان است(کاترون[2]، 2002). خوشبینی مؤلفههای شناختی، عاطفی، جسمانی و رفتاری را دربر میگیرد. برای خوشبین بودن لازم است به این چهار مولفه همزمان توجه کرد (میلیگان، 2003). ضمنا خوشبینی با سنجش و اندازه گیری عواطف و هیجانهای فعلی پیش بینی میشود. رویکردهای روان شناختی خوشبینی را یک ویژگی شناختی، یک هدف و یک انتظار قلمداد میکنند. خوشبینی شناخت صرف نیست و بعد انگیزشی آن نیز باید در نظر گرفته شود.برخی افراد بی درنگ خود را خوشبین معرفی میکنند، در حالی که نمی توانند انتظارات همسو با این دیدگاه خوشبینانه را بیان کنند.این پدیده میتواند صرفاً یک سبک ابراز خود باشد. علاوه بر این، میتواند حاکی از وجود ابعاد عاطفی و انگیزشی خوشبینی، بدون وجود ابعاد شناختی باشد(کار[3]،1385،ترجمه کلانتری). در این رابطه تحقیق سلیمانی (1384) نشان داد بین خوشبینی و سرزندگی ارتباطی معنادار وجود دارد. خوشبینی یکی از مهمترین مؤلفههای روانشناسی مثبت نگر است (سلیگمن، 2005). سلیگمن و همکاران خوشبینی را به جای یک صفت شخصیتی گسترده به عنوان یک سبک اسنادی تعریف کرده اند. طبق این دیدگاه، افراد خوشبین رویدادها یا تجربههای منفی را با نسبت دادن علت آنها به عوامل بیرونی، گذرا و خاص مانند اوضاع و احوال حاکم، تبیین میکنند. برعکس، بدبینها رویدادها یا تجربههای منفی را با نسبت دادن علت آنها به عوامل درونی، ثابت و کلی مثل شکست شخصیف تبیین میکنند. بنابراین، افراد خوشبین به احتمال زیاد میگویند در امتحان به این دلیل مردود شدند که پرسشهای امتحان نادرست طراحی شده بودند یا محیط سالن امتحان مانع تمرکز حواس بود. بر عکس، افراد بدبین به احتمال زیاد شکست خود را به نداشتن شایستگی برای تحصیل در دانشگاه یا کم استعدادی خود نسبت میدهند(سلیگمن، 2002). خداوردیان، (1386) در تحقیق خود به این نتیجه رسید که آموزش مهارتهای خوشبینی مادران بر بهبود سبک اسناد و کاهش افسردگی دختران دانش آموزشان تاثیر معناداری داشته است. بوستیک[4](2003) به این نتیجه رسید که افراد سرزنده تمایل دارند خود و دیگران را مثبت ببینند و وقایع را مثبت تفسیر کنند. این افراد به شکست زیاد فکر نمیکنند و در زمان محدود و با مهلت مقرر، صحیحترین برخورد را دارند، لذا خوشبینی آنها واقع بینانه است. گیلهام (2003) در پژوهش خود دریافت که سبک اسنادی مثبت و تمایل پایدار به اسناد نتایج منفی به عوامل بیرونی، بی ثبات و خاص با تندرستی روان شناختی و سلامتی زوجین رابطه دارد. از طرف دیگر، برخی خوشبینی را به عنوان صفت شخصیتی پایداری که شامل خلق مثبت یا نگرش مثبت دربارۀ آینده است، در نظر گرفته اند. هیرسچ خلق خوشبینانه را به عنوان نوع عامتر و گسترده تر خوشبینی که اهداف آینده را توسعه میدهد، تعریف می کند(هیرسچ، 2003). مطالعات اسچیر و همکاران(1992) و شلمن[5] و سلیمگن(1993) برروی دو قلوها نشان داده است که خوشبینی ارثی است؛ هر چند چگونگی و مکانیسم انتقال آن نامشخص است (میلیگان، 2003). از آنجایی که یافتهها در مورد ارتباط خوشبینی و بدبینی ناهمخوان هستند، تحقیقات بیشتر روان شناسی برای مشخص شدن این متغیرها و ارتباط آنها لازم است (هیرسچ،2003)؛ ولی در مجموع میتوان گفت خوشبینی و بدبینی هر دو نیروهای قدرتمندی هستند واین افراد هستند که دست به انتخاب برای شکل دادن انتظارات خود میزنند (دوس[6]، 2001). تحقیقات نشان میدهد که به طور کلی بین خوشبینی و سلامت روان ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. رمضانی(1383) در تحقیق خود به وجود رابطه بین خوشبینی و سلامت روان در 400 دانشجوی دختر و پسر پی برد (به نقل ازخداوردیان، 1386). افراد خوشبین سالمتر و شادترند، دستگاههای ایمنی آنان بهتر کار میکنند. و با بهره گیری از راهبردهای کنار آمدن مؤثرتر، مانند ارزیابی مجدد و مسأله گشایی با فشارهای روانی بهتر کنار میآیند. آنان همچنین به نحو فعال از رویدادهای فشارزای زندگی پرهیز میکنند و شبکههای حمایت اجتماعی بهتری را پیرامون خود میسازند، سبکهای زیستی سالمتری دارند که آنان را از ابتلای به بیماری حفظ میکنند و اگر هم بیمار شوند، به توصیههای پزشکی بهتر عمل میکنند و آنها را با الگوهای رفتاری دنبال میکنند که بهبودی را سرعت میبخشند (پترسون، 2006). خوشبینی در برابر پاسخ فیزیولوژیک به فشارزاها که می تواند بر رشد بیماریهای جسمانی تأثیر داشته باشد، نقش حمایتی دارد. شواهدی وجود دارد که این مطلب را تأیید می کند. رایکونن وهمکاران(1999)در این رابطه پژوهشی انجام دادند: مشخصه مهم بررسی آنها این بود که خوشبینی و بدبینی به جای آنکه به صورت یک پیوستار مخالف هم در نظر گرفته شود؛ با ابعاد جداگانه اما مربوط به هم مورد توجه قرار گرفت. شرکت کنندگان این مطالعه مردان و زنان میانسال بودند که طی سه روز فعالیتهای معمول از نظر خلق و فشار خون بررسی شدند. افراد بدبین سطح فشار خون بالاتری نسبت به افراد خوشبین داشتند(به نقل از خداوردیان، 1386). شواهدی وجود دارد که نشان میدهد خوشبینی بهزیستی جسمی را ارتقا می دهد. بیماران قلبی خوشبین تغییرات رفتاری مثبت بیشتری نسبت به همتاهای (بیماران قلبی مشابه) بدبین خود دارند. آنها در برنامه غذایی سازش بیشتری داشته، در جلسات توان بخشی قلب نیز نام نویسی کردند( سلیمانی، 1384). تایلر[7] اظهار می دارد خوشبینی توان تحمل بیماریها را در افراد افزایش می دهد(هیرسچ،2003). کارور و همکاران(1997 – 1987) نیزنشان داده اند خوشبینی در میان زنان باردار با سطح پایین افسردگی و سازگاری روان شناختی قبل و بعد از زایمان در ارتباط است(کاترون، 2002). خوشبینی علاوه بر تاثیر فردی، در روابط اجتماعی وخانوادگی نیز نقش بسزایی دارد. در زمینه خانوادگی؛ خانوادهها از لحاظ کیفیت روابط درونی به سه دسته تقسیم میشوند: 1) خانواده متزلزل؛ 2) خانواده متعادل و3) خانواده متکامل ؛که از مهمترین ویژگی خانواده متعادل این است که با مثبت نگری و خوشبینی و توجه به جنبههای خوب و برجسته زندگی عوامل موفقیت را احراز میکنند (ایزدی 1386). از مهمترین ویژگیهای زوجین متعادل، توانایی برخورد با جهان پیرامون به صورت مثبت و سازنده است. در این صورت اعضای خانواده و زوجین در هنگام مواجهه با مسائل، جنبههای مثبت آن را مورد توجه قرار داده، از جنبههای منفی چشم پوشی میکنند(سلیگمن[8]، 2002). زوجهایی که خود را مثبت ارزیابی میکنند، برای یکدیگر احترام قائل میشوند و بر رویدادهای مهم زندگی خود کنترل دارند؛ زیرا بازده مثبتی از کار خود انتظار دارند و چون اعتقاد دارند که سرانجام موفق خواهند شد در برخورد با موانع، راه حلهای مختلفی به کار میگیرند و وقتی با یکدیگر اختلاف نظر دارند، آن را به صورت نامشخص و انتقادات کلی، یا به صورت اهانت کردن به همسر نشان نمی دهند، بلکه رفتارهای منفی طرف مقابل را نادیده میگیرند و از دیدگاه مثبت به مسأله میپردازند (هالفورد[9]، 1384، ترجمه تبریزی). اما باید در نظر داشت که افراد باید یاد بگیرند خوشبینی انعطاف پذیر داشته باشند؛ برای مثال، خوشبینی زیاد با داشتن قضاوت درست به وسیله بدبینی ضعیف متعادل میشود(میلیگان، 2003). هم اکنون دیدگاه نظری متعددی با رویکردهای متفاوت به دنبال تبیین و حل تعارضهای زناشویی هستند(عامری، 1382)، از جمله دیدگاه شناختی- رفتاری، سیستمی، درمان هیجانی و غیره را میتوان نام برد، لیکن هیچ یک از نظامهای نظری موجود به تنهایی برای همه بیماران و مشکلات آنها کارایی کامل را ندارد. پژوهشهای مختلف نشان داده اند از طریق رویکردهای التقاطی میتوان درمانهای متفاوت و یا ترکیبی از درمانها را برای مشکلات خاص مراجعان به صورت انتخابی تجویز کرد (پروچاسکا و نورکراس[10]، 1381؛ ترجمه سید محمدی). در دو دهه اخیر، رویکرد کل گرایانه ای در شناخت بشر، راه را برای انجام بررسیهای بیشتر در زمینههای مختلف هموار کرده است. در این رویکرد، معنویت به مثابه بعدی از ابعاد وجودی انسان، همچون بعد شناختی، هیجانی و رفتاری که سازنده ماهیت انسان است، در نظر گرفته میشود(ساعد، 1387). علی رغم تحقیقات گوناگونی که دربارۀ رابطه مذهب ودینداری با متغیرهای متعدد روانشناختی- چه در حوزه فردی وچه در حیطه زناشویی- صورت گرفته است، ضرورت استفاده از رویکردهای مذهبی در کنار دیگر تکنیکهای درمانی، بخصوص در کشورهایی که به اعتقادات مذهبی پایبندی بیشتری دارند، محسوستر است. شهنی (1383) با هدف بررسی برازش مدل رابطه بین متغیر نگرشهای مذهبی، خوشبختی، سلامت روانی و سلامت جسمانی پژوهشی انجام داد. براساس نتایج این پژوهش، مسیرهای مستقیم از نگرشهای مذهبی به خوشبینی، از خوشبینی به سلامت روانی و از سلامت روانی به سلامت جسمانی معنی دار بود. همچنین مسیرهای غیر مستقیم از نگرشهای مذهبی به سلامت روانی و جسمانی و از خوشبینی به سلامت جسمانی معنیدار بود. نتایج تحقیق جان بزرگی (1378) نشان داد درمانگری با جهت گیری مذهبی بر تمامی عوامل اضطرابی شخصیت در جهت کاهش اضطراب حداقل در سطح 95% تأثیر گذاشته است. سلیمانی زاده(1381)در تحقیق خود نشان داد بین میزان افسردگی و نگرش فرد نسبت به امور مذهبی همبستگی معکوس وجود دارد؛ به طوری که با بالا رفتن نگرش مذهبی، میزان افسردگی کاهش مییابد. فقیهی (1381) از رویکرد رفتار درمانی- شناختی با جهت گیری اسلامی برای درمان نوجوانان 17 تا 19 ساله مبتلا به وسواس فکری- عملی استفاده کرده و کارآیی قابل توجه آن را گزارش کرده است. بهرامی (1383) ابعاد رابطه میان جهت گیری مذهبی و سلامت روانی را بررسی کرده است، نتایج حاکی از آن بوده که جهت گیری مذهبی با افزایش سلامت روانی و کاهش اختلالات روانی رابطه داشته، قادر است به صورت مثبت سبک مقابله مذهبی مثبت را پیش بینی کند. همچنین، رابطۀ عزت نفس و جهت گیری مذهبی مثبت است. دانش(1383)میزان تأثیر خودشناسی اسلامی در درمان اختلافهای زناشوئی را بررسی کرده است. نتایج حاکی از آن بوده است که افزایش خود شناسی به طور معنی داری باعث افزایش سازگاری زناشویی میشود. در جامعه اسلامی چنانچه خانواده بر پایه دستورات اسلامی بنا شود و زن و شوهر حقوق و وظایف دینی خود را در قبال یکدیگر بشناسند و اصول رفتاری و ارتباطی را که توسط آیات و روایات ارائه شده، رعایت کنند، میتوانند به نهایت آرامش و سکینه ای که خداوند در ازدواج به ودیعه گذاشته است، نائل شوند و شیرینی دنیوی و اخروی یک زندگی شاد و سالم را بچشند. بنابراین، پژوهش حاضر در راستای چنین اهدافی با تنظیم جلساتی با عنوان زوج درمانی اسلام محور که درادامه توضیح داده خواهد شد، انجام گرفت و سعی شد با استفاده از آیات، روایات، مباحث فقهی و متون مذهبی مرتبط با خانواده و زوجین، فنون و تکنیکهایی بر پایه تعالیم اسلامی در کنار مباحث علمی به زوجین آموزش داده شود تا با استفاده از آن همسران با نگاهی مثبت و سرشار از امید و خوشبینی زندگی سالم و سازگاری را سپری کنند. با توجه به جامعیت نسبی مدل زوج درمانی اسلام محور انتظار می رود آموزش آن به طور کلی وضعیت موجود زوجها را در زمینههای متفاوت ارتقا ببخشد. لذا لازم است اثربخشی آن بر متغیرهای مختلف سنجیده شود که در این مقاله به بررسی میزان تاثیر آن بر خوشبینی زوجین پرداخته شده است.
روش تحقیق طرح این تحقیق نیمه تجربی بود و در آن از پیش آزمون – پس آزمون و دو گروه آزمایش و کنترل استفاده شد. در این پژوهش امکان انتخاب شرکتکنندگان به صورت تصادفی میسر نبوده، تنها گمارش تصادفی صورت گرفته است؛ یعنی شرکتکنندگان به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای گرفتهاند. در گروه آزمایش متغیر مستقل؛ یعنی زوج درمانی اسلام محور اعمال شد، در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. زوج درمانی اسلام محور، رویکردی است که سعی در ارتقای روابط زوجین بر پایه آموزههای دینی دارد. لذا در جلسات درمانی به موانع و تسهیلگرهای ارتباطی از دیدگاه اسلام؛ حقوق زن و مرد بر اساس آموزههای مذهبی؛ لزوم شناخت خویشتن و شناخت همسر و اهمیت فکر و شناخت و تأثیر آن بر قلب و احساس؛ و تأثیر حسن ظن و سوء ظن بر روابط انسانی و تعریف اقسام آن؛ خشم و چگونگی کنترل آن و تأثیر عذرپذیری، عذرخواهی، عزت و گذشت در روابط زوجی؛ اضطراب و تأثیر آن بر سلامت روح و جسم و راههای ایجاد سکینه و آرامش و نهایتاً روابط جنسی ازدیدگاه اسلام و آشنایی با اختلالات جنسی و روش صحیح ارتباط جنسی پرداخته میشود. تکنیکهای مورد استفاده ای که زیربنای علمی؛ ولی محوریت اسلام ومبانی دینی، داشت را میتوان در چهار قالب کلی : 1) شناختی؛ 2) فراشناختی؛ 3) انگیزشی؛ 4)رفتاری قالب دهی کرد. در هر دو گروه آزمایش و گواه، دو بار پرسشنامه خوشبینی زوجین به عنوان پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. متغیرهای پژوهش شامل یک متغیر مستقل (زوج درمانی اسلام محور) و یک متغیر وابسته (خوشبینی) بود. جلسات زوج درمانی برای زوجین به صورت همزمان برگزار شد و محاسبه نمره پرسشنامه خوشبینی زوجین به تفکیک زن و مرد محاسبه شد.
جامعه آماری جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زوجین مراجعه کننده برای مشاوره زناشویی به مرکز مشاوره جامعة القرآن شهر اصفهان در سال 88 هستند.
نمونه و روش نمونهگیری به منظور نمونه گیری تحقیق به شیوه در دسترس، در مرکز مشاوره جامعۀ القرآن اصفهان برای شرکت در دوره اطلاعیه زده شد و 60 نفر(30زوج) داوطلب به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (در حال انتظار) جایگزین شدند. ضمن ثبت نام، تعهداتی از زوجین مبنی بر عدم ترک گروه، صداقت، رازداری و سایر موارد گرفته شد.
متغیرهای پژوهش 1- متغیر مستقل: در این پژوهش روش زوج درمانی اسلام محور به عنوان متغیر مستقل در نظر گرفته شده است که طی هشت جلسه در گروه آزمایش اعمال شد وخلاصه آن در جدول زیر ارایه شده است. 2- متغیر وابسته: نمرههای پس آزمون شرکت کنندگان درپرسشنامه خوشبینی زناشویی متغیرهای وابسته این پژوهش است.
ابزار پژوهش پرسشنامه خوشبینی زوجین این پرسشنامه توسط میر احمدی(1387) ساخته وهنجاریابی شد. برای تنظیم فرم اولیه 66 سوال برای سنجش خوشبینی طرح شد. پاسخگویی به سؤالها بر اساس طیف لیکرت از خیلی زیاد، زیاد، تا حدی، کم، خیلی کم4-3-2-1-0 نمره گرفت. برای بررسی روایی محتوایی، این پرسشنامه در اختیار پنج متخصص قرار گرفت و تایید شد. برای برآورد اعتبار پرسشنامه همسانی درونی و ضریب اعتبار آن از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است. ضریب اعتبار آزمون 96/0 به دست آمد. برای تعیین روایی سؤالها همبستگی هر سؤال با نمره کل آزمون محاسبه گردید. این پرسشنامه شامل سه بعد است :بعد اول : خوشبینی نسبت به خود دارای 17 سؤال، بعد دوم: خوشبینی نسبت به دیگران دارای 17 سؤال و بعد سوم: خوشبینی نسبت به دنیا با 16 سؤال(میر احمدی،1387). روایی همزمان پرسشنامه از طریق همبستگی با آزمون جهت گیری زندگی محاسبه شد که در سطح 001/0 معنادار بود (میر احمدی،1387).
یافتههای پژوهش - فرضیه 1 تأثیرمتقابل جنسیت وعضویت گروهی بر میزان خوشبینی معنادار است.
جدول 1 نتایج تحلیل کواریانس مربوط به بررسی اثر بخشی زوج درمانی اسلام محور بر نمره کل خوشبینی زوجین در دو گروه آزمایش و کنترل
بر اساس نتایج جدول 1 اثر متقابل جنسیت و عضویت گروهی بر نمره کل خوشبینی زوجین معنا دار نبود(005/0p>). این بدان معناست که اثر بخشی زوج درمانی اسلام محور تحت تأثیر جنسیت قرار ندارد و تأثیر آن در مردان و زنان تفاوتی نداشته است و در نتیجه فرضیه 1 تأیید نمیگردد. - فرضیه 2 تاثیر زوج درمانی اسلام محور برمیزان خوشبینی معنادار است. همان طور که در جدول 1 مشهود است، تفاوت بین دو گروه آزمایش و کنترل در میانگین کل خوشبینی معنادار است (001/0p<). توان آماری 00/1 بدست آمده و بدین معناست که در صورت 100 بار تکرار تحقیق، امکان تأیید فرض صفر به اشتباه، صفر است. به عبارت دیگر، دقت آزمون در کشف تفاوتها بسیار بالا است و نمونه تحقیق کفایت میکند. در نتیجه، زوج درمانی اسلام محور بر خوشبینی زوجین مؤثر بوده است (001/0p<) و فرضیه 2 تأیید میشود. یافتهها نشان میدهد که پیش آزمون بر نتایج پس آزمون تأثیر معناداری داشته و در این پژوهش کوارییت شده است.
جدول2 نتایج مربوط به میانگینهای تعدیل شده خوشبینی در دو گروه پس از کنترل پیش آزمون
جدول 2 نتایج مربوط به مقایسه میانگینهای تعدیل شده نمره کل خوشبینی پس از کنترل پیش آزمون است که تفاوت مشاهده شده میانگینها معنادار است(001/0p<). - فرضیه3 زوج درمانی اسلام محور بر ابعاد خوشبینی زوجین (خوشبینی نسبت به خود، خوشبینی نسبت به دیگران و خوشبینی نسبت به دنیا)مؤثر است.
جدول 3 خلاصه نتایج تحلیل کواریانس مربوط به نمرههای ابعاد خوشبینی زوجین در دو گروه آزمایش و کنترل
همان طور که در جدول 3 ملاحظه میشود، میانگین نمرههای خوشبینی در سه بعد خوشبینی نسبت به خود(001/0p<)، خوشبینی نسبت به دیگران(001/0p<) خوشبینی نسبت به دنیا(001/0p<)به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل است. بنابراین، فرضیه 3 تأیید میشود(001/0p<). در ابعاد خوشبینی هم اثر پیش آزمون بر متغیر وابسته کوارییت شده که میانگینهای تعدیل شده در جدول 4 قابل مشاهده است.
جدول 4 نتایج مربوط به میانگینهای تعدیل شده ابعاد خوشبینی در دو گروه بعد از کنترل پیش آزمون
بحث و نتیجه گیری نتایج این پژوهش نشان داد که زوج درمانی اسلام محور بر خوشبینی زوجین در سطح 05/0 p<مؤثر بوده است. توان آماری به دست آمده(00/1) بدین معناست که در صورت 100 بار تکرار تحقیق امکان تأیید فرض صفر به اشتباه، صفر است. به عبارت دیگر، دقت آزمون در کشف تفاوتها بسیار بالاست و نمونه تحقیق کفایت میکند. با توجه به اینکه خوشبینی متغیر مهم وتاثیر گذاری در رابطه با مسایل خانوادگی و زوجی است، این متغیر به عنوان متغیر وابسته تحقیق انتخاب شد.تحقیقات نشان داده است که خوشبینی با شادی، سازگاری، رضایتمندی زوجین و بسیاری از متغیرها رابطه ای نزدیک دارد. همسرانی که نگرش مثبتی نسبت به خود و دیگران دارند، کمتر از همسرانی که نگرش منفی به خود دارند، دچار افسردگی میشوند و شادی زناشویی بیشتری را گزارش میکنند (دینر، 2004). نتایج پژوهش جی اسونس[11] (2006) بر روی نمونه 60 نفری، نشان داد که بین خوشبینی و مقاومت در برابر استرس رابطه مثبت معناداری وجود دارد. افراد خوشبین در برابر استرس مقاومتر از افراد بدبین بودند.همچنین بین خوشبینی و رضایت زناشویی رابطه مثبت معناداری به دست آمد و زوجین خوشبین از رضایت زناشویی بالاتری برخوردار بودند.در پژوهشی که توسط مونتریو(2006) بر 60 زوجی که بیشتر از 10 سال از زندگی آنها گذشته بود، انجام گرفت، مشخص شد زوجین خوشبین سازگاری بیشتری در زندگی گزارش میکنند و موفقیت بیشتری در تحصیلات دانشگاهی دارند. این زوجین هنگام تعارض از مهارتهای حل مسأله بیشتری استفاده میکنند. خداوردیان (1386) نیز در تحقیق خود به این نتیجه رسید که آموزش مهارتهای خوش- بینی مادران بر بهبود سبک اسناد و کاهش افسردگی دانش آموزان دختر تاثیر معناداری داشته است. همچنین میراحمدی (1386) در تحقیق خود به این نتیجه رسید که زوج درمانی کوتاه مدت به شیوه خودتنظیمی برخوشبینی زوجین تاثیر دارد. به همین دلایل در جلسات درمان به خوشبینی پرداخته شد و زوجین شیوه پرورش خوشبینی و تغییر سبک اسناد را فراگرفتند. همچنین، به زوجین آموزش داده شد که در تعارضات زناشویی و هنگام حل مسأله چگونه رویکرد خوشبینانه تری اتخاذ کنند. علاوه بر این، از آنجا که خوشبینی نوعی نگرش و شیوه تفکر است، کار کردن روی افکار و شناخت شرکت کنندگان، ضروری به نظر میرسید؛ لذا با آموزش افکار غیر- منطقی، زوجین یاد گرفتند که آنها را تشخیص داده، افکار مثبت خوشبینانهتری را جایگزین نمایند. علاوه بر مطالب فوق، در تبیین نتایج پژوهش می توان به این نکته اشاره کردکه حسن ظن، واژه معادل خوشبینی در منابع اسلامی است که در جلسات آموزشی به آن پرداخته شد و زوجین با تاکید برآموزههای دینی آموختند که چگونه می توانند خوشبین باشند و در جریان عواقب دنیوی و اخروی بدبینی و سوءظن قرار گرفتند. در متون روایی نقل شده است که حسن ظن و گمان نیک(خوشبینی) از حسن ایمان ناشی میشود؛ هر چهایمان انسان محکمتر باشد و سینه اش از تیرگی و سیاهی سالمتر باشد؛ حسن ظن او بیشتر میشود. و از آنجا که تقسیم بندی کلیه روابط در بستر دینی سه قسم ارتباط با خود، ارتباط با خدا وارتباط با مردم را شامل می شود ؛در رابطه با خوشبینی نیز احادیث در این سه حیطه جمع آوری شد که شایان ذکر است ارتباط با همسر وحسن ظن نسبت به او در بعد خوشبینی به دیگران مورد بحث قرار گرفت. این پژوهش نشان داد میانگین نمرههای خوشبینی گروه آزمایش در سه بعد خوشبینی نسبت به خود، نسبت به دیگران و نسبت به دنیا نیز به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل است(001/0p<). با توجه به اینکه ابعاد خوشبینی با یکدیگر در ارتباط هستند، طبیعتا تغییر در یک بعد، به تغییر در ابعاد دیگر منجر میشود. زمانی که افراد دیدگاه مثبتی نسبت به خود داشته باشند، متقابلا وجوه مثبت دیگران را بهتر درک میکنند.این مساله در زنان ومردان تفاوتی نمی کند وهنگامی که افراد با هر جنسیتی میآموزند که نگاه خوشبینانه داشته باشند، در نوع نگاه آنها نسبت به خود، دنیا ودیگران تاثیر خواهد گذاشت. همچنین، زوج درمانی اسلام محور در هیچ یک از ابعاد تحت تأثیر جنسیت قرار نداشته و تأثیر آن در زنان و مردان تفاوت معناداری نداشته است(05/0p>)، ضمنا اثر متقابل جنسیت و عضویت گروهی بر نمره کل خوشبینی زوجین معنادار نبوده است (05/0p>). در تبیین این نتایج میتوان گفت در گروه هر دوجنس مشارکت فعالانهای داشتند و نظرهای خود را به نحو خوبی بیان کردند و تکالیف را انجام دادند. هنگامی که یک نفر تغییر میکند، اثر گلوله برفی اتفاق میافتد و در بسیاری از موارد هنگامی که زن تغییر میکند و از موضع خشک به موضع انعطاف پذیرانه تری متمایل میشود، مرد نیز منعطف تر پاسخ میدهد. زمانی که زوجین میآموزندکه مسؤولیت شخصی خود را برای تعارض در زندگی بپذیرند، هر دو احساس بهتری دربارۀ خود و رابطه خواهند داشت. در نتیجه گیری از پژوهش فوق این نکته را نباید نادیده گرفت که میزان تقیدات مذهبی ودغدغه افراد برای آگاهی واجرای دستورهای دینی ومیزان پذیرش آنها نسبت به بایدها ونبایدهای حکیمانه ودقیق اسلام در حیطه مسایل زناشویی در کاربردی تر کردن این شیوه درمانی دخیل است و با توجه به اینکه این تحقیق در جامعۀ القرآن و بر نمونه ای که گرایشهای مذهبی دارند، انجام گرفته است، در تعمیم آن به سایر افراد باید احتیاط شود. همچنین، پیشنهاد می شود تحقیقات بیشتر در این زمینه و بر نمونههای مختلف انجام گردد. نتایج این تحقیق همسو با پژوهشهای فراوانی است که در رابطه با تاثیر نگرشها و اعتقادات مذهبی برابعاد مختلف زندگی زوجی صورت گرفته است که به چند مورد اشاره می شود. سلطانی زاده و همکاران (1386) درپژوهشی نشان دادند، اعتقاد به اصول دین و نگرش مذهبی، یکی از پیش بینی کنندههای رضایت از زندگی است. خدایاری فرد، شهابی و اکبری(1386)به بررسی رابطه نگرش مذهبی با رضایتمندی زناشویی در دانشجویان متأهل پرداختند. نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که بین نگرش مذهبی و رضایتمندی زناشویی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. ساکسنا و همکاران(2006) در هجده کشور جهان به منظور مشاهده چگونگی رابطه معنویت، مذهب و باورهای شخصی با کیفیت زندگی، پژوهشی انجام دادند. نتایج همبستگی بالایی بین این مؤلفهها با همه حوزههای کیفیت زندگی در سطح(01/0P<)را نشان داد. همچنین نتایج حاکی از آن بود که زنان در مقایسه با مردان ایمان و احساس معنویت بیشتری را گزارش کردند. کال کورتیس والیسون (2002) در مطالعات خود از مشارکت مذهبی زوجین نشان دادند که هر چه میزان زمان سپری شده زوجین در انجام عبادات بیشتر باشد، افزایش تعهد خانوادگی و نیز کاهش منازعات زناشویی را برای آنها به ارمغان خواهد آورد و شادمانی و رضایتمندی زناشویی بیشتر را تجربه خواهند کرد (به نقل از برانت، 2003). لذا به نظر میرسد راهبردهای درمانی متناسب با فرهنگ جامعه دینی و مذهبی که البته با نیازهای وجودی انسان متناسب است، مخصوصاً در زمینه زوج درمانی و خانواده درمانی بسیار مورد نیاز است و غفلت از ارزشهای مذهبی در شیوههای درمانگری را می توان از دست دادن حوزه وسیع و غنی از راهبردهای مقابلهای و درمانی تلقی کرد.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آقامحمدی،ک.(1380). بررسی رابطه خوشبینی- بدبینی با سلامت عمومی، پایان نامه کارشناسی، دانشگاه اصفهان. احمدی، ا. (1384). مقدمه ای بر مشاوره و روان درمانی، اصفهان: انتشارات دانشگاه اصفهان. امینیان، ف. و همکاران. (1385).تفکر مثبت، انجمن علمی آموزش مدرسین آموزش خانواده: نشر تهران. انصاریان،ح. (1378). نظام خانواده در اسلام، قم:انتشارات ام ابیها، چاپ دهم. پاک نیا، ع.(1385). «عوامل استحکام روابط خانوادگی در قرآن کریم»، روزنامه کیهان، ش18563، ص 6. جان بزرگی، م.(1387).بررسی اثر بخشی روان درمانگری کوتاه مدت با ویدون جهت گیری مذهبی بر مهار، اضطراب و تنیدگی، رساله دکتری روانشناسی، دانشگاه تربیت مدرس. خدابخشی، م.(1383). هنجاریابی پایایی و روایی مقیاس خوشبینی در شهر اصفهان، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه اصفهان. خداوردیان، ز.(1386). اثر بخشی آموزش مهارتهای خوشبینی مادران بر بهبود سبک اسناد و کاهش افسردگی دانش آموزان دختر مقطع اول و دوم راهنمایی شهر تهران در سال 85-86، پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره، دانشگاه تهران. زادهوش، س. (1387). مقایسه اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری مذهبی و گروه درمانی شناختی- رفتاری کلاسیک بر روابط و رضایت زناشویی بانوان، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه اصفهان. سلیمانی، ف. (1384). هنجاریابی و اعتبار یابی مقیاسهای خوشبینی و سرزندگی در دانش آوزان دوره راهنمایی استان اصفهان، طرح تحقیقاتی آموزش و پرورش، شورای تحقیقاتی استان اصفهان. عربهاشمی، م. (1388). بررسی عوامل مؤثر در تحکیم خانواده، در پرتو سیره و سخنان اهل بیت (ع)، همایش مشاوره خانواده و بهداشت جنسی، مجموعه چکیده مقالات، تهران. کار، آ.(1385). روانشناسی مثبت، ترجمه کلانتری، م. اصفهان: دانشگاه اصفهان. میراحمدی، ل. (1386). تأثیر زوج درمانی کوتاه مدت به شیوه خود تنظیمی بر خوشبینی و شادی زوجین شهر اصفهان، پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره، دانشگاه اصفهان. نکویی، م. (1383). رابطه دینداری با رضایتمندی زناشویی در بین زوجهای شهر تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه الزهرا(س). نیلی پور، م.(1385). بهشت اخلاق، ج اول ودوم، قم: موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج). نیلی پور، م.(1385). مدیریت خانوده، ج اول ودوم، قم : سلسبیل. Abela, J. R. & Brozina, K. & Seligman, M. E. (2004). A test of integration of the activation hypothesis and the diathesis tress component of the hopelessness theory of depression. British Journal of Clinical Psychology. 43, (2), 111-128.
Ai, A. L& . Park. C. L. (2005). Possibilities of the positive following violence and trauma. informing the coming decade of research: Journal of Interpersonally Violence, 20, (2), 242-250.
Azhar, M. Z.& Varma, S. L. & Dharap, A. S. (1997).Religious psychotherapy of bereavement. Journal of Acta Psychiatrica Scandinavica, 90 , (1) , 1-3.
Barlow, J. P. (2002). The measurement of optimism and hope in relation in college student retention and academic success. PhD dissertation. Lowa State University.
Brandt, S. (2003). Religious and marital satisfaction: couples that pray together, stay together. From http://www.Irandoc.ac.ir.
Brown, N. (1998). Relationship Belief and Marital Expectation.Journal of Marriage and Family, 22, (3), 211-224.
Carr, A. (2004). Positive psychology the science of Happiness and Human Strengths. Available:http://www. Findarticle.com.
Carsten, W. (2007). Personality and quality of life the importance of optimism and goal adjustment. Quality of Life Research, 12, 26-72.
Catron , L. S. (2002). Optimism and responses to relationship dissatisfaction. Ms Dissertation. California State University.
Chiara, M. A. (2002). Multidimensional optimism and well – being: A prospective study of multiple consents of optimism as protective factor following high stress. PhD dissertation. Temple University.
Devos. R. (2001). Choose optimism. Available: http://www.Findarticles.com.
Diblassio،F.A& Benda, B. B. (1991). Practitioners Religion and use of forgiveness in the clinical setting. Journal of Psychology and Christianity. 10, 166- 192.
Dull Valeria, T. & Skokan, L. A. (2005). A Cognitive model of religions influence of health. Journal of Social Issues, 51, (2), 49-64.
Greef. A. &Bruyne, T. (2000). Conflict management style and marital satisfaction. Journal Sex and Martial Therapy. 26, 321- 334.
Hill, P. C. & pargament, I. (2003). Advances in the conceptualization and measurement of religion and spirituality. Implications for physical and mental health research. Journal of Psycology, 58 , (1), 64-74.
Hirsch, J. K. (2003). A examination of optimism, Pessimism and hopelessness as predictors of suicidal indention in college students. A test of moderator model. PhD dissertation for psychology. University of Wyoming.
Johnson, D. M.& Cohen, C. L. (2005). Problem-Solving Skills and Affective Expressions as Predictors of Change in Marital Satisfaction. Journal of Consulting andClinicalPsychology, 73, (1), 15- 27.
Kennedy, D. K. & Hughes, B. M. (2004). Optimism-neuroticism Question: An evaluation based on cardiovascular reactivity in Female college student. The Psychological Record.
Kwileecki, S. (1998).A case study Review of Religious Research. Journal of Religious Orientation and Personality. 12, 65-95.
Miler, G. (2003). In corporation Spirituality in Counseling and psychotherapy(Theory and Technique). New Jersey: John Wiley.
Milligan, M. (2003). Optimism and five-factor model of personality, Coping and health. Behavior. PhD dissertation psychology's, Personality. Burn University.
Petersons E. S. (2006). The future of optimism. American Psyehologist. 55 (1): 44-55.
Propest , L. R. & Ostrom, R. & Watkins, P. & Dean, T. & Mashbum ,D.(1992). Comparativeefficacy of relations and non-religious cognitive behavioral therapy for the treatment of clinical depression in religious individual. Journal of Counseling and Clinical Psychology, 60, 94-103.
Saxena,shekhar. (2006). A cross-cultural study of spirituality, religion, and personal beliefs as components of quality of life. Journal of Social Science and Medicine, 62, 1489-1497.
Schweizer, K. (2001). The assessment of components of optimism by POSOE.
Personality and Individual Difference, 31, 263-274.
Seligman, M. (2002). Learned optimism: How to change your mind and your life. New York : Alfred knopf.
Seligman, M. (2004). Learned optimism yields. Health Benefits.The psychological record. American Psychology Association (APA).
Sherkat, parren E. (2004). Religious intermarriage in the united states : trends, patterns and predictors. Journal of Social Science Research.
Svence, G. (2006). Optimism and pessimism in relation to stability over stress and job. Journal of Counseling & Development, 82, 58- 68.
Tiger, L. (1979). Optimism : The Biology of Mope. New York: Simon & Schuster.
Wendel, R. (2003). Lived Religion and Family Therapy: What does spirituality have to with it? Journal of Family Process, 42, (1), 165.
Yates, M. Sh. (2000). Student optimism and pessimism during the transition to co-education. The Psycholo gical Record. Flinders University, Adelaide Australia.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 4,207 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,792 |