تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,640 |
تعداد مقالات | 13,343 |
تعداد مشاهده مقاله | 29,978,198 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,000,091 |
روابط تجاری ایران و هند در دورۀ صفویان متأخر با تکیه بر نقش عناصر فعال در آن (از دورۀ شاه عباس یکم تا پایان حکومت صفویان 1135-996) | ||
پژوهش های تاریخی | ||
مقاله 7، دوره 4، شماره 4، اسفند 1391، صفحه 87-102 اصل مقاله (304.56 K) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
نویسندگان | ||
ابوطالب سلطانیان* 1؛ انوش مرادی2 | ||
1استادیار تاریخ، پژوهشکدۀ گیلانشناسی دانشگاه گیلان. | ||
2دانشجوی دکتری تاریخ، دانشگاه پیام نور تهران. | ||
چکیده | ||
یکی از شرکای مهم تجاری ایران، بهویژه در دورۀ صفویان متاخر، هندوستان بود. علل رشد مبادلات، میزان صادرات و واردات و نیز کم و کیف موازنۀ تجاری بین دوکشور در این دوره چندان مورد بررسی همه جانبه قرار نگرفته است. در این دوره، بسیاری از بازرگانان، عناصر و اقلیت های گوناگون دست اندرکار در بندرها، شهرها و مراکز تجاری دو کشور مستقر شده بودند و چرخۀ عظیمی از داد و ستد را بهوجود آورده بودند. بنابر آنچه گفته شد، پرسشی بنیادی مطرح هست که ساختار قومی فعال در چرخۀ تجاری دو کشور چگونه بوده است و این اقوام ایفاگر چه نقشی در این روند بوده اند؟ آنان چهنوع کالاهایی را با چه حجم و ارزشی داد و ستد میکردند؟ در این راستا و برای شناخت مسائلی از این دست، نخست ترکیب عناصر قومی، میزان نقش آنان و انواع کالاهای مورد معامله، حجم صادرات و واردات دو کشور و موانع موجود در این روند مورد مطالعه قرار میگیرند. این بررسیها نشان میدهند که حجم عظیمی از انواع کالاها، توسط بازرگانان دو کشور که بیشتر از اقلیتهای مذهبی بودند، داد و ستد میشد. از سویی، تا زمانی که سیاست سخت گیرانهای بر صادرات و واردات ایران حاکم بود، موازنۀ تجاری با هند روند مثبتی داشت اما در سالهای پایانی حکومت صفویان، به دلایلی که خواهد آمد، رفته رفته منفی گردید. | ||
کلیدواژهها | ||
تجارت؛ ارمنیان؛ هندیان؛ انواع کالا؛ صادرات واردات؛ تنگناها | ||
اصل مقاله | ||
مقدمه هرچند پژوهشهایی بهصورت کلی در زمینۀ تجارت خارجی صفویان انجام شده است اما به نظر میرسد که مسائل خاص مبادلات تجاری ایران و هند، به ویژه در دورۀ صفویان متاخر (دورۀ شاه عباس و جانشینانش)، چندان مورد بررسی دقیق قرار نگرفته است. روابط اقتصادی ایران و هند کماکان پیوسته وجود داشته است اما این روابط در دورۀ مورد بحث وارد مرحلۀ جدیدی از تاریخ خود شد و از این رو، شایان پژوهشی نو و همهجانبه است. روابط بازرگانی ایران و هند در این دوره، به عللی از اهمیت بیشتری برخوردار است. این علل را باید در آرمان های سیاسی- نظامی شاه عباس یکم (1038-996)، سیاست انحصار ابریشم وی، ستیز و رقابت های مداوم اقتصادی ایران و عثمانی1، ورود کمپانی های اروپایی به صحنۀ تجارت خلیج فارس، بحران های پولی و عدم موازنۀ تجاری ایران با هند، جستجو کرد. در گسترش مبادلات بازرگانی بین دو کشور، اقوام و عناصری با خاستگاه های اجتماعی، قومی، ملی و مذهبی متفاوتی نقش داشته اند. ارمنیان، یهودیان، پارسیان، بانیان هندی، کمپانیهای هند شرقی اروپا، از جملۀ اقوام و عناصری بودند که باید میزان نقش و سهم آنان را در این چرخه مورد مطالعه قرار داد. علاوه بر اینها، بررسی نوع کالا، میزان، حجم و ارزش تقریبی آنها میتواند ابعاد و گستردگی مبادلات بین دو کشور را در این دوره آشکارتر سازد. با این همه، باید گفت که روند تجاری دو کشور، در دورۀ مورد بحث، دچار تنگناهایی نیز بوده و با فراز و فرودهایی نیز همراه بوده است که مطالعۀ آنها، با توجه به تاثیراتی که در این روند داشته اند، حائز اهمیت است و بخش دیگری از این پژوهشرا تشکیل میدهند. بنابر آنچه گفته شد، پرسش هایی مطرح هستند که روابط بازرگانی ایران و هند از زمان شاه عباس یکم به بعد چگونه بوده است؟ چه عناصر و اقوامی در آن مشارکت داشته اند و نقش و کارکرد آنان در این روند چگونه بود؟ دیگر اینکه چه نوع کالاهایی با چه حجمی مبادله میشدند و بازرگانی بین دو کشور با چه تنگناها و تهدیدهایی روبرو بوده است؟ با عنایت به پرسشهایی از این دست، فرض بر این است که روند مبادلات تجاری ایران و هند، به دلیل سیاست های اقتصادی شاه عباس یکم از یکسو و ورود اقوام مختلف در آن از سوی دیگر، سبب گسترش مبادلات بین دو کشور گردید اما در پی افزایش نابسامانیها در سالهای پایانی حکومت صفویان، این روند افول کرد و تغییر موازنۀ تجاری به زیان ایران را در پی داشت. در این راستا، این نوشته میکوشد تا با یک رویکرد تاریخی و با بهره گیری از منابع معتبر، به واکاوی مسائل یاد شده بپردازد و از این راه تصویر روشنتری از کم و کیف روابط تجاری دو کشور و نقاط قوت و ضعف آن بدست دهد.
نقش اقوام و گروه های دست اندرکار در روند تجاری دو کشور روند فزایندۀ داد و ستدهای بازرگانی ایران و هند، نیز سودآوری بالای آن سبب شد تا بازرگانان و سوداگرانی از اقوام و ملل گوناگون وارد چرخۀ آن شوند. در این راستا، بازرگانانی از ممالک هند، ایران، عثمانی و دول اروپایی، برآمده از جوامع مسیحی، مسلمان، ارمنی، یهودی و غیره، وارد فرایند تجاری دو کشور شدند و نقش فعالی را در آن ایفا کردند اما در میان همۀ این اقوام، بیشترین نقش را بازرگانان ایرانی، بهویژه ارمنیان، تجار هندی (بانیان) و کمپانیهای هند شرقی اروپایی داشته اند.
نقش بازرگانان ایرانی (ارمنیان) بیگمان ارمنیان ایرانی را باید از پیشگامان تجارت بین دو کشور دانست. شواهد نشان میدهند که پیشگامی آنان در این زمینه، به آغاز قرن شانزدهم میلادی باز می گردد. از آغاز این قرن بود که کوشش های آنان، برای انجام تجارت از راه هرمز، با «کمبای» (Cambay) و «دیو» Diu) ) – واقع در ساحل غربی گجرات و جنوب گوآ– در منابع اروپایی آشکار گردید.2 در دورۀ اکبرشاه (1605-1556) امپراتور مغول بود که وی بازرگانان ارمنی را به پایتختش «اگره» دعوت کرد و آنان نخستین کلیسای خودرا در سال 1562م/970 هـ . ق در آنجا بنا نهادند. از اواخر قرن شانزدهم نیز بندر مهم تجاری «سورات» درگجرات (بخش شمالی ساحل غربی هند)، بازرگانان ارمنی را جذب کرد. پس از آن، لاهور- که اکبر شاه پایتختش را در سال 1585م/ 994 هـ . ق به آنجا انتقال داد- توانست ارمنیان را جذب نماید.3 با تاسیس جلفای نوین در اصفهان در سال 1605م/ 1014هـ . ق، مهاجرت ارمنیان از نواحی ارس به آنجا سرعت یافت. از آن پس تا نیمۀ این قرن، بازرگانان جلفای نوین در هوگلی (Hugli)، پتنه (Patna) و کلکته در شمال هند، نیز در حیدر آباد، گلکنده ((Golconda و ماسولی پاتام Masulipatam))، در جنوب اقامت گزیدند. منابع نشان میدهند که ارمنیان دستکم پنجاه سال پیش از آنکه کمپانی هند شرقی انگلیس، نخستین کارخانه اش را در سال 1690م 1102هـ . ق در کلکته تأسیس نماید، در آنجا ساکن شده بودند. 4 همچنان که اشاره شد، در تجارت خارجی ایران، ارمنیان پیشتاز بودند. در همین راستا، تا زمانی که تجـارت ایران با هند و آسیـای مرکزی از طـریق افغانستان انجـام میشد، تجار ارمنی در مراکز تجاری ترانزیتی مهمی چون قندهار، کـابل و هرات مستقر بودنـد. بیشتر تجارت پارچه که از مسیر زمینی قندهار انجام میگرفت، در دست ارمنیان بود. آنان هـم در تجـارت خشکی و هم در تجارت دریایی فعال بـودند و نه تنـها در بازرگانی بین ایران و هند، بلکه در تجارت بین هند و عثمانی، آسیای مرکزی و عثمانی، ایران و اروپا نیز نقش بسزایی داشته اند
نقش بازرگانان هندی چنانکه از منابع بر میآید، در میان بازرگانان هندی، «بانیان»- که بیشتر از اهالی گجرات هندوستان بودند- مهمترین بازرگانان در داد و ستد تجاری ایران و هند به شمار میرفتند. بانیان به زبان سانسکریت بانیک یا بازرگان خوانده میشدند که یکی از قبایل هند و از فرقۀ «ویسیاس» بودند. مورخان اروپایی این نام را غالباً به بازرگانان بزرگ شهرهای غربی هندوستان که به صورت کاروان در آسیا از چین تا ایران و روسیه در رفت و آمد بودند، اطلاق میکنند (فلسفی، 1353: 12). در ارتباط با مبادلات ایران و هند، کاروان های تجاری بانیان هم از راه خشکی قندهار رفت و آمد میکردند و هم در صحنۀ تجارت دریایی خلیج فارس بسیار فعال بودند. آنان شبکه ارتباطی گستردهای داشتند که از سمت غرب تا دریای سرخ امتداد داشت (متی،1384: 104). حضور تعداد زیادی از بانیان در شهرهای بندری جنوبی ایران توسط منابع تایید شده است. حدود یک سوم جمعیت ساکنان بندرعباس را بانیان تشکیل میدادند. تعداد آنان در پایتخت صفوی (اصفهان) که مهمترین شهر تجاری بهشمار میرفت، بین 10 تا 12 هزار و گاهی نیز تا 15 هزار تن ذکر شده است (تاورنیه، 1363: 513). در بازار اصفهان، تجار هندی حجرههایی در کنار حجرههای بازرگانان ایرانی داشتند. در این حجرهها کالاهایی چون پارچه های کتانی ظریف، ابریشم، شکر، نیل، لباس و غیره را عرضه می کردند. آنان کاروانسراهایی نیز از خود داشته اند و یا در کاروانسراهای دیگر اسکان میگزیدند. برای نمونه، یکی از زیباترین کاروانسرا ها در شهر شیراز به نام «کاروانسرای مولتانی ها» بود که به هندیان تعلق داشت (متی، 1384: 106). البته بازرگانان هندی- اعم از بانیان و غیره- هم از راههای خشکی و هم از راه دریایی خلیج فارس و اقیانوس هند با ایران ارتباط تجاری داشتند. تعداد زیادی از آنان همراه با بانیان در بندرهای ایران، نیز در شهرهایی چون شیراز، کرمان، کاشان، اصفهان، تبریز، اردبیل و غیره مستقر شده بودند. این بازرگانان، در شهرهای یاد شده، در بازارهای مخصوص به خود مستقر بودند و به داد و ستد اشتغال داشتند (تاورنیه، 1363: 513). اولئاریوس که در مسافرتش به ایران از شهرهای قزوین و کاشان عبور کرده بود، شاهد حضور بازرگانان هندی در این شهرها بود. وی در مورد نوع مبادلات آنان تاکید میکند که بیش از همه «هندیان به پیله وری و خرازی فروشی در بازار مشغولند» (اولئاریوس، 1363: 158 و242). یکی از مهمترین نقشیهایی را که منابع برای بانیان قائلند، تامین اعتبار برای کمپانی های هند شرقی و بازرگانان، نیز معاوضۀ پول رایج یا صرافی بوده است. در قلمروهای اسلامی، به دلیل حرمت ربا خواری، صرافی را به اقلیت های مذهبی واگذار میکردند. در ایران هم پس از نیمۀ قرن هفدهم میلادی، معروفترین صرافان بانیان بودند. در آن روزگار، به دلیل محدودیت هایی که برای یهودیان- معروفترین دلالان پول- ایجاد شده بود، بانیان رفته رفته جایگزین آنان شدند. بانیان از نظر تعداد، بیشتر از گروه های دیگری بودند که در اوایل قرن هجدهم برای کمپانیهای هند شرقی، بهویژه هلند تامین اعتبار میکردند (متی، 1384: 105). همچنین آنان تخصص ویژه ای در شناخت مسکوکات درست و نادرست و میزان عیار آنها داشته اند و از این راه نیز خدمت شایانی به بازرگانان میکردند.
نقش دیگر اقوام دست اندر کار البته فعالیت های تجاری بین دو کشور منحصر به ارمنیان و بانیان نبود و منابع اروپایی از تنوع قومی در مراکز تجاری دو کشور خبر می دهند. یکی دیگر از اقوام دست اندر کار تجارت با هند، یهودیان ایران بودند که به نظر میرسد که اوضاع اجتماعی- اقتصادی آنان در این دوره چندان مورد بررسی دقیق قرار نگرفته است. یهودیان بیشتر در کرمان، لار، شیراز، اصفهان و دیگر نواحی جنوبی ایران ساکن بودند و به تجارت و صرافی اشتغال داشتند. آنان نقش مهمی در ایجاد اعتبار به صورت برات برای کمپانی های اروپایی در بندرعباس ایفا می کردند و از این راه بر روابط تجاری ایران و هند تاثیر گذار بودند. گذشته از صرافی، آنان بهطور مستقیم یا غیر مستقیم در فعالیتهای بازرگانی بین ایران و هند مشارکت داشته اند (متی، 1384: 100). به مثل، بازرگانان عمده فروش یهودی، تمام دارچینی را که توسط کمپانی هندشرقی هلند، در سال های 57-1656م/ 68-1067هـ . ق از هند وارد ایران شده بود خریداری کردند. درسال 1682م/1094 هـ . ق نیز دو تاجر بزرگ یهودی به نامهای «ماندی» و «هارون» به مبلغ 1200 و 1500 تومان کالا در بندر عباس از هلندیان خریده بودند. باز دو بازرگان معروف یهودی، به نام های «ایلیا» اهل شیراز و «یعقوب بایو» که خاستگاه وی ذکر نشده است، در اواخر قرن هفدهم میلادی کالای هندی بسیاری را که هلندیان از هند وارد میکردند، میخریدند (متی، 1384: 104). از اقوام دیگر که در کار تجارت خارجی، به ویژه با هند دست داشته اند، پارسیان بوده اند که بیشتر در کرمان و یزد ساکن بوده اند. البته کوشش های اقتصادی پارسیان نیز همانند یهودیان در آن روزگار چندان در منابع بازتاب نیافته است و بیشتر میتوان به نمونهها اشاره کرد. تاورنیه در سفر سوم خود به ایران، در اواخر سال 1647م /1057 هـ . ق، یکی از پارسیان را ملاقات کرد که در تجارت کرک و پشم فعال بود. وی میافزاید : «تمام گبرها در ایالت کرمان متوطن شده و تجارت پشم (که از صادرات مهم ایران به هند بود)، به آنان تعلق داشته است» (تاورنیه، 1363: 113 و 185). در هندوستان نیز از قرن هفدهم میلادی، بندر تجاری معروف سورات یکی از مراکز مهمی بهشمار میرفت که پارسیان در آنجا به تجارت مشغول بودند. در اوایل همین قرن بود که این قوم در آن کشور در زمینههای گوناگون به عنوان بازرگان، دکاندار، پیشه ور و غیره فعال بودند. در این زمان آنان نقش مهمی در تجارت دریایی گجرات ایفا میکردند.5گذشته از اقوام یاد شده، بخش بزرگی از تجارت و حمل و نقل دریایی بین دو کشور توسط کمپانیهای هند شرقی انجام میشد. از این رو، ورود کمپانیهای هند شرقی به صحنۀ تجارت خلیج فارس و اقیانوس هند را باید فصل جدیدی در تاریخ تجارت دو کشور دانست زیرا تحولی در افزایش حجم داد و ستدها و سرعت حمل و نقل دریایی ایجاد کرده بودند. پرتغالیان که روزگاران درازی بر خلیج فارس و تجارت آن استیلا داشتند، با ورود کمپانی هند شرقی انگلیس به چرخۀ تجارت ایران و هند، از توان آنان کاسته شد. در این راستا، نخستین بار در سال 1614م/1023ﻫ . ق بود که نمایندگان کمپانی انگلیسی در سورات- در ساحل غربی هند- به فکر افتادند که منسوجات غیر قابل فروش در هند را به ایران صادر کنند و در برابر آن ابریشم خریداری نمایند. بدین منظور، دو تن از نمایندگان آن به نامهای «جان کروتر» و «ریچارد استیل» به دربار شاه عباس یکم آمده، توانستند نخستین فرمان تجاری خـود را در سال 1615م/1024ﻫ . ق به دست آورند (شوستروالسر، 1364: 103). از آن پس این کمپانی هم خود نقش مهمی در صادرات و واردات بین دو کشور ایفا می کرد و هم با اجاره دادن کشتیهای خود به بازرگانان دو کشور، درآمد سرشاری کسب مینمود. در همین زمینه، پیرو قراردادهای پیشنهادی در سال 1069م/1658ﻫ . ق، ارمنیان میتوانستند از کشتیهای انگلیسی برای حمل و نقل تمام ابریشم و سایر کالاهای خود بین ایران و هندوستان و اروپا استفاده نمایند. یکی دیگر از شرکت های بزرگ اروپایی، کمپانی هند شرقی هلند بود که پس از آنکه در سال 1602م/ 1011ﻫ. ق تشکیل شد، بخش بزرگی از تجارت بین ایران و هند را به خود اختصاص داد. این کمپانی، تا سال 1619م/ 1029ﻫ . ق، با شکست دادن پرتغالیان در حـوالی «بنتام»، «جزایر ملوک» یا جزایر ادویه را گشود و بندر «گوآ» مرکز پرتغالیان را مورد تهدید قرار داد. سپس جزیرۀ جاوه را به تصرف درآورد و «باتاویا» (جاکارتای فعلی) را مرکز بازرگانی خود قرار داد (ویلسون، 1366: 8-126). چنانکه خواهد آمد، هلندیان بیش از سایر کمپانیها در تجارت ادویۀ هند فعال بودند و آن را به ایران و دیگر کشورها صادر میکردند. سر انجام باید از کمپانی هند شرقی فرانسه نام برد که در سال 1664م/1075ﻫ . ق تاسیس شد و دیرتر از کمپانیهای دیگر وارد صحنۀ تجارت خلیج فارس گردید. با این همه، با وجود امتیازات سیاسی– اقتصادی ارزشمندی که دولت ایران- با هدف دریافت کمک برای دفع تجاوزات اعراب مسقط- به این کمپانی اعطا کرده بود، نتوانست به خوبی از آن استفاده نماید. از جملۀ دلایل این امر یکی نداشتن انگیزه های لازم و دیگر رقابت سختی بود که بر تجارت خلیج فارس حاکم بود. لذا هر چند نتوانست جا پای محکمی برای خود در منطقه بیابد (سلطانیان، 1385: 51-48) اما کماکان در بازرگانی دریایی ایران و هند مشارکت داشته است.
انواع کالاهای صادراتی و وارداتی منابع نشان میدهند که کالاهای مبادلاتی بین ایران و هندوستان بسیار متنوع بوده است و حجم و ارزش بسیار زیادی داشته است. گذشته از کالاهایی که تولید بومی دو کشور محسوب میشدند، انواع دیگری از کالاها که از کشورهای اروپایی و آسیایی به ایران و هندوستان وارد می شدند، دوباره بین دو کشور مبادله میشدند. در اینجا نخست نوع و حجم کالاهای صادراتی به هندوستان و سپس کم و کیف واردات آن کشور به ایران مورد مطالعه و بررسی قرار میگیرند تا حجم و نوع کالاهای مبادلاتی بین دو کشور بیشتر نمایانده شود. الف – صادرات ایران به هند کالاهای صادراتی ایران به هندوستان، طیف گستردهای از انواع محصولات گوناگون را تشکیل میدادند. به همین دلیل و برای بررسی دقیقتر، میتوان آن ها را به چند دستۀ متجانس تقسیم کرد و مورد بررسی قرار داد: انواع کالاهای ابریشمی، پنبه ای و پشمی: یکی از مهمترین کالاهای صادراتی ایران به هندوستان ابریشم بود. اوج تولید این محصول در دورۀ جانشینان شاه عباس یکم تا روزگار شاه سلیمان (1105- 1077هـ . ق) بوده است. اولئاریوس مقدار این محصول را در سال 1637م/1047 هـ . ق حدود 20000 عدل، و شاردن آن را در دهۀ 1670م/ 1081 هـ . ق بالغ بر 22000 عدل تخمین زد (اولئاریوس، 1363: 320 ؛ شاردن، 1350: 369) 6. از این مقدار حدود یک بیستم آن به مصرف کارگاههای داخلی میرسید و بقیه توسط بازرگانان ایرانی و غیر ایرانی به هندوستان، عثمانی، و اروپا صادر میشد. بهترین ابریشم تولیدی ایران معروف به «میلانی» بود که در خراسان به عمل می آمد و بیشتر آن نیز به هندوستان صادر میشد (فلور، 1356: 37). افزون بر ابریشم خام، مشتقات آن مانند انواع پارچه های زربفت، شال، البسه، قالی و غیره نیز صادر میشدند. انواع قالی که از ابریشم و پشم با کیفیت عالی در کارگاههای مهمی در شهرهای کاشان، اصفهان، یزد، تبریز، قزوین و غیره بافته میشدند، بخشی از اقلام صـادراتی کشور را تشکیل میدادند (تاورنیه، 1363: 601). با این همه، در اواخر سدۀ هفدهم میلادی، به دلیل گرانی قیمت نسبت به ابریشم هندوستان، دیگر ابریشم جزء مهمترین کالای صادراتی ایران محسوب نمیشد و جای آن را کرک راور گرفت که در 70 مایلی شمال کرمان واقع بود (لاکهارت 1368: 438). انواع میوه ، خشکبار و دیگر مواد خوراکی: بخش مهمی از صادرات ایران به هندوستان را میوه جات، مرباجات، انواع خشکبار، سرکه و ترشیجات تشکیل میدادند. بهترین خربزه های ایران که در خـراسـان تولیـد میشدند، عمـدتاً به آن کشور صـادر میشدند. هنـگامیکه شاردن در «اگره» و «سورات» بهسر میبرد، خربزه های ایرانی را مصرف کرده، میگوید علی رغم طی سی تا چهل روز راه که به آن نواحی میرسیدند خراب نمی شدند (شاردن،1350: 77-76). یکی دیگر از محصولاتی که در نواحی خوزستان، فارس و کرمان بسیار فراوان تولید میشد، خرما بود که بخش عظیمی از آن به هند صادر میشد. همچنین، شیره، عرقیات، گلاب، پسته و بادام، انواع آلو و کشمش شیراز از کالاهایی بودند که از طـریق هرمز به آن کشور صـادر مـیشدند. تاورنیه در مورد عـلت توجـه بازرگـانان هنـدی به محصـولات مـذ کـور مینویسد: «چون بانیان و بت پرستـان هندی خوردن گوشت را حرام میدانستند، بـهطور وسیعی از میوهجات و مرباجات بـه جای گوشت استفـاده مـیکردند» (تاورنیه، 1363: 602). یکی دیگر از اقلام صادراتی به هندوستان شراب بود که معمولاً در اطراف تاکستانهای بزرگ توسط غیر مسلمانان- ارمنیان، یهودیان و زرتشتیان- تولید میشد. شراب، به ویژه شراب شیراز، با وجود تحریم های متناوب سلاطین صفوی، در میان درباریان و خارجیان طرفداران زیادی داشت. طبق برآورد منابع، میزان تولید شراب شیراز در سال 1666م1077هـ . ق معادل 4125 خمره (200025 من) بوده است که حدود یک چهارم آن به هند صادر میشد. در این زمان هـر 10 گالن (هر گالن = 78/3 لیتر) شراب شیراز 140 شاهی ارزش داشت (Ferrier, 2009: 482). دیگر کالاهای صادراتی: طیفی از کالاهای ناهمگون نیز جزء اقلام صادراتی بودند. یکی از این کالاها که در هندوستان خریداران فراوانی داشت، روناس بود. از ریشۀ سرخرنگ این گیاه، رنگ قرمزی تهیه میکردند که در صنعت رنگرزی پارچه ها از آن استفادۀ بسیار میشد. این گیـاه که بیشتر از ناحیه ای به نام اسد آباد، واقع در منطقۀ ارس به دست میآمد، از کالاهای پرسود محسوب میشد. تقریباً تمام روناس ایران به هندوستان صادر میشد. بنـا به گزارش تاورنیـه گاهی چند کشتی با هم به هرمز مـیآمدند و رونـاس حمل میکردند و یا کاروان هایی دیده مـیشـدند کـه تمـام بارشان روناس بـوده است (تاورنیه، 1363: 603). یکی دیگر از محصولات صادراتی ایران، چرم بود. در دورۀ شاه صفی (1052- 1038 هـ . ق) این کالا یکی از مهمترین اقلام صادراتی ایران به هندوستان به شمار میرفت و انواع گوناگونی داشت. به عنوان مثال، چرم ساغـری (پوست دباغی شدۀ اسب و الاغ) و چرم تیماج (پوست دباغی شدۀ بز) از جملۀ محصولاتی بودند که به مصرف کفاشی میرسیدند. از دیگر صادرات ایران به هندوستان، اسب و قاطر بودند. البته صدور زیاد اسب ایرانی به هند و عثمانی، سبب افزایش بهای آن شده بود. چنان که شـاردن گزارش میدهد، هر رأس اسب ایرانی بین 1000 تا 6000 فرانـک ارزش داشت. [این رقم به عبارت هر تومان 5/45 فرانک که معمولا مبنای محاسبات شاردن بود، به حدود 97/21 تا 86/131 تومان میرسید]. صدور زیـاد اسب از یکسو و از سوی دیگر نیـازهـای جنـگی به این حیوان، سبـب شده بود که صدور آن منـوط به اجـازۀ مخـصوص شاه گردد (شاردن، 1350: 106). طیف دیگری از صادرات، کالاهای صنعتی بودند. مانند ظـروف لعابی و چینـی که بیشتر از ایـران و مقداری هم از چیـن و ژاپـن به آن کشور صادر مـیشدند. گذشته از اینها، مقـدار زیادی توتون و تنباکو، پادزهر، انغـوزه، مـازو، زرنیخ، خـاک سرخ (از جـزیره هرمز)، سنگ لاجـورد و سایر کالاهای معدنی جزء این دسته از صادرات محسوب میشدند (تاورنیه، 1363: 3-601؛ شاردن، 1350: 371). ب – کالاهای وارداتی از هند به ایران اکنونباید دید که در برابر صادرات ایران به هند، چه نوع کالاهایی و به چه میزانی از آن کشور وارد ایران میشدند. از منابع چنین بر میآید که واردات ایران از هند نیز به لحاظ حجم، تنوع و ارزش، بسیار بالا بوده است. ایران بسیاری از این کالاها را که از هند وارد میکرد، بار دیگر همراه با دیگر تولیدات داخلی خود به خارج صادر میکرد و از این راه سود قابل توجهی بهدست میآورد. مهمترین کالاهایی که به این ترتیب وارد و سپس بخشی از آنها دوباره صادر میشدند عبارت بودند از : انواع ادویه، انواع پارچه، پوست، فولاد هندی، فلزات قیمتی، انواع مسکوکات و غیره. در این بخش نیز به دلیل تنوع بسیار، کالاهای وارداتی از هندوستان را می توان بر حسب جنس طبقه بندی کرد و مورد بررسی قرار داد. انواع پارچه: بنا به گزارش پر رافائیل دومان، در صدر کالاهای وارداتی از هندوستان، انواع پارچه های کتانی قرار داشت که حجم عظیمی را در میان اقلام وارداتی آن کشور به ایران تشکیل میداد. بخشی از این پارچهها به مصرف داخلی میرسید و بخشی دیگر، همراه با دیگر کالاها، دوباره در چرخۀ بازرگانی خارجی ایران قرار میگرفت و به کشورهای همسایه و دیگر ممالک صادر میگردید (Du Mans, 1890: 180). این پارچه ها توسط بازرگانان محلی و کمپانی های هلندی و انگلیسی، بیشتر از نواحی سند، کوروماندل و سورات وارد میشدند. بسیاری از ایرانیان در هندوستان روش ها و الگوهای تجارتی پارچهها را در دست خود داشتند و تسهیلاتی در تجارت آن با ایران به وجود آورده بودند. این امر خود سبب صادرات بیشتر پارچه به ایران میگردید. گذشته از این، انگلیسیها نیز مازاد پارچه های خود را که در هندوستان فروش نداشت و یا برای جلوگیری از کاهش قیمت، آن ها را به ایران صادر میکردند. بنا به گزارش یکی از بازرگانان انگلیسی، در دهۀ 1640م./1050هـ . ق کالاهای وارد شده به بندر عباس چهار برابر افزایش یافته بود و تا آن زمان سابقه نداشته است که آن همه کالا در سورات آمادۀ حمل از راه دریا به ایران باشد انواع ادویه و مواد غذایی: عمده ترین کالای وارده از جزایر هند شرقی و سیلان به ایران ادویه بود. بنا به گزارش تاورنیه، سالانه حدود 100 تن فلفل به ارزش هر من 30 تا 36 شاهی در ایران فروخته میشد. میخک حدود 10 تن به ارزش هر من 90 تا 100 شاهی، مقداری گل جوز، جوز هندی و دارچین نیز وارد میشد (تاورنیه، 1363: 599). ادویۀ هندی بیشتر توسط کمپانی هلندی وارد ایران میشد. به مثل، یک بار کشتی هلندی که در 30 ژوئن 1623م./ شعبان 1033هـ .ق و در زمان شاه عباس یکم (1038- 996 هـ . ق)، در هرمز تخلیه شد، عبـارت بود از 16000 پوند میخک، 10000 پوند جوز هندی (نارگیل)، 500 پوند پوست جوز، 50 من (شاه) حسن لبه (حصی لبان)، 15 پوند مشک، نیز کالاهای دیگر که بهای آنها در مجموع به 95000 فلورین میرسید (باستانی پاریزی، 1372: 31). این کمپانی تا پایان دورۀ صفویه، همچنان در این زمینه فعال بود، چنانکه در سال 1721م./ 1134هـ . ق، یعنی یک سال قبل از سقوط صفویان، چهار کشتی حامل انواع کالا و ادویه وارد بندر عباس شده بودند. از دیگر صادرات هندوستان به ایران، پودر شکر بود که از نواحی بنگال، سورات، لاهور و مناطق دیگر سالانه حدود 300 تن وارد ایران میشد و هر من آن 19 تا 20 شاهی ارزش داشت. این کالا هم از طریق دریا و هم از راه های خشکی وارد میشد. همچنین سالانه انواع کنسروجات حدود 1000 تن، زعفران حدود 10000 من، هل حدود 2000 من به عبارت هر من بین 54 تا 58 شاهی، مقدار زیادی کافور به عبارت هر من 230 تا 240 شاهی، نیز مقداری قهوه به ارزش هر من 24 تا 26 شاهی وارد میشدند (Ferrier, 2009: 448). البته ادویه یکی از محصولات سنتی بود که از دیرباز پیوسته از هند به ایران وارد میشد و از ایران نیز به سمت کرانه های مدیترانه و رم میرفت3. دیگر کالاهای گوناگون وارداتی از هند : یکی دیگر از کالاهای مهمی که وارد میشد، فولاد معروف هندی بود که به مصرف ساخت اسلحه میرسید. این صنعت یکی از صنایع مهمی بهشمار میرفت که ایرانیان در آن مهارت زیادی داشته اند. از آنجا که فولادهای فرنگی و ایرانی برای ساختن کارد و شمشیر و صیقل دادن چندان مناسب نبودند، از کلکته فولاد وارد میکردند. هر شمش از این فولاد که معمولا برای ساختن دو شمشیر کفایت میکرد، در ایران 4 تا 5 عباسی فروخته میشد اما این فلز در نواحی دورتر، یعنی در خاک عثمانی و کرانه های مدیترانه گرانتر از ایران داد و ستد میشد (تاورنیه، 1363: 599). بعدها که حاکم کلکته از صدور فولاد ممانعت نمود، پادشاه ایران هم از صدور این کالا که قبلاً وارد ایران شده بود، جلوگیری نمود. از کانی های با ارزش دیگر زمرد بود که به نظر شاردن از ساحـل کـورومـاندل، واقـع در ناحـیۀ شرقی هند استخراج، و همـانند فلـزات دیگـر چـون مس و آهـن وارد ایـران مـیشد (شاردن، 1350: 101). همچنین سالانه حدود 20000 ورق کاغذ از احمد آباد وارد میشد، که هر ورق آن سه شاهی ارزش داشت. کالاهای دیگر، مانند چوب صندل و تفنگ نیز جزء اقلام وارداتی از آن کشور بهشمار میرفتند
تنگناها و موانع تجاری دو کشور در این بخش، با نگاهی آسیب شناسانه، باید سه مسئلۀ اصلی را در رابطه با وضعیت تجاری دو کشور مورد بحث قرار داد: نخست اوضاع سیاسی- اقتصادی ولایت مرزی قندهار و پیامد آن بر روابط اقتصادی دوکشور. دوم تنگناها و موانع راه دریایی خلیج فارس و اقیانوس هند. سوم علل و عوامل بحران پولی و تاثیر آن بر موازنۀ تجاری ایران با هند. دشواری های راه خشکی قندهار: ولایت قندهار که در مسیر مهمترین راه تجاری بین دو کشور واقع بود، مسائل سیاسی– امنیتی خاص خود را داشت. در دورۀ صفویان، مسئله قندهار گهگاه سبب تیرگی روابط دو کشور میگردید و در نتیجه روابط بازرگانی را نیز تحت الشعاع قرار میداد. موقعیت این ایالت مرزی چنان بود که هم به لحاظ اقتصادی- چون بر سر راه بازرگانی ایران و هندوستان و آسیای میانه قرار داشت- و هم به لحاظ نظامی- به دلیل داشتن استحکامات نیرومند- برای هر دو کشور حائز اهمیت بوده و هـریک سعی در تصرف و مالکیت آن را داشت. قلعۀ قندهار جادۀ هند را از سمت غرب و جادۀ کابل را از سمت جنوب محافظت مینمود. هنگامی که کابل بخشی از امپراتوری هند به شمار میرفت، قندهار اولین خط دفاعی لازم برای آن کشور محسوب میشد. از این رو، امپراتوران هند به اهمیت استراتژیکی آن کاملاً آگاه بودند و مالکیت آن را به عنوان پایگاهی برای عملیات نظامی اجتناب ناپذیر میدانستند (رای، 1383: 113). از آن سوی، صفویان نیز قندهاررا به طور سنتی جزئی از خاک ایران میدانستند. از این رو، در این دوره هر دو کشور سعی در تصرف و تملک آن را داشتند اما در عین حال میکوشیدند که مسئلۀ قندهار به چالش بزرگ سیاسی– نظامی، در روابط آنها تبدیل نشود. بدین سان، روابط سیاسی دو کشور که تا اندازه ای متأثر از مسئلۀ قندهار، نیز رقابت های اقتصادی و مسائل دیگر بود، بهطور مستقیم یا غیر مستقیم بر روابط بازرگانی سایه میافکند اما مهمترین پیامد مستقیم منازعاتی که گهگاه بر سر این ایالت در میگرفت، این بود که روند تجاری دو کشور، در مهمترین گلوگاه تجاری خشکی و بزرگترین مرکز داد و ستد، با وقفه و رکود مواجه میشد. از دیگر تهدیدات راه قندهار این بود که در زمان یورش های ازبکان و یا هنگامی که جنگ بر سر تصرف آن در میگرفت، دچار نا امنی میگردید. چنان که در پی حملات بلوچ ها و اغتشاشات افغانان در آغاز قرن هیجدهم میلادی، راهها ناامن شده، در نتیجه از حجم تجارت خشکی کاسته شده بود. تنگناهای و موانع تجاری دو کشور در مسیر آبی: تجارت دریایی دو کشور نیز، به ویژه در دورۀ پایانی حکومت صفویان، با دشواری ها و موانعی روبرو بود. بخشی از این تنگناها به اوضاع ژئو پلیتیکی بندرها و بخشی دیگر نیز به حضور و کارکرد بیگانگان و راهزنان دریایی در خلیج فارس باز میگشت. یکی از این بندرهای مهم، هرمز بود که با تمام اهمیت اقتصادی اش، آسیب پذیر نیز بود. باید دانست که برتری هرمز در تجارت بین خلیج فارس و بنادر هندوستان تا سال 1621م./1031هـ . ق ادامه داشت اما پس از فتح آن در این سال توسط نیروهای مشترک ایران و انگلیس، دیگر به آن توجهی نشد و رو به ویرانی نهاد. گذشته از این، آسیب پذیری آن بندر این بود که تا حد زیادی به لحاظ نیازهای اولیه به دژ گمبرون و جـزیرۀ قشم وابسته بود. به عبارت دیگر، این دو تأمیـن کنندۀ آب شیـرین و آذوقۀ آن بودند. چنانکه گفته شد: «اگر این جزیره و آن دژ از دست میرفتند، به منزلۀ آن بود که شهر هرمز محاصره شده است» (دوسیلوا فیگوئرا، 1363: 14-13). به هر حال، پس از رکود تجاری هرمز، بندر عباس رو به گسترش نهاد و تبدیل به پایگاه بزرگ تجاری و اقتصادی در خلیج فارس و اقیانوس هند گردید اما بندر عباس نیز گرچه نسبت به سایر بندرها خلیج فارس، مانند جاسک و لنگه مزیت هایی داشت اما مشکلاتی هم داشت. از جمله برتری این بندر این بود که لنگرگاه محفوظ تری داشت و به شیراز و اصفهان هم نزدیکتر بود ولی دشواریهای آن هوای فوق العاده گرم آن در فصل تابستان و فقدان آب گوارا و سالم بود. به همین دلایل، درفصل گرما فعالیت های تجاری در این بتدر کاهش مییافت، به گونه ای که بسیاری از بازرگانان در فصل تابستان از رفتن به آن بندر خودداری میکردند و در اصفهان منتظر میما ندند تا تجار از بندر عباس برسند و کالاهای مورد نیازرا از آنان خریداری نمایند. گذشته از اینها، تجارت در خلیج فارس و اقیانوس هند با دشواریها و خطرات دیگری نیز همراه بود. از جمله، برخورد نظامی کمپانیهای اروپایی- که مجهز به کشتیهای جنگی بودند- با بنادر و ممالک سواحل خلیج فارس و اقیانوس هند، رقابتهای بین این کمپانیها که گهگاه با زد و خورد نیز همراه بود، گسترش دزدی دریایی و غیره. افزون بر این ها، از سال 1664م./1075هـ . ق تا اواخر قرن هفدهم میلادی، مزاحمت های مهاراجه های هندوستان از یکسو و منازعات بین کارگزاران کمپانی هند شرقی انگلیس و امرای مغول از سوی دیگر ، تأثیرات سویی بر روابط تجاری هند و ایران گذاشته بود (ویلسون، 1366: 8-197). در بین ملل اروپایی، پرتغالیان پس از ورود به صحنۀ تجارت خلیج فارس و اقیانوس هند، رفتار ستمگرانهای را با بازرگانان ایرانی در پیش گرفته بودند. آنان اجازه نمیدادند که تجار ایرانی به هندوستان بودند و مستقیماً کالاهای مورد نیاز خود را ارزانتر تهیه نمایند. پرتغالیان بازرگانان را وادار میکردند که کالاهای موجود در انبارهای آنان را در هرمز با بهـایی گـرانتر خـریداری نمـایند. بازرگـانان ایرانی از این تحمـیلات چنـان به ستوه آمـده بودند کـه روزی یکی از آنان کـالاهـای تحمـیل شده را در مقـابل قلـعۀ پرتغـالیان در هرمز به آتش کشیده بود (قائم مقامی، بیتا: 197). بدرفتاری آنان پس از آن بیشتر شد که ایران، بحرین و گمبرون را از چنگ آنان خارج کرده بود. این شکست موجب خشم آنان شده بود، چنـانکه «از آنان آثار طغیان و بیاندامی صدور یافته» و با بازرگـانان و متـرددین بدرفتـاری مینمودند (ترکمان، 1335: 980). در مورد راهزنی دریایی نیز نمونه های فراوانی در منابع یافت میشود که تهدیدی جدی برای بازرگانی دریایی بهشمار میرفتند. در اواخر قرن هفدهم میلادی، با افزایش فعالیت های تجاوزکارانۀ اعراب مسقط، نه تنها امنیت کشتیرانی در خلیج فارس کاهش یافت بلکه بسیاری از اقلیتها و بازرگانان دو کشور نیز صدمه دیدند. در سال 1683م./1095هـ . ق یکی از کشتیهای هند شرقی انگلیس در سواحل مالابار مورد حملۀ چند فروند جهازات دزدان عرب واقع شد ولی سرانجام راهزنان شکست خوردند. البته سرقت دریایی منحصر به اعراب نبود و از ملل اروپایی نیز سارقانی در خلیج فارس به راهزنی مشغول بودند. در سال م./ 1108هـ . ق دو فروند کشتی راهزنان انگلیسی، با بیرق همان کشور، درحالی که هر کدام مسلح به 14 لولۀ توپ و150 مـرد مسلح بودنـد، در خـلیج فـارس دست به غــارت کشتی هـای تجـاری میزدند (ویلسون، 1366: 226). از سال 1694م./ 1106هـ . ق نیز اقتدار اعـراب مسقط رو به فزونی نهـاد و بیم آن میرفت که بر تمام پهنۀ خلیج فارس استیلا یابند. در چنین شرایطی بود که شاه سلطان حسین (1135 – 1105 هـ . ق) در صدد برآمد تا با دادن امتیازات فراوان به کمپانی هندشرقی فرانسه، از جهازات جنگی آن برای دفع اعراب مسقط استفاده نمـاید، زیرا کـمپانیهای دیگر مایل نبودند کـه همـانند پرتغـالیـان دشمنی اعراب مسقط را بخرند اما کمپانی هند شرقی فرانسه که در پی سود آنی خود بود، مایل به پذیرش ریسک یا پرداختن هزینه ای در این بابت نبود (سلطانیان، 1385: 59-43). در نتیجه، بسیاری از تجار هندی و ایرانی بیش از پیش به کمپانی های هند شرقی وابسته شدند، تا بتوانند با کشتی های آنها که تجهیزات دفاعی کافی داشتند، کالاهای خود را حمل نمایند. افزون بر اینها، در دورۀ پایانی حکومت صفویان و در روزگار استیلای افغانان بر اصفهان، بازرگانان و صرافان هندی نیز همانند دیگران دچار زیان های مالی و جانی بسیار شدند. محمود افغان برای هندیان، همانند سایر اقلیت ها و اقوام، 25هزار تومان غرامت تعیین کرده بود که 20 هزار تومان آن را پرداخته بودند ولی از عهدۀ 5 هزار تومان دیگر نتوانستند برآیند (گیلانتز، 1344: 92). از آن پس همۀ هندیان پراکنده گشتند و برخی نیز کشته شدند و تنها عدۀ کمی در اصفهان باقیمانده بودند. بحران پولی ایران و تاثیر آن بر موازنۀ تجاری با هند: یکی از مسائل مهم در مبادلات تجاری ایران و هند، مسئلۀ موازنۀ بازرگانی بود. تجارت خارجی ایران در این دوره گرچه با غرب دارای موازنۀ مناسبی بود، ولی در رابطه با شرق، به ویژه هندوستان، کسری موازنه داشت. از این رو، شاه عباس یکم (1038– 996هـ. . ق) اقـداماتی را برای کاهش کسری مـوازنۀ تجـاری انجام داده بود. یکی از این اقدامات، ایجـاد ثبـات پولی و ممانعت از خروج مسکوکات و فلـزات قیمتی بود. در همین راستا، رعایا را به زیارت مرقد امام رضا(ع) به جای رفتن به مکه تشویق میکرد. چنـانکه «قدغن کردند کـه باید زر نقـد از ایران بیرون نرود و به جـای زیارت حج، به زیارت قبور ائمّه (ع) و سایر مقابر بروند و هر کس آرزوی زیارت کعبه داشت می باید مبلغ خطیری به پادشاه پیشکش کند و اذن حاصل نماید» (کروسینسکی، 1363: 25). از این رو، میتوان گفت که یکی ازاهداف وی که پیاده از اصفهان به زیارت مشهد میشتافت، تشویق دیگران به این کار و در راستای سیاست فوق بوده است. یکی دیگر از اقدامات وی، اتخاذ سیاست انحصار ابریشم، به عنوان مهمترین کالای صادراتی، به منظور برقراری موازنۀ بازرگانی خارجی و کسب درآمد بیشتر بود که برای کشور حیاتی بوده است زیرا ایران با عواید حاصل از فروش ابریشم– که شاردن در بهترین شرایط آن را بین دو میلیون تا دو میلیون و پانصد هـزار لیـره تخمین زده است– افزون بر کالاهای دیگر، مقدار قابل توجـهی فلـزات قیمتی و مسکـوکات وارد کرد که بدون آنها گردش پولی در کشور تقـریباً غیـر ممـکن مینمود (شاردن، 1350: 369). این امر بیانگر اهمیت اقتصادی ابریشم بود که شاه عباس یکم با توجه به چنین اهمیتی تجارت آن را به انحصار خویش در آورده بود. در مجموع، سیاست های وی در زمینۀ تجارت خارجی و انحصار ابریشم، سبب شده بود تا بازرگانی ایران با هند، به یک موازنۀ نسبی دست یابد اما این موازنه در زمان جانشینان وی استمرار نیافت. زیرا گرچه انحصار ابریشم شکسته شد و در پیآن حتی تولید آن نیز سالانه افزایش یافته به 20 تا 22 هزار عدل رسیده بود لیکن به عللی چون خرابی عیار پول و کاهش ارزش مسکوکات، به ویژه در زمان شاه سلیمان (1105-1077 هـ . ق)، تجارت خارجی ابریشم صدمه دید. از آن پس، این محصول بیشتر به مصرف کارگاه های داخلی در شهرهای بزرگی چون اصفهان، کاشان، یزد، مشهد، تبریز و قزوین میرسید و مقدار کمی از آن صادر میشد (تاورنیه، 1363: 601). گذشته از ابریشم، پارچه های ابریشمی، زربفتها و سایر مشتقات ابریشم نیز که به هند صادر میشدند، حکومت مغولی هند پوشیدن آنها را برای رعـایـای خـود قـدغـن کـرده بود و سـایر همسایگان ایران نیز دیگر از آنهـا چنـدان استقبال نمیکردند (سانسون، 1346: 191). این کاهش صادرات سبب شد که در دورۀ پایانی حکومت صفویان، عواید تجارت خارجی کاهش یابد، بحران پولی تشدید گردد و این شرایط سبب کسری موازنۀ بیشتر تجارت ایران با هند شود. مسئلۀ دیگری که موجب بحران پولی شده، در عدم موازنۀ تجاری ایران با هند تاثیر گذار بود، حضور جمعیت زیادی از صرافان هندی (بانیان) در شهرهای مختلف ایران بود. همچنان که اشاره شد، یکی از اقدامات شاه عباس یکم ممانعت از استقرار بانیان در ایران بود که در شناسایی مسکوکات مهارت داشتند و نقش مهـمی در خـروج پول و بی ثباتی آن در ایران داشته اند امـا با سپری شدن دورۀ حکومت و سیاست های سختگیرانۀ وی، سیـاست و دقـت او در امور تجاری و پولی توسط جانشینانش استمرار نیافت. گفته شد که جـانشین وی شاه صفی (1052– 1038هـ . ق)، با هدایای بانیان تطمیع گشته، از آن پس استقرار آنان در ایران رو به فزونی نهاد، به گونه ای که منابع تعداد آنان را تنها در اصفهان بین 10 تا 12 هزار نفر تخمین زده اند. یکی دیگر از روش های بانیان در تشدید بحران پولی و تجاری ایران، ربا خواری گستردۀ آنان بود. چنانکه «پول را از متمولین به صدی هشت یا نه میگرفتند و سپس آن را با گرو و وثیقۀ زیاد، صدی سی قرض میدادند و اگر زورشان میرسید از صدی سی هم بیشتر فرع دریافت میکردند» (تاورنیه، 1363: 513). در همین راستا، گفته شد که هندیان در مدت 18 تا 20 ماه داد و ستد در ایران، سرمایۀ خویش را دو برابر میکردند، در صورتی کـه سود عامۀ بازرگـانـان ایـرانی در سال 30 تا 40 درصد بـوده است (مینورسکی، 1378: 30). در دورۀ پایانی حکومت صفویان، یکی دیگر از عوامل بحران پولی، کاهش بهای سکه های طلا و نقرۀ اروپاییان در ایران بود، به گونهای که دیگر برای هیچ بازرگانی وارد کـردن آنهـا به صرفه نبود. به این دلیل، هندیان و ارمنیان «سکین» های ونیزی و «اکو» هـای اسپانیایی و دیگر فلزات قیمتی را از بصـره مستقیماً با کشتی به هنـدوستان میفـرستادند (سانسون، 1346: 4-33). گذشته از آنچه گفته شد، منابع این دوره، علل و عوامل دیگری را برشمردند که به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر روند پولی و تجاری خارجی کشور تاثیر نامطلوب داشته اند: انباشته شدن مبلغ هنگفتی از پول های کشور در خـزانه و عـدم سرمـایه گـذاری و گـردش آن، پراکندگی مراکز ضـرب سکه و نبود کنترل دقیق بر آنها، رواج سکـه هـای تقـلبی به ویژه در دورۀ شاه سلیمان (کمپفر، 1363: 5-64)، کوتاهی دورۀ سلطنت برخی سلاطین صفوی که در نتیجه سکـه هـای آنان ذوب و با نام و نقش جدید ضرب میشدند، کوتاهی مدت اعتبار سکه هـای مسین معــروف به «غاز بیگی» که پس از یکسال جمع آوری و ذوب میشدند، نبود یک نظام پستی و بانکی آن چنانکه شاردن اشاره میکند که در اروپا بنیان گرفته بودند (شاردن، 1350: 2-371). ممانعت از ورود پول و فلزات قیمتی به ایران از سوی عثمانی به دلیل تحریم های متناوب آن کشور، فقدان معادن طلا و نقرۀ کافی در کشور و غیره.
نتیجه این مقاله کوشید تا روابط بازرگانی ایران و هند را- که بهصورت پراکنده در منابع اشاره شده است- بهطور منسجم و یکپارچه بررسی و تحلیل نماید. این بررسی نشان میدهد که شاه عباس یکم و جانشینانش به دلایلی چون خصومت همسایۀ غربی (عثمانی)، فروش بیشتر ابریشم، افزایش در آمدها از طریق واردات پول و فلزات قیمتی بیشتر و غیره، مبادلات تجاری خود را با همسایۀ شرقی، یعنی هند افزایش دادند. با افزایش حجم تجارت، کالاهای گوناگونی چون ابریشم، انواع پارچه های ابریشمی، کرک، میوهجات و خشکبار، مواد غذایی، روناس، چرم و دیگر کالاهای صنعتی و کانی به هند صادر میشد. در برابر، انواع ادویه، انواع پارچه های کتانی با حجم زیاد، فولاد، کاغذ و دیگر کالاهای صنعتی و سنتی وارد ایران میشد. در این چرخه، بیشترین نقش را ارمنیان ایرانی، بانیان هندی، کمپانیهای هند شرقی و سپس دیگر اقوام داشته اند اما نقش برخی اقوام مانند یهودیان و پارسیان، در منابع این دوره کمرنگ است و پژوهش های بیشتری را میطلبد. در این میان، بانیان نقشی پررنگ تر اما دو گانه- مثبت و منفی- ایفا میکردند. آنان هنگامی که به عنوان بازرگان در چرخۀ واردات و صادرات بین دو کشور عمل میکردند، نقشی مثبت اما هنگامی که به عنوان صراف و دلالان پول در ایران عمل میکردند نقشی منفی در تجارت ایران داشته اند. زیرا بسیاری از مسکوکات خوش عیار و فلزات گرانبها را از ایران خارج میکردند و از این راه به زیان موازنۀ تجاری ایران عمل میکردند. در بخشی دیگر، تنگناها و آسیب های روند تجاری دو کشور مورد مطالعه قرار گرفتند و مشخص شد که گذشته از نقش منفی بانیان، کارکردهای منفی برخی عناصر دیگری چون پرتغالیان، کمپانیهای هند شرقی، راجه های هندی، اعراب مسقط و دیگر راهزنان دریایی از یکسو، و از سو دیگر، برخی جنبه های ژئو پلیتیکی بنادری چون هرمز و بندر عباس، و در راه خشکی چون قندهار، در مجموع تنگناها و موانعی را در روند داد و ستد دو کشور ایجاد کرده بودند. از این گونه تنگناها و هرج و مرج ها در سالهای پایانی حکومت صفویان شدت یافته، از کنترل حکومت خارج شده بودند. در مجموع، میتوان گفت که در دورۀ شاه عباس یکم و جانشینان نخستین وی، مبادلات دو کشور افزایش یافت و در نتیجه موازنۀ تجاری ایران با هند به سطح قابل قبولی رسید. اما از آن پس به دلیل کاهش صادرات ابریشم، خروج بیرویۀ مسکوکات خوش عیار و فلزات قیمتی از کشور، ورود حجم زیادی از کالاهای متنوع هندی، هرج و مرج های سیاست اقتصردی و پولی و تجاری، عدم نظارت کافی بر مراکز ضرب سکه و غیره، کفۀ موازنۀ تجاری به نفع آن کشور سنگینتر شده بود. بحران گردش پولی و کمبود آن علاوه بر تشدید کسری موازنه، پیامدهای دیگری نیز داشت که ازجملۀ آنها میتوان به کاهش قدرت خرید و فقر بیشتر جامعه اشاره کرد که خود یکی از عوامل بی تفاوتی مردم نسبت به یورش افغانان و سقوط صفویان به شمار میرفت.
پی نوشتها 1- اهمیت مبادلات ایران و هند و کم و کیف آن تا حد زیادی از آنجا ناشی میشد که اقتصاد جنگی صفویان می بایست در مقابل منازعات پیاپی آنان با عثمانیان و دیگر دشمنان خارجی تقویت میشد. از این رو، تحقق چنین هدفی به میزان زیادی به افزایش داد و ستدهای خارجی آنان بستگی داشت اما عثمانیان، از یک سو سدی بر سر راه تجاری ایران با غرب ایجاد کرده بودند و از سوی دیگر با تحریم های متناوبی- به ویژه در طول سدۀ شانزدهم بر ضد ایران- در صدد ضربه زدن به اقتصاد ایران بودند. در چنین شرایطی، تجارت خارجی ایران، به ویژه با هندوستان اهمیت بیشتری یافت. در نتیجه حجم داد و ستد بین دو کشور ایران و هندوستان- با وجود برخی تعارضات سیاسی مذهبی- از دورۀ شاه عباس یکم رو به فزونی نهاد. این افزایش، با ورود کمپانی های اروپایی به صحنۀ تجارت خلیج فارس و اقیانوس هند- که مجهز به کشتی های مدرن نیز بودند- چشمگیرتر بود. برای آگاهی بیشتر در این زمینه نک : ( تاورنیه، 1363: 35 ؛442 Ferrier, 2009:) 2- هر عدل را اولئاریوس 216 پوند و شاردن 276 پوند ( حدود 110کیلو) ذکر کرده اند که معادل 36 من بوده است. ولی باید دانست که یک من، وزن معمول ایران در زمان شاه عباس یکم در سراسرکشور یکسان نبوده است. به مثل، یک من در تبریز معادل سه کیلو، در گیلان معادل شش کیلو و در شماخی و قراباغ مساوی با هشت کیلو بوده است. 3- گستردگی مبادلات ادویه و کالا بین هند و ایران در طول تاریخ، تاثیرات فرهنگی متقابلی نیز داشته است. به مثل، گفته شد که «کرمان زادۀ راه فلفل است» و نام بسیاری از شهرها در بلوچستان و کرمان ریشۀ «دراویدی و سانسکریت و بشاگردی» دارد. برای مثال، کلمۀ «بم» که با بمبئی از یک ریشه است، «بوره و بروات» که با «پوره و پهره» همریشه است، نیز «گهره» در بندر عبــــاس و «گل گهر» در سیرجان که با «گهره و عجایب گهر» به معنی موزه در هند همریشه است. نیز کلمۀ کرمان یا کارامانی که با کلمۀ «کارما» - فلسفۀ قدیم هند- از یک ریشه است. در این مورد نک: (باستانی پاریزی، 1372: 31). | ||
مراجع | ||
الف) کتابها - اولئاریوس، آدام . (1363). سفرنامۀ مسکو و ایران، ترجمۀ احمد بهپور، تهران: انتشارات ابتکار.##– تاورینه، ژان باپتیست . (1363). سفرنامه، ترجمۀ ابوتراب نوری، تهران: انتشارات سنایی، چاپ سوم.##– ترکمان، اسکندربیک . (1335). تاریخ عالم آرای عباسی، بهکوشش ایرج افشار، تهران: امیرکبیر، ج2،چاپ سوم.##– دوسیلوا فیگوئرا، دن گارسیا . (1363). سفرنامه، ترجمۀ غلامرضا سمیعی، تهران: نشرنو.##– رای، سوکمار . (1383). همایون در ایران، ترجمۀ کیوان فروزنده شهرکی، تهران، انتشارات آرون.##– سانسون، مارتین ، (1346)، وضع کشور شاهنشاهی ایران در زمان شاه سلیمان صفوی، ترجمۀ تقی تفضلی، تهران: انتشارات ابن سینا.##– شاردن، ژان.(1350). سیاحت نامۀ شاردن، ترجمۀ محمد عباسی، تهران: امیرکبیر ، ج4،چاپ دوم.##– شوستروالسر، سیبیلا . (1364). ایران صفوی از دیدگاه سفرنامه های اروپائیان، ترجمۀ غلامرضاورهرام، تهران: امیرکبیر.##– فلور، ویلم . (1356). اولین سفرای ایران و هلند، به کوشش داریوش مجلسی و حسین ابوترابیان، تهران: انتشارات طهوری.##– قائم مقامی، جهانگیر .(بیتا). اسناد فارسی، عربی و ترکی در آرشیو ملی پرتغال دربارۀ هرمز و خلیج فارس، ج1، تهران: چاپخانۀ ارتش.##– کروسینسکی، تادوزیودا .(1363). سفرنامه، ترجمۀ عبدالرّزاق دنبلی، به تصحیح مریم میراحمدی، تهران: انتشارات توس.##– کمپفر، انگلبرت .(1363). سفرنامۀ کمپفر، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران: انتشارات خوارزمی، چاپ سوم. ##– گیلانتز، پطروس دیسرکیس .(1344). سقوط اصفهان، ترجمۀ محمد مهریار، اصفهان: انتشارات شهریار.##- لاکهارت، لارنس .(1368). انقراض سلسلۀ صفویه و ایام استیلای افاغنه در ایران، ترجمۀ مصطفی قلی عماد، تهران: انتشارات مروارید، چاپ سوم.##– مینورسکی، ولادی میر .(1378). سازمان اداری حکومت صفوی، ترجمۀ مسعود رجب نیا، تهران: امیرکبیر، چاپ سوم.##– ویلسون، سرآرنولد .(1366). خلیج فارس، ترجمۀ محمد سعیدی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.##- باستانی پاریزی، محمد ابراهیم .(1348). «داد و ستد در دورۀ صفویه»، مجلۀ بررسیهای تاریخی، ش 20 و21: 210 - 193.##- ------------------- .(1372). «فلفل روسیاه راه نورد»، مجلۀ هنر کلک، ش 47 و48، بهمن و اسفند: 199 - 192.##– سلطانیان، ابوطالب .(1385). «پژوهشی در روابط ایران و فرانسه در دورۀ صفویه»، فصلنامۀ تاریخ روابط خارجی، س7، ش 29، زمستان، 59-43.##- فلسفی، نصرالله .(1353). «تجارت ابریشم در زمان شاه عباس اول»، مجله وحید، ش 5-124، فروردین و اردیبهشت 16 - 11و 108 - 103.##متی، رودی .(1384). «تجار در عصر صفوی»، ترجمۀ حسن زندیه، مجلۀ نامۀ تاریخ پژوهان، ش1: 115- 90.##- Aslanian Sebouh, «Julfa v. Armenians in India», http://www.iranicaonline.org/articles/julfa-v-armenians-in-india. Accessed 25/04/2012 ##- Du Mans, P. Raphael. (1890). Estat de la Perse en 1660, publiè par Ch. Shefer, Paris, Ernest Leroux.##– Ferrier, Roland.(2009). «Trade from Mid-14th century to the End of Safavid period», In Cambridge History of Iran, Vol. 6, London, Cambridge University press, p. 412-490.##– Gregorian, Vartan. (1974). Minorities of Isfahan (Armenian community of Isfahan 1587–1722), Iranian studiesVol. 7. ##-Hinnells, John R., «Parsi communities i. Early History», http://www.iranicaonline.org/articles/parsi-communities-i-early-history, Accessed 20/05/2012.## | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 3,215 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,224 |