تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,682 |
تعداد مقالات | 13,762 |
تعداد مشاهده مقاله | 32,222,892 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,752,183 |
اندیشههای مولانا در اشعار شورانگیز صائب | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهشهای ادب عرفانی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 1، دوره 3، شماره 1، خرداد 1388، صفحه 1-10 اصل مقاله (123.58 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسنده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سید مهدی نوریان* | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
در میان شاعران پارسی گوی، شاعری که بیش از همه بارها از مولانا جلال الدین بلخی با ستایش و احترام بیش از اندازه نام برده و خود را مرید و پیرو اندیشه های او دانسته، میرزا محمدعلی صائب تبریزی است. صائب چه از لحاظ صورت؛ یعنی وزن و قافیه و ردیف و تعبیرات و ترکبیات و تصویرهای شعری و چه از لحاظ محتوی؛ یعنی مضامین و افکار و حکایات و تمثیلات، ازآثار مولانا بهره های فراوان برده است؛ چنان که کمتر صفحه ای از دیوان پر حجم او می توان یافت که نشانهای از مولانا در آن نباشد. اندیشه های مولانا چنان با جان صائب آمیخته و در سخن او متجلّی شده است که می توان او را یکی از برجسته ترین مولوی شناسان قرون گذشته به شمار آورد. در این گفتار، مطالب بالا با ذکر شواهد و دلائل گوناگون به اثبات می رسد؛ با تأکید بر این که این شواهد مشتی از خروار و اندکی از بسیار است. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مولانا جلال الدین؛ صائب تبریزی؛ مثنوی؛ دیوان شمس؛ دیوان صائب | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه چنان که از منابع قدیم و تحقیقات معاصران برمیآید، گسترش آثار و افکار مولانا در خارج از محیط زندگی او در قونیه و بیرون از حلقة مولویان و انتشار و تأثیر آن در ایران از حدود نیم قرن پس از وفات او، در نیمة اول قرن هشتم آغاز شده است. معمولاً ابتدای این امر را اشارات علاءالدوله سمنانی (ف 736 ه ق) در تقریرات خود به گفته های مولانا میدانند و این که گفته است:«هرگز سخن او نشنودم که وقت من خوش نشده است.» (زرین کوب، 1364: 767) اما همزمان و شاید مهمتر از آن، طرح مشکل بعضی از ابیات مولانا به همراه ابیاتی از سنائی، خاقانی و عطار و … در مجلس شیخ صفی الدین اردبیل باشد که تفصیل آن در صفوة الصفا ! ص535 - 565 ) آمده و خود در خور بحثی جداگانه است و به هر حال گویای رواج نام و آثار مولانا در جمع مریدان شیخ صفی الدین است. پس از آن بتدریج آشنایی با اثار مولانا در ایران و هند گستردگی روز افزون یافته و در قرن نهم؛ بخصوص مولانا عبدالرحمان جامی و ملاحسین واعظ کاشفی و پس از آنان در روزگار صفویه شیخ بهاء الدین عاملی و ملاصدرای شیرازی را باید از نامدارترین کسانی دانست که در ترویج و اشاعه آثار و افکار مولانا تأثیر بسیار داشته اند. مولانا و شاعران غزل سرا در میان بزرگترین شاعران فارسی زبان، مولانا، سعدی و حافظ هر یک در شیوة خاص خود، در سرودن غزل به اوج رسیده اند. دربارة آشنایی سعدی و مولانا با یکدیگر که هر دو تقریباً همزمان به دنیا آمده و در یک عصر زیسته اند و مولانا بیست سال زودتر از سعدی در گذشته است، از کتاب مناقب العارفین به این سو بحثهای زیادی صورت گرفته و به نتیجة قطعی نرسیده است. دربارة آشنایی حافظ با آثار مولانا با وجود تردیدهایی که ابراز شده، قرائن و نشانه های بسیاری هست که این آشنایی دست که با بخشهای مهمی مثنوی و دیوان شمس به اثبات می رساند. صائب تبریزی بی گمان پس ازمولانا و سعدی و حافظ، صائب را باید برجسته ترین شاعر غزل سرای فارسی دانست که با شیوهای مستقل از آنان در این فن ظهور کرده است. صائب با آن که با «طرز تازة» خویش مانند هر هنرمند اصیل دیگر، راهی نو و جدا از آن بزرگان در سرودن غزل در پیش گرفته، نه تنها هرگز راه و روش آنان را نفی و انکار نکرده؛ بلکه بارها از عشق و ارادت و پیروی خود از آنان به انحای گوناگون سخن گفته که خود این مطلب باید درسی عبرت آموز برای کسان دیگری باشد که تصوّر میکنند، نوآوری به معنی نفی کلی گذشته است. صائب از لحاظ زبان شعر و شیرین سخنی خود را تالی شیخ اجل می داند:
و از لحاظ هنر شاعری و تخیل شاعرانه با فروتنی بسیار، از تتبع و اقتفای شعر حافظ اظهار شرمساری می کند:
صائب تبریزی تقریباً سراسر عمر هشتاد سالة خود را یا در سرودن شعر گذرانده و یا درخواندن آن. گذشته از سعدی و حافظ، نشانه های تتبع او در دیوان شاعران متقدّم و معاصرش در اشعار او کاملاً پیدا است. همچنین سفینة صائب که منتخبی است، از اشعار شاعران فارسی زبان از پدر شعر فارسی؛ یعنی رودکی گرفته تا فردوسی و دهها شاعر دیگر از قرون و اعصار مختلف تا روزگار خود او گواه روشنی است بر غور و تعمّق این شاعر بزرگ در سرمایة معنوی شاعران مختلف با سبکها و اندیشه های گوناگون و بهره بردن از زبان و هنر و اندیشه آنان در تعالی شعر خویش. در این سفینه بیش از هزار بیت از مثنوی و دیوان شمس انتخاب و ثبت شده است. (!صائب، 1385: 95- 66) صائب و مولانا با همة آنچه آمد، تأملی بایسته در دیوان صائب ما را به این نتیجة قطعی می رساند که آنچه بیش از همه شعرها، وجود صائب را لبریز از خود کرده است، اشعار مولاناست که از این جهت با هیچ شاعر دیگری قابل قیاس نیست. انعکاس افکار مولانا در اشعار صائب به اندازهای است که می توان او را از مروجان درجه اول اندیشه های مولانا در سراسر اعصار دانست. شیمل نیز در کتاب شکوه شمس می گوید:«تأثیر سبک بیان مولوی بر صائب هنوز باید بررسی شود» (شمیل، 1367: 692) صائب همه گمشده های خود را در سخن مولانا می یابد و با بودن آن خود را از همه اشعار عالم بی نیاز می داند:
او جایگاه بلند خود را در شاعری مدیون مولانا می بیند:
و با نهایت فروتنی خود را در برابر او هیچ می شمارد:
استقبال غزلهای مولانا مجابات و نظیره گویی صائب از غزلهای مولانا از ابتدای دیوان او آغاز می شود: مولانا:
صائب:
و در سراسر دیوان تا پایان ادامه دارد، چنان که تنها فهرست کردن مطلعهای این گونه غزلها صفحات متعددی را پر خواهد کرد. در بسیاری از موارد صائب در مقطع غزل از مجابات غزل مولانا بصراحت سخن میگوید، مثلا:
اما در بیشتر موارد با توجه به شهرت اشعار مولانا نزد مخاطبان نیازی به تصریح نمی بیند. اندیشة مولانا پیروی صائب از مولانا، تنها به وزن و قافیه و ردیف مربوط نمی شود. آنچه در این مسأله اهمیت بسیار افزونتری دارد، بهره بردن صائب از اندیشه های مولاناست و این که خود اذعان می کند:
او این حقیقت را بخوبی دریافته و بروشنی بیان کرده است که آشنا شدن با سخن مولانا و انس یافتن با افکار او کار عمری خون دل خوردن است:
با همین آشنایی وانس والفت با شیوة سخن مولاناست که صائب در محفل یاران و سخنشناسان هنگامهها برپا میکند:
تأثیر مثنوی شواهد و قرائن اثر پذیری صائب از مثنوی مولانا به اشکال گوناگون، در دیوان او بوفور یافت می شود؛ از جمله در غزلی سی و چهار بیتی با مطلع:
صائب تصویرهای شعری رنگارنگی از نی مولانا در برابر چشم و دل همگان نهاده است و در پایان غزل تأکید میکند که در اثر شیفتگی به سخن مولانا، بدون خواست و ارادة قبلی این غزل بر زبان قلمش جاری شده است:
مضمونهای مثنوی تأثیر اندیشه ها و مضامین مثنوی مولانا بر شعر صائب بیش از اندازهای است که در یک مقاله قابل بیان باشد به ناچار به چند مثال کوتاه اکتفا می شود: کسانی که داستان شهری و روستایی را در اوایل دفتر سوم مثنوی خوانده باشند و نتیجه گیری مولانا را از آن داستان به یاد داشته باشند که می فرماید:«ده چه باشد شیخ واصل ناشده ... » با دیدن این بیت صائب بی درنگ آن داستان را به یاد می آورند:
و اگر قصه خورندگان پیل بچه را پیش از همان حکایت در دفتر سوم به خاطر بیاورند که مولانا در ضمن حکایت می فرماید:
این بیت صائب را عصارة آن حکایت خواهند یافت:
و یا این ابیات دفتر اول مثنوی:
این بیت صائب را به یاد می آوریم:
از این نمونه ها در دیوان صائب فراوان است و نتیجه ای که از مجموع آنها به دست می آید، آنست که صائب افکار مولانا را جذب کرده به طور کامل و به زبان تمثیلی خود بازگو کرده است. حل مشکلات مثنوی در جای دیگری به این مساله اشاره شده است که به رغم اشتهار شعر صائب به دشواری و پیچیدگی، شیوه تمثیلی او دریافتن مشابهتهایی میان امور ذهنی و انتزاعی با امور محسوس و ملموس باعث می شود که مشکلات بسیاری از متون قدیم به کمک اشعار صائب حل شود. (!نوریان، 1384: 510) در این میان مشکلات ابیات مثنوی و حل آنها به کمک اشعار صائب جایگاه خاصی دارد. نمونه واضح آن این بیت مثنوی:
و ایضاح آن با این بیت صائب:
و یا این که مولانا می فرماید: «غرق نورم گر چه سقفم شد خراب..» و صائب بدین گونه بازگو می کند:
و یا بیت دیگر مثنوی:
و یا این دو بیت صائب:
و یا این دو بیت دیگر مثنوی که بر اساس«الدنیا سجن المؤمن و جنة الکافر» سروده شده:
این نمونه ها در دیوان صائب بسیار زیاد یافت می شود که می توان از آنها رساله ای در حل مشکلات ابیات مثنوی فراهم آورد. صائب و مناقب العارفین از شواهدی در دیوان صائب استنباط می شود که او با مناقب العارفین شمس الدین احمد افلاکی آشنا بوده و به حکایات آن کتاب دربارة مولانا نظر داشته است. به این حکایت مناقب العارفین توجه کنید: روزی مولانا فرمود که آواز رباب آواز صریر باب بهشت است که ما می شنویم. سید شرفالدین گفت: که ما نیز آواز رباب را میشنویم؛ ولی چون مولانا گرم نمیشویم. مولانا فرمود آنچه ما میشنویم آواز باز شدن آن در است و آنچه او میشنود آواز فراز شدن آن در (افلاکی، 1959: 483) بی گمان این ابیات صائب تحت تأثیر همین حکایت سروده شده است:
صائب در قونیه ؟ وجود ابیاتی در دیوان صائب مانند این بیت:
و یا بیتی که پیش از این نقل شد: مرید مولوی روم تا نشد صائب ... و غزلهایی که به زبان ترکی سروده است، این تصور را در ترکیه پدید آورده که صائب در بازگشت از سفر حج به قلمرو حکومت عثمانی و مدتی در قونیه به سر برده و پس از بازگشت به ایران «مولوی خانهای» در تبریز برپا کرده و همانجا نیز مدفون شده است. عبدالباقی گلپینارلی، پژوهشگر سخت کوش آثار مولانا، این مطالب را به استناد یک رسالة پایان تحصیلی در دانشگاه استانبول، در کتاب مولویه بعد از مولانا (ص 532) آورده و تأیید کرده است؛ اما مترجم آن کتاب (توفیق سبحانی) در حاشیه نوشته است که این مطلب با منابع متقنی که درباره زندگی و سفرهای صائب در زبان فارسی موجود است، تطبیق نمیکند. این نکته را نیز میتوان به حاشیة ایشان افزود که اگر صائب به قونیه رفته بود مسلماً در شعر خود به آن اشاره میکرد؛ چنانکه به سفرهای متعدد خود در شهرهای ایران و هند و حجاز بارها اشاره کرده است.
نتیجهگیری آثار مولانا در روزگار صفویه به جایگاه حقیقی و در خور شأن و مرتبه خود در ایران دست یافته و یکی از کسانی که در ترویج و اشاعة آن بیشترین سهم را داشته است، مولانا محمد علی صائب تبریزی است که از طریق اشعار او می توان دری به باغ سبز بی منتهای اندیشههای مولانا گشود و از زبان خود او به او خطاب کرد:
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع 1- ابن بزاز اردبیلی .(1373). صفوة الصفا، به تصحیح غلامرضا طباطبائی مجد، تبریز. 2- افلاکی، شمس الدین احمد .(1959). مناقب العارفین، به تصحیح تحسین یازیجی، آنقره، چاپ انجمن تاریخ ترک. 3- زرین کوب، عبدالحسین .(1364). سرنّی، تهران: انتشارات علمی. 4- شیمل، انه ماری .(1367). شکوه شمس، ترجمة حسن لاهوتی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی 5- صائب، محمد علی .(1383). دیوان صائب، به کوشش محمد قهرمان، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی 6-.(1385). سفینه صائب، چاپ عکس، به کوشش سید صادق حسینی اشکوری، انتشارات دانشگاه اصفهان. 7- گلپینارلی، عبدالباقی .(1366). مولویه بعد از مولانا، ترجمة توفیق سبحانی، انتشارات کیهان 8- مولانا، جلال الدین بلخی .(1355). کلیات شمس، تصحیح بدیع الزمان فروزانفر، تهران: امیرکبیر، چاپ دوم، 9 -.(1383). مثنوی معنوی، تصحیح نیکلسون، ترجمه و تحقیق حسن لاهوتی، تهران، نشر قطره. 10- نوریان، مهدی .(1384). «فکر صائب» مجموعه مقالات همایش بین قرطبه و اصفهان، زیر نظر سیدعلی اصغر میر باقری فرد، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 5,036 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 522 |