تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,651 |
تعداد مقالات | 13,405 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,229,399 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,081,233 |
مناظره گل و مل از کیست؟ | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهشهای ادب عرفانی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 10، دوره 1، شماره 3، مهر 1386، صفحه 195-212 اصل مقاله (248.22 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسنده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مهرداد چترائی عزیزآبادی* | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجفآباد | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مجموعهای بس نفیس، شامل 209 اثر منثور ومنظوم، بعضی کوتاه و برخی بلند، و به کتابت ابوالمجد محمّدبن مسعود تبریزی، از فضلای دارالموحّدین تبریز، مورَّخ 720 ق تا 723 ق، فراهم آمده و در سالهای اخیر به تملّک کتابخانه مجلس شورای اسلامی درآمده است. خوشبختانه، این مجموعه کوته زمانی بعد به صورت عکسی و با نام سفینه تبریز به چاپ رسید و روشنیبخش دل و دیده اهل ادب و اصحاب تحقیق گردید. آنچه در این سفینه آمده، بعضی پیش از این اصلا شناخته نبود و برخی شناخته بود، امّا روایت این نسخه گاه کاملتر و درستتر مینماید. تعدادی آثار نیز در این سفینه هست که به نویسندهای جز آن کس که تا امروز صاحب آن اثر شمرده میشده است، منتسب است. در مقاله حاضر، نویسنده این سطور، نخست به اجمال این سفینه را معرّفی میکند وسپس درباره مناظره گل و مل(یکی از یازده مناظره مضبوط در این مجموعه- که به نام سراجالدین قمری، شاعر قرن هفتم، ثبت است- و ردّ یا صحّت انتساب آن به قمری میپردازد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سفینه تبریز؛ مناظرۀ گل ومل؛ سراجالدین قمری؛ زنگینامه؛ محمّدبن محمود بن محمّد زنگی بخاری | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه از زمانی که سفینة تبریز به صورت عکسی از روی نسخة خطی محفوظ در کتابخانه مجلس شورای اسلامی، چاپ و نشر شده است (تبریزی،1381)، نوشتهها و رسالههای موجود در آن – به صورت جزئی و کلی- موضوع مقالات و پژوهشهای فراوانی بوده است. نخستین پژوهش و تحلیل دقیق و معرفی این مجموعه را در سال1380، نسخهشناس و فهرستنگار دانشمند، عبدالحسین حائری نوشت (حائری،1380: 41-64). حائری در معرفی سفینة تبریز نوشته است: «... سفینة تبریز به دست یکی از دانشی مردمان فاضل و فرهنگی شهر تبریز، به نام حاج ابوالمجد محمد بن صدرالدین ابی الفتح مسعود بن المظفّر بن ابی المعالی محمد بن عبدالمجید تبریزی ملکانی قرشی، در سالهای721-723 هجری،- جز سه رساله که تاریخ724،725 و736 دارد و پیداست که کاتب خود پس از پایان سفینه الحاق کرده، -کتابت شده است و محل کتابت را دارالموحّدین تبریز یاد میکند. از جملة ویژگیهای سفینه تبریز، وجود تألیفاتی از دانشمندان تبریزی و یا ساکن تبریز است که نام آنان در مراجع و مآخذ متداول یاد نشده است و اگر از یکی از آنان ذکری کوتاه شده، از آثار آنان نام و نشانی دیده نشده است. دیگر آنکه از برخی از مشاهیر علم، تألیفی در سفینه مندرج است که در تراجم و فهارس از این اثر نشانی نیست. و آخر آنکه مؤلفات برخی از مشاهیر، علما و شعرایی است که نسخهای از آثارشان در این سفینه است و این نسخه با دیگر نسخ و یا نسخة چاپ شدة آن اثر، اختلافات بسیار دارد. این اختلاف در متن و گاه در نام نسخه و یا نام مؤلّف است.» (حائری،1380: 41) این مجموعه، علاوه بر فواید گوناگون و فراوانش، از نظر ثبت نوشتهها و سرودههایی از نویسندگان و شاعران معاصرجمعآوری کنندهاش یا آنان که در قرون پیش از او میزیستهاند، بسیار مهم و ارزشمند است؛ نوشتهها و اشعاری که اگر در سفینة تبریز گردآوری نمیشد، ظاهراً هیچ نشانی در هیچ مأخذ دیگری نمیداشتند؛ و از همین روست که عبد الحسین حائری آن را بحق «کتابخانهای بین الدّفتین»، خواندهاند. کافی است به مقالهها و پژوهشهای متعددی که بر اساس مندرجات سفینه نوشته شده، نظری افکنده شود تا ارزش آن در تحقیقات چند سال اخیر دانسته شود. علاوه بر مقالة مذکور از عبدالحسین حائری که متن سفینه را، به همراه توصیف 209رسالة مندرج در آن، با معرفی کاتب سفینه و خاندان او و نیز دانشمندان و مؤلّفان صاحب رسالههای سفینه، نخستین بار شناساندهاند، این پژوهشها، نمونههایی از کوششهای روشنگرانه و دقیقی است که فواید سفینة تبریز را بیشتر نشان میدهد: 1- مقالة خواندنی دکتر محمّدرضا شفیعی کدکنی با عنوان «خاقانی و محیط ادبی تبریز بر اساس سفینة تبریز» (شفیعی کدکنی،1382: 159-164). دو حکایتی که شفیعی کدکنی از سفینة تبریز نقل کردهاند، نشان دهندۀ خصوصیات فردی و زندگی شخصی خاقانی، جغرافیای تاریخی تبریز در نیمة دوم قرن ششم هجری، خصوصیات فردی و شخصیتی اثیرالدین اخسیکتی و چگونگی ارتباط وی با خاقانی است. و نیز تصویری از محیط ادبی تبریز در آن سالها که معیار داوری در مورد «شیوة غزلگری» شاعران، پسند قوّالان وتأثیر بر حاضران بوده است که در این مورد غزل «اثیر» بر غزل خاقانی برتری داشته است (شفیعی کدکنی،1382: 159). بر اساس دو حکایت نقل شده از سفینة تبریز دربارة خاقانی و اثیر، استنباطهای نویسندة دانشمند مقاله، از نوع درآمد خاقانی، توصیف سرای خاقانی، رسم خاقانی برای «ترطیب دماغ» -که پای خود را در طشتی از روغن بادام مینهاده است- نقد اثیر از شعر خاقانی، گرفتاری خاقانی به «ﻋﻠـﺔ المشایخ»، شیوة شعر شنیدن خاقانی، بدزبانی و میخوارگی اثیر، حضور اثیر در مجلس اتابک قزل ارسلان، حضور ذهن اثیر، داوری قوّالان در انتخاب شیوة برتری غزل و بسیاری نکات خواندنی تاریخی و اجتماعی دیگر، درخور توجه است. 2- در همین شماره از نامة بهارستان و در صفحات 165تا 194، مقالهای با عنوان «لغت فرس اسدی در سفینة تبریز» نوشتة علی اشرف صادقی؛ نویسندة مقاله با دقّت، وجوه اختلاف نسخة اساس چاپ اقبال، از لغت فرس اسدی را با فرهنگ مجموﻋﺔ الفرس و لغت فرس اسدی، که در سفینة تبریز نوشته شده، ذکر کرده است، که در بسیاری از موارد ضبط سفینة تبریز بر چاپ اقبال برتری دارد. البته، در بعضِ موارد هم اختلافات چندان قابل توجّه نیست (صادقی،1382: 165-194). 3- مقالهای از احسان الله شکر اللهی طالقانی، با عنوان«سه نقطهها وسفینة تبریز» در شمارهای دیگر از نامة بهارستان، که نشان دهندة دقّت کاتب سفینه، در استفاده از علایم ویرایشی با کاربردهای گوناگون است (شکراللهی،1381: 227-228). 4-«بررسی رسالهها و اسناد تاریخی سفینة تبریز»عنوان مقالهای است از سیدعلی آلداود که رسالههای تاریخی مندرج در سفینة تبریز را به اختصار معرفی و تحلیل کرده است. در این مقاله، نامة غیاثالدین محمّد وزیر که از اسناد مهم نویافتة تاریخ ایران به شمار میرود و موضوع آن گزارش واقعة مرگ سلطان ابوسعید، آخرین پادشاه ایلخانان است، تحلیل شده که ثبت آن در دو صفحة آخر سفینة تبریز بسیار قابل اهمّیت است (آل داود،1384: 112-121). غرض از معرفی مقالههای مذکور این بود که اهمیت و جایگاه متن سفینة تبریز در تحقیقات ادبی وتاریخی معاصر بیشتر روشن شود. پی بردن به زوایای مبهم وتاریک زندگی و سرگذشت بزرگان علم و ادب در قرون پیشین و روابط آنها با یکدیگر و اطلاع از وضع و حال رجال حکومت و سیاست و آگاهی از بعض متون و نوشتههایی که بجز سفینة تبریز در هیچ جایی ثبت و ضبط نشده است، کمترین فواید سفینة تبریز است. پژوهشهای سبک شناسانه و بررسیهایی در جنبههای محتوایی و بلاغی سفینه و تحلیل جزییتر و دقیق مطالب آن- که احیاناً با تصحیح مندرجات آن همراه خواهد بود- از جمله کوششهایی است که باید در آینده منتظر آن بود. یازده مناظره در سفینة تبریز نگارنده به سایقة ذوق و سلیقة شخصی، ازچندی پیش، علاوه براینکه گاه گاهی از روی تفنّن، صفحهای از سفینه را در مطالعه میگرفت، به شکل پی گیرانهتری به بازنویسی متن چند مناظرهای که در سفینة تبریز آمده، پرداخت و برای تحلیل آن مناظرهها، هر چه با موضوع آنها مربوط مینمود، از متون و منابع دیگر جمع میکرد. در سفینة تبریز یازده مناظره در شکلهای گوناگون آمده است که بیشتر این مناظرهها فقط در این مجموعه دیده میشود وگویا هیچ نسخهای دیگر از آنها در دست نیست. این مناظره ها بدین ترتیب در سفینه آمده است: 1-مناظرة گل وگل از ابوسعید ترمذی (تألیف در580)؛ 2- مناظرة سرو و آب (عربی وفارسی) از قاضی نظامالدین اصفهانی، از شاعران و منشیان قرن هفتم. حائری دربارة این مناظره نوشته است: «در هیچ یک از مآخذ و فهارس، منظومهای در مناظرة سرو و آب از نظام یاد نشده، امّا قصیدۀ ملمّع در مدح صاحب دیوان از او یاد آمده و همین اشعار فارسی مناظره نیز به صورت قسمتی از منظومة مدیحیة او نقل شده است (سفینه تبریز، مقدمه، ص دوازده). البته، 21بیت از ابیات این مناظره در تاریخ گزیدة حمدالله مستوفی، و پس از شرح حال کوتاهی که از قاضی نظام آمده، ثبت شده است (حمدالله مستوفی،1362: 754-755). 3- مناظره شراب وحشیش از سعد بها (ق7- 8)؛ 4- مناظرة شراب وحشیش، بدون نام سراینده آمده و فقط ده بیت از کلّ این مناظره در سفینه آمده است. 5- مناظرۀ شمشیر و قلم؛ گویندة این مناظره نیز شناخته شده نیست؛ 6- مناظرۀ زمین وآسمان که تنها چند سطر از پایان مناظره، کتابت شده است و نویسندة آن معلوم نیست؛ 7- مناظرة نار و تراب از امینالدین ابوالقاسم حاجی بلد که یادداشتهایی است که ابوالمجد تبریزی از منابرامین الدین گرد آورده است؛ 8- مناظرة سمع و بصر، از ابوالمجد محمّد بن ملک مسعود تبریزی (کاتب سفینه)؛ 9- مناظره نظم و نثر از ابوالمجد محمّد بن ملک مسعود تبریزی که در اصل مقدمة دیوان اشعار اوست؛ 10- قصة مناظرة آهو، از جلال الدین عبدالحمید عتیقی، مناظرهای است بین آهو و صیاد، با مضمون فلسفی؛ 11- مناظرۀ گل و مل: از سراجالدین قمری آملی (قرن هفتم).
مناظرة گل و مل و نویسندة آن اما موضوع بحث ما مناظرهای است با عنوان گل ومل (البته، دو مناظرۀ گل ومل در سفینة تبریز هست که اولی از ابوسعید ترمذی است 1 و دومی به نام سراجالدین قمری کتابت شده (که منظور ما همین مناظرة اخیر است.) که در صفحههای 719،721و722 چاپ عکسی سفینة تبریز، دیده میشود. در ابتدای این مناظره آمده است: «بسم الله الرحمن الرحیم و به الحول والقوّه. کتاب مناظرة گل ومل از تآلیف ملک الشعرا سراجالدین قمری رحمه الله. وقتی در میان بوستان، به گاه اجتماع دوستان، گل را با مل مناظرهای افتاد...» در برگهای پایانی سفینة تبریز، به دلیل نفوذ آب، آثار کلمات محوشده دیده میشود. بعضی از این قسمتهای محو شده چنان است که به هیچ وجه نمیتوان آنها را خواند. البته، در برگهای دیگر مجموعه نیز گاهی گوشههای صفحات آن چنان محو شده که کلمات و جملهها کاملاً ریختگی دارند. باری، برای اینکه نشانی از این مناظره به دست آید، به دیوان سراجالدین قمری رجوع کردم که البته، هیچ نشانی از آن مناظره و هیچ اطلاعی از مهارت سراج الدین در مناظره سرایی یافت نشد. مناظرۀ مذکور به نثر است و در خلال آن، طرفین دعوا؛ یعنی گل ومل با استفاده از آیات و احادیث و امثال و اشعار، سعی در بیان برتری خود برحریف دارند. مفصّلترینِ این اشعار، ابیات زیادی از ساقی نامة نظامی گنجوی است که از «مثنوی شرفنامه»ی او نقل شده است (23بیت). دانستن این که این اشعار از نظامی یا شاعر دیگری است، به تصحیح متن این مناظره کمک زیادی میکند. آنچه از پایان مناظره گل ومل سراجالدین قمری برمیآید، این است که او را فرزندی بوده است اسمعیل نام، چون در پایان آن مینویسد: «فرزند اسمعیل باید که چون این سخنان مطالعه کند و آیت «ویضرب الله الامثال للناس» را برخواند و بداند که...» (ص721) سراجالدین قمری شاعر اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم، آن طور که از مقدمة دیوانش بر میآید، در625 ق. وفات یافته است (قمری آملی،1368: 36) و به تصریح خود سراجالدین، او را پسری است به نام حسن:
و آن طور که خود قمری میگوید، بسیار هم به این فرزندش دلبسته بوده:
این نکته که سراجالدین، مناظرهای را برای فرزند خود -که اسماعیل نام داشته- پرداخته باشد، در حالی که در سراسر دیوان او هیچ نامی از آن فرزند نباشد، به نظر چندان طبیعی نیست. امّا، نگارنده در پی یافتن نشانههای دیگر از این مناظره ودیگر مناظرههای سفینة تبریز بود که به مناظرهای با نام گل ومل در کتاب زنگی نامه، تألیف محمّد بن محمود بن محمّد زنگی بخاری برخورد. کتاب زنگی نامه «مجموعهای است از شش مناظره و مقاله و رساله بازیافته شده از میان نسخههای خطّی که هر شش رساله از رشحات کلک ادیبانة نویسندهای سخن پرداز و شعرشناس و نگارش ادیبی چیرهدست و مقالهنویس به نام محمّد زنگی بخاری که در قرن هفتم وهشتم میزیسته و تا آنجا که در اثری از خویش تاریخی ازحیات خود بر جای نهاده، درسال713 زنده بوده است »(زنگی بخاری،1375:پنج). محمد بن زنگی بخاری بجز این مناظره گل ومل آثار دیگری هم دارد که مهمترینشان اینهاست: 1- بستان العقول فی ترجمان المنقول (درسال 1374به تصحیح ایرج افشار و محمّدتقی دانشپژوه منتشر شد)؛ 2- حکایت بیدلان؛ 3-مناظرة مویزاب وفقّاع عجمیان؛ 4- ذیل مقامات حمیدی، مناظرة عالم صورت با مسافر عالم معنی؛ 5- مناظرة چشم و دل؛ 6- نزﻫﺔ العاشقین. این نکته هم گفتنی است که محمّد زنگی بخاری، چند نسخة خطّی را کتابت کرده است که از آن میان دو نسخة کلیله و دمنه و نسخة شرح اخبار واشعار و امثال کلیله ودمنه و نسخهای از جامعالتواریخ رشید الدین فضل الله همدانی، از جمله نسخههای خطّی مشهوری است که اوکتابت کرده است. آنچه مسلّم است، اگر هم شغل و کسبش این کار نبوده، چون ادیبی کتابت دوست بوده، نسخههایی را برای خود یا دیگران نوشته است (زنگی بخاری،1372: 18). نگارندة مناظره گل ومل در کتاب زنگی نامه، با تحمیدیهای آغاز کرده و پس از آن نوشته است: «...اما بعد فرزند اسمعیل-اسعده الله فی الدارین-که گل بستان مهتری است و سرو میدان سروری، سلام استاد خویش محمّد زنگی بخواند.
محمّد زنگی، رساله را برای اسماعیل -که گویا فرزند یکی از اعیان و بزرگان عصر بوده و زمانی نزد محمّد زنگی درس میخوانده است- به یاد روزهای استاد و شاگردی و به مناسبت دور افتادن آن شاگرد، به نام اوپرداخته است (همان:11-12). محمّد زنگی قبل از اینکه وارد موضوع اصلی مناظرة گل و مل شود، در مقدمهای بیش از دو صفحه به علاقهمندی خود نسبت به اسماعیل و علّت اینکه این مناظره را به نام وی پرداخته است، اشاره میکند، و احتمالاً منظور وی از اینکه میگوید: «ملک زادهای...سؤال کرد که از مناظره گل ومل سخنی بگوی» (همان:53)، باید همین شاگرد یاد شده باشد. شروع قسمت اصلی مناظرۀ گل ومل محمّد زنگی چنین است: «وقتی در میان بوستان به گاه اجتماع دوستان، گل را با مل مناظره شد و در فضیلت گوهر ذات وحسن صفات مجادله افتاد و سخن از حدّ اعتدال به قیل وقال رسید و ازحسن مقال به قبح جدال انجامید.» (تبریزی،1381: 719) این جانب در مقایسة «مناظرۀ گل ومل» محمّد زنگی با «مناظرة گل ومل»ی که در سفینة تبریز به نام سراجالدین قمری آمده است، متوجّه شدم که دقیقاً هر دو مناظره یکی است و تمام جملات و عبارات هر دو شبیه یکدیگر است. آنچه در متن کتاب زنگی نامه با عنوان مناظرة گل ومل آمده است، به مقدمهای مصدَّر است که در آن آمده که محمد زنگی بخاری بر اساس درخواست آن ملک زاده، این مناظره را برای او نوشته است، ولی اینکه آیا این مناظره از خود اوست یا آن را از جایی دیگر نقل کرده است، با توجّه به مشابهت تمام وکمال آن با مناظرة گل ومل در سفینة تبریز که به نام سراجالدین قمری آمده است، موضوعی است که باید بررسی شود. محمّد بن زنگی بخاری عبارتی پیش از شروع قسمت اصلی مناظره آورده که عین آن عبارت چنین است: «اگر چه مرا از آواز مرغان خواطر معنوی و مشغلة نوای عندلیبان روحانی که در چمن ضمیر بود، پروای این ماجرا و اندیشة استماع این مناظره نبود، اما بنابر آن اشارت، یک زمان سرفکرت در گلزار معنی کردم وآن مناظره و مجادله را به گوش هوش استماع نمود، و هر چه ایشان به زبان حال میگفتند، من به زبان قال ادا میکردم و آن این است:...»(زنگی بخاری،1372: 53) آن طور که دیده میشود، محمّد زنگی بخاری، هیچ صراحتی به اینکه این مناظره تألیف خود اوست نکرده، بلکه می گوید: «از گلزار معانی» آن را از زبان حال به زبان قال ادا کرده است، و این باعث دشواری بیشتر در تشخیص مؤلف حقیقی آن مناظره است. بدین ترتیب، دربارة نام واقعی مؤلف مناظرة مذکور می توان این گمان ها را زد: 1- اینکه مناظره از سراجالدین قمری باشد و هر چند در دیوان او هیچ نشانی از آن مناظره و اصولاً مناظرهنویسی او نیست، میتوان احتمال داد که سراجالدین قمری آن را به خواهش کسی نوشته باشد. اما اینکه در زمرة آثار و رسالههای محمّد زنگی ثبت شده؛ یا از اشتباهات کاتبان و نسّاخانی است که رسالههای مندرج در زنگینامه را نوشتهاند ویا خود محمّد زنگی آن را از کتاب و رسالهای دیگر در رسالههای خویش وارد کرده است؛ بویژه که محمّد زنگی کتابت هم میکرده است و بعید نیست که در ضمن کتابت کتاب یا رسالهای به آن مناظره برخورده باشد و برای برآورده ساختن درخواست آن ملکزاده آن را نوشته باشد؛ مخصوصاً که محمّد زنگی مینویسد چندان پروایی به ماجرای گل ومل و اندیشة استماع آن مناظره نداشته است (هرچند قرائنی در متن هست که انتساب آن را به قمری بعید مینمایاند). 2- این که مناظره حقیقتاً از خود محمّد زنگی باشد؛ چه، همان طور که گفته شد، بر اساس تحقیق مصحّح دیوان سراجالدین قمری، فقط به نام حسن به عنوان فرزند وی تصریح شده و در اشعار قمری به او اشارهای هست(قمری آملی،1368: 33- 55). اما این نکته را که چطور در سفینة تبریز مناظرة گل ومل به سراجالدین قمری نسبت داده شده، یا باید جزو اشتباهات خود ابوالمجد تبریزی-گردآورنده و کاتب سفینه- شمرد و یا از اشتباهات منابع و مآخذی دانست که ابوالمجد تبریزی این مناظره را از آن نقل کرده است. بررسی اشعار مندرج در مناظرة گل ومل نکاتی که از خلال متن مناظره فهمیده می شود، بدین قرار است: 1- همان طور که گفته شد، در مناظرۀ گل ومل ابیاتی هم از زبان گل و هم از زبان مل نقل میشود، که از شاعران مختلفی از جمله سعدی و نظامی است، و از همین اشعار میتوان به موضوعات دقیقتری دست یافت. شعری که از سعدی در گل و مل سفینة تبریز نقل شده و درمناظرة گل ومل زنگی نامه هم به همان شکل آمده، این است:
این بیتی است از غزلیات سعدی (سعدی،1385: 94) و با توجه به اینکه «مؤلف (محمّد زنگی بخاری)را با اشعار سعدی انس و الفت مخصوص و پیوند و علاقهای استوار است و در رسالههای دیگر هم ابیاتی از سعدی آورده است » (زنگی بخاری1374: 13)، در اینجا نیز این بیت سعدی نشانهای است بر اینکه مؤلفِ این مناظره را محمّد زنگی بدانیم (دربارۀ عدم تناسب زمانة زندگی سعدی با سراجالدین قمری، پس از این سخن خواهیم گفت). شعری که از نظامی در مناظرة گل و مل، هم در سفینة تبریز و هم در زنگی نامه نقل شده، بلندترین شعر این مناظره است وآن برگزیدة ابیاتی از ساقی نامة نظامی است، در شرفنامه، به این ترتیب:
پس از این نیز 19 بیت از ساقی نامههای نظامی نقل شده است و همان طور که پیشتر گفته شد، دقیقاً در هردو متن (سفینة تبریز و زنگی نامه) ابیات و جملهها و عبارات شبیه هم است. نتیجهای که از اشعار سعدی و نظامی میتوان گرفت این که: سراجالدین قمری در سال 625 هجری قمری وفات یافته و نظامی گنجوی شرفنامه را پس از هفت پیکر سروده است. تاریخ اتمام هفت پیکر 593 هجری قمری است و«پس ازآن معلوم نیست به فاصلة چند سال این نامه (شرفنامه) آغاز شده. » (همان: 3) به هر حال، نقل ابیاتی از نظامی که با سراجالدین قمری فاصلة زمانی چندانی نداشته است، در مناظرۀ گل ومل منسوب به قمری، چندان معمول به نظر نمیرسد؛ خاصّه که در دیوان قمری هیچ ذکری از نظامی نیست. همین اشکال دربارۀ بیتی که از سعدی در مناظرۀ گل ومل نقل شده، نیز وجود دارد؛ زیرا ولادت و دوران شاعری سعدی 2 به هیچ وجه با زمانة زندگی سراجالدین قمری که تخمیناً بین سالهای 550 تا560 هجری قمری به دنیا آمده و 625 قمری فوت شده، سازگاری ندارد؛ بدین توضیح که سراجالدین قمری که درسال 625ق وفات یافته، نمیتوانسته به شعری از سعدی، که در 625ق قطعاً به شاعری شهرت نداشته است، استشهاد کند، در حالی که روزگار زندگی سعدی و نیز نظامی، با روزگار محمّد زنگی تناسب تاریخی دارد. نکتة مهم دیگری که میتوان از دیوان سراجالدین قمری به آن پی برد، این است که از سراجالدین قمری هیچ نوشتة منثوری برجای نمانده است و در مقدمة دیوانش نیز به آن اشارهای نشده است؛ همان طورکه او مشهور به مناظرهگویی و مناظرهنویسی نیز نبوده است. بررسی سبک شناسانة مناظرة گل ومل به غیر از دلایل مذکور، توجّه به جنبههای سبک شناسانة متن مناظرۀ گل ومل و مقایسة آن با آثار دیگری که از محمّد زنگی به جای مانده نیز انتساب مناظره را به محمّد زنگی تقویت میکند: 1- چند مناظره و رسالهای که از محمّد زنگی برجای مانده، تحمیدیهها و خطبههای تقریباً یکسان و همانندی دارند؛ در آغاز مناظرۀ گل ومل نوشته: «حمد و ثنا پادشاهی را که شکفتگی گل دل عارفان از نسیم الطاف بینهایت اوست» (زنگی بخاری،1372: 51). و آغاز حکایت بیدلان چنین است: «حمد وثنا پادشاهی را که در دبستان موجودات، عندلیب عشق را به نوای لطف گویا کرد...» (همان: 3). و مناظرة مویزاب وفقاع عجمیان را به این شکل آغاز کرده: «حمد وثنا مرخدایی را که در هر نیمة ماه کاس قمر را از طاس زرین آفتاب پرمیسازد...» (همان:71). و این عبارت از آغاز مناظرۀ چشم و دل است: «حمد وثنا مرخدایی را جلّ وجلاله که چشمههای حکمت از دل اصحاب معرفت در جویبار بیان روان کرد...» (همان:97). همچنین، خطبة رسالة نزهة العاشقین یا رسالة العشق را این گونه پرداخته است: «حمد بی حدّ وثنای بی عد حضرت عزّت قادری را که...» (همان:123). از دیدگاه سبک شناسی، همانندیهای عبارات یاد شده را میتوان جزو ویژگیهای زبانی نثر محمّد زنگی دانست که تقریباً شیوۀ نثر او در مناظرهها و رسالاتش به نوع نثر مناظرۀ گل ومل شباهت دارد. 2- محمّد زنگی در نثر خویش از آیات و احادیث به عنوان استشهاد استفاده کرده است، که شیوۀ این استشهادها از نظر ساختار و ترکیب جملهها در حکایات بیدلان یا داستان شاهزادۀ شهر حماة و مناظرۀ چشم و دل و نزهة العاشقین و بستان العقول فی ترجمان المنقول شباهتِ بسیار به نوع کاربرد استشهادهای مناظرۀ گل ومل دارد. شواهد زیر این نظر را تأیید میکند: الف- «... عندلیب زبانش در بوستان فصاحت نوای انا افصح العرب والعجم میسرایید و طوطی بیانش شکر لااحصی ثناء علیک میخایید» (همان: 3). ب- «...و زبان گهرافشان سید انبیا بدین معنی ناطق است که السخی لایدخل النار و ان کان فاسقا والبخیل لایدخل الجنة وان کان عابدا» (همان: 10). ج- «...وسپاس وستایش خداوندی را که شیفتگی مستان شراب یحبّهم و یحبّونه از کرم بیغایت او» (همان: 51). د- «حکیمی که نرگس مست رعنایان منصب کُل جمیل من جمال الله را دلربایی آموخت» (همان: 51). هـ- «و دیگر آنچه از رحمت میگفتی، بدان که رحمت نصیب مؤمنان است که وکان بالمؤمنین رحیماً» (همان: 74). و- «ومن به ایمان ومؤمنان نسبت دارم که المؤمن حلو یحبّ الحلاوة» (همان: 74). ز- «...چشمههای حکمت از دل اصحاب معرفت در جویبار بیان روان کرد که ظهرت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه و نظر ارباب بصیرت را به کحل اعتبار مکحّل گردانید که فاعتبروا یا اولی الابصار» (همان: 97). ح- «میدان دل از آن طرف عرش و کرسی وفلک وملک است وان کان الی ربک المنتهی بل که عرش وفرش در جنب دل مختصر است، زیرا که دل قابل تجلّی الوهیت وربوبیت است که لایسعنی ارضی ولاسمائی ولکن یسعنی قلب عبدی المؤمن» (همان:114). ط- «...وطور دوم را قلب گویند که ستارة ایمان بر وی است که اولئک کتب فی قلوبهم الایمان» (همان:116). ی- «...سقف مرفوع آسمان را به نور کواکب بیاراست که انا زَیَّنّا السماءَ الدنیا بزینة الکواکب...» (همان:123). دربارة شواهدی که نمونهوار از نثر محمّد زنگی آورده شد، میتوان این توضیح را افزود که استشهاد در نثر فنّی فارسی با اهداف و اغراض گوناگون کاربرد داشته است که یکی از اغراض مهمّ ِاستشهاد، تأیید وتأکید مطلب پیش از آن بوده است)خطیبی،1368: 198-208) و این شیوه، چنان که دیدیم در مناظرۀ گل ومل (شواهد ب وج) با آنچه که از دیگر نوشتههای زنگی بخاری نقل شد، شباهت تمام دارد. همچنین بعض عبارات عربی و آیاتی که به عنوان استشهاد در مناظرة گل ومل و مناظرههای دیگر محمّد زنگی به کار رفته، با یکدیگر شباهت دارند؛ مانند: - وماارسلناک الّا رحمة للعالمین (زنگی بخاری،1372: 66و111)؛ - نجا المخفّفون وهلک المثقلون (همان: 57و165). 3- در نثر محمّد زنگی بخاری، عبارات و اصطلاحاتی دیده میشود که آنها را میتوان از ویژگیهای زبانی ِخاصّ وی دانست: الف- «کبود پوش» مجازاً به معنی صوفی، در «مناظرۀ مسافر عالم صورت ومسافر عالم معنی» به کار رفته: «در این میان جوانی کبود پوش با دستار فیلگوش چون هلال زرد ونزار وچون بلال روشندل وبا مقدار، آثار ریاضت از جبین مبین او تابان و...» (همان:91). همچنین در رسالة نزهة العاشقین یا رسالة العشق، در رباعیی که ظاهراً از خود زنگی است، به همان معنی به کار رفته:
کاربرد این اصطلاح در مناظرة گل و مل در معنای مذکور، نشان دهندة آن است که مؤلف هر دو (مناظرة گل و مل و نزهة العاشقین) یکی است. «بنفشة کبود پوش مرید خاص من است و شمع لاله مجمره دار به اخلاص من.» (همان:54) ب- در «مناظرة مویزاب و فقّاع عجمیان» دربارۀ انگور آمده: «چنان که مردم شهر از زیبایی دکان و با ذوقی این دو فرزند انگور انگشت حیرت به دندان فکرت گرفتند و گفتند ما گمان میبردیم که انگور را به جز دوشاب وسرکا، فرزند دیگری نیست وخود کار برخلاف پندار ما بودست...» (همان:72). و همین تعبیر با اندک اختلافی در «مناظرة گل ومل» نیز به کار رفته است: (از زبان مل): «...یک برادرم دوشاب 3 است که رونق دوکان حلواگرست. یک برادرم سرکا است که هم کاسة شکر است.» (همان:56) 4- از بررسی اشعاری که در مناظرۀ گل و مل آمده و مقایسة آنها با اشعاری که در دیگر مناظرهها و رسالههای مسلّم الثبوت محمّد زنگی وارد شده، این نتایج حاصل میشود:
که ظاهراً بیتی است از شعری که محمّد زنگی مطلع آن را در «داستان پادشاهزادة شهر حمات» ذکر کرده است:
این بیت هم ظاهراً از شعری است که بیت دیگر آن در حکایت بیدلان مذکوراست:
بیتی است از غزل مشهور سعدی (سعدی،1385: 114) که محمّد زنگی هم این بیت و هم بیت دیگری از همان غزل را در حکایت بیدلان نیز آورده:
محمّد زنگی این بیت را در رسالة موسوم به «نزهة العاشقین» نیز بدین شکل به کار برده:
شباهت ابیات ذکر شده در مناظرة گل ومل با اشعاری که در مناظرهها و رسالههای دیگر محمّد زنگی به کار رفته، نشان دهندة آن است که مؤلف مناظرة گل و مل به احتمال بسیار، با مؤلف نزهة العاشقین و حکایت بیدلان، یعنی محمّد زنگی بخاری، باید یکی باشد.
نتیجهگیری به هر حال، با توجّه به دلایل ذکر شده، انتساب مناظرة گل ومل به محمّد زنگی بخاری، درستتر به نظر میرسد؛ سابقة محمّد زنگی بخاری در مناظرهسرایی، این حدس را تقویت میکند. در همین زنگی نامه، بجز مناظرۀ گل ومل، دو مناظرۀ مویزاب وفقّاع عجمیان و نیز مناظرة چشم و دل به نام محمّد زنگی بخاری ثبت است. نکتة مهم دیگری که علاقة محمّد زنگی را به مناظرهنویسی میرساند، این که وی «بستان العقول فی ترجمان المنقول» را که ترجمهای است از رسالة حیوان از رسایل اخوان الصفا نیز به شکل مناظرهای میان انسان وحیوان پرداخته است (زنگی بخاری،1374: 24). نتیجة بررسیها و جستجوهای ذکر شده، هر چند صحّت انتساب مناظرة گل ومل مندرج در صفحات 719 تا721 سفینة تبریز را به سراجالدین قمری بسیار ضعیف میکند و به همان نسبت، انتساب آن را به محمّد زنگی بخاری نیرو میبخشد، لیکن باید منتظر بود تا نسخة دیگری از این مناظره یافت شود و به قطع یقین بتوان آن را به محمّد زنگی بخاری نسبت داد.
پینوشتها 1- نسخة دیگری از مناظرۀ گل ومل ابوسعید ترمذی، با نام مناظرۀ الورد و بنت الکرم، در فرهنگ ایران زمین، شمارة 16به تصحیح حسن عاطفی به چاپ رسیده است. 2- بر اساس منابع گوناگون ولادت سعدی را در یکی از سالهای 600تا 610قمری حدس زدهاند. تواریخ دیگری هم برای ولادت سعدی گفته شده که مقرون به صحّت نیست. 3- در متن زنگی نامه، مصحّح محترم، این واژه را جوشاب وجوشان خواندهاند، که البته نادرست به نظر میرسد و شکل درست آن دوشاب است که در متون به معنای شیرة انگور و یا شیرة انگور که یک دو روز نگه دارند تا ترش شود، به کار رفته است:
- و از هری، کرباس و شیر خشت ودوشاب خیزد (حدود العالم).
[ به اختصار از لغت نامة دهخدا] « از افادات شفاهی دکتر جمشید مظاهری است.» | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1- آل داود،سیدعلی.(1384)." بررسی رسالهها و اسناد تاریخی سفینة تبریز"، نامة فرهنگستان، دورة هفتم،شماره اول(صص112-121). 2- تبریزی،ابوالمجدمحمدبن مسعود.(1381). سفینة تبریز،تهران:کتابخانة مجلس شورای اسلامی چاپ اول. 3- حائری، عبدالحسین.(1380)." سفینة تبریز؛ کتابخانهای بین الدّفتین" نامة بهارستان، سال دوم، شمارة دوم (شمارة پیاپی:4)،(صص41-64). 4- حمدالله مستوفی.(1362). تاریخ گزیده، به اهتمام عبدالحسین نوایی، تهران: امیرکبیر، چاپ دوم. 5- خطیبی،حسین.(1368). فنّ نثر در ادب فارسی،تهران: زوّار، چاپ اول. 6- زنگی بخاری، محمدبن محمودبن محمد.(1372). زنگی نامه، به کوشش ایرج افشار، تهران: توس، چاپ اول. 7- ________________________ .(1374). بستان العقول فی ترجمان المنقول، تصحیح ایرج افشار و محمد تقی دانش پژوه، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اول. 8- سعدی، مصلحبن عبدالله.(1385).غزلهای سعدی، تصحیح غلامحسین یوسفی، تهران: سخن، چاپ اول. 9- شفیعی کدکنی، محمدرضا.(1382)." خاقانی و محیط ادبی تبریز براساس سفینة تبریز"، نامة بهارستان، سال چهارم، شمارة اول و دوم (پیاپی:7-8) (صص119-164). 10- شکراللهی طالقانی،احسان.(1381)." سه نقطهها و سفینة تبریز"، نامة بهارستان، سال سوم، شمارة اول (پیاپی:5)(صص227-228). 11- صادقی،علی اشرف.(1382)." لغت فرس اسدی در سفینة تبریز"، نامة بهارستان، سال چهارم، شمارة اول و دوم (پیاپی:7-8) (صص165-194) 12- قمری آملی، سراجالدین.(1368). دیوان، تصحیح یدالله شکری، تهران: معین، چاپ اول. 13- نظامی گنجوی.(1376). شرفنامه، تصحیح وحید دستگردی، به کوشش سعید حمیدیان، تهران: قطره، چاپ اول. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,024 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 462 |