تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,651 |
تعداد مقالات | 13,405 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,228,266 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,080,913 |
روش در تحقیقات ادبی ایران | ||
پژوهشهای ادب عرفانی | ||
مقاله 7، دوره 1، شماره 1، خرداد 1386، صفحه 129-141 اصل مقاله (139.45 K) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
نویسنده | ||
احمد رضی* | ||
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان | ||
چکیده | ||
روش تحقیق در هر رشته دانشگاهی، چراغ راه پژوهشگر برای رسیدن به حقایق علمی است و در صورتی که درست انتخاب شود، موجب پیشرفت و نوآوری در آن رشته خواهد شد. هدف از این مقاله، شناسایی نوع و ویژگیهای روش تحقیق ویژه مطالعات ادبی است. برای دستیابی به این هدف ابتدا گونههای متنوّع تحقیقاتی که در عرصه زبان و ادبیات فارسی وجود دارد، معرفی میشوند و آنگاه تأکید میشود که برای انتخاب روش مناسب باید پس از شناسایی نوعِ مسأله تحقیق، به تبارشناسی آن پرداخت و آنگاه با توجه به اهداف و جنسِ مسأله، روشی را برگزید. در این نوشتار، ضمن بیان ویژگیهای روش کیفی پژوهش، اغلب رویکردهای تحقیقاتی در عرصه ادبیات از نوع کیفی دانسته شده است. هدف در پژوهش کیفی رسیدن به قوانین ثابت نیست و پژوهشگر قصد ندارد با تعمیم یافتههای خود به قانونی جهان شمول برسد، بلکه هدف او توصیف و فهم پدیدهها و در نهایت، رسیدن به الگوهاست. در این روش تأکید میشود که پژوهشگر برای دستیابی به فهم عمیقِ اثر ادبی باید با متن رابطه دوستانه برقرار کند و با خالقِ اثر همدردی کند. | ||
کلیدواژهها | ||
روش تحقیق؛ پژوهش ادبی؛ ادبیات فارسی؛ پژوهش کیفی؛ میان رشتهای | ||
اصل مقاله | ||
مقدّمه در گذشته تفاوت رشتههای علمی را از راه تفاوت موضوع و هدف آنها میشناختند، امّا امروزه بیشتر، تفاوت روشها را ملاک و میزان تفاوت رشتهها میدانند و معتقدند که هیچ علمی بدون روش نیست و ارزش یافتههای پژوهشی وابسته به میزان درستی روشی است که از طریق آن به دست آمده است. بر اساس این نظر، انتخاب روش درست در تحقیقات علمی، گاهی بیشتر از استعداد و نبوغ پژوهشگر اهمیت دارد، زیرا روش نامناسب میتواند موجب توقف و رکود تحقیق شود، امّا گزینش روش خوب میتواند پژوهشگر را سریعتر، آسانتر، دقیقتر و ارزانتر به نتیجة درست برساند. به رغم اهمّیتی که مقولة روش در تحقیقات علمی دارد، بحث از آن در پژوهشهای ادبی جدّی گرفته نشده است و مرز میان روش ویژة تحقیقات ادبی، با تحقیقات در سایر رشتهها به صورت دقیق مشخص نیست. مؤلفان کتابهای روش تحقیق در ادبیات نیز، اغلب با اشاره به کتابخانهای بودن پژوهشهای ادبی به طور مفصّل وارد بحث مرجع شناسی شدهاند و تنها بعضی از آنها قسمتی از کتاب خـود را بـه معرفی بـرخی از فعالیتهای پـژوهشی؛ مثل تصحیح نسخههای خطی اختصاص دادهاند. در کتابها و مقالات ادبی نیز، معمولاً نویسندگان از روش تحقیق خود سخن به میان نمیآورند. به همین سبب، در عرصة تحقیقات ادبی، نوعی آشفتگی از جهت روش وجود دارد؛ از روشهای کمّی و تقلیل گرایانة رایج در رشتههایی، مانند: جامعه شناسی و روان شناسی گرفته تـا نـوعی بـی روشی در تحقیق که در آن هر چیزی بـه چیز دیگر ارتبـاط پیدا میکند. هدف از این مقاله شناسایی خصوصیات روش تحقیق، ویژة مطالعات ادبی و معرّفی رویکردهای مختلف آن و تأکید بر این نکته است که محقق باید با توجه به موضوع تحقیق و اهداف ویژة خود، از پیش، نسبت به اتخاذ روش مناسب اقدام کند و آنگاه به ضوابط آن روش تا پایان تحقیق پایبند باشد. تنوّع تحقیقات ادبی در ایران یکی از علل بینظمی در روش تحقیقات ادبی، گستردگی و تنوّع کارهایی است که در این عرصه انجام میگیرد. کثرت الگوها، رویکردها و روشها در این مطالعات موجب شده است تا گروهی بدون توجه به موضوع، اهداف و دامنة هر پژوهش از آنها به صورت دلخواه و غیر روشمند، به تنهایی یا مختلط استفاده کنند. نگاهی گذرا به انواع آثاری که به دنبال مطالعات ادبی در ایران انتشار مییابند، این گستردگی و تنوع را بخوبی نشان میدهد. این آثار عبارتند از: 1- آثار ادبی کهن که پس از تصحیح نسخههای دست نویس معمولاً همراه با مقدمهای کوتاه یا بلند منتشر میشوند. تصحیح نسخه از قدیمترین و گستردهترین انواع تحقیقات ادبی است که در یک صد سال گذشته رواج داشته و در طول زمان متحوّل شده است. مصحّحان از این جهت که متنی منقّح و نزدیکتر به متن اصلی در اختیار سایر پژوهشگران قرار میدادند، در پیشبرد تحقیقات ادبی سهم مهمّی داشتهاند. 2- آثاری که به زندگینامة شاعران و نویسندگان و معرّفی زمانة آنان میپردازند. این گونه مطالعات پیشینهای طولانی دارد که در قدیم به شکلهای مختلف؛ از جمله تذکره نویسی دنبال میشده است و امروزه در کتابهای تاریخ ادبیات و یا در قالبهای بیوگرافی و اتوبیوگرافی عرضه میشود. 3- آثاری از نوعِ فرهنگهای لغت، دانشنامهها، دایرة المعارفها و کتابشناسیهای مرتبط با ادبیات که مطالب آنها به شیوهای خاص گردآوری و مرتب میشوند. هدف این گونه آثار طبقهبندی دانشهای ادبی و اطلاع رسانی نظام مند است. 4- آثاری که در آنها علوم مرتبط با ادبیات مورد بحث و بررسی قرار میگیرد و تئوریها، سبکها، مکتبها و مدلهای ادبی معرفی میشوند. برخی از این آثار توصیفی و برخی دیگر از نوع تجویزی و توصیهای هستند. 5- آثاری از نوعِ حاشیهنویسی و پاورقی نویسی بر متون ادبی کهن که در آنها تلاش میشود تا ابهام معنایی متن، مرتفع و گاه ویژگیهای زبانی و ادبی آن به صورت موردی و پراکنده معرفی شود. گزیدههای فراوانی که امروزه از آثار ادبی پیشینیان و معاصران منتشر میشود، نمونههایی از این دستهاند که شکلهای جدیدی به خود گرفته و گاه دارای مقدمههای تحقیقی مفیدیاند. 6- آثاری که به مباحث زبانی توجّه ویژه دارند، مانند مطالعات مربوط به دستور زبان که در آن ریشهشناسی واژگان و ساختار نحوی کلام در اولویت مباحث قرار دارد. این مباحث امروزه بیشتر با استفاده از علم زبان شناسی دنبال میشود. تحلیل زبان شناسانة متون ادب فارسی نیز در دهههای اخیر رونق یافته و آثاری در زمینة تکنیکها و فنون متنوّع برای چگونگی قرائت و فهم متن ادبی منتشر شده است. 7- آثار انتقادی که در آنها با رویکردهای مختلف به نقد ادبی شعر و نثر فارسی پرداخته میشود. تعداد این آثار فراوان است و در اغلب آنها نگاه برون متنی حاکم است. 8- آثار تفسیری که در آنها به شرح مبسوط متن ادبی در چارچوب تفکّرات شاعر یا نویسنده توجّه میشود. این آثار مربوط به متنهایی است که به علّت صراحت معنایی، تنها یک تفسیر میپذیرند. 9- آثار تأویلی که در آنها لایههای زیرین معنایی آثار ادبی توضیح داده میشود و با تأکید بر غیرقطعی بودن معنای متون ادبی و گاه با نادیده گرفتن ذهنیات شاعر یا نویسنده، معانی باطنی آن آثار از زوایای مختلف مورد کاوش قرار میگیرد. این دسته آثار مربوط به متنهای چندمعنایی و آثاری است که دارای ابهام معنایی گستردهاند. 10- آثار تطبیقی که در آنها با هدف کشف روابط ادبی ملل مختلف و نشان دادن بازتاب ادبیات ملّتی در ادبیات ملّت دیگر، به بررسی شباهتها و تفاوتهای میراث ادبی دو یا چند زبان مختلف پرداخته میشود. این مقایسه، شخصیتهای ادبی، آثار آنان، انواع ادبی، سبکها، دورهها، جنبشهای ادبی و.... ملّتهای مختلف را شامل میشود. 11- آثار ترجمهای از زبانهای گوناگون به زبان فارسی که از جهت موضوعی بسیار متنوّعاند. لازمة موفقیت در ترجمة آثار ادبی و تحقیقات مرتبط با ادبیات، پژوهش و مطالعة گستردة مترجمان در زبان و ادبیات دو کشور است. 12- آثار میان رشتهای یا چند رشتهای که در آنها با استفاده از دانشهای مختلف، به پدیدة ادبیات نگریسته میشود، مانند آثاری که با رویکرد تحلیل گفتمان به بررسی متون ادبی میپردازند و در آنها متن ادبی در نظام و آرایش فرا جملهای عناصر زبانی مورد توجه قرار میگیرد و از تأثیر عوامل درون متنی و برون متنی بر بافت آثار ادبی سخن گفته میشود. 13- آثاری که در پی تحقیقات موردی؛ یعنی بررسی دقیق و عمیق موردی خاص از یک مجموعه انتشار مییابند. در این شیوه، هر واحد به منزلة نمایندة تمام یا گروه زیادی از موارد موجود مورد مطالعه قرار میگیرد، مانند بررسی اولین غزل دیوان حافظ در کتاب گمشدة لب دریا (ر. ک: پورنامداریان، 1382: 339- 455). تحقیقات موردی از آن جهت اهمیت دارند که نمونهای از مسائل یک مجموعه را روشن میکنند و زمینه ساز فرضیهسازی برای تحقیقات دیگر میشوند و به وسیلة آن میتوان به گونهشناسی موضوع مورد تحقیق پرداخت. 14- آثاری که نتایج تحقیقات میدانی در برخی از زمینههای زبان و ادبیات را منعکس میکنند؛ تحقیقاتی که با استفاده از ابزارهای پژوهشی علوم اجتماعی؛ مثل پرسشنامه یا مصاحبه اجرا و گاهی اطلاعات آن با استفاده از علم آمار تحلیل میشود مثل تحقیقات در زمینة فولکلور و یا ضرب المثلهای رایج در زبان امروزی. 15- آثاری که با ترکیب یا تلفیق چند نوع از رویکردهای یاد شده، به بحث دربارة متن ادبی میپردازند. همان طور که ملاحظه میشود، فعالیتهای علمی متنوّعی با موضوع ادبیات در ایران جریان دارد. بعضی از این پژوهشها درون متنی و برخی برون متنی و گروهی نیز تلفیقی از هر دو هستند. از طرف دیگر بعضی از این پژوهشها، مانند تصحیح نسخه بیشتر در بررسی متون کهن کاربرد دارند؛ درحالی که ظرفیت پژوهشی بعضی از این رویکردها در متنهای ادبی معاصر بیشتر است؛ مثلاً نقد روان شناسانة یک متن معاصر بسیار آسانتر از نقد روان شناسانة یک متن کهن است، زیرا اطّلاعات پیرامونی دربارة متن و نویسندة معاصر بیشتر در دسترس پژوهشگر قرار دارد.
روش یابی در تحقیقات ادبی اکنون این سؤال مطرح میشود که بـا توجّه بـه کثـرت و تنـوّع مطالعات در عرصة ادبیات فارسی، آیا میتوان همة این پژوهشها را با یک روش مورد مطالعه قرار داد؟ و اصولاً آیا میتوان همة این فعالیتها را پژوهش ادبی به حساب آورد؟ مثلاً آیا تصحیح نسخههای خطی یک تحقیق ادبی اصیل است و یا اصولاً بررسی زمانه و زندگی شاعر، صرفاً یک پژوهش ادبی است و باید تنها با موازین و امکانات ادبی، مانند مراجعه به اثرِ آن شاعر مورد بررسی قرار گیرد، یا از مقولة پژوهش تاریخی است و لازم است با روش و ضوابط تحقیقات تاریخی مطالعه شود؟ اصولاً کدام یک از این فعالیتهای علمی، پژوهش ادبی اصیل به شمار میرود و کدام یک مستقیماً به پژوهش ادبی مربوط نمیشود و کدام یک، هم از پژوهشهای ادبی و هم از پژوهشهای سایر رشتهها بهره میگیرد؟ انتخاب روش تحقیق درست، مشروط به شناختن مسألهای است که پژوهشگر ادبی میخواهد به تحقیق دربارة آن بپردازد؛ یعنی پژوهشگر باید مشخّص کند که مسألة او از نوع توصیفی است؛ تفسیری است؛ تبیینی است یا از انواع دیگر؟ آن گاه باید به تبارشناسی مسأله بپردازد تا بداند که به کمک کدام علم میتواند تحقیقات خود را سامان دهد. محقق باید در مواجهه با مسأله، از خود بپرسد که مسأله من ریشه در کدام علم دارد، تا بتواند روشهای مناسب را برگزیند. تشخیص این که مسألة مورد پژوهش ریشه در کدام علم دارد، از مهمترین گامهای شناخت دقیق مسأله است (قراملکی، 1383: 129و130). در صورتی که پژوهشگر ادبی در تبارشناسی مسألة تحقیق اشتباه کند، در انتخاب روش درست تحقیق با مشکل مواجه خواهد شد و نتیجة مطالعات او ابتر و غیرقابل اعتماد میشود؛ همچنان که بعضی از محققان بدون توجه به اینکه جستجو در زندگینامة شاعر، ریشه در علم تاریخ دارد، تنها با استناد به شعر شاعر که با ذوق، عاطفه و تخیل او پیوند خورده است و بدون تفاوت قایل شدن میان شاعر و راوی، به اظهار نظر دربارة کیفیت زندگی او پرداختهاند و به نتایج متفاوت رسیدهاند؛ مثلاً گروهی از آنان با استناد به شواهدی از آثار سعدی، سال تولد او را 585 هـ.ق. و گروهی دیگر نیز با استناد به شواهدی دیگر از آثار او، سال تولّد او را 606 هـ. ق. دانستهاند (ر. ک: موحّد، 1370: 33-37). واقعیت این است که عرصة پژوهشهای ادبی گسترده است و بسیاری از مسائل آن ریشه در علوم مختلف دارد. هر پژوهشگر ادبی پس از انتخاب مسأله و گونهشناسی آن، باید تشخیص دهد که آیا «مسأله تحقیق» مورد نظر او، تکتباری است یا چندتباری. اگر مسأله او چندتباری است، از روش و ضوابط مطالعات میان رشتهای یا چند رشتهای پیروی کند، و اگر مسألة او تک تباری است تنها از روش آن رشتهای استفاده کند که مسأله او به آن رشته تعلق دارد. در هر صورت، پایبندی به اصول و ضوابط روش مورد نظر برای محقق ضروری است؛ مثلاً وقتی محقّق به ادبیات تطبیقی میپردازد، باید اصول و چارچوب پژوهشهای تطبیقی را رعایت کند؛ یعنی تنها به بیان شباهتهای دو شخصیت ادبی اکتفا نکند، بلکه تفاوتهای آن دو را نیز برشمرد. در بیان تفاوتها و شباهتها به چرایی آنها نیز بپردازد و علاوه بر روشهای رایج، از شیوههای غیرمستقیم نیز برای عبور از شباهتها و تفاوتهای ظاهری بهره جوید تا به شباهتها و تفاوتهای واقعی دو شخصیت دست پیدا کند. پژوهش ادبی و تحقیقات کیفی پژوهشهای علمی را بر اساس ماهیت دادههای تحقیق به دو نوع کمّی و کیفی تقسیم میکنند. دانشمندان در پژوهش کمّی- که بر اساس مکتب اثبات گرایی (Positivism ) استوار است، علاقهمند به تبدیل اطلاعات تحقیق به صورت نمادهای ریاضیاند تا برای تحلیلهای آماری قابلیت داشته باشد، امّا پژوهش کیفی- که بر مکتب پسااثبات گرایی (Postpositivism ) بنا شده است و از روش شناسی تفسیری پیروی میکند- توصیفی است که در آن محقق به فرآیند معنی و درک حاصل از واژگان و تصاویر تمایل دارد (ازکیا، 1382: 295 و 296). سنّت تحقیقاتی حاکم بر رشتههای علوم انسانی به تبعیت از اصول حاکم بر علوم طبیعی عمدةً از نوع کمّی است و پژوهشگران این رشتهها نیز معمولاً با فرضیهای از پیش تعیین شده وارد عرصة پژوهش میشوند تا با شیوههایی خاص آنها را اندازهگیری کنند. در پژوهش ادبـی نیـز کسانی مـانند سنت بِوو، تِن و بـرونتیر از ایـن شیوه پیروی میکردند. آنان میخواستند برای ادبیات نیز قوانین ثابت مانند قوانین علوم طبیعی وضع کنند؛ به طوری که بر تمام ادیبان و همة آثار ادبی قابل تطبیق باشد. از دیدگاه آنان نویسنده یا شاعر با همة نوشتهها و آثارش بـرآیند قـانونهای قطعی است که در گذشته و حال و آینده عمل کرده، میکند و خــواهد کرد (ر. ک: ضیف، 1376: 101-112). امّا در دهههای اخیر روش پژوهش کیفی در تحقیقات علوم انسانی مورد توجّه جدی قرار گرفت و مقبولیت یافت. در این روش، بر خلاف پژوهش کمّی، هدف علم رسیدن به قوانین ثابت نیست و پژوهشگر قصد ندارد تا با تعمیم یافتههای خود، به قوانین جهان شمول برسد و وضعیتها را پیشبینی کند، بلکه هدف او توصیف و فهم پـدیدهها و نهایتاً رسیدن به الگوها به جای قوانین است. در این نوع پژوهش که بر خلاف روش کمّی بر شیوة استقرایی استوار است، پژوهشگر میداند که نتایج تحقیق او به زمینهها و شرایط موجود و زمان تحقیق وابسته است و هر پدیدهای را باید در موقعیت و بافت مشخصی مورد بررسی قرار داد (ر. ک: جوکار و سامانی، 1378: 34-42). پژوهش کیفی بیشتر در علوم اجتماعی و انسانی مثل مردم شناسی، علوم تربیتی، مطالعات ادبی، مطالعات فرهنگی و علوم سیاسی به کار میرود و معمولاً پژوهشی ترکیبی است؛ یعنی از مجموعهای از روشها، فنون و ابزارها؛ مثل تجربة شخصی، دروننگری، شرح حال، روایت، فرآوردههای فرهنگی و انواع متون مبتنی بر مشاهده، متون تاریخی، متون تعاملی و بصری بهره میگیرد و گسترة وسیعی از روشهای تأویل و تحلیلهای تفسیری را دربرمیگیرد. در واقع، به قول ریچاردسون، پژوهش کیفی تلاشی است برای درک و شناخت یک پدیده از جهات و زاویههای مختلف و درگیرشدن در فرآیندی شبیه متبلور کردن پدیدة مورد بررسی (رها دوست، 1383: 250). پژوهشهای ادبی اصیل از این جهت که ناظر به مفاهیم و فرآیندهایی هستند که نمیتوان آنها را به صورت کمّی اندازه گیری کرد، از نوع پژوهشهای کیفیاند و به همین سبب با خصوصیات و ضوابط پژوهشهای کیفی سر و کار دارند؛ مثلاً طرح تحقیقاتی در پژوهش ادبی مثل سایر پژوهشهای کیفی، کاملاً انعطافپذیر است؛ یعنی به دشواری میتوان درآغاز، طرحی مدوّن و استاندارد را که تمام مراحل تحقیق دقیقاً در آن پیشبینی شده باشد، ارائه داد، زیرا طرح تحقیق واقعی در این گونه پژوهش در جریان تحقیق به صورت مرحلهای شکل میگیرد. پژوهشگر ادبی معمولاً کار خود را با فرضیه سازی شروع نمیکند، بلکه با سؤال آغاز میکند و در جریان جمع آوری اطّلاعات در هر مرحله، فرضیه یا فرضیههایی را ارائه میدهد. بنابراین، جای فرضیه در طرح تحقیق ادبی شناور است. پژوهشگر ادبی بر اساس شیوة تحقیقات کیفی، شخصاً باید در جمع آوری اطّلاعات مشارکت داشته باشد و برای فهم دقیق موضوع مورد مطالعه کاملاً خود را به آن نزدیک کند. امّا در پژوهش کمّی تأکید میشود تا آنانی که از اهداف پژوهش خبر دارند، در جمع آوری اطلاعات مشارکت نداشته باشند. مشارکت پژوهشگران «بدان معنا نیست که تحقیـق کیـفی حـالت قضاوت ذهنی، تعصب و یکسونگری به خود میگیرد، بلکه پژوهشگر تحقیق کیفی از این امر آگاه است که همة تحقیقات در علوم انسانی دستخوش اِعمال نظر شخصی قرار خواهند گرفت. بر همین اساس، کسی که تحقیق کیفی انجام میدهد، میکوشد تا دامنة بحث را به معرفت شناسی بکشاند و راهکارهایی را ارائه نماید که قابل اعتماد و اعتبار بودن تحقیق را تضمین کند.» (مارشال، 1381: 10 ) اصولاً هدف اصلی پژوهش ادبی، فهم متن، تفسیر و نقد آن است ( متن در اینجا شامل گفتار و نوشتار میشود). فهم معنای متن گاهی فهم نیت شاعر یا نویسنده و گاهی درک اثر پذیری و تعامل خواننده با متن است و گاهی هر دو آنها را شامل میشود. روش تحقیق ویژة مطالعات ادبی نیز، روشی است که به فهم متن ادبی کمک کند. برای شناسایی و دستیابی به خصوصیات این روش باید ابتدا بدانیم که متن ادبی چیست؟ از چه عناصری تشکیل شده است؟ چه ویژگیهایی دارد؟ دارای چه انواعی است و فرآیند شکلگیری آن چگونه است؟ همچنین باید بدانیم که معرفت ادبی چیست و چه خصوصیاتی دارد؟ اصولاً فهم و درک متن ادبی براساس چه فرآیندی صورت میگیرد و چه عواملی به صورت مستقیم یا غیر مستقیم بر آن اثر میگذارد؟ پس از پاسخگویی دقیق به این سؤالهاست که متوجه میشویم زمینههایی که متن ادبی در آن شکل میگیرد، در فهم آن فوقالعاده مؤثر است. بخشی از این زمینهها اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است که میتوان آنها را شناخت، امّا بخشی دیگر از زمینهها فردی است و ریشه در احساسات و عواطف آفرینشگر ادبی دارد که برای راهیابی به آن باید شیوهای مناسب برگزید. پژوهشگر ادبی برای راهیابی به عمق و کنهِ شعرِ شاعر، باید ذهنیت و احساس شاعر را در هنگام سرودن شعر بخوبی درک کند. شاید بهترین روش برای درک فضای ذهنی و عاطفی شاعر، روش تفهّم یا همدردی (Empathy) باشد که کسانی مانند ماکس وبر از آلمان و رابرت جرج کالینگ وود و پیتروینچ از انگلستان، آن را برای تحقیقات در علوم انسانی پیشنهاد میکنند. این فیلسوفان معتقدند که یک دانشمند علوم طبیعی فرضاً وقتی سنگی را در میدان جاذبة زمین مشاهده میکند، به هیچ وجه با آن سنگ همدردی نمیکند و سعی نمیکند که خودش را به جای سنگ قرار دهد و ببیند بر سر این سنگ چه میآید و چه حالاتی پیدا میکند و چگونه کشیده میشود و به زمین میافتد. در اینجا دانشمند فقط نظارهگر است و نمیکوشد تا از انسانیت خود فروآید و جامة طبیعت بپوشد تـا راز آنها را دریـابـد، بلکه بـه عکس، جدایی و بـرکناری خود را از طبیعت حفظ میکند و بیرون مینشیند، امّا با دقت علمی و ریاضی هرچه تمامتر سعی میکند حرکت اشیاء را در طبیعت تفسیر کند و به قالب قانون بریزد. از نظر این فیلسوفان چنین روشی در مطالعة پدیدههای انسانی مثمر ثمر نیست و محکوم به شکست است. اگر یک پژوهشگر که در امور انسانی جستجو میکند، بخواهد همچون یک آینة بیاحساس فقط صورت حوادث بیرونی را در خود منعکس کند و از خود هیچ همدردی و همفکری نشان ندهد و مانند یک بیگانه با امور مورد مطالعه برخورد کند، هرگز به عمق موضوع راه پیدا نخواهد کرد. کمترین شرط اینکه کسی بخواهد یک مسأله انسانی را خوب بفهمد، این است که انسان باشد (ر. ک: سروش، 1366: 26-29). پژوهشگر ادبی با استفاده از روش یاد شده که از انواع پژوهش کیفی است، تنها در نقش یک تماشاچی ظاهر نمیشود، بلکه از طریق بازیگری و مشارکت فعّال به شناخت موضوع دست مییابد. او ضمن اینکه یک پژوهشگر مشاهده کننده است، سعی میکند با متن ادبی رابطة دوستانه برقرار کند و با خالق آن همدردی کند تا به شاعر یا نویسنده نزدیکتر شود و به درون او راه یابد. بنابراین، پژوهشگر در تحقیقات ادبی باید از مهارت زیادی در زمینة مشاهده و مشارکت برخوردار باشد. پژوهشگرانی نیز که میخواهند با رویکرد انتقادی دربارة یک اثر ادبی یا خالق آن تحقیق کنند، نیاز دارند تا با این شیوه ابتدا به شناخت درست و عمیقی از آنها دست یابند و آنگاه واقع بینانه و منصفانه به نقد بپردازند. نکتة دیگری که پس از پاسخگویی به پرسشهای مطرح شده به آن میرسیم، این است که اغلب مسائل و موضوعات پژوهشی در عرصة ادبیات، چند وجهی و آمیزهای از دانشهای گوناگون و از نـوع چنـدتباری است و برای فهم همه جانبة آنها باید با استفاده از نظام تحقیقاتی میان رشتهای و چند رشتهای در چارچوب پژوهشهای کیفی وارد عمل شد. یادآوری میشود که چند رشتهای بودن با پژوهش میان رشتهای تفاوت دارد. چندرشتهای بودن به معنای در کنار هم قرار گرفتن دو یا چند رشتة علمی در یک موضوع خاص است، مانند همکاری چند پزشکِ دارای تخصصهای مختلف برای یک عمل جرّاحی. در این رویکرد، الگوهای هریک از رشتهها در فضا و قالب طرّاحی شدة خود به صورت مستقل استفاده میشوند، مانند فهم معنی ظاهری یک متن کهن با استفاده از بررسیهای واژگانی، دستور زبان و آرایه های ادبی؛ در حالی که میان رشتهای بودن به معنای تغییر شکل دو یا چند رشتة علمی و به وجود آمدن شکلی تازه از دانشهای رشتههای قبلی است، مانند رویکرد تحلیل گفتمان. در تحقیقات میان رشتهای، به جای پارادایم گسستن و فروکاستن و تک بعدیسازی، پارادایم تمایزدهی و پیونددهی اصل قرار میگیرد؛ پارادایمی که متمایز کردن را بدون گسستن و پیوند دادن را بدون فروکاستن یا این همانی کردن امکان پذیر میکند. این پارادایم از اصل یگانة بسیارگانه یا وحدت در کثرت پیروی میکند (مورن، 1379: 21). پژوهشگر باید برای حل مسائل پیچیدة ادبی با شیوهای تلفیقی و ترکیبی از رویکردهای پژوهشی که در قسمت «تنوّع تحقیقات ادبی» این مقاله آمده است؛ متناسب با مسألة خود برای فهم متن بهره گیرد تا بتواند همة ابعاد و زوایای یک اثر ادبی را کشف کند. «ذهن پژوهشگران باید همچون آینهای شود که روشنایی همة این روشها را بازتاباند. این آینه بازتابندة اندیشة فردی، اصالت و ابتکار، مکتب یا شاخة ادبی، و نیز اندیشه های محیط و زمان، تحوّلات تاریخی، نیازمندیهای اقتصادی جامعه، تعهّد و میزان سخنگویی هنرمند از سوی جـامعه، ته نشینهای ناخودآگاه فردی و جمعی، عناصر کلی زیبایی شناسی و موسیقی سخن است. این آینه همچنین باید حس سرشار پژوهشگر نسبت به اثر ادبی، میزان پیوند صاحب اثر با میراث هنری و نیز تحلیلهای زبانشناختی، دستوری و بلاغی را به نمایش گذارد.» (ضیف، 1376: 171) البته، این امور متنوّع باید در راستای حلّ مسألة تحقیق مورد توجّه قرار گیرد و از الگویی روشمند پیروی کند تا به هرج و مرجِ روشی و نتایج متناقض منجر نشود. استفاده از الگوی روشمند برای بهرهگیری از رویکردها و روشهای پژوهشی، مستلزم بررسی لایه بهلایة متن و در نظر داشتن اولویت پژوهشی در شناخت سطوح مختلف آن است؛ یعنی در فرآیند فهم متن ادبی با سطوح مختلفی مواجه میشویم که درک هر کدام از آنها میتواند با استفاده از رویکردی مستقل و جداگانه بررسی شود؛ به طوری که همة آنها در یک فرآیند کلی با هم همکاری داشته باشند. مثلاً اگر مورد پژوهش، نسخهای خطی از متون کهن باشد، منطقی است که ابتدا متنی منقّح و نزدیکتر به متن اصلی نویسنده یا شاعر در دست داشته باشیم. از این رو، تصحیح نسخه در اولویت قرار دارد. آن گاه لازم است با استفاده از رویکرد توضیحی از واژگان متن که به علّت تحوّل زبان فارسی نامفهوم شدهاند، ابهام زدایی شود و در کنار تفسیرهای لغوی به بررسیهای دستوری و سبک شناختی و تحلیل بلاغی و زیبایی شناسانه پرداخته شود. در صورتی که متن ادبی از نوع متن باز (open text) و چندصدایی باشد (ر. ک: رضی، 1382: 116 – 118)، معانی انضمامی آن تفسیر شود و لایههای زیرین معانی آن با استفاده از روش تأویلی بررسی گردد. همچنین متن ادبی با توجه به ظرفیت آن و هدف پژوهشگر میتواند با دید انتقادی در چارچوب رویکردهای گوناگون نقد ادبی تحلیل شود و در مقایسه با آثار ادبی سایر زبانها در قالب ادبیات تطبیقی مورد مطالعه قرار گیرد تا از رهگذر بیان شباهتها و تفاوتهای آنها، زوایای دیگری از اثر ادبی شناخته شود و یا با استفاده از دیدگاههای میان رشتهای، همچون نشانه شناسی و مطالعات فرهنگی تجزیه و تحلیل گردد.
نتیجهگیری سامان بخشی تحقیقات ادبی با توجّه به کثرت و تنوّع آنها در عرصة زبان و ادبیات فارسی، مستلزم نگاهی روشمند به مقولة پژوهش ادبی است. پژوهشگر ادبی باید با توجه به نوع مسأله و هدف پژوهش خود، رویکردی متناسب با موضوع تحقیق برگزیند و از آغاز تا پایان پژوهش به روش آن پایبند باشد. در صورتی که مسألة پژوهش او از نوع تکتباری است، از روش همان رشتهای استفاده کند که مسأله ادبی به آن رشته تعلق دارد و اگر مسأله ادبی او از نوع چند تباری است، از روش و ضوابط مطالعات میان رشتهای یا چندرشتهای بهره گیرد. روش تحقیق ویژة تحقیقات ادبی اصیل از نوع کیفی است، زیرا هدف از آنها توصیف و فهم پدیدههای ادبی است، نه اندازهگیری و مواجهة کمّی با آن. امّا برخی از گونههای تحقیقات ادبی، بویژه مطالعات مرتبط با زبان، طیفی و پیوستاریاند که یک سوی آن تحقیقات کیفی و سوی دیگر آن تحقیقات کمّی قرار دارد. کیفی بودن ماهیت پژوهشهای ادبی مانع از آن نیست که محقّق راههای کمی کردن نتایج تحقیق را بیاموزد و در صورت امکان نتایج پژوهش خود را در قالب کمّی عرضه کند. برای راهیابی به فضای ذهنی و عاطفی آفرینشگران ادبی، روش تفهّم یا همدردی-که نوعی از پژوهش کیفی است- پیشنهاد میشود. بر اساس این روش، پژوهشگر ادبی در صورتی موفّق به درک واقعی پدیدة ادبی خواهد شد که درصدد ایجاد رابطة صمیمانه، توأم با همدردی با متن و نویسنده باشد و آن گاه با استفاده از نظام تحقیقاتی تلفیقی و ترکیبی همة ابعاد و زوایای یک اثر ادبی را کشف کند. | ||
مراجع | ||
1- ازکیا، مصطفی و علیرضا دربان آستانه. (1382). روشهای کاربردی تحقیق، ج 1، تهران: کیهان. 2- پورنامداریان، تقی .(1382). گمشدة لب دریا، تهران: سخن. 3- جوکار، بهرام و سیامک سامانی. (1384). «مقایسة تحقیقات کیفی و تحقیقات کمّی»، به کوشش معاونت پژوهشی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شیراز، نخستین همایش روش تحقیق در علوم انسانی (مجموعه مقالات)، شیراز: ملک سلیمان، صص 33-48 . 4- رضی، احمد.(1382). «دیوان حافظ بازترین متن ادب فارسی» پژوهشهای ادبی، ش 4، صص 103-120 . 5- رها دوست، بهار. (1383). «روش شناسی پژوهش کیفی» مجلّه زیبا شناخت، ش 11، صص 249-259. 6- زرینکوب، عبدالحسین. (1362). یادداشتها و اندیشهها، تهران: جاویدان. 7- ستوده، غلامرضا .(1381). مرجع شناسی و روش تحقیق در ادبیات فارسی، تهران: سمت. 8- سروش، عبدالکریم .(1366). تفرّج صنع، تهران: سروش. 9- سیلورمن، دیوید .(1381). روش تحقیق کیفی در جامعهشناسی، ترجمه محسن ثلاثی، تهران: تبیان. 10- ضیف، شوقی .(1376). پژوهش ادبی، ترجمه عبدالله شریفی خجسته، تهران: علمی و فرهنگی. 11- قراملکی، احد .(1383). اصول و فنون پژوهش در گسترة دین پژوهی، قم، حوزة علمیه. 12- مارشال، کاترین و گرچن ب. راس من .(1382). روش تحقیق کیفی، ترجمه علی پارسائیان و سید محمد اعرابی، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی. 13- موحّد، ضیاء .(1373). سعدی، تهران: طرح نو. 14- مورن ، ادگار .(1379). درآمدی بر اندیشة پیچیده، تهران: نی. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 7,826 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,035 |