تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,677 |
تعداد مقالات | 13,681 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,753,606 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,551,205 |
برآورد ارزش تفریحی جنگلهای بلوط شهرستانهای سیروان و چرداول با استفاده از روش ارزشگذاری مشروط (CVM) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
برنامه ریزی فضایی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 2، دوره 5، شماره 1، خرداد 1394، صفحه 27-48 اصل مقاله (675.59 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
عباس امینی* 1؛ زینب شهبازی کوچکله2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استادیار گروه جغرافیا و برنامهریزی روستایی، دانشکده علوم جغرافیایی و برنامه ریزی، دانشگاه اصفهان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشجوی کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامهریزی توریسم، دانشکده علوم جغرافیایی و برنامهریزی، دانشگاه اصفهان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اکوسیستمها و منابع محیطی، میراث ارزنده طبیعیِ جوامع انسانی و اصلیترین سرمایههای اکوتوریسم به حساب میآیند. استفاده تفریحی، از جمله منافع مهم منابع جنگلی، به عنوان بخش اصلی اکوسیستمهای طبیعی است. ارزشگذاری پایین و نامطلوب این منابع و قلمداد نمودن آنها بهمنزله کالای رایگان، موجب تخصیص نابهینه و مدیریت ناصحیح آنها میشود. ارزشگذاری اقتصادی اکوسیستمهای طبیعی و پتانسیلهای گردشگریِ مناطق مختلف، ابزار مدیریتی مؤثری برای اجرای برنامههای توسعهای و موفقیت آنها خواهد بود. پوشش جنگلی وسیع شهرستانهای سیروان و چرداول در استان ایلام، واجد زمینههای مساعدی برای استفادههای تفریحی است. تحقیق حاضر، در پی برآورد ارزش تفریحی این منابع جنگلی و تبیین عوامل مؤثر در تمایلِ افراد به پرداخت برای این منظور، با استفاده از روش ارزشگذاری مشروط صورت گرفته است. دادهها با انتخاب نمونهای تصادفی به حجم 240 نفر از جامعه محلی، با کمک پرسشنامه گزینش دوگانۀ دوبعدی، جمعآوری گردید. درمجموع بیش از 74 درصد پاسخگویان مایل به پرداخت مبالغی از دو تا ده هزار تومان بودهاند. نتایجِ حاصل از تحلیل لاجیت نشان داد که متغیرهای دموگرافیکیِ سن و درآمد و همچنین نگرشهای محیطزیست گرایانه و دیدگاههای توریستیِ افراد، دارای تأثیر مثبت معنیدار در برآورد تمایل افراد به پرداخت بوده و نزدیک به 71 درصد قادر به پیشبینی آن بودهاند. متغیرهای دیگرِ جنسیت، تحصیلات، نگرشهای اقتصادی در بهرهبرداری از جنگلها و همچنین دیدگاههای حفاظتی افراد، نقش معنیداری در این رابطه نداشتهاند. متوسطِ تمایل به پرداخت هر خانوار در سال، برای بهرهبرداریهای تفریحی و نگهداری از جنگلهای بلوط منطقه، 5/5687 تومان بوده و بر این اساس، با توجه به کل خانوارهای منطقه، ارزش تفریحیِ سالانۀ این جنگلها برابر با 101153098 تومان برآورد گردید. این میزان، سرمایۀ بالقوه قابلملاحظهای در دست سیاستگذاران و مدیران محلی، برای برنامهریزی و بهرهبرداری بهینه و پایدار از پتانسیل بالایِ تفریحی منطقه، سرمایهگذاری، حفظ و نگهداریِ منابع جنگلی، جذب گردشگران بیشتر و ایجاد فرصتهای اشتغال و درآمد بیشتر، بهویژه برای جوامع روستایی منطقه است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
جنگلهای بلوط؛ ارزشگذاری مشروط؛ تمایل به پرداخت؛ مدل لاجیت؛ سیروان و چرداول | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمهمنابع جنگلی دارای نقش اقتصادی بسیار ارزندهای در زندگی و رفاه جوامع بشری بوده و هستند. علاوه بر ارزش اقتصادی و بهرهبرداریهای معمول، ارزش و استفاده تفریحیِ این منابع نیز، به عنوان مهمترین منابع اکوتوریستی، در نظامهای اقتصادی نوین، رو به تزاید است. در میان اکوسیستمهای متنوع موجود بر روی خشکیهای زمین، جنگلها با میزبانی مجموعهای از فرآیندهای پیچیده اکولوژیکی، باعث شکلگیری و جریان مستمر تولیدات و خدماتی میشوند که علاوه بر جوامع متنوع و متعدد گیاهی و جانوری، به اشکال مستقیم و غیرمستقیم در حیات اقتصادی و معاش جوامع انسانی نیز نقشآفرین هستند (پرون و اسماعیلی، 1386: 107). استفادههای تفریحی از جمله منافع مهم منابع جنگلی است (مرادی و دیگران، 1391: 175). بهرهبرداری بهینه و پایدار از چنین پتانسیلهایی، نیازمند پاسخهای قابلقبول به تقاضای روزافزون مردم برای استفادههای تفریحی از این منابع، پیشبینی نیازهای تفرجگاهی و گذران اوقات فراغت و همچنین تجزیهوتحلیل جامعی از جوانب متعدد اقتصادی و اجتماعی است. در این راستا، ایجاد مکانهای مناسبی که بتوانند پاسخگوی نیازهای تفریحی و تفرجی افراد جامعه بوده و همچنین عملکرد مثبتی را در زمینههای حفظ محیطزیست ارائه نمایند، کاملاً ضروری به نظر میرسد. نقش اساسی و مهمی که منابع طبیعی و بهویژه جنگلها و مراتع کشور در این خصوص دارند، توجهِ بیشازپیش کارشناسان و برنامهریزان را به مدیریت صحیح و کارآمد منابع طبیعی معطوف نموده است (اسماعیلی ساری و همکاران، 1380: 104). در جهانِ صنعتی و پرجمعیت امروز، با وجود آگاهیهای حاصلشدۀ بشر برای حفظ و نگهداری منابع طبیعی و درک هشدارها و مخاطرههای جدیای که دستاندازیهای بیمهابا و استفادههای غیراصولی و بیرویه از این منابع متوجه آینده جوامع بشری نموده است، مناظر و چشماندازهای طبیعی همچنان در معرض خطرهای ناشی از فعالیتهای انسانی هستند. در برابر چنین خطرات رو به افزایشی، بهرهگیری از امکانات و پتانسیلِ عظیم و کارآمد مشارکتهای فعال مردمی، بهویژه جوامع محلی که هم بهرهبرداران مستقیم این منابع هستند و هم در معرضِ بیشتر و پیشترِ نابودی آنها، ضرورتی غیرقابلاجتناب است. در این راستا، برنامهریزی برای بهرهبرداری، ارائه و استفادۀ این ذخایر به شکل کالای توریستی در مقیاسهای محلی تا جهانی، میتواند کمک زیادی به حفاظت و نگهداری آنها نموده و منافع اقتصادیای را نیز بهویژه برای جوامع محلی در برداشته باشد. بنا بر درک چنین ضرورتی است که سازمان جهانی جهانگردی نیز توسعه پایدار را فعالیتی میداند که نهتنها منابع طبیعی و فرهنگی را حفظ نموده، بلکه ظرفیتِ ایجاد فرصتهای درآمد و اشتغال مستمر را نیز افزایش دهد (اسماعیلی ساری و کاویانپور، 1380: 105). برآورد ارزش واقعیِ مجموعۀ کالاها و خدمات حاصل از منابع طبیعی و بهویژه جنگلها، ازاینجهت دارای ضرورت است که هماکنون فشارهای فزایندۀ گوناگونِ ناشی از انگیزهها و مقاصدِ صرف اقتصادی، زمینهساز زوال و انهدام همیشگی آنها شده است و در گوشه و کنار جهان، نابودی و تخریب رو به تزاید عرصههای جنگلی قابلمشاهده است (پیرس و ترنر، 2002: 58). چنانکه آشیم[1] (2000) نیز خاطرنشان کرده است، ضرورت و اهمیت ارزشگذاری منابع طبیعی و اکوسیستمهای محیطی از دیدگاه اقتصاددانان و بومشناسان، کمک به شناخت و درک منابع زیستمحیطی و بومشناختی از سوی جوامع انسانی، ارائه مخاطرههای محیطی به تصمیمگیرندگان و برنامهریزان، برقراری ارتباط میان سیاستهای اقتصادی و درآمدهای طبیعی، تعدیل و اصلاح حسابهای ملی مانند محاسبه تولید ناخالص داخلی و جلوگیری از بهرهبرداریهای بیرویه و تخریب آنهاست؛ بنابراین، ارزشگذاری اقتصادی برای کالاها، خدمات و منافع غیر بازاری و زیستمحیطی، امری ضروری بوده و امتناع از آن، در درازمدت پیامدهای ناگواری خواهد داشت. ارزشگذاری اقتصادی، روشی برای برآورد ارزش پولی اینگونه داراییها، برای لحاظ نمودن ارزش بالقوه منابع اکوسیستمی در برنامهریزیهای توسعهای، مدیریت بهرهبرداری و حفاظت و نگهداری از بوم نظامها به عنوان میراثهای ارزنده طبیعی است (کانت، 2007). در ایران نیز با تصویب ماده 59 قانون برنامه چهارم توسعه، برآورد ارزش اقتصادی منابع طبیعی و هزینه ناشی از آلودگی و تخریب محیطزیست در فرایند توسعه، از الزام قانونی برخوردار شده است (مبرقعی، 1387: 85). در این راستا، مطالعه حاضر به برآورد ارزش تفریحی جنگلهای بلوط شهرستانهای سیروان و چرداول در استان ایلام و عوامل مؤثر بر آن، با روش ارزشگذاری مشروط[2] (CVM) از طریق محاسبه و برآورد تمایل به پرداخت[3] (WTP) افراد جامعه، پرداخته است.
پیشینه تحقیق بیش از پنج دهه از نخستین کاربردهای روش ارزشگذاری مشروط برای تعیین ارزش اقتصادی منابع محیطی میگذرد. نخستین بار در 1958 در ایالاتمتحده امریکا برای تعیین ارزش تفرجی پارک ملی از این روش استفاده شد. در کشورهای درحالتوسعه، این روش در دهه 1990 برای ارزشگذاری کالاهای عمومی نظیر دسترسی به پارک، آب سالم و زمین منظرهای زیبا مورداستفاده قرار گرفت (لیاقتی و دیگران، 1389: 51). اکواریا[4] و دیگران (1995)، به برآورد ارزش وجودی جنگلهای موستوورد کلود در کاستاریکا پرداخته و میزان سالانۀ آن را برای هر هکتار، 238 دلار به دست آوردند. کاستانزا[5] و دیگران (1997) ارزش خدمات اکوسیستمی و اکولوژیکیِ 17 اکوسیستم مختلف جهان را موردبررسی قرار داده و ارزش تفریحی جنگلهای گرمسیری و معتدله را به ترتیب برابر 112 و 36 دلار در هکتار برآورد کردند. بارنِس[6] و دیگران (1997)، مطالعهای در رابطه با تمایل به پرداخت گردشگران برای بازدید و حفظ حیاتوحش در نامیبیا انجام داده و با در نظر گرفتن متغیرهای سن، ملیت، امکانات اقامتی و درآمد، به عنوان متغیرهای پیشبین، متوسط تمایل به پرداخت افراد برای حفظ حیاتوحش و همچنین ارتقاء رفاه جامعه روستایی نامیبیا را به ترتیب برابر با 104 و 26 دلار برآورد نمودند. وایت و لاوِت[7] (1999)، باهدف ارائه چارچوبی برای اقتصاد زیستمحیطی، ترجیحات عمومی و تمایل به پرداختِ افراد برای حفاظت از پارک ملی نورس یورک انگلستان را موردمطالعه قراردادند. باوجود باور پاسخگویان به لزوم افزایش درآمد پارک توسط مدیریت آن، 82 درصد آنها تمایل به سهیم شدن در ایجاد درآمد بیشتر پارک برای حفظ طبیعت آن داشتند. در این مطالعه، میزان تمایل سالانۀ هر فرد به پرداخت برای حفاظت و نگهداری از پارک، 1/3 پوند به دست آمد. لی و هان[8] (2002)، ارزش منافع پنج پارک ملی در کره جنوبی را بررسی کرده و میزان ارزش تفریحی برای هر خانوار را بهطور میانگین برابر 54/10 دلار در یک سال برآورد کردند. در مطالعه راینستدیر و سانگ[9] (2008) پیرامون تمایل به پرداخت افراد برای جاذبههای طبیعی ایسلند، درآمد، نگرش نسبت به حفظ محیطزیست، سابقه پرداخت ورودی و تحصیلات بهطور مثبت و سن و تعداد بازدیدهای قبلی بهطور منفی، به عنوان متغیرهای تأثیرگذار شناخته شدند. حکیم[10] (2011) در مطالعهای با عنوان ارزشگذاری اقتصادی منابع گردشگری طبیعی در راواپنین اندونزی با روش هزینه سفر و ارزشگذاری مشروط، ارزش اسمی کیفیت زیستمحیطی منابع گردشگری را محاسبه نموده و با در نظر گرفتن متغیرهای مبلغ پیشنهادی، درآمد، سن و تحصیلات، ارزش اکوتوریستی سالانه این منابع را 41/7 میلیون روپیه و ارزش اقتصادی سالانه آن را معادل 651 میلیون روپیه برآورد نموده است. دِنگ و پیِرسکالا[11] (2013)، تمایل به پرداخت گردشگران برای پارکهای جنگلی شهری در ساوانای جورجیا در آمریکا را به روش ارزشگذاری مشروط، 25/11 دلار و ارزش سالانه آنها را حداقل 81 میلیون و حداکثر 167 میلیون دلار برآورد کردند. در ایران، یخشکی برای نخستین بار در سال 1351 مسئله ارزش تفرجگاهها را مطرح کرد و سپس مجنونیان (1356)، به ارزشگذاری دو بوستان تهران پرداخت (لیاقتی و دیگران، 1389). از آن زمان تاکنون مطالعات بسیار زیادی در عرصههای طبیعی، محیطی و تفرجی، با استفاده از روش CVM در کشور انجامشده است. برای نمونه به برخی از آنها اشاره میکنیم. امیرنژاد و دیگران (1385)، به تعیین ارزش حفاظتی و تفرجی پارک جنگلی سیسنگان نوشهر با استفاده از تمایل به پرداخت افراد، بر اساس مدل لاجیت پرداخته و متوسط تمایل به پرداخت افراد برای هر بازدید را 2477 ریال و ارزش حفاظتی و تفریحی سالانه این پارک را به ترتیب 8/5 و 5/2 میلیون ریال در هکتار (666 و 291 دلار) برآورد نمودهاند. پیری و دیگران (1388)، میانگین تمایل به پرداخت افراد برای ارزش وجودی جنگلهای ارسباران را 16589 ریال در ماه و کل ارزش وجودی سالانه هر هکتار از این جنگلها را معادل 5216779 ریال برآورد کردهاند. سلامی و رفیعی (1390)، به برآورد ارزش حفاظتی تالاب بینالمللی انزلی بر پایه تمایلات اخلاصگرایانۀ افراد پرداختهاند. با در نظر گرفتن متغیرهایی چون سن، بعد خانوار، تحصیلات، درآمد، تعداد دفعات بازدید، تازگی اطلاعات، اخلاقگرایی، اهمیت محیطزیست و شهرنشینی، مقدار انتظاری تمایل به پرداخت را برای خانوارهای دارای تمایلات وظیفهگرایانه و پیامدگرایانه به ترتیب برابر با 87/18811 و 06/14219 ریال و ارزش حفاظتی هر هکتار از تالاب برای هرکدام از این دو گروه را به ترتیب 77/17267 و 95/13051 ریال برآورد کردهاند. رضایی و همکاران (1392) ارزش تفریحی پارک جمشیدیه تهران را محاسبه و متوسط تمایل به پرداخت به ازای هر بازدید را 23448 ریال و ارزش تفریحی سالانه آن را 844 هزار ریال برآورد نمودند. رفعت و همکاران (1392)، با استفاده از روش ارزشگذاری مشروط، متوسط تمایل به پرداخت بازدیدکنندگان برای ارزش تفریحی پارک هشتبهشت اصفهان را 2618 ریال و میانگین تمایل به پرداخت سالانه هر خانوار را معادل 4/106814 ریال برآورد نمودهاند. راحلی و همکاران (1392)، ارزش تفریحی و عوامل مؤثر بر تمایل به پرداخت گردشگران از آبشار آسیاب خرابه شهرستان جلفا را بررسی نموده و میانگین تمایل به پرداخت در بین بازدیدکنندگان را 4 هزار ریال و ارزش تفریحی سالانه این جاذبه را 380 میلیون ریال برآورد کردند.
مبانی نظری طبیعت یا محیطزیست مفهومی گسترده است که تمامی جهان هستی، گیاهان، حیوانات، بوم نظامها، مواد و انسان را در برمیگیرد (آسافوا، 1388: 68). تا چند دهه پیش محیطزیست از نگاه اکثر مردم جهان موضوعی فرعی، تزیینی و نامربوط به توسعه، اقتصاد و بهویژه کسبوکار بود. نگاهی به رشد سهم اقتصادی محیطزیست در تولید ناخالص ملی کشورها و پررنگ شدن ملاحظات زیستمحیطی در تصمیمگیریهای کلان اقتصادی – توسعهای در ابعاد جهانی، منطقهای، ملی و حتی محلی، بیانگر آن است که این وضع بهکلی دگرگونشده است. اقتصاد اکولوژیک و اقتصاد منابع طبیعی زیر بخشهایی از اقتصاد محیطزیست هستند اما اقتصاد اکولوژیک با اقتصاد محیطزیست مترادف نیست. ارزشگذاری خدمات اکوسیستمها بر مبنای اقتصاد اکولوژی و محیطزیست نشان میدهد که در سال 2010 این خدمات در جهان دارای ارزشی معادل 72 هزار میلیارد دلار بوده که تقریباً دو برابر کل تولید ناخالص ملی جهان است (سلیمی، 1382: 71). بسیاری از کالاهای زیستمحیطی قابل معامله در بازار نبوده و به عنوان کالاهای رایگان یا با هزینه اندک در اختیار مردم هستند. بازخورد اقتصادی این وضعیت، مخاطرۀ استفاده اسراف آمیز آنهاست. امروزه نیاز به شناخت و در نظر گرفتن ارزشهای زیستمحیطی در سرمایهگذاری و قیمتگذاری کاملاً محسوس است و برای تعیین هزینه تأمین خدمات، بایستی هزینههای زیستمحیطی را نیز شناسایی و لحاظ نمود. هزینه یا بهای کالاها و خدمات زیستمحیطی دربرگیرنده صدمات، تخریبها و آسیبهایی است که دراثنای تولید، توزیع و مصرف کالاها و خدمات بر محیط تحمیل میگردد (مسعود، 1383:35). پرداختن به موضوعات و مسائل منابع تفریحی از دیدگاه اقتصادی در جهت فراهم آوردن زمینههای توسعه پایدار، مستلزم استفاده از ابزارهای تحلیلی مناسب نظیر تحلیل هزینه – منفعت اجتماعی، تنظیم حسابداری منابع طبیعی و بهویژه بهکارگیری روشهای مناسب میباشد (دهقانیان، 1381: 54). درصورتیکه ارزشگذاری برحسب واحدهایی غیرقابل مقایسه با سایر کالاها باشد، انسانها معمولاً جز رایگان بودن تصور دیگری از کالاها و خدمات زیستمحیطی و منابع تفریحی ندارند. این وضعیت در سطح تصمیمگیری منجر به سیاستهای ناپایدار میشود (دیانتنژاد، 1382: 58). بهکارگیری چنین روشهایی نیازمند شناخت «ارزش» یا «قیمت» مطلوبیت منابع تفریحی و همچنین آگاهی از میزان هزینههای خسارت و آسیب بر منابع تفریحی است. اقتصاددانان ارزش منابع تفریحی را ازنظر مردم، یعنی برآورد مبالغی که مردم مایلاند برای استفاده یا افزایش اینگونه خدمات پرداخت کنند، ارزیابی میکنند. بدین ترتیب، ضرورتی ندارد تا خدمات منابع تفریحی و مطلوبیت آنها در بازار خریدوفروش شوند تا بتوان ارزش آنها را به ریال تعیین کرد. آنچه لازم است، برآورد مقدار خریدی (ریال) است که مردم مایلاند درازای استفاده از خدمات منابع تفریحی و لذت بردن از مطلوبیت آنها بپردازند. بهطورکلی، از نگاه اقتصادی ارزش منابع طبیعی به دودسته معلوم و مجهول تقسیم میشود. ارزش معلوم منابع طبیعی متعلق به منابع قابل بهرهبرداری مانند چوب یا ماهی قابل صید میباشد. این ارزشها خود به دودسته مصرفی و غیر مصرفی قابلتقسیم هستند و ارزش معلوم غیر مصرفی ناشی از منابعی است که به لحاظ فیزیکی قابل بهرهبرداری و برداشت نیستند. ازجمله این منابع میتوان به بوم گردشگری (اکوتوریسم)، تماشای حیوانات و غیره اشاره کرد. ارزش مجهول منابع طبیعی نیز ارزشی است که جامعه، فارغ از بهرهبرداری واقعی که از آن مینماید، برای منابع طبیعی قائل است (پیری و دیگران، 1388: 48). از جمله این ارزشها، ارزش وجودی، ارزش تفریحی یا توریستی و ارزش میراثی است. ارزش وجودی فارغ از هر نوع مصرفی، در محیطزیست به عنوان روش و ملاک مناسبی برای اندازهگیری رفاه مصداق مییابد و بهطورکلی در چارچوب اقتصاد رفاهی قابلبررسی است. ارزش تفریحی یک مکان، ناظر به استفاده از آن مکان برای تفریح، گذران اوقات فراغت و سرگرمی، استفادههای ورزشی و زیباییشناسی است. این مقوله جزء ارزشهای مستقیم منابع جنگلی، پارکها و هرگونه فضای تفریحی دیگر است. ارزش میراثی نیز بیانگر مبالغی است که جامعه آمادگی پرداخت و هزینه کردن آن برای یک منبع طبیعی را برای بهرهبرداری نسلهای آینده از آن منبع، دارد (ترنر، 1376). رویکردهای گوناگونی در اقتصاد منابع طبیعی برای برآورد ارزشهای اقتصادی وجود دارد. برای ارزشگذاری اکوسیستمهای جنگلی که فاقد قیمتهای بازاری هستند، رویکردهای رایج مانند ارزشگذاری بازاری اثرات فیزیکی و غیره کاربرد ندارند. یکی از روشهای ارزشگذاری مبتنی بر قیمت برای خدمات اکولوژیکیِ غیر مبادلهای منابع جنگلی، استفاده از فنون بازارهای جانشین است که در آن به ارجحیتهای ابزار شده در بازارهای واقعی استناد میشود. در این شرایط نا گریز از ساخت بازارهایی برای آزمون و برآورد «تمایل به پرداخت» مصرفکننده در مورد کالاها و خدمات خواهیم بود. ارزیابی مشروط روشی برای ارزشگذاری منابع، مطبوعیتها و ثروتهای زیستمحیطی و سایر کالاهایی است که بازاری برای معامله آنها وجود ندارد. در این روش از مصاحبهشوندگان یا پاسخدهندگان پرسیده میشود که حاضر به پرداختِ چه مقدار پول برای در اختیار داشتن یک مقدار معین از کالا و خدمات غیر بازاری، ازجمله کالاها و خدمات زیستمحیطی یا ممانعت از فرسایش خاک، با فرضیات و شرایط یک بازار هستند. واژه مشروط یا اقتضایی (contingent) در این روش مبین آن است که از افراد در مورد حداکثر مقدار پولی که مایل به پرداخت برای استفاده یا حفاظت از یک کالا یا خدمت هستند سؤال میشود. در «روش ارزشگذاری مشروط»، با انجام پیمایشهای آماری ارجحیتهای افراد جامعه نسبت به خدمات اکوسیستمی مستقیماً مورد سؤال قرار میگیرد. این فرآیند، درواقع یکی از اَشکال بازار است که طی آن پیامد و محصول ناشی از ایجاد تغییری در کیفیت منابع طبیعی در بازاری ساختهشده، بهطور فرضی موردبررسی قرار میگیرد و طی آن از مصرفکنندگان خواسته میشود، میزان تمایل به پرداخت خود را برای بهبود خدمات محیطی و یا پیشگیری از تخریب در وضعیتی مجازی ابراز نمایند. بهاینترتیب اگرچه این روش، از امتیاز مهمِ قابلیت بهکارگیری در شرایط مختلف برخوردار است، اما به دلیل وابستگیاش به اظهارات شفاهی افراد و نه اقداماتی که از سوی نهادهای دولتی یا خصوصی انجام میگیرد، دارای اشکال است. بااینحال، برای آشکار ساختن ارزش تولیدات و خدماتی که برای آنها از هیچ رویکرد دیگری نمیتوان استفاده کرد و هیچ جانشین و مکملی هم برای برآوردهای مورد انتظار آنها وجود ندارد، تنها شیوه عملی به نظر میرسد. بهاینترتیب، CVM را میتوان منبع اطلاعاتی با ارزش برای مواقعی تلقی کرد که اجرای فنون دیگر ناشدنی است و به دلیل برخورداری از پتانسیل بالا حتی میتوان برای کنترل اطلاعات خاص حاصل از روشهای دیگر هم از آن استفاده کرد (فرهمند، 1388: 59). روشهای گوناگونی برای آشکار نمودن میزان و نحوۀ تمایل به پرداخت افراد وجود دارد. از این میان پیمایشهای میدانی و مصاحبه حضوری امکان بیشتری برای ایجاد یک بازار فرضی و تأیید واکنشهای پاسخدهنده را فراهم میکند و البته پرهزینهترین روش هم هست. با برآورد متوسط تمایل به پرداخت پاسخدهندگان و ضرب نمودن آن در تعداد کل افرادی که به نحوی مصرفکنندۀ مکان یا کالای زیستمحیطی مورد سؤال هستند، امکان برآورد مقدار ارزش کلی که مردم برای آن کالا یا مکان قایلند، فراهم میگردد (ترنر، 1376).
مواد و روشها معرفی منطقه شهرستانهای سیروان و چرداوُل با نام پیشینِ شهرستان شیروان و چرداول، دارای 72167 نفر جمعیت میباشند که از این تعداد، 19068 نفر در نقاط شهری و 53099 نفر (معادل 58/73 درصد) در نقاط روستایی زندگی میکنند (مرکز آمار ایران، 1390). شکل شماره (1)، موقعیت جغرافیایی منطقه موردمطالعه را نشان میدهد.
شکل 1- موقعیت جغرافیایی منطقه مورد مطالعه (شهرستانهای سیروان و چرداول)
استان ایلام دارای پوشش جنگلی وسیعی بوده و زمینه مناسبی را بهویژه برای استفاده تفریحی جامعه محلی به وجود آورده است. جنگلهای استان ایلام حدود 642 هزار هکتار از اراضی کل استان را در برمیگیرد که جزو جوامع جنگلی مناطق خشک و نیمهخشک سلسله جبال زاگرس محسوب میشوند. تیپ غالب آن (%90) گونه بلوط ایرانی است و گونههای همراه آن را پسته وحشی یا بَنه (%60 از %10 مابقی) و %40 بقیه نیز گونههای بادام کوهی داغداغان، کِیکُم، زالزالک و غیره تشکیل میدهند. 2594 هکتار از این میزان، جنگلهای انبوه، 211084 هکتار جنگلهای نیمه انبوه، 416795 هکتار جنگلهای تُنَک، 7206 هکتار بیشهزار و 3988 هکتار دست کاشت هستند. سهم شهرستانهای سیروان و چرداول از جنگلهای استان حدود 5/98129 هکتار (معادل 3/15 درصد) است (پیری، 1390). شکل شماره (1)، پراکنش جغرافیایی پهنههای جنگلی منطقه را نشان میدهد.
شکل 2- پوشش گیاهی منطقه موردمطالعه (شهرستانهای سیروان و چرداول)
ازنظر شرایط اقلیمی، ایلام عمدتاً جزء مناطق گرمسیری است، ولی به علت عرض جغرافیایی زیاد و وجود ارتفاعات، پهنههای سردسیری و معتدل را نیز در بخشهای شمالی، جنوبی و غربی شامل میشود (رضایی، 1387). میزان بارندگی سالانه در مناطق کوهستانی شمال و شمال غربی استان به بیش از 500 میلیمتر و حداقل درجه حرارت در زمستان به 15- درجه سانتیگراد میرسد. حداکثر میزان بارندگی در قسمتهای گرمسیریِ غربی و جنوب غربی نیز حدود 200 میلیمتر در سال است.
جامعه و نمونه آماری جامعه آماری تحقیق شامل ساکنین شهرهای سرابله و آسمانآباد و روستاهای بخش کارزان واقع در شهرستانهای سیروان و چرداول در استان ایلام بوده است. تعیین حجم نمونه بر اساس نتایج حاصل از pretest در نمونهای مقدمانی به حجم 30 و برآورد پارامترهای موردنیاز در فرمول کوکران صورت گرفته است. p، به عنوان درصد افرادی که تمایل به عضویت در سازمانهای غیردولتی حامی جنگلها دارند، برابر با 8/0 به دست آمد و q نیز مساوی با 2/0 محاسبه شد. بهاینترتیب، با توجه به حجم جامعه و لحاظ نمودن سطح اطمینان 95 درصد، حجم نمونه برابر با 240 نفر محاسبه شد. با انتساب متناسب و انتخاب تصادفی افراد، اقدام به مصاحبه با افراد نمونه و تکمیل پرسشنامۀ طراحیشده گردید. از 240 پرسشنامۀ تکمیلشده، تعداد 17 پرسشنامه به دلیل مخدوش بودن برخی از دادههای آنها کنار گذاشته شد. علاوه بر متغیر قیمت پیشنهادی، ویژگیهای دموگرافیکیِ سن، جنس، تحصیلات و درآمد و ابعاد مختلف نگرش افراد در رابطه با منابع طبیعیِ جنگلی، متغیرهای مستقل و پیشبینی کنندۀ تمایل افراد به پرداخت برای استفادههای تفریحی جنگلهای بلوط شهرستانهای سیروان و چرداول بودهاند. روش تحقیق تمایل به پرداخت (WTP) و ارزشگذاری مشروط (CVM) روش ارزشگذاری مشروط (CVM)، از رایجترین و کاربردیترین روشهای ارزشگذاری اقتصادیِ کالاها، خدمات و منابع طبیعیِ غیر بازاری، مبتنی بر تقاضای جامعه برای حفاظت و استفاده از آنها است. مبنای این روش ترجیحات اظهار یا آشکارشدۀ افراد در رابطه با محافظت و استفاده از محیطزیست یا منبع موردبررسی، جهت تعیین ارزش کالاها و داراییهای زیستمحیطی است. دسترسی به این ترجیحات و برآورد میزان «تمایل به پرداخت: WTP» افراد، از طریق مصاحبه با آنها و پرسش از مبالغی که حاضرند برای حفظ کالای زیستمحیطی موردنظر بپردازند، صورت میگیرد. ابزار مورداستفاده، پرسشنامهای است که از چند قسمت اصلی و تقریباً استاندارد تشکیلشده است. در ابتدا کالایی که باید ارزشگذاری شود بهطور کامل معرفی میشود تا پاسخدهنده بداند به ازای مبلغی که تمایل به پرداخت آن را دارد، چه چیزی دریافت خواهد نمود. سپس روش پرداخت مشخص میگردد که بهطورمعمول یکی از روشهایِ پرداخت بهصورت ورودی، مالیات، اهدا به یک مؤسسه خاص (مثلاً حق عضویت در سازمانهای غیردولتی حامی محیطزیست) و قیمتهای بالاتر (مثلاً افزایش ورودیهایی که فعلاً وجود دارند) میباشد (مایکل و کارسون، 1989). قسمت بعد شامل ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی پاسخگویان است که در ادبیات نظری تبیینکنندههای تمایل به پرداخت و میزان آن، انگاشته میشوند. بهعبارتدیگر، فرض اساسی در روششناسی مذکور آن است که متغیرهایی چون سن، جنس، تحصیلات، بعد خانوار، درآمد و شغل، نقش اصلی را تمایل یا عدم تمایل به پرداخت افراد و میزان آن، ایفا مینمایند. بررسی ادبیات موضوع نشان میدهد که در مواردی متغیرهای نگرش سنج را نیز میتوان به تبیینکنندههای فوق افزود. بخش آخر و اصلی پرسشنامه، مربوط به سنجش متغیرِ وابستۀ اصلی، یعنی تمایل به پرداخت میباشد که روشهای متعددی برای آن وجود دارد. روش پرسشنامه باز[12] (یا انتها باز)، روش قیمت پیشنهادی تکراری، روش کارت پرداخت و روشهای گزینشی یا انتخابی از جمله این روشها هستند که به دو گروه برآورد پیوسته و گسسته تقسیم میشوند. گروه اخیر (روشهای گزینشی) خود شامل روشهای گزینش دوگانه[13] (بهصورت تکبعدی[14] و دوبعدی[15])، گزینش چندگانه[16] و گزینش چندبعدی[17] است. روش مورداستفاده در مطالعه حاضر، روش دوگانۀ دوبُعدی بوده است که از جمله پرکاربردترین روشهایِ گسستۀ برآورد و استخراج تمایل به پرداخت پاسخدهندگان است و روشی انتها بسته[18] محسوب میشود. چنانکه اَرُو[19] و همکاران (1993) اشاره میکنند، بر اساس گزارش مدیریت ملی اقیانوسی و جوی آمریکا[20]، روش گزینش دوگانه بر بقیه روشها برتری دارد (مولایی و دیگران، 1389: 181-159) و شکل دوبعدی آن نیز علاوه بر نیاز به دادههای کمتر از کارایی بیشتر برخوردار است (مایکل و کارسون[21]، 1989: 79). در این روش به پاسخگو مبلغی پیشنهاد و از او خواسته میشود تا آن را به عنوان حداکثر تمایل به پرداخت خود بپذیرد یا رد کند. چنانچه فرد پیشنهاد نخست را بپذیرد، مبلغ دوم دو برابر مبلغ نخست و چنانچه نپذیرد، نصف مبلغ نخست مجدداً به او پیشنهاد میشود. در این الگو، اگر فرد به مبلغ پیشنهادی پاسخ مثبت بدهد، متغیر وابسته مقدار یک و در غیر این صورت مقدار صفر اختیار میکند. روش دوگانۀ چندبعدی نیز تعمیمیافتهای از روش دوگانۀ دوبعدی است که در آن بجای دو مبلغ، چندین مبلغ پیشنهاد میشود. برای تحلیل دادههای روش گزینش دوگانه از الگوی رگرسیونی لاجیت استفاده میشود و روشهای رگرسیونی برآورد حداقل مربعات معمولی (LSM) و مانند آن، برای چنین دادههایی مناسبت ندارند.
الگوی لاجیت (logit) از جمله روشهایِ ریاضیِ استخراج WTP، استفاده از «تابع مطلوبیت: Utility function» و حداکثر کردن آن است که اولین بار توسط هانمن[22] (1984) ارائهشده است. چنانکه ذکر شد، مطلوبیت یک کالای زیستمحیطی برای هر فردی بهطور غیرمستقیم تابعی است از درآمد، ویژگیها و نگرشهای فردی و کیفیت کالای زیستمحیطی هدف (U=f(Y,S))؛ بنابراین، فرد زمانی حاضر به پرداخت برای حفاظت منابع محیطی خواهد بود که مطلوبیت منبع زمانی که مبلغی را برای میپردازد و از آن حفاظت میشود، بیشتر از زمانی باشد که از آن منبع حفاظت نمیگردد (مولایی و دیگران، 1389). این «الگوی تفاضلی مطلوبیت» که درواقع توزیع احتمالیِ متغیر تصادفی پاسخهای افراد به پیشنهادهای مطرحشده است را میتوان بهصورت زیر بیان نمود (مبرقعی، 1387؛ پیری و دیگران، 1388؛ لیاقتی و دیگران، 1389؛ سلامی و رفیعی، 1390):
که در آن U معرف تابع مطلوبیت غیرمستقیم فرد، Y درآمد فرد، B مبلغ پیشنهادی است که فرد در صورت تمایل از درآمد خود کاسته و برای حفظ کالای موردنظر میپردازد، S مجموعه ویژگیها و نگرشهای فردی به عنوان مجموعه متغیرهای مستقل الگو میباشند. در این تابع مطلوبیت، صفر برای زمانی است که فرد تمایلی به پرداخت برای حفظ کالای موردنظر ندارد و یک، برعکس. و اجزای خطا و اخلال این الگو هستند که فرض میشود از توزیع نرمال با میانگین صفر برخوردارند؛ بنابراین:
با توجه به دو ارزشی بودن متغیر وابستۀ این الگو با مقادیر صفر و یک، توزیع احتمال مقدار یک یعنی احتمال پذیرش و تمایل افراد برای پرداخت را میتوان به کمک توزیع احتمالی لوجیت از طریق رابطه زیر بیان نمود.
تابع توزیع تجمعی لوجستیک و، و ضرایب الگو هستند که با استفاده از روش حداکثر درستنمایی برآورد میشوند و انتظار میرود که و باشد. در نهایت پس از برآورد پارامترهای الگو و ارزیابی نقش و تأثیر هرکدام از متغیرهای مستقل در تمایل افراد به پرداخت، مقدار انتظاری یا امید ریاضی تمایل به پرداخت را با انتگرالگیری از تابع توزیع تجمعی لوجستیک () در دامنه صفر تا پیشنهاد ماکزیمم (M) میتوان برآورد نمود.
، عرض از مبدأ تعدیلشده است که از افزودن جملۀ اقتصادی- اجتماعی به یا عرض از مبدأ الگوی رگرسیونی برآورد شدۀ لجستیک به دست میآید. منظور از جمله اقتصادی- اجتماعی، همانگونه که دیده میشود ترکیب خطی یا مجموع حاصلضرب میانگین متغیرهای اقتصادی و اجتماعیِ معنیدار شده در مدل لاجیت در ضرایب آنها میباشد.
نتایج و بحث عوامل تبیینکنندۀ تمایل به پرداخت افراد در مطالعه حاضر، متغیرهای سن، جنسیت، میزان تحصیلات، درآمد، مبلغ پیشنهادی و نگرشهای افراد در رابطه با جنگلهای بلوط منطقه موردمطالعه بودهاند. جدول شماره 1، خلاصه آماری ویژگیهای دموگرافیکیِ نمونه، در میان متغیرهای فوق را نشان میدهد.
جدول 1- توصیف ویژگیهای دموگرافیک نمونه موردمطالعه
در رابطه با متغیر قیمت پیشنهادی، 154 نفر معادل 69 درصد مبلغ پیشنهادی اول (50 هزار ریال) را پذیرفتند و 69 نفر (31 درصد) آن را رد نمودند. از بین آن دسته از افرادی که پیشنهاد اول را پذیرفتند،130 نفر معادل 4/84 درصد با مبلغ پیشنهادی بالاتر یعنی 100 هزار ریال نیز موافقت و 24 نفر (8/10 درصد) این مبلغ را نپذیرفتند. از بین افرادی که پیشنهاد اول را نپذیرفته بودند، 12 نفر (4/17 درصد) با پیشنهاد کمتر یعنی مبلغ 20 هزار ریال، موافقت نموده و 57 نفر (6/82 درصد) همچنان این پیشنهاد را هم رد نمودند. جدول شماره 2، وضعیت پاسخگویی به مبالغ پیشنهادی را بیان میکند. درمجموع، 44/74 درصد افراد (166 نفر)، تمایل به پرداخت مبالغی از 2 تا 10 هزار تومان داشتهاند.
جدول 2- توصیف آماری پاسخ به پیشنهادهای مطرحشده
سنجش نگرش افراد نسبت به محیطزیست و منابع طبیعی منطقه همانگونه که پیشتر ذکر شد، در برخی از منابع و متون مربوط به ارزشگذاری مشروط، علاوه بر ویژگیهای دموگرافیکی و مبلغ پیشنهادی، نگرش افراد نسبت به محیطزیست و منابع طبیعی و بهطورکلی کالای مورد ارزیابی نیز به عنوان متغیرهای مؤثر در تبیین تمایل به پرداخت، معرفی و مورداستفاده قرارگرفتهاند. در مطالعه حاضر نیز نگرش افراد جامعه موردمطالعه نسبت به منابع جنگلی منطقه، با گویههای متعددی که بیانگر نگرشها و رفتارهای مختلفی در این زمینه هستند، مورد ارزیابی و سنجش قرار گرفت. برای خلاصه نمودن آنها در قالب متغیرهای اساسیتر از روش آماری تحلیل عاملی استفادهشده و نتایج حاصل در این قسمت ارائه گردیده است. در ابتدا، تناسب و اعتبار دادهها برای اجرای تحلیل عاملی با استفاده از آزمون بارتلت مورد ارزیابی قرار گرفت. آمارۀ KMO به عنوان خروجی این آزمون، با مقدار 663/0 و سطح معنیداری 99 درصد، حاکی از صحت و اعتبار دادهها برای اجرای تحلیل است. درنتیجه اجرای تحلیل عاملی بر روی گویههای مقیاس سنجش نگرشها و چرخش عاملها به روش متعامدِ واریماکس، چهار عامل با مقدار ویژۀ بزرگتر از یک و مجموع تبیین واریانسِ نزدیک به 60 درصد، به شرح جدول شماره 3 به دست آمد.
جدول 3- مقادیر ویژه و درصد تبیین واریانس عاملهای استخراجیِ چرخیده
جدول شماره 4، ماتریس بارهای عاملی چرخیده برای 4 عامل استخراجی را همراه با شرح متغیرهای اولیه و نامگذاری عاملهای استخراجی نشان میدهد. این ضرایب همبستگی درواقع نحوه بارگیری عاملها از متغیرها را نشان میدهند و از همین رو بارهای عاملی نیز نامیده میشوند.
جدول 4- ماتریس بارگیری عاملهای چرخیدۀ استخراجی از متغیرهای اولیه و نامگذاری آنها
بهاینترتیب علاوه بر ویژگیهای دموگرافیک و قیمت پیشنهادی، چهار متغیر نگرشیِ «دیدگاه محیطزیستگرایانه»، «دیدگاه اقتصادی» (در رابطه با بهرهبرداری از جنگلها)، «دیدگاه توریستی» و «دیدگاه حفاظتی» نیز به عنوان متغیرهای استانداردی با میانگین صفر و واریانس یک، به مجموعه متغیرها و عوامل مؤثر در تبیین و برآورد تمایل به پرداخت افراد، افزوده شدند.
عوامل مؤثر بر تمایل به پرداخت (نتایج تحلیل لاجیت)چنانکه ذکر شد برای برآورد تمایل به پرداخت و تعیین عوامل مؤثر بر آن، از مدل لاجیت استفادهشده است. متغیر وابسته تمایل به پرداخت یا همان پذیرش یا عدم پذیرش مبلغ پیشنهادی است که مقادیر صفر و یک اختیار مینماید. مبلغ پیشنهادی، متغیرهای دموگرافیکیِ درآمد، جنسیت، سن و تحصیلات و چهار متغیرِ نگرشیِ حاصل از تحلیل عاملی، مجموعه متغیرهای مستقل مدل بودهاند. نخستین خروجی در تحلیل الگوی لوجیت، آمارۀ 2 برای سنجش معنیداری و اعتبار مدل است که از نتیجه اجرای آزمون HL (Hosmer - Lemeshow)، به شرح جدول شماره 5 بهدستآمده است.
جدول 5- آمارۀ آزمون Hosmer - Lemeshow برای سنجش اعتبار و معنیداری مدل لاجیت
این آزمون به آزمون نیکویی برازش (Goodness of fit) مدل رگرسیون لجستیک معروف است و آماره آن از اعمال آزمون 2(کای اسکوئر) بر جدول توافقیِ تمایلات اظهارشده و تمایلات پیشبینیشده توسط مدل (جدول شماره 6) به دست میآید. بهعبارتدیگر، در یکسوی این جدول احتمالات مشاهدهشدۀ مربوط به تمایل به پرداخت افراد قرار دارد و در سوی دیگر آن احتمالات پیشبینیشده توسط الگوی احتمالاتی مدل لاجیت برای برآورد تمایل افراد به پرداخت قرار میگیرد. مقدار این آماره 23/14 و سطح معنیداری آن برابر با 216/0 بهدستآمده است. معنیدار نشدن آمارۀ 2 در این آزمون (05/0 <sig.)، به این معناست که بین پیشبینی مدل از تمایل افراد به پرداخت و احتمالات مشاهدهشده برای تمایل آنها به پرداخت، اختلاف معنیدار وجود ندارد و بنابراین بیانگر معنیداری و اعتبار مدل و نیکویی برازش آن با دادههای آماری مورداستفاده میباشد. جدول شماره 6 نیز طبقهبندی حاصل از تلاقیِ WTP مشاهدهشده و WTP برآورد شده توسط مدل و بر اساس آن، میزان صحت پیشبینی مدل را نشان میدهد. چنانکه ملاحظه میشود، الگوی لاجیت تدوینشده برحسب مجموعه متغیرهای مستقل مورداشاره در ابتدای بحث، درمجموع نزدیک به 71 درصد قادر به پیشبینی درست برای برآورد تمایل افراد به پرداخت بوده است. این میزان برای پیشبینی پذیرش مبلغ پیشنهادی نزدیک به 97 درصد بوده است.
جدول 6- طبقهبندی تمایل به پرداخت (WTP) و میزان صحت پیشبینی مدل لاجیت
پس از اطمینان از اعتبار مدل و برآوردهای حاصل از آن، در قسمت بعدی از خروجیهای مدل به ارزیابی نقش هرکدام از متغیرهای مستقل در پیشبینی و برآورد متغیر وابسته (تمایل به پرداخت) پرداخته میشود. از میان نُه متغیر واردشده به مدل، چهار متغیر سن، درآمد، دیدگاههای محیطزیستگرایانه و دیدگاههای توریستی افراد، در سطح اطمینانی بیش از 95 درصد تأثیر معنیدار در برآورد تمایل به پرداخت آنان داشتهاند. متغیر قیمت پیشنهادی نیز دارای نقش معنیداری در سطح 91 درصد بوده است. جدول شماره 7، ضرایب برآورد شدۀ متغیرهای معنیدار و سطوح اطمینان آنها با استفاده از روش حداکثر درستنمایی را برای تعیین ارزش تفریحی جنگلهای بلوط منطقه نشان میدهد.
جدول 7- ضرایب برآورد شده مدل رگرسیونی لاجیت برای متغیرهای مؤثر بر تمایل به پرداخت
ضرایب B بیانگر نحوه یا جهت تأثیر متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته هستند و از توان دوم تقسیم این ضرایب بر خطای استاندارد، آمارههای والد به دست میآیند که بزرگی بیشتر این آماره تأثیر بیشتر متغیر مربوطه را نشان میدهد؛ اما اهمیت مقادیر Exp(B) بسیار بیشتر بوده و بیانگر آن است که یک واحد تغییر (افزایش یا کاهش) در مقادیر متغیر مستقل، چه اندازه به تغییر (افزایش یا کاهش) در پیشبینی احتمال متغیر وابسته میانجامد. بهطور مثال یک واحد تغییر در متغیر سن (افزایش یا کاهش) پیشبینی احتمال تمایل به پرداخت را به میزان 033/1 واحد افزایش یا کاهش میدهد. در این میان، متغیر سن با ضریب میزان انتظاریِ 033/1 نسبت به متغیر درآمد با ضریب میزان انتظاری 001/1، تأثیر بیشتری بر تمایل به پرداخت داشته و تأثیر دیدگاه زیستمحیطی با ضریب میزان انتظاری 367/1 هم نسبت به دیدگاه توریستی با ضریب میزان انتظاری 223/1، بیشتر بوده و همچنین در مقایسه با سایر متغیرها نیز بیشترین تأثیر را داشته است. چنانکه ملاحظه میشود، علامت ضریب برآوردی برای متغیر درآمد، برابر انتظار مثبت بوده و نشاندهنده افزایش احتمال پاسخ مثبت در تمایل به پرداخت فرد در صورت افزایش درآمد میباشد. ضریب برآوردی متغیر سن هم نشان میدهد که احتمال پذیرش در تمایل به پرداخت، افراد مسن بیشتر از افراد جوان است. در رابطه با متغیرهای نگرشی نیز، داشتن دیدگاههای زیستمحیطی و توریستی و به عبارتی خواهان حفظ محیطزیست بودن از یکسو و بهرهبرداری توریستی از منابع طبیعی از سوی دیگر، احتمال پذیرش و تمایل افراد به پرداخت را بیشتر میکند. ضریب متغیر بسیار مهم مبلغ پیشنهادی، اگرچه در سطح 95 درصد معنیدار نشده، اما اولاً سطح معنیداری آن (098/0) به میزان معیار 05/0 بسیار نزدیکتر از بقیه متغیرها بوده و ثانیاً همانطور که انتظار میرود علامت آن منفی است، بدین معنی که با افزایش مبلغ پیشنهادی، تمایل افراد برای پرداخت آن مبلغ کمتر میشود. این ضریب برابر با 00326/0- برآورد شده است. دو متغیر دموگرافیکیِ سن و تحصیلات و دو متغیر نگرشیِ دیدگاه اقتصادی و دیدگاه حفاظتی، ضرایب و نقش و تأثیر معنیداری در برآورد تمایل به پرداخت افراد نداشتهاند. محاسبه تمایل به پرداخت و برآورد ارزش تفریحی سالانه جنگلهای بلوط منطقه برای محاسبه میزان متوسط تمایل به پرداخت هر خانوار در جامعه موردمطالعه، از ضرایب برآورد شدۀ الگوی لاجیت برای متغیرهای تأثیرگذار به شرح زیر استفاده میشود.
این رابطه انتگرالگیری معین از تابع لوجستیکیِ احتمال تمایل به پرداخت برحسب متغیر قیمت پیشنهادی است که عرض از مبدأ آن با افزودن جملهای در رابطه با دیگر متغیرهای اقتصادی و اجتماعیِ دارای تأثیر معنیدار در الگوی لاجیت تحلیلشده، تعدیلشده است. در این رابطه؛ (WTP) E برآورد امید ریاضی تمایل به پرداخت سالانه هر خانوار جامعه موردمطالعه؛ B متغیر قیمت پیشنهادی (bid) که در تحلیلهای صورت گرفته با سه سطح 50000، 100000 و 20000 ریال در نظر گرفته شد و β ضریب متغیر قیمت پیشنهادی در مدل رگرسیون لاجیت تمایل به پرداخت میباشد که برابر با 00326/0- به دست آمد. *α عرض از مبدأ تعدیلشده است که با افزودن یک جمله اقتصادی- اجتماعی (ترکیب خطیِ حاصلضربِ میانگینهای متغیرهای دیگرِ دارای تأثیر معنیدار در الگوی لاجیت در ضرایب برآورد شده برای آنها)، به مقدار α یا عرض از مبدأ کلیِ مدل لاجیت (004/3-) حاصل میشود. با توجه به نتایج جدول 7، *α برابر خواهد بود با: 358/1- = (76/847) 001/0 + (68/32) 032/0 + 004/3- = *α مطابق نتایج، جملات اضافهشده مربوط به متغیرهای سن (با میانگین 65/32 سال و ضریب 032/0) و درآمد خانوار (با میانگین 76/847 هزار تومان و ضریب 001/0) هستند. دو متغیر معنیدار دیگر یعنی دیدگاههای محیطزیستگرایانه و دیدگاههای توریستی، ازآنجاییکه عاملهای استخراجشده از تحلیل عاملی بودهاند، متغیرهایی استاندارد بوده و دارای میانگین صفر هستند. با حل مسئله به کمک نرمافزار Mathematica، خواهیم داشت: = = = 551/5687 = (4894/0-) – 062/5657 بنابراین، متوسط تمایل به پرداخت هر خانوار در سال، در حدود 5/5687 تومان به دست میآید. برای محاسبه و درواقع برآورد میزان کلی تمایل به پرداخت جامعه موردمطالعه برای حفاظت، نگهداری و بهرهبرداری توریستی از جنگلهای بلوط منطقه و درنهایت ارزش تفریحی سالانه این جنگلها، کافی است این میزان را در تعداد کل خانوارهای شهرستانهای سیروان و چرداول (برابر با 17785 خانوار بر اساس سرشماری سال 1390) ضرب نماییم. کل WTP= 17785×5/5687 =101153098 تومان بهاینترتیب ارزش تفریحی جنگلهای بلوط شهرستانهای سیروان و چرداول، با توجه به متوسط تمایل به پرداخت خانوارهای ساکن در منطقه، بیش از 100 میلیون تومان در سال برآورد میگردد.
نتیجهگیری در این مطالعه با بهرهگیری از روششناسی ارزشگذاری مشروط، متوسط تمایل به پرداخت خانوارهای ساکن در شهرستانهای سیروان و چرداول استان ایلام، برای استفاده تفریحی از جنگلهای بلوط منطقه با استفاده از مدل رگرسیون لاجیت، محاسبه و بر اساس آن ارزش تفریحیِ سالانۀ این جنگلها برآورد گردیده است. بر اساس نتایج حاصل، 1/74 درصد افراد نمونه برای حفظ و نگهداری جنگلهای بلوط منطقه و استفاده تفریحی از آنها، حاضر به پرداخت مبالغی از دو تا ده هزار تومان بودهاند. متوسط میزان تمایل به پرداخت خانوارهای ساکن این شهرستانها برابر با 5/56870 ریال بوده که 42/3 برابر نتایج تحقیق انجامشده از سوی پیری و همکاران (16589 ریال) برای جنگلهای ارسباران در سال 1388 و 9/8 برابر ارزش برآورد شده برای پارکهای جنگلی سیسنگان توسط امیرنژاد و خلیلیان در سال 1384 میباشد. با توجه بهکل خانوارهای منطقه، ارزش تفریحی جنگلهای بلوط موردمطالعه، 5/1011530980 ریال (بیش از 100 میلیون تومان) در سال برآورد گردید. از میان عوامل مختلف موردبررسی در مطالعه، متغیرهای درآمد، سن، دیدگاه زیستمحیطی و دیدگاه توریستی، در سطح اطمینان 95 درصد دارای اثر معنیدارِ مثبت بر تمایل به پرداخت افراد بوده و دیگر متغیرهای تحصیلات، جنسیت، دیدگاه اقتصادی و دیدگاه حفاظتی، تأثیر معنیداری در این رابطه نداشتند. با توجه به اهمیت منابع طبیعی و نقش آن در الگوی توسعه اقتصادی کشور و رفاه اجتماعی جامعه، پرداختن به ارزش این منابع برای مدیریت صحیح و بهرهبرداری بهینه از آنها در طول زمان امری ضروری است. برنامهریزی و تصمیمگیریهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعیِ کشور بر تحلیلهای هزینه – فایده مبتنی است و این تحلیلها نیز بر مبنای واحدهای کمی و پولی استوار هستند؛ لذا ارزشگذاری اقتصادی منابع طبیعی از جمله جنگلها و پارکهای جنگلی، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بوده تا زمانی که طرفداران طبیعت، نتوانند ارزش این خدمات را بر مبنای واحدهای پولی تعیین نمایند، خدمات این منابع که عمدتاً خارج از نظام بازار هستند، مورد غفلت قرار میگیرند. شاهد این ادعا کاسته شدن کیفیت و کمیت این منابع در طول زمان است. تحقیق حاضر دربردارنده نتایج امیدوارکنندهای در این رابطه است. نخست اینکه جامعه محلی نسبت به اهمیت گسترههای طبیعی خود، بهویژه منابع جنگلی آگاهی کافی دارند. دوم اینکه با توجه به تحلیلها و محاسبات صورت گرفته، تمایل به پرداخت قابلتوجهی برای استفاده تفریحی، حمایت، نگهداری و بهبود کیفیت جنگلهای بلوط در میان ساکنین منطقه وجود دارد. نتایج بررسیهایی ازایندست و آگاهی ازنظر و دیدگاه عموم نسبت به منابع زیستمحیطی، ابزارهای تصمیمگیری و مدیریتی کارآمدی برای مسئولان و متولیان امر فراهم میآورد تا از کماهمیت جلوه کردن و بهرهبرداریهای مخرب و نا بهینه دادن منابع جنگلی و بهطورکلی گسترههای طبیعی جلوگیری به عمل آید. مطابق نتایج تحقیق حاضر، جنگلهای بلوط شهرستانهای سیروان و چرداول، فرصتهای بالقوه ارزشمند و معنیداری برای تفریح و آرامش ساکنین منطقه فراهم میکنند و بر اساس دیدگاه افراد، از ارزش تفریحی بالایی برخوردار میباشند؛ بنابراین با برنامهریزی و مدیریت صحیح در راستای به فعالیت درآوردن پتانسیل تمایل جامعه محلی به پرداخت مبالغی برای استفاده تفریحی از جنگلها و هزینه کردن اصولی و منطقی آن، میتوان برای مرتفع نمودن مشکلات و نارساییهای خدماتی جنگلها، نظیر کمبود امکانات بهداشتی-رفاهی و امنیتی و دشواریهای دسترسی، اقدام نمود. توسعه و تجهیز مکانهای تفریحی بهصورت پارکهای جنگلی جدید با امکانات مناسب، امکان دیگری برای مهیا نمودن فرصتهای گذران اوقات فراغت برای جامعه محلی میباشد. به موارد فوق، همچنین باید ایجاد فرصتهای جدیدِ درآمد و اشتغال را نیز، بهویژه برای جوامع روستایی منطقه، افزود.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1- آسافوآ، آ. جی. جان (1388). اقتصاد محیطزیست برای غیر اقتصاددانان، (ترجمه: سیاوش دهقانیان و ذکریا فرجزاده)، دانشگاه فردوسی مشهد. 2- اسماعیلی ساری، ع؛ و ک. کاویانپور (1380). ارزشگذاری اقتصادی پارک جنگلی سیسنگان، علوم و تکنولوژی محیطزیست، شماره 8: صص 110-103. 3- امیرنژاد، ح. ص. خلیلیان و م. ح. عصاره (1385). برآورد ارزش حفاظتی و تفریحی پارک جنگلی سیسنگان نوشهر با استفاده از تمایل به پرداخت افراد، پژوهش و سازندگی در منابع طبیعی، شماره (3) 19: صص 24-15. 4- پرون، ص؛ و ع. اسماعیلی (1386). برآورد ارزش تفریحی جنگل حرا در استان هرمزگان. اقتصاد و کشاورزی، شماره (3) 2: صص 118-105. 5- پیری، م. م. مسنن مظفری و ا. جاودان (1388). برآورد تمایل به پرداخت افراد برای ارزش وجودی جنگلها. جنگل و فرآوردههای چوب، شماره 62: صص 357-343. 6- پیری، ع. (1390). سیمای منابع طبیعی و آبخیزداری استان ایلام. اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری ایلام. 7- ترنر، تی. (1376). شهر همچون چشمانداز (ترجمه: فرشاد نوریان). انتشارات شرکت پردازش و برنامهریزی شهری، چاپ اول، تهران. 8- راحلی، ح. ر. حیدری چیانه و م. خداوردیزاده (1392). برآورد ارزش تفریحی و بررسی عوامل مؤثر بر تمایل به پرداخت گردشگران از آبشار آسیاب خرابه با استفاده از روش ارزشگذاری مشروط. جغرافیا و برنامهریزی، شماره 44: صص 117-95. 9- رفعت، ب؛ و ب. موسوی (1392). برآورد ارزش تفریحی پارک هشتبهشت در اصفهان با استفاده از روش ارزشگذاری مشروط (CV). محیطشناسی، شماره (1) 39: صص 164-157. 10- رضایی، ا. ن. نخعی و ش. محمدزاده (1392). برآورد ارزش تفرجی پارک جمشیدیه با استفاده از روش ارزشگذاری مشروط. محیطشناسی، شماره 2: صص 33-25. 11- رضائی، م. (1387). نقش شهرهای کوچک در توسعه منطقهای (نمونه موردی: استان ایلام). پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه اصفهان. 12- سلامی، ح؛ و ح. رفیعی (1390). برآورد ارزش حفاظتی تالاب بینالمللی انزلی بر پایه تمایلات اخلاقگرایانه. محیطزیست طبیعی، شماره (2) 64: 100-89. 13- سلیمی، ف. (1382). آشنایی با شاخصهای اقتصاد محیطزیست. مجموعه مقالات همایش ملی پژوهشهای محیطزیست ایران، انتشارات ارزیابان محیطزیست هگمتانه. 14- فرهمند، ک. (1388). ارزشگذاری اقتصادی منابع جنگلی شمال. رساله دکتری اقتصاد منابع طبیعی، دانشگاه اصفهان. 15- لیاقتی، ه. ن. مبرقعی، ا. نعیمیفر و ه. یزدانپناه (1389). کاربرد روش دومرحلهای هکمن در بررسی عوامل مؤثر بر ارزش تفرجی منطقه کوهستانی درکه. پژوهشهای محیطزیست، شماره (1) 1: صص 52-43. 16- مبرقعی، ن. (1387). ارائه و بهکارگیری الگوی ارزشگذاری مکانی خدمات اکوسیستم جنگلی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی. رساله دکتری محیطزیست، دانشگاه تهران. 17- مجنونیان، ه. (1356). روش بررسی اقتصادی پارکها و تفرجگاهها. محیط شناسی، شماره 9: صص 13-1. 18- مرادی، م. م. صدرالاشرافی، ر. مقدسی و س. یزدانی (1391). برآورد ارزش تفریحی پارک جنگلی یاسوج با استفاده از روش ارزشگذاری مشروط. تحقیقات اقتصاد کشاورزی، شماره 4: 193-173. 19- مرکز آمار ایران (1390). نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن استان ایلام. تهران. 20- مسعود، م. (1383). ارزشگذاری مواهب زیستی راهی برای توسعه پایدار. مجموعه مقالات اولین سمینار تخصصی اقتصاد و منابع طبیعی. 21- مولایی، م. غ. شرزهای و س. یزدانی (1389). تأثیر روشهای استخراج اطلاعات از پرسشنامه بر مقدار تمایل به پرداخت در ارزشگذاری مشروط (مطالعه موردی: اکوسیستم جنگلی ارسباران). مجله تحقیقات اقتصادی، شماره 90: صص 181-159. 22- یخشکی، ع. (1351). مقدمهای بر پارکهای ملی و جنگلی ایران. انتشارات دانشگاه تهران. 23- Arrow, K. Solow, R. Potrthey, R. Learner, E. Rander, R. and Schuman, H. (1993). Report of NOAA panel on contingent valuation: Report to the National Oceanic and Atmospheric administration. Federal register 48: 4601-4614. 24- Asheim, G.B. (2000). Green national accounting: why and how? Environment and Development Economics 5:25-48. 25- Barnes,J.I., Schier, C.G. and Rooy, V. (1997). Tourists’ willingness to pay for wildlife viewing and wildlife conservation in Namibia. DEA Research Discussion paper. 26- Costanza, R., d’Arge. R., d’Groot, R. et al. (1997). The value of world ecosystem services and natural capital. Nature 387: 253-260. 27- Deng, J., Pierskalla, C. (2013). Using contingent valuation to estimate the willingness of tourist to pay for urban forest: a study in Savanah, Goergia.Urban Forestry, Urban Greening 278: 275-282. 28- Echeverria, J., Hanarhan, M. and Solorzano, R. (1995). Valuation of non-priced amenities provided by the biological resources whthin the Monterverde Cloud Forest, Cost Arica. Ecological Economics 13:25-43. 29- Kant, S. (2007). Economics perspectives and analysis of multiple forest value and sustainable forest management. Forest Policy and Economics 7: 733-740. 30- Hakim, A.R. (2011). Economic valuation of nature -based tourism object in Ravapening, Indonesia: an application of travel cost and contingent valuation method. Journal of Sustainable Development 98: 91-101. 31- Lee, C. and Han, S. (2002). Estimating the use and preservation values of national parks tourism resources using a contingent valuation method. Tourism Management 23: 531-540. 32- Mitchell, R.C. and Carson, R.T. (1989). Using surveys to value public goods: the contingent valuation method. Washington DC: Resources for the Future. 33- Pearc, D. and Turner, P. (2002). Valuing the environment in developing countries. Case study. 34- Reynisdottir, M. and Song,H.J. (2008). Willingness to pay entrance fees to natural attraction: an Icelandic case study. Tourism Management 29: 1076-1083. 35- White, P.C.L. and Lovet, J.C. (1999). Public preference and willingness to pay for nature conservation in north York Moors national park, UK. Journal of Environmental Management 55: 1-12. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,348 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 798 |