تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,651 |
تعداد مقالات | 13,405 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,212,547 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,076,389 |
الگوی ارتباطات میانفرهنگی مسلمانان با مسیحیان در قرآن کریم | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
الهیات تطبیقی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 7، دوره 6، شماره 14، دی 1394، صفحه 89-106 اصل مقاله (389.02 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
حبیبرضا ارزانی1؛ حامد اهتمام* 2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استادیار و عضو هئیت علمی گروه ادیان، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، قم، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشآموخته کارشناسیارشد تبلیغ و ارتباطات فرهنگی، دانشگاه باقرالعلوم، قم، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
در ارتباطات میانفرهنگی که بهعنوان فرایند مبادلۀ اندیشهها، معانی و کالاهای فرهنگی میان مردمانی از فرهنگهای مختلف، تعریف شدهاست، توسل به الگویی که بتواند زندگی اجتماعی انسانها را برای رسیدن به مفاهیم مشترک و زندگی مسالمتآمیز همراه با احترام متقابل هموار سازد، ضرورتی اجتنابناپذیر است. بر ایناساس، در پژوهش حاضر تلاش گردید با رویکرد توصیفی- تحلیلی به بررسی و تحلیل آیاتی از قرآنکریم پرداختهشود که ناظر به ارتباط با مسیحیان بوده و روند تعامل با آنها را بیان میکند. یافتهها و نتایج تحقیق بیانکننده آناست که میتوان الگویی هفت مرحلهای شامل تأیید برخی از مبانی اعتقادی مسیحیان، دعوت به وحدت، بشارت به مسیحیان حقیقی، هشدار و تهدید، دعوت به تفکر، بیان ویژگیهای مسیحیان کافر و وعده عذاب و در نهایت دستور به مباهله و جنگ با آنها را از قرآنکریم استخراج نمود. بنیان و محور اصلی در این الگو یگانگی خداوند است. از اینرو، براساس قرآنکریم هر زمان که مسیحیان به این اصل نزدیک شوند با بشارت و احترام و هرجا که از آن دور شوند هشدار، تهدید، نفرین و مباهله را مبنای ارتباط مسلمانان با آنها قراردادهاست. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
قرآن؛ مسیحیت؛ الگو؛ ارتباطات میانفرهنگی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شباهتها و تمایزهای میان دیدگاههای دانشمندان و متخصصان حوزههای گوناگون علوم بر سرمفاهیمی به ظاهر مشترک، موجبات نزدیکی یا جدایی آنها را از یکدیگر در حوزههای کار و تحقیق به-همراه دارد. یکی از این مفاهیم چگونگی ارتباط دو فرهنگ متفاوت با یکدیگراست؛ چراکه فرهنگ و ارتباطات هر دو فراگیرند و ضرورتی انسانی به شمار میروند،یعنی هر دو به نوعی پویا هستند و هیچ جامعۀ انسانی را بدون این دو پدیده نمیتوان تصورکرد. بنابراین، آنچه در واقعیت بیرونی و در زندگی اجتماعی انسان مشاهده میشود، بهصورتی به هم پیوسته و درهم تنیده بوده که هدف از آن، دستیابی به اقدام هماهنگ بین پیامدهنده و گیرنده پیاماست. از اینرو در ارتباطات میانفرهنگی که بهعنوان فرایند مبادلۀ اندیشهها، معانی و کالاهای فرهنگی میان مردمانی از فرهنگهای مختلف، تعریف شدهاست(رضی،35:1377) توسل به الگویی، ضروری مینماید که بتواند زندگی اجتماعی انسانها را برای رسیدن به مفاهیم مشترک و زندگیمسالمتآمیز همراه با احترام متقابل معرفیکند. لذا در دنیای امروز که به عصر اطلاعات و ارتباطات شهرت یافتهاست و با عنایت به لزوم ارتباط ادیانتوحیدی برای انسجامبخشی و وحدت هرچه بیشتر در مقابل دنیای سکولاریسم، شناخت و تبیین الگوی ارتباطی از منبع وحیانی(قرآن) میتواند در تعالی و ارتقاء روابط مومنین(اسلام) با سایر ادیان الهی حائز اهمیتباشد. دین اسلام هم به عنوان دینی اجتماعی، دستورات و توصیههایی مبنی بر چگونگی ارتباط و تعامل مومنین با یگدیگر و دیگر جوامع انسانی اعم از توحیدی و غیرتوحیدی بیان نمودهاست. از اینرو با توجه به فاصله فرهنگی اسلام و مسیحیت در دنیای امروز و در عین وجود اشتراکات بسیار زیاد، بین این دو دین ابراهیمی، در این جستار بهدنبال بررسی و تبیین الگوی ارتباطی میانفرهنگی اسلام و مسیحیت با رویکرد قرآنی هستیم. این تحقیق میتواند بهعنوان رویکردی نوین و علمی، برای چگونگی ارتباط میانفرهنگی اسلام با سایر ادیان مورد توجه قرارگیرد.
1- مفهومشناسی
1-1. الگو: الگو(Pattern) در یک معنای کلی بهعنوان مدل، انگاره، شکل و نمونه، قالب، طرح، منوال و نقش تعریف شدهاست(شایان مهر، 79: 1377؛ بریجانیان، 419:1385). در حقیقت، الگو یا مدل، نمایش نظری و ساده شده از جهان واقعی است(سورین و ورنر، 65:1386). از اینرو الگو مدل، طرح و نمونهای خواهدبود که از آن الهام گرفته و پیروی شده و یا نسخهای از آن برداشتهمیشود.(روشه، 44:1379)
1-2. ارتباطات میانفرهنگی: برای رسیدن به تعریفی جامع از ارتباطات میانفرهنگی، میبایست تعریفی از فرهنگ و ارتباطات داشت و در ادامه رابطه این دو مقوله را بیان نمود.( رضی، 39:1377) شاید جامعترین تعریف از فرهنگ، ویژه تایلر باشد. وی به سال 1871م در کتاب خود با نام فرهنگ ابتدایی، بر این باور بود که فرهنگ «مجموعه پیچیدهایاست که شامل: معارف، معتقدات، هنرها، صنایع، فنون، اخلاق، قوانین، سنن و بالاخره تمام عادات و رفتار و ضوابطی است که فرد بهعنوان عضو، از جامعه خود فرا میگیرد، و در برابر آن جامعه وظایف و تعهداتی را برعهده دارد»(روحالامینی، 17:1372) در زمینه ارتباطات نیز تعریفهای گوناگونی ارائه شدهاست. برای این مفهوم نیز تعاریف متعددی ارائه شدهاست. برخی محققان ارتباطات را « عبارت از فراگرد انتقال پیام از سوی فرستنده برای گیرنده، مشروط بر آنکه در گیرنده پیام، مشابهت معنا با معنای مورد نظر فرستنده پیام ایجادشود»(محسنیانراد، 38:1369)، تعریف کردهاند. با توجه به این تعریف، ارتباطات میانفرهنگی، شامل کنش متقابل واقعی افراد از فرهنگهای گوناگون میباشد. از اینرو، اینگونه ارتباطات میتواند بهعنوان فرایند مبادلۀ اندیشهها، معانی و کالاهای فرهنگی میان مردمانی از فرهنگهای مختلف(رضی، 42:1377)، تعریف شود.
1-3. مسیحیت مسیحیت از بزرگترین ادیان زنده جهان است که در یک نوع تقسیمبندی در شاخه ادیان غربی یا ادیان سامی میگنجد. این دین با دو دین هم خانوادهاش (یهودیت و اسلام) بهواسطه اینکه اصل خود را به ابراهیم خلیل برمیگردانند، ادیان ابراهیمی خواندهمیشوند. با اینکه مسیحیت در بسیاری از اصول با دو دین دیگر شباهت دارد، اما اختلافش با آن دو بسیار بیشتر از تفاوت آن دو دین با همدیگر است. مسیحیت دارای اصولیاست که با دو دین دیگر بهطور ریشهای متفاوت است. با این حال در مورد برخی اصول از جمله؛ دو اصل اساسی مبدا و معاد اختلاف اندکی بین سه دین دیده میشود و بر خلاف اصول دیگر تنها همین دو اصل است که در تاریخ مسیحیت مورد مناقشه فرقهای قرارنگرفتهاست. نظام عقیدتی این آیین در طی قرنهای گذشته به شکل کنونی درآمده و در پی همین مناقشات فرقههای متعددی با اندیشهها واعمال متنوع پدیدآمدهاست.(کاکس، 78:1378)
2- جایگاه قرآن در تولید الگو در هر یک از ادیان توحیدی (اسلام، مسیحیّت، یهودیّت و زرتشت) متون الهیاتی موجود است که پیروان آن ادیان ضمن قداست ربوبی که برای آن(و آورندهاش) قائلاند، تمامی پیشینه، اعتقادات، آداب و رسوم و احکام دین خود را منسوب و مأخوذ از آن متون دانسته، اوامر و نواهی آن را ملزم بوده و آن را ضامن هدایت و سعادت بشر در جمیع شوون دنیوی و اخروی میدانند. در دین مبین اسلام نیز «قرآن» اوّلین متن الهیاتی، منبع وحیانی و ثقل اکبراست. واژه قرآن، در اصل مصدر است و به معنای هر چیز خواندنی(راغب اصفهانی، 1426: 668) ، اما ارباب لغت قائلاند که این واژه اسم علم بوده و به کتابی که بر حضرت محمدبنعبدالله(ص) آخرین فرستاده خدا نازل شده، اطلاق میگردد و وجه تسمیه آن از این جهت میباشد که این کتاب خواندنی است و باید خواند و در معانیاش تدبّر نمود.( قرشی،262:1384) قرآن(علاوه بر نزول دفعی در شب قدر بر قلب پیامبر(ص)، در طول بیست و سه سال(از بعثت تا رحلت) بهصورت تدریجی و به مقتضای احوال و نیازها، از جانب خدا فرود آمدهاست(حسینیدشتی، 275:1379) که شاملیک صد و چهارده بخش(سوره) میباشد که هربخش تعدادی از آیات قرآن را در برگرفته و مجموعاً شامل 6236 آیه و321250 حرف میباشد( قرشی، 291:1384). از شاخصهها و تفاوتهای اساسی این کتاب با دیگر کتب آسمانی(چون تورات و انجیل) این است که مسلمانان، ویژگیهایی برای آن قائلاند که پیروان دیگر ادیان، مدّعی چنین اوصافی برای کتب آسمانی خویش نمیباشند. مسلمان معتقدند «تمامی کلمات و حروف این کتاب، وحی الهی است که از جانب خدا و لوح محفوظ، از طریق فرشته امینالهی بر قلب پیامبر نازل شده و ایشان مستقیماً آن را برای مردم تلاوت کردهاند.«مصطفوی، 245:1385). در حالیکه پیروان دیگر ادیان، کتب آسمانی خویش را نقل بهمعنا دانسته و تنها مفاهیم و مضامین آن را الهی میدانند، نه خود الفاظ را. همچنین مسلمانان معتقدند این کتاب معجزه جاوید رسول خدا(ص) میباشد و با داشتن جنبههای مختلف اعجازی چون؛ فصاحت و بلاغت، اخبار غیبی، عدم تناقض و تعارض...، هیچکس نتوانسته و نمیتواند مانند آن را بیاورد.(قرشی، 263:1384) و دیگر آنکه جمهور مسلمین معتقدند که قرآن به هیچوجه تحریف(به زیادت و نقصان) نشده و تمامی کلمات آن، هم زمان با نزول، توسط کتّاب وحی و با نظارت رسولالله(ص) به ثبت رسیدهاست. که این عدم تحریف، با دلایل مختلف عقلی و نقلی قابل اثبات است(همان: 263) و این در حالیاست که دیگر کتب آسمانی چون تورات و انجیل، سالها پس از حضرت موسی و عیسی(ع)، توسط شاگردان و با بیان و برداشت شخصی آنها تدوین گردیده که مسلماً تغییراتی در آنها صورت گرفته است. مسلمانان برای قرآن، مرتبه و منزلت والائی قائل بوده: حسن تلاوت آیات آن، مسّ همراه با طهارت، فضیلت استماع و نگاه به آیات آن و... از دیگر معتقدات منحصربهفرد مسلمین نسبت به این کتاب آسمانی است.(حسینی، 282:1379)
3- مواجهه قرآن با فرهنگ مسیحیت مطابق دیدگاه رایج، قرآن به لحاظ لفظ و معنا عین کلام خداونداست. اما در عین حال همین کلام به شرایط نزول خود نیز نظر دارد. اگر تنها یک تفسیر از این کلام در اختیار آدمیان قرار میگرفت، در عصر نزول وحی که همانا شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شبهجزیره عربستان است، محبوس ماند؛ چرا که تفسیر هر کلامی رنگی از اقتضائات زمان و مکان خود را دارد؛ اما شارع، مهر خاتمیت بر این کلام نهاده و آن احتباس را روا نداشتهاست. این امر مسئولیت فهم این کلام را در هر عصر بر دوش دینداران مینهد. مواجهه قرآن با شرایط فرهنگی عصر خود نماد مواجهه آن با شرایط فرهنگی عصرهای دیگراست. هیچ دینی از ادیان در سرزمین لمیزرع فرهنگی نازل نشد و بر لوحی سفید پیام خویش ننگاشت، بلکه، همیشه در میان محصولات فرهنگی سرزمین نزول خود فرودآمد. این محصولات با نتیجه تعقل و تفکر آدمیان است که همانا حجت باطنی آنهاست و یا نتیجه باورهای دینی پیشین و یا هر دو. پرسش مهم و حیاتییک دیندار در شناخت آن ایناست که مواجههی قرآن با فرهنگهای عصر خویش چگونه بودهاست؟ و دین چه نقشی در میان این محصولات فرهنگی داشتهاست؟ آیا دین با نزولش ندای ویرانی این محصولات و بنای کاخ نوین فرهنگی بر آن ویرانهها را در دادهاست و یا ندای اصلاح؟ این نوشتار در پی آن است که بهنحوی به این پرسشها پاسخ گوید. فرهنگ شبهجزیره عربستان که مسیحیت یکی از آنهاست مهبط وحی شد و ادبیات، فرهنگ واژگان و شیوههای زندگی اجتماعی و اقتصادی آنان در رویارویی و تعامل با فرهنگ قرآنی قرار گرفت. قرآن، روحی بود که در پارهای عناصر این فرهنگها تجسّد یافت و از همان آغاز به تفرج در این فرهنگها پرداخت؛ هر جا لازم میدید به بسط یا تضییق آنها دست میزد و یا با سکوت خویش آنها را به عقول و ذائقهها میسپرد. قرآن بسیاری از قالبهای فرهنگی شبه جزیره را دست نخورده باقیگذاشت؛ اما، مفاهیم و محتویات آنها را گاه حفظ کرد و گاه دگرگون، گاهی هم آنها را تصعید بخشید. اما آنچه در این نوشتار در پی اثبات آن هستیم این است که، مواجهه قرآن با فرهنگهای زمان خویش مواجههای بنیانکن نبود، بلکه مواجههای از نوع تعاطیفرهنگی بودهاست.( پویا، 10:1385) از آنجاییکه قرآن دین خاتم است، بیشک مواجه آن با فرهنگهای مختلف مواجههای مستمر خواهدبود و لذا بررسی مواجهه قرآن با فرهنگهای زمان نزولش اصول مواجهه آن با فرهنگهای عصرهای دیگر را به دست میدهد. همچنین اصول کلی زیر برای ارتباط موثر و کارآمد با دیگر فرهنگها بیان شده و در قرانکریم به این اصول توجه شدهاست.(گودیکانست، 14:1388)
جدول 1: اصول کلی برای ارتباط موثر و کارآمد با دیگر فرهنگها
4- شیوههای ارتباطی قرآنکریم با مسیحیان در این بخش مجموعه ای از آیات گردآوری شده که به نوعی مربوط به آیین مسیحیت و شیوههای ارتباطی قرآن با مسیحیان میباشد. روش استخراج آیات براساس جستار موضوعی و جستجوی واژگان کلیدی مربوط به مسیحیت(مانند عیسی، مریم، نصاری، اهلکتاب و...) نبوده، بلکه در این مجموعه، قرآن بهطور کامل مورد بررسی و مطالعه قرار گرفتهاست. ضرورت این روش گردآوری از آن جهت بوده که بسا در قرآن آیات زیادی وجود دارد که امکان دارد در غالب یکی از واژهای فوق نبوده، ولی به نوعی مرتبط با بحث مسیحیت باشد و لذا عدم عنایت به چنین آیاتی، محقق را از رسیدن به نتایج صحیح و بر حق دور نگهمیدارد. در قرآنکریم بهطورکلی 257 آیه در مورد اهلکتاب آمده است که از میان آن در حدود 157 آیه مختص به مسیحیان است که عمده آیات ناظر به موضوع پژوهش در سورههای بقره، آلعمران و مریم به شرح ذیل میباشد.
جدول شماره2: آیات ناظر به اهل کتاب در قرآن
5- محورهای آیات مرتبط با مسیحیت پس از بررسی دقیق میتوان آیات مرتبط با مسیحیت را در هفت محور کلی تقسیمنمود:
5-1. تأیید برخی از مبانی مسیحیان(کتاب انجیل، حضرت عیسی(ع)، حضرت مریم(س) و حواریون) اولین شیوه ارتباط کارآمد با دیگران، تأیید و احترام به فرهنگ، مقدسات، آداب و رسوم ایشان میباشد. قرآنکریم نیز به دنبال ایجاد همدلی و وفاق در ذیل سایه توحید و امت واحده میباشد، در مواجهه با فرهنگ مسیحیت این اصل را بیان کردهاست که میتوان آنرا در چهار محور مورد بررسی قرارداد.
5-1-1. آیات مربوط به تأییدحضرت عیسی (ع) به همراه ویژگیهای ایشان - تأیید رسالت حضرت عیسی(ع) در قرانکریم بههمراه دلائل روشن، توانایی وی بهوسیله روح القدوس(بقره: 87 و 253). - تأیید حضرت عیسی(ع) در قرآن به اینکه ایشان آبرو و مقبولیت در دنیا و آخرت دارند( آل عمران: 45). - تأیید حضرت عیسی(ع) در قرآن به اینکه نعمتهای خدا به ایشان شامل سخنگفتن در گهواره، تکلم به زبان وحی، شایستهبودن، رسالت حضرت عیسی(ع) میباشد.(مائده: 110). - تأیید حضرت عیسی(ع) در قرآن به اینکه برخی از معجزات ایشان شامل ساختن مجسمه پرنده و زندهکردن آن به اذن خدا، شفای بیماران(کور نابینا- مبتلا به پیسی) زندهکردن مردگان به اذن خدا، خبر از احوال مردم میباشد.(همان: 49). - تأیید حضرت عیسی(ع) در قرآن به این خصوصیت که ایشان تعلیم دادهشده به کتاب(تعلیم خط و کتابت)، تورات، حکمت، انجیل شدند(همان: 48). - تأیید حضرت عیسی(ع) در قرآن به این ویژگی خاص که ایشان به آسمان عروج کردهاست(همان: 48). - تأیید بعضی از ویژگیهای حضرت عیسی(ع) در قرآنکریم به ایشان از جمله اینکه تصدیق کتاب تورات را داشتند، دارای کتاب آسمانی انجیل و هدایت و نور و همچنین برای پرهیزکاران مایه هدایت و موعظه میباشند(همان: 48) - تأیید حضرت مسیح(ع) به اینکه ایشان رسول خدا و مادرش راستگو و درستکار است(همان: 75) - تأیید ایشان در قرآنکریم به این ویژگی که حضرت عیسی(ع) از صالحان است(همان: 75) - تأیید حضرت عیسی(ع) در قرآن به این ویژگی که ایشان خبر از رسالت خویش در گهواره دادند.(انعام: 85) - حضرت عیسی(ع) قول حق خدا در قرآن معرفی شدهاست.(همان: 85 ) - تأیید حضرت عیسی (ع) در قرآن به اینکه ایشان از نشانه های خدا هستند (همان/85). - تایید حضرت عیسی(ع) در قرآن به این خصوصیت که ایشان با معجزاتش سبب یقین به قیامت است.(همان: 85 ). و مراد از اینکه میفرماید: عیسی(ع) علم به قیامت میباشد، ایناست که وسیله علم به قیامت است. معنای آیه این چنین است که عیسی وسیلهایاست که با آن میتوان به قیامت علم یافت، برای اینکه هم خودش بدون پدر خلق شده، و هم مرده را زنده میکند، پس برای خدا کاری ندارد که قیامت را بپا کند، و موجودات مرده را زنده کند، پس در مساله معاد شک نکنید، و به هیچوجه تردید نداشته باشید(مریم:30). - ویژگی دیگر حضرت عیسی(ع) در قرآن به اینکه ایشان همراه با حکمت و دلایل روشن میباشند(همان: 63) - تأیید ویژگی حضرت عیسی(ع) در قرآن که ایشان رسول خداست و مژده به پیامبر خاتم داده و تصدیقکننده تورات است.(صف: 6) 5-1-2. آیات مربوط به حضرت مریم(س) یکی از موضوعات بحث برانگیز در دین مسیحیت، ویژگیهای حضرت مریم(س) و پاکدامنی اوست. قرآنکریم با بیان ویژگیها و مختصات مادر حضرت مسیح(س) به عنوان زنی پاکدامن، راستگو و خداپرست اشاره دارد و در قرآن از او بهعنوان یکی از زنان بهشتی و سرور زنان عالم یاد میشود. در این بخش آیات مرتبط با حضرت مریم(س) که میتواند در ارتباط میانفرهنگی با مسیحیان مورد توجه قرارگیرد، را بیان خواهیمنمود: - تأیید برخی از ویژگیهای حضرت مریم(س) در قرآن به اینکه ایشان قداست و پاکی در زمان تولد داشته، دعا در حق حضرت مریم(س)، داشتن صورت زیبا، رشد نیکو، کفالت زکریا از حضرت مریم(س)، داشتن مائده و رزق آسمانی، خداپرستی وی، خدمتگذاری خانه خدا(آلعمران: 35 تا37). - برخی دیگر از ویژگی ایشان به: پاکبودن حضرت مریم(س) و برتری ایشان بر زنان جهان، اهل عبادت، ارتباط با وحی که در قرآنکریم ذکر شدهاست.(آلعمران: 47 و 42 و43). - مژده خدا به حضرت مریم(س) در مورد حضرت عیسی(ع)(آلعمران: 45). - تأیید حضرت مریم(س) در قرآن به راستگو و درستکار بودن(مائده: 75؛ انبیاء: 91). - چگونگی بچهدار شدن حضرت مریم(س)، از کنارگیری تا وضع حمل و خوردن خرما و جاریشدن نهر و دستور به سکوت تا تکلم حضرت عیسی(ع) در گهواره که بهطور خاص در قرآنکریم ذکر شدهاست(مریم: 17 تا33). - تأیید حضرت مریم(س) در قرآن به اینکه ایشان از نشانههای خداوند متعال است.(مومنون: 50 و زخرف: 59). - تأیید برخی از خصوصیات حضرت مریم(س) در قرآن به پاکدامنی، روح در او دمیده شده و کلمات پرودگارش و کتاب او را تصدیق کرد و از اطاعت کنندگان فرمان خدا بود.(تحریم: 12)
5-1-3. آیات مربوط به کتاب انجیل یکی دیگر از مبانی فکری مسیحیت، کتاب انجیل و استناد به آن در امور اعتقادی و فکری و همچنین نظام اجتماعی مسیحیان میباشد. از اینرو در قرآن ضمن تأیید اصل وجود کتاب انجیل بهعنوان معجزه حضرت مسیح، خاطر نشان میکند که بهلحاظ اعتقادی براییک مسلمان احترام و اعتقاد به کتاب انجیل بدون تحریف از ملزومات و جزء مراتب اعتقادی بهشمارمیآید. این نگاه قرآنی میتواند براییک ارتباط سازنده با مسیحیان مورد توجه قرارگیرد. - تأیید کتاب انجیل بهوسیله قرآنکریم(بقره:97؛ آلعمران:3؛ نساء:47؛ مائده:17و48؛ انعام:92؛ یونس:27، یوسف:111؛ فاطر:31) - توصیه قرآنکریم به مسلمانان در مورد ایمان به کتابهای قبل از قرآن که یکی از آنها انجیل است.(نساء: 136) - تأیید کتاب انجیل به اینکه در آن اوصاف رسول خدا(ص) آمدهاست(نساء: 136) - تأیید قرآن نسبت به کتابهای پیشین که یکی از آنها، کتاب انجیل است(همان: 136) - اطلاع دانشمندان بنیاسرائیل از قرآن، که از کتاب انجیل درباره آن آگاهی پیدا کردهبودند(همان)
5-1-4. آیات مربوط به مؤمنان و حواریون آخرین بخشی که بهعنوان ارتباط با مسیحیان براساس احترام به شخصیتها و مقدسات ایشان میباشد، بیان خصوصیات یاران حضرت عیسی(ع) از نگاه قرآن میباشد. در مکتب اسلام(شیعه) نگاهی که به یاران حضرت مسیح(ع) وجود دارد، نگاه ارزشی و والایی میباشد.در تفسیر المیزان روایتی از کتاب عیون اخبارالرضا از حضرت رضا(ع) نقل شدهاست که شخصی از آن جناب پرسید: چرا یاران عیسی را حواری نامیدند، فرمود: اما از نظر مرد(یعنی علمای اهلسنت) بدین جهت بوده که یاران آن جناب شغل لباسشوئی داشتند، جامههای مردم را از آلودگی پاک میکردند و این لفظ، از کلمه حوار در خبزالحوار، یعنی نان سفید گرفتهشده. و اما از نظر ما اهلبیت وجه نامگذاری این بوده که یاران مسیح(ع) هم نفس خود را خالص کردهبودند و هم دیگران را با پند و اندرز از آلودگی گناهان پاک میکردند.(طباطبایی، 1386: 3، 340). در این بخش به ویژگیها و نگاه قرآن به یاران حضرت مسیح(ع) میپردازیم: - تأیید حواریون در قرآن به این خصوصیت که مومن و در برابر فرمان خداوند، تسلیم بودند(آلعمران:52؛ مائده: 111؛ صف: 14) - تأیید ایمان داشتن حواریون در قرآن به اینکه درخواست طعام برای اطمینان قلبی از حضرت عیسی(ع) داشتند.(مائده: 112-114)
5-2. دعوت به وحدت مسیحیان و مسلمانان در این قسمت بعد از اینکه آیاتی مشتمل بر احترام به اعتقادات مسیحیت و تأیید آن و همچنین استفاده از کلمات ارزشی نسبت به حضرت عیسی(ع) و حضرت مریم(س) بیان شد، آیاتی در زمینه دعوت مسیحیان به اتحاد و همدلی در سایه توحید، عبودیت و بندگی بیان میشود. 1. وحدت براساس پیروی از ملت ابراهیم(ع) که دینی میانه است و خود او هم از مشرکین نبود(بقره: 135) چگونگی برداشت وحدت و اشتراک مسلمانان و مسیحیاندر این موضوع به این معنااست که هم مسلمانان و هم مسیحیان به پیامبری حضرت (ع) ایمان داشتند. از اینرو با توجه به اینکه هر دو مکتب( اسلام و مسیحیت) حضرت ابراهیم(ع) را پیامبر آسمانی میدانستند با بررسی ویژگیهای ایشان میتوان به وحدت و رفع سوءتفاهمها دستیافت. 2. وحدت براساس توحید و آنچه که بر پیامبران و انبیاء نازلشده(کتب ایشان) که میتوان براساس این دو موضوع، یعنییگانگی خدا و دستورات کتابهای آسمانی به اشتراکاتی نزدیک شد(همان: 136؛ عنکبوت: 46) 3. وحدت براساس تسلیمبودن برای خدا که یکی از نشانههای اعتقاد به یگانگی خداوندمتعال میباشد(آلعمران: 20) 4. وحدت براساس اعتقاد به یگانگی خداوند و شریک نگرفتن برای خدا، و اینکه بعضی را برای خود ارباب نگریم (همان: 64) 5. وحدت براساس ایمان پیامبراسلام(ص) به حضرت عیسی(ع) و کتاب انجیل تحریف نشده بر محوریت توحید و عدم اختلاف در مکتب انبیا.(آلعمران: 84) 6. وحدت براساس مساویبودن مسلمانان و اهلکتاب در مورد گناه، که هر که گناه کند، کیفر میبیند.(نساء: 123) 7. وحدت براساس وحی، که از جانب خدا از حضرت نوح(ع) تا رسول خدا(ص) وحی میشده است(نساء: 163؛ عنکبوت: 8) که وحییکی از موضوعاتی خواهدبود که در فضای گفتگو و منطق میتوان به وحدت با مسحیان کمک نماید. 8. وحدت در مورد اینکه میتوان با زنان پاکدامن اهل کتاب، ازدواج کرد.(مائده: 5) 9. وحدت براساس توصیه دوستی مسلمانان با مسیحیان بدلیل وجود دانشمندان عابد و خدا ترس و پیروی ایشان از حق.(همان: 5) این توجه اسلام به مسیحیت می توان مدخلی برای رسیدن به وحدت و رفع سوءتفاهمات باشد. 10. وحدت براساس اینکه محوریت دعوت حضرت ابراهیم(ع)، حضرت موسی(ع) و حضرت عیسی(ع) بر این بودهاست که دین را به پا دارید و فرقهفرقه نشوید.(شوری: 13) 11. وحدت براساس کلام حضرت عیسی(ع) بر محوریت توحید و تقوی الهی و اطاعت از خداونداست.(زخرف: 63 و64) این ویژگی که دستورات تمامی انبیاءالهی میباشد، میتواند بهعنوان موضوعی برای نزدیکی اسلام و مسیحیت مورد توجه قرارگیرد. 12. وحدت بر موضوع تعداد مأموران دوزخ(19نفر) با آنچه در قرآن آمده تا اهلکتاب یقین به حقانیت قرآن کنند(مدثر: 31). بهطورکلی در هر 12 موردی که از آیات قرآن بدستآمد، ظرفیت این را دارد که بهعنوان یک موضوع قابل طرح در مقام گفتگو مورد بررسی قرارگیرد و در ادامه بتوان به وحدت دو دین نزدیک شد.
5-3. بشارت به مسیحیان مومن وتابع حق(هدایت شده) در اینجا آیات قرآن اشارهای به خصوصیت مسیحیان حقیقی و مومن که تابع حق هستند، میکند. این مرحله مخاطب قراردادن مسیحیان از اینروست که بعد از اینکه قرآن در ابتداء با احترام به مکتب مسیحیت و تأیید شخصیتهای طراز اول آن، مسیحیان را به وحدت و همگرایی دعوت کرد، نتیجه آن عدهای از اهلکتاب به ندای حق لبیک گفته و با ایمان و عملصالح مورد لطف و مغفرتالهی قرارگرفتند: 1. بشارت به مسیحیان مومن وتابع حق که دارای ایمان به خدا، ایمان به قیامت و انجام عملصالح و نتیجهآن اجر و پادش نزد خداوند و حزن و ترسی نخواهند داشت.(بقره:62؛ مائده: 69). 2. بشارت به مسیحیان مؤمن و پیروان حضرت عیسی(ع) که از کافران برترند.(آلعمران: 55 ) 3. یکی از ویژگیهای مسیحیان مومن و تابع حق، امانت داربودن ایشان است.(همان: 75) 4.یکی دیگر از خصوصیات مسیحیان مؤمن و تابع حق، شبزندهدار و تلاوت آیات خدا در لحظه لحظههاى شب داشتند و سجده مىکردند.(همان: 113). 5. مسیحیان مؤمن و تابع حق اهلعبادت و بندگی، ایمان به خدا و قیامت داشتند، اهل امر به معروف و نهی از منکر، شتابان در کار خیر و از صالحاناند.(همان: 114) 6. مسیحیان تابع حق، مومن به خدا و کتاب قرآن، فروتن و خاشع که آیات خدا را به بهای اندک نمیفروشند و نزد خدا پاداش شایستهای دارند.(همان: 199) 7. بشارت به مسیحیان مومن که در صورت ایمان راستین و تقوی الهی، گناهان ایشان محو و بهشت جایگاهشان خواهد بود.(همان: 65) 8. مسیحیان مومن با این ویژگی از ایشان در قرآنکریمیاد میشود: اهل میانهروی و اعتدال، عملکننده احکام و دستورات انجیل به همراه بهرمندی از برکات آسمانی هستند.(همان: 66) 9. دارای ایمان به خدا و رسول، با شنیدن آیاتالهی گریه میکنند، بهخاطر عقاید صادق ایشان وعده بهشت دادهشدهاند و از نیکوکارانند.(مائده: 83-85) 10. بشارت به مسیحیان مومن به وعده بهشت برای اینکه اهل جهاد در راه خداوند هستند.(توبه: 111) 11. مسیحیان مومن و عالم با شنیدن آیات الهی سجده میکنند.(اسرا: 107) 12. مسیحیان مومن علیه کفار بیرحمند و در بین خود رحیم و دلسوزند، ایشان را میبینی که همواره در رکوع و سجودند و در طلب فضل و رضوان خدایند. علامتشان در رخسارشان از اثر سجده نمایان است، مثل ایشان در انجیل مانند زراعتی که جوانههای خود را رویانده و ضخیم و زیاد شده و دارای اجر عظیم و مغفرت از جانب خداوند متعال خواهندبود.(فتح: 29). آیه به این نکته اشاره میکند که خدای تعالی به مؤمنین برکتداده، و روز بهروز به عده و نیروی آنان اضافه میشود. 13. یکی دیگر از خصوصیات مسیحیان مؤمن وتابع حق این است که کسانی که قبل از قرآن کتاب به ایشان دادیم به قرآن ایمان میآورند و چون قرآن برایشان خواندهمیشود میگویند بدان ایمانآوردیم و آن حق و از ناحیه پروردگار ماست و ما قبلا اسلام آوردهبودیم.(قصص: 52 - 53) 14. از دیگر ویژگی های مسیحیان مومن و تابع حق این بود که بهخاطر صبری که داشتند و بدی مردم را با خوبی خود دفع کردنند و اهل انفاق هستند دوبار پاداش میبینند.(همان: 54) 15. ویژگی دیگر ایشان، مؤمنان اهل کتاب از سخن بیهوده رو برمیگردانند.(همان: 55) 16. یکی دیگر از خصوصیات مسیحیان مومن و تابع حق، ایمان ایشان به اسلام هنگام دیدن حضرت عیسی(ع) به هنگام مرگ. (نساء: 159)
5-4. هشدار و سؤال از مسیحیان بعد از آنکه قرآن با شیوه رحمانی با مسیحیان ارتباط برقرارنمود و آنها را به وحدت دعوت کرد، عدهای از اهلکتاب آن را اجابت کردند و مورد رضوانالهی قرارگرفتند، ولی عده ای از اهلکتاب با کتمان حق و علمی که به آیات حق داشتند، راه ضلالت و گمراهی را پیشگرفتند و قرآنکریم با لحن هشداردهنده که در آن لطف و رحمتی خفی میباشد، مسیحیان را مورد خطاب قرار میدهند که شاید متنبه شوند. 1. هشدار به اینکه اهلکتاب در آن اختلاف نکردند، مگر بعد از آنکه به حقانیت آن یقین داشتند و خصومتی که در بین خود داشتند وادار به اختلافشان کرد و کسی که به آیات خداکفر بورزد باید بداند که خدا سریعالحساب است.(آلعمران: 19) 2. هشدار به این نکته که بعضی از اهلکتاب بدنبال گمراهکردن مومنان هستند در حالیکه هدایت فقط از جانب خداست.(بقره: 120) 3. هشدار و توجه به این موضوع که بعضی از اهلکتاب هدایت را فقط در یهود و نصاری میدانند، اما مومنان، ملت ابراهیم(ع) را پیروی میکنند که دینی میانه است و خود او هم از مشرکین نبود.(همان: 135) 4. هشدار و سوال از آنها که چرا کتمان واقعیت(اینکه حضرت ابراهیم(ع) یهودی و نصرانی نیست) میکنند(همان: 140). 5. هشدار و سوال از آنها که چرا پیامبر اسلام(ص) را که همانند پسرانتان میشناختید، ولی حق را کتمان میکنید.(همان: 146؛ انعام:20) 6. هشدار و سوال از آنها که چرا جدل درباره دین حضرت ابراهیم(ع) (که بعضی میگفتندیهودی است و بعضی دیگر میگفتند مسیحی است) میکنید در حالیکه واقعیت را نمیدانید و او خداپرست و مشرک نبود.(آلعمران: 67 ) 7. چرا اهلکتاب حقایق را کتمان و حق و باطل را مشتبه میکنید. (مائده: 70- 71) 8. هشدار به اینکه تقوی داشته باشید که اگر کفر ورزید ضرری به خدا نمیزند.(نساء: 131) 9. هشدار و آگاهی به این نکته که مسیح از اینکه بنده خداست ابایی ندارد(چرا او را خدا میدانید).(همان: 172) 10. هشدار و سوال از آنها که چرا دانشمندان اهلکتاب اینکه قرآن کتاب آسمانی است، کتمان واقعیت میکردند.(انعام: 114) 11. هشدار به اینکه اوصاف پیامبراسلام(ص) در تورات و انجیل آمدهاست(چرا کتمان می کنید)( اعراف: 157) 12.چرا به آیات خدا کفر مىورزید، با اینکه خداى تعالى بر آنچه مىکنید ناظر و شاهد است.(آلعمران: 98) 13. چرا درباره آیات خدا کفر میورزید و کتمان میکنید و مانع هدایت دیگران میشود در حالیکه علم به حقانیت آیات الهی دارید.( همان: 99) 14. هشدار و توجه به این نکته که قبل از اینکه چهرههای شما(اهلکتاب) را از شکل و صورت محو کنیم و مانند اصحابسبت لعنت شوید، ایمان بیاورید.(نساء: 47 و52)
5-5. دعوت مسیحیان به تفکر بعد از آنکه قرآنکریم اهلکتاب را نسبت به کتمان حقایق هشدار داد، آنها را دعوت میکند با تفکر و نگاه عقلانی به بعضی از معتقدات (که صرف ادعا و بیدلیل میباشد) توجه کنند، چراکه نگاه عقلانی، آنها را به وحدانیت خداوند و رسیدن به همدلی و همگرایی با اسلام هدایت میکند. در این بخش با طرح10 موضوع مسیحیان را نسبت به تفکری که دارند، مورد نقد قرارداده و آنها را به تفکر فرامیخواند: 1. دعوت به تفکر به اینکه مثل عیسی(ع) مثل حضرت آدم(ع) است که از خاک آفریده شدهاست.(آلعمران: 59) 2. اینکه بهشت فقط برای یهودیان یا نصاری میباشد، دروغی بیش نیست، که باید برای ادعای خود دلیل بیاورند.(بقره: 111) این آیه مسیحیان را دعوت به تعقل و آوردن منطق برای ادعای خود میکند. 3. دعوت به تعقل و اینکه اعتقاد باطلی است که میگویند: خداوند برای خود فرزندی گرفته، در هرحالیکه هر چه در آسمان و زمین است، مملوک خداست.( همان: 116) 4. چرا درباره حضرت ابراهیم(ع) جدل میکنید، درحالیکه تورات و انجیل بعد از او آمده، چرا تعقل نمیکنید.(آلعمران: 65) 5. در دین غلو نکنید و جز حق نگویید و نگویید خدا ترکیبی از اب، ابن و روحالقدس است، پاک و منزه است خدا از اینکه فرزندی داشتهباشد.( نساء: 171 ) چنین اعتقادی که خدا ترکیبی از سه موجود باشد بهدلایل عقلی باطل بوده، از اینرو ایشان را به تعقل دعوت میکند. 6. اهلکتاب معتقدند ما پسران خداییم و دوست او، پس چرا خدا شما را به خاطر گناهانتان عذاب میکند، بلکه شما هم بشر هستید و مالکیت و فرمانروایی از آن خداست.(مائده: 18) 7. حضرت مریم(س) و فرزند وی(مسیح) غذا میخورند و نیازمند خوراک بودند، آیا به جای خدا چیزی را میپرستید که دفع هیچ زیان و جلب سودی را ندارد(همان: 75 -76) 8. حضرت مسیح(ع) خدا بودن خود را رد کرده و خود را بندهای از بندگان خدا میداند.(مائده: 116 - 117) 9. اینکه مسیح پسر خداست، سخن بیدلیل است.(توبه:30 -31) از اینرو باید مسیحیان در اعتقادات با تعقل و منطق عمل کنند. 10. خدا را سزاورا نیست فرزندی بگیرد، بلکه پدیدآمدن چیزی را اراده کند، پس موجود میشود.(مریم: 35).
5-6. بیان ویژگیهای مسیحیان کافر و وعده عذاب آیات این بخش ناظر به این است که اهلکتاب بعد از آنکه ایشان را به وحدت و سپس هشدار از اشتباه ایشان در عدم پذیرش حق و دعوت به تفکر فراخواند، باز عدهای از اهلکتاب به سبب گناه، حسادت، هوسهای دنیا، نفاق و تجاوز از حدود الهی، در مقابل آیات روشن استنکاف کردند. از اینرو قرآنکریم با عنوان کافران اهلکتاب به معنای اینکه حق را پوشاندند، چهره واقعی آنها را بیان مینماید و در بعضی آیات علت مخالفت و عدم پذیرش حق را بیان میکند و به ایشان وعده عذاب میدهد: 1. کافران اهلکتاب مایل نیستند خیری به مومنان برسد، در حالیکه فضلخدا به اراده آنها نیست.(بقره: 105) 2. کافران اهلکتاب بهدلیل حسد مایل هستند شما از ایمانتان دست بکشید.(همان: 109؛ نساء: 54) 3. علت عدم قبول آیاتالهی اهلکتاب بهدلیل هوا و هوس است.(بقره: 145) 4.نتیجه کتمان حق(کافران اهلکتاب) و نشانههای خدا، لعنت خدا و لعنتکنندگاناست.(همان: 159 ) این آیه علت مستحقشدن عذابالهی برای کافران اهلکتاب را بیان میکند. 5. کافران اهلکتاب حلال و حرام خدا را مشتبه و پنهان میکنند که نتیجه این کارشان، آتش عذاب در شکمشان و اینکه خدا با آنها در روز قیامت سخن نمیگوید و از زشتی پاک نمیشوند و عذاب دردناکی خواهند داشت(همان: 174). 6. کتمان حق اهلکتاب بهدلیل حسد و تجاوز میان خودشان بود و خداوند سریعالحساباست (آلعمران: 19؛ شوری: 14) 7. علما و دانشمندان ناخلف اهلکتاب در بین مومنین ایجاد تردید، میکنند.(همان: 72) این آیه نوع فعالیت عالم نماهای اهلکتاب را بیان میدارد. 8. کافران اهلکتاب بهدلیل انکار آیات خدا، کشتن پیامبران و نافرمانی خدا و تجاوز از حدود الهی دچار ذلت و خواری و خشم خدا خواهند بود.(همان: 112) 9. اهلکتاب بهدلیل نفاق، هنگامی که به مومنین خیری میرسد ناراحت میشوند و زمانی که بلایی به آنها میرسد خوشحال میشوند.(آلعمران: 120) این آیه با مقابله صریح، رفتار نادرست اهلکتاب با مسلمان را بیان میکند. 10.دوستی نکردن با اهل کتاب بهدلیل کفر و انکار حق ایشان است.(مائده: 51 ) این آیه نوعی مقابله صریح با کسانی هستند که کافر به حق شدهاند. 11.دوستی نکردن با یهود و نصاری بهدلیل مسخره کردن عبادات(نماز) مومنان است.(مائده: 57 -58) 12.عیبجویی اهلکتاب از مسلمانان بهدلیل فاسقبودنشان است.(همان: 59) 13.کسانیکه گفتند مسیح خداست، کافرند و بهشت برآنان حرام و جایگاهشان آتش است.(همان: 72) 14.کسانیکه گفتند خدا(پدر، پسر، روح) کافرند و عذاب دردناکی دارند(همان: 73 ) 15. کسیکه بگوید مسیح فرزند خداست، کافر است؛ زیرا خداوند میتواند مسیح و مادر وی و تمام کسانی که در روی زمین هستند را هلاک کند. مالکیت در اختیار و تحت سیطره خداست و کسی در برابر اراده و قدرت او نمیتواندباشد.(مائده: 17) 16. مقابله صریح با اهلکتاب که بهدلیل سرگرمی در امور دنیا و مشغولشدن به آرزوها دور و دراز دلشان سخت و نافرمانی خدا را کردند.(حدید: 16) 17. خدا بر دلهاشان مهر زده بود بهدلیل کفر به نبوت حضرت عیسی(ع) و افتراء به حضرت مریم(س)(نساء: 155 و 156) 18. کسانیکه کافرند و از مومنان عیبجویی میکنند لعنت و خشم خدا بر ایشان است.(مائده: 59 - 60) 19. لعنت حضرت عیسی(ع) بر پیروان گمراه بهدلیل نافرمانی خدا، تجاوز از حدود الهی و اینکه نهی از منکر نمیکردند.(همان: 78) 20. کافران اهلکتاب متفرق و پراکنده نشدند، جز بعد از بیان دلایل روشن و داخل دوزخ خواهند شد و بد مخلوقاتی هستند.(بینه: 6) آنچه از آیات فوق بدست میآید، اینکه قرآنکریم با بیان علت مخالفت اهلکتاب در پذیرش حق، نتیجه این مخالفت را عذاب و قطع ارتباط و دوستی مومنین با ایشان میداند.
5-7. مباهله و دستور به جنگ با مسیحیان در این مرحله، آخرین شیوه برخورد قرآنکریم با اهلکتاب و مسیحیان است که دستور قطع رابطه و جنگ با معاندان و منکران حقایق روشن الهی را میدهد. شاید این تصور پدید آید که چرا قرآنکریم چنین شیوهای را ارائه مینماید؟ در پاسخ چنین باید گفت: نگاه قرآنکریم به انسان بر مبنای فطرت پاک او که بر محوریت خداجویی و وحدانیت خداست، میباشد و در این راه به دنبال هدایت انسان از فتنهها و گمراهیهای زمینیان است. از اینرو کسانیکه به مقابله و عناد در مسیر هدایت انسانها گام بردارد، در ابتدا با هشدار و دعوت به تفکر بهدنبال متنبهکردن آنها میباشد، ولی در صورت ادامه و عدم قبول هدایت و واقعیت دستور به نابودی آنها میدهد، چراکه بنا برآیه شریفه 179 سوره اعراف که میفرماید: «وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَـئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ»(اعراف: 179) آنها از مرتبه انسانیت خارج شده و از بهائم هم پسترند و جایگاهشان دوزخ خواهدبود. آیات این بخش شدیدترین نوع برخورد با کافران اهل کتاب را بیان مینماید که عبارتند از: 1. در صورتی(اهلکتاب) که آیات حق را شناختند و باز مجادله کردند با آنها مباهله(نفرین) کن.(ال عمران: 61) 2. علت جنگ با ایشان(اهلکتاب) عدم ایمان به خدا و قیامت و حلالدانستن حرامالهی و نپذیرفتن دین حق بود.(توبه: 29)
6- الگوی قرآنکریم در ارتباطات فرهنگی مسلمانان با مسیحیان قرآن که آخرین متن مقدس فرستادهشده از طرف خداوند است، ارتباط هفت مرحلهای مسلمانان با مسیحیان را توصیه مینماید. نکته اساسی در این هفت مرحله آن است هر مرحله در صورتی که مرحله قبل از آن تحققنیافته باشند، محقق خواهد شد. این هفت مرحله عبارتند از: 1. تأیید برخی از مبانی مسیحیان مانند کتابانجیل، حضرت عیسی(ع)، حضرت مریم(س) و حواریون؛ زمینهسازی گفتگویی سازنده را فراهممیسازد. وجود گفتوگوی سازنده و وحدتساز در رفع بسیاری از معضلات جهان تأثیر مستقیم دارد؛ اما این امر مهم نیازمند بسترهای مناسبی است که یکی از آنان، گفتوگو بر محور امور مشترک است و با مفاهمه روی بسیاری از مشترکات مثبت مانند؛ اعتقادات، ایدهها، آرمانها، دردها و احساسهای مشترک، میتوان به تحقق دیالوگ جهانی دستیافت. 2. در مرحله دوم قرآنکریم پس از تأیید برخی از مفاهیم اعتقادی مسیحیان، آنها را دعوت به وحدت میکند تا با محور توحید و نفی شرک و طاغوت بتوان به احساس و فهم مشترکی در ارتباط با یکدیگر رسید. 3. پس از آنکه یک مسیحی با تأییداتی که از سوی اسلام برای آرمانهای دینی خود بهدستآورد و بر محوریت توحید، حاضر به وحدت با مسلمانان شد، مرحله بعدی از نگاه قرآن بیان میشود و آن بشارتی از رحمت الهی و مغفرت برای ایشاناست. 4. در این مرحله در صورتی که بهدلیل تعصب، حسادت یا جهالت، مسیحیان انکار حقانیت اسلام کنند قرآن با کلام هشدار و تهدید از آنها میخواهد طبق واقعیتهایی که از دین خود میدانند، عمل کنند و بر محوریت توحید با اسلام وحدت ایجاد نمایند. 5. در صورتی که هشدار فایدهای نداشته باشد، قرآنکریم با ادبیات منطقی مسیحیان را دعوت به تفکر در مبانی اعتقادی خود مینماید و از آنها میخواهد با عقل سلیم به موضوعاتی که به آن علم ندارند یا دچار خرافهگری شدهاند، دوباره فکر کنند و در مسیر الهی گام بردارند. 6. در این مرحله از ارتباط، در صورتی که مسیحیان بر اعتقادات و جهالتهای خود اصرار ورزند، قرآنکریم با لحن صریح به آنها وعدۀ عذاب و خسران را بشارت میدهد. 7. در پایان در صورتی که مسیحیان دست از اعتقادات خود برنداشته و با ایجاد تفرقه و شبهه در میان مسلمانان نفوذ پیدا کنند، قرآن دستور به جنگ و نفرین آنها و تقاضای عذاب در همین سرای دنیا را میدهد. نتیجه هدف در این پژوهش بررسی و ارائه الگو از آن دسته آیات قرآنکریم بود که به رابطه مسلمانان با مسیحیان پرداختهاند. براساس فراوانی آیات ارتباط مسلمانان با مسیحیان در هفت مرحله و با محوریت توحید، قابل استخراج و قالب الگویی ارائهشد. تأیید برخی از مبانی مسیحیان درباره انجیل، حضرت عیسی(ع)، حضرت مریم(س) و حواریون، دعوت به وحدت، بشارت به مسیحیان حقیقی، هشدار و تهدید، دعوت به تفکر، بیان ویژگیهای مسیحیان کافر و وعده عذاب و در نهایت دستور به مباهله و جنگ هفت مرحلهای است که قرآنکریم در ارتباط با مسیحیان به آن اشاره کردهاست. قرآنکریم در ابتدا با تأیید برخی از مبانی مسیحیان مانند کتابانجیل، حضرت عیسی(ع)، حضرت مریم(س) و حواریون زمینه گفتگویی سازنده را فراهممیکند. مرحله دوم، پس از تأیید برخی از مفاهیم اعتقادی مسیحیان آنها را دعوت به وحدت میکند تا با محور قراردادن توحید و نفی شرک و مبارزه با طاغوت خودشان را به یک بلوغ، احساس و فهم مشترکی در ارتباط با دیگری نزدیکتر کنند. در مرحله سوم، فرد مسیحی با تأییداتی که از سوی اسلام برای آرمانهای دینی خود بهدستمیآورد و بر محوریت توحید حاضر به وحدت با مسلمانان میشود، بشارتی از رحمت الهی و مغفرت دریافت میکند. در مرحله چهارم، در صورتی که مسیحیان بهدلیل تعصب، حسادت یا جهالت، انکار حقانیت اسلام کنند، قرآن با کلام هشدار و تهدید از آنها میخواهد طبق واقعیتهایی که از دین خود میدانند، عمل کنند. در صورت عدم توجه مسیحیان به هشدار با ادبیات منطقی، دعوت به تفکر در مبانی اعتقادی دین خودشان شده و از آنها خواسته میشود که با عقل سلیم به موضوعاتی که به آن علم ندارند یا دچار خرافهگری شدهاند، نگریسته و در مسیر الهی گام بردارند. در این مرحله از ارتباط، در صورتی که مسیحیان بر اعتقادات و جهالتهای خود اصرار ورزند، قرآنکریم با لحن صریح به آنها وعدۀ عذاب و خسران میدهد. در آخرین مرحله، اگر مسیحیان دست از اعتقادات خود برنداشته و بخواهند با ایجاد تفرقه و شبهه در میان مسلمانان نفوذ پیدا کنند، قرآنکریم بر جنگ با آنها تأکید کرده و آنها را مشمول نفرین ابدی قرارداده و خواستار عذاب در سرای دنیااست. الگوی زیر به خوبی روند ارتباط هفت مرحله را نشانمیدهد.
فرآیند الگوی ارتباطات میان فرهنگی اسلام و مسیحیت از منظر قرآن
الگوی توحیدمحور
الگوی توحیدمحور شکل شماره 1: فرایند الگوی ارتباطات میان فرهنگی اسلام و مسیحیت از منظر قرآن قرآن کریم در ارتباطات میان فرهنگی با بیان الگوی توحید محور 7 شیوه مواجهه با مسیحیان را که ابتدا با تایید برخی از مبانی، سپس دعوت به وحدت، بشارت، سوال، توصیه به تفکر، وعده عذاب و در پایان جنگ برای رسیدن به سرمنزل توحیدی بیان میدارد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
- قرآن کریم. - اصفهانی، راغب(1426)، مفرداتُ الفاظ القرآن، بیجا، منشورات طلیعة النور، طبع الاولی. - بریجانیان، ماری(1381)، فرهنگ فلسفه و علوماجتماعی، مترجم: بهاءالدین خرمشاهی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. - پویا، اعظم(1385)، مواجهه قرآن با فرهنگ مسیحیت، تهران، انتشارات هستینما. - دشتیحسینی، مصطفی(1379)، معارف و معاریف(دایره المعارف جامع اسلامی)، تهران، مؤسسه فرهنگی آرایه، چاپ سوم. - رضی، حسین(1377)، ارتباطات میانفرهنگی(تاریخ، مفاهیم و جایگاه)، مجله«دین و ارتباطات»، تهران، دانشگاه امامصادق(ع)، تابستان و پاییز، شماره 6 - 7، صص 135 تا 166. - روحالامینی، محمود(1372)، زمینه فرهنگشناسی، تألیفی در انسانشناسی فرهنگی و مردمشناسی، تهران، انتشارات عطار. - روشه، گی(1379)، کنشاجتماعی، مترجم: هما زنجانیزاده، مشهد، انتشارات دانشگاه فردوسی. - سورین، ورنر و تانکار، جیمز(1386)، نظریههای ارتباطات، مترجم: علیرضا دهقان، تهران، انتشارات دانشگاه تهران. - شایانمهر، علیرضا(1377)، دایرةالمعارف تطبیقی علوماجتماعی، تهران، انتشارات کیهان. - طباطبایی، محمدحسین(1386)، تفسیر المیزان، مترجم: سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، چاپخانه دفتر انتشارات اسلامی، چاپ نهم. - قرشی، علیاکبر(1384)، قاموس قرآن، تهران، انتشارات دارالکتبالإسلامیه، چاپ چهاردهم. - کاکس، هاروی(1387)، مسیحیت، مترجم عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ اول. - گودیکانست بی. ویلیام(1383)، پیوند تفاوتها؛ راهنمای ارتباط کارآمد بینگروهی، مترجمان: علی کریمی و مسعود هاشمی، تهران، انتشارات تمدن ایرانی، چاپ اول. - محسنیانراد، مهدی(1369)، ارتباطشناسی، ارتباطات انسانی(میانگروهی، جمعی)، تهران، انتشارات سروش. - مصطفوی، حسن(1385)، التحقیق فی کلماتالقرآن، تهران، تمرکز نشر آثار علامه مصطفوی، چاپ اول. - مطهری، مرتضی(1383)، وحی و نبوت، تهران، انتشارات صدرا.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 3,126 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 823 |