تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,658 |
تعداد مقالات | 13,563 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,155,278 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,272,692 |
نگاهی به ردیهنویسی بر مسیحیت در حوزۀ آذربایجان | ||
الهیات تطبیقی | ||
مقاله 8، دوره 5، شماره 12، اسفند 1393، صفحه 111-126 اصل مقاله (412.61 K) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
نویسندگان | ||
حسن امینی فر* 1؛ منصور معتمدی2 | ||
1دانشجوی کارشناس ارشد ادیان و عرفان، دانشگاه فردوسی مشهد | ||
2استادیار گروه ادیان و عرفان دانشگاه فردوسی مشهد | ||
چکیده | ||
ردّیهنویسی متکلمان مسلمان بر مسیحیت، تاریخی به درازای اولین مواجهات این دو دین دارد. در قرون اخیر، همسویی مبلغان مسیحی با استعمار و تشدید فعالیتهای تبلیغی ایشان، به واکنش جدی علمای مسلمان انجامید. این پدیده در ایران؛ به ویژه از زمان قاجار (150سال اخیر) به بعد نمود خاصی پیدا میکند و ما شاهد آثاری از متکلمان مسلمان هستیم که در برابر تبشیر و تبلیغ مسیحیت ردّیههایی نوشتهاند. از میان مناطق مختلف جغرافیایی ایران که در آنها آثاری در این زمینه به نگارش درآمده است، میتوان ناحیهای را با عنوان «حوزۀ آذربایجان» درنظرگرفت و حتی میتوان گفت که در ردّیهنویسی، این حوزه در ایران فعالتر از سایر مناطق بوده است. در این مقاله زندگی و آثار ردّیهای ردّیهنگارانی، چون: محمدصادق فخرالاسلام، حاجمیرزا نجفعلی دانش تبریزی، یوسف مجتهد تبریزی، غلامحسین توتونچی صراف تبریزی، حسین حسینی، ملقب به رومی میاندوآبی، اسماعیل قرهباغی، سیدحسین عربباغی و علی آلاسحاق خوئینی بررسی شدهاند. همچنانکه خواهد آمد، موقعیت جغرافیایی این حوزه و وجود فرقههای مختلف مسیحی در آن و بروز شخصیتهای تأثیرگذاری، چون: فخرالاسلام، صنعت عظیم چاپ، تألیف کتاب میزانالحق به قلم میسیونر پروتستانی فاندر و در نهایت، روشنگری و بیداری دینی و علمی متکلمان مسلمان و ... زمینهها و بسترهای خلق این آثار بودهاند. | ||
کلیدواژهها | ||
آذربایجان؛ اسلام؛ مسیحیت؛ ردیه؛ دفاعیه | ||
اصل مقاله | ||
ورود مسیحیت به ناحیه آذربایجان و نخستین اجتماعات آن آذربایجان به معنای متعارف آن شامل نواحی وسیعی از شمال غرب کشور ایران و خود کشور آذربایجان کنونی و حتی قسمتهایی از ارمنستان میشود. لذا برای بررسی اولین اجتماعات مسیحی باید تمام این مناطق را در نظر گرفت. مردم سرزمین ارمنستان پس از ظهور مسیح رفته رفته پیرو کیش مسیح شدند. این ناحیه در زد وخوردهای تاریخی بین حکومتهای ایرانی و رومی و بعدها عثمانی و صفوی دست به دست شده است. نخستین پایههای کلیسای ارمنی را دو تن از حواریون عیسی به اسامیبارتلمی (Barthelemy) و تاده (Thadee) گذاشتند و کار آن دو با فعالیت عدهای از مبلغان مسیحی سوریه که از منطقه ادِسا (رُها، اورفۀ کنونی) آمده بودند، ادامه یافت. در سال 301م. با کوشش گریگوری مقدس این کیش رسمیت یافت و ابتدا کلیسای اوچمیازین و پس از آن کلیساهای متعددی تأسیس گردید (دیباج، 1345: 26-23؛ پاسدر ماجیان، 1377: 19-118). از این رو، از پیش از اسلام دو اقلیت مذهبی ارامنه و کلدانیان (آسوریان) در این ناحیه وجود داشتند. ارامنه: غرب ایران؛ به خصوص آذربایجان غربی از گذشتههای دور از مراکز انتشار مذهب مسیح بود؛ زیرا اکثر کلیساهای کهن و معروف ایران مانند طاطاوس و یا تادی مقدس، معروف به قره کلیسا در جنوب شهرستان ماکو (سده ششم م)، کلیسای استپانوس در جلفای ارس (سده نهم میلادی) کلیسای سرکیس در خوی (سده دوازدهم م) و کلیسای هریپیمه در مرزومبار، نزدیک تبریز ( سده دوازدهم م)، و کلیساهای متعدد در سلماس، مرند، و ... قرار داشتند (مشکور، 1349: 195-196). در طی جنگ جهانی اول (1917م) دولت عثمانی عدۀ کثیری از ارامنه را به علت حمایت از متفقین (انگلیس و روسیه) قتل عام کرد. گروهی از آنان به ایران پناه آوردند و در آذربایجان و نقاط دیگر ساکن شدند و به همکیشان خویش افزودند. مذهب ملی ایشان گریگوری است. اینان علاوه بر آذربایجان، در تهران، خوزستان، اصفهان و ... پراکندهاند (همان: 196-197). آسوریان یا کلدانیان آذربایجان: اینان بقایای ملت قدیم کلده هستند که از دو هزار و پانصد سال پیش در ایران زندگی میکنند. آسوریها در دورۀ اشکانی و ساسانی قبول دین مسیح (ع) کردند و به یکی از مذاهب قدیم آن؛ یعنی نسطوری درآمدند. در اواسط قرن پنجم میلادی (430م) کلیسای نسطوری یا کلیسای مسیحیان ایران تشکیل شد که رئیس مذهب آنها«مارشمون» نام داشت (فیلد، 1342: 793). اینان پس از جنگ جهانی اول بر اثر فشار ترکان عثمانی پراکنده شدند و گروه بسیاری از آنان در آذربایجان غربی؛ به ویژه در ناحیه ارومیه و سلماس و خوی سکونت یافتند (منشیامیر،1360: 310). کلیسای اینان در ارومیه به نام «مات مریم» (ننه مریم) موجود است. البته، گروهی از اینان بر اثر تبلیغات مبلغان مسیحی به مذاهب پروتستان و کاتولیک گراییدند (مشکور،1349: 199-200). هسته مرکزی آسوریان هنوز در ایران قرار دارد. اکنون آنها در ایران، در امنیت زندگی میکنند و همراه با سایر هممیهنان خویش به کار و کوشش مشغولند. جمهوری اسلامی ایران حقوق قومی آنها را محفوظ داشته و در مجلس شورای اسلامی نمایندهای خاص خود دارند (جلالیمقدم، 1307: 370). زمینههای نگارش ردّیههای حوزه آذربایجان ردّیهنویسی در حوزۀ آذربایجان در خلأ پدید نیامد؛ بلکه عوامل و زمینههای چندی موجب این امر شد. در اینجا به مهمترین این عوامل اشاره میکنیم: 1- فعالیت شدید مبلغان مسیحی که از دورۀ صفوی به صورت گستردهای بهواسطه طرح اتحاد صفویه– غرب علیه عثمانی صورت گرفته بود. در این راستا، مبلغان فرقههای مختلف مسیحی1 در شهرهای مختلف، مانند: تبریز، اصفهان، شیراز با روحیهای تهاجمی فعالیت داشتند (ثواقب، 1379: 217-218). این روند پس از فروریختن صفویه تا قوام دولت قاجاریه مدتی متوقف گردید؛ اما پس از استواری قاجاریه چون که ایران در آن روزگار از لحاظ سیاست بینالمللی اهمیت فراوان یافته بود، سیل ورود مبلغان مسیحی آغاز شد. هنری مارتین (Henry Martyn) کشیش سرشناس انگلیسی در اوایل سدۀ نوزدهم م. از این افراد بود که برای تبلیغ مسیحیت به ایران آمد. چند سال پس از وی در سال 1869م. انجمن تبلیغی کلیسا (CMS) (Church Missionary Society) به صورت عامل اصلی میسیونری انگلیس در ایران درآمد. اولین گروه کشیشهای انگلیسی در سال1885م. به ارومیه رسیدند که دو مدرسه در ارومیه و دو مدرسه در حومۀ آن تأسیس کردند. در سال 1890م. چهار راهبه به این میسیون پیوستند و مدارس دخترانه نیز تأسیس شد (نوایی، 1370: 439-440). علاوه بر مبلغان مسیحی انگلیس، میسیون بازل و هیأت مبلغان آمریکایی نیز فعالیت داشتند. در سال 1244ق/1829م. دو کشیش آمریکایی به نامهای اسمیت (Smith) و دوایت (Dwight) از طرف میسیون بازل برای بررسی وضع عیسویان آذربایجان در شهرهای خوی، سلماس، ارومیه و ... فعالیت تبلیغی داشتند (همان:231-232). از دیگر مبلغان این میسیون میتوان به ژوزف ولف (Joseph Wolf)، زارمبا (Zaremba)، دیتریش (Dietrich)، فاندر (Pfander) و غیره اشاره نمود (منصوری، 1387: ج2، 503). اعضای این میسیون در سال 1832م. در تبریز با اخذ فرمان از دولت، مدرسه میسیون بازل را تأسیس کردند. فاندر به اتفاق ف. هاس به شهرها رفتند و ترجمههای انجیل را توزیع کردند (واترفیلد، 1973: 88). سرمبلغ هیأت آمریکایی نیز پرکینز (Perkins) بود که پس از یادگیری زبان ترکی در تبریز به همراه گرانت (Grant) در آغاز سال 1836م. ارومیه، مراکز تبلیغی و تعلیمی تأسیس کردند و در کلیسا به ترویج زبان ترکی به خاطر یکدست کردن زبان مخاطبانشان برای ترجمههای انجیل، مشغول شدند و انجیل و نشریات مذهبی را به همین زبان چاپ و توزیع کردند (منصوری، همان: 522). پس از پرکینز، ساموئل ری، متصدی و مسؤول امور ارامنۀ منطقه بود (همان: 524-525). البته، ناگفته نماند عباس میرزا (1249-1203ق) ولیعهد فتحعلی شاه و والی آذربایجان، تا زنده بود به مبلغان مسیحی اجازه فعالیت نمیداد و حتی فاندر را جاسوس روس میدانست. بعد از فوت او به تدریج، میسیونرهای بازل از قره باغ (شوشی) و چند ماه بعد پرکینز از استانبول وارد تبریز شدند (همان: 536-537). 2- موقعیت جغرافیایی این حوزه به جهت واقع شدن در مرزهای غربی و شمال غربیِ کشور پهناور ایران محل تلاقی فرهنگهای دینی و ملی مختلف بوده است. در بُعد دینی به جهت نزدیکی و مجاورت با کشورهای اروپایی و مسیحینشین و همچنین، ورود میسیونرهای مسیحی نخست به این منطقه، متعاقباً برخوردهایی هم از جانب علمای مسلمان این منطقه داشته که در قالب خلق چنین آثاری خود را نمایان ساخته است. 3- وجود و بروز شخصیت برجسته محمدصادق فخرالاسلام هم در این فرایند بیتأثیر نبوده است. فخرالاسلام به عنوان یک «جدیدالاسلام»، بعد از اسلام آوردن نسبت به کیش سابق خود؛ یعنی مسیحیت با تألیف ردّیه و انجام مناظره با کشیشان مسیحی به دفاع از اسلام پرداخته بود. علمای اسلام هم به جهت ارتباط نزدیک با او و بعضاً با استفاده از مطالعۀ آثار و نظریاتش، به ردّ مسیحیت پرداختهاند و از این جهت فخرالاسلام در تشجیع و تحریک مسلمانان به این سمت نقش بسزایی داشته است. 4- توجه و اهمیت حکومت به تألیف چنین آثار و حمایت آن از فعالیت علمای مسلمان نیز در این روند بیتأثیر نیست. چنانکه لقب فخرالاسلام راناصرالدین شاه به محمدصادق اعطا کرد و او هم به دستور و حمایت شاه کتاب انیسالاعلام را نگاشت. تعریف و تمجیدهای بعضی از این ردّیهنگاران مانند فخرالاسلام (بیانالحق، ج1: 5-10)، حسین حسینی (الحقالمبین، ب4) و اسماعیل قره باغی (مشکوة المسلمین، :3) از ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه نیز بیانگر این مطلب است. اقدام عباس میرزا به عدم جواز تبلیغ مبلغان مسیحی، راه را برای تألیف ردّیه و واکنش علمای مسلمان هموار کرد (منصوری، ج2: 37-536). 5- تبریز را میتوان در برخی زمینهها شهر اولینها خواند: صنعت چاپ یکی از صنایعی بود که ابتدا در این شهر ایجاد شد. عباسمیرزا، میرزا زینالعابدین تبریزی را مأمور فراگیری فن چاپ و به راه انداختن نخستین چاپخانۀ سربی در تبریز کرد. میرزا زینالعابدین به سال ۱۲۳۳ق/1818م. اسباب و آلات «باسمه خانه، طیپوگرافی»؛ یعنی چاپ حروفی را به تبریز آورد و تحت حمایت عباس میرزا مطبعۀ کوچکی برقرار کرد. چند سال بعد میرزا صالح شیرازی- دانشجوی گسیل شده به خارج- در بازگشت از انگلستان اجناس چاپسازی و دستگاه کوچکی به تبریز آورد (آرینپور، 1372، ج1: 231-230). البته، به همین منظور نخست به امر عباس میرزا، هم از ایران کسانی برای آموختن فن چاپ و تهیه ابزارهای چاپ به خارج فرستاده شدند و هم شخصی به نام ادوارد برجس (مشهور به برجیس) را برای آموزش فن چاپ و تأسیس چاپخانه به ایران دعوت کردند (آدمیت، 1354: 374). پیدایی صنعت عظیم چاپ، به خودی خود طبع و نشر آثار ردّیهای را سهل نمود و مؤلفان موفق به ارائه آثار قلمی خود بودند. 6- تألیف کتاب میزانالحق 2به دست میسیونر پروتستانی فاندر (1865-1803م) که بیشترین موج ردّیهنویسی را هم در آذربایجان و هم در دیگر نقاط ایران زمین و حتی در دیگر کشورهای اسلامی برانگیخت. فاندر اولین نماینده میسیون بازل در ایران بود. او در سال 1248ق/1832م. در تبریز به مدت چند ماه اقامت کرد و با فعالیتهای خود، اطلاعات لازم برای سازماندهی کار میسیونری ایران را در اختیار میسیون قرار داد (والدبورگر، 1379: 54). او در کار تبلیغی خود کتابهای مفتاحالاسرار، حلالاشکال، اظهارالدینالنصرانی، طریقالحیاة و میزانالحق را نگاشت. فعالیت این میسیون به دلیل واکنش علما و مردم، پس از چهار سال فعالیت متوقف گردید. در چنین حالتی فاندر و دیگر مبلغان بازل برای فعایت در هندوستان به خدمت «انجمن تبلیغی کلیسا» درآمدند (همان: 186-187). فاندر با توزیع میزانالحق و فعالیتهای تبلیغیاش در هند، از طرف شیخ رحمتالله هندی (د.1308ق) به مناظره دعوت شد. سرانجام در این مناظره فاندر شکست خورد و برای همیشه هند را ترک گفت. کتاب اظهارالحق رحمتالله حاصل این مناظره است (از برخورد تا گفتگو...، 228-229). معرفی ردّیهنویسان بر مسیحیتدر حوزۀ آذربایجان 1- محمد صادق فخرالاسلام میرزا محمد صادق«فخرالاسلام» یا «جدیدالاسلام ارومی» در یک خانوادۀ مسیحی در ارومیه متولد شد و به سلک روحانیت کلیسای نسطوریان آسوری درآمد. پس از تحصیل در مدارس ارومیه و واتیکان، از فضلا و کشیشان آنها شد. او پس از جستجو از حقیقت دین، موفق به قبول دین مقدس اسلام شد و مذهب شیعۀ امامیه را پذیرفت. خود او میگوید:«شخصی بودم از علمای اهل کتاب و مرا در جاهلیت رابّی موشی (بن رابّی یوحنّا بن رابّی وردة بن رابّی شموئیل) میگفتند. اباً عن جد ریاست و روحانیت بر مسیحیان داشتیم. بعد از تتبّع در ادیان این حقیر به شرف اسلام مشرّف شدم و مسمّی به محمد صادق فخرالاسلام شدم.» (فخرالاسلام، 1351: 54؛ همو،1351: 21-26).پس از آن 16 سال در نجف تحصیل کرد و با اخذ درجۀ اجتهاد به ایران بازگشت. فخرالاسلام، در اثبات حقانیت اسلام و ردّ بر نصارا چندین اثر از خود به یادگار گذاشت و سرانجام در حدود سال 1330ق/1291ش. در تهران به ابدیت پیوست و پیکرش در امامزاده عبدالله (ع) شهر ری به خاک سپرده شد (دانشفروز، 1381: 400-399؛ رامیان،1344: 343-342؛ آقابزرگ، 1408: 102-101).از آثار ایشان میتوان به انیسالاعلام فی نصرةالاسلام، برهانالمسلمین، بیانالحق و الصدقالمطلق، تعجیزالمسیحیین، خلاصةالکلام فی افتخارالاسلام، وجوبالحجاب و حرمة شربالخمر و ... اشاره کرد: 1- 1. انیسالاعلام فی نصرةالاسلام، 8جلد، تنظیم و پاورقی سیدعبدالرحیم خلخالی، تهران: مرتضوی، 1351ش. انیسالاعلام کتابی کلامی به زبان فارسی است که در برتری و حقانیت اسلام بر دیگر ادیان با استناد به آیات کتاب مقدس درباره پیشبینی ظهور پیغمبر اسلام (ص) است. تقریباً همه مباحث مربوط به مسیحیت در این اثر از کتاب اظهارالحق رحمتالله هندی اقتباس شده است. کار رحمتالله از لحاظ روشمندی و گیرایی و تأثیر نقل آن از ادبیات کلامی و تاریخی مسیحیت در بین محققان جهان اسلام بینظیر است (231 (Powell,1993:؛ به طوریکه ردّیهنگاران بعدی مطالب بسیاری از آن نقل کردهاند. اظهارالحق در سال 1280ق به زبان عربی تألیف شده است (کیرانوی، 1413: 820، 830 و 915). عمده ابتکارهای مرحوم فخرالاسلام در کتاب انیسالاعلام به قرار زیر است:1-ترجمه دقیق متن اظهارالحق: اغلاط، اختلافات، تحریفات و بشارات و عهدین و ... ؛ 2- جابهجا کردن فصولِ متن اصلی به سلیقه خود؛ 3- افزودن یا کاستن مطالبی در ضمن مباحث و فصول مستقل؛ 4- دادن صبغۀ شیعی به کتاب؛ 5- حذف یا تغییر برخی از شواهد دالّ بر مؤلف اصلی؛ 6- اضافه کردن ترجمه سریانی آیات کتاب مقدس، به ویژه عهد جدید، طبق تصور مسلمانان که زبان انجیل را سریانی میدانستهاند (توفیقی، 1382: 41). انیسالاعلام چندین بار چاپ شده و آخرین چاپ آن در هشت مجلد با مقدمه و تنظیم و پاورقی سیدعبدالرحیم خلخالی توسط انتشارات مرتضوی بودهاست. با توجه به شهرت این کتاب و در دسترس بودنش بیش از این به معرفی این اثر نمیپردازیم. 1- 2. برهانالمسلمین، بیجا، بینا، 1312ق، فارسی، ابعاد10×5/16، جیبی، 64صفحه. فخرالاسلام، برهانالمسلمین را در رمضان1312ق. در دارالخلافه طهران برای اطلاع عامه مردم تحریر نموده است (فخرالاسلام، 1312: 2). موضوع کتاب، مناظرۀ فخرالاسلام و جمعی از دوستانش با روحانیان پروتستان؛ به ویژه قسیس وارد ینکی دنیائی (وارد صاحب) و فاطر[فادر=پدر] صاحب است (همان: 60). این مناظره در شش مسأله اختلافی کلی صورت پذیرفته است: 1- تحریف کتب عهدین؛ 2- نداشتن سند متصل به مصنّفین؛ 3- منسوخ بودن آنها؛ 4- عقیدۀ توحید مسلمانان و تثلیث مسیحیان؛ 5- نبوت خاتمالانبیا محمدبنعبدالله (ص)؛ 6- مسلمین قرآن مجید را کلام خدا میدانند؛ حال آنکه نصارا کلام خود حضرت خاتمالانبیا (ص) میدانند. استدلالهای فخرالاسلام در مورد تحریف کتاب مقدس و ارائۀ شواهد (متی: 1/ 11و17) و بررسی دقیق آنها از جهات گوناگون، قسیس را وادار به گفتن عبارت «من نمیدانم» میکند (برهان: 8-11). او پس از بیان افتراهای اناجیل به عیسی (ع)، به دین اسلام و قرآن مباهات میکند که قرآن از اول تا آخر خطایی به عیسی (ع) و مادرش نسبت نمیدهد. سپس جریان ولادت مسیح را از قرآن (سورۀ مریم: 35-16) و اناجیل (متی: 1/18) میآورد (برهان: 41-52). وارد صاحب در مقابل ایرادات فخرالاسلام میگوید:«دیگر بس است! ما مباحثه نمیکنیم، استعفا دادیم» و همه مسلمانان حاضر از کثرت ذوق صدا را بلند میکنند که دین اسلام حق و ادیان دیگر باطل است. سپس مجلس متفرق میشود (همان:60-59). فخرالاسلام بعد از تألیف این کتاب و برای تأیید و تأکید مجدد بر موضوعات طرح شده در آن به نگارش کتاب تعجیزالمسیحیین مبادرت ورزید (آقابزرگ، ج4: 210). 1- 3. بیانالحق و الصدقالمطلق، بیتا، تهران: چاپ سنگی، فارسی، ج1، 342 صفحه. این کتاب که به نام الرّد علیالهدایة نیز مشهور است در سال 1322ق/ 1904م. در ده جلد تألیف یافته که جلدهای اول و چهارم با هزینۀ صدراعظم، ملقب به اتابک میرزا علیاصغرخان و بعضی دیگر از تجار در سال 1324ق. به چاپ رسید و هشت مجلد دیگر چاپ نشدهاست (همان، ج3: 18). فخرالاسلام این اثر را در پاسخ به تألیفات علمای مسیحی برضد اسلام مینویسد. این تألیفات عبارتند از: مجلّدات اربعه الهدایة 3که جمعیت مستشرقین آمریکایی نوشته بودند؛ کتاب ابحاثالمجتهدین فیالاختلاف بینالنصاری و المسلمین نوشتۀ نقولا یعقوب غبریل (مصر1901م) و رسالۀ عبدالمسیح ابن اسحاق الکندی (مصر 1895م)؛ مقالةالاسلام تألیف جرج سیل 4؛ رساله بیانالمعتقدالصحیح فی صلبالسیدالمسیح نوشتۀ القس الارشیمندریت خریسطفور جبایش و غیره. او در جواب دادن به این ردّیهها در مجموع، نگارش این کتاب را به ده جلد میرساند (بیانالحق، ج1: 5). فخرالاسلام برای نگارش این ردّیه از منابع مطبوع خود مسیحیها استفاده کرده و به جهت اشرافش بر زبان عبری از کتب عبری؛ به ویژه متون عبری کتاب مقدس و تفاسیر عبری آن بهره جسته است. نویسنده ذکر معجزات و خوارق عادات انبیای سابق در قرآن مجید و احادیث شریفه و اقرار حضرت ختمی مرتبت (ص) به آن معجزات را دلیل نبوت صادق و معجزه داشتن ایشان تلقی میکند؛ چرا که اگر خود دارا نبود، هیچ یک از اینها را بیان نمیکرد (همان: 70-69). همچنین، به برخی از صفات حسنه آن بزرگوار اشاره میکند؛ تا جایی که میگوید حتی فاندر که از اعدا عدوّ آن حضرت است، بر خردهبینی و مآلاندیشی آن حضرت اقرار کرده است (همانجا؛ فاندر، 1813: 239). از قول کشیش عبدالمسیح کندی در شعاع تابنده نیز چنین میآورد:«هیچ کس منکر این نیست که حضرت محمد (ص) شخص عاقل بافطانت بوده است» (بیانالحق، همانجا). اثبات معراج جسمانی پیامبر اسلام (ص) با آوردن مشابه آن عقیده از کتاب مقدس (پیدایش، 5/ 24؛ پادشاهان دوم، 2/ 11و12)، اثبات معجزۀ شقّالقمر با توجه به نقلهای تاریخی و آیات و روایات (بیانالحق، ج1: 130)، وجوه اعجاز قرآن و پاسخ به شبهات صاحب الهدایة، ذکر حال انبیاء در کتب عهدین، قضاوت و رویکرد عهدین نسبت به آنها و ... مباحث بعدی را تشکیل میدهند. پس از پاسخ دادن به ایرادات صاحب الهدایة، از این کتاب با عنوان الغوایة نام میبرد. 1- 4. خلاصةالکلام فی افتخارالاسلام،به انضمام و مقدمۀ میرزاابوالفضل زاهدی قمی، قم: چاپخانۀ حکمت، 1330ق، چاپ دوم، فارسی، 160صفحه. فخرالاسلام این اثر را بنابر درخواست بعضی از علما و مردم؛ به ویژه مردم اصفهان پس از تألیف بیانالحق در موضوع امتیازات اسلام بر سایر ادیان به رشته تحریر درآورده و بنابر تصریح خود در 28 جمادیالاول سال1322ق. در منطقه سرقنات جی نزدیک امامزاده حسن تهران، نوشته است (خلاصةالکلام: 3). زاهدی قمی در مقدمه اشاره میکند که مسیحیان بعد از مبارزه در جنگهایی مانند جنگهای صلیبی و شکست خوردن در آن نبردها رو به تبلیغ آوردند و دست به تألیف کتابهایی چون سنجش حقیقت یا همان میزانالحق فاندر زدند. در چنین فضایی، علمایی از ایران و هند و ممالک دیگر جوابهایی قاطع نوشتهاند که خلاصةالکلام نمونهای از آنهاست. در ادامه نیز سبب و جریان اسلامآوردن فخرالاسلام را اظهار میدارد. فخرالاسلام در قسمت نخست پس از توصیه به تحقیق در دین و مذمّت تقلید، نتیجه میگیرد که انسان عاقل باید دین پیامبری را اطاعت کند که شروط نبوت و اوصاف رسالت در او مجتمعتر باشد؛ چه از متابعتش نجات و از مخالفتش هلاکت حاصل خواهد شد (همان: 14). مؤلف با بیان عقیدۀ مسلمانان و مسیحیان درباره معرفت خدای (همان: 26)، نبوت و عصمت (همان: 89) و معاد (همان: 121) هر دو را در کفّه ترازو قرار میدهد تا خواننده هر کدام را که به عقلش راست و درست آید، اختیار کند. فخرالاسلام در این کتاب دو دین (اسلام و مسیحیت) را با ادله عقلی و نقلی (نقلی به معنای تحلیل و تدقیق متن مقدس) به دور از هر گونه تعصب معرفی میکند و قضاوت را به خود خواننده وا میگذارد که دین برتر را انتخاب کند (در مورد این کتاب همچنین ر.ک. آقا بزرگ، ج7: 232؛ امین، محسن، ج9: 367؛ مدرس تبریزی، 1374: ج4: 302). 1- 5. رساله وجوب نقاب و حرمت شراب، تهران، دارالخلافه تهران: مطبعه استادالماهر میرزا علیاصغر، چاپ سنگی، 1329ق/1290ش، جیبی، 96 صفحه. فخرالاسلام در نیمۀ نخست این اثر به استناد انجیل و قرآن از وجوب حجاب زنان دفاع میکند؛ و در نیمۀ دیگر به بحث دربارۀ حرمت شراب میپردازد. این کتاب در قالب ردّیهنویسی و پاسخ به شبهاتی است که در مورد حجاب، پس از مشروطیت در ایران به رواج اندیشههای جدید و نو، در میان مردم رواج داشته است. نیمۀ مربوط به حجاب خود مشتمل بر دو فصل است: فصل اول با طرح سؤالی در مورد حجاب از طرف«چند نفر ترک» شروع میشود و سپس مؤلف درباره«حجاب زنان در جمیع شرایع» با شواهدی (شش شاهد) از کتب مقدسۀ یهود و نصارا (قرنتیان اول، 11/ 17-3و14/ 35-34؛ متی، 5/ 28-27؛ تیموتاوس، 2/ 15-9؛ پیدایش، 20/ 16و24/65-64) و احادیث ایشان به صورت مبسوط و مشروح در مقام پاسخگویی به مخالفان حجاب برآمده است. فصل دوم رساله، شامل احکام حجاب و نقاب از منظر قرآن مجید (نور:20 و21) و با ترجمۀ آیات از کتاب خلاصةالمنهج فتحالله بن کاشانی (د.988ق) است. مؤلف خلاصةالمنهج در ترجمۀ این آیات به احادیث و روایات ائمه (ع) و نیز به تفسیرهای معتبر مانند مجمعالبیان، کنزالعرفان، التبیان فی تفسیرالقرآن و ... استناد میکند. او در بخشی از رساله، خلاصۀ دیدگاه مسیحیان و مسلمانان را در باب زن چنین بیان میدارد: زینت زن حیا و تقواست، نه طلا و مروارید. زن دینداریاش را با اعمال صالح به اثبات میرساند، نه تجارت و اختلاط با مردها. زن نباید مسلط بر شوهر شود:«الرّجال قوّامون علیالنّساء»؛ خدا اول آدم را آفرید، بعد حوا را؛ پس مرد همیشه باید مقدم باشد؛ آدم فریب شیطان را نخورد، بلکه حوا فریب خورد؛ پس زن زود فریب میخورد. بنابراین، مطلوب حجاب و نقاب و سکونت در خانه است؛ نه زینت و کشف و مخالطه با مرد (جعفریان، 1386: 69). 2- حاج میرزا نجفعلی (نجفقلی) دانش تبریزی میزانالموازین فی امرالدین، اسلامبول: مطبعه عامره، 1288ق، فارسی، چاپ سنگی، 295صفحه. میرزانجفقلى (نجفعلى)خان، متخلص به دانش (د.1309ق) ، ادیب و روزنامهنگار بود و در فقه و اصول و احادیث و اخبار اطلاع کامل داشت. دانش تبریزی معاصر با ناصرالدین شاه قاجاربود. او در 1273ق. از آذربایجان به استانبول رفت و با میرزا سنگلاخ (1294-1184ق) همصحبت شده و اشعار شعرای آن عهد در مدح میرزا را جمعآوری کرد و با عنوان مجمعالاوصاف به طبع رسانید. او تا 1303ق. مترجم ترکى سفارت ایران در استانبول بود. طی این مدت در سال 1292ق. روزنامه هفتگى اختر را تأسیس کرد و مدت بیست و یک سال آن را انتشار داد (آرینپور،1372: ج1: 250). دانش تبریزی در 1304ق. سمت سر کنسولى ایران در مصر را عهدهدار شد تا اینکه در 1308ق. به تهران آمد و جزو صاحبمنصبان وزارت خارجه شد و تا پایان عمر در همین سمت باقى ماند تا درگذشت. مجمعالاوصاف، مشکوةالحیات فى تفسیرالایاتدر تفسیر آیۀ«ذوالقرنین» و میزانالموازین فى امرالدین، در ردّ میزانالحق فاندراز آثار اوست (تربیت، 1378: 227-228؛ بامداد، 1384: 726-727؛ اعتمادالسلطنه، بیتا: 197-198؛ مشار، بیتا: ج6: 542-543). میزانالموازین از یک مقدمه و پنج میزان تشکیل و در ذیل هر میزان، ده معیار ذکر شده است. نویسنده سبب تألیف کتاب خویش را تألیفات جماعتی از مذهب عیسویان چون میزانالحق فاندر در اعتراض به اسلام و خواهش دوستانش برای جوابیه به آن و آگاهی صاحبان ادراک میداند. لذا این اثر را برای سنجیدن هرگونه میزان صحیح و سقیم و نشان دادن راه راست و مستقیم نگاشته است (میزانالمیزان، ص5-4). شاید علت انتخاب این نام برای کتابش هم برآمده از عنوان کتاب میزانالحق باشد. میزان نخستین در ده معیار دربارۀ خداشناسی و توحید الهی بحث میکند. در این میان تناقض و تنافی آیات کتاب مقدس در مورد توحید الهی را بیان میکند (همان: 8-11). نویسنده استدلالهایش را در مورد ذات و معرفت الهی، ابتدا به تأسّی از خطبۀ نخست نهجالبلاغه به صورت فلسفی ارائه میدهد و پس از بیان پایههای استدلال، رویکردی عرفانی در پیش میگیرد و به متن خود صبغۀ عرفانی میبخشد؛ حتی در بین کلام خویش اشعار عرفانی فراوانی از شاعران؛ به ویژه از گلشن راز شیخ محمود شبستری میآورد. میزان دوم در پیداکردن دین حقیقی و شناختن راه راست از روی بصیرت و انصاف است (ص47-50). میزان سوم کتاب نیز سخنان فاندر در میزانالحق را در موضوعات اختلافی بین اسلام و مسیحیت مورد سنجش قرار میدهد (ص 29-128). معاییر میزان چهارم بشارات و اشارات عهدین دربارۀ حضرت محمد (ص) را ذکر میکند و در لابهلای آنها استدلالهای فاندر و تأویل آن آیات را از طرف او رد میکند (ص146). معاییر دهگانۀ میزان پنجم نیز معجزات و کرامات نبی اسلام (ص)، علوم و آموزههای قرآنی و رفع اشکال و ردّ نظریههای فاندر در این خصوص و شرف و حقانیت دین اسلام را بیان میدارد (ص214). نویسنده در هیچ جای کتاب از فاندر اسم نمیبرد؛ فقط عبارت «میزانالحق پروتستانی» را میآورد. شاید به همین دلیل در فهرستنویسی و کتابشناسی این ردّیه منظور نویسنده را میزانالحقِ هنری مارتین دانستهاند؛ اما با تطبیق و بررسی شماره صفحات و مضمون مطالبی که میزانالموازین از میزانالحق نقل کرده است، آشکار شد که منظور نویسنده میزانالحق فاندر است. 3- یوسف مجتهد تبریزی لسانالحق فی اثبات مظالمالمسیحیین، تبریز، مطبعۀ اسکندری، 1336ق، فارسی، 538صفحه. آیتالله میرزا یوسف مجتهد تبریزی (1337-1279ق)، عالم دینى، فقیه، و شاعر در تبریز به دنیا آمد. پس از فراگیرى علوم عربى و منطق و ادبیات و قسمتى از اصول، در 1299ق. به نجف رفت. در 1311ق. به تبریز بازگشت و به نشر احکام اسلامى و تدریس و تألیف پرداخت. در پایان عمر، به قصد زیارت، به عتبات رفت و پس از ورود به کاظمین در سال1337ق. درگذشت و در همانجا مدفون گردید. آثار او عبارتاست از: لسانالحق فی اثبات مظالمالمسیحیین در ردّ نصارا و تثلیث، کشف بعض ما یعتقده الکرامخة.5 کتابى در اینکه ترجمه واقعى قرآن مجید به زبانهاى دیگر مقدور نیست، ابتلاءالائمة، دیوان شعر در مدح رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) (آقابزرگ، ج9: 1218و ج18: 302؛ واعظیخیابانی، بیتا: 16-114؛ خیامپور، 1372: 1018؛ امین، حسن، ج3: 319). این کتاب متشکل از یک موعظه و سه مظلمه و یک خاتمه است. هر مظلمه بر هفت باب ترتیب یافته است. در قسمت موعظه همۀ انسانها را به معرفت و عبادت خداوندی دعوت میکند و با ذکر برخی از انتقاداتش بر مسیحیت و بیان اشکالات آن، تأمل و غور در دین را لازم میداند. نویسنده این کتاب را واکنشی به فعالیتهای فریبکارانۀ فرقۀ پروتستان مسیحیت و اقدامات فاندر و میزانالحق او میداند (ص3-2). مظلمۀ اول دربارۀ ظلم و جسارت مسیحیان نسبت به ذات اقدس الهی است. که در طی آن توحید خداوند متعال و طریق معرفت او، یکی ندانستن خداوند با مخلوق او و بیان اعتراض به نصارا در این مورد (ص23-22)؛ جسارات پولس «مقدسالنصاری» نسبت به ذات الهی، پاسخ به جسارات فاندر به حضرت ربوبیت در کتاب مفتاحالاسرار و غیره بررسی میشوند (ص110). مظلمۀ دوم نیز ظلم و جسارت مسیحیان به حضرت مسیح را بیان میکند. جسارت مسیحیان در خصوص نَسَب عیسی (مانند مرقس، باب1و لوقا، باب3)؛ جسارت پولس به آن حضرت و سایر انبیا (غلاطیان، باب3)؛ نسبت ارتکاب فعل منکر به حضرت مسیح (افسسیان، باب2؛ قرنتیان، بابهای5و6) در این مظلمه مورد توجه نویسنده است (ص139-141و 149). مظلمۀ سوم در بیان جسارتهای مسیحیان به انجیل آسمانی است. موضوعات طرح شده عبارتند از: الهامی نبودن اناجیل با توجه به مضامین آنها (ص184-197)؛ سند داشتن اناجیل و بیان اختلاف علمای مسیحی در صحت آنها (ص205-213)؛اثبات تحریفات واقعه در کتب مقدسه مسیحیان و ذکر شواهدی از کتب و تفاسیر علمای معتبر آنان (ص37-235)؛ بیان تناقضات اناجیل در پنجاه مورد (ص43-242). بیان اغلاط انجیل به واسطۀ گواهی تاریخی و استنباط از آیات دیگر (ص73-257؛ متی: 2، 12، 27؛ مرقس: 15/23؛10؛ لوقا: 1؛ یوحنّا: 1؛ 3/11؛ 15؛ لوقا: 12) بیان برخی از بشارات مندرجه در کتب عهدین و ... .6 این ردّیه از حیث محتوا بسیار غنی است؛ به طوریکه عمدۀ مسائل اختلافی را آورده و به دور از هرگونه حاشیهپردازی به ردّ اعتقادات مسیحیان و کتاب میزانالحق فاندر پرداخته است. 4- غلامحسین توتونچی صراف تبریزی ازالةالوساوس والاوهام عن قدس ساحةالاسلام (تألیف 1346ق)، تبریز: چاپخانۀ حقیقت، 1351ق، فارسی، وزیری، 2جلد، ج اول66/ ج دوم، 198صفحه. غلامحسین توتونچی (1360-1290ق) فقیه و متکلم شیعى، در تبریز به دنیا آمد. وی پس از فراگیری مقدمات علوم در همانجا در سال1314ق. برای تکمیل دانشهاى دینى خود به نجف رفت. در سال 1324ق. به زادگاهش بازگشت و به تدریس و تصنیف و ارشاد مردم روى آورد. از جمله آثار وى عبارتند از: ازالةالوساوس و الاوهام عن قدس ساحةالاسلام، بحرالفوائد، الادلةالعقلیه، حاشیه بر مکاسب شیخ مرتضى انصارى، هدایةالانام الى حقیقةالایمان و الاسلام (آقابزرگ، ج25: 73-172؛ کحاله، بیتا، ج4: 18). مؤلف در آغاز کتاب سبب تألیف این اثر را پاسخی به نوشتههای علمای مسیحی مثل فاندر و بعد از آن آثاری چون ینابیعالاسلام دانسته که در بلاد هند مطبوع و اشاعه یافته بود. لذا نویسنده در ردّ آن آثار و زدودن شبهه از عوام، رسالۀ ازالةالوساوس و الاوهام عن قدس ساحةالاسلام را در دو جلد تألیف کرد. وی جلد اول بر اشتباهات و اشکالات قسّیس فاندر که اساس اشتباهات دیگران و منشأ گمراهی ایشان است، اشارتی میکند و فساد و غرابت کلمات او را روشن میسازد و در جلد دوم اشتباهات ینابیعالاسلام را رد و فساد آنها را روشن میکند (ازالةالوساوس، ج1 :3-6). این کتاب در دو جلد بوده که در یک مجلد گرد آمده است. مؤلف جلد اول کتاب خویش را به شرح موارد نقض کتاب مقدس اختصاص میدهد و در آخر آن بر فاندر تعریض میدارد و بیت معروف:«ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست/ عرض خود میبری و زحمت ما میداری» را میآورد که در مقام منیع کتاب مبین محمّدی (ص) جسارت ورزیدن و اکاذیب باطل آوردن و این همه افتضاح بار آوردن سبب زحمت شده است (ج1: 66). جلد دوم این کتاب نیز به بیان اشتباهات صاحب کتاب ینابیعالاسلام میپردازد. نویسنده کتاب ینابیعالاسلام سن کلر تیزدال (Saint Clair Tisdall) از جمله مبلغان مسیحی است که در زمان مظفرالدین شاه به ایران آمد و در اصفهان با سید محمد داعیالاسلام (1330-1256ق) مناظره نمود. کتاب ینابیعالاسلام او با موضوع ردّ بر اسلام در مجموع پنج ینبوع است که مؤلف در هر ینبوعی، ریشه و منشأ اسلام و منابع قصص قرآنی را به زرتشتیان، اعراب جاهلیت قبل از اسلام، تورات و انجیل و ... مربوط میداند. این کتاب به سال 1899م. در لاهور چاپ و در سال 1905م. ترجمۀ انگلیسی آن منتشر شد. بر این رساله علاوه بر کتاب ازالةالوساوس توتونچی ردّیههایی نوشته شد که از آن میان میتوان به ازالةالاوهام فی جواب ینابیع الاسلام اثر احمد شاهرودی و ردّ ینابیعالاسلام عباسعلی شریفرازی اشاره کرد (علوی، 1373: 35). توتونچی در ازالةالوساوس از دیباچۀ ینابیعالاسلام شروع میکند و به اشکالات مطرح شده در آن پاسخ میدهد (ازالةالوساوس، ج2: 1-3). ایشان در هر بحثی ضمن جواب دادن به شبهه و ردّ آن، وجوه فساد کلمات قسیس را هم نمایان میسازد و با قرار دادن استدلال قسیس بر آیات کتاب مقدس، تناقضات به وجود آمده را هم مینویسد و توضیحات بیشتری ارائه میدهد (همان، ج2: 48). مطالب این اثر فقط شامل ازالۀ شبهات دو کتاب میزانالحق و ینابیعالاسلام است. میتوان گفت که این دو کتاب مهمترین کتب ضدّ اسلامی رایج و شناخته شده بودند که عمده و اهمّ شبهات وارده مسیحیان در آنها گرد آمده بود. 5- حسین حسینی، متخلص به رومی میاندوآبی الحقالمبین، تاریخ کتابت و نشر 1307ق، نسخه خطی فارسی، وزیری، ابعاد 22×17، 93 برگ. این کتاب نیز در واکنش به فعالیتهای مبلغان مسیحی نوشته شده است. مؤلف فعالیت این گروه را نه برای دغدغۀ دینی؛ بلکه در جهت اهداف استعمار و ملت خودشان میداند (برگ2). وی این کتاب را به چهار سِفر تقسیمبندی کرده است. البته، قبل از وارد شدن به شرح اسفار کتاب خویش، ابیاتی را در مدح ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه میآورد؛ چرا که در زمان حکومت این دو تن اقدام به کتابت نموده است (شروع تألیف در 1307ق). همچنین، از بعضی از امیران نظام مانند حسنعلیخانکه مایه آسایش اهالی آذربایجان بوده و از حاجی کلانتر دارالسلطنه تبریز به نیکی یاد میکند (برگ5-4). سفر اول: در این سفر به آیاتی از کتاب مقدس7 اشاره میکند که دالّ بر توحید هستند (برگ12-9). سفر دوم کتاب مشتمل بر دو فصل است: فصل اول در بیان کلمات و آیات متحرّفه کتب تورات و اناجیل فعلی یهود و نصارا است (برگ12). فصل دوم نیز در ردّ عقیدۀ تثلیث و مسئلۀ اقانیم ثلاثه است. در این زمینه با اشاره به ریشههای عهد عتیقی این مسأله و بیان آیاتی (پیدایش: 3/ 4 و5؛ 1/26؛ 11/7) در این مورد نتیجه میگیرد که عیسویان اینگونه فقرات را برای تثلیث ادلّه قرار دادهاند. سفر سوم نیز در اثبات مخلوقیت و نبوت عیسی (ع) و احتیاج ایشان به خداوند با استناد به رسایل حواریون و اناجیل 8 است (برگ49-46). سفر چهارم هم در اثبات نبوت خاتمالانبیا (ص) با استناد به آیات عهدین است 9علاوه بر این، به آمدن این بشارت در کتاب گمارا نیز اشاره میکند (برگ75-51). 6- اسماعیل قره باغی 6- 1. مشکوة المسلمین فی اثبات نبوة خاتم النبیین و رسالة سید المرسلین، طهران، بینا، 1320ق، 168صفحه، عربی، چاپ سربی. نویسنده اسماعیل بن محمد جواد قراباغی (د.1333ق)، متولد منطقۀ قراباغ و ساکن نجف بوده است. او از عالمان دینی بود که در دفاع از اسلام آثاری را نگاشته است. او در سال 1295ق. مشکوةالمسلمین را تألیف کرده است (آقابزرگ، 1408: ج11: 58؛ مشار، بیتا: ج1: 608). در مقدمۀ کتاب چون در عهد مظفرالدین شاه طبع و نشر یافته است، از او تجلیل و تمجید فراوان آمده است. قرهباغی ابتدا به بیان اصل نبوت و تعریف کلی آن میپردازد؛ به این معنا که وجودی انسانی است که از جانب حق به سوی خلق مبعوث میشود و بدون نیاز به واسطۀ بشری از حق خبر میآورد. همچنین، او را شخصی شارع و عالم به قوانین الهی میداند که حق را آشکار میکند و بطلان باطل را بیان میدارد. در کل، باید راهنما و هادی بشر در تمام امور باشد (مشکوةالمسلمین، ص10-12). پس از بیان اینها به اثبات نبوت خاصۀ محمد مصطفی (ص) میپردازد. برای این منظور به ذکر پارهای از معجزات آن حضرت مثل شقالقمر، تسبیح شن و سنگریزه در کف دست ایشان، تکلم با پرندگان، سیر کردن افراد بسیار با طعام اندک، جاری شدن آب از بین انگشتان آن حضرت، خبردادن از غیب یا معجزات قبل از نبوّتشان مثل شکستن ایوان کسری، خاموشی آتش در آتشکده ایران، سایه انداختن ابر بر ایشان، سلام کردن سنگها بر او و ... را میآورد. میگوید همۀ اینها به حد تواتر رسیدهاند؛ حال آنکه معجزات سایر انبیایی مثل حضرت عیسی (ع) با وجود کمتر بودنشان به حدّ تواتر نرسیدهاند (همان: 19) اعجاز قرآن و تصدیق نبوت انبیای پیشین در آن، مباهلۀ پیامبر اکرم (ص) با نصارای نجران و کنارهگیری نصاری و قبول پرداخت جزیه را نیز از دیگر نشانههای حقانیت نبوت آن حضرت میداند (همان: 27-28). نویسنده برای وجوه اعجاز قرآن، خبر دادن از امور غیب مثل خبر غلبۀ روم بر ایران، اشتمال آن بر اصول معارف حق و نکتههای حِکَمی، اختلاف نداشتن فقرات و اسلوب آن به حسب لفظ و معنی و ... را میآورد. مؤلف به ده مورد از بشاراتالنبی در عهدین هم اشاره میکند. در ذکر آیات، اول عبارت عبری آنها را بیان میکند و سپس به فارسی ترجمه و آنگاه به عربی به توضیح آن آیات میپردازد. در ادامه به نسخهها و ترجمههای کتاب مقدس میپردازد و از این طریق تحریف و تغییر آنها را با ذکر نمونههایی بیان میکند. قرهباغی از تعدد زوجات نبی اکرم (ص) در مقابل ایرادات مسیحیان دفاع میکند و در ضمن آن تعدد زوجات انبیای پیشین مثل یعقوب، یوسف، داود، سلیمان و ابراهیم و ... را بیان میکند و ازدواج را امری نیک دانسته و در مقابل، رهبانیت در مسیحیت را مذمت میکند (همان: 114-115). نویسنده در بعضی جاها به مناسبت مطلبی که مینویسد، در پاورقی و حتی داخل متن، بیتی از شاعران فارسی زبان نقل میکند. در جاهای مختلف از یک پادری نصرانی بدن ذکر اسم و کتابش هم یاد میکند که ردّ بر اسلام نوشته و در مقام جواب او برمیآید. 6- 2. ارشاد الکافرین و هدایة المسترشدین فی اثبات نبوة سید المرسلین رسالۀ ارشادالکافرین به صورت کتاب مستقلی چاپ نشده؛ بلکه در ضمیمۀ مشکوةالمسلمین آورده شده است. قرهباغی پس از تألیف مشکوةالمسلمین در سال 1318ق. آن را نگاشته است. در این رساله مخاطب خویش را عالمی از مسیحیان قرار میدهد و ضمن بیان مطالب کتاب او به ردّ آنها میپردازد. در اینجا از اسم و عنوان کتاب عالم مسیحی حرفی نمیزند؛ اما از عبارات نقل از او برمیآید که منظورش رساله هنری مارتین مسیحی است. 7- سید حسین عربباغی 7- 1.دلائل قرآنی در ردّ مقاله همدانی، رضائیه، 1345ق، 16ص، فارسی، جیبی، تاریخ تألیف 22 رجب1345. سید حسین عربباغی اورموی (1254-1329ش) در روستای سعیدلوی ارومیه به دنیا آمد. او پس از هشت سال تحصیلات مقدماتی در ارومیه برای ادامۀ تحصیلاتش به مشهد و سپس به نجف اشرف روانه شد. پس از کسب درجۀ اجتهاد به ارومیه بازگشت و در مسجد جامع ارومیه نماز میگزارد. عربباغی درسال 1329ش/ 1369ق. در 75 سالگی در ارومیه درگذشت و در همان شهر دفن گردید. مقبرۀ او هماینک در قبرستانی معروف به «آغاقبری» به زیارتگاه عمومی مردم ارومیه تبدیل شده است (دانشفروز، 1381: 382؛ رامیان، 1344: 217-216؛ افشار سیستانی، 1369: ج2: 735). از ایشان قریب به 82 جلد کتاب به یادگار مانده است. مهمترین آنها عبارتند از: مناهجامیرالمؤمنین، التبیان فی معانیالقرآن، ، رسالۀ حقوقالاسلام، احکامالاسلام، سیاسةالاسلام فی جوابالاخوان، اربعین در اربعین، تبصرة المؤمنین، دعائمالاسلام، دلایل قرآنی در رد مقالۀ همدانی و ... (عقلمند، 1385: 177-179؛ رامیان، 1344: 216-217). همچنین، کتاب طریق صواب در نجاست اهل کتاب هم از اوست که به چاپ سربی رسیده است و در ادامه به آن خواهیم پرداخت. عربباغی کتاب دلائل قرآنی را در ردّ مقالۀ میرزا اسماعیل، ناظم مدرسه آمریکایی همدان نوشته است. میرزا اسماعیلمقالهای نوشته بود و در آن چند آیهای از قرآن را شاهد آورده بود تا با استناد به آنها تحریف و تغییر کتب مقدسۀ مسیحیان را رد و مردمان را به تمسک به این کتب وادار کند. عربباغی هم در واکنش به او با توجه به آنکه میرزا اسماعیل قرآن شریف را مدرک قرار میدهد، برای ردّ نظریات او به آیات قرآن استناد میکند. عربباغی مینویسد که بنا به تصریح قرآن، حضرت موسی و عیسی فقط برای بنیاسرائیل پیغمبر بودند (اسراء، 2؛ سجده، 23؛ آل عمران، 49-48؛ صف، 6). در مقابل، به تصریح قرآن مجید محمد (ص) بر تمام مردمان مبعوث شده است (اعراف، 158؛ صف، 9؛ فتح، 28؛ توبه، 33) و نبوت و رسالت در او ختم شده و دین حق آن حضرت ناسخ تمام ادیان است (دلائل، ص3-4). نویسنده میگوید که به تصریح قرآن، یهود و نصارا آیات را تحریف کردند و با این کار دین خود را به دنیایشان فروختند و کسب مال دنیا نمودند (نساء/ 46؛ مائده/ 70؛ بقره/ 75). علاوه بر این آیات، به طرز عقل هم ثابت است؛ زیرا تورات و انجیل نازل شده بر آن حضرات در آن زمان احکام و فرمان خداوند عالمیان بوده است؛ حال آنکه تورات و انجیل فعلی تاریخ و وقایع و اتفاقات زمان حضرت موسی و عیسی است و یک کتاب آسمانی بوده؛ ولی حالا چندین کتاب جمع و تدوین شده است (ص13-12). 7- 2. طریق صواب در نجاست اهل کتاب، تهران، چاپخانۀ علمی، 1366ق، چاپ سربی، 123صفحه. عربباغی در این کتاب سعی میکند از جهات گوناگون نجاست اهل کتاب را اثبات کند (طریق صواب: 2). ابتدا با ارائه تعریفی از نجاست و اطلاق آن بر افراد مشرک، آیات قرآنی دالّ بر شرک اهل کتاب را از سورههای مریم، مائده، برائت، نساء، بقره، مؤمنون و ... ذکر میکند (ص3-27). پس از ذکر آیات، احادیثی از کتبی چون کافی، تهذیب، صحیح مسلم، تحفالعقول و ... (ص41-29)؛ کلام علمایی چون شیخ مفید، شیخ طوسی، شهید اول، شهید ثانی، محقق بحرانی و ... را در مورد این مسأله بیان میدارد (ص42-47). با توجه به اینکه دستاویز عمده برای مشرک قلمداد کردن مسیحیان، مسألۀ تثلیث است، نویسنده در این مورد به سخن کسانی از قائلان به این مسأله در مسیحیت اشاره میکند (ص50-73). بنابراین نویسنده در این اثر رویکردی فقهی نسبت به یهود و مسیحیت دارد و به همین علت، برخورد و تعامل با آنها را به دلیل مسألۀ فقهی و نجاست آنها، جایز نمیداند. 8- علی آلاسحاق خوئینی آشنایی با مکتب وحی مسیحیت، قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1405ق/ 1364ش، 732صفحه. آل اسحاق (1380-1318ش) در خوئین، از توابع زنجان، در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود. پدر وی حاج شیخ عبدالکریم خوئینی، از عالمان بزرگ عصر خود در سال 1326ش. برای تدریس علوم اسلامی و سایر فعالیتها به قم رفت. وی نیز با پدر به قم آمد و شروع به تحصیل کرد. وی در شانزده سالگی در سال 1334ش. به نجف اشرف رفت و در مدرسۀ آیتاللّه بروجردی دروس حوزه را تا رسیدن به مرحلۀ اجتهاد ادامه داد. وی نماینده آیتاللّه حکیم و پس از ایشان نماینده امام خمینی (ره) در استان موصل عراق بود. پس از پیروزی انقلاب نیز در شهرهای مختلف ایران؛ به خصوص در مناطق سنّینشین به تبلیغ پرداخت و نفش مؤثری در تشکیل بسیج مردمی و ایجاد وحدت میان شیعه و سنّی داشت. آل اسحاق با مطالعۀ کتاب الهدایة تحقیق و بررسی متون اناجیل را وجهۀ همت خود قرار میدهد. سبب نگارش خود را بیان برائت حضرت مسیح و مسیحیت واقعی از مسیحیان همدست با صهیونیستها و ظلم و ستم ناشی از این همدستی میداند (ص19-20). نویسنده در بخش اول این ردّیه با تطبیق تعالیم و آموزههای دیگر ادیان و مذاهب قبل از مسیحیت با تعالیم مسیحیت، اخذ آن تعالیم توسط مسیحیان و اشتراکات موجود در آنها را بیان میکند (ص139). او در پی معرفی مسیحیتی است که تماماً ساخته و پرداختۀ پولس است و موضوعاتی چون اختلاف اناجیل، شخصیت عیسی (ع)، علت جدایی بین پولس و برنابا، موضوع ختنه، بدعتهای پولس، قربانی گناه، قیامت مردگان، قضیۀ صلیب و غیره را به دقت بررسی میکند (ص38-231). بخش دوم کتاب به کتاب مقدس اختصاص دارد. در این بخش ضمن گزارش کلی از عهدین، آرای دانشمندان و علمای مسیحی را در مورد نگارش و تاریخ و آموزههای کتاب مقدس بیان میدارد (ص351). مؤلف ضمن پرداختن به شخصیت برنابا و انجیل برنابا، او را یکی از پیشگامان در دیانت عیسی (ع) و یکی از شاگردان هفتاد نفری میداند که آن حضرت معرفی میکند. همچنین، قضاوتهای متناقض کتاب مقدس در مورد ایشان (ص34-430) و اشتراکات انجیل برنابا را با آیات قرآنی نشان میدهد (ص461). نتیجه علمای آذربایجان در روند شکلگیری آثار بر مسیحیت و فعالیت میسیونرهای آن تألیفات فراوانی برجای نهادند. از اینرو، به پربار کردن این نوع آثار کمک شایانی کردهاند. اینگونه واکنشها و فعالیتها نمایانگر بیداری دینی و علمی و روشنگری علمای این خطّه است که در مقابل هجمههای استعمار و تبشیری قد علم کرده و ضمن ایجاد خلل در برنامههای ایشان موجب آگاهی و بیداری مردم در برابر خطرات فعالیت آنها شدهاند. موقعیت جغرافیایی حوزه آذربایجان و به تبع آن تعامل و برخورد با مسیحیان کشورهای مجاور، وجود هیأتهای تبلیغی متعدد و فعال در این حوزه، پیدایی صنعت چاپ برای اولین بار در این منطقه، وجود شخصیت برجستهای چون محمدصادق فخرالاسلام، حمایت بعضی از حکام و .... از عواملی بودند که زمینۀ بروز این آثار را موجب شدهاند. تألیف کتاب میزانالحق توسط فاندر و فعالیت تبلیغی او در این حوزه نیز موجی از تألیف ردّیه بر مسیحیت را موجب گردید؛ به طوری که تعدادی از ردّیههای معرفی شده در نوشتار حاضر به ردّ این کتاب پرداختهاند. همچنین، دانشمندان آذربایجان به دیگر آثار تألیف شده در هند و سایر سرزمینها هم نظر داشتند و درصدد پاسخگویی به شبهات طرح شده در آنها برمیآمدند. با بررسی زمان نگارش این ردیهها در 150 سال اخیر میتوان دریافت که اوج اینها در در دهههای اول این برهۀ تاریخی است. به عبارتی، با فعالیت شدید مبلغان مسیحی و تألیف آثار ردیهای از طرف آنها متقابلاً واکنش و فعالیت قولی و قلمی متکلمان مسلمان هم بیشتر میشود و با فعالیت کمرنگ مبلغان، فعالیت علمای اسلامی نیز کاهش پیدا میکند؛ که این خود روحیه تدافعی و نه تهاجمی دین اسلام را نمایان میسازد. پینوشت 1- فرقههای کرملی، اگوستینینی، فرانسیسکن، دومینیکین، کاپوسن و یسوعیان فعالیت داشتند. 2- فاندر میزانالحق را نخست (1829م) به زبان آلمانی نوشته بود. کتاب این روحانی پروتستان در سال1831م. به ارمنی ترجمه شد. آنگاه در سال 1835م. به فارسی، در1840 به اردو، در 1862به ترکی و در 1863م. به عربی نیز برگردانده شد ( از برخورد تا گفتگو (مقالاتی درباره مناسبات اسلام و مسیحیت)، ص228). 3- الهدایة را از حیث مطالب میتوان شرح و توضیح میزانالحقِ فاندر دانست. 4- کتاب مقالة فی الاسلام به انگلیسی بوده و شخصی به نام هاشم آن را به عربی ترجمه کرده است. این کتاب به وسیله «جمعیة الهدایة» در مصر منتشر شد. مرحوم محمدجواد بلاغی در کتاب پرارزش الهدی الی دین المصطفی پرده از سستی موهومات آن برداشته است (آریان: 161). 5- نام دیگر فرقه کریمخانیه و طرفداران محمدکریم خان کرمانی (1288-1225ق) که به شیخیه کرمانیه معروفاند. 6- بشاراتی مانند: مزامیر داود نبی: 45 (در بیان بشارات حضرت خاتمالانبیا و امامت اوصیای دوازدهگانه ایشان است)؛ سفر تکوین: 17/ 20؛ مزامیر: 149 (اشاره به حضرت امیرالمؤمنین و شمشیر او)؛ مزامیر: 72، اشاره به حضرت امام عصر (عج)؛ تثنیه: 33/ 2؛ کتاب حبقوق: 3/ 8-3 و ... . 7- خروج: 20/ 3 و 33/ 20؛ تثنیه: 10/ 17؛ اشعیاء: 43/ 11 و 10، 44/ 8؛ مزامیر: 18/ 31 و 95/ 3؛ دانیال: 4/ 35 و 34؛ هوشع: 13/ 4؛ متی: 4/ 10 و 12/ 17؛ مرقس: 12/ 29؛ لوقا: 18/ 9؛ یوحنّا: 18/ 18 و 17؛ اعمال رسولان: 17/ 25 و 24؛ اول قرنتیان: 8/ 4؛ مکاشفات یوحنّا: باب اول ... . 8- متی: 3/ 13؛ 4/ 1؛ 7/21؛ 5/24؛ 14/23؛ 20/ 23؛ 10/ 23؛ مرقس: 13/ 32؛ 1/ 35؛ 10/ 6؛ لوقا: 22/ 44؛ یوحنّا: 4/ 34؛ 8/ 29؛ 10/ 39؛ رومیان: 14/ 8؛ اول قرنتیان: 11/ 3 و ... . 9- تثنیه: 21/ 18-15؛ 18/ 15؛ 32/ 2؛ دانیال: 8/ 11 و 12؛ مزامیر: 45 و149؛ اشعیا: 21/ 6و 7و 8؛ 41/ 5-1؛ 42/ 24-9؛ 42/ 21-8؛ دانیال: 8/ 11 و 12؛ 12/ 1؛ زکریا:4 / 12 تا آخر؛ ملاکی: 4/ 1 تا آخر؛ متی:10/ 7؛ مرقس: 22/ 3؛ یوحنّا: 6/ 7-6؛ 1/ 21. | ||
مراجع | ||
- آدمیت، فریدون .(1354ش). امیرکبیر و ایران، تهران: خوارزمی. 2- آریان، قمر .(1369ش). چهره مسیح در ادبیات فارسی، تهران: معین. 3- آرینپور، یحیی .(1372ش). از صبا تا نیما، تاریخ 150 سال ادب فارسی، تهران: زوار. 4- اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان .(بیتا). المآثر و الآثار، تهران: کتابخانه سنایی. 5- افشار سیستانی، ایرج .(1369ش). نگاهی به آذربایجان غربی، تهران: مؤسسه انتشاراتی و آموزشی نسل دانش. 6- آلاسحاق خوئینی، علی .(1405ه. ق/ 1364ش). آشنایی با مکتب وحی مسیحیت، قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی،. 7- امین، حسن .( 1409ق). مستدرکات اعیانالشیعه، بیروت: دارالتعارف. 8- امین، محسن .( 1406ق). اعیانالشیعه، تحقیق حسن امین، بیروت: دارالتعارف. 9- بامداد، مهدی .( 1384ش). شرح حال رجال ایران در قرن 12و 13و 14، تلخیص ذبیحالله علیزاده اشکوری، فردوس، تهران: فردوس. 10- [بینا] .(1383ش). از برخورد تا گفتگو (مقالاتی درباره مناسبات اسلام و مسیحیت)، مترجم: حمیدرضا شریعتمداری، تهران: لوح فکر. 11- پاسدرماجیان، هراند .( 1377ش). تاریخ ارمنستان، مترجم: محمد قاضی، بیجا: زرین. 12- تربیت، محمدعلی .(1378ش). دانشمندان آذربایجان، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. 13- تهرانی، آقابزرگ .( 1408ق). الذریعة الی تصانیف الشیعة، قم: مؤسسه اسماعیلیان. 14- توتونچی صراف، غلامحسین .( 1351ق). ازالةالوساوس والاوهام عن قدس ساحةالاسلام، تبریز: حقیقت. 15- توفیقی، حسین .( پاییز1382ش ). «فخرالاسلام»، هفت آسمان، ش 19. 16- ثواقب، جهانبخش .(1379ش). نگرش تاریخی بر رویارویی غرب با اسلام، قم: بوستان کتاب. 17- جعفریان، رسول .(۱۳۸۶ش). رسائل حجابیه:شصت سال تلاش علمی در برابر بدعت کشف حجاب، قم: دلیل ما. 18- جلالیمقدم، مسعود .(بیتا). «آسوریان»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج1. 19- حسینی (متخلص به رومی میاندوآبی)، حسین .(1307ق). الحقالمبین، تاریخ کتابت و نشر، نسخه خطی فارسی. 20- خیامپور، عبدالرسول .( 1372ش). فرهنگ سخنوران، تهران: طلایه. 21- دانش تبریزی، نجفعلی .( 1288ق). میزانالموازین فی امرالدین، اسلامبول: مطبعه عامره، چاپ سنگی. 22- دانش فروز، غلامرضا .(1381ش). تذکره شبگرد (معاریف علم و ادب و هنر آذربایجان از آغاز تا به امروز)، ارومیه، ادیبان. 23- دیباج، اسماعیل .( 1345ش). آثار باستانی و اینیه تاریخی آذربایجان، تهران: انتشارات شورای مرکزی جشن شاهنشاهی ایران. 24- رامیان، محمود، تکش، علاءالدین و تمدن، محمد .(1344ش). بزرگان و سخن سرایان آذربایجان غربی، تهران: مهرآئین. 25- عربباغی، حسین .( 1366ق). طریق صواب در نجاست اهل کتاب، تهران: علمی. 26- ____________ .( 1345ق). دلائل قرآنی در رد مقاله همدانی، رضائیه: بینا. 27- عقلمند، پرویز، و علی قاسمی .( 1385ش). مشاهیر علمی و فرهنگی آذربایجان غربی، تهران: بینا. 28- علوی، سیداحمد .(1373ش). مصقل صفا، مقدمه حامد ناجی اصفهانی، قم: جمالالدین میردامادی. 29- فاندر، کارل گوتلیب .( 1813م). میزانالحق، نسخه مطبوعه لندن. 30- فخرالاسلام، محمدصادق .( 1351ش). انیسالاعلام فی نصرةالاسلام، تنظیم و پاورقی عبدالرحیم خلخالی، تهران: مرتضوی. 31- ــــــــــــــــــــــ .( بیتا). بیانالحق و الصدقالمطلق، تهران: چاپ سنگی. 32- ـــــــــــــــــــــــ .( 1330ق ). خلاصةالکلام فی افتخارالاسلام، به انضمام و مقدمه حاج میرزا ابوالفضل زاهدی قمی، قم: چاپخانه حکمت. 33- ــــــــــــــــــــــ .(بیتا). رساله وجوب نقاب و حرمت شراب، تهران،مطبعه استاد الماهر میرزا علیاصغر، 1329ق، چاپ سنگی. 34- ـــــــــــــــــــــ .(1312ق). برهانالمسلمین، بیجا. 35- فیلد، هنری .( 1342ش). مردمشناسی ایران، ترجمه عبدالله فریار، تهران: ابنسینا. 36- کحالّه، عمررضا .( بیتا). معجمالمؤلفین، بیروت: دار احیاء التراثالعربی. 37- کیرانوی، رحمت الله .( 1413ق). اظهارالحق، بیروت: دارالکتب العلمیه. 38- مجتهد تبریزی، یوسف .( 1336ق). لسانالحق فی اثبات مظالمالمسیحیین، تبریز: مطبعه اسکندری. 39- مدرس تبریزی، محمدعلی .( 1374ش ). ریحانةالادب، تبریز: خیام. 40- مشار، خانبابا .( بیتا). مؤلفین کتب چاپى فارسی و عربی، بیجا. 41- مشکور، محمدجواد .( 1349ش). نظری به تاریخ آذربایجان و آثار باستانی و جمعیت شناسی آن، تهران: انجمن آثار ملی. 42- منشیامیر، رابی .(1360ش). تاریخ آشور، تهران: ایلوانا. 43- منصوری، فیروز .( 1387ش). مطالعاتی درباره تاریخ، زبان و فرهنگ آذربایجان، تهران: هزار کرمان. 44- نوایی، عبدالحسین .( 1408ق). ایران و جهان از مغول تا قاجاریه، تهران: مؤسسه نشر هما. 45- واعظی خیابانی تبریزی .(بیتا).محمدعلی، علمای معاصرین، تهران: کتابفروشی اسلامیه. 46- والد بورگر، آندراس .( 1379ش). مبلغان آلمانی در ایران، ترجمه علی رحمانی و دیگران، تهران: وزارت امور خارجه. 47-Powell, Avirl Ann .( 1993). Muslims and Missionaries in Pre-mutiny India, London studies on asia, Richmond, surrey: corzon press.
48- Waterfild, Robin .( 1973). E Christians in Persia, London, George Allen& Unwin. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,164 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,047 |